متن درس
تفسیر: تأملاتی در سوره مائده با رویکرد فقهی و روانشناختی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۵۵۹)
دیباچه
سوره مائده، یکی از سورههای مدنی قرآن کریم، چون گوهری درخشان در میان آیات الهی میدرخشد و با بیانی ژرف، اصول هدایتی را برای امت اسلامی در زمینههای عقود، میثاق، محاربه، ابلاغ رسالت و اکمال دین تبیین میکند. این سوره، با تأکید بر وفای به پیمانها، قاطعیت در برابر فساد، و نقش محوری امامت در بقای دین، راهنمایی جامع برای زیستن در جامعهای الهی ارائه میدهد. نوشتار حاضر، با نگاهی عمیق به آیات برگزیده این سوره (آیات ۱، ۳، ۴، ۷، ۱۲-۱۴، ۳۳ و ۶۷)، تلاش دارد تا با زبانی فصیح و ساختاری منسجم، معانی و مفاهیم این آیات را در قالبی علمی و متین برای خوانندگان روشن سازد. با بهرهگیری از رویکردی فقهی و روانشناختی، این متن میکوشد تا لایههای عمیقتر آیات را نمایان کرده و پیوندهای معنایی میان آنها را آشکار سازد، گویی که با کلیدی طلایی، گنجینههای نهان قرآن کریم را برای طالبان حقیقت میگشاید.
بخش یکم: وفای به عقود و میثاقهای الهی
تبیین آیه اول: اصل وفای به عقود
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ ۚ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ ۗ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ﴾
ای کسانی که ایمان آوردهاید، به پیمانها وفا کنید. چهارپایان برای شما حلال شدهاند، مگر آنچه بر شما خوانده میشود، در حالی که شکار برای شما در حال احرام حلال نیست. همانا خداوند هر چه بخواهد حکم میکند.
آیه شریفه، چون ستونی استوار، اصل وفای به عقود را بهعنوان بنیانی برای نظم اجتماعی و اخلاقی در جامعه اسلامی معرفی میکند. عبارت «أَوْفُوا بِالْعُقُودِ» به معنای وفای به همه پیمانها، اعم از اقتصادی و غیراقتصادی مانند ازدواج، گسترهای وسیع از تعهدات انسانی را در بر میگیرد. این اصل، از منظر فقهی، تمامی قراردادهای مشروع را شامل میشود و از منظر روانشناختی، اعتماد و انسجام اجتماعی را تقویت میکند، گویی که رشتهای محکم، پیوندهای انسانی را به هم میتند.
در ادامه آیه، «أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ» به حلال بودن چهارپایان اشاره دارد، مگر آنچه استثنا شده است. برخی مفسران، «بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ» را به طعام اهل کتاب تفسیر کردهاند که در این صورت، اطلاق وفای به عقود تقویت میشود، زیرا روابط با اهل کتاب را در چارچوب پیمانهای مشروع قرار میدهد. اگر این تفسیر پذیرفته نشود، باز هم اصل وفای به عقود بهعنوان حکمی عام، پابرجا میماند و چون خورشیدی، همه ابعاد زندگی اجتماعی را روشن میسازد.
درنگ: وفای به عقود، اصلی فقهی و اخلاقی است که اعتماد اجتماعی را تقویت کرده و روابط با اهل کتاب را در چارچوب پیمانهای مشروع تسهیل میکند.
آیه چهارم: تسهیل روابط اجتماعی با اهل کتاب
﴿الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ ۖ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ﴾
امروز چیزهای پاکیزه برای شما حلال شده است و طعام اهل کتاب برای شما حلال است و طعام شما برای آنها حلال است.
این آیه، چون پلی استوار، روابط اجتماعی و اقتصادی میان مسلمانان و اهل کتاب را تسهیل میکند. حلال بودن طعام اهل کتاب، نهتنها به تعاملات اقتصادی، بلکه به تقویت پیوندهای اجتماعی کمک میکند. این حکم، در کنار اصل وفای به عقود، چارچوبی برای همکاریهای مشروع فراهم میآورد، گویی که دریچهای به سوی همزیستی مسالمتآمیز میگشاید.
آیه هفتم: یادآوری نعمت و میثاق الهی
﴿وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمِيثَاقَهُ الَّذِي وَاثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا﴾
و نعمت خدا بر خود و میثاقی که با شما بست یاد کنید، آنگاه که گفتید: شنیدیم و اطاعت کردیم.
این آیه، چون آینهای صاف، مؤمنان را به یادآوری نعمتهای الهی و میثاقی که با خداوند بستهاند دعوت میکند. میثاق الهی، تعهدی است که بقای امت اسلامی را تضمین کرده و از منظر روانشناختی، یادآوری نعمت، حس قدردانی و انگیزه برای وفای به عهد را در دلها برمیانگیزد. این میثاق، گویی رشتهای است که قلب مؤمنان را به خالقشان پیوند میدهد.
آیات دوازدهم تا چهاردهم: پیامدهای نقض میثاق
﴿وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا﴾
و خداوند از بنیاسرائیل پیمان گرفت و از میان آنها دوازده نقیب برانگیخت.
﴿فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً ۖ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ﴾
پس به سبب نقض پیمانشان، آنها را لعنت کردیم و دلهایشان را سخت کردیم؛ کلمات را از جای خود تحریف میکنند.
﴿وَمِنَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَىٰ أَخَذْنَا مِيثَاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ فَأَغْرَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ﴾
و از کسانی که گفتند ما نصرانی هستیم، پیمان گرفتیم، ولی بخشی از آنچه به آنها یادآوری شده بود فراموش کردند؛ پس میانشان تا روز قیامت دشمنی و کینه افکندیم.
این آیات، چون هشداری آتشین، پیامدهای نقض میثاق را به تصویر میکشند. نقض پیمان توسط بنیاسرائیل و نصارا، به قساوت قلب، تحریف کلمات الهی و دشمنی پایدار منجر شده است. از منظر فقهی، نقض میثاق عملی حرام و زیانبار است که نظم اجتماعی را مختل میکند. از منظر روانشناختی، این عمل اعتماد را از میان برده و کینه را در دلها میکارد. پرسشی که مطرح میشود این است که آیا میثاقشکنی به نفع مؤمنان جایز است؟ آیات صراحتاً این عمل را محکوم کرده و هیچ دلیلی برای جواز آن، حتی به نفع ظاهری، ارائه نمیدهند، مگر در مواردی که طرف مقابل عهد را نقض کند و ادامه میثاق به ضرر امت اسلامی باشد.
درنگ: نقض میثاق، عملی حرام است که به قساوت قلب و دشمنی منجر میشود. وفای به عهد، حتی در برابر اهل کتاب، اصلی الهی و ضامن انسجام اجتماعی است.
جمعبندی بخش یکم
آیات ۱، ۴، ۷ و ۱۲-۱۴ سوره مائده، چون چراغی روشنگر، بر اهمیت وفای به عقود و میثاقها تأکید دارند. حلال بودن طعام اهل کتاب، روابط اجتماعی و اقتصادی را تسهیل کرده و اطلاق وفای به عقود را تقویت میکند. نقض میثاق، چه از سوی اهل کتاب و چه از سوی مؤمنان، به زیانهای معنوی و اجتماعی منجر میشود. این آیات، گویی آینهای هستند که راه درست زیستن در جامعهای مبتنی بر تعهد و اعتماد را نشان میدهند.
بخش دوم: محاربه و قاطعیت در برابر فساد فیالارض
تبیین آیه سیوسوم: احکام محاربه
﴿إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ۚ ذَٰلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا ۖ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾
جزای کسانی که با خدا و رسولش میجنگند و در زمین فساد میکنند، این است که کشته شوند یا به صلیب کشیده شوند یا دستها و پاهایشان بهصورت مخالف قطع شود یا از سرزمین تبعید شوند. این برایشان رسوایی در دنیاست و در آخرت عذابی بزرگ دارند.
این آیه، چون شمشیری بران، قاطعیت در برابر محاربه و فساد فیالارض را تبیین میکند. چهار مجازات ذکرشده – قتل، صلب، قطع دست و پا از مخالف، و نفى بلد – برای حفظ نظم اجتماعی و جلوگیری از فساد طراحی شدهاند. عبارت «أَوْ» در آیه، به تخيير (اختیار حاکم) اشاره دارد، نه ترتیب، بهگونهای که حاکم اسلامی با توجه به مصلحت و شدت جرم، یکی از این مجازاتها را انتخاب میکند.
صلب، به معنای به صلیب کشیدن فرد زنده است، نه کشتن و سپس به صلیب کشیدن. روایتی از امام صادق (ع) در بحارالانوار (ج ۹۷، ص ۱۰۹) تأکید دارد: «امیرالمؤمنین مردی را در عیره سه روز به صلیب کشید، سپس در روز چهارم او را پایین آورد، بر او نماز خواند و دفنش کرد.» این روایت نشان میدهد که صلب برای عبرت و بازدارندگی است و حداکثر سه روز ادامه مییابد. از منظر روانشناختی، این مجازات ترس از جرم را در جامعه تقویت میکند، اما اجرای آن با احتیاط و رعایت اصل «تدرء بالشبهات» (اجتناب از اجرای حد در صورت شک) همراه است.
معیار فساد فیالارض، مانند ایجاد ترس، باجگیری و قلدری، مبنای محاربه است. با این حال، شبهات در موضوع (مانند تعریف دقیق فساد) و حکم (مانند ضعف برخی روایات) اجرای حدود را دشوار میکند. این احتیاط، گویی سپری است که عدالت الهی را از خطای انسانی حفظ میکند.
درنگ: مجازاتهای محاربه، با هدف حفظ نظم و ایجاد امنیت روانی، به حاکم اختیار انتخاب میدهند، اما شبهات در موضوع و حکم، اجرای آنها را با احتیاط همراه میکند.
جمعبندی بخش دوم
آیه ۳۳ سوره مائده، با بیانی قاطع، احکام محاربه را برای مقابله با فساد فیالارض تبیین میکند. تخيير در مجازاتها، انعطاف در اجرای عدالت را نشان میدهد، در حالی که احتیاط در برابر شبهات، از ظلم جلوگیری میکند. این آیات، چون مشعلی فروزان، راه حفظ نظم و امنیت در جامعه اسلامی را روشن میسازند.
بخش سوم: ابلاغ رسالت و نقش امامت
تبیین آیه شصتوهفتم: تکمیل رسالت با امامت
﴿يَا أَيُّهَا الَّرَسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ﴾
ای پیامبر، آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده برسان، و اگر نکنی، رسالتش را نرساندهای. و خداوند تو را از مردم حفظ میکند. همانا خداوند قوم کافر را هدایت نمیکند.
این آیه، چون نگینی درخشان، به ابلاغ امامت بهعنوان رکن تکمیل رسالت اشاره دارد. بر اساس شأن نزول غدیر خم، این آیه به نصب امیرالمؤمنین (ع) مرتبط است. عبارت «وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ» نشان میدهد که بدون اعلام امامت، رسالت ناقص میماند. امامت، چون ستونی استوار، علت مبقیه رسالت است که استمرار دین را تضمین میکند.
عبارت «وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» به پیامبر اطمینان میدهد که در برابر مخالفان محافظت خواهد شد. از منظر روانشناختی، این وعده الهی، ترس و تردید را از پیامبر رفع کرده و او را برای انجام وظیفه خطیرش مصمم میسازد. امامت، مانع لوث شدن دین و تفرقه در امت میشود، گویی که نگهبانی است که از گنجینه رسالت پاسداری میکند.
درنگ: ابلاغ امامت، رکن تکمیل رسالت است و حفاظت الهی، پیامبر را در این مسیر یاری میدهد.
جمعبندی بخش سوم
آیه ۶۷ سوره مائده، با تأکید بر نقش امامت در تکمیل رسالت، اهمیت آن را در بقای دین نشان میدهد. این آیه، گویی کلیدی است که درهای حقیقت را میگشاید و راه را برای استمرار هدایت الهی هموار میسازد.
بخش چهارم: اکمال دین و دفینههای قرآنی
تبیین آیه سوم: تکمیل دین با امامت
﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾
امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را بهعنوان دین شما پذیرفتم.
این آیه، چون قلهای رفیع، به اکمال دین با اعلام امامت اشاره دارد. شأن نزول غدیر خم، این آیه را به نصب امیرالمؤمنین (ع) مرتبط میکند. امامت، بهعنوان علت مبقیه، استمرار نبوت و بقای دین را تضمین میکند. آیات مربوط به ولایت و امامت، بهصورت کنایی و غیرصریح بیان شدهاند تا از تحریف و نابودی قرآن کریم توسط دشمنان جلوگیری شود. این روش، گویی پردهای است که حقیقت را برای اهلش آشکار میکند، اما دشمنان را از دسترسی به آن بازمیدارد.
چیدمان آیات بهگونهای است که دشمنان بتوانند آنها را به مسائل دیگر، مانند احکام حلال و حرام، ربط دهند و از تخریب قرآن کریم خودداری کنند. این ویژگی، که از آن بهعنوان «دفینههای قرآنی» یاد میشود، از منظر روانشناختی، به پذیرش تدریجی حقیقت توسط اهل ایمان کمک کرده و از منظر فقهی، قرآن کریم را در برابر دشمنان حفظ میکند.
درنگ: اکمال دین با امامت، ضامن بقای دین است و دفینههای قرآنی، قرآن کریم را از تحریف دشمنان حفظ میکنند.
جمعبندی بخش چهارم
آیه ۳ سوره مائده، با تأکید بر اکمال دین از طریق امامت، نقش کلیدی آن را در استمرار هدایت الهی نشان میدهد. دفینههای قرآنی، چون گنجهایی نهان، حقیقت را برای اهلش آشکار میکنند و قرآن کریم را از گزند دشمنان مصون میدارند.
نتیجهگیری
سوره مائده، چون دریایی ژرف، اصول هدایتی را در زمینه وفای به عقود، قاطعیت در برابر محاربه، ابلاغ امامت و اکمال دین ارائه میدهد. این آیات، با بیانی متین و ساختاری منسجم، راه درست زیستن در جامعهای الهی را نشان میدهند. وفای به عقود، اعتماد و انسجام اجتماعی را تقویت میکند؛ مجازاتهای محاربه، امنیت روانی و نظم اجتماعی را تضمین میکنند؛ و امامت، بهعنوان رکن تکمیل رسالت، بقای دین را حفظ میکند. علم دینی، برای پاسخگویی به نیازهای امت اسلامی، باید این اصول را در قالب فتاوای کاربردی تدوین کند تا جامعه در برابر چالشها مصون بماند. این نوشتار، چون چراغی راهنما، تلاش دارد تا این معانی را برای طالبان حقیقت روشن سازد.
با نظارت صادق خادمی