در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1684

متن درس





تفسیر: تأملاتی در آیات اعراف؛ از فاحشه و اسراف تا جامعه ایمانی

تفسیر: تأملاتی در آیات اعراف؛ از فاحشه و اسراف تا جامعه ایمانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۶۸۴)

دیباچه

قرآن کریم، چونان چشمه‌ای زلال و بی‌پایان، معارف الهی را در ژرفای آیات خود نهان کرده و هر آیه‌اش دریچه‌ای است به سوی حقیقت و هدایت. آیات ۷۸ تا ۹۶ سوره اعراف، با روایت داستان پیامبرانی چون صالح و لوط و تبیین مفاهیمی چون فاحشه، اسراف و ویژگی‌های جامعه ایمانی، ما را به تأملی عمیق در رفتار انسانی و مسئولیت‌های اجتماعی دعوت می‌کند. این نوشتار، با نگاهی جامع به این آیات، کوشیده است تا معانی بلند آنها را با زبانی روشن و استوار، در قالبی علمی و نظام‌مند، به خوانندگان عرضه دارد. همانند باغی که هر شاخه‌اش میوه‌ای از حکمت می‌دهد، این متن نیز با بهره‌گیری از تشبیهات و پیوندهای معنایی، تلاش دارد تا روح آیات را در جان خواننده بنشاند.

بخش نخست: داستان حضرت صالح و عذاب قوم ثمود

آیه ۷۸: عذاب الهی و پایان قوم نافرمان

فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ

پس زلزله‌ای سخت آنان را فرو گرفت و در خانه‌هایشان از حرکت بازماندند.

این آیه، چونان نقشی از عدالت الهی، پایان قوم ثمود را به تصویر می‌کشد. «رجفه»، زلزله‌ای عظیم و نشانه‌ای از خشم خداوند، قومی را که دعوت پیامبرشان را نپذیرفتند، در خانه‌هایشان بی‌جان کرد. این عذاب، نه تنها نتیجه تکذیب پیام الهی، بلکه نمادی از قانون‌مندی خداوند در مجازات جوامعی است که از خیرخواهی روی برمی‌تابند. همانند درختی که ریشه‌اش از خاک جدا شود، قوم ثمود نیز با نافرمانی، خود را از حیات معنوی محروم ساختند.

درنگ: عذاب الهی در قالب «رجفه» نشان‌دهنده قانون‌مندی خداوند است که نافرمانی و تکذیب پیامبران را با مجازاتی قاطع پاسخ می‌دهد.

آیه ۷۹: خیرخواهی صالح و ناسپاسی قوم

فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ وَلَكِنْ لَا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ

پس (صالح) از آنان روی گرداند و گفت: ای قوم من، به‌راستی پیام پروردگارم را به شما رساندم و برایتان خیرخواهی کردم، ولی شما خیرخواهان را دوست ندارید.

حضرت صالح، چونان مشعلی فروزان، رسالت خویش را به انجام رساند و با خیرخواهی، قوم خود را به سوی هدایت فراخواند. اما قوم او، که در تاریکی جهل و تعصب گرفتار بودند، از پذیرش حقیقت سر باز زدند. این آیه، چون آینه‌ای، مسئولیت پیامبران را در ابلاغ پیام و خیرخواهی نشان می‌دهد و در عین حال، به ناسپاسی قوم اشاره دارد که خیرخواهان را دوست نداشتند. این ناسپاسی، ریشه در جهلی دارد که چون سدی، مانع هدایت می‌شود.

درنگ: خیرخواهی پیامبران، وظیفه‌ای الهی است، اما پذیرش آن به اراده و آگاهی قوم بستگی دارد. ناسپاسی قوم ثمود، نتیجه جهل و تعصب آنها بود.

جمع‌بندی بخش نخست

آیات ۷۸ و ۷۹ سوره اعراف، با روایت عذاب قوم ثمود و خیرخواهی حضرت صالح، درس‌هایی عمیق از قانون‌مندی الهی و مسئولیت پیامبران ارائه می‌دهند. عذاب «رجفه»، نشانه‌ای از عدالت خداوند است که نافرمانی را بی‌پاسخ نمی‌گذارد. خیرخواهی صالح، چون جریانی زلال، به قومش عرضه شد، اما جهل و تعصب آنها، این نعمت را بی‌ثمر گذاشت. این آیات، ما را به تأمل در پذیرش خیرخواهی و دوری از تکذیب دعوت می‌کنند.

بخش دوم: داستان حضرت لوط و مفهوم فاحشه و اسراف

آیه ۸۰: فاحشه، عملی بی‌سابقه در قوم لوط

وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ

و لوط را (فرستادیم) هنگامی که به قومش گفت: آیا کار زشتی را مرتکب می‌شوید که پیش از شما هیچ‌کس از جهانیان آن را انجام نداده بود؟

این آیه، چونان هشداری از عمق تاریخ، داستان حضرت لوط را روایت می‌کند که قومش را به دلیل ارتکاب «فاحشه» سرزنش کرد. فاحشه در قرآن کریم، نه صفت ذات، بلکه وصف عملی زشت و ناپسند است. این عمل، چنان قبحی داشت که پیش از قوم لوط، هیچ قومی در جهان مرتکب آن نشده بود. این بی‌سابقگی، نشان از انحراف عمیقی دارد که قوم لوط در آن فرو افتاده بودند، گویی راهی را پیمودند که پیش از آن، هیچ کاروانی در آن گام ننهاده بود.

درنگ: فاحشه در قرآن کریم، وصف عملی زشت است و نه صفت ذات انسان‌ها. این واژه، در ۲۴ مورد (۷ فحشاء، ۱۳ فاحشه، ۴ فواحش) به کار رفته و همگی به اعمال ناپسند اشاره دارند.

آیه ۸۱: اسراف و سوءاستفاده از نعمت الهی

إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ

شما از روی شهوت به سوی مردان می‌روید، نه زنان. آری، شما قومی اسراف‌کارید.

این آیه، چونان آیینه‌ای که حقیقت را عیان می‌کند، عمل قوم لوط را به‌عنوان اسراف در نعمت الهی معرفی می‌کند. نطفه، که کیمیای حیات و گوهر خلقت است، باید در مسیر مشروع تولیدمثل به کار رود. اما قوم لوط، با سوءاستفاده از این نعمت و روی آوردن به مردان از روی شهوت، مرتکب اسراف شدند. اسراف در اینجا، نه تنها هدر دادن نطفه، بلکه نقض نظم الهی در خلقت است. همانند کشاورزی که بذر ارزشمند خود را در خاکی بی‌حاصل بپاشد، قوم لوط نیز این گوهر را در مسیری نادرست تباه کردند.

درنگ: اسراف در قرآن کریم، به معنای هدر دادن نعمت‌های الهی است. نطفه، به‌عنوان کیمیای حیات، باید در مسیر مشروع استفاده شود و هرگونه سوءاستفاده، مصداق اسراف است.

تحلیل مفهوم فاحشه و اسراف در قرآن کریم

قرآن کریم، با پرهیز از به‌کار بردن واژه «لواط»، بر توصیف عمل زشت (فاحشه) و اسراف در آن تأکید دارد. واژه لواط، که در ادبیات فقهی پس از قرآن رواج یافت، از نام حضرت لوط گرفته شده، اما قرآن کریم این عمل را با عبارت «تَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً» توصیف می‌کند. این انتخاب، نشان از حکمت الهی دارد که به جای نام‌گذاری خاص، بر ماهیت عمل و قبح آن تمرکز کرده است. فاحشه، در ۲۴ مورد در قرآن کریم (۷ مورد فحشاء، ۱۳ مورد فاحشه، ۴ مورد فواحش)، همواره به‌عنوان وصف عملی زشت به کار رفته و نه صفت ذات انسان‌ها. این تأکید، گویی دعوتی است به اصلاح رفتار، نه طرد انسان‌ها.

اسراف، که در آیه ۸۱ قوم لوط را توصیف می‌کند، ریشه در جهل دارد. در سوره نمل (آیه ۵۵)، این قوم «تجهلون» نامیده شده‌اند، که نشان می‌دهد نادانی عملی، آنها را به هدر دادن نعمت الهی سوق داد. نطفه، چونان گوهری گران‌بها، ماده حیات انسان است. هدر دادن آن، مانند ریختن آب زلال در کویر بی‌حاصل است. این اسراف، نه تنها در رفتار قوم لوط، بلکه در هر عملی که نعمت‌های الهی را بیهوده تباه کند، مصداق می‌یابد.

درنگ: جهل، ریشه اسراف است. قوم لوط به دلیل نادانی عملی، نعمت الهی را در مسیری نادرست به کار بردند و مرتکب فاحشه شدند.

پاسخ قوم لوط و مفهوم طهارت

قوم لوط، در پاسخ به نهی پیامبرشان، او و پیروانش را به دلیل «یتطهرون» (پاک بودن) مورد تمسخر قرار داده و خواستار اخراج آنها شدند. این پاسخ، چونان نقابی از جهل، ناپاکی اخلاقی قوم را آشکار می‌کند. طهارت در اینجا، به معنای پاکی از گناه و دوری از فاحشه است. قوم لوط، با طرد پاکان، خود را در منجلاب ناپاکی فرو بردند، گویی نوری را که راه را نشان می‌داد، به عمد خاموش کردند.

درنگ: طهارت در قرآن کریم، به معنای پاکی اخلاقی و دوری از فاحشه است. تمسخر پاکان توسط قوم لوط، نشانه انحطاط اخلاقی آنها بود.

بحث فقهی و علمی درباره نطفه

نطفه، به‌عنوان کیمیای حیات، در قرآن کریم ارزشی والا دارد. بحث درباره مصارف غیرتولیدی نطفه، پرسشی است که نیازمند تأمل علمی و فقهی است. آیا نطفه تنها برای تولیدمثل است یا می‌توان از آن در دیگر زمینه‌ها، مانند پزشکی، بهره برد؟ این پرسش، چونان کلیدی است که دریچه‌های نوینی از علم را می‌گشاید. اسراف در نطفه، مانند هدر دادن گوهری نایاب است که می‌تواند در مسیر خیر به کار آید. علم دینی باید با پژوهش در این حوزه، راهکارهایی برای استفاده بهینه از این نعمت ارائه دهد، نه آنکه آن را به دور ریختن محدود کند.

در برخی جوامع، نطفه به دلیل خواص ادعایی، مانند تأثیر بر پوست یا درمان بیماری‌ها، مورد استفاده قرار می‌گیرد. این امر، هرچند در چارچوب شرعی جای تأمل دارد، اما نشان می‌دهد که نطفه، فراتر از تولیدمثل، ارزشی حیاتی دارد. همانند پوست گردو که زمانی دور ریخته می‌شد و اکنون دارویی شفابخش شناخته شده، نطفه نیز می‌تواند مصارف ناشناخته‌ای داشته باشد که علم دینی باید آن را کشف کند.

درنگ: نطفه، کیمیای حیات است و اسراف در آن، نتیجه جهل به مصارف احتمالی آن است. علم دینی باید با پژوهش، راه‌های استفاده مشروع از این نعمت را شناسایی کند.

جمع‌بندی بخش دوم

آیات ۸۰ و ۸۱ سوره اعراف، با تبیین فاحشه و اسراف در قوم لوط، درس‌هایی عمیق از اخلاق و مسئولیت انسانی ارائه می‌دهند. فاحشه، عملی زشت و بی‌سابقه است که ریشه در جهل و انحراف دارد. اسراف، هدر دادن نعمت‌های الهی، چون نطفه، نتیجه نادانی عملی است. طهارت، به‌عنوان ارزشی والا، در برابر ناپاکی قوم لوط قرار می‌گیرد. این آیات، ما را به تأمل در استفاده صحیح از نعمت‌ها و دوری از جهل و اسراف دعوت می‌کنند. پرسش از مصارف نطفه، دریچه‌ای است به سوی پژوهش‌های علمی و فقهی که علم دینی باید بدان پاسخ دهد.

بخش سوم: ویژگی‌های جامعه ایمانی در آیه ۹۶

آیه ۹۶: ایمان و تقوا، کلید برکات الهی

وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ

و اگر مردم شهرها ایمان آورده و پرهیزکاری کرده بودند، قطعاً برکاتی از آسمان و زمین بر آنان می‌گشودیم، ولی تکذیب کردند، پس به سزای آنچه کسب می‌کردند، گرفتارشان کردیم.

این آیه، چونان چراغی در تاریکی، ویژگی‌های جامعه ایمانی را روشن می‌کند. ایمان و تقوا، دو بال پرواز جامعه به سوی برکات آسمانی و زمینی‌اند. ایمان، باور قلبی به خداوند و آیات اوست، و تقوا، پرهیز از گناه و عمل به دستورات الهی. این دو، چون دو رود زلال، جامعه را به سوی سعادت هدایت می‌کنند. اما تکذیب، که چون سدی راه برکت را می‌بندد، عذاب را به دنبال دارد. این قانون‌مندی الهی، گویی آینه‌ای است که اعمال انسان‌ها را بازمی‌تاباند.

درنگ: ایمان و تقوا، کلید گشایش برکات الهی‌اند. تکذیب آیات الهی، مانع دریافت این برکات و زمینه‌ساز عذاب است.

نقد جوامع غیرایمانی

جوامع غیرایمانی، با وجود پیشرفت‌های ظاهری، در گرداب فساد، جرم و انحطاط اخلاقی گرفتارند. آمارهای بالای جرم، اعتیاد و تجاوز در برخی جوامع پیشرفته، نشان می‌دهد که پیشرفت مادی بدون ایمان و تقوا، چون بنایی بدون پی است که فرو می‌ریزد. در مقابل، جامعه‌ای که بر ایمان و تقوا بنا شده، چون درختی ریشه‌دار، از این آفات مصون می‌ماند. فرهنگ دینی، به‌ویژه در میان مردمان ایران، که نام‌هایشان چون حسن و حسین، نشانی از پیوند با ارزش‌های علوی دارد، سدی است در برابر انحطاط اخلاقی.

درنگ: پیشرفت مادی بدون ایمان و تقوا، به انحطاط اخلاقی می‌انجامد. فرهنگ دینی، چون سدی استوار، جامعه را از این انحطاط حفظ می‌کند.

نقش علم دینی در مدیریت منابع

علم دینی، چونان مشعلی که راه را روشن می‌کند، باید به مدیریت بهینه منابع طبیعی و انسانی بپردازد. اسراف در منابعی چون نفت یا نطفه، نتیجه نادانی و عدم شناخت مصارف صحیح است. همانند کشاورزی که بذر را بیهوده پراکنده می‌کند، هدر دادن این منابع، نقض حکمت الهی است. علم دینی باید با پژوهش و نوآوری، راه‌های استفاده مشروع از این نعمت‌ها را شناسایی کند تا از اسراف جلوگیری شود.

درنگ: علم دینی باید با پژوهش در مصارف نعمت‌های الهی، از اسراف جلوگیری کرده و راه‌های استفاده بهینه را ارائه دهد.

اشاعه فحشا و مسئولیت اجتماعی

جلوگیری از اشاعه فحشا، وظیفه‌ای همگانی است. نمونه‌ای از این مسئولیت، در شکستن شیشه‌های شراب در جزیره کیش دیده می‌شود که به منظور حفظ ارزش‌های دینی انجام شد. این اقدام، چونان پاک کردن لکه‌ای از دامان جامعه، نشان‌دهنده تعهد به حفظ پاکی اخلاقی است. اشاعه فحشا، حتی از طریق اشیای مرتبط با گناه، می‌تواند چون آتشی، بنیان جامعه را بسوزاند.

درنگ: جلوگیری از اشاعه فحشا، وظیفه‌ای اجتماعی است که با اقدامات قاطع، ارزش‌های دینی را حفظ می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

آیه ۹۶ سوره اعراف، با تبیین ویژگی‌های جامعه ایمانی، راه سعادت را در ایمان و تقوا نشان می‌دهد. برکات آسمانی و زمینی، پاداش جوامعی است که این دو اصل را پاس می‌دارند. در مقابل، تکذیب و نافرمانی، عذاب را به دنبال دارد. نقد جوامع غیرایمانی، نقش فرهنگ دینی در حفظ سلامت اجتماعی و ضرورت پژوهش در علم دینی، از درس‌های این آیه است. این آیات، چونان نقشه‌ای، راه ساختن جامعه‌ای سالم و پویا را ترسیم می‌کنند.

نتیجه‌گیری کلی

آیات ۷۸ تا ۹۶ سوره اعراف، چونان گنجینه‌ای از حکمت، درس‌هایی عمیق از تاریخ، اخلاق و مسئولیت اجتماعی ارائه می‌دهند. داستان حضرت صالح، نشان‌دهنده عدالت الهی و اهمیت پذیرش خیرخواهی است. داستان حضرت لوط، با تبیین فاحشه و اسراف، ما را به تأمل در استفاده صحیح از نعمت‌های الهی دعوت می‌کند. آیه ۹۶، با ترسیم جامعه ایمانی، ایمان و تقوا را کلید سعادت می‌داند. این آیات، گویی آینه‌هایی‌اند که حقیقت انسان و جامعه را بازمی‌تابانند و ما را به سوی اصلاح رفتار و مدیریت عقلانی منابع فرا می‌خوانند. علم دینی، با پژوهش در این حوزه‌ها، می‌تواند راهگشای مسائل نوین باشد و جامعه را به سوی سعادت هدایت کند.

با نظارت صادق خادمی