متن درس
تفسیر: تأملاتی در رحمت و مکر الهی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۵۵۰)
دیباچه
این نوشتار، با تأمل در آیه بیست و یکم از سوره آل عمران قرآن کریم، به کاوش در مفاهیم عمیق رحمت الهی، واکنش انسان به نعمات پروردگار، و پیامدهای اخلاقی و معنوی آن میپردازد. این آیه، با بیانی حکیمانه، از تجربه رحمت الهی پس از سختیها سخن میگوید و به نقد رفتار ناسپاسانه انسان در برابر این نعمتها مینشیند. هدف این اثر، ارائه تحلیلی جامع از این آیه و تعالیم مرتبط با آن است که با زبانی فصیح و ساختاری منسجم، مخاطب را به تأمل در رابطه خود با خداوند و پرورش فضیلت فروتنی دعوت میکند. نوشتار حاضر، با بهرهگیری از تمثیلات و اشارات ادبی، تلاش دارد تا پیامهای الهی را به گونهای روشن و اثرگذار منتقل نماید.
متن و ترجمه آیه
﴿وَإِذْ أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِّن بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذَا لَهُم مَّكْرٌ فِي آيَاتِنَا ۚ قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْرًا ۚ إِنَّ رُسُلَنَا يَكْتُبُونَ مَا تَمْكُرُونَ﴾
و هنگامی که به انسانها پس از سختی و رنجی که به ایشان رسیده بود، رحمتی چشاندیم، ناگاه در برابر آیات ما نیرنگ ورزیدند. بگو: خداوند در تدبیر و مکر، سریعتر است. همانا فرستادگان ما آنچه را که نیرنگ میورزید، ثبت میکنند.
بخش یکم: رحمت الهی و چرخه سختی و آسایش
چشاندن رحمت پس از سختی
قرآن کریم در این آیه، با واژه «أَذَقْنَا» از تجربهای لطیف و ملموس از رحمت الهی سخن میگوید. این چشاندن، گویی جرعهای شیرین از محبت پروردگار است که پس از تلخیهای زندگی، چون نسیمی آرامبخش، بر قلب انسان میوزد. رحمت الهی، که میتواند در قالب نعمتهای مادی، آرامش معنوی یا گشایش در امور زندگی ظاهر شود، پس از سختیها و پریشانیها به انسان عطا میگردد. این چرخه سختی و آسایش، حکمت الهی را در تربیت انسان آشکار میسازد، چنانکه گویی خداوند انسان را در کوره آزمونهای زندگی میگدازد تا گوهر وجودش صیقل یابد.
درنگ: رحمت الهی پس از سختیها، نه تنها نعمتی است برای آرامش انسان، بلکه آزمونی است برای سنجش شکرگزاری و فروتنی او در برابر پروردگار.
حکمت الهی در آزمونهای زندگی
سختیها و گرفتاریها، چون پریشانیها و ندامتها، بخشی از مسیر تربیتی انسان هستند. خداوند با عطای رحمت پس از این دشواریها، انسان را به سوی شکر و سپاس دعوت میکند. این رحمت، گاه در قالب گشایشی در زندگی مادی و گاه در قالب آرامشی معنوی جلوهگر میشود. اما انسان، که موجودی است نسیانپذیر، گاه در این آزمون الهی، به جای شکر، به خودستایی و غفلت روی میآورد. این غفلت، چون سایهای شوم، بر نور رحمت الهی میافتد و انسان را از مسیر هدایت دور میسازد.
بخش دوم: مکر انسانی و پاسخ الهی
مکر در آیات الهی
آیه شریفه با عبارت «إِذَا لَهُم مَّكْرٌ فِي آيَاتِنَا» به واکنش ناسپاسانه برخی انسانها در برابر رحمت الهی اشاره دارد. مکر در اینجا، به معنای نیرنگ و سوءاستفاده از نعمات و آیات خداوند است. این نیرنگ، گاه در قالب خودستایی و نسبت دادن نعمتها به تواناییهای شخصی ظاهر میشود. انسان، به جای آنکه نعمت را از جانب خداوند بداند، در توهمی متکبرانه، خود را لایق و شایسته آن میپندارد و میگوید: «من اینگونه بودم» یا «من سزاوار این نعمت بودم». این خودستایی، چون خنجری است که قلب اخلاص را میدرد و انسان را به سوی کفر باطنی سوق میدهد.
درنگ: خودستایی در برابر نعمات الهی، مصداقی از مکر است که انسان را از شکرگزاری دور کرده و به سوی تکبر و گمراهی میکشاند.
مکر الهی: تدبیری برتر
در برابر مکر انسانی، خداوند خود را «أَسْرَعُ مَكْرًا» معرفی میکند. این تعبیر، نه به معنای فریب، بلکه به معنای تدبیری حکیمانه و سریع است که هر نیرنگی را خنثی میسازد. مکر الهی، چون صاعقهای است که تاریکی نیرنگهای انسانی را در هم میشکند و انسان را در برابر حقیقت اعمالش قرار میدهد. این تدبیر الهی، بر علم و قدرت بینهایت پروردگار گواهی میدهد و انسان را به این حقیقت آگاه میسازد که هیچ نیرنگی از نظارت الهی پنهان نمیماند.
ثبت اعمال توسط فرشتگان
قرآن کریم در ادامه آیه، با عبارت «إِنَّ رُسُلَنَا يَكْتُبُونَ مَا تَمْكُرُونَ» به نظارت دقیق فرشتگان الهی بر اعمال انسان اشاره دارد. فرشتگان، چون کاتبانی امین، هر نیرنگ و مکر انسانی را به دقت ثبت میکنند. این ثبت، گویی آینهای است که اعمال انسان را بیهیچ پردهای به او نشان میدهد و او را در برابر مسئولیت رفتارش قرار میدهد. این نظارت، هشداری است به انسان که هیچ عملی، هرچند پنهان، از نگاه خداوند و فرستادگانش مخفی نمیماند.
بخش سوم: تکبر و فروتنی در برابر خداوند
تکبر: کفر باطنی
نسبت دادن نعمتها و کمالات به خود، نوعی تکبر است که در باطن انسان به کفر میانجامد. خداوند، که متکبر حقیقی و دارای همه کمالات است، هیچ شریکی را در مقام ربوبیت خود نمیپذیرد. انسان، چون بندهای ناتوان، باید به ضعف خود اقرار کند و هر نعمتی را از جانب پروردگار بداند. این تکبر، گویی حسادتی است که خداوند نسبت به شأن خود دارد؛ نه از سر نیاز، بلکه از سر عظمت و جلال. انسان متکبر، چون کسی است که در برابر آفتاب، ادعای نورافشانی کند و خود را از فروغ الهی بینیاز بداند.
درنگ: تکبر در برابر خداوند، کفر باطنی است که انسان را از رحمت الهی محروم میسازد و او را به سوی خسران سوق میدهد.
فروتنی: راه نجات
در برابر تکبر، فروتنی و تواضع، چون کلیدی است که درهای رحمت الهی را میگشاید. عباداتی چون سجده، رکوع و دعا، انسان را به پذیرش ضعف خود در برابر خداوند هدایت میکنند. این اعمال، گویی آیینههایی هستند که حقیقت بندگی را به انسان نشان میدهند و او را از خودستایی و مکر بازمیدارند. سجده، چون فرو افتادن برگ از شاخهای بلند، انسان را به خاک وجودش بازمیگرداند و او را به یاد میآورد که جز از لطف الهی، هیچ ندارد.
تمثیل فروتنی در طواف
طواف گرد کعبه، که سنگی ساده اما مقدس است، نمادی از فروتنی در برابر خداوند است. انسان، با گردش به دور این خانه، گویی به دور محور هستی میچرخد و اقرار میکند که همه چیز از آن خداوند است. این طواف، چون رقصی هماهنگ با آهنگ الهی، انسان را از خودبینی رها میسازد و او را به سوی اخلاص و تواضع هدایت میکند. توسل به اهل بیت علیهمالسلام نیز، در این راستا، انسان را به یاد حقیقت بندگی و وابستگی به خداوند میاندازد.
بخش چهارم: تفاوت گناهکار و متکبر
گناهکار و امکان توبه
گناهکارانی که از سر نادانی به گناه روی میآورند، چون ترککنندگان نماز یا مرتکبان گناهان دیگر، به دلیل فقدان تکبر و غرور، راه توبه برایشان گشوده است. این افراد، با اعتراف به نادانی و ضعف خود، میتوانند به رحمت الهی پناه برند و آمرزیده شوند. گناهکار، چون مسافری گمگشته است که با بازگشت به راه، به مقصد میرسد. خداوند، با رحمت بیکران خود، این گمگشتگان را میپذیرد و هدایتشان میکند.
درنگ: گناهکارانی که از سر نادانی گناه میکنند، به دلیل فقدان تکبر، شانس بیشتری برای توبه و آمرزش دارند.
متکبر: محرومیت از هدایت
در مقابل، متکبرانی که نعمتها را به خود نسبت میدهند و ادعای برتری میکنند، از هدایت الهی محروم میشوند. این افراد، چون کسانی هستند که در برابر آینه حقیقت، خود را به جای خداوند مینشانند و از فروتنی بازمیمانند. تکبر، چون دیواری بلند، انسان را از رحمت الهی جدا میکند و او را به سوی خسران دنیا و آخرت میکشاند. این محرومیت، نتیجه مکر و نیرنگی است که انسان در برابر آیات الهی به کار میبرد.
بخش پنجم: ضعف انسانی و قدرت الهی
نمونههایی از ضعف انسانی
آیه به طور غیرمستقیم بر ضعف ذاتی انسان در برابر قدرت الهی تأکید دارد. مثالهایی از ناکامیهای بشری، مانند مشکلات فنی در پروژههای علمی، نشاندهنده محدودیتهای انسانی است. این ضعفها، چون آینهای، ناتوانی انسان را در برابر عظمت الهی آشکار میسازند. انسان، با همه پیشرفتهایش، گاه در برابر سادهترین موانع، چون کودکی ناتوان، درمانده میشود. این ناتوانی، باید به تواضع و فروتنی منجر شود، نه به خودستایی و تکبر.
هدایت و گمراهی در دست خداوند
در نهایت، هدایت و گمراهی انسان در دست خداوند است. کسی که شکرگزار و متواضع باشد، چون گلی که به سوی خورشید روی میکند، به رحمت الهی نزدیک میشود. اما کسی که متکبر و مکّار باشد، چون سنگی که در تاریکی غرق میشود، از هدایت محروم میگردد. این حقیقت، انسان را به تأمل در رفتار و نیت خود دعوت میکند و او را به سوی اخلاص و فروتنی هدایت میکند.
نتیجهگیری
این نوشتار، با تأمل در آیه بیست و یکم سوره آل عمران، به کاوش در مفاهیم رحمت، مکر، فروتنی و تکبر پرداخت. رحمت الهی، چون جرعهای شیرین، پس از سختیها به انسان عطا میشود تا او را به شکر و تواضع دعوت کند. اما انسان، گاه در دام خودستایی و مکر میافتد و نعمتها را به خود نسبت میدهد. این رفتار، نه تنها کفر باطنی است، بلکه انسان را از هدایت الهی محروم میسازد. در مقابل، فروتنی و اخلاص، چون کلیدی، درهای رحمت الهی را میگشایند و انسان را به سوی سعادت هدایت میکنند. این آیه، با بیانی حکیمانه، انسان را به تأمل در واکنش خود به نعمات الهی دعوت میکند و او را به سوی بندگی و تواضع فرا میخواند.
با نظارت صادق خادمی