در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1743

متن درس





تفسیر: نظام اقتدار ربوبی در سوره مریم

تفسیر: نظام اقتدار ربوبی در سوره مریم

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۷۴۳)

دیباچه: سوره مریم، آیینه قدرت الهی

سوره مریم، چون گوهری درخشان در میان سور قرآن کریم، جلوه‌ای از اقتدار ربوبی را به نمایش می‌گذارد. این سوره، با حروف مقطعه «کهیعص» آغاز می‌شود و با روایت داستان‌های انبیای الهی، از زکریا و یحیی تا مریم، عیسی و ابراهیم، نظام قدرتی را ترسیم می‌کند که فراتر از قواعد مادی، انسان را به سوی کمال معنوی و عملی رهنمون می‌سازد. این نوشتار، با تکیه بر محتوای درس‌گفتارها، به تبیین این نظام اقتداری می‌پردازد و بر ضرورت بازخوانی قرآن کریم به مثابه منبعی برای احیای قدرت معنوی و اجتماعی تأکید می‌ورزد. هدف، ارائه نگاهی عمیق و جامع به سوره مریم است که نه تنها قصص تاریخی را روایت می‌کند، بلکه انسان را به بهره‌گیری از قواعد ربوبی برای غلبه بر محدودیت‌های مادی و دستیابی به اقتدار فرا می‌خواند.

بخش یکم: حروف مقطعه کهیعص، دروازه اقتدار ربوبی

رمزهای قرآنی و بار معنوی کهیعص

سوره مریم با حروف مقطعه «کهیعص» گشوده می‌شود، حروفی که چون طلسماتی الهی، رازهای نهفته‌ای در دل خود دارند. این حروف، فراتر از فهم ظاهری، نشانه‌ای از اقتدار بی‌مرز پروردگارند که در هماهنگی با پنج پیامبر این سوره – زکریا، یحیی، مریم، عیسی و ابراهیم – نظام قدرتی را به تصویر می‌کشند. برخلاف پندارهای سطحی که این حروف را به معانی ساده‌انگارانه‌ای چون اشاره به کربلا یا یاسین فرو می‌کاهند، «کهیعص» چون کلیدی است که درهای معرفت ربوبی را می‌گشاید. این حروف، به مثابه رمزهایی معنوی، برای اهل معرفت بار اقتداری دارند و از انسان دعوت می‌کنند تا با تأمل در آنها، به عمق نظام خلقت الهی راه یابد.

درنگ: حروف مقطعه «کهیعص» نه تنها نشانه اعجاز لفظی قرآن کریم، بلکه دروازه‌ای به سوی نظام اقتداری ربوبی‌اند که انسان را به تأمل در قواعد قدرت الهی و بهره‌گیری از آن در زندگی معنوی و اجتماعی فرا می‌خوانند.

نقد تفاسیر ظاهری و ضرورت رویکرد عرفانی

بسیاری از تفاسیر، حروف مقطعه را به معانی ظاهری و گاه بی‌اساس تقلیل داده‌اند، حال آنکه این حروف، چون نوری از عالم غیب، بر قلب مؤمنان می‌تابند و اقتدار الهی را متجلی می‌سازند. علم دینی، به جای فروکاستن این رمزها به معانی پیش‌پاافتاده، باید با رویکردی عرفانی و علمی، قواعد اقتداری آنها را استخراج کند. این حروف، چون ستارگانی در آسمان معرفت، راه را به سوی حقیقت ربوبی نشان می‌دهند و از انسان می‌خواهند که از پوسته ظواهر عبور کند و به جوهره قدرت الهی دست یابد.

جمع‌بندی بخش یکم

حروف مقطعه «کهیعص»، به مثابه سرآغازی برای ورود به نظام اقتداری سوره مریم، انسان را به تأمل در قدرت بی‌کران الهی دعوت می‌کنند. این حروف، نه تنها نشانه‌ای از اعجاز قرآنی، بلکه کلیدی برای فهم قواعد ربوبی‌اند که می‌توانند در زندگی معنوی و اجتماعی انسان به کار گرفته شوند. علم دینی باید با بازخوانی این رمزها، راه‌های عملیاتی کردن اقتدار قرآنی را در جامعه اسلامی هموار سازد.

بخش دوم: زکریا، جلوه دعا و اقتدار الهی

دعای خفی و چالش‌های ایمانی زکریا

﴿ذِكْرُ رَحْمَةِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا ۝ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ نِدَاءً خَفِيًّا ۝ قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُنْ بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا ۝ وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِنْ وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا ۝ يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ ۖ وَاجْعَلْهُ رَبِّ سَيِّدًا﴾

یاد رحمت پروردگارت به بنده‌اش زکریا * هنگامی که پروردگارش را به‌آرامی ندا داد * گفت: پروردگارا، استخوانم سست شده و سرم از پیری سفید گشته و هرگز در دعای تو نومید نبوده‌ام * و من از خویشانم پس از خود بیمناکم و همسرم نازا بوده است، پس از جانب خود ولی‌ای به من ببخش * که از من و از خاندان یعقوب ارث برد و او را پروردگارا، پسندیده گردان.

زکریا، پیامبری که در کهنسالی با سستی استخوان و سپیدی مو روبروست، با دعایی پنهانی و از سر شرم اجتماعی، از خداوند درخواست فرزندی می‌کند. این دعای خفی، نه تنها از ترس سرزنش دیگران، بلکه از تردید درونی او به استجابت دعا نشأت می‌گیرد. با این حال، خداوند با رحمت بی‌کران خود، این دعا را اجابت می‌کند و یحیی را به او عطا می‌فرماید. این رویداد، چون آینه‌ای، قدرت الهی را در رفع محدودیت‌های مادی و پاسخ به نیازهای بندگان بازتاب می‌دهد.

درنگ: دعای خفی زکریا، جلوه‌ای از ارتباط باطنی با خداوند است که با وجود تردیدهای انسانی، به اقتدار الهی در اجابت منتهی می‌شود. این دعا، انسان را به تهذیب نفس و تقویت ایمان فرا می‌خواند.

رفع عقم و نظام خلقت ربوبی

﴿قَالَ يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَىٰ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا ۝ قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا ۝ قَالَ كَذَٰلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ تَكُنْ شَيْئًا﴾

گفت: ای زکریا، ما تو را به پسری که نامش یحیی است بشارت می‌دهیم، که پیش از این همنامی برای او قرار نداده‌ایم * گفت: پروردگارا، چگونه برایم پسری خواهد بود، حال آنکه همسرم نازاست و من از پیری به نهایت رسیده‌ام؟ * گفت: چنین است، پروردگارت گفته است: این بر من آسان است و پیش‌تر تو را آفریده‌ام، در حالی که چیزی نبودی.

زکریا، با وجود پیری و نازایی همسر، از خداوند فرزندی می‌طلبد تا میراث دین و خاندان یعقوب را حفظ کند. پاسخ الهی با عبارت «كَذَٰلِكَ» (چنین است)، نشان‌دهنده سهولت این امر در نظام ربوبی است. این آیه، چون نسیمی از بهشت، به انسان می‌آموزد که محدودیت‌های مادی، چون عقم و پیری، در برابر قدرت الهی ناچیزند. علم دینی باید این قاعده را استخراج کند و با بهره‌گیری از علوم مدرن، مانند زیست‌فناوری، آن را در خدمت احیای اقتدار اسلامی به کار گیرد.

جمع‌بندی بخش دوم

داستان زکریا، نمونه‌ای از اقتدار الهی در رفع محدودیت‌های مادی و پاسخ به دعای بندگان است. این روایت، انسان را به ایمان عمیق و تهذیب نفس فرا می‌خواند و علم دینی را به استخراج قواعد ربوبی برای غلبه بر چالش‌های مادی دعوت می‌کند. نظام قرآنی، با نشان دادن امکان رفع عقم، راه را برای پیشرفت علمی و معنوی هموار می‌سازد.

بخش سوم: یحیی، حکمت در کودکی و اقتدار معنوی

حکمت صبی و شناسایی نوابغ معنوی

﴿يَا يَحْيَىٰ خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ ۖ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا ۝ وَحَنَانًا مِنْ لَدُنَّا وَزَكَاةً ۖ وَكَانَ تَقِيًّا﴾

ای یحیی، کتاب را به قوت گیر و او را در کودکی حکمت دادیم * و از جانب خود مهربانی و پاکی به او عطا کردیم و او پرهیزگار بود.

یحیی، به مثابه گلی که در بهار کودکی شکوفا می‌شود، در سنین خردسالی به حکمت الهی دست می‌یابد. این حکمت، که با قوت در دریافت کتاب الهی همراه است، نشان‌دهنده ظرفیت برخی انسان‌ها برای رسیدن به کمال معنوی در سنین پایین است. علم دینی باید این استعدادها را شناسایی کند و به جای تحمیل ساختارهای آموزشی یکسان، مسیرهای ویژه‌ای برای پرورش نوابغ معنوی طراحی نماید. یحیی، چون ستاره‌ای در آسمان معرفت، نشان می‌دهد که اقتدار معنوی به سن و تجربه ظاهری وابسته نیست.

درنگ: حکمت یحیی در کودکی، نشانه‌ای از ظرفیت‌های نهفته انسانی برای دستیابی به اقتدار معنوی است. علم دینی باید با شناسایی این استعدادها، نظام آموزشی را به سوی پرورش نوابغ معنوی هدایت کند.

ضرورت بازنگری در نظام آموزشی

نظام آموزشی کنونی، که گاه استعدادهای برجسته را در قالبی یکسان محصور می‌کند، مانع شکوفایی نوابغ معنوی می‌شود. همان‌گونه که یحیی در کودکی به حکمت رسید، برخی افراد دارای ظرفیت‌های ویژه‌ای هستند که باید با برنامه‌ریزی دقیق پرورش یابند. علم دینی باید این اصل قرآنی را به کار گیرد و با گزینش تخصصی، مسیرهایی برای رشد استعدادهای معنوی و علمی فراهم آورد.

جمع‌بندی بخش سوم

داستان یحیی، جلوه‌ای از اقتدار معنوی در کودکی است که از انسان دعوت می‌کند تا ظرفیت‌های نهفته خود را بشناسد و به کار گیرد. علم دینی، با الهام از این روایت، باید نظام آموزشی را بازسازی کند تا استعدادهای معنوی و علمی به جای سرکوب، شکوفا شوند و به احیای اقتدار جامعه اسلامی یاری رسانند.

بخش چهارم: مریم، نظام خلقت غیرعادی و اقتدار ربوبی

بارداری مریم و قواعد ربوبی

﴿وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانًا شَرْقِيًّا ۝ فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا ۝ قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمَٰنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا ۝ قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا ۝ قَالَتْ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُنْ بَغِيًّا ۝ قَالَ كَذَٰلِكَ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ ۖ وَلِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِنَّا ۚ وَكَانَ أَمْرًا مَقْضِيًّا﴾

و در این کتاب از مریم یاد کن، هنگامی که از خاندانش به مکانی شرقی کناره گرفت * و از آنان پرده‌ای برگرفت، پس روح خود را به‌سوی او فرستادیم و برای او به‌صورت بشری راست‌قامت تمثل یافت * گفت: اگر پرهیزگاری، از تو به رحمان پناه می‌برم * گفت: من تنها فرستاده پروردگار توام تا به تو پسری پاکیزه ببخشم * گفت: چگونه برایم پسری خواهد بود، حال آنکه هیچ بشری به من دست نزده و من بدکاره نبوده‌ام؟ * گفت: چنین است، پروردگارت گفته است: این بر من آسان است و تا او را نشانه‌ای برای مردم و رحمتی از جانب خود قرار دهیم و این امری مقدر شده است.

مریم، چون گوهری پاک در میان خلقت، با تمثل روح الهی به‌صورت بشری سوی، به‌گونه‌ای غیرعادی باردار می‌شود. این رویداد، که در زمانی کوتاه و بدون نیاز به قواعد طبیعی رخ می‌دهد، چون آیینه‌ای قدرت الهی را در تغییر نظام خلقت مادی بازتاب می‌دهد. عبارت «كَذَٰلِكَ» در این آیات، چون کلیدی، قاعده‌ای ربوبی را می‌گشاید که انسان را به تأمل در امکان‌های فراتر از محدودیت‌های ظاهری دعوت می‌کند.

درنگ: بارداری مریم، نمونه‌ای از اقتدار ربوبی در فراتر رفتن از قواعد مادی است که علم دینی را به استخراج این قواعد و بهره‌گیری از آنها در علوم مدرن فرا می‌خواند.

درد زایمان و حمایت الهی

﴿فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكَانًا قَصِيًّا ۝ فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَىٰ جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَٰذَا وَكُنْتُ نَسْيًا مَنْسِيًّا ۝ فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا ۝ وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا ۝ فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْنًا ۖ فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَٰنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا﴾

پس به او باردار شد و با او به مکانی دور کناره گرفت * پس درد زایمان او را به سوی تنه نخلی کشاند. گفت: ای کاش پیش از این مرده بودم و یکسره فراموش شده بودم * پس از زیر او را ندا داد که غمگین مباش، پروردگارت زیر پایت جویباری روان کرده است * و تنه نخل را به‌سوی خود تکان ده تا بر تو خرمای تازه فرو ریزد * پس بخور و بیاشام و دیده روشن دار. اگر از آدمیان کسی را دیدی، بگو: من برای رحمان روزه‌ای نذر کرده‌ام، پس امروز با هیچ انسانی سخن نخواهم گفت.

درد زایمان مریم، که او را به سوی تنه نخل می‌کشاند، چون لحظه‌ای بحرانی، جلوه‌ای از ضعف انسانی در برابر اقتدار الهی است. ندا از زیر پای او و دستور به تکان دادن نخل، چون نسیمی از رحمت الهی، حمایت بی‌کران پروردگار را به نمایش می‌گذارد. این آیات، انسان را به اعتماد به نظام ربوبی و بهره‌گیری از آن در لحظات دشوار فرا می‌خوانند.

جمع‌بندی بخش چهارم

داستان مریم، چون گوهری درخشان، اقتدار الهی را در تغییر قواعد خلقت و حمایت از بندگان در لحظات بحرانی به نمایش می‌گذارد. علم دینی باید این قواعد را استخراج کند و با تلفیق علوم مدرن، راه‌هایی برای عملیاتی کردن آنها در جامعه اسلامی بیابد.

بخش پنجم: عیسی، اقتدار در سخن و رسالت

سخن گفتن در گهواره و اعلام نبوت

﴿قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا ۝ وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا ۝ وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا ۝ وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا﴾

گفت: من بنده خدایم، به من کتاب داده و مرا پیامبر کرده است * و مرا هر کجا باشم مبارک گردانیده و تا زنده‌ام به نماز و زکات سفارش کرده است * و به مادرم نیکوکار کرده و مرا ستمگر نگون‌بخت نکرده است * و درود بر من روزی که زاده شدم و روزی که می‌میرم و روزی که زنده برانگیخته می‌شوم.

عیسی، چون خورشیدی در گهواره، با سخن گفتن و اعلام بندگی و نبوت، اقتدار الهی را متجلی می‌سازد. این سخن، نه تنها اتهامات را از مریم می‌زداید، بلکه رسالت او را به جهانیان اعلام می‌کند. عبارت «وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا»، چون آیینه‌ای، پاکی نطفه و تأثیر صلاح مادر را در کمال فرزند بازتاب می‌دهد.

درنگ: سخن گفتن عیسی در گهواره، جلوه‌ای از اقتدار باطنی است که از اتصال به نظام ربوبی نشأت می‌گیرد و انسان را به بهره‌گیری از این قدرت در رسالت‌های معنوی و اجتماعی دعوت می‌کند.

جمع‌بندی بخش پنجم

داستان عیسی، نمونه‌ای از اقتدار الهی در اعطای رسالت و رفع اتهامات است. علم دینی باید این اقتدار را به مثابه الگویی برای تربیت عالمان و هدایت جامعه اسلامی به کار گیرد.

بخش ششم: ابراهیم، صدق و اقتدار نبوی

صدق، کلید اقتدار معنوی

﴿وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ ۚ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا﴾

و در این کتاب از ابراهیم یاد کن، که او راستگوی پیامبری بود.

ابراهیم، چون کوهی استوار، با صفت صدّیق معرفی می‌شود که نشانه قوت روانی و معنوی اوست. صدق، چون کلیدی، درهای نبوت و اقتدار را به روی او گشوده است. برخلاف پندارهای رایج که سیاست را فسادزا می‌دانند، ابراهیم نمونه‌ای از اقتدار سیاسی و معنوی است که بدون ضعف و دروغ عمل می‌کند. این صفت، انسان را به پرورش قوت نفسانی و مقاومت در برابر چالش‌های اجتماعی فرا می‌خواند.

درنگ: صفت صدّیق ابراهیم، نشانه قوت نفسانی و پیش‌نیاز نبوت است که علم دینی را به تربیت عالمانی راستگو و قدرتمند در برابر چالش‌های اجتماعی دعوت می‌کند.

رد اسرائیلیات و اقتدار انبیا

روایت‌های اسرائیلی که انبیا را ناتوان و ضعیف نشان می‌دهند، چون غباری بر آیینه حقیقت، با متن قرآن کریم در تضادند. انبیا، چون ستارگان درخشان، اسوه‌های اقتدار و کمال‌اند و هیچ‌گونه نقص و ضعفی در آنها راه ندارد. علم دینی باید این روایت‌ها را نفی کند و انبیا را به مثابه الگوهایی برای اقتدار معنوی و عملی معرفی نماید.

جمع‌بندی بخش ششم

ابراهیم، با صفت صدّیق، نمونه‌ای از اقتدار نبوی است که انسان را به راستگویی و قوت نفسانی دعوت می‌کند. علم دینی باید با رد روایت‌های اسرائیلی، انبیا را به عنوان اسوه‌های قدرت و کمال معرفی کند و عالمان را به این صفات آراسته سازد.

بخش هفتم: نقد علم دینی و ضرورت احیای اقتدار

دوری از قرآن کریم و ضعف جامعه اسلامی

جامعه اسلامی، به دلیل دوری از قرآن کریم و عدم بهره‌گیری از نظام اقتداری آن، دچار ضعف و انفعال شده است. قرآن کریم، چون چشمه‌ای زلال، منبعی برای احیای قدرت معنوی و اجتماعی است، اما تمرکز بر ظواهر و مسائل جزئی، چون غباری بر این چشمه، مانع بهره‌مندی از آن شده است. علم دینی باید با بازخوانی قرآن کریم، قواعد اقتداری آن را استخراج کند و به جای انفعال، به احیای جامعه اسلامی یاری رساند.

بازسازی نظام آموزشی علم دینی

علم دینی، به جای تمرکز بر علوم ظاهری چون صرف و نحو، باید به احیای علوم ربوبی و اقتداری بپردازد. این بازسازی، نیازمند گزینش تخصصی طلاب بر اساس استعدادهای معنوی و علمی است. همان‌گونه که یحیی در کودکی به حکمت رسید، برخی افراد دارای ظرفیت‌های ویژه‌ای هستند که باید شناسایی و پرورش یابند. علم دینی باید با بهره‌گیری از علوم مدرن، قواعد قرآنی را عملیاتی کند و عالمانی قدرتمند تربیت نماید.

بهره‌گیری از علوم مدرن

آیات سوره مریم، از رفع عقم زکریا تا بارداری غیرعادی مریم، نشان‌دهنده امکان تغییر قواعد مادی در نظام ربوبی است. علم دینی باید با تلفیق علوم مدرن، مانند زیست‌فناوری و روان‌شناسی، این قواعد را استخراج و در خدمت اقتدار اسلامی به کار گیرد. این تلفیق، چون پلی میان معرفت قرآنی و پیشرفت علمی، جامعه اسلامی را به سوی تمدن‌سازی هدایت می‌کند.

تهذیب نفس و بیداری شب

اقتدار معنوی، چون گوهری در دل شب، از طریق تهذیب نفس و بیداری شب به دست می‌آید. قرآن کریم، با تأکید بر بیداری شب، انسان را به اتصال به نظام ربوبی دعوت می‌کند. علم دینی باید برنامه‌هایی برای تهذیب نفس و احیای علوم لدنی طراحی کند تا عالمان به مقامات معنوی دست یابند.

قدرت شیطانی در برابر اقتدار الهی

﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الشَّيَاطِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا﴾

آیا ندیدی کسانی را که شیاطین را بر آنها فرستادیم تا آنها را به شدت تحریک کنند؟

این آیه، چون هشداری از عالم غیب، به قدرت شیطانی در برابر اقتدار الهی اشاره دارد. خداوند، شیاطین را بر کافران مسلط می‌کند تا آنها را آزار دهند، اما اقتدار الهی، که در انبیا و مؤمنان متجلی است، انسان را از سلطه شیاطین آزاد می‌سازد. علم دینی باید این تقابل را تحلیل کند و عالمان را در برابر وسوسه‌های شیطانی تقویت نماید.

درنگ: تقابل قدرت شیطانی و اقتدار الهی، انسان را به تهذیب نفس و بهره‌گیری از نظام ربوبی برای رهایی از سلطه شیاطین دعوت می‌کند.

جمع‌بندی بخش هفتم

علم دینی، با دوری از قرآن کریم و تمرکز بر ظواهر، از احیای اقتدار اسلامی بازمانده است. بازسازی نظام آموزشی، گزینش تخصصی، بهره‌گیری از علوم مدرن، و تأکید بر تهذیب نفس، راه‌هایی برای احیای این اقتدارند. علم دینی باید با عملیاتی کردن قواعد قرآنی، جامعه اسلامی را به سوی تمدن‌سازی هدایت کند.

نتیجه‌گیری: قرآن کریم، منشأ اقتدار و تمدن‌سازی

سوره مریم، چون آیینه‌ای تمام‌نما، نظام اقتداری ربوبی را به نمایش می‌گذارد که از حروف مقطعه «کهیعص» تا داستان‌های انبیا، انسان را به سوی قدرت معنوی و عملی رهنمون می‌سازد. این سوره، با تأکید بر رفع محدودیت‌های مادی و اعطای حکمت و رسالت، از انسان دعوت می‌کند تا با اتصال به نظام ربوبی، به اقتداری دست یابد که فراتر از قواعد ناسوتی است. علم دینی، به مثابه ورثه انبیا، باید با بازخوانی قرآن کریم و استخراج قواعد آن، عالمانی قدرتمند تربیت کند که نه تنها در برابر چالش‌های مدرن ایستادگی کنند، بلکه جامعه اسلامی را به سوی تمدن‌سازی هدایت نمایند. این نوشتار، با تبیین نظام اقتداری سوره مریم، راه را برای احیای این قدرت هموار می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی