در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1647

متن درس





تفسیر: بررسی مفاهیم رزق، نفقه و منافق در قرآن کریم

تفسیر: بررسی مفاهیم رزق، نفقه و منافق در قرآن کریم

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۶۴۷)

دیباچه

قرآن کریم، چونان چشمه‌ای زلال و بی‌کران، معارف الهی را در قالب واژگان و مفاهیم به بشریت عرضه کرده است. در میان این مفاهیم، «رزق»، «نفقه» و «منافق» از جایگاه ویژه‌ای برخوردارند که هر یک دریچه‌ای به سوی فهم حکمت الهی و نظام خلقت می‌گشایند. این نوشتار، با تأمل در آیات الهی و تبیین معانی عمیق این سه مفهوم، کوشیده است تا با زبانی روشن و متین، لایه‌های معرفتی نهفته در آن‌ها را برای طالبان علم و معرفت آشکار سازد. با بهره‌گیری از آیات مرتبط و تحلیل‌های عمیق، این اثر می‌کوشد تا پیوند میان این مفاهیم را با نظام هستی و حیات معنوی انسان روشن کند.

بخش نخست: رزق و تنوع آن در نظام الهی

گونه‌گونی رزق در قرآن کریم

رزق، چونان جویباری که از سرچشمه حکمت الهی جاری می‌شود، در قرآن کریم به گونه‌های مختلفی توصیف شده است. این مفهوم، نه تنها به نیازهای مادی انسان، بلکه به تمامی نعمت‌هایی که از جانب پروردگار به سوی خلق روانه می‌گردد، اشاره دارد. رزق‌ها به سماوی (آسمانی) و ارضی (زمینی)، طیّب (پاک و دلپذیر)، حسَن (نیکو)، اکتسابی (نتیجه تلاش)، غیراکتسابی (بدون تلاش)، اعدادی (آماده‌شده) و تعجیلی (زودرس) تقسیم می‌شوند. این تنوع، چونان رنگ‌های گوناگون در تابلوی خلقت، نشان از حکمت بی‌انتهای الهی در توزیع نعمت‌ها بر اساس نیازها و شایستگی‌های بندگان دارد.

درنگ: تنوع رزق‌ها در قرآن کریم، از سماوی و ارضی تا طیّب و حسَن، نمایانگر حکمت الهی در تأمین نیازهای گوناگون موجودات است که هر یک بر اساس مقتضیات و شرایط خلق توزیع می‌گردد.

شواهد قرآنی

﴿يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ﴾ (غافر: ۶۴)

شما را از آسمان و زمین روزی می‌دهد.

﴿مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ﴾ (الإسراء: ۱۸)

هر که شتاب‌زده [نعمت] دنیا را بخواهد، در آن برایش آنچه بخواهیم شتاب می‌دهیم.

رزق‌های سماوی و ارضی به منشأ الهی و زمینی نعمت‌ها اشاره دارند، در حالی که رزق‌های اعدادی و تعجیلی به نحوه و زمان‌بندی اعطای آن‌ها دلالت می‌کنند. این تقسیم‌بندی، چونان نقشه‌ای دقیق از نظام رزق‌دهی الهی، نشان می‌دهد که پروردگار چگونه با حکمت بی‌نهایت خود، نیازهای گوناگون خلق را تأمین می‌کند. برای مثال، رزق اعدادی، چونان ظرفی آماده‌شده برای بندگان است که خیر یا شر را در خود جای می‌دهد، و رزق تعجیلی، چونان میوه‌ای زودرس، به سرعت در اختیار انسان قرار می‌گیرد.

شناخت رب و پیوند آن با رزق

شناخت رزق حقیقی، چونان کلیدی است که در قفل معرفت به پروردگار گشوده می‌شود. بدون شناخت رب، انسان نمی‌تواند رزق خود را، اعم از طیّب، حسَن یا سماوی، به درستی تشخیص دهد. قرآن کریم انسان را به تأمل در طعام و شراب خود دعوت می‌کند تا از مصرف رزق‌های نامطلوب که به جسم و روح آسیب می‌رسانند، پرهیز کند. این تأمل، چونان چراغی است که مسیر حیات معنوی را روشن می‌سازد.

﴿فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَىٰ طَعَامِهِ﴾ (عبس: ۲۴)

پس انسان به طعام خود بنگرد.

درنگ: شناخت رب، پیش‌نیاز شناسایی رزق طیّب و حسَن است؛ زیرا بدون معرفت الهی، انسان در تشخیص نعمت‌های پاک از ناپاک ناتوان خواهد بود.

این آیه، چونان فراخوانی الهی، انسان را به آگاهی از کیفیت و منشأ رزق خود دعوت می‌کند. مصرف رزق نامناسب، مانند آبی مسموم، می‌تواند به امراض جسمی و روانی منجر شود، در حالی که رزق طیّب، چونان اکسیری حیات‌بخش، به رشد معنوی انسان یاری می‌رساند. این معرفت، انسان را از مصرف بی‌تأمل بازمی‌دارد و او را به سوی انتخاب نعمت‌هایی هدایت می‌کند که با فطرت الهی‌اش سازگار است.

پیامدهای مصرف رزق نامناسب

مصرف رزق نامطلوب، چونان بذری مسموم در زمین وجود انسان، به کاهش عمر، بیماری‌های جسمی و روانی، و حتی دوری از معنویت منجر می‌شود. قرآن کریم در بیش از پنجاه مورد به رزق اشاره کرده و هر بار با بیانی متفاوت، بر اهمیت انتخاب رزق مناسب تأکید ورزیده است. این تأکید، چونان نغمه‌ای تکرارشونده در سمفونی الهی، انسان را به سوی زیستن در هماهنگی با محیط و فطرت خود دعوت می‌کند.

﴿هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينِ﴾ (الذاریات: ۵۸)

اوست روزی‌دهنده دارای نیروی استوار.

این آیه، چونان تاجی بر سر مفهوم رزق، خداوند را به‌عنوان رزّاق متین معرفی می‌کند که با قوت و حکمت، رزق‌های گوناگون را به خلق می‌رساند. مصرف نعمت‌هایی که با زیست‌بوم انسان ناسازگار است، مانند برنج در مناطقی که مناسب آن نیست، به کوتاه شدن عمر و اختلالات جسمی و روانی منجر می‌شود. این امر، چونان هشداری است که انسان را به هماهنگی با نظام خلقت دعوت می‌کند.

جمع‌بندی بخش نخست

رزق در قرآن کریم، چونان جویباری چندشاخه، در قالب‌های سماوی، ارضی، طیّب، حسَن، اعدادی و تعجیلی متجلی شده است. شناخت این رزق‌ها، بدون معرفت به رب، ممکن نیست. انسان با تأمل در طعام و شراب خود، می‌تواند رزق طیّب را از نامطلوب جدا کند و حیاتی معنوی و جسمانی سالم را تجربه نماید. این بخش، با تأکید بر حکمت الهی در توزیع رزق، انسان را به سوی انتخاب آگاهانه و هماهنگ با فطرت و محیط دعوت می‌کند.

بخش دوم: نفقه و محدودیت‌های آن

مفهوم نفقه و ویژگی‌های آن

نفقه، در قرآن کریم، به رزقی محدود و روزمره اطلاق می‌شود که برای تأمین نیازهای ضروری انسان، مانند غذا و معیشت، اعطا می‌گردد. برخلاف احسان که گستردگی و بی‌مرزی را به ذهن متبادر می‌کند، نفقه با محدودیت و مشخص بودن همراه است. این مفهوم، چونان جیره‌ای روزانه، برای تأمین نیازهای اساسی انسان در نظر گرفته شده و از رزق‌های گسترده و کلی متمایز است.

درنگ: نفقه، رزقی محدود و مشخص است که برای نیازهای روزمره انسان در نظر گرفته شده و از احسان و رزق کلی متمایز است.

شواهد قرآنی

﴿وَيُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ﴾ (المائدة: ۶۴)

و [خداوند] هر گونه که بخواهد انفاق می‌کند.

﴿وَمَتِّعُوهُنَّ وَعَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتَاعًا بِالْمَعْرُوفِ﴾ (البقرة: ۲۳۶)

و آنان را بهره‌مند کنید، بر توانگر به اندازه توانش و بر تنگدست به اندازه توانش، به‌گونه‌ای شایسته.

نفقه، به دلیل محدودیتش، از رزق‌های گسترده‌ای که در مفهوم رزاقیت الهی نهفته است، متمایز می‌شود. انفاق در قرآن کریم می‌تواند خیر (مانند صدقه) یا شر (مانند طغیان و عداوت) را در بر گیرد، اما این انفاق هرگز به معنای خروج از ملک الهی نیست، بلکه توزیع حکیمانه‌ای است که در چارچوب مشیت الهی صورت می‌گیرد.

انفاق خیر و شر

انفاق، چونان دو روی یک سکه، می‌تواند خیر یا شر را شامل شود. خداوند، به حکمت خود، گاه خیر را انفاق می‌کند و گاه شر را، اما این شر، نه به معنای نقص در ذات الهی، بلکه به معنای توزیع عادلانه بر اساس شایستگی بندگان است. این مفهوم، چونان آینه‌ای است که حکمت و عدالت الهی را در توزیع نعمت‌ها و عذاب‌ها بازمی‌تاباند.

﴿يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ﴾ (المائدة: ۶۴)

دو دستش گشاده است، هر گونه که بخواهد انفاق می‌کند.

این آیه، به روشنی نشان می‌دهد که انفاق الهی، چه در خیر و چه در شر، از ملک خداوند خارج نمی‌شود. برخلاف انفاق انسانی که به معنای خروج از ملک است، انفاق الهی در چارچوب حکمت و مشیت اوست. این تفاوت، چونان خطی است که مرز میان صفات انسانی و الهی را ترسیم می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

نفقه، به‌عنوان رزقی محدود و مشخص، برای تأمین نیازهای روزمره انسان در نظر گرفته شده و از احسان و رزق کلی متمایز است. انفاق الهی، چه در خیر و چه در شر، در چارچوب حکمت پروردگار صورت می‌گیرد و هرگز به معنای خروج از ملک الهی نیست. این بخش، با تأکید بر محدودیت نفقه و حکمت انفاق الهی، انسان را به تأمل در نحوه استفاده از نعمت‌های محدود دعوت می‌کند.

بخش سوم: منافق و ویژگی‌های او در قرآن کریم

جایگاه منافق در نظام الهی

منافقان، در قرآن کریم، به دلیل سستی قلب و فقدان استحکام نفسانی، در پایین‌ترین مرتبه جهنم قرار دارند. این سستی، چونان بنایی لرزان، آن‌ها را از استواری در ایمان یا حتی کفر بازمی‌دارد و به هر گناهی آلوده می‌سازد.

﴿إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ﴾ (النساء: ۱۴۵)

همانا منافقان در پایین‌ترین طبقه از آتش‌اند.

درنگ: منافقان، به دلیل سستی قلب، در پایین‌ترین مرتبه جهنم قرار دارند، زیرا این سستی آن‌ها را به هر گناهی مستعد می‌سازد.

منافق، برخلاف کافر که ممکن است در کفر خود استحکام داشته باشد، حتی در کفر نیز سست است. این سستی، چونان ریشه‌ای پوسیده، او را به سوی هر معصیتی سوق می‌دهد و فسقش را نامحدود می‌سازد.

تفاوت فسق منافق با فسق دیگران

فسق منافق، به دلیل ریشه در سستی قلب، نامحدود است و او را به ارتکاب هر نوع گناهی قادر می‌سازد. در مقابل، فسق دیگران معمولاً به گناه خاصی محدود است و به علل خاص، مانند عادت یا گرایش نفسانی، رخ می‌دهد.

﴿وَالْمُنَافِقُونَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾ (التوبة: ۶۷)

و منافقان همان فاسقانند.

درنگ: فسق منافق، به دلیل سستی قلب، نامحدود است و او را به هر گناهی مستعد می‌سازد، برخلاف فاسقان دیگر که گناهشان به زمینه خاصی محدود است.

تأکید قرآن کریم بر «هم الفاسقون»، چونان حصری الهی، نشان می‌دهد که منافقان به دلیل ضعف و سستی در قلب، به هر نوع معصیتی گرایش دارند. این تفاوت، مانند تمایز میان رودی که به هر سو جاری می‌شود و جویباری که در مسیری مشخص جریان دارد، فسق منافق را از فسق دیگران متمایز می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

منافقان، به دلیل سستی قلب، در پایین‌ترین مرتبه جهنم قرار دارند و فسقشان، برخلاف فاسقان دیگر، نامحدود است. این سستی، آن‌ها را به هر گناهی مستعد می‌سازد و از استواری در ایمان یا کفر بازمی‌دارد. این بخش، با تأکید بر ویژگی‌های منافق و تفاوت او با فاسقان دیگر، انسان را به تأمل در استحکام قلب و ایمان دعوت می‌کند.

نتیجه‌گیری کل

مفاهیم رزق، نفقه و منافق در قرآن کریم، چونان سه ستاره در آسمان معرفت، هرکدام به جنبه‌ای از حکمت الهی اشاره دارند. رزق، با تنوع سماوی، ارضی، طیّب و حسَن، نشان‌دهنده نظام حکیمانه توزیع نعمت‌هاست که شناخت آن مستلزم معرفت به رب است. نفقه، رزقی محدود و روزمره، از احسان متمایز است و انفاق الهی، چه خیر و چه شر، در چارچوب مشیت اوست. منافقان، به دلیل سستی قلب، در پایین‌ترین مرتبه جهنم قرار دارند و فسقشان نامحدود است. این مفاهیم، چونان آینه‌هایی، حکمت الهی در توزیع نعمت‌ها و تمایز میان مؤمن و منافق را بازمی‌تابانند و انسان را به سوی معرفت و انتخاب آگاهانه نعمت‌های الهی هدایت می‌کنند.

با نظارت صادق خادمی