در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1669

متن درس





تفسیر: الفت و ماوی در قرآن کریم

تفسیر: الفت و ماوی در قرآن کریم

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۶۶۹)

دیباچه

قرآن کریم، به مثابه دریایی بی‌کران از معارف الهی، مفاهیم عمیقی را در قالب واژگان و آیات به بشریت عرضه کرده است که هر یک، چون گوهری درخشان، راهنمای انسان به سوی حقیقت و سعادت‌اند. دو مفهوم «الفت» و «ماوی» از جمله این معارف‌اند که در آیات نورانی قرآن کریم، با ظرافت و عمق بی‌مانند، به تصویر کشیده شده‌اند. الفت، پیوندی الهی است که قلب‌ها و موجودات را به هم نزدیک می‌سازد و وحدتی آسمانی را در عالم خلقت پدید می‌آورد. ماوی، به معنای پناهگاه، جایگاهی است که انسان بر اساس اعمال خویش بدان پناه می‌برد؛ گاهی بهشتی سرشار از آرامش و گاهی جهنمی آکنده از عذاب. این نوشتار، با تکیه بر آیات قرآن کریم و تأمل در معانی آن‌ها، به بررسی این دو مفهوم کلیدی می‌پردازد و با نگاهی عمیق، پیوند این مفاهیم با اسمای الهی و نظام خلقت را کاوش می‌کند. هدف این اثر، ارائه تحلیلی جامع و روشن از این دو مفهوم است تا خواننده را به سوی درک ژرف‌تر از معارف قرآنی رهنمون سازد.

بخش نخست: الفت، پیوند الهی در قلب‌ها و خلقت

الفت به مثابه صفتی خاص و منحصر به خداوند

الفت در قرآن کریم، به مثابه نوری الهی، قلب‌های پراکنده را به هم پیوند می‌دهد و وحدتی معنوی در میان انسان‌ها و موجودات خلق می‌کند. این مفهوم، در آیات متعدد، به عنوان فعلی الهی معرفی شده که تنها از خداوند، به عنوان فاعل حقیقی، سرچشمه می‌گیرد. قرآن کریم، با بیانی بلیغ، این حقیقت را آشکار می‌سازد که حتی پیامبر الهی، با تمام عظمت مقامش، از ایجاد الفت میان قلب‌ها ناتوان است، مگر به اذن و اراده الهی.

﴿وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ ۚ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مَا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ ۚ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾

و میان دل‌هایشان الفت داد. اگر آنچه در زمین است همه را خرج می‌کردی، میان دل‌هایشان الفت نمی‌داد، ولی خدا میانشان الفت داد. همانا او عزیز و حکیم است.

این آیه، از سوره انفال، با صراحت اعلام می‌دارد که الفت، صفتی است که به طور خاص به خداوند اختصاص دارد. حتی اگر پیامبر تمام دارایی‌های زمین را صرف کند، قادر به ایجاد پیوند میان قلب‌های متفرق نیست. این حصر الفت به خداوند، نشان‌دهنده آن است که پیوند حقیقی قلب‌ها، تنها از منبع فیض الهی سرچشمه می‌گیرد. همان‌گونه که خورشید، نور را به زمین می‌بخشد، خداوند نیز الفت را به قلب‌ها عطا می‌کند، و این نور الهی است که تفرقه را به وحدت بدل می‌سازد.

در این معنا، الفت خلقی، مانند پیوند میان والدین و فرزندان یا تألیف یک کتاب، تنها ظهوری از الفت الهی است. همان‌گونه که شاخه‌های یک درخت، از ریشه‌ای واحد تغذیه می‌کنند، هرگونه پیوند در عالم خلقت، از اراده و فعل الهی سرچشمه می‌گیرد. این حقیقت، با کلام نورانی «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» تأیید می‌شود که هر حرکت و پیوندی در عالم، به اذن و قدرت خداوند وابسته است.

درنگ: الفت، صفتی است که به طور خاص به خداوند اختصاص دارد و هرگونه پیوند در عالم، از گیاهان تا قلب‌های انسانی، ظهوری از فعل الهی است. این حصر الفت به خداوند، با وجود الفت خلقی، منافاتی ندارد، زیرا خلق، تنها مجرای ظهور اراده الهی است.

الفت در نظام خلقت و طبیعت

الفت، نه تنها در پیوند قلب‌ها، بلکه در نظام خلقت و طبیعت نیز جلوه‌ای بی‌مانند دارد. قرآن کریم، با بیانی شگرف، این پیوند الهی را در حرکت ابرها و نزول باران به تصویر می‌کشد.

﴿أَلَمْ تَرَىٰ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحَابًا ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ﴾

آیا ندیدی که خدا ابرها را می‌راند، سپس میانشان الفت می‌دهد، آنگاه آن را متراکم می‌سازد، پس می‌بینی که باران از لابه‌لای آن بیرون می‌آید؟

این آیه، از سوره نور، با دعوت به تأمل (أَلَمْ تَرَىٰ)، انسان را به مشاهده الفت الهی در طبیعت فرا می‌خواند. خداوند، با راندن ابرها (يُزْجِي سَحَابًا) و ایجاد پیوند میان آن‌ها (يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ)، عناصر طبیعت چون آب، باد، و حرارت را به هم می‌پیوندد تا باران، این رحمت الهی، نازل شود. سحاب، به عنوان جمع جمع، به انبوهی و لطافت ابرها اشاره دارد، گویی خداوند، چون نقاشی چیره‌دست، عناصر پراکنده را در تابلوی خلقت به هم می‌آمیزد تا منظره‌ای از وحدت و رحمت پدید آورد.

این پیوند در طبیعت، نمونه‌ای از وحدت الهی است که برخلاف کنار هم نشینی ظاهری، به وحدتی حقیقی منجر می‌شود. همان‌گونه که رودها به دریا می‌پیوندند، عناصر طبیعت نیز در پرتو الفت الهی، به سوی هدفی واحد حرکت می‌کنند. این آیه، انسان را به تأمل در نظام خلقت دعوت می‌کند تا در حرکت ابرها و نزول باران، نشانه‌ای از قدرت و حکمت الهی ببیند.

الفت اجتماعی و رفع فقر و خوف

الفت، در بعد اجتماعی نیز، چون چشمه‌ای زلال، مشکلات بشری را فرو می‌نشاند و جامعه را به سوی وحدت و امنیت رهنمون می‌سازد. قرآن کریم، در سوره قریش، این حقیقت را با بیانی لطیف بیان می‌دارد.

﴿لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ ۝ إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ ۝ فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَٰذَا الْبَيْتِ ۝ الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ﴾

برای الفت قریش، الفتشان در سفر زمستان و تابستان، پس باید پروردگار این خانه را بپرستند، همان که از گرسنگی سیرشان کرد و از ترس ایمنشان نمود.

این آیات، الفت را به عنوان نعمتی الهی معرفی می‌کند که قریش را در سفرهای تجاری زمستان و تابستان به هم پیوند داد و از این رهگذر، دو مشکل بنیادین بشر، یعنی فقر (جُوعٍ) و خوف، را برطرف ساخت. استفاده از واو به جای فا در «وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» نشان‌دهنده تفريع معنوی است، گویی رفع خوف، نتیجه طبیعی الفت و رفع فقر است، همانند گلی که در خاک حاصلخیز می‌روید. این الفت، قریش را به عبادت پروردگار دعوت می‌کند، زیرا نعمت الفت، از منبع فیض الهی سرچشمه گرفته است.

جامعه‌ای که از الفت الهی برخوردار است، چون درختی تناور، از ریشه‌های وحدت تغذیه می‌کند و میوه‌های امنیت و رفاه به بار می‌آورد. این آیه، الفت را راه‌حلی بنیادین برای مشکلات اجتماعی معرفی می‌کند و انسان را به شکر این نعمت الهی فرا می‌خواند.

درنگ: الفت اجتماعی، به مثابه نعمتی الهی، فقر و خوف را از جامعه می‌زداید و وحدتی معنوی پدید می‌آورد که انسان را به سوی عبادت پروردگار هدایت می‌کند.

پاسخ به شبهه عام و خاص بودن الفت

شبهه‌ای مطرح است که الفت، صفتی عام است و همه موجودات، از انسان تا گیاهان، می‌توانند پیوند ایجاد کنند، پس چرا قرآن کریم آن را به خداوند منحصر کرده است؟ پاسخ این است که الفت خلقی، تنها ظهوری از الفت الهی است. همان‌گونه که سایه‌ای از نور خورشید پدید می‌آید، هر پیوندی در عالم، از تألیف کتاب تا پیوند گیاهان، به اراده و قدرت الهی وابسته است. خداوند، فاعل حقیقی است که میل و محبت را در طبیعت و موجودات قرار داده، و بدون این اراده، هیچ پیوندی ممکن نیست.

برای مثال، پیوند سیب و گلابی، گرچه به دست باغبان انجام می‌شود، اما تناسب طبیعی میان این دو گیاه، از سوی خداوند در خلقت نهاده شده است. همان‌گونه که قلم، بدون اراده نویسنده، خطی بر کاغذ نمی‌نگارد، خلق نیز بدون اراده الهی، قادر به ایجاد الفت نیست. این حقیقت، با آیه «وَلَٰكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ» تأیید می‌شود که حتی پیامبر را از ایجاد الفت ناتوان می‌داند، مگر به اذن الهی.

بنابراین، الفت خلقی، مانند علم یا فعل خلقی، تنها در ظرف تنزیل و با اذن الهی محقق می‌شود. این حصر الفت به خداوند، نشان‌دهنده اصالت فعل الهی و ظهوری بودن افعال خلقی است، گویی خلق، چون آینه‌ای، تنها بازتاب نور الهی را نشان می‌دهد.

بخش دوم: ماوی، پناهگاه مؤمنان و جایگاه کافران

ماوی به مثابه پناهگاه مؤمنان

ماوی در قرآن کریم، به معنای پناهگاه است و به طور خاص، برای مؤمنان به کار رفته است. خداوند، به عنوان مؤوی، پناهگاهی امن برای مؤمنان فراهم می‌آورد، گویی چون مادری مهربان، بندگان خویش را در آغوش می‌گیرد.

﴿وَاذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾

و یاد کنید هنگامی که اندک و ناتوان در زمین بودید و می‌ترسیدید که مردم شما را بربایند، پس خدا شما را پناه داد و با یاری‌اش تأییدتان کرد و از چیزهای پاکیزه روزیتان داد، باشد که شکر کنید.

این آیه، از سوره انفال، به صدر اسلام اشاره دارد، زمانی که مؤمنان، اندک و ناتوان بودند و از ربوده شدن توسط دشمنان هراس داشتند. خداوند، چون پناهگاهی استوار، آن‌ها را در بر گرفت (فَآوَاكُمْ)، با نصرت خویش تأییدشان کرد و از نعمت‌های پاکیزه روزی‌شان داد. این پناه الهی، با یاری و رزق طیب همراه است، گویی خداوند، چون باغبانی مهربان، نهال ایمان را آبیاری و از گزند طوفان‌ها حفظ می‌کند.

در آیه‌ای دیگر، خداوند پناه مریم و عیسی را به مکانی بلند و استوار (رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ) عطا کرد، که نشان‌دهنده پناهگاهی امن و سرشار از خیر است. این پناه، تنها به مؤمنان اختصاص دارد، زیرا ایمان، کلیدی است که درهای رحمت الهی را می‌گشاید.

درنگ: ماوی، به عنوان صفتی خاص و رحیمی، پناهگاهی است که خداوند تنها برای مؤمنان فراهم می‌آورد، و این پناه، با نصرت و رزق طیب همراه است.

ماوی، جایگاه کافران

در مقابل، ماوی برای کافران، به جهنم و آتش اشاره دارد که پناهگاهی منفی و فاقد امنیت است. قرآن کریم، در آیات متعدد، جهنم را «مَآوَاهُمُ النَّارُ» معرفی می‌کند، گویی کافران، به سبب اعمال خویش، به پناهگاهی رانده می‌شوند که جز عذاب و حسرت چیزی در بر ندارد.

از میان ۲۱ مورد کاربرد ماوی در قرآن کریم، ۱۸ مورد به جهنم و آتش اشاره دارد و تنها سه مورد به بهشت (جَنَّةُ الْمَأْوَى). این تفاوت در کاربرد، شگفت‌آور است، زیرا ماوی در معنای لغوی، پناهگاهی امن را تداعی می‌کند. اما برای کافران، این پناهگاه، چون زندانی تاریک، فاقد خیر و امنیت است.

﴿وَمَآوَاهُمُ النَّارُ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ﴾

و پناهگاهشان آتش است و چه بد سرانجامی است.

این آیه، با تکرار در قرآن کریم، نشان می‌دهد که جهنم، پناهگاهی است که کافران به سبب اعمالشان بدان پناه می‌برند، اما این پناهگاه، فاقد هرگونه خیر و آرامش است. همان‌گونه که زندگی در زندان، گرچه زندگی نامیده می‌شود، اما فاقد سعادت است، ماوی برای کافران نیز، گرچه پناهگاه نامیده می‌شود، اما جز عذاب و حسرت نیست.

این تناقض ظاهری، به تفاوت در مصادیق ماوی بازمی‌گردد. مفاهیم مثبت، مانند زندگی یا پناهگاه، می‌توانند مصادیق منفی داشته باشند. همان‌گونه که کار معصیت‌کارانه، گرچه کار نامیده می‌شود، اما فاقد خیر است، ماوی برای کافران نیز، پناهگاهی است که نتیجه اعمالشان است، اما فاقد امنیت و خیر.

تمایز الفت و ماوی در اسمای الهی

الفت و ماوی، هر دو از اسمای الهی‌اند، اما با تفاوت‌هایی بنیادین. الفت، صفتی عام و تحت دولت رحمانی است که همه موجودات، از مؤمن و کافر تا گیاهان و حیوانات، را در بر می‌گیرد. خداوند، به عنوان مؤلف، پیوندی فراگیر در عالم خلقت ایجاد کرده که از حرکت ابرها تا پیوند قلب‌ها را شامل می‌شود.

در مقابل، ماوی، صفتی خاص و تحت دولت رحیمی است که تنها به مؤمنان اختصاص دارد. خداوند، به عنوان مؤوی، پناهگاهی امن برای مؤمنان فراهم می‌آورد، اما برای کافران، ماوی به جهنم اشاره دارد که پناهگاهی منفی و فاقد امنیت است. این تمایز، نشان‌دهنده مراتب اسمای الهی است: مؤلف در ظرف رحمانیت، همه خلقت را در بر می‌گیرد، اما مؤوی در ظرف رحیمیت، خاص مؤمنان است.

درنگ: الفت، صفتی عام و رحمانی است که همه خلقت را در بر می‌گیرد، اما ماوی، صفتی خاص و رحیمی است که تنها به مؤمنان اختصاص دارد و برای کافران، به جهنم اشاره می‌کند.

بخش سوم: بازتاب الفت و ماوی در حیات انسانی

الفت و وحدت اجتماعی

الفت، به مثابه رودی زلال، جامعه انسانی را از تفرقه و پراکندگی به سوی وحدت و همبستگی هدایت می‌کند. قرآن کریم، با تأکید بر الفت به عنوان نعمتی الهی، انسان را به تأمل در این حقیقت دعوت می‌کند که وحدت اجتماعی، تنها در پرتو اراده الهی ممکن است. همان‌گونه که ستارگان در آسمان، در نظمی الهی به هم پیوسته‌اند، قلب‌های انسان‌ها نیز در پرتو الفت الهی به هم نزدیک می‌شوند.

در تاریخ صدر اسلام، مؤمنان در شرایطی دشوار و پر از خوف و ناتوانی، در پرتو الفت الهی، به جامعه‌ای منسجم و قدرتمند بدل شدند. این الفت، نه تنها مشکلات مادی، بلکه تفرقه‌های معنوی را نیز از میان برد و جامعه‌ای را پدید آورد که چون بنایی استوار، در برابر طوفان‌های روزگار ایستادگی کرد.

ماوی و پناه الهی در حیات مؤمنان

ماوی، به مثابه پناهگاهی امن، مؤمنان را از گزند خوف و ناامنی حفظ می‌کند. خداوند، چون مادری مهربان، بندگان خویش را در پناه خویش می‌گیرد و با نصرت و رزق طیب، آن‌ها را به سوی سعادت رهنمون می‌سازد. این پناه الهی، تنها به مؤمنان اختصاص دارد، زیرا ایمان، چون کلیدی است که درهای رحمت الهی را می‌گشاید.

در تاریخ صدر اسلام، مؤمنان مهاجر، که در مکه ناتوان و اندک بودند، به مدینه پناه بردند و در آنجا، در پرتو نصرت الهی، به جامعه‌ای قدرتمند بدل شدند. این پناه الهی، نمونه‌ای از ماوی مؤمنان است که با رزق طیب و یاری الهی همراه بود.

جمع‌بندی

الفت و ماوی، دو مفهوم کلیدی در قرآن کریم، جلوه‌هایی از اسمای الهی‌اند که عالم خلقت و حیات انسانی را به سوی وحدت و سعادت هدایت می‌کنند. الفت، چون نوری الهی، قلب‌ها و موجودات را به هم پیوند می‌دهد و از تفرقه و پراکندگی می‌رهاند. این پیوند، که ریشه در فعل الهی دارد، در نظام خلقت، از حرکت ابرها تا وحدت اجتماعی، جلوه‌گر است. ماوی، به عنوان پناهگاه، برای مؤمنان، بهشتی سرشار از آرامش و برای کافران، جهنمی فاقد خیر و امنیت است. این تفاوت در مصادیق ماوی، نشان‌دهنده آن است که مفاهیم مثبت، می‌توانند مصادیق منفی داشته باشند، اما حقیقت ماوی، در پناه الهی برای مؤمنان متجلی است.

جامعه اسلامی، با احیای اسم مؤلف، می‌تواند الفت را در قلب‌ها و اجتماع گسترش دهد و با شناخت اسم مؤوی، به پناه الهی پناه ببرد. قرآن کریم، با این دو مفهوم، انسان را به سوی وحدت، امنیت، و سعادت هدایت می‌کند، گویی راهنمایی است که در تاریکی‌های روزگار، مسیر نور را نشان می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی