متن درس
تفسیر: اطاعت والدین و شهادت علیه ایشان در پرتو آیات قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۵۶۴)
دیباچه
قرآن کریم، چونان چراغی فروزان، راهنمای بشر در مسیر سعادت و رستگاری است. آیات نورانی آن، نهتنها احکام الهی را تبیین میکنند، بلکه با دقتی بینظیر، روابط انسانی و وظایف اخلاقی را در برابر خالق و مخلوق ترسیم مینمایند. در این میان، موضوع اطاعت از والدین و حدود آن، بهویژه در هنگامهای که امر به معصیت میکنند، و نیز مسئله شهادت علیه ایشان، از جمله موضوعاتی است که در آیات سورههای لقمان و نساء با ژرفنگری خاصی مورد توجه قرار گرفته است. این نوشتار، با تکیه بر آیات الهی و تحلیلهای فقهی، اخلاقی و اجتماعی، به بررسی این دو موضوع کلیدی میپردازد. هدف آن است که با نگاهی جامع، ابعاد این مسائل را در پرتو نصوص قرآنی و استدلالهای عقلی روشن سازد، تا چونان پلی میان حکمت الهی و نیازهای انسانی، راهگشای اندیشهورزان باشد.
بخش نخست: اطاعت والدین در پرتو آیه ۱۵ سوره لقمان
متن و ترجمه آیه
﴿وَإِنْ جَاهَدَاكَ عَلَىٰ أَنْ تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا ۖ وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفًا ۖ وَاتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنَابَ إِلَيَّ ۚ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ﴾
و اگر والدین تو را وادار کردند که به من چیزی را شریک قرار دهی که به آن علم نداری، از آنها اطاعت نکن، اما در دنیا با آنها به نیکی رفتار کن و راه کسی را که به سوی من بازگردد، دنبال کن. سپس بازگشت شما به سوی من است و شما را از آنچه انجام میدادید، آگاه میکنم.
تحلیل فقهی و اخلاقی
آیه ۱۵ سوره لقمان، چونان آیینهای روشن، دو اصل بنیادین را در رابطه با والدین به تصویر میکشد: نخست، ممنوعیت اطاعت از والدین در هنگامهای که امر به معصیت، بهویژه شرک، میکنند؛ و دوم، وجوب رفتار نیکو و محترمانه با ایشان، حتی در صورت دعوت به گناه. این دو اصل، چونان دو بال، انسان را در مسیر تعادل میان وظیفه دینی و اخلاق خانوادگی هدایت میکنند.
قرآن کریم در این آیه، با صراحت اعلام میدارد که اگر والدین، فرزند را به شرک یا هر معصیت دیگری دعوت کنند، اطاعت از ایشان جایز نیست. این حکم، با قاعده فقهی «لا طاعة لمخلوق في معصية الخالق» همخوانی دارد، که چونان ستونی استوار، اطاعت از خالق را بر هر امر مخلوقی مقدم میدارد. شرک، که در این آیه بهعنوان مصداقی بارز از معصیت ذکر شده، تنها نمونهای است از گناهانی که والدین ممکن است فرزند را به سوی آن فراخوانند. کتمان شهادت، که در آیات دیگر قرآن کریم (مانند مائده: ۱۰۶) گناهی کبیره شمرده شده، نیز در این قاعده جای میگیرد. بدینسان، اگر والدین فرزند را به کتمان شهادت امر کنند، اطاعت از ایشان جایز نیست، چه آنکه حقطلبی و عدالت، چونان جویباری زلال، باید در همه حال جاری باشد.
با این حال، قرآن کریم، با ظرافتی بینظیر، در ادامه میفرماید: «وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفًا». این عبارت، چونان نسیمی ملایم، بر لزوم رفتار نیکو و محترمانه با والدین تأکید میورزد، حتی در هنگامهای که اطاعت از ایشان جایز نیست. مصاحبت به معروف، به معنای رعایت ادب و احترام در تعاملات روزمره است، که چونان گلی در باغ روابط خانوادگی میدرخشد. این دستور، از منظر روانشناختی، به حفظ پیوندهای عاطفی و کاهش تنشهای خانوادگی یاری میرساند، و از منظر فقهی، مرز میان عدم اطاعت و بیاحترامی را روشن میسازد.
درنگ: آیه ۱۵ سوره لقمان، با تبیین قاعده «لا طاعة لمخلوق في معصية الخالق»، بر عدم جواز اطاعت والدین در معصیت تأکید میکند، اما رفتار نیکو با ایشان را واجب میداند. این تعادل، راهنمای انسان در حفظ وظیفه دینی و احترام خانوادگی است.
تمییز میان معصیت و بیاحترامی
یکی از نکات برجسته در این آیه، تمایز میان عدم اطاعت در معصیت و بیاحترامی به والدین است. برخی ممکن است گمان برند که امتناع از اطاعت والدین، بهویژه در موضوعاتی چون شرک یا کتمان شهادت، به معنای بیاحترامی است. اما قرآن کریم، با دقتی حکیمانه، این دو را از یکدیگر جدا میسازد. عدم اطاعت در معصیت، چونان ایستادگی در برابر سیلی است که بنیان ایمان را تهدید میکند، اما بیاحترامی، چونان خاری است که در پای روابط خانوادگی فرو میرود. بنابراین، انسان مؤمن میتواند با حفظ ادب و احترام، از انجام معصیت امتناع ورزد.
برای مثال، اگر والدین فرزند را به کتمان شهادت امر کنند، فرزند موظف است شهادت خود را ادا کند، اما این ادای شهادت، به معنای اهانت به والدین نیست. این عمل، چونان شهادتی است که در محضر قاضی حق ادا میشود، و نه سخنی که در برابر والدین به نیت اهانت گفته شود. بدینسان، قرآن کریم راهی هموار پیش پای مؤمن مینهد تا میان حقطلبی و احترام به والدین، چونان دو ستاره در آسمان وظیفه، درخشش خود را حفظ کند.
جمعبندی بخش نخست
آیه ۱۵ سوره لقمان، با بیانی شیوا و حکیمانه، چارچوبی روشن برای رابطه با والدین ترسیم میکند. این آیه، از یکسو، بر عدم جواز اطاعت در معصیت تأکید میورزد و از سوی دیگر، رفتار نیکو و محترمانه با والدین را واجب میداند. این تعادل، نهتنها از منظر فقهی، بلکه از منظر روانشناختی و اجتماعی نیز، راهگشای انسان در حفظ پیوندهای خانوادگی و پایبندی به اصول الهی است.
بخش دوم: شهادت علیه والدین در پرتو آیه ۱۳۵ سوره نساء
متن و ترجمه آیه
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَىٰ أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ ۚ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَىٰ بِهِمَا ۖ فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَىٰ أَنْ تَعْدِلُوا ۚ وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا﴾
ای کسانی که ایمان آوردهاید، به عدالت قیام کنید و برای خدا شهادت دهید، حتی اگر بر علیه خودتان یا والدین یا نزدیکانتان باشد. چه غنی باشند چه فقیر، خدا به آنها نزدیکتر است. پس از هوای نفس پیروی نکنید که از عدالت منحرف شوید. و اگر زبان بچرخانید یا اعراض کنید، خدا به آنچه انجام میدهید آگاه است.
تحلیل فقهی و اجتماعی
آیه ۱۳۵ سوره نساء، چونان مشعلی فروزان، بر وجوب شهادت به حق، حتی علیه والدین و نزدیکان، تأکید میورزد. این آیه، با صراحتی بینظیر، عدالت را بر هر پیوند خانوادگی مقدم میدارد و انسان را به قیام در راه حق، حتی در برابر نزدیکترین خویشاوندان، فرا میخواند. از منظر فقهی، این آیه جواز، بلکه وجوب، شهادت علیه والدین را تأیید میکند، و از منظر اجتماعی، به تقویت حس عدالت و مسئولیتپذیری در جامعه یاری میرساند.
یکی از نکات برجسته این آیه، تأکید بر عدالت بیطرفانه است. عبارت «وَلَوْ عَلَىٰ أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ» نشان میدهد که هیچ پیوند عاطفی یا خانوادگی نباید مانع ادای شهادت به حق شود. این حکم، چونان تیغی تیز، هرگونه تعصب خانوادگی یا جانبداری را قطع میکند و انسان را به سوی عدالت ناب هدایت مینماید.
درنگ: آیه ۱۳۵ سوره نساء، با تأکید بر وجوب شهادت به حق، حتی علیه والدین، عدالت را بر پیوندهای خانوادگی مقدم میدارد. این اصل، از منظر فقهی، جواز شهادت علیه والدین را تأیید میکند و از منظر اجتماعی، حس عدالت را در جامعه تقویت مینماید.
نقد استدلال به آیه «لا تقل لهما أف»
برخی از عالمان دینی، با استناد به آیه ۲۳ سوره اسراء («وَلا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ») استدلال کردهاند که شهادت علیه پدر، به دلیل احترام ویژه به او، جایز نیست. اما این استدلال، چونان بنایی سست، در برابر نص صریح قرآن کریم فرو میریزد. «أف» در این آیه، به معنای بیاحترامی و اهانت است، در حالی که شهادت به حق، وظیفهای الهی است که با بیاحترامی تفاوت دارد. آیه ۱۳۵ سوره نساء، با صراحت، شهادت علیه والدین را تجویز میکند و هرگونه محدودیت در این زمینه را رد مینماید.
برای مثال، اگر پدری مرتکب گناهی کبیره، مانند قتل، شود، شهادت فرزند علیه او نهتنها جایز، بلکه واجب است، زیرا کتمان شهادت، چونان پوشاندن آفتاب با دست، حقیقت را پنهان میکند و ظلم را در جامعه رواج میدهد. این تمایز، راه را برای اجرای عدالت، بدون خدشه به احترام والدین، هموار میسازد.
بررسی روایت «لا تقبل شهادة الولد على والده»
روایتی منسوب به عالمان دینی وجود دارد که میگوید: «شهادت فرزند علیه پدر پذیرفته نیست». این روایت، که بهصورت مرسل نقل شده و از نظر سندی ضعیف است، در برابر نص صریح قرآن کریم (نساء: ۱۳۵) اعتباری ندارد. افزون بر این، استدلال میشود که اگر شهادت فرزند پذیرفته نشود، اقامه آن لغو خواهد بود، زیرا شهادت، چونان کلیدی برای گشودن درهای عدالت است، و اگر قاضی آن را نپذیرد، هدف از شهادت، که استیفای حقوق است، محقق نمیشود.
برخی از عالمان دینی کوشیدهاند این روایت را توجیه کنند و گفتهاند که شهادت فرزند، هرچند پذیرفته نشود، ممکن است پدر را به یاد خطایش اندازد و او را به توبه فراخواند. اما این توجیه، چونان تلاش برای روشن کردن چراغی در طوفان، ناکافی است. شهادت، برای استیفای حقوق مردم است، نه صرفاً یادآوری خطا به متهم. بنابراین، اگر شهادت پذیرفته نشود، عملاً بیاثر است و نمیتواند به هدف اصلی خود، که اجرای عدالت است، دست یابد.
تفاوت شهادت علیه پدر و مادر
در برخی دیدگاههای فقهی، تفاوتهایی میان شهادت علیه پدر و مادر مطرح شده است. برخی عالمان دینی، به دلیل نقش سرپرستی پدر در فرهنگ اسلامی، شهادت علیه او را محدود کردهاند، در حالی که شهادت علیه مادر را جایز دانستهاند. اما این تفاوت، در پرتو آیه ۱۳۵ سوره نساء، که والدین را یکسان ذکر میکند، محل تأمل است. قرآن کریم، با بیانی روشن، هرگونه تبعیض میان پدر و مادر را رد میکند و عدالت را برای هر دو یکسان میداند.
از منظر اجتماعی، این تفاوت ممکن است بهعنوان نشانهای از تبعیض جنسیتی تلقی شود، اما در سیاق فرهنگی اسلام، به نقش پدر بهعنوان سرپرست خانواده بازمیگردد. با این حال، نص صریح قرآن کریم، که عدالت را بر هر پیوند خانوادگی مقدم میدارد، هرگونه محدودیت در شهادت علیه پدر را زیر سؤال میبرد.
جمعبندی بخش دوم
آیه ۱۳۵ سوره نساء، با صراحتی بینظیر، بر وجوب شهادت به حق، حتی علیه والدین، تأکید میورزد. این آیه، هرگونه استدلال به بیاحترامی («أف») را رد میکند و نشان میدهد که شهادت به حق، وظیفهای الهی است. روایت منع شهادت علیه پدر، به دلیل ضعف سندی و تعارض با نص قرآن کریم، اعتباری ندارد. تفاوت فقهی میان شهادت علیه پدر و مادر، به نقش سرپرستی پدر بازمیگردد، اما در پرتو قرآن کریم، این تفاوت نیازمند بازنگری است.
بخش سوم: نقد دیدگاههای عالمان دینی درباره زنان و نیاز به بازنگری
تحلیل دیدگاههای عالمان دینی
یکی از موضوعات مطرح در این درسگفتار، نقد دیدگاههای برخی عالمان دینی درباره زنان است. برخی از این دیدگاهها، که متأثر از فرهنگ زمانه بودهاند، ممکن است با نصوص قرآنی، مانند آیه ۱۳۵ سوره نساء که عدالت را برای همه یکسان میداند، سازگار نباشد. این دیدگاهها، گاه چونان سایهای بر آفتاب عدالت، اعتماد جامعه، بهویژه زنان، را به نظام فقهی کاهش داده است.
برای نمونه، برخی عالمان دینی، با استناد به فرهنگهای تاریخی، زنان را در جایگاههایی فروتر از مردان قرار دادهاند. اما قرآن کریم، با آیاتی چون نساء: ۱۳۵، عدالت را چونان جویباری زلال، برای همه انسانها، اعم از زن و مرد، جاری میداند. این ناسازگاری، نیازمند بازنگری است تا علم دینی با روح عدالت قرآنی همنوا شود.
درنگ: دیدگاههای برخی عالمان دینی درباره زنان، که گاه متأثر از فرهنگ زمانه است، با نصوص قرآنی مانند آیه ۱۳۵ سوره نساء ناسازگار است. بازنگری این دیدگاهها، برای تقویت عدالت اجتماعی و انسجام دینی ضروری است.
پیشنهاد استخراج کمی دیدگاهها
برای رفع این ناسازگاری، پیشنهاد شده است که گفتههای عالمان دینی درباره زنان در طول هزار سال گذشته، بهصورت کمی استخراج و تحلیل شود. این استخراج، چونان کاوش در معدنی غنی، میتواند نقاط ضعف و قوت این دیدگاهها را روشن سازد. از منظر اجتماعی، این کار به رفع سوءتفاهمات و تقویت انسجام جامعه یاری میرساند، و از منظر روانشناختی، حس برابری و عدالت را در میان زنان تقویت میکند.
این پیشنهاد، نهتنها به شناسایی دیدگاههای ناسازگار با قرآن کریم کمک میکند، بلکه راه را برای تدوین فتاوایی هموار میسازد که با نیازهای جامعه معاصر همخوانی داشته باشد. چنین تلاشی، چونان کاشتن بذری در خاک حاصلخیز، میتواند به بار نشستن عدالت و برابری در جامعه اسلامی منجر شود.
جمعبندی بخش سوم
نقد دیدگاههای برخی عالمان دینی درباره زنان، نشاندهنده نیاز به بازنگری این دیدگاهها در پرتو نصوص قرآنی است. استخراج کمی گفتههای عالمان دینی و مقایسه آنها با آیات قرآن کریم، میتواند نقاط ضعف را شناسایی و راه را برای اصلاح هموار سازد. این تلاش، نهتنها به تقویت عدالت اجتماعی، بلکه به انسجام دینی و اجتماعی نیز یاری میرساند.
جمعبندی نهایی
آیات ۱۵ سوره لقمان و ۱۳۵ سوره نساء، چونان دو گوهر درخشان در گنجینه قرآن کریم، راهنمای انسان در دو موضوع کلیدی اطاعت از والدین و شهادت علیه ایشاناند. آیه لقمان، با تبیین قاعده عدم اطاعت در معصیت و وجوب رفتار نیکو، تعادلی حکیمانه میان وظیفه دینی و احترام خانوادگی برقرار میکند. آیه نساء، با تأکید بر وجوب شهادت به حق، حتی علیه والدین، عدالت را چونان ستونی استوار بر هر پیوند خانوادگی مقدم میدارد. نقد دیدگاههای برخی عالمان دینی درباره زنان و پیشنهاد استخراج کمی این دیدگاهها، گامی بلند در راستای اصلاح علم دینی و تقویت عدالت اجتماعی است. این نوشتار، چونان نقشهای راهنما، میکوشد تا با تکیه بر نصوص قرآنی و تحلیلهای فقهی، اخلاقی و اجتماعی، راه را برای اندیشهورزان هموار سازد.
با نظارت صادق خادمی