در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1632

متن درس





تفسیر: تأملات قرآنی در باب قتل نفس، شهادت عادلانه و ظلم آگاهانه

تفسیر: تأملات قرآنی در باب قتل نفس، شهادت عادلانه و ظلم آگاهانه

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۶۳۲)

دیباچه

قرآن کریم، کتاب هدایت و نور، با آیات بصیرت‌بخش خویش، انسان را به سوی حقیقت و عدالت رهنمون می‌سازد. در این میان، آیات سوره نساء، با تأکید بر حرمت حیات، اهمیت عدالت در شهادت و پرهیز از ظلم آگاهانه، چارچوبی استوار برای زندگی اخلاقی و اجتماعی ارائه می‌دهند. این نوشتار، با تأمل در آیات ۹۳، ۱۳۵، ۴۰ و ۱۶۰ سوره نساء، به کاوش در معانی عمیق این آیات می‌پردازد. هدف آن است که با نگاهی جامع و ژرف، پیام‌های قرآنی در باب قتل نفس، شهادت عادلانه و آثار ظلم، در قالبی منسجم و روشن تبیین گردد تا راهگشای اندیشه و عمل مؤمنان باشد.

بخش نخست: حرمت قتل نفس و شدت گناه آن

تبیین آیه ۹۳ سوره نساء

وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا

و هر کس مؤمنی را به عمد بکشد، جزایش جهنم است که در آن جاودانه خواهد بود، و خداوند بر او خشم می‌گیرد و او را لعنت می‌کند و عذابی بزرگ برایش آماده کرده است.

قتل نفس، به‌ویژه قتل عمدی مؤمن، در قرآن کریم به‌عنوان گناهی بس عظیم معرفی شده است که با مجازات‌های چندگانه و سنگین همراه است. این آیه، با پنج جزای الهی – جهنم، خلود در آن، غضب خداوند، لعنت الهی و عذاب عظیم – بر شدت این گناه تأکید می‌ورزد. گویی قتل نفس، چون خنجری است که نه‌تنها جسم قربانی را می‌درد، بلکه روح ایمان قاتل را نیز زخمی می‌کند و او را از مدار ایمان خارج می‌سازد. عبارت «خَالِدًا فِيهَا» به جاودانگی عذاب اشاره دارد و نشان می‌دهد که این گناه، پیوند انسان با رحمت بی‌کران الهی را به خطر می‌اندازد.

درنگ: قتل عمدی مؤمن، نه‌تنها نقض حرمت حیات است، بلکه ایمان قاتل را زیر سؤال می‌برد و او را در معرض غضب و لعنت الهی قرار می‌دهد.

این آیه، قتل را در هر شکل آن – چه به مباشرت، چه به مشارکت، چه به تأیید یا نیت – گناهی عظیم می‌شمارد. گویی حیات هر مؤمن، چون گوهری گران‌بهاست که خداوند خود حافظ آن است و هر دست‌درازی به آن، نقض عهد با خالق است.

قتل خطایی و آثار وضعی آن

مَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلَّا خَطَأً ۚ وَمَنْ قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَأً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَىٰ أَهْلِهِ إِلَّا أَنْ يَصَّدَّقُوا ۚ … وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا

مؤمنی را نسزد که مؤمنی را بکشد، مگر به خطا. و هر کس مؤمنی را به خطا بکشد، باید بنده‌ای مؤمن آزاد کند و دیه‌ای به خانواده او بپردازد، مگر اینکه آنها ببخشند… و خداوند دانا و حکیم است.

در مقابل قتل عمدی، قتل خطایی در آیه ۹۲ سوره نساء با احکامی چون دیه و آزاد کردن بنده جبران‌پذیر دانسته شده است. اما نکته شگرف این آیه در عبارت «وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا» نهفته است که به جای «غَفُورًا رَحِيمًا» آمده است. این تعبیر، حکایت از آن دارد که حتی قتل خطایی، به دلیل نقض حرمت حیات، آثاری وضعی بر زندگی قاتل، خانواده و جامعه برجای می‌گذارد. این آثار، چون سایه‌ای سنگین، ممکن است در قالب ناملایمات خانوادگی، اجتماعی یا روانی ظاهر شوند و انسان را به تأمل در رفتار خویش وادارد.

گویی قرآن کریم، با این تعبیر، انسان را به مراقبت از هر عملی که به حیات دیگران آسیب رساند، دعوت می‌کند؛ حتی اگر این آسیب از سر نادانی باشد. این نگاه، چون آیینه‌ای است که انسان را به بازنگری در اعمال خویش فرا می‌خواند.

جمع‌بندی بخش نخست

آیات ۹۲ و ۹۳ سوره نساء، با تبیین حرمت قتل نفس، چه عمدی و چه خطایی، بر ارزش بی‌مانند حیات انسانی تأکید دارند. قتل عمدی، با مجازات‌های سنگین الهی، ایمان قاتل را به مخاطره می‌اندازد، و قتل خطایی، با آثار وضعی خود، انسان را به جبران و اصلاح فرا می‌خواند. این آیات، چون مشعلی فروزان، راه سعادت و پرهیز از گناه را به انسان نشان می‌دهند.

بخش دوم: شهادت عادلانه و چالش‌های آن

تبیین آیه ۱۳۵ سوره نساء

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَىٰ أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، به عدالت استوار باشید و برای خدا شهادت دهید، حتی اگر علیه خودتان، والدین یا خویشاوندان باشد.

این آیه، چون ستاره‌ای در آسمان عدالت، بر لزوم شهادت عادلانه، حتی در برابر نزدیک‌ترین کسان، تأکید دارد. عدالت، چون جریانی زلال، باید فارغ از هرگونه تعلق و وابستگی در جامعه جاری شود. آیه، با صراحت، شهادت علیه والدین را جایز می‌شمارد، مشروط بر آنکه در راستای احقاق حق باشد. این تعلیم، در تقابل با برخی روایات است که شهادت علیه والدین را نفی می‌کنند.

درنگ: شهادت عادلانه علیه والدین، نه‌تنها با احترام به آنها منافاتی ندارد، بلکه در راستای اجرای عدالت الهی و استیفای حقوق بندگان است.

برخی روایات، مانند «لا تقبل شهادة ولد علی والده»، که گاه به‌صورت مرسل نقل شده‌اند، با متن صریح قرآن کریم سازگار نیستند. این روایات، گاه با تفسیر نادرست، شهادت علیه والدین را ممنوع دانسته‌اند، حال آنکه آیه ۱۳۵ سوره نساء، با تأکید بر «قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ»، هرگونه تعلق عاطفی را در برابر عدالت الهی فرع می‌شمارد. تناقض ظاهری با آیه «لَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ» (اسراء: ۲۳) نیز ناشی از سوءتفاهم است؛ «أُفٍّ» به معنای بی‌احترامی شخصی است، نه شهادت عادلانه برای احقاق حق.

شهادت، چون پلی است که حقوق بندگان را به ساحل عدالت می‌رساند. هدف آن، نه یادآوری خطا به والدین، بلکه استیفای حقوق دیگران است. بنابراین، شهادت علیه والدین، در صورتی که با نیت عدالت و بدون قصد بی‌احترامی باشد، نه‌تنها جایز، بلکه واجب است.

جمع‌بندی بخش دوم

آیه ۱۳۵ سوره نساء، با تأکید بر عدالت در شهادت، انسان را به استواری در راه حق دعوت می‌کند. این آیه، هرگونه تعلق عاطفی را در برابر عدالت الهی نفی می‌کند و شهادت عادلانه علیه والدین را امری ضروری در راستای احقاق حق می‌داند. این تعلیم، چون مشعلی است که راه عدالت‌جویی را در جامعه روشن می‌سازد.

بخش سوم: عدالت الهی و آثار ظلم آگاهانه

تبیین آیه ۴۰ سوره نساء

إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ ۖ وَإِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضَاعِفْهَا وَيُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْرًا عَظِيمًا

خداوند به اندازه ذره‌ای ظلم نمی‌کند، و اگر کار نیکی باشد آن را چند برابر می‌کند و از نزد خود پاداشی بزرگ می‌دهد.

این آیه، چون آیینه‌ای روشن، عدالت مطلق الهی را به تصویر می‌کشد. خداوند، نه‌تنها ذره‌ای ظلم روا نمی‌دارد، بلکه حسنات را چند برابر پاداش می‌دهد. این اصل، نظام عادلانه خلقت را نشان می‌دهد که در آن هیچ عملی، حتی به اندازه ذره، از نظر پروردگار پنهان نمی‌ماند. گویی هر عمل نیک، چون بذری است که در خاک رحمت الهی می‌روید و ثمره‌ای عظیم به بار می‌آورد.

تبیین آیه ۱۶۰ سوره نساء

فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِسَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيرًا * وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ ۚ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا

به سبب ظلم یهودیان، چیزهای پاکیزه‌ای که بر آنها حلال بود بر آنها حرام کردیم، و به سبب بازداشتن بسیارشان از راه خدا، و گرفتن ربا که از آن نهی شده بودند، و خوردن اموال مردم به باطل، و برای کافران از میان آنها عذابی دردناک آماده کردیم.

این آیه، ظلم آگاهانه را چون خاری در مسیر سعادت انسان معرفی می‌کند. مصادیق ظلم، از جمله ربا، خوردن مال مردم به باطل و بازداشتن از راه خدا، نه‌تنها فرد را به ورطه کفر عملی می‌کشاند، بلکه جامعه را نیز به فساد می‌آلاید. عبارت «لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ» نشان می‌دهد که ظلم آگاهانه، حتی اگر از سوی فردی به ظاهر مؤمن باشد، می‌تواند به ارتداد عملی منجر شود. این ظلم، چون سمی است که کام زندگی را تلخ و نظام اجتماعی را مختل می‌سازد.

درنگ: ظلم آگاهانه، نه‌تنها به محرومیت از لذت‌های حلال منجر می‌شود، بلکه می‌تواند به کفر عملی و ارتداد منجر گردد، حتی اگر فرد به ظاهر مؤمن باشد.

این آیه، با اشاره به محرومیت از طیبات، نشان می‌دهد که ظلم آگاهانه، لذت‌های حلال را به کام ظالم حرام می‌کند. گویی ظلم، چون ابر سیاهی است که نور سعادت را از زندگی انسان می‌زداید و او را در تاریکی عذاب گرفتار می‌سازد.

آثار وضعی ظلم و نقد سوءاستفاده‌های اجتماعی

ظلم، حتی اگر از سر نادانی باشد، آثاری وضعی در پی دارد که زندگی فرد و جامعه را تحت تأثیر قرار می‌دهد. مصادیق امروزی ظلم آگاهانه، مانند سوءاستفاده از باورهای دینی برای فریب مردم – نظیر ادعای رفع جن معکوس با دریافت وجه – مصداق «أَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ» است. این اعمال، چون زخمی بر پیکر جامعه، اعتماد عمومی را خدشه‌دار می‌کنند و نظام اجتماعی را به سوی فساد سوق می‌دهند.

علم دینی، با وظیفه‌ای سنگین، باید در برابر این انحرافات ایستادگی کند و با اصلاح و آموزش، از گسترش چنین ظلم‌هایی جلوگیری نماید. گویی علم دینی، چون نگهبانی است که باید از حریم حقیقت و عدالت پاسداری کند.

نقد تحریف‌های تاریخی در نگاه به زنان

برخی دیدگاه‌های نادرست در علم دینی، مانند تحقیر زنان با عناوینی چون «حیوان گیس‌بلند»، ریشه در تفاسیر غیرقرآنی دارد. قرآن کریم، در آیاتی چون آیه ۳۴ سوره نساء، زنان را با صفات والای قنوت و حفظ غیب ستایش می‌کند. این تحریف‌ها، چون غباری بر آیینه حقیقت، نیاز به بازنگری و اصلاح دارند. استخراج و نقد دیدگاه‌های تاریخی در این حوزه، گامی ضروری برای بازسازی نگاه عادلانه به زنان است.

جمع‌بندی بخش سوم

آیات ۴۰ و ۱۶۰ سوره نساء، با تأکید بر عدالت الهی و تبعات ظلم آگاهانه، انسان را به پرهیز از ستم و پایبندی به حق دعوت می‌کنند. ظلم آگاهانه، نه‌تنها فرد را به کفر عملی می‌کشاند، بلکه جامعه را نیز به فساد می‌آلاید. علم دینی، با وظیفه‌ای خطیر، باید در برابر تحریف‌ها و سوءاستفاده‌ها ایستادگی کند و راه را برای عدالت و حقیقت هموار سازد.

نتیجه‌گیری

آیات مورد بحث در سوره نساء، چون چشمه‌هایی زلال، انسان را به سوی حقیقت، عدالت و پرهیز از ظلم رهنمون می‌سازند. قتل نفس، به‌ویژه قتل عمدی، گناهی عظیم است که ایمان انسان را به خطر می‌اندازد. شهادت عادلانه، حتی علیه والدین، در راستای احقاق حق واجب است و با احترام به والدین منافاتی ندارد. ظلم آگاهانه، با تبعات سنگین در دنیا و آخرت، می‌تواند به کفر عملی و ارتداد منجر شود. این آیات، چون مشعل‌هایی فروزان، راه سعادت و عدالت را به انسان نشان می‌دهند و او را به مراقبت از اعمال خویش فرا می‌خوانند.

با نظارت صادق خادمی