در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1618

متن درس





تفسیر: تبعیت، تبرّی و عزت در آیات ۱۶۶ و ۲۰۶ سوره بقره

تفسیر: تبعیت، تبرّی و عزت در آیات ۱۶۶ و ۲۰۶ سوره بقره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۶۱۸)

دیباچه

سوره بقره، به‌سان دریایی ژرف، مفاهیمی بنیادین را در خود جای داده که راهنمای انسان در مسیر سعادت و کمال است. آیات ۱۶۶ و ۲۰۶ این سوره، چونان دو گوهر درخشان، به بررسی مفاهیم تبعیت، تبرّی و عزت می‌پردازند و با زبانی رسا، انسان را به سوی شناخت حقیقت و پرهیز از باطل رهنمون می‌سازند. این نوشتار، با تأمل در این دو آیه و استناد به آیات دیگر قرآن کریم، به تبیین این مفاهیم در قالبی علمی و منسجم می‌پردازد. هدف، ارائه تفسیری عمیق است که چونان پلی میان معارف قرآنی و نیازهای فکری انسان معاصر، راه را برای درک حقیقت هموار سازد.

بخش نخست: تبعیت و تبرّی در آیه ۱۶۶ سوره بقره

مفهوم تبعیت و تبرّی

إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا وَرَأَوُا الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ
هنگامی که پیشوایان از پیروان خود بیزاری جویند و عذاب را ببینند و پیوندهایشان گسسته شود.

آیه ۱۶۶ سوره بقره، چونان آینه‌ای، حقیقت تبعیت نادرست و تبرّی قهری را در برابر دیدگان انسان قرار می‌دهد. تبعیت، چون جریانی طبیعی، در همه موجودات، از اتم تا انسان، به‌صورت قهری یا ارادی جاری است. این صفت عام، گاه در مسیر حق قرار می‌گیرد و سعادت می‌آفریند، و گاه در پی باطل، انسان را به سوی هلاکت می‌کشاند. تبرّی، اما، صفتی ارادی و خاص است که نیازمند آگاهی و اختیار است. تبرّی از باطل، انسان را به سوی حق رهنمون می‌شود، حال آنکه تبرّی از حق، به گمراهی می‌انجامد. در این آیه، قرآن کریم از تبرّی قهری در آخرت سخن می‌گوید؛ جایی که پیروان باطل، پس از مشاهده عذاب، از پیشوایان خود بیزاری می‌جویند، اما این بیزاری، چونان آبی که از دسترس خارج شده، دیگر سودی ندارد.

درنگ: تبعیت از حق، سعادت‌آفرین است و تبرّی از باطل، انسان را به حقیقت نزدیک می‌کند. اما تبعیت نادرست و تبرّی قهری در آخرت، بی‌ثمر است و نشان‌دهنده اهمیت احراز حق در دنیا دارد.

تبعیت عام و تبرّی خاص

تبعیت، چونان جریانی فراگیر، در همه موجودات جاری است. از حرکت اتم‌ها در مدارهای خویش تا انتخاب‌های آگاهانه انسان، همه جلوه‌هایی از تبعیت‌اند. قرآن کریم در آیه‌ای دیگر می‌فرماید:

وَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِیلَکَ
و آنان که توبه کردند و راه تو را پیروی نمودند، بیامرز.

این آیه نشان می‌دهد که تبعیت موزون از حق، نتیجه توبه و خلقت نیکوست. اما تبرّی، چونان گامی آگاهانه، نیازمند اراده و شناخت است. تبرّی از باطل، انسان را به سوی نور هدایت می‌کند، اما تبرّی از حق، چونان گریز از روشنایی، به تاریکی گمراهی می‌انجامد. تفاوت میان این دو صفت، در عام و خاص بودن آن‌هاست؛ تبعیت، چونان رودی است که همه موجودات را در بر می‌گیرد، اما تبرّی، چونان انتخابی است که تنها در ظرف اراده انسانی معنا می‌یابد.

تبعیت و شناخت پروردگار

بدبختی انسان، چونان سایه‌ای شوم، از تبعیت کورکورانه بدون شناخت حقیقت سرچشمه می‌گیرد. تبعیت از حق، تنها زمانی ارزشمند است که با شناخت پروردگار و غایت‌مندی همراه باشد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَایَ فَإِنَّهُ مِنِّی
هر که از هدایتم پیروی کند، از من است.

این آیه، تبعیت از حق را راه سعادت می‌داند. در مقابل، تبعیت از باطل، چنان‌که در آیه‌ای دیگر آمده، به هلاکت می‌انجامد:

لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْکَ وَمِمَّنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ أَجْمَعِینَ
جهنم را از تو و همه کسانی که از تو پیروی کنند، پر خواهم کرد.

تبعیت بدون شناخت پروردگار، چونان راه رفتن در تاریکی است که جز گمراهی نتیجه‌ای ندارد. قرآن کریم انسان را به پیروی از دلیل و وحی الهی دعوت می‌کند:

وَاتَّبَعْنَا بَعْضَهُمْ بِسَبَبٍ
و برخی را به دلیلی پیروی کردیم.

این آیه بر اهمیت احراز حق تأکید دارد. تبعیت کورکورانه، حتی اگر با نیت خیر همراه باشد، چونان کاشتن بذری در خاک شوره‌زار، بی‌ثمر است.

درنگ: شناخت پروردگار، شرط اساسی تبعیت صحیح است. بدون احراز حق و غایت‌مندی، تبعیت ارزشی ندارد و به گمراهی می‌انجامد.

بخش دوم: عزت و انواع آن در آیه ۲۰۶ سوره بقره

مفهوم عزت و نقد عزت گناه‌آلود

وَإِذَا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ ۚ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ ۖ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ
و چون به او گفته شود از خدا پروا کن، عزت گناه‌آلود او را فرا می‌گیرد؛ پس جهنم برایش بس است و چه بد جایگاهی است.

آیه ۲۰۶ سوره بقره، چونان چراغی هشداردهنده، عزت گناه‌آلود را نقد می‌کند. عزت، چونان گوهری گران‌بها، در چهار نوع قابل تقسیم است:

  1. عزت ذاتی: مختص پروردگار است و چونان خورشیدی درخشان، تنها در ذات الهی تجلی می‌یابد. قرآن کریم می‌فرماید:
    فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا
    عزت، همگی از آن خداست.
  2. عزت کمالی: ویژه مؤمنان و اولیای الهی است که از ایمان و تقوا سرچشمه می‌گیرد. این عزت، چونان درختی ریشه‌دار، با مرگ یا شکست از بین نمی‌رود.
  3. عزت خیالی: عزتی موقت و ناپایدار است که از قدرت، ثروت یا مهارت‌هایی چون جادوگری ساحران فرعون ناشی می‌شود. این عزت، چونان سایه‌ای گذرا، با شکست محو می‌گردد.
  4. عزت باطل: عزتی کاذب است که از شرک و بت‌پرستی سرچشمه می‌گیرد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:
    وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِیَکُونَ لَهُمْ عِزًّا
    و به جای خدا، بت‌هایی برگزیدند تا برایشان عزت باشد.

تحلیل عزت خیالی و باطل

ساحران فرعون، چونان نمونه‌ای از عزت خیالی، از مهارت جادوگری خود عزتی موقت داشتند، اما چون ایمان نداشتند، این عزت به باطل گرایید. هنگامی که ایمان آوردند، عزت خیالی‌شان به عزت کمالی بدل شد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

قَالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَالِبُونَ
گفتند: به عزت فرعون، ما غالب خواهیم شد.

این عزت خیالی، چونان حبابی بر سطح آب، با مواجهه با حقیقت فروپاشید. اما عزت کمالی مؤمنان، چونان کوهی استوار، پایدار است و نزد پروردگار محفوظ می‌ماند:

وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ
عزت از آن خدا و رسولش و مؤمنان است.

درنگ: عزت ذاتی، مختص خداست و عزت کمالی، ویژه مؤمنان. عزت خیالی و باطل، چونان سرابی فریبنده، انسان را به سوی هلاکت می‌کشاند.

عزت و ایمان در آیه ۸ سوره منافقون

وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَٰکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ
عزت از آن خدا و رسولش و مؤمنان است، ولی منافقان نمی‌دانند.

این آیه، چونان مشعلی فروزان، عزت را به سه گروه نسبت می‌دهد: خدا، رسول و مؤمنان خاص. عزت ذاتی، تنها از آن خداست و عزت رسول و مؤمنان، از نوع کمالی و عبودی است. منافقان، به دلیل نفاق و تکه‌تکه بودن وجودشان، از این عزت محرومند. نفاق، چونان شیری فاسد که تکه‌تکه می‌شود، انسجام وجودی را از انسان می‌گیرد و او را در وهم و شک گرفتار می‌سازد. تفسیر این آیه، استخراج معنای آن است، نه افزودن به آن. افزودن به معنا، چونان آبی که به چاه پر بازگردد، به تحریف می‌انجامد.

بخش سوم: نقش شناخت پروردگار در تبعیت و عزت

مدرسه پروردگار

شناخت پروردگار، چونان کلیدی طلایی، راه تبعیت صحیح و کسب عزت کمالی را می‌گشاید. انبیا و اولیا، در «مدرسه پروردگار» درس می‌آموزند:

اتَّقُوا اللَّهَ یُعَلِّمْکُمُ اللَّهُ
از خدا پروا کنید تا خدا به شما بیاموزد.

این مدرسه، جایی است که انبیا با دعاهایی چون «خدایا خودت را به من بشناسان» و «خدایا مرا از جانب خود هدایت کن» به علم و هدایت الهی دست می‌یابند. این شناخت، چونان سپری استوار، انسان را از تبعیت باطل و عزت خیالی مصون می‌دارد. غفلت از شناخت پروردگار، چونان افتادن در چاهی عمیق، انسان را به سوی تبعیت نادرست و عزت باطل سوق می‌دهد.

درنگ: شناخت پروردگار، شرط سعادت در تبعیت و کسب عزت کمالی است. علم بدون این شناخت، چونان شمشیری بی‌دسته، به بدبختی می‌انجامد.

نقد فرهنگی و اجتماعی

تأکید یک‌جانبه بر نهی از تبعیت باطل، بدون تبیین راه‌های تبعیت از حق، چونان راهنمایی گمراه‌کننده، به سردرگمی می‌انجامد. علم دینی باید با ترویج شناخت پروردگار و آموزش دعاهایی چون «خدایا مرا از جانب خود هدایت کن»، فرهنگ تبعیت از حق و کسب عزت کمالی را در جامعه نهادینه سازد. این امر، چونان کاشتن بذری نیکو در خاک حاصلخیز، از غفلت و تبعیت کورکورانه جلوگیری می‌کند.

جمع‌بندی

آیات ۱۶۶ و ۲۰۶ سوره بقره، چونان دو ستاره در آسمان معرفت، مفاهیم تبعیت، تبرّی و عزت را روشن می‌سازند. تبعیت از حق، با شناخت پروردگار و احراز غایت، به سعادت و عزت کمالی می‌انجامد، اما تبعیت از باطل، به تبرّی قهری در آخرت و عزت خیالی یا باطل منجر می‌شود. عزت در چهار نوع ذاتی، کمالی، خیالی و باطل تقسیم می‌شود که تنها عزت ذاتی مختص خداست و عزت کمالی ویژه مؤمنان خاص. منافقان، به دلیل نفاق و جهل، از این عزت محرومند. علم دینی باید با تبیین شناخت پروردگار و ترویج تبعیت از حق، جامعه را به سوی عزت کمالی و سعادت رهنمون سازد. این تفسیر، چونان راهنمایی وفادار، انسان را به تأمل در حقیقت و پرهیز از باطل دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی