متن درس
تفسیر: تحلیل مفهوم قتل و فتنه در قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۶۵۸)
دیباچه
قرآن کریم، بهعنوان کتاب هدایت الهی، با زبانی حکیمانه و ساختاری مهندسیشده، مفاهیم عمیق انسانی و الهی را در قالب آیاتی روشن و دقیق عرضه میدارد. دو مفهوم کلیدی قتل و فتنه، که در نگاه نخست ممکن است با خشونت پیوند یابند، در این کتاب آسمانی با ظرافتی بینظیر در چارچوب عدالت، حکمت و رحمت الهی تبیین شدهاند. این نوشتار، با تأمل در آیات مرتبط، به تحلیل این دو مفهوم میپردازد و نشان میدهد که چگونه قتل و فتنه، در ظرف حکمت و عدالت، نه تنها از خشونت فاصله میگیرند، بلکه به ابزارهایی برای کمال و هدایت انسان بدل میشوند. این بررسی، با نگاهی ژرف به آیات قرآن کریم، درصدد است تا فرهنگ قرآنی را از اتهام خشونتطلبی مبرا سازد و ریشههای خشونت را در فرهنگهای غیرالهی جستجو کند.
بخش نخست: قتل در قرآن کریم؛ تبیین مفهوم در ظرف عدالت و حکمت
تعداد و نسبت قتل در آیات قرآن کریم
واژه قتل در قرآن کریم در ۱۷۰ مورد بهکار رفته است که از این میان، تنها چهار مورد به خداوند سبحان منسوب است. این چهار مورد، شامل دو نمونه با صیغه «قاتلهم الله» به معنای مقاتله الهی و دو نمونه با صیغه «قتلهم الله» به معنای قتل مجرد است. این نسبت اندک، نشاندهنده آن است که قتل در نظام الهی، تنها در ظرف عدالت و حکمت رخ میدهد و از هرگونه شائبه خشونت بیمهار به دور است. قتل، در آیات قرآن کریم، گاه بهعنوان عملی ممدوح و گاه مذموم معرفی شده است. این دوگانگی، نه از تناقض، بلکه از تفاوت در ظرف وقوع آن ناشی میشود؛ چنانکه قتل در ظرف عدالت، به کمال و تعالی میانجامد و در غیر آن، به انحراف و نکوهش.
قتل الهی و جایگاه حکمت
و تو [ای پیامبر] نکشتی، بلکه خدا آنها را کشت؛ و تو [ای پیامبر] تیر نینداختی هنگامی که تیر انداختی، بلکه خدا انداخت.
این آیه، نمونهای روشن از قتل منسوب به خداوند است که در آن، عمل قتل نه به پیامبر (ص)، بلکه به اراده الهی نسبت داده شده است. این قتل، در میدان نبرد و در دفاع از حق، رخ داده و نشاندهنده اجرای عدالت الهی است. در این ظرف، قتل نه تنها مذموم نیست، بلکه به تحقق نظم الهی و دفع ظلم میانجامد. در مقابل، آیاتی مانند ﴿وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ﴾ (سوره اسراء، آیه ۳۳) بر حرمت قتل نفس جز در موارد حق تأکید دارند و هرگونه قتل در غیر ظرف عدالت را محکوم میکنند.
قتل در ظرف عدالت: نمونه داوود (ع)
یکی از نمونههای برجسته قتل در ظرف عدالت، قتل به دست حضرت داوود (ع) است که در قرآن کریم به آن اشاره شده است. این قتل، که در چارچوب عدالت و حکمت رخ داده، نه تنها نکوهیده نیست، بلکه به کمال و ملک منجر شده است. قرآن کریم در اینباره میفرماید:
و خداوند به او [داوود] پادشاهی و حکمت عطا کرد و از آنچه خواست به او آموخت.
این آیه نشان میدهد که قتل در ظرف عدالت، به جای آنکه به انحراف بیانجامد، زمینهساز کمال و تعالی است. داوود (ع)، با اجرای عدالت، به مقامی رسید که هم ملک و هم حکمت الهی به او عطا شد.
قتل در ظرف غیرعدالت: محکومیت و نهی
در مقابل، قتل در ظرف غیرعدالت، مانند قتل انبیا یا کشتن فرزندان از ترس فقر، در قرآن کریم به شدت محکوم شده است. آیاتی مانند:
فرزندانتان را از ترس تنگدستی نکشید، ما آنها و شما را روزی میدهیم.
یا:
و پیامبران را به ناحق میکشند.
این آیات، قتل را در غیاب عدالت، عملی نکوهیده و در تضاد با حکمت الهی معرفی میکنند. بنابراین، قتل در قرآن کریم، تنها در صورتی ممدوح است که در راستای تحقق عدالت و رفع ظلم باشد.
جمعبندی بخش نخست
قتل در قرآن کریم، مفهومی دووجهی است که بسته به ظرف وقوع آن، معانی متفاوتی مییابد. در ظرف عدالت، قتل به مثابه ابزاری برای تحقق کمال، نظم الهی و دفع ظلم است، چنانکه در قتل الهی یا قتل داوود (ع) دیده میشود. اما در ظرف غیرعدالت، قتل عملی مذموم و ناپسند است که به انحراف و گمراهی میانجامد. این تمایز، نشاندهنده مهندسی دقیق قرآن کریم در تبیین مفاهیم است که هیچگاه خشونت بیمهار را تأیید نمیکند.
بخش دوم: مقاتله و شجاعت مؤمن در قرآن کریم
مقاتله در راه خدا
مقاتله، بهعنوان یکی از صفات مؤمن، در قرآن کریم در چارچوب عدالت و حکمت مطرح شده است. این مفهوم، که در ۱۲ مورد از آیات قرآن کریم بهکار رفته، نشانهای از شجاعت، معرفت و سلامت جمعی مؤمنان است. قرآن کریم در اینباره میفرماید:
در راه خدا با کسانی که با شما میجنگند بجنگید و تجاوز نکنید، زیرا خدا تجاوزکاران را دوست ندارد.
این آیه، مقاتله را در راه خدا و در برابر کسانی که به جنگ مؤمنان برمیخیزند، مشروع میداند، اما با تأکید بر «وَلَا تَعْتَدُوا»، هرگونه تجاوز و زیادهروی را ممنوع میکند. مقاتله در این چارچوب، نه تنها خشونت نیست، بلکه نشانهای از اقتدار و عزت مؤمن است که در دفاع از حق و دفع ظلم به کار میرود.
هدف مقاتله: رفع فتنه و استقرار دین
یکی از اهداف اصلی مقاتله در قرآن کریم، رفع فتنه و استقرار دین الهی است. این هدف در آیه زیر بهوضوح بیان شده است:
و با آنها بجنگید تا فتنهای نباشد و دین برای خدا باشد.
مقاتله در این آیه، ابزاری برای رفع فتنه و استقرار دین الهی معرفی شده است. فتنه، که به معنای گمراهی و انحراف است، تهدیدی بزرگتر از قتل به شمار میرود و مقاتله در این راستا، عملی عادلانه و حکیمانه است که به جای خشونت، به نظم و هدایت میانجامد.
تفاوت مقاتله و خشونت
مقاتله در قرآن کریم، با خشونت تفاوت بنیادین دارد. مقاتله، عملی است که با ظالم انجام میشود و هدف آن دفاع از حق و دفع ظلم است. در مقابل، خشونت، که ریشه در فرهنگهای غیرالهی دارد، با مظلوم صورت میگیرد و از فقدان شجاعت و معرفت ناشی میشود. قرآن کریم با تأکید بر «وَلَا تَعْتَدُوا»، هرگونه تجاوز در مقاتله را نفی میکند و آن را به عملی عادلانه و حکیمانه محدود میسازد.
بهعنوان مثال، جوامعی که از مقاتله در راه خدا بازمیمانند، به دلیل ترس از مرگ یا کمبود اقتدار، به خشونت روی میآورند. این خشونت، که با ظلم و ستم همراه است، برخلاف مقاتله، هیچ نسبتی با فرهنگ قرآنی ندارد و ریشه در تأثیرات فرهنگهای سلطنتی و غیرالهی دارد.
جمعبندی بخش دوم
مقاتله در قرآن کریم، صفتی است که شجاعت، معرفت و اقتدار مؤمن را در دفاع از حق و دفع ظلم نشان میدهد. این عمل، در چارچوب عدالت و حکمت، نه تنها خشونت نیست، بلکه ابزاری برای رفع فتنه و استقرار دین الهی است. تأکید قرآن کریم بر عدم تجاوز، مقاتله را از هرگونه شائبه خشونت مبرا میسازد و آن را به عملی حکیمانه و عادلانه بدل میکند.
بخش سوم: فتنه در قرآن کریم؛ مفهومی دوسویه با اقتضای خیر و شر
تعداد و نسبت فتنه در آیات قرآن کریم
واژه فتنه در قرآن کریم در ۶۰ مورد بهکار رفته است که از این میان، ۹ مورد به خداوند سبحان نسبت داده شده است. این موارد، که به امتحان و ابتلا اشاره دارند، نشاندهنده حکمت الهی در آزمودن انسانها برای ظهور حقیقت وجودی آنهاست. فتنه، برخلاف قتل که در ظرف استکبار راه علاج ندارد، با استعاذه و استغفار قابل دفع یا دور شدن است.
و بهراستی ما قوم تو را پس از تو آزمودیم و سامری آنها را گمراه کرد.
این آیه، فتنه را بهعنوان امتحانی الهی معرفی میکند که میتواند به هدایت یا گمراهی منجر شود، بسته به واکنش انسان در برابر آن.
فتنه الهی و زمینهسازی کمال
فتنه الهی، در مواردی مانند فتنه موسی (ع)، قوم موسی، داوود (ع) و سلیمان (ع)، به معنای امتحانی است که حقیقت انسان را آشکار میسازد. بهعنوان مثال:
و بهراستی سلیمان را آزمودیم و بر تخت او جسدی افکندیم، سپس او بازگشت.
این فتنه، که در ظاهر امری غیرعادی و قسری است، زمینهساز بازگشت و کمال سلیمان (ع) شد. فتنه الهی، برخلاف فتنه شیطانی، در ظرف حکمت قرار دارد و اقتضای خیر و کمال را در خود نهفته دارد.
فتنه و خیر و شر
فتنه در قرآن کریم، مفهومی دوسویه است که هم اقتضای خیر و هم شر دارد. آیاتی مانند:
و شما را با شر و خیر میآزماییم بهعنوان فتنه.
نشان میدهند که خیر و شر، هر دو میتوانند فتنه باشند. اموال و اولاد، که در آیه ﴿إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ﴾ (سوره انفال، آیه ۲۸) فتنه نامیده شدهاند، در صورت زیادهروی، به تفاخر و گمراهی میانجامند، اما با عفاف و کفاف، خیر و برکت میآفرینند.
دفع فتنه با استعاذه و استغفار
یکی از ویژگیهای ممتاز فتنه در قرآن کریم، امکان دفع یا دور شدن آن با استعاذه و استغفار است. اولیای خدا، مانند داوود (ع)، با احساس نزدیکی فتنه، به استغفار پناه میبرند:
و داوود گمان کرد که ما او را آزمودیم، پس از پروردگارش آمرزش خواست.
این آیه نشان میدهد که اولیای خدا، با معرفت و بصیرت، فتنه را پیش از وقوع احساس میکنند و با استغفار، آن را دفع میکنند. حتی برای کسانی که این بصیرت را ندارند، فرض وجود فتنه و پناه بردن به استغفار، راهی برای دوری از مشکلات است.
جمعبندی بخش سوم
فتنه در قرآن کریم، مفهومی دوسویه است که هم خیر و هم شر را در بر میگیرد. فتنه الهی، در ظرف حکمت، امتحانی است برای ظهور حقیقت انسان، که میتواند به کمال یا گمراهی منجر شود. برخلاف قتل، که در ظرف استکبار راه علاج ندارد، فتنه با استعاذه و استغفار قابل دفع است. این ویژگی، نشاندهنده حکمت الهی در آزمودن انسانهاست که حتی در گمراهی، زمینه هدایت را فراهم میکند.
بخش چهارم: رحمت الهی و محدودیت آن توسط حکمت و عدالت
وسعت رحمت الهی
رحمت الهی، که در قرآن کریم با عنوان ﴿وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ﴾ (سوره اعراف، آیه ۱۵۶) معرفی شده، فراگیری بیحد و حصر دارد. با این حال، این رحمت در برخی موارد توسط حکمت و عدالت مقید میشود تا به طغیان و خسران منجر نشود:
و اگر بر آنها رحم کنیم و سختیشان را برطرف کنیم، در طغیانشان لجاجت میورزند.
این آیه نشان میدهد که رحمت بیحد، در برخی موارد به دلیل حکمت الهی محدود میشود تا انسانها از طغیان بازمانند.
رحمت و دفع خسران
رحمت الهی، خسران و زیان را از انسان دور میکند. آیاتی مانند:
هر کس در آن روز از عذاب باز داشته شود، مورد رحمت قرار گرفته است.
یا:
اگر مرا نبخشی و بر من رحم نکنی، از زیاندیدگان خواهم بود.
این آیات نشان میدهند که رحمت الهی، خسران را برمیدارد و انسان را به سوی سعادت هدایت میکند. با این حال، حکمت و عدالت، این رحمت را در مسیری قرار میدهند که به خیر و کمال بیانجامد.
جمعبندی بخش چهارم
رحمت الهی، با وجود فراگیری بیحد، در برخی موارد توسط حکمت و عدالت مقید میشود تا به طغیان و خسران منجر نشود. این محدودیت، خود رحمتی است که انسان را از انحراف بازمیدارد و به سوی هدایت و سعادت رهنمون میسازد. آیات قرآن کریم، با مهندسی دقیق، رحمت را در چارچوبی حکیمانه و عادلانه قرار میدهند تا نظم الهی را حفظ کنند.
بخش پنجم: نفی خشونت در فرهنگ قرآنی
خشونت و ریشههای آن
خشونت، که در جوامع اسلامی گاه مشاهده میشود، ریشه در فرهنگهای غیرالهی، بهویژه فرهنگ سلاطین، دارد و نه در ذات دین. قرآن کریم، با تأکید بر رحمت، رضایت و حکمت، خشونت را نفی میکند و قتل و مقاتله را تنها در ظرف عدالت و برای رفع فتنه مجاز میداند. آیه زیر این نکته را بهوضوح بیان میکند:
و فتنه از قتل شدیدتر است.
فتنه، که به معنای گمراهی و انحراف است، تهدیدی بزرگتر از قتل به شمار میرود. قتل در راه خدا، برای رفع فتنه و استقرار دین الهی، عملی عادلانه و حکیمانه است که با خشونت تفاوت دارد.
فرهنگ قرآنی و غلبه رحمت
فرهنگ قرآنی، بر پایه رحمت، رضایت و حکمت بنا شده است. تعداد ۳۳۹ مورد ذکر رحمت و ۷۵ مورد رضایت در برابر تنها ۴۱ مورد کراهت و ۴ مورد قتل الهی، نشاندهنده غلبه رحمت و ایجابگرایی بر هرگونه منفیگرایی است. این نسبت، بیانگر آن است که قرآن کریم، به جای خشونت، بر رحمت و هدایت تأکید دارد.
جمعبندی بخش پنجم
قرآن کریم، با تبیین قتل و فتنه در ظرف عدالت و حکمت، هرگونه خشونت بیمهار را نفی میکند. خشونت در جوامع اسلامی، نتیجه تأثیر فرهنگهای غیرالهی و فقدان متابعت از حق است، نه ذات دین. فرهنگ قرآنی، با تأکید بر رحمت، رضایت و عدالت، جامعهای پویا و عادلانه را ترسیم میکند که در آن قتل و فتنه، ابزارهایی برای هدایت و کمالاند.
جمعبندی نهایی
قرآن کریم، با زبانی حکیمانه و ساختاری مهندسیشده، مفاهیم قتل و فتنه را در چارچوبی عادلانه و حکمتآمیز تبیین میکند. قتل، در ۱۷۰ مورد ذکر شده که تنها ۴ مورد آن به خداوند نسبت دارد و در ظرف عدالت، به کمال و نظم الهی میانجامد. فتنه، با ۶۰ مورد، صفتی دوسویه است که با استعاذه و استغفار قابل دفع است و در ظرف حکمت، زمینهساز کمال یا تنبیه است. رحمت الهی، هرچند فراگیر، توسط حکمت و عدالت مقید میشود تا به طغیان منجر نشود. این مفاهیم، نشاندهنده آن است که خشونت در قرآن کریم جایی ندارد و آنچه بهعنوان خشونت در جوامع اسلامی دیده میشود، نتیجه انحراف از متابعت حق و تأثیر فرهنگهای غیرالهی است. قرآن کریم، با مهندسی دقیق، فرهنگی مبتنی بر رحمت، رضایت و عدالت را ترویج میکند که در آن قتل و فتنه، نه ابزار خشونت، بلکه وسایل هدایت و کمالاند.