در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1639

متن درس




تفسیر: عظمت الهی، حیات و موت، و حکمت خلقت

تفسیر: عظمت الهی، حیات و موت، و حکمت خلقت

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۶۳۹)

دیباچه

قرآن کریم، چونان دریایی ژرف، معانی و حقایقی را در خود نهفته دارد که هر آیه‌اش، دریچه‌ای به سوی فهم هستی و حکمت الهی می‌گشاید. این نوشتار، با نگاهی عمیق به آیاتی چند از سوره‌های آل‌عمران، مریم، شوری، اعلی، و دیگر سوره‌ها، به کاوش در مفاهیمی چون عظمت الهی، حیات و موت، عقیری، و تفاوت میان ذکر و انثی می‌پردازد. هدف، تبیین این مفاهیم با زبانی روشن و وزین است تا خواننده را به تأمل در نظام خلقت و افعال الهی دعوت کند. این اثر، با پیوند آیات قرآنی و معارف دینی، کوشیده است تا جلوه‌های حکمت الهی را در خلقت و هدایت بشر آشکار سازد.

بخش یکم: عظمت الهی و تمایز آن از صفات مخلوقات

مفهوم عظمت در قرآن کریم

عظمت الهی، صفتی است که در آیات قرآن کریم به گونه‌ای متمایز و مطلق توصیف شده است. این صفت، نه تنها ذاتی حق‌تعالی است، بلکه در صفات و افعال او نیز بی‌حد و مرز جلوه‌گر می‌شود. برخلاف صفات مخلوقات که همواره مقید و حثی هستند، عظمت الهی، بی‌نیاز از غیر و مطلق است.

هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ
او بلندمرتبه و بزرگ است (شوری: ۴)

این آیه، عظمت را به عنوان صفتی ذاتی معرفی می‌کند که نیاز به غیر ندارد. عظمت حق‌تعالی، چونان خورشیدی است که نورش بی‌واسطه می‌تابد و هیچ سایه‌ای از محدودیت بر آن نمی‌افتد. در مقابل، عظمت در مخلوقات، همواره مقید به حیثیتی خاص است. برای مثال، در آیه‌ای دیگر، پیامبر اکرم (ص) با وصف «لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ» (قلم: ۴) توصیف شده که عظمت خلقی و مقید به حیثیت اخلاقی است، نه ذاتی و مطلق.

تفاوت عظیم و کبیر

در زبان قرآن کریم، «عظیم» و «کبیر» دو صفت متمایزند. «کبیر» در مقابل «صغیر» قرار دارد و در مخلوقات نیز به کار می‌رود. برای نمونه، «أَكْبَر» به معنای بزرگ‌تر، در مورد انسان‌ها و اشیا به کار می‌رود و نسبی است. اما «عظیم» در غیر حق‌تعالی، تنها به صورت مقید و حثی به کار می‌رود و اطلاق آن ویژه ذات باری‌تعالی است. این تمایز، چونان تفاوت میان اقیانوسی بی‌کران و جویباری محدود است که هر یک در جای خود معنا می‌یابد، اما تنها اقیانوس، بی‌نیاز از حدود و مرز است.

درنگ: عظمت الهی، صفتی ذاتی و مطلق است که در ذات، صفات، و افعال حق‌تعالی بی‌حد و مرز است. در مخلوقات، عظمت مقید به حیثیتی خاص است و هرگز به اطلاق در غیر خدا به کار نمی‌رود.

تفاوت عظیم و علی

آیات قرآنی، میان «عظیم» و «علی» تمایزی ظریف برقرار می‌کنند. «عظیم» در مقابل «حقیر» (ناچیز) و «علی» در مقابل «دَنی» (پست) قرار دارد. حقارت، به کمبود ذاتی اشاره دارد، در حالی که دنائت، پستی اخلاقی را نشان می‌دهد. ممکن است چیزی حقیر باشد، اما دَنی نباشد، اما هر دَنی، حقیر نیز هست. «علی» به علو و برتری اشاره دارد و از «عظیم» بالاتر است، زیرا مقابل آن، «دَنی»، پایین‌تر از «حقیر» است. این تفاوت، چونان تمایز میان قله‌ای رفیع و دشتی گسترده است که هر یک جلوه‌ای از عظمت را نشان می‌دهد، اما قله، به سوی آسمان اوج می‌گیرد.

سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى * الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّىٰ
نام پروردگارت را که بلندمرتبه است تسبیح گوی، آن که آفرید و سامان داد (اعلی: ۱-۲)

جمع‌بندی بخش یکم

عظمت الهی، صفتی است که در ذات، صفات، و افعال حق‌تعالی بی‌حد و مرز است. این صفت، در مخلوقات به صورت مقید و حثی ظاهر می‌شود و هرگز به اطلاق در غیر خدا به کار نمی‌رود. تمایز میان «عظیم» و «کبیر» و نیز «عظیم» و «علی»، نشان‌دهنده عمق معانی قرآنی است که هر یک، جلوه‌ای از حکمت الهی را آشکار می‌سازد.

بخش دوم: حیات و موت در نظام خلقت

خلقت مرگ و حیات

قرآن کریم، مرگ و حیات را دو وجه از نظام خلقت معرفی می‌کند که هر یک، مقدمه‌ای برای دیگری است. مرگ، نه خرابی، بلکه زمینه‌ساز تازگی و حیات است، چونان پاییزی که با ریزش برگ‌ها، راه را برای بهاری سرشار از طراوت می‌گشاید.

الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا
آن که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام‌یک نیکوکارترید (ملک: ۲)

در این آیه، مرگ مقدم بر حیات ذکر شده، زیرا مرگ، چونان دروازه‌ای است که حیات را به سوی تازگی و نشاط هدایت می‌کند. طبیعت، با چرخه مرگ و حیات، چونان نقاشی‌ای است که هر فصل، رنگ و طرحی نو بر بوم خود می‌افزاید.

عظمت الهی در عدم خرابی

حق‌تعالی، چیزی را خراب نمی‌کند، نه از ناتوانی، بلکه از کمال. عظمت الهی در این است که حتی یک پشه را نابود نمی‌سازد، زیرا هستی در سیطره ملک اوست. به تعبیر یکی از عالمان دینی، «لا يُمْكِنُ الْفِرَارُ مِنْ حُكُومَتِكَ»؛ نه مخلوق می‌تواند از حکومت الهی فرار کند و نه خدا می‌تواند مخلوق را از این سیطره بیرون راند، زیرا فرار، نشانه محدودیت است و حق‌تعالی از هر محدودیتی مبراست.

درنگ: مرگ، خرابی نیست، بلکه مقدمه حیات و تازگی است. عظمت الهی در این است که هیچ‌چیز را نابود نمی‌کند، زیرا هستی در سیطره ملک اوست و فرار از این سیطره، نه برای مخلوق و نه برای خدا ممکن نیست.

جمع‌بندی بخش دوم

حیات و موت، دو وجه از نظام خلقت‌اند که تازگی و نشاط را به هستی می‌بخشند. مرگ، نه پایان، بلکه آغازی برای حیاتی نو است. عظمت الهی در این است که هیچ‌چیز را خراب نمی‌کند، بلکه با خلقت مرگ و حیات، نظام هستی را تازه و پویا نگه می‌دارد.

بخش سوم: عقیری و افعال الهی

مفهوم عقیری در قرآن کریم

عقیری یا نازایی، در قرآن کریم به معنای نبود اقتضاء نیست، بلکه وجود مانعی است که با رفع آن، زایمان ممکن می‌شود. زن، به‌طور طبیعی اقتضاء زایمان دارد، برخلاف مرد که فاقد این اقتضاست.

قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ ۖ قَالَ كَذَٰلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ
گفت: پروردگارا، چگونه برایم پسری خواهد بود در حالی که پیری به من رسیده و همسرم نازاست؟ گفت: این‌گونه خداوند هرچه بخواهد انجام می‌دهد (آل‌عمران: ۴۰)

این آیه، نشان می‌دهد که عقیری، نتیجه موانع جسمی یا روانی است که قابل رفع‌اند. «كَذَٰلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ» به معنای انجام کارهای محال یا غیرطبیعی نیست، بلکه به افعال الهی در چارچوب طبیعت اشاره دارد. معجزه، چونان کلیدی است که قفل موانع را می‌گشاید، اما در نظام خلقت، هرگز غیرطبیعی نیست.

طبیعت‌مندی معجزات

افعال الهی، چه عادی و چه غیرعادی، همگی در چارچوب نظام خلقت‌اند. معجزه، وحی، و عصمت، غیرطبیعی نیستند، بلکه غیرعادی‌اند و قابل فهم و یادگیری‌اند. «كَذَٰلِكَ» به معنای «این‌گونه» است و دعوتی است به آموختن روش‌های الهی. انبیا می‌توانند علوم جدیدی، چون رشته‌ای به نام اعجاز، ابداع کنند که بشر را از گدایی علمی نجات دهد.

درنگ: عقیری، نتیجه موانع است، نه نبود اقتضاء. افعال الهی، چه عادی و چه غیرعادی، طبیعی‌اند و قابل یادگیری‌اند. انبیا می‌توانند علوم جدیدی ابداع کنند که بشر را از محدودیت‌های علمی رها سازد.

جمع‌بندی بخش سوم

عقیری، مانعی است که با افعال الهی قابل رفع است. معجزات، غیرطبیعی نیستند، بلکه غیرعادی‌اند و در چارچوب نظام خلقت قرار دارند. دعوت قرآن کریم به یادگیری این افعال، راه را برای پیشرفت علمی و معرفتی بشر هموار می‌سازد.

بخش چهارم: تفاوت ذکر و انثی و حکمت الهی

حکمت انتخاب انثی

آیه‌ای از سوره آل‌عمران، به تفاوت میان ذکر و انثی اشاره دارد و حکمت الهی را در این انتخاب آشکار می‌سازد.

فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنْثَىٰ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثَىٰ
هنگامی که او را زاد، گفت: پروردگارا، من دختری زادم و خدا به آنچه زاد داناتر است و پسر مانند دختر نیست (آل‌عمران: ۳۶)

عبارت «لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثَىٰ» کلام خداست، نه زن عمران. خداوند، انثی (حضرت مریم) را برای نقشی خاص، چون تولد حضرت عیسی (ع) بدون پدر، برگزید، زیرا ذکر نمی‌توانست این نقش را ایفا کند. این انتخاب، چونان گلی است که در باغ حکمت الهی می‌روید و عطر آن، رازهای خلقت را آشکار می‌سازد.

رزق غیرعادی مریم

رزق غیرعادی حضرت مریم (س)، جلوه‌ای دیگر از افعال الهی است که غیرعادی، اما طبیعی است.

كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا ۖ قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّىٰ لَكِ هَٰذَا ۖ قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۖ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ
هرگاه زکریا بر او به محراب درآمد، نزد او رزقی یافت. گفت: ای مریم، این از کجا برای توست؟ گفت: این از نزد خداست. همانا خدا هرکه را بخواهد بی‌حساب روزی می‌دهد (آل‌عمران: ۳۷)

«بِغَيْرِ حِسَابٍ» به معنای بی‌حد یا خارج از محاسبات عادی است، نه بی‌حساب و گتره. این رزق، نتیجه شرایط خاص، چون اصطفاء حضرت مریم (س)، است و نشان می‌دهد که خداوند می‌تواند به هرکس بخواهد، رزق بی‌حد دهد. این امر، چونان چشمه‌ای است که از دل سنگ می‌جوشد و تشنگی را سیراب می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

تفاوت ذکر و انثی، حکمت الهی را در انتخاب نقش‌های خاص برای خلقت نشان می‌دهد. رزق غیرعادی حضرت مریم (س)، جلوه‌ای از افعال الهی است که در چارچوب طبیعت، اما فراتر از عادت، رخ می‌دهد. این امور، قابل یادگیری و تحقق برای دیگران نیز هستند.

بخش پنجم: هدایت و نقش علم دینی

هدایت انبیا و اولیا

هدایت انبیا و اولیا، فراتر از آموزش اخلاق و عبادت، شامل ارائه علم و معرفت است. انبیا، چونان مشعل‌دارانی هستند که راه دانش و کمال را برای بشر روشن می‌کنند. اگر دست انبیا باز بود، علوم الهی، چون درمان بیماری‌ها، پیشرفت می‌کرد و بشر از گدایی علمی رها می‌شد.

درنگ: هدایت انبیا، تنها به اخلاق و عبادت محدود نیست، بلکه شامل علم، معرفت، و کنش است. اگر دست انبیا باز بود، بشر از گدایی علمی رها می‌شد و علوم الهی پیشرفت می‌کرد.

نقش علم دینی در پیشرفت

علم دینی باید به تحقیقات عملی و علمی روی آورد، نه صرفاً مباحث لفظی. آیات قرآنی، مانند «كَذَٰلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ»، دعوت به یادگیری روش‌های الهی است. علم دینی باید طرح و کار عملی ارائه دهد تا هدایت واقعی محقق شود. تمرکز بر مباحث لفظی، چون نسخه‌شناسی یا تغییرات الفاظ، راه را برای پیشرفت علمی می‌بندد.

لسان زن عمران و زکریا

تفاوت لسان زن عمران و زکریا، نشان‌دهنده اهمیت نیت و هدف در دعاست.

رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا ۖ فَتَقَبَّلْ مِنِّي ۖ إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
پروردگارا، آنچه در شکم من است برای تو نذر کردم که آزاد باشد. از من بپذیر که تو شنوای دانایی (آل‌عمران: ۳۵)

رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً ۖ إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ
پروردگارا، از نزد خودت به من فرزندی پاکیزه عطا کن. همانا تو شنونده دعایی (آل‌عمران: ۳۸)

زن عمران، با نیت آزادسازی فرزند برای خدا، لسانی والا داشت، در حالی که زکریا، به دنبال فرزند بود. این تفاوت، چونان دو رود است که یکی به سوی دریا می‌رود و دیگری در دشتی جاری می‌شود.

جمع‌بندی بخش پنجم

هدایت انبیا، شامل علم، معرفت، و کنش است. علم دینی باید به تحقیقات عملی روی آورد تا هدایت واقعی محقق شود. تفاوت لسان زن عمران و زکریا، اهمیت نیت در ارتباط با خدا را نشان می‌دهد.

جمع‌بندی نهایی

این نوشتار، با کاوش در آیات قرآن کریم، عظمت الهی را به عنوان صفتی ذاتی و مطلق معرفی کرد که در مخلوقات، مقید و حثی است. حیات و موت، دو وجه نظام خلقت‌اند که تازگی و نشاط را به هستی می‌بخشند. عقیری، مانعی است که با افعال الهی قابل رفع است و معجزات، غیرطبیعی نیستند، بلکه غیرعادی‌اند. تفاوت ذکر و انثی، حکمت الهی را در خلقت نشان می‌دهد و رزق غیرعادی، جلوه‌ای از افعال الهی است. هدایت انبیا، فراتر از اخلاق، شامل علم و معرفت است و علم دینی باید به تحقیقات عملی روی آورد. این مفاهیم، چونان ستارگانی در آسمان معرفت‌اند که راه بشر را به سوی کمال روشن می‌سازند.

با نظارت صادق خادمی