در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1636

متن درس






تفسیر: شهادت زنا و تسبیح موجودات در قرآن کریم

تفسیر: شهادت زنا و تسبیح موجودات در قرآن کریم

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۶۳۶)

دیباچه

قرآن کریم، چونان دریایی ژرف، معارفی بی‌کران را در خود نهفته دارد که هر موج آن، حامل رازهای هدایت و حکمت است. در این میان، سوره نور، با آیاتی که به مسائل حساس اجتماعی و وجودی می‌پردازد، چونان نگینی درخشان می‌درخشد. آیات مربوط به شهادت زنا و تسبیح موجودات، دو محور کلیدی این سوره‌اند که یکی به حفظ نظم و عفت اجتماعی پرداخته و دیگری از هماهنگی خلقت با تسبیح الهی سخن می‌گوید. این نوشتار، با تأمل در این آیات، کوشیده است تا معانی والای آن‌ها را با زبانی روشن و استوار، به گونه‌ای که شایسته تأملات عالمانه باشد، بازنمایی کند. هدف، فهم عمیق‌تر احکام الهی و تبیین جایگاه عقل در دریافت معارف قرآنی است، تا خواننده در این مسیر، به سوی حقیقت رهنمون گردد.

بخش نخست: شهادت زنا در قرآن کریم

تأمل در آیه ۴ سوره نور: مجازات قذف و حرمت تهمت

وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ

و کسانی که به زنان پاکدامن تهمت زنا می‌زنند و سپس چهار شاهد نمی‌آورند، آنها را هشتاد تازیانه بزنید و شهادتشان را هرگز نپذیرید، و آنها فاسقانند.

این آیه، چونان نگهبانی استوار، از حریم عفت و آبروی جامعه اسلامی پاسداری می‌کند. محور اصلی آیه، نه اثبات زنا، بلکه مجازات قذف یا تهمت زنا است. کسی که بدون ارائه چهار شاهد عادل، به زنی پاکدامن تهمت زنا زند، با سه مجازات سنگین روبه‌رو می‌شود: نخست، هشتاد تازیانه که تنبیهی جسمانی است و نشان‌دهنده قبح این عمل در نزد خداوند؛ دوم، رد ابدی شهادت او، که جایگاه اجتماعی و اعتبار او را در جامعه مخدوش می‌سازد؛ و سوم، برچسب فسق، که او را از دایره تقوا و عدالت خارج می‌کند. این شدت، چونان تیغی برنده، هرگونه سهل‌انگاری در طرح اتهام را نهی می‌کند.

نکته شگفت‌آور این آیه، اشاره غیرمستقیم به شرط چهار شاهد برای اثبات زنا است. قرآن کریم، به جای تأکید مستقیم بر اثبات زنا، با ملازمه، این شرط را مطرح می‌کند. گویی این کتاب الهی، با ظرافتی بی‌مانند، از طرح صریح زنا پرهیز کرده و در عوض، تهمت‌زنندگان را آماج نکوهش قرار داده است. این روش، چونان باغبانی است که به جای تمرکز بر ریشه‌کن کردن علف‌های هرز، خاک را برای رشد گل‌های پاک آماده می‌سازد.

درنگ: آیه ۴ سوره نور، با تأکید بر مجازات قذف، نه‌تنها از آبروی افراد محافظت می‌کند، بلکه با اشاره غیرمستقیم به شرط چهار شاهد، دشواری اثبات زنا را نشان می‌دهد، تا جامعه از گمان‌های بی‌پایه و اتهامات بی‌مدرک در امان ماند.

آیه ۱۳ سوره نور: نکوهش تهمت و ترویج حسن ظن

لَوْلَا جَاءُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ ۚ فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَٰئِكَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْكَاذِبُونَ

چرا بر آن [تهمت] چهار شاهد نیاوردند؟ پس چون شاهد نیاوردند، آنها نزد خدا دروغگویانند.

آیه ۱۳ سوره نور، که در ادامه آیات مربوط به ماجرای افک (تهمت به یکی از همسران پیامبر) نازل شده، چونان آینه‌ای شفاف، قبح تهمت زنا را بازمی‌تاباند. این آیه، با لحنی سرزنش‌آمیز، از مؤمنان می‌پرسد که چرا بدون ارائه چهار شاهد، به اتهام‌زنی پرداخته‌اند. عبارات پیشین این آیه، مانند «وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ» (و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود) و «لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ» (برای هر یک از آنان گناهی است که کسب کرده‌اند)، شدت عذاب و گناه تهمت‌زنندگان را نشان می‌دهد. این آیات، چونان بارانی تند، هرگونه شایعه‌پراکنی را شست‌وشو داده و حسن ظن را در دل‌های مؤمنان می‌کارد.

تأکید این آیه بر برچسب «كَاذِبُونَ» (دروغگویان)، نشان‌دهنده آن است که تهمت بدون مدرک، نه‌تنها گناهی بزرگ، بلکه عملی است که ایمان را خدشه‌دار می‌کند. این رویکرد، چونان سپری استوار، جامعه را از گزند اتهامات بی‌پایه حفظ می‌کند و مؤمنان را به پرهیز از قضاوت‌های شتاب‌زده و حفظ عفت کلام دعوت می‌نماید.

درنگ: آیه ۱۳ سوره نور، با نکوهش تهمت‌زنندگان و تأکید بر حسن ظن، جامعه اسلامی را به سوی عدالت و پرهیز از شایعه‌پراکنی هدایت می‌کند، و دشواری اثبات زنا را به ملازمه یادآور می‌شود.

آیه ۱۵ سوره نساء: اثبات فاحشه و دشواری آن

وَاللَّاتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ ۖ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّىٰ يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا

و زنانی از شما که مرتکب فاحشه می‌شوند، چهار نفر از خودتان را بر آنها شاهد بگیرید. اگر شهادت دادند، آنها را در خانه‌ها نگه دارید تا مرگشان فرا رسد یا خدا راهی برای آنها قرار دهد.

این آیه، تنها آیه در قرآن کریم است که به‌صراحت به لزوم چهار شاهد برای اثبات فاحشه (زنا) اشاره دارد. با این حال، استفاده از واژه «فَاحِشَةَ» به جای زنا و نسخ حکم حبس در خانه، نشان‌دهنده ظرافت قرآن در طرح این موضوع است. برخلاف آیات سوره نور که بر مجازات قذف تمرکز دارند، این آیه مستقیماً به اثبات فاحشه می‌پردازد، اما با نسخ حکم آن، اهمیتش در احکام عملی کاهش یافته است. این تفاوت، چونان دو شاخه از یک درخت، نشان‌دهنده رویکرد چندلایه قرآن کریم در حفظ عفت و نظم اجتماعی است.

نسخ حکم حبس، به همراه تأکید آیات نور بر قذف، نشان می‌دهد که قرآن کریم بیش از مجازات زنا، بر جلوگیری از تهمت و شایعه تمرکز دارد. این آیه، چونان کلیدی ظریف، درهای فهم احکام الهی را می‌گشاید و نشان می‌دهد که شریعت، با دشوار ساختن اثبات زنا، از آبروی افراد و سلامت جامعه پاسداری می‌کند.

درنگ: آیه ۱۵ سوره نساء، با اشاره صریح به لزوم چهار شاهد برای اثبات فاحشه، دشواری این امر را نشان می‌دهد، اما نسخ حکم حبس، بر اهمیت آیات نور در جلوگیری از تهمت تأکید می‌ورزد.

جمع‌بندی بخش نخست

آیات ۴ و ۱۳ سوره نور و آیه ۱۵ سوره نساء، چونان سه ستون استوار، چارچوبی الهی برای حفظ عفت و نظم اجتماعی ترسیم می‌کنند. آیات نور، با تمرکز بر مجازات قذف، از تهمت و شایعه‌پراکنی جلوگیری کرده و به‌طور غیرمستقیم، شرط چهار شاهد را برای اثبات زنا مطرح می‌کنند. آیه نساء، هرچند به‌صراحت به اثبات فاحشه اشاره دارد، اما با نسخ حکم آن، نقش کمتری در احکام عملی ایفا می‌کند. این آیات، چونان مشعل‌هایی فروزان، راه را برای فهم عمیق‌تر احکام الهی روشن می‌سازند و مؤمنان را به رعایت عدالت و حسن ظن فرا می‌خوانند.

بخش دوم: تسبیح موجودات در قرآن کریم

تأمل در آیه ۴۱ سوره نور: تسبیح به‌مثابه سیر وجودی

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّيْرُ صَافَّاتٍ ۖ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ

آیا ندیده‌ای که هر که در آسمان‌ها و زمین است و پرندگان با بال‌های گشوده برای خدا تسبیح می‌گویند؟ هر یک، نماز و تسبیح خود را می‌داند، و خدا به آنچه می‌کنند داناست.

این آیه، چونان آوایی آسمانی، از هماهنگی خلقت با تسبیح الهی سخن می‌گوید. عبارت «أَلَمْ تَرَ» با تأکید «أَنَّ»، چونان دعوتی است برای تأمل در عظمت خلقت. تسبیح در این آیه، نه صرف گفتن «سبحان الله»، بلکه سیر وجودی و حرکت طبیعی موجودات است. پرندگان با بال‌های گشوده (صَافَّاتٍ)، چونان رقصندگانی در صحنه خلقت، تسبیح خود را با حرکت و حیاتشان به نمایش می‌گذارند. این تسبیح، انرژی حیات و سیر وجودی هر موجود است، از تنفس انسان گرفته تا پرواز پرندگان و حتی وجود کافران.

مقدم آوردن «اللَّهَ» و استفاده از ضمیر «لَهُ»، نشان‌دهنده اهتمام ویژه قرآن کریم به تسبیح الهی است. این ساختار، چونان نقشی دقیق بر تار و پود کلام الهی، بر اهمیت این مفهوم تأکید دارد. تسبیح، مولد انرژی حیات است و همه موجودات، از جمادات تا انسان‌ها، در این سیر وجودی، خدا را تسبیح می‌گویند، گرچه گاه از آن غافل‌اند.

درنگ: آیه ۴۱ سوره نور، تسبیح را سیر وجودی و حرکت طبیعی موجودات می‌داند که حتی کافران را شامل می‌شود، و با ساختار مهندسی‌شده خود، هماهنگی خلقت با تسبیح الهی را نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش دوم

آیه ۴۱ سوره نور، چونان آیینه‌ای زلال، جلوه تسبیح همه موجودات را بازمی‌تاباند. تسبیح، نه‌تنها کلام، بلکه سیر وجودی و حیات هر موجود است که در هماهنگی با اراده الهی جریان دارد. این آیه، با تأکید بر ویژگی‌های خاص پرندگان (صَافَّاتٍ) و شمول همه موجودات آسمان‌ها و زمین، از عظمت خلقت و حکمت الهی سخن می‌گوید. تأمل در این آیه، چونان سفری است به سوی فهم عمیق‌تر نظام هستی و پیوند آن با تسبیح خداوند.

بخش سوم: تعقل در فهم احکام الهی

نقش عقل در دریافت معارف قرآنی

قرآن کریم، چونان کتابی حکیم، نه‌تنها به تعبد، بلکه به تعقل دعوت می‌کند. احکام الهی، مانند تعداد تازیانه‌ها برای قذف (۸۰ تازیانه) یا زنا (۱۰۰ تازیانه)، یا شرط چهار شاهد، بر پایه منطق و حکمت الهی وضع شده‌اند. این احکام، چونان خطوطی دقیق بر صفحه شریعت، با عقل انسانی سازگارند، هرچند حکمت کامل آن‌ها گاه از دسترس عقل محدود بشر خارج باشد. تأکید بر تعقل، به معنای نفی تعبد نیست، بلکه گشایش دریچه‌ای است برای فهم عمیق‌تر دین.

برخی، با تأکید بر تعبد محض، راه فهم را بسته و عقل را از دریافت معارف الهی محروم می‌کنند. اما قرآن کریم، چونان مشعلی فروزان، عقل را به سوی حقیقت هدایت می‌کند. تفاوت آیات نور و نساء در طرح زنا و قذف، نشان‌دهنده منطق الهی در حفظ عفت و نظم اجتماعی است. این تفاوت‌ها، چونان نقش‌هایی بر لوح خلقت، قابل فهم و تأمل‌اند و عقل را به سوی دریافت حکمت‌های الهی فرا می‌خوانند.

درنگ: احکام الهی در قرآن کریم، بر پایه منطق و حکمت وضع شده‌اند و تعقل، کلیدی است برای فهم عمیق‌تر این احکام، بدون آنکه تعبد محض مانع دریافت حقیقت گردد.

نقد آزادی جنسی و دفاع از عفت اسلامی

برخی دیدگاه‌های معاصر، که آزادی جنسی را با رضایت طرفین جایز می‌دانند، با احکام قرآنی در تضادند. این دیدگاه‌ها، که گاه تحت عنوان حقوق بشر مطرح می‌شوند، نظم اجتماعی مبتنی بر عفت و عدالت را به چالش می‌کشند. آیات سوره نور، با تأکید بر مجازات قذف و دشواری اثبات زنا، چونان دژی استوار، از عفت جامعه اسلامی محافظت می‌کنند. این احکام، نه‌تنها مانع فسادند، بلکه نظم اجتماعی را بر پایه عدالت و تقوا استوار می‌سازند.

عالمان دینی، با تأمل در این آیات، نشان داده‌اند که شریعت اسلامی، برخلاف برخی ادعاها، نه‌تنها با حقوق انسانی منافاتی ندارد، بلکه آن را در چارچوبی والا و متعالی تعریف می‌کند. این رویکرد، چونان نسیمی خنک، هرگونه شبهه را از دل‌های مؤمنان می‌زداید و راه را برای زیست عفیفانه هموار می‌سازد.

درنگ: آیات سوره نور، با تأکید بر حفظ عفت و مجازات قذف، در برابر دیدگاه‌های آزادی جنسی ایستادگی کرده و نظم اجتماعی را بر پایه عدالت و تقوا استوار می‌کنند.

جمع‌بندی بخش سوم

تعقل در فهم احکام الهی، چونان کلیدی است که درهای معرفت را می‌گشاید. آیات زنا و قذف در قرآن کریم، با ساختاری منطقی و حکیمانه، عقل را به تأمل در احکام الهی دعوت می‌کنند. نقد آزادی جنسی و دفاع از عفت اسلامی، نشان‌دهنده برتری شریعت در حفظ نظم و عدالت اجتماعی است. این بخش، مؤمنان را به بهره‌گیری از عقل در کنار تعبد فرا می‌خواند، تا دین را با ژرفای بیشتری درک کنند.

جمع‌بندی نهایی

این نوشتار، با تأمل در آیات ۴ و ۱۳ سوره نور و آیه ۱۵ سوره نساء، به تبیین احکام مربوط به شهادت زنا و قذف پرداخت. این آیات، چونان ستارگانی در آسمان شریعت، از آبروی افراد و نظم اجتماعی پاسداری می‌کنند. آیه ۴۱ سوره نور، با تبیین تسبیح به‌مثابه سیر وجودی موجودات، هماهنگی خلقت با اراده الهی را به نمایش می‌گذارد. تأکید بر تعقل در فهم احکام، راه را برای دریافت عمیق‌تر معارف قرآنی هموار می‌سازد. این اثر، چونان پلی است میان عقل و وحی، که خواننده را به سوی فهم حقیقت هدایت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی