در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1561

متن درس





تفسیر سوره طلاق: تأملی فقهی، روان‌شناختی و اجتماعی در شهادت، رحم به ضعفا، اعسار و سجن

تفسیر سوره طلاق: تأملی فقهی، روان‌شناختی و اجتماعی در شهادت، رحم به ضعفا، اعسار و سجن

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۵۶۱)

دیباچه

سوره طلاق، یکی از سوره‌های مدنی قرآن کریم، چونان چراغی هدایتگر، احکام و اصول اجتماعی و فقهی را در باب طلاق، شهادت، رحم به ضعفا، اعسار و سجن به امت اسلامی عرضه می‌دارد. این نوشتار، با رویکردی تحلیلی و چندجانبه، به بررسی آیات برگزیده این سوره، به‌ویژه آیات ۱، ۲ و ۶، می‌پردازد و با نگاهی فقهی، روان‌شناختی و اجتماعی، مفاهیم بنیادین آن را کاوش می‌کند. هدف، تبیین دقیق و جامع این آیات است تا چونان پلی میان معارف قرآنی و نیازهای جامعه معاصر، راهگشای فهم عمیق‌تر و کاربردی‌تر باشد. این اثر، با حفظ روح و پیام آیات، تلاش دارد تا با زبانی روشن و متین، مفاهیم را به گونه‌ای ارائه دهد که هم درخور تأمل علمی باشد و هم الهام‌بخش عمل صالح.

بخش اول: شهادت در آیات ۱ و ۲ سوره طلاق

متن و ترجمه آیات

﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ ۖ … وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ﴾ (طلاق: ۱)

ای پیامبر، هرگاه خواستید زنان را طلاق دهید، آن‌ها را در زمان عده طلاق دهید و عده را رعایت کنید… و هر کس از حدود الهی تجاوز کند، به خودش ستم کرده است.

﴿فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ۚ ذَٰلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا﴾ (طلاق: ۲)

و چون به پایان عده رسیدند، یا با نیکی نگهشان دارید یا با نیکی از آن‌ها جدا شوید و دو نفر عادل از خودتان را شاهد بگیرید و شهادت را برای خدا برپا دارید. این پند برای کسی است که به خدا و روز آخرت ایمان دارد. و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خدا برای او راه خروجی قرار می‌دهد.

تحلیل مفهوم اقامه شهادت برای خدا

عبارت «وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ» چونان ستونی استوار در بنای عدالت، بر ضرورت شهادت به حق و بی‌غرض تأکید دارد. این دستور قرآنی، شهادت را نه تنها وظیفه‌ای فقهی، بلکه رسالتی الهی می‌داند که باید فارغ از هرگونه حب و بغض، دوستی یا دشمنی، و پیوندهای خویشاوندی یا منافع شخصی ادا شود. از منظر فقهی، این عبارت به معنای بیان حقیقت بدون هرگونه تحریف یا جانبداری است. از دیدگاه روان‌شناختی، این اصل از نفوذ تعصبات نفسانی در شهادت جلوگیری می‌کند و حس مسئولیت‌پذیری اجتماعی را در فرد تقویت می‌سازد، چنان‌که گویی هر شاهد، نگهبان حریم عدالت در جامعه است.

درنگ: اقامه شهادت برای خدا، دعوتی است به سوی صداقت و عدالت در شهادت، که از هرگونه غرض‌ورزی، تعصب یا تأثیرپذیری از روابط شخصی مبراست. این اصل، پایه‌ای است برای اعتماد اجتماعی و تحقق عدالت در نظام قضایی اسلامی.

بررسی ادعای منع اجرت شهادت

ادعای منع دریافت اجرت برای شهادت، که گاه به استناد عبارت «وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ» مطرح می‌شود، از این آیه استخراج نمی‌گردد. آیه شریفه، به‌صراحت بر عدالت و صداقت در شهادت تمرکز دارد و از بحث مالی یا دریافت اجرت منصرف است. از منظر فقهی، جواز یا عدم جواز دریافت اجرت برای شهادت به ادله‌ای دیگر، مانند روایات یا اجماع، وابسته است. برخی از عالمان دینی، دریافت اجرت را در صورتی که شهادت به صورت معوض باشد و منفعتی برای شاهد ایجاد کند، جایز ندانسته‌اند، اما این آیه به‌طور مستقیم به این موضوع اشاره‌ای ندارد. از این‌رو، استناد به این آیه برای منع اجرت، فاقد مبنای محکم است و باید به منابع دیگر رجوع کرد.

وجوب شهادت و مقدمات آن

شهادت، در نظام فقهی، وظیفه‌ای واجب تلقی می‌شود و بر اساس قاعده عقلی «مقدمه واجب، واجب است»، مقدمات آن، مانند حضور در محکمه یا تحمل شهادت، نیز واجب است. این الزام، نه‌تنها از منظر فقهی، بلکه از دیدگاه روان‌شناختی نیز اهمیت دارد، زیرا افراد را به مشارکت فعال در اجرای عدالت و حفظ نظم اجتماعی ترغیب می‌کند. این مشارکت، چونان جریانی زلال، اعتماد عمومی به نظام قضایی را تقویت می‌کند و از احساس بی‌عدالتی در جامعه جلوگیری می‌نماید.

عدالت شاهد و ضرورت آن

عبارت «ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ» بر انتخاب شاهدان عادل تأکید دارد، که به معنای دوری از فسق، تعصب و غرض‌ورزی است. عدالت شاهد، چونان سپری در برابر تحریف حقیقت، از نفوذ انگیزه‌های شخصی در شهادت جلوگیری می‌کند. از منظر روان‌شناختی، این اصل اعتماد به شهادت را در جامعه افزایش می‌دهد و حس امنیت قضایی را تقویت می‌کند، چنان‌که گویی هر شاهد عادل، چونان ستاره‌ای در آسمان عدالت، راهنمای قضاوت عادلانه است.

وجوب کفایی شهادت

دستور قرآنی «وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ» و «وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ» بر وجوب کفایی شهادت دلالت دارد. این بدان معناست که اگر گروهی از افراد وظیفه شهادت را ادا کنند، این تکلیف از دیگران ساقط می‌شود، اما امتناع غیرموجه از شهادت، گناه محسوب می‌گردد. این اصل، از منظر فقهی، نظم اجتماعی را تضمین می‌کند و از دیدگاه روان‌شناختی، حس مسئولیت جمعی را در جامعه تقویت می‌نماید.

شهادت در فرآیند طلاق

آیات مورد بحث، در سیاق احکام طلاق نازل شده‌اند و بر لزوم حضور دو شاهد عادل در فرآیند طلاق یا رجوع تأکید دارند. این امر، از منظر فقهی، برای حفظ حقوق طرفین و جلوگیری از اختلافات بعدی طراحی شده است. از دیدگاه روان‌شناختی، حضور شاهد عادل، حس امنیت و عدالت را در فرآیند طلاق تقویت می‌کند و از تنش‌های احتمالی می‌کاهد، چنان‌که گویی این شهادت، چونان پلی است که دو سوی اختلاف را به ساحل آرامش می‌رساند.

جمع‌بندی بخش اول

آیات ۱ و ۲ سوره طلاق، با تأکید بر اقامه شهادت عادلانه و بی‌غرض، بنیان‌های عدالت قضایی را در جامعه اسلامی استوار می‌سازند. مفهوم «اقامه شهادت برای خدا» دعوتی است به سوی صداقت و بی‌طرفی، که از هرگونه تأثیرپذیری از روابط شخصی یا منافع مادی مبراست. این آیات، از منظر فقهی، بر وجوب کفایی شهادت و مقدمات آن تأکید دارند و از دیدگاه روان‌شناختی، حس مسئولیت‌پذیری و اعتماد به نظام قضایی را تقویت می‌کنند. ادعای منع اجرت شهادت از این آیات استخراج نمی‌شود و نیازمند استناد به ادله دیگر است.

بخش دوم: رحم به ضعفا

متن و ترجمه آیه مرتبط

﴿وَيُؤْثِرُونَ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ ۚ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾ (حشر: ۹)

و دیگران را بر خود مقدم می‌دارند، هرچند خودشان نیازمند باشند. و کسانی که از بخل نفسشان در امان بمانند، آنان رستگارند.

ایثار و رحم به ضعفا

آیه شریفه، چونان آینه‌ای زلال، فضیلت ایثار و رحم به نیازمندان را بازتاب می‌دهد. ایثار، حتی در شرایط سختی و تنگدستی، نشانه‌ای از بزرگی روح و تعهد به ارزش‌های انسانی است. از منظر روان‌شناختی، این اصل حس همدلی و انسجام اجتماعی را تقویت می‌کند و از خودخواهی و فردگرایی جلوگیری می‌نماید، چنان‌که گویی هر عمل ایثار، چونان نسیمی خنک، فضای جامعه را از گرمای خودخواهی پاک می‌کند.

درنگ: ایثار و رحم به ضعفا، چونان رودی جاری، انسجام اجتماعی را تقویت می‌کند و از خودخواهی و تفرقه در جامعه جلوگیری می‌نماید. این اصل قرآنی، دعوتی است به سوی همدلی و حمایت از اقشار آسیب‌پذیر.

ضعفا در جامعه اسلامی

ضعفا، در مفهوم قرآنی، شامل فقرا، گناهکاران و حتی زندانیان می‌شوند. بررسی وضعیت زندان‌ها نشان می‌دهد که بسیاری از زندانیان از اقشار کم‌بضاعت و آسیب‌پذیر جامعه‌اند. از منظر جامعه‌شناختی، این واقعیت ضرورت اصلاح نظام قضایی را برای کاهش حبس غیرضروری این گروه‌ها آشکار می‌سازد. چنین اصلاحی، چونان کلیدی برای گشودن قفل‌های بی‌عدالتی، می‌تواند اعتماد عمومی را به نظام قضایی بازگرداند.

نقش قوه قضاییه در حمایت از ضعفا

قوه قضاییه، چونان نگهبانی استوار، باید مستقل و مردمی باشد و از حبس غیرضروری ضعفا پرهیز کند. استقلال قضایی، همراه با حمایت از اقشار آسیب‌پذیر، اعتماد عمومی را تقویت می‌کند و از احساس بی‌عدالتی در جامعه می‌کاهد. از منظر روان‌شناختی، این رویکرد حس امنیت و عدالت را در میان مردم گسترش می‌دهد، چنان‌که گویی قوه قضاییه، چونان درختی تناور، سایه عدالت را بر سر جامعه می‌گستراند.

رحماء بینهم

﴿أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ﴾ (فتح: ۲۹)

بر کافران سختگیر و با یکدیگر مهربان‌اند.

این آیه، چونان منشوری نورانی، بر ضرورت شفقت و رحم میان مؤمنان، حتی نسبت به گناهکاران و ضعفا، تأکید دارد. این اصل، از منظر فقهی، لزوم حمایت از اقشار آسیب‌پذیر را نشان می‌دهد و از دیدگاه روان‌شناختی، حس همبستگی و اعتماد را در جامعه تقویت می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

رحم به ضعفا، چونان جریانی زلال در آیات قرآن کریم، از جمله آیه ۹ سوره حشر و آیه ۲۹ سوره فتح، به‌عنوان اصلی بنیادین برای حمایت از اقشار آسیب‌پذیر مطرح شده است. این اصل، از منظر جامعه‌شناختی، ضرورت اصلاح نظام قضایی برای جلوگیری از حبس غیرضروری ضعفا را نشان می‌دهد و از دیدگاه روان‌شناختی، اعتماد عمومی و انسجام اجتماعی را تقویت می‌کند. قوه قضاییه باید با استقلال و مردمی بودن، این ارزش قرآنی را در عمل محقق سازد.

بخش سوم: اعسار در آیه ۶ سوره طلاق

متن و ترجمه آیه

﴿وَإِنْ كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَىٰ مَيْسَرَةٍ ۚ وَأَنْ تَصَدَّقُوا خَيْرٌ لَكُمْ ۖ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾ (طلاق: ۶)

و اگر بدهکار در تنگدستی باشد، پس مهلت دهید تا توانایی پیدا کند، و اگر صدقه دهید برای شما بهتر است، اگر بدانید.

مفهوم اعسار

اعسار، در مفهوم قرآنی، به معنای ناتوانی در اداره مالی زندگی و پرداخت بدهی است، نه صرف فقدان پول نقد. از منظر فقهی، فردی که دارای اموال غیرقابل تبدیل (مانند باغ یا خانه‌ای که خریدار ندارد) یا اعتبار غیرقابل استفاده باشد، معسر محسوب می‌شود، زیرا این امکانات عملاً در دسترس او نیستند. این تعریف، چونان خط‌کشی دقیق، مرز میان فقر ظاهری و ناتوانی واقعی را مشخص می‌کند.

درنگ: اعسار، ناتوانی در اداره مالی زندگی است، نه صرف نداشتن پول. اموال غیرقابل تبدیل یا اعتبار غیرقابل استفاده، فرد را معسر می‌سازد، و این اصل از تحمیل فشارهای غیرمنطقی بر افراد جلوگیری می‌کند.

امکانات و اعسار

امکانات، شامل مال، حرفه، اعتبار و توانایی قرض گرفتن است. اگر فردی بتواند از این امکانات استفاده کند، معسر نیست، اما اگر این امکانات عملاً غیرقابل استفاده باشند، اعسار صدق می‌کند. برای مثال، فردی که باغی دارد اما خریداری برای آن نیست، یا اعتباری دارد که نمی‌تواند آن را به پول تبدیل کند، معسر محسوب می‌شود. این اصل، از منظر فقهی، کرامت انسانی را حفظ می‌کند و از دیدگاه روان‌شناختی، از تحمیل فشارهای روانی غیرضروری جلوگیری می‌نماید.

عدم الزام به کارهای غیرمتعارف

آیه شریفه، همراه با قاعده قرآنی «لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا» (بقره: ۲۸۶)، نشان می‌دهد که برای خروج از اعسار، انجام کارهای غیرمتعارف، مانند ازدواج اجباری یا کارهای غیرمشروع، واجب نیست. این اصل، چونان سپری محافظ، از تحمیل فشارهای روانی و اجتماعی غیرمنطقی جلوگیری می‌کند و کرامت انسانی را پاس می‌دارد.

زکات و کمک به معسر

اگر فردی واقعاً معسر باشد و هیچ راه علاجی نداشته باشد، می‌توان از زکات یا کمک‌های حکومتی به او یاری رساند. از منظر فقهی، این کمک برای حفظ کرامت انسانی و جلوگیری از فقر شدید طراحی شده است. از دیدگاه روان‌شناختی، این حمایت حس امنیت و اعتماد را در جامعه تقویت می‌کند، چنان‌که گویی هر کمک به معسر، چونان بذری است که در خاک جامعه، نهال عدالت و همدلی می‌کارد.

شئونات انسانی در اعسار

نمی‌توان افراد را به انجام کارهای غیرمتعارف، مانند ازدواج برای پرداخت بدهی یا کارهای خلاف شأن، وادار کرد. این اصل، با قاعده «لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا» همخوانی دارد، زیرا وسع به معنای امکانات متعارف است. از منظر روان‌شناختی، این رویکرد از تحمیل فشارهای غیرمنطقی که به کرامت انسانی آسیب می‌زند، جلوگیری می‌کند و راه را برای حفظ شأن و منزلت افراد هموار می‌سازد.

جمع‌بندی بخش سوم

آیه ۶ سوره طلاق، اعسار را ناتوانی در اداره مالی زندگی تعریف می‌کند و بر مهلت دادن به معسر و کمک به او از طریق صدقه تأکید دارد. این آیه، از منظر فقهی، کرامت انسانی را در برابر فشارهای مالی حفظ می‌کند و از دیدگاه روان‌شناختی، از تحمیل بار روانی غیرمنطقی جلوگیری می‌نماید. عدم الزام به کارهای غیرمتعارف و امکان استفاده از زکات برای کمک به معسر، نشان‌دهنده جامعیت قرآن کریم در حمایت از اقشار آسیب‌پذیر است.

بخش چهارم: سجن و زندان

متن و ترجمه آیه مرتبط

﴿ثُمَّ بَدَا لَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا رَأَوُا الْآيَاتِ لَيَسْجُنُنَّهُ حَتَّىٰ حِينٍ﴾ (یوسف: ۳۵)

سپس پس از دیدن نشانه‌ها، برایشان آشکار شد که او را تا مدتی زندانی کنند.

سجن به‌عنوان آخرین راهکار

زندان در نظام اسلامی، چونان عنقای نایاب، باید به‌صورت استثنایی و در موارد شدید، مانند جرایم مخاطره‌آمیز برای جامعه، به کار رود. از منظر فقهی، زندان نباید مجازات اولیه باشد، بلکه راه‌حلی نهایی برای جرایم سنگین است. این اصل، چونان خطی سرخ، مرزهای استفاده از زندان را در نظام قضایی اسلامی مشخص می‌کند.

درنگ: زندان در نظام اسلامی باید چونان موجودی نادر، تنها در موارد شدید و ضروری به کار رود. این اصل، از توقف تولید و حیثیت افراد جلوگیری می‌کند و راه را برای عدالت اجتماعی هموار می‌سازد.

تأثیر منفی زندان

استفاده گسترده از زندان، چونان سایه‌ای سنگین، تولید و حیثیت افراد را متوقف می‌کند و به کاهش بهره‌وری جامعه می‌انجامد. از منظر جامعه‌شناختی، این امر در جوامع جوان به لجبازی و دریدگی منجر می‌شود. از دیدگاه روان‌شناختی، حبس غیرضروری اعتماد عمومی را کاهش می‌دهد و حس بی‌عدالتی را در جامعه تقویت می‌کند.

نظام قضایی عادلانه

نظام قضایی باید طرح‌هایی برای حل اختلافات بدون نیاز به زندان ارائه دهد. از منظر فقهی، زندان باید به‌ندرت و تنها در موارد ضروری به کار رود. از دیدگاه روان‌شناختی، این رویکرد اعتماد عمومی و حس عدالت را تقویت می‌کند، چنان‌که گویی نظام قضایی، چونان چشمه‌ای زلال، عدالت را در جامعه جاری می‌سازد.

توقف تولید و حیثیت

﴿مَنْ أَحْيَا نَفْسًا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا﴾ (مائده: ۳۲)

هر کس نفسی را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است.

این آیه، نشان می‌دهد که حبس یک فرد، چونان توقف حیات و تولید اوست. از منظر جامعه‌شناختی، این امر به کاهش بهره‌وری جامعه منجر می‌شود و از دیدگاه روان‌شناختی، اعتماد عمومی را تضعیف می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

زندان در نظام اسلامی باید به‌صورت محدود و تنها برای جرایم سنگین به کار رود. استفاده گسترده از آن، تولید و حیثیت افراد را متوقف می‌کند و به کاهش اعتماد عمومی و انسجام اجتماعی می‌انجامد. نظام قضایی باید روش‌های جایگزین برای حل اختلافات ارائه دهد تا از حبس غیرضروری جلوگیری شود و عدالت اجتماعی محقق گردد.

پاسخ به پرسش‌های بنیادین

آیا آیه ۲ سوره طلاق بر منع اجرت شهادت دلالت دارد؟

خیر، آیه ۲ سوره طلاق (﴿وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ﴾) به منع یا جواز دریافت اجرت برای شهادت اشاره‌ای ندارد. تمرکز این آیه بر اقامه شهادت با صداقت و عدالت است، بدون تأثیرپذیری از حب و بغض یا روابط شخصی. ادعای منع اجرت از این آیه استخراج نمی‌شود و این موضوع به ادله دیگر، مانند روایات یا اجماع، وابسته است.

مفهوم «اقامه شهادت برای خدا» چیست؟

«اقامه شهادت برای خدا» به معنای شهادت دادن به حق، بدون غرض‌ورزی، تعصب یا تأثیرپذیری از روابط فامیلی، دوستی یا دشمنی است. این اصل، از منظر فقهی، بر ضرورت عدالت و صداقت در شهادت تأکید دارد و از دیدگاه روان‌شناختی، از نفوذ تعصبات شخصی جلوگیری می‌کند و حس مسئولیت‌پذیری اجتماعی را تقویت می‌نماید.

آیا مقدمات شهادت واجب است؟

بله، بر اساس قاعده عقلی «مقدمه واجب، واجب است»، مقدمات شهادت، مانند حضور در محکمه یا تحمل شهادت، واجب است. این الزام، از منظر روان‌شناختی، افراد را به مشارکت فعال در اجرای عدالت تشویق می‌کند و از دیدگاه فقهی، نظم اجتماعی را تضمین می‌نماید.

آیا شهادت واجب کفایی است؟

بله، دستور قرآنی «وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ» و «وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ» بر وجوب کفایی شهادت دلالت دارد. اگر گروهی شهادت دهند، این تکلیف از دیگران ساقط می‌شود، اما امتناع غیرموجه از شهادت گناه محسوب می‌گردد.

نتیجه‌گیری

تفسیر آیات ۱، ۲ و ۶ سوره طلاق، چونان گوهری درخشان، جامعیت قرآن کریم را در هدایت امت اسلامی در مسائل فقهی، اجتماعی و روان‌شناختی آشکار می‌سازد. شهادت، چونان ستونی استوار، باید عادلانه و بی‌غرض باشد و از هرگونه تأثیرپذیری از منافع مادی یا روابط شخصی مبرا بماند. رحم به ضعفا، اصلی قرآنی است که انسجام اجتماعی را تقویت می‌کند و نظام قضایی را به سوی حمایت از اقشار آسیب‌پذیر هدایت می‌نماید. اعسار، به‌عنوان ناتوانی در اداره مالی زندگی، از تحمیل کارهای غیرمتعارف بر افراد جلوگیری می‌کند و کرامت انسانی را پاس می‌دارد. سجن، چونان راهکاری استثنایی، باید به‌ندرت و تنها در موارد شدید به کار رود تا تولید و حیثیت افراد حفظ شود. علم دینی، با تأمل در این اصول، می‌تواند راهکارهایی کاربردی برای مصونیت امت اسلامی در برابر چالش‌های اجتماعی ارائه دهد، تا جامعه‌ای عادلانه و همدل شکل گیرد.

با نظارت صادق خادمی