متن درس
تفسیر: آیات پایانی سوره یس و آیات ابتدایی سوره صافات
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۸۰۰)
دیباچه
قرآن کریم، چونان چراغی روشنگر، راه انسان را به سوی حقیقت و کمال میگشاید. سوره یس، که در روایات به قلب قرآن ملقب گشته، و سوره صافات، با آیات آغازینش که از نظم و اقتدار الهی سخن میگویند، دو گوهر درخشان از این گنجینه بیپایاناند. این دو سوره، با تبیین جایگاه انسان در نظام هستی و نقش موجودات غیرمادی چون ملائکه و جن در خدمت به او، دعوتی است به تأمل در عظمت خلقت و مسئولیت انسان در بهرهمندی از مواهب الهی. این نوشتار، با نگاهی ژرف به آیات پایانی سوره یس و آیات ابتدایی سوره صافات، میکوشد تا معانی بلند این آیات را در قالبی روشن و منسجم، با زبانی فصیح و متین، به خوانندگان عرضه دارد. هدف آن است که خواننده را به سوی فهمی عمیقتر از ملكوت هستی و اقتدار معنوی انسان رهنمون سازد، چنانکه گویی با کلیدی آسمانی، درهای معرفت به رویش گشوده میشود.
بخش یکم: نظام خلقت و جایگاه انسان در آن
تنوع خلقت و هدفمندی آن برای انسان
نظام آفرینش الهی، چونان باغی پر از گلهای گوناگون، از تنوعی شگفتانگیز برخوردار است. این نظام شامل موجوداتی چون ملائکه، جن، شیاطین، روح، ارواح متفاوت، و موجودات مهیمن است که همگی برای خدمت به انسان آفریده شدهاند. قرآن کریم، انسان را محور خلقت میداند و موجودات گوناگون را در خدمت او قرار داده است تا از طریق ارتباط با آنها، به اقتدار معنوی دست یابد.
درنگ: نظام خلقت الهی، با تنوع بیپایان خود، چونان اقیانوسی بیکران است که انسان را به سوی بهرهمندی از مواهب معنوی و مادی دعوت میکند. این تنوع، فرصتی است برای انسان تا با شناخت و ارتباط با موجودات غیرمادی، به مراتب والای وجودی خویش دست یابد.
این تنوع خلقتی، که در آیاتی چون مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ (سوره ناس: ۶) («از جن و آدمیان») بهصورت توأمان ذکر شده، نشاندهنده پیوند عمیق میان انسان و موجودات غیرمادی است. انسان، بهمثابه خلیفهالله، دارای ظرفیتی بیمانند است که میتواند از این موجودات برای ارتقای وجودی خود بهره جوید، مشروط بر آنکه از قفس محدودیتهای مادی رها گردد.
محدودیتهای ناشی از سادهانگاری
سادهانگاری و دوری از مواهب معنوی، چونان زنجیری بر پای انسان، او را از دستیابی به اقتدار معنوی باز داشته است. این محدودیت، که در جوامع اسلامی به دلیل غرق شدن در امور مادی و تقلید کورکورانه تشدید شده، انسان را به سطح «پیادهنظام» یا موجودی محروم از قدرتهای باطنی تنزل داده است. قرآن کریم، در آیه وَجَعَلْنَاكُمْ خَلَائِفَ فِي الْأَرْضِ (بقره: ۳۰) («و شما را جانشینان زمین قرار دادیم»)، انسان را بهعنوان خلیفه الهی معرفی میکند که میتواند با شناخت و بهرهمندی از امکانات معنوی، به جایگاهی رفیع دست یابد.
این محدودیت، گویی انسانی را که میتوانست چون عقابی در آسمان معرفت پرواز کند، به پرندهای زمینگیر بدل ساخته است. متن سخنرانی، با استفاده از تعبیر «پیادهنظام» و «خرنشینان»، به این وضعیت اشاره دارد و بر ضرورت رهایی از این قیدها تأکید میورزد.
نقد علم ظاهری و دعوت به معرفت باطنی
علم ظاهری، چونان نقشهای است که تنها خطوط کلی کشور معرفت را نشان میدهد، اما نمیتواند انسان را به سرزمین حقیقت رهنمون سازد. مطالعه کتب و ورق زدن کاغذ، هرچند مبادی اولیه معرفتاند، اما بهتنهایی نمیتوانند انسان را به ملكوت هستی رهنمون کنند. قرآن کریم در آیه وَاتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ (بقره: ۲۸۲) («و از خدا پروا کنید تا خدا به شما بیاموزد») بر نقش تقوا در کسب معرفت حقیقی تأکید میکند. این معرفت، که در فلسفه اسلامی به علم لدنی معروف است، نیازمند تلاشی عمیقتر از ورق زدن کتابهاست.
درنگ: علم ظاهری، چونان کلیدی است که تنها درِ ورودی معرفت را میگشاید، اما معرفت باطنی، چونان دریایی ژرف است که تنها با غواصی در اعماق آن میتوان به گوهرهای حقیقت دست یافت.
جمعبندی بخش یکم
نظام خلقت الهی، با تنوع شگفتانگیز خود، چونان تابلویی است که هر جزء آن برای خدمت به انسان آفریده شده است. بااینحال، سادهانگاری و دوری از امکانات معنوی، انسان را از بهرهمندی از این مواهب محروم ساخته است. علم ظاهری، هرچند ضروری، تنها گام نخست در مسیر معرفت است و انسان برای دستیابی به اقتدار معنوی، نیازمند تلاشی عمیقتر و ارتباط با حقیقت باطنی عالم است.
بخش دوم: اقتدار الهی و نقش انسان در بهرهمندی از آن
آیه ۸۱ سوره یس و اقتدار بینهایت الهی
أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَىٰ أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ ۚ بَلَىٰ وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ
«آیا کسی که آسمانها و زمین را آفریده، توانا نیست که مانند آنها را بیافریند؟ آری، و اوست آفریننده دانا»
این آیه، چونان آینهای روشن، اقتدار بینهایت الهی را در خلق و بازآفرینی به تصویر میکشد. پاسخ «بَلَىٰ» در این آیه، گویی فریادی است از سوی پروردگار که پذیرش این اقتدار را از انسان طلب میکند. عبارت «مثلهم» در این آیه، به معنای ارتقای وجودی انسان تفسیر شده است، که نشاندهنده ظرفیت بینهایت او برای دستیابی به مراتب بالاتر در نظام هستی است.
این آیه، انسان را به تأمل در قدرت الهی و پتانسیلهای نهفته در وجود خویش دعوت میکند. گویی خداوند، چونان باغبانی دانا، بذر کمال را در وجود انسان کاشته و او را به پرورش این بذر فرا میخواند.
آیه ۸۳ سوره یس و مفهوم ملكوت
فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
«پاک و منزه است آن که ملکوت هر چیز به دست اوست و به سوی او بازگردانده میشوید»
ملكوت، چونان باطن گوهرین اشیا، در مقابل مُلك یا جهان مادی قرار دارد. این آیه، انسان را به تأمل در حقیقت باطنی عالم دعوت میکند و بر سلطه مطلق الهی بر همه موجودات تأکید دارد. در فلسفه و عرفان اسلامی، ملكوت به بُعد معنوی هستی اشاره دارد که تنها با بصیرت معنوی قابل درک است.
درنگ: ملكوت، چونان آینهای است که حقیقت باطنی عالم را به انسان نشان میدهد. این حقیقت، تنها با چشمان بصیرت معنوی دیده میشود و انسان را به سوی کمال وجودی رهنمون میسازد.
نقد خودمحوری و مادیگرایی
انسان کنونی، گاه به دلیل خودمحوری و ادعای قدرت مادی، از درک ملكوت بازمانده است. قرآن کریم در آیه لَا يَمْلِكُونَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ (سبا: ۲۲) («آنان در آسمانها و زمین به اندازه ذرهای مالک چیزی نیستند») بر ناتوانی انسان بدون ارتباط با ملكوت تأکید دارد. این آیه، گویی هشداری است به انسان که بدون پیوند با حقیقت الهی، چونان پر کاهی در برابر طوفان عالم است.
متن سخنرانی، این انسان خودمحور را به «موجودات گِلی» تشبیه میکند که از درک حقیقت محرومند و آیات الهی را به جادو نسبت میدهند. این نقد، دعوتی است به رهایی از قفس مادیگرایی و حرکت به سوی ملكوت.
جمعبندی بخش دوم
آیات پایانی سوره یس، چونان مشعلی فروزان، اقتدار الهی و ظرفیت بینهایت انسان را در دستیابی به ملكوت به تصویر میکشند. این آیات، انسان را از خودمحوری و مادیگرایی برحذر میدارند و او را به سوی تأمل در حقیقت باطنی عالم و ارتباط با پروردگار دعوت میکنند. ملكوت، چونان گنجی نهان در دل هستی، در انتظار انسان است تا با بصیرت و تلاش، آن را کشف کند.
بخش سوم: نقش ملائکه و جن در اقتدار انسانی
ملائکه فعلی و وظایف آنها
وَالصَّافَّاتِ صَفًّا وَالزَّاجِرَاتِ زَجْرًا فَالتَّالِيَاتِ ذِكْرًا
«سوگند به صفبستگان به صف، و بازدارندگان به بازداری، و تلاوتکنندگان ذکر»
آیات ابتدایی سوره صافات، ملائکه را بهعنوان موجوداتی معرفی میکنند که وظایف گوناگونی در نظام هستی بر عهده دارند. این ملائکه، که در متن سخنرانی «ملائکه فعلی» نامیده شدهاند، در عالم مادی و معنوی فعالیت دارند و بهعنوان «صافات» (صفبستگان)، «زاجرات» (بازدارندگان)، و «تالیات» (تلاوتکنندگان ذکر) شناخته میشوند. این نقشها، نشاندهنده نظم و اقتدار الهی در اداره عالم است.
ملائکه، چونان سربازانی وفادار، در خدمت اجرای اوامر الهیاند و در زمین، هوا، و آب فعالیت میکنند. این موجودات، که در آیاتی چون وَالنَّازِعَاتِ غَرْقًا (نازعات: ۱) («سوگند به فرشتگانی که به شدت میکشند») نیز توصیف شدهاند، بخشی از نظام خلقتاند که برای خدمت به انسان آفریده شدهاند.
امکان ارتباط با ملائکه و جن
انسان، با تلاش و تمرین، میتواند با ملائکه و جن ارتباط برقرار کند و از آنها برای دستیابی به اقتدار معنوی بهره جوید. این ارتباط، چونان کلیدی است که درهای عالم غیب را به روی انسان میگشاید. متن سخنرانی، با اشاره به نمونه حضرت سلیمان علیهالسلام، که در آیه وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَالطَّيْرِ (نمل: ۱۷) («و برای سلیمان، لشکریانش از جن و انس و پرندگان گردآورده شدند») به این توانایی اشاره دارد، بر امکان این ارتباط تأکید میورزد.
درنگ: ارتباط با ملائکه و جن، چونان پلی است که انسان را از عالم مادی به سوی عالم غیب رهنمون میسازد. این ارتباط، با تمرین و تزکیه نفس، در دسترس انسان قرار دارد و او را به اقتدار معنوی میرساند.
نقش میل و کشش نفسانی
میل و کشش نفسانی، چونان موتوری محرک، انسان را به سوی اهدافش سوق میدهد. این اصل، چه در حوزه مادی (مانند دستیابی به ثروت) و چه در حوزه معنوی (مانند کسب معرفت)، نقشی کلیدی ایفا میکند. متن سخنرانی، با مثالهایی از افرادی که از فقر به ثروت رسیدهاند، نشان میدهد که این کشش نفسانی، انسان را به سوی هدفش میکشاند.
در روانشناسی اسلامی، این اصل با آیه وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا (طلاق: ۲) («و هر که از خدا پروا کند، برایش راه خروجی قرار میدهد») همخوانی دارد. این آیه، بر نقش نیت و اراده در تحقق اهداف تأکید میکند.
جمعبندی بخش سوم
ملائکه و جن، چونان یارانی وفادار، در خدمت انساناند تا او را در مسیر کمال یاری دهند. آیات ابتدایی سوره صافات، با معرفی نقشهای گوناگون ملائکه، انسان را به شناخت و ارتباط با این موجودات دعوت میکنند. این ارتباط، که با تلاش و کشش نفسانی ممکن میشود، انسان را از محدودیتهای مادی رها ساخته و به سوی اقتدار معنوی رهنمون میسازد.
بخش چهارم: نقد موانع معرفتی و دعوت به تحول
نقد علم دینی سنتی و ضرورت تحول
علم دینی سنتی، که گاه بر تقلید و حفظ متون متمرکز است، چونان راهی سنگلاخ، انسان را از دستیابی به معرفت باطنی باز میدارد. این نظام آموزشی، هرچند در جای خود ارزشمند است، اما نمیتواند انسان را به ملكوت هستی رهنمون سازد. متن سخنرانی، با اشاره به نمونههایی چون کتاب «جامع المقدمات»، بر محدودیتهای این رویکرد تأکید میکند و انسان را به تحول در فهم دینی دعوت مینماید.
این تحول، گویی نسیمی است که غبار از آینه دل میزداید و انسان را به سوی حقیقت باطنی هدایت میکند. قرآن کریم در آیه إِنَّ هَٰذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ (اسراء: ۹) («این قرآن به راهی که استوارتر است هدایت میکند») بر نقش هدایتگر قرآن کریم تأکید دارد.
نقد اعمال غیرضروری و عقبماندگی
برخی اعمال، مانند پیادهرویهای طولانی به نیت زیارت بدون بهرهمندی از امکانات موجود، چونان گام برداشتن در مسیری بیفرجام، نشانهای از عقبماندگی و سادهانگاری است. متن سخنرانی، با مثالهایی چون پیادهروی از مشهد به تهران یا مالیدن پارچه به ضریح، به نقد این اعمال میپردازد و بر ضرورت استفاده از امکانات موجود و تمرکز بر کارهای مفید تأکید میکند.
این نقد، با آیه لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا (بقره: ۲۸۶) («خداوند هیچ کس را جز به اندازه توانش تکلیف نمیکند») همخوانی دارد. این آیه، انسان را به استفاده از ظرفیتهای موجود و پرهیز از کارهای غیرضروری دعوت میکند.
درنگ: اعمال غیرضروری، چونان باری اضافی بر دوش انسان، او را از مسیر کمال باز میدارند. استفاده از مواهب الهی و امکانات موجود، راهی است به سوی پیشرفت معنوی و مادی.
امکان پیشبینی و ارتباط با عالم غیب
انسان، با تمرین و آمادگی، میتواند با عالم غیب ارتباط برقرار کرده و حتی رویدادهای آینده را پیشبینی کند. این توانایی، چونان نوری است که تاریکیهای عالم را روشن میسازد. متن سخنرانی، با اشاره به نمونههایی از پیشبینی رویدادهای تاریخی، بر این ظرفیت تأکید دارد.
در عرفان اسلامی، انسان کامل، چونان حضرت خضر علیهالسلام در سوره کهف، قادر به درک حقایق غیبی است. این توانایی، با تزکیه نفس و تمرین معنوی، برای انسانهای عادی نیز قابل دستیابی است.
جمعبندی بخش چهارم
موانع معرفتی، چونان ابرهایی تیره، راه انسان را به سوی حقیقت میبندند. نقد علم دینی سنتی و اعمال غیرضروری، دعوتی است به تحول در فهم دینی و بهرهمندی از مواهب الهی. ارتباط با عالم غیب، چونان کلیدی است که درهای معرفت را به روی انسان میگشاید و او را به سوی کمال رهنمون میسازد.
بخش پنجم: تفاوت انسان و موجودات غیرمادی
تفاوت خلقت انسان و دیگر موجودات
فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمْ مَنْ خَلَقْنَا ۚ إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِنْ طِينٍ لَازِبٍ
«از آنها بپرس آیا خلقتشان دشوارتر است یا آنچه ما آفریدهایم؟ ما آنها را از گِل چسبنده آفریدیم»
این آیه، بر تفاوت انسان و موجودات غیرمادی تأکید دارد. انسان، با وجود جسم گِلی، دارای روحی است که او را از ملائکه و جن برتر میسازد. قرآن کریم در آیه فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي (حجر: ۲۹) («چون او را سامان دادم و از روح خود در او دمیدم») بر این برتری تأکید دارد.
انسان، چونان گوهری است که در پوستهای گِلی نهان شده، اما با روح الهی خود، توانایی صعود به مراتب والای وجودی را دارد. این ظرفیت، او را از دیگر موجودات متمایز میسازد.
نقد کفر و مادیگرایی
بَلْ عَجِبْتَ وَيَسْخَرُونَ وَإِذَا ذُكِّرُوا لَا يَذْكُرُونَ وَإِذَا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ وَقَالُوا إِنْ هَٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ
«بلکه تو در شگفتی و آنها ریشخند میکنند. و چون پند داده شوند، پند نمیگیرند. و چون نشانهای ببینند، مسخره میکنند. و گفتند این جز جادویی آشکار نیست»
این آیات، نقدی است بر انسانهای مادیگرا که آیات الهی را انکار کرده و آنها را به جادو نسبت میدهند. این افراد، که در متن سخنرانی «موجودات گِلی» نامیده شدهاند، از درک حقیقت محرومند و در قفس کفر و مادیگرایی گرفتارند.
این نقد، گویی آینهای است که نادانی و خودبینی انسان را به او نشان میدهد و او را به سوی پذیرش حقیقت دعوت میکند. قرآن کریم در آیه وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ (انعام: ۹۱) («و خدا را چنانکه شایسته است نشناختند») بر این نادانی تأکید دارد.
جمعبندی بخش پنجم
انسان، با وجود جسم گِلی، دارای روحی الهی است که او را از دیگر موجودات متمایز میسازد. آیات سوره صافات، با نقد کفر و مادیگرایی، انسان را به سوی شناخت حقیقت و پذیرش آیات الهی دعوت میکنند. این آیات، چونان راهنمایی هستند که انسان را از تاریکیهای نادانی به سوی نور معرفت هدایت میکنند.
بخش ششم: ضرورت انس با قرآن کریم و موجودات غیرمادی
انس با قرآن کریم و عالم غیب
انس با قرآن کریم و موجودات غیرمادی، چونان کلیدی است که درهای معرفت باطنی را به روی انسان میگشاید. این انس، نیازمند تمایل و کشش نفسانی است که انسان را به سوی حقیقت رهنمون میسازد. قرآن کریم در آیه إِنَّ هَٰذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ (اسراء: ۹) («این قرآن به راهی که استوارتر است هدایت میکند») بر نقش هدایتگر خود تأکید دارد.
متن سخنرانی، با اشاره به نمونههایی از انس با قرآن کریم و تأثیر آن بر ذهن و روح انسان، بر ضرورت این ارتباط تأکید میکند. این انس، گویی گفتوگویی است میان انسان و خالقش که او را به سوی کمال رهنمون میسازد.
نقد اشکالات ظاهری در فهم قرآن کریم
متن سخنرانی، با اشاره به آیه رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَرَبُّ الْمَشَارِقِ (صافات: ۵) («پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست و پروردگار مشرقها») و عدم ذکر «مغارب» در این آیه، به تأمل در فهم دقیقتر قرآن کریم دعوت میکند. این نقد، گویی دعوتی است به کندوکاو در ژرفای آیات و کشف معانی نهان آنها.
در تفاسیر قرآنی، تأکید شده که قرآن کریم بهصورت منسجم و هدفمند حرکت میکند و هر آیه در پیوند با آیات دیگر معنا مییابد. عدم ذکر «مغارب» در این آیه، میتواند به معنای تمرکز بر مفهوم کلی مشرقها و مغربها بهعنوان نمادهای جهتگیریهای الهی باشد.
درنگ: فهم قرآن کریم، چونان سفری است در اقیانوس معرفت که نیازمند تأمل عمیق و انس مداوم است. هر آیه، گویی نوری است که راه انسان را به سوی حقیقت روشن میسازد.
جمعبندی بخش ششم
انس با قرآن کریم و موجودات غیرمادی، چونان دو بال است که انسان را به سوی آسمان معرفت پرواز میدهند. این انس، نیازمند تمایل نفسانی و تلاش مداوم است تا انسان را از محدودیتهای مادی رها ساخته و به سوی حقیقت رهنمون سازد. نقد اشکالات ظاهری در فهم قرآن کریم، دعوتی است به تأمل عمیقتر در آیات و کشف معانی نهان آنها.
نتیجهگیری
آیات پایانی سوره یس و آیات ابتدایی سوره صافات، چونان دو گوهر درخشان در گنجینه قرآن کریم، تصویری عمیق از اقتدار الهی، ملكوت هستی، و جایگاه والای انسان در نظام خلقت ارائه میدهند. این آیات، با تأکید بر قدرت بینهایت الهی در خلق و بازآفرینی، انسان را بهعنوان موجودی با ظرفیتهای بینهایت معرفی میکنند که قادر به دستیابی به ملكوت و ارتباط با موجودات غیرمادی است. نقد مادیگرایی، سادهانگاری، و تقلید در علم دینی، دعوتی است به تحول در فهم دینی و حرکت به سوی معرفت باطنی. انسان، با تلاش، تمرین، و انس با قرآن کریم و موجودات غیرمادی، میتواند چونان عقابی در آسمان معرفت پرواز کند و به اقتدار معنوی دست یابد. این تفسیر، نهتنها راهنمایی برای فهم ژرفتر آیات قرآن کریم است، بلکه دعوتی است به سوی کمال وجودی انسان در پرتو هدایت الهی.
با نظارت صادق خادمی