متن درس
تفسیر: تأملاتی در اسما و صفات ذكر، انشراح و عاد در قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۷۲۷)
دیباچه
قرآن کریم، چونان دریایی ژرف و بیکران، معارف الهی را در قالب آیات و واژگان به بشریت عرضه داشته است. در میان این آیات، اسما و صفات الهی چون ستارگانی درخشان، راهنمای سالکان و جویندگان حقیقتاند. این نوشتار، با تمرکز بر سه صفت برجستهی «ذکر»، «انشراح» (شارح) و «عاد»، به تبیین معانی، ابعاد فلسفی و عرفانی این صفات در پرتو آیات قرآن کریم میپردازد. هدف این اثر، ارائه تحلیلی جامع و منسجم از این صفات است تا راهگشای تأملات عمیق در رابطه میان حق و عبد باشد. این تأملات، با نگاهی به آیات و تفاسیر، در پی آن است که نور معرفت را در دل خواننده بتاباند و او را به سوی فهم ژرفتر هدایت نماید.
بخش نخست: صفت ذکر و رابطه متقابل حق و عبد
معنای ذکر در قرآن کریم
صفت «ذکر» در قرآن کریم، چونان کلیدی است که درهای معرفت و انس با حق را میگشاید. این صفت، در آیهای نورانی از سوره بقره، بهصورت متقابل میان حق و عبد جلوهگر شده است:
﴿فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ﴾ (بقره: ۱۵۲)
مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم.
این آیه، به مثابه دعوتی الهی است که بنده را به یادآوری حق با قلب، زبان و تمامی وجود فرا میخواند. ذکر عبد، عملی است که با خلوص و اعراض از باطل، زمینهساز توجه خاص الهی میشود. ذکر حق، اما، توجهی است که فراتر از نگاه عام الهی به همه موجودات، ظهوراتی خاص چون علم، معرفت، کمال یا نعمات مادی و معنوی را در پی دارد.
درنگ: ذکر عبد، مقدمهای است برای دریافت توجه خاص الهی که ظهوراتی چون گشایش قلب، رفع غفلت و دستیابی به کمالات را به همراه دارد. این رابطه متقابل، چونان آینهای است که یاد حق در دل بنده، انعکاس توجه الهی را در پی دارد.
تفاوت ذکر حقی و عبدی
ذکر حقی، صفتی ذاتی و بینیاز از اعراض است، زیرا خداوند، به فرموده حکیمان، از هیچ شأنی غافل نیست: «لا یشغله شأن عن شأن». این توجه دائمی، با علم تشخصی الهی همراه است که هر موجود را با تمامی ظهوراتش در بر میگیرد. در مقابل، ذکر عبدی، امکانی و مشروط به خلوص و اعراض از باطل است. بندهای که به مقام جمع میرسد، میتواند ذکری داشته باشد که نهتنها حق، بلکه نعمات و ظهورات او را نیز در بر گیرد، بیآنکه باطل در حريم ذهنش راه یابد.
این تفاوت، چونان تفاوت میان خورشید و آینه است: خورشید، خود نورافشانی میکند و بینیاز از غیر است، اما آینه تنها زمانی نور را بازمیتاباند که رو به خورشید باشد و از سایههای باطل خالی گردد.
کاربردهای عرفانی ذکر
ذکر، در مسیر سلوک، چونان پلی است که بنده را از ظلمت غفلت به نور معرفت رهنمون میسازد. سالکی که ذکر میگوید، نهتنها از گمگشتگی رهایی مییابد، بلکه خداوند را به ذکر خاص وا میدارد. این ذکر خاص، ظهوراتی چون گشایش قلب، یافتن علم، یا دستیابی به گنجهای معنوی را در پی دارد. برای مثال، سالکی که با خلوص ذکر میگوید، ممکن است از غفلتی رها شود، گمشدهای یابد یا درکی نو از حقایق هستی به او عطا گردد.
در مقام جمع، ذکر به معنای توجه به حق و ظهورات اوست، نه اعراض از ماسوی. این نگاه، برخلاف تصور برخی که ذکر را صرفاً اعراض از غیر میدانند، توجهی است که هم حق و هم نعماتش را در بر میگیرد. این معنا، چونان باغی است که در آن، گلهای حق و نعماتش در کنار هم شکوفا میشوند، بیآنکه خار باطل در آن راه یابد.
جمعبندی بخش نخست
صفت ذکر، رابطهای متقابل میان حق و عبد را ترسیم میکند که در آن، یادآوری بنده، توجه خاص الهی را در پی دارد. این صفت، هم در بعد فلسفی (علم تشخصی الهی) و هم در بعد عرفانی (رفع غفلت و گشایش قلب) دارای اهمیت است. ذکر عبد، چونان بذری است که در خاک خلوص کاشته میشود و میوهای از جنس معرفت و کمال به بار میآورد.
بخش دوم: صفت انشراح (شارح) و گشایش قلبی
معنای انشراح در قرآن کریم
صفت «انشراح» یا «شارح»، به معنای گشایش و انبساط قلبی، یکی از صفات خاص الهی است که در قرآن کریم با آیاتی چند به تصویر کشیده شده است:
﴿أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ﴾ (شرح: ۱)
آیا سینهات را برایت نگشودیم؟
﴿أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَىٰ نُورٍ مِّن رَّبِّهِ﴾ (زمر: ۲۲)
آیا کسی که خداوند سینهاش را برای اسلام گشوده، پس او بر نوری از پروردگارش است؟
﴿فَمَن يُرِدِ اللَّهُ أَن يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ﴾ (انعام: ۱۲۵)
پس هر که را خداوند بخواهد هدایت کند، سینهاش را برای اسلام میگشاید.
این آیات، انشراح را چونان نوری الهی ترسیم میکنند که قلب مؤمن را برای پذیرش حقایق و تحمل سختیها آماده میسازد. این گشایش، مختص اولیای الهی چون پیامبر اکرم (ص)، حضرت موسی (ع) و امیرمؤمنان (ع) است.
درنگ: انشراح، گشایشی است که قلب مؤمن را به نور الهی متصل میکند و او را از تنگی و اضطراب کفر دور میسازد. این صفت، چونان دری است که به سوی باغ معرفت گشوده میشود.
تضاد انشراح و تنگی صدر
در مقابل انشراح، تنگی صدر قرار دارد که نتیجه کفر و صفات مذموم چون کبر، بغض و عناد است. قرآن کریم این حالت را چنین توصیف میکند:
﴿فَمَن يُرِدِ اللَّهُ أَن يَضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ﴾ (انعام: ۱۲۵)
پس هر که را خداوند بخواهد گمراهش کند، سینهاش را تنگ و سخت میگرداند، چنانکه گویی در آسمان بالا میرود.
این تنگی، چونان قفسی است که کافر را در خود محبوس میکند و او را از آرامش و انبساط محروم میسازد. مؤمن، اما، با شرح صدر، چون پرندهای آزاد در آسمان معرفت پرواز میکند. این تفاوت، نهتنها در آخرت، بلکه در زندگی دنیوی نیز آشکار است. کافر در اضطراب و فشار روانی گرفتار است، در حالی که مؤمن در سایه انشراح، آرامش و گشایش مییابد.
ابعاد فلسفی و عرفانی انشراح
از منظر فلسفی، انشراح ظهور نور الهی در قلب مؤمن است که او را به مقام جمع و پذیرش کمالات هدایت میکند. این نور، چونان چراغی است که تاریکیهای جهل و غفلت را میزداید. از منظر عرفانی، ذکر «یا شارح» برای سالک در مقام ریاضت، درهای قلب را به سوی اسرار و مغیبات میگشاید. این ذکر، چونان کلیدی است که قفلهای تنگنای نفس را باز میکند و سالک را به سوی کمالات رهنمون میسازد.
انشراح، صفتی است که مختص اولیای الهی است. این صفت، نهتنها قلب را برای پذیرش معارف آماده میکند، بلکه ظرفیت تحمل سختیها و انجام کارهای بزرگ را نیز به ارمغان میآورد. مؤمنی که شرح صدر دارد، کارهای بزرگ برایش کوچک مینماید، در حالی که برای دیگران، حتی کارهای کوچک، چون کوهی سنگین است.
جمعبندی بخش دوم
صفت انشراح، گشایشی الهی است که قلب مؤمن را به نور معرفت و آرامش متصل میکند. این صفت، در مقابل تنگی صدر کافران، مؤمن را به سوی کمالات و آرامش هدایت میکند. انشراح، چونان نسیمی است که قلب را از غبار کفر و صفات مذموم پاک میسازد و آن را برای پرواز در آسمان معرفت آماده میکند.
بخش سوم: صفت عاد و جمعآوری تشخصی موجودات
معنای عاد در قرآن کریم
صفت «عاد»، به معنای جمعآوری و تثبیت تشخصی ظهورات موجودات، یکی از صفات جلالی الهی است که در آیات قرآن کریم به زیبایی ترسیم شده است:
﴿أَلَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّيَاطِينَ عَلَى الْكَافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا﴾ (مریم: ۸۳)
آیا ندیدی که ما شیاطین را بر کافران فرستادیم تا آنان را به شدت بیازارند؟
﴿لَقَدْ أَحْصَاهُمْ وَعَدَّهُمْ عَدًّا﴾ (مریم: ۹۴)
بهراستی که آنان را برشمرد و به تمامی جمعآوری کرد.
صفت عاد، جمعآوری تفصیلی و تشخصی ظهورات هر موجود را نشان میدهد که فراتر از احصاء (ضبط اجمالی) و حسبان (اشراف) است. این صفت، چونان دست الهی است که تمامی ظهورات یک موجود را در کتاب وجودش ثبت میکند.
درنگ: عاد، جمعآوری تشخصی ظهورات موجودات است که علم الهی را بهعنوان ظرف تشخص هر موجود نشان میدهد. این صفت، چونان کتابی است که هر صفحهاش داستان یک موجود را با تمامی جزئیاتش روایت میکند.
تفاوت عاد و احصاء
احصاء، ضبط اجمالی اعمال و خصوصیات است، اما عاد، جمعآوری تفصیلی و تشخصی است که تمامی ظهورات گذشته و حال یک موجود را در بر میگیرد. قرآن کریم این تفاوت را چنین بیان میکند:
﴿وَإِن تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا﴾ (ابراهیم: ۳۴)
و اگر نعمتهای خداوند را بشمارید، هرگز نمیتوانید آنها را احصاء کنید.
این آیه نشان میدهد که عاد، ظرفی است که تمامی نعمات الهی را در خود جمع میکند، اما احصاء، به دلیل محدودیت بشری، ناتوان از این کار است. عاد، چونان اقیانوسی است که تمامی قطرات نعمت را در خود جای میدهد، در حالی که احصاء، چون ظرفی کوچک، تنها بخشی از آن را میتواند در بر گیرد.
کاربرد عاد در عذاب کافران
خداوند، شیاطین را برای آزار کافران میفرستد، اما عجله در عذاب ندارد:
﴿فَلَا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ إِنَّمَا نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا﴾ (مریم: ۸۴)
پس بر آنان شتاب مکن، جز این نیست که ما برایشان به تمامی جمعآوری میکنیم.
این آیه نشان میدهد که گناه باید در جان کافر جا بیفتد تا عذابش کامل شود. این جمعآوری، نتیجه ظهورات گناه در وجود اوست که چونان باری سنگین، او را به سوی عذاب میکشاند. این فرایند، چونان باغبانی است که بذر گناه را در دل کافر میکارد و سپس میوه تلخ عذاب را از آن برداشت میکند.
ابعاد عرفانی عاد
ذکر «یا عاد» برای سالکان مبتدی مناسب نیست، زیرا صفتی جلالی است و نیاز به استجماع و مقام جمع دارد. در مقامات عالی سلوک، این ذکر به درک وحدت در کثرت و وصول به مقام ولایت کمک میکند. سالکی که به مقام جمع میرسد، چونان ابراهیم خلیل (ع)، به «امة واحدة» تبدیل میشود که فردیتش در جمع وجودات متبلور میگردد.
این صفت، چونان آینهای است که تمامی ظهورات هستی را در خود منعکس میکند و سالک را به سوی وحدت و ولایت هدایت میکند. ذکر «یا عاد»، در مقامات عالی، سالک را به استحضار تمامی موجودات و درک جمع وجودی آنها رهنمون میسازد.
جمعبندی بخش سوم
صفت عاد، جمعآوری تشخصی ظهورات موجودات را نشان میدهد که علم الهی را بهعنوان ظرف تشخص هر موجود ترسیم میکند. این صفت، در عذاب کافران و هدایت سالکان، نقشآفرین است و در مقامات عالی سلوک، به درک وحدت و ولایت کمک میکند.
نتیجهگیری کل
صفات ذکر، انشراح و عاد، چونان سه گوهر درخشان در گنجینه قرآن کریم، رابطه میان حق و عبد را در ابعاد مختلف به تصویر میکشند. ذکر، پلی است که بنده را به توجه خاص الهی متصل میکند؛ انشراح، نوری است که قلب مؤمن را از تنگی و اضطراب رها میسازد؛ و عاد، ظرفی است که تمامی ظهورات وجودی را در خود جمع میکند. این صفات، نهتنها در بعد فلسفی و عرفانی، بلکه در زندگی روزمره نیز راهگشای سالکان و جویندگان حقیقتاند. این تأملات، چونان چراغی است که راه معرفت را روشن میسازد و خواننده را به سوی فهم ژرفتر آیات الهی هدایت میکند.
با نظارت صادق خادمی