متن درس
تفسیر: تحلیل فلسفی و کلامی آیات قرآن کریم با تأکید بر سورههای قصص، حج و انعام
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۸۱۲)
دیباچه
قرآن کریم، چونان دریایی بیکران، معارفی ژرف و گسترده را در خود نهفته دارد که هر یک از آیاتش، چون گوهری درخشان، راهنمای اندیشه و عمل انسان به سوی حقیقت است. این نوشتار، با تمرکز بر آیات منتخب از سورههای قصص، حج و انعام، در پی آن است که با رویکردی فلسفی و کلامی، لایههای عمیق معانی این آیات را بکاود و از رهگذر تأمل در نظام خلقت، حکمت الهی و آثار آن، به تبیین فلسفهای اجتماعی و پویا بپردازد. این پژوهش، با نگاهی به نقد فلسفههای انزوایی و ترویج رویکردی مبتنی بر آثار و خصوصیات هستی، تلاش دارد تا معرفتی قرآنی را در قالبی علمی و نظاممند ارائه دهد. ساختار این نوشتار، با تکیه بر آیات قرآن کریم و تحلیلهای دقیق، به گونهای تنظیم شده که خواننده را به تأمل در نشانههای آفاقی و انفسی دعوت کند و از این رهگذر، به درک عمیقتری از توحید و حکمت الهی رهنمون سازد.
بخش یکم: تأمل در نظام خلقت از منظر آیه ۷۲ سوره قصص
متن و ترجمه آیه
قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَدًا إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَٰهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِضِيَاءٍ ۖ أَفَلَا تَسْمَعُونَ قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ النَّهَارَ سَرْمَدًا إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَٰهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِلَيْلٍ تَسْكُنُونَ فِيهِ ۖ أَفَلَا تُبْصِرُونَ
بگو: به من خبر دهید، اگر خدا شب را تا روز قیامت بر شما جاودان کند، کدام معبود جز خدا برایتان روشنایی میآورد؟ آیا نمیشنوید؟ بگو: به من خبر دهید، اگر خدا روز را تا روز قیامت بر شما جاودان کند، کدام معبود جز خدا برایتان شبی میآورد که در آن آرام گیرید؟ آیا نمیبینید؟
استدلال بر توحید از رهگذر نظام خلقت
درنگ: آیه ۷۲ سوره قصص با طرح دو فرض خیالی (شب یا روز دائمی تا قیامت)، استدلالی بر توحید ربوبی ارائه میدهد و بر نقش بیبدیل خداوند در تنظیم نظام عالم تأکید میورزد.
این آیه، با طرح دو پرسش خیالی، مخاطب را به تأمل در نظام خلقت دعوت میکند. فرض نخست، شب دائمی تا روز قیامت است که فقدان روشنایی را به دنبال دارد؛ و فرض دوم، روز دائمی که آرامش شب را از انسان سلب میکند. این دو پرسش، با لحنی که چونان تلنگری بر عقل و وجدان است، از مخاطب میپرسد که جز خداوند، چه کسی قادر است تعادل میان شب و روز را برقرار سازد؟ این استدلال، نه تنها بر توحید ربوبی دلالت دارد، بلکه حکمت الهی را در حفظ نظام خلقت به نمایش میگذارد. در تفسیر المیزان، این آیه به مثابه برهانی بر نفی شرک و اثبات یگانگی خداوند در ربوبیت معرفی شده است. تعادل شب و روز، چونان رشتهای ظریف، نظام هستی را به هم پیوند میدهد و هرگونه خلل در آن، به فروپاشی این نظام میانجامد.
نقد تبدیل نظام عالم
درنگ: فرض شب یا روز دائمی، نه صرف تغییر در یک جزء، بلکه به معنای تبدیل کل نظام عالم است که تنها در ید قدرت الهی ممکن است.
تصور شب یا روز دائمی، به معنای دگرگونی بنیادین در نظام خلقت است. نظام عالم، چونان تاروپودی هماهنگ، از اجزای بههمپیوسته تشکیل شده که تغییر در یکی از بنیادهای آن، مانند شب و روز، به فروپاشی کل نظام منجر میشود. این آیه، با طرح این فرض، بر ضرورت حکمت الهی در حفظ تعادل خلقت تأکید میکند. در فلسفه اسلامی، نظام عالم به مثابه مجموعهای هماهنگ تعریف شده که هر جزء آن در خدمت کل است. دگرگونی در یکی از این اجزا، به تغییر هویت نظام میانجامد، و این امر تنها در حوزه قدرت بیمنتهای الهی ممکن است.
نوع استدلال آیه
درنگ: آیه ۷۲ سوره قصص، با ترکیب برهان عقلی و تجربه اجتماعی، مخاطب را به تأمل در آثار ملموس خلقت و حکمت الهی دعوت میکند.
این آیه، استدلالی ترکیبی از برهان عقلی و تجربه زیسته ارائه میدهد. پرسشهای فرضی آیه، عقل را به چالش میکشد تا در نبود تعادل شب و روز، به ناتوانی معبودهای دروغین پی ببرد. در عین حال، با اشاره به آثار ملموس شب (آرامش) و روز (روشنایی)، به تجربه اجتماعی و زیسته انسان ارجاع میدهد. این ترکیب، چونان پلی میان عقل و حس، انسان را به درک عمیقتری از توحید رهنمون میسازد. مشابه این رویکرد را میتوان در آیه ۱۹ سوره محمد یافت که با ترکیب برهان عقلی و شهود تجربی، به نفی شرک و اثبات یگانگی خداوند میپردازد.
جمعبندی بخش یکم
آیه ۷۲ سوره قصص، چونان آینهای، حقیقت توحید ربوبی را در برابر دیدگان انسان قرار میدهد. این آیه، با طرح پرسشهایی خیالی و ارجاع به آثار ملموس خلقت، نه تنها عقل را به تأمل در نظام هستی دعوت میکند، بلکه با تأکید بر حکمت الهی، فلسفهای اجتماعی و پویا را ترویج میدهد. نقد تبدیل نظام عالم و استدلال بر قدرت بیمانند خداوند، این آیه را به یکی از درخشانترین آیات قرآنی در اثبات توحید تبدیل کرده است.
بخش دوم: حکمت الهی و تعادل خلقت در آیه ۶۱ سوره حج
متن و ترجمه آیه
ذَٰلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ
این بدان سبب است که خدا شب را در روز فرومیبرد و روز را در شب فرومیبرد، و خداست که شنوا و بیناست.
مفهوم یولج و حکمت الهی
درنگ: واژه «یولج» در آیه ۶۱ سوره حج، به معنای تنظیم تدریجی و هماهنگ شب و روز، نشانهای از حکمت الهی در حفظ تعادل پویای خلقت است.
واژه «یولج»، که به معنای فروبردن یا درهمآمیختن است، به تعادل پویا و تدریجی میان شب و روز اشاره دارد. این تنظیم، چونان رقصی هماهنگ میان نور و ظلمت، نظام خلقت را پایدار نگه میدارد. اشاره به صفات سمیع و بصیر در این آیه، بر آگاهی و قدرت بیحد خداوند تأکید میکند. در تفسیر کشاف، این واژه به معنای تنظیم تدریجی تفسیر شده که مانع از دائمی شدن شب یا روز میشود و حکمت الهی را در حفظ نظام عالم به نمایش میگذارد.
نقد فلسفه انزوایی و ترویج فلسفه اجتماعی
درنگ: آیه ۶۱ سوره حج، با تأکید بر آثار ملموس شب و روز، فلسفهای اجتماعی و مبتنی بر آثار خلقت را ترویج میکند و فلسفه انزوایی را مورد نقد قرار میدهد.
این آیه، با ارجاع به آثار ملموس شب و روز، انسان را به تأمل در نشانههای آفاقی دعوت میکند. برخلاف فلسفههای انزوایی که بر مفاهیم مجرد چون وجود و ماهیت تمرکز دارند، قرآن کریم فلسفهای اجتماعی را ترویج میدهد که با زندگی روزمره انسان پیوند دارد. این رویکرد، در آیاتی مانند «أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً» (زمر: ۲۱) نیز مشهود است که انسان را به تأمل در آثار خلقت، مانند آب و باران، دعوت میکند. فلسفه انزوایی، چونان درختی بیریشه، از واقعیتهای زندگی بشر دور است و به جای معرفت عملی، به مفاهیم انتزاعی بسنده میکند.
جمعبندی بخش دوم
آیه ۶۱ سوره حج، با تکیه بر مفهوم «یولج»، حکمت الهی را در تنظیم پویای نظام خلقت به تصویر میکشد. این آیه، با دعوت به تأمل در آثار شب و روز، فلسفهای اجتماعی و زنده را ترویج میدهد که در تضاد با انزوای فلسفی است. تأکید بر تعادل خلقت و نقش خداوند در حفظ آن، این آیه را به یکی از برجستهترین آیات قرآنی در تبیین حکمت الهی تبدیل کرده است.
بخش سوم: تأمل در آثار خلقت و نشانههای آفاقی
آیات مرتبط با آب، ابر و باران
درنگ: آیاتی چون «أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً» (زمر: ۲۱) و «أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحَابًا» (نور: ۴۳)، با تأکید بر آثار ملموس خلقت، فلسفهای اجتماعی و عملی را ترویج میدهند.
قرآن کریم، در آیاتی چون «أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ فِي الْأَرْضِ» (زمر: ۲۱) و «أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحَابًا ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكَامًا» (نور: ۴۳)، انسان را به مشاهده و تأمل در پدیدههای طبیعی دعوت میکند. عبارت «أَلَمْ تَرَ» نه تنها به معنای دیدن ظاهری، بلکه به معنای درکی عمیق و معرفتی است. این آیات، چونان نغمهای الهی، انسان را به سوی معرفتی هدایت میکنند که با زندگی روزمره او پیوند دارد. در تفسیر نمونه، این آیات به عنوان نشانههای آفاقی معرفی شدهاند که راهنمای انسان به سوی توحید و حکمت الهیاند.
نقد تفاسیر انزوایی
درنگ: برخی تفاسیر انزوایی، مانند نسبت دادن سایه به اولیا یا جابلقا و جابلسا به جزیره برمودا، از معنای ظاهری قرآن کریم دور شده و به مفاهیم مجرد گرایش دارند.
برخی تفاسیر، با فاصله گرفتن از معنای ظاهری آیات، به سوی مفاهیم مجرد و غیرعملی سوق یافتهاند. برای نمونه، تفسیر سایه به نقش اولیا یا جابلقا و جابلسا به جزیره برمودا، از رویکرد اجتماعی و عملی قرآن کریم فاصله دارد. این در حالی است که آیاتی مانند «وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ» (نمل: ۸۸) با اشاره به حرکت کوهها، با دانش زمینشناسی (چینخوردگی زمین) همخوانی دارد و بر رویکرد علمی و عملی قرآن کریم تأکید میورزد.
جمعبندی بخش سوم
آیات مرتبط با آثار خلقت، چونان چراغی در مسیر معرفت، انسان را به تأمل در نشانههای آفاقی دعوت میکنند. این آیات، با تأکید بر پدیدههای ملموس مانند آب، ابر و کوهها، فلسفهای اجتماعی و عملی را ترویج میدهند که در تضاد با تفاسیر انزوایی است. این رویکرد، انسان را به سوی درکی عمیقتر از نظام هستی و حکمت الهی هدایت میکند.
بخش چهارم: مفهوم وجود و وحدت وجود در پرتو قرآن کریم
نقد وحدت وجود انزوایی
درنگ: مفهوم وحدت وجود، اگر به صورت انزوایی و بدون توجه به آثار خلقت مطرح شود، از معنای ظاهری قرآن کریم دور است.
آیاتی مانند «وَمِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ» (ذاریات: ۴۹) و «سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا» (یس: ۳۶) به زوجیت در خلقت (نر و ماده) اشاره دارند و بر آثار ملموس خلقت، مانند تولید مثل و خودکفایی موجودات، تأکید میورزند. تفسیر این آیات به مفاهیم مجرد وجود و ماهیت، از معنای ظاهری قرآن کریم فاصله دارد. چنین تفاسیر انزوایی، چونان پرندهای بیبال، از واقعیتهای زندگی بشر دور است و به جای معرفت عملی، به انتزاعات فلسفی بسنده میکند.
وحدت وجود و توحید اجتماعی
درنگ: وحدت وجود، اگر به معنای درک ظهور حق در همه موجودات باشد، با توحید اجتماعی قرآنی همخوانی دارد و از جداسازی و کفر پرهیز میدهد.
آیه «وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» (بقره: ۱۱۵) بر این معنا دلالت دارد که هر سو رو کنید، وجه الله است. این آیه، توحید را چونان جریانی رهاییبخش معرفی میکند که انسان را از حبس جداسازی و کفر آزاد میسازد. عارف کامل، همه چیز را ظهور حق میبیند و از انزوا و جدایی پرهیز میکند. این رویکرد، فلسفهای اجتماعی و پویا را ترویج میدهد که با زندگی انسان و آثار خلقت پیوند دارد.
جمعبندی بخش چهارم
مفهوم وحدت وجود، در صورتی که با تأکید بر آثار خلقت و ظهور حق در همه موجودات تفسیر شود، با توحید اجتماعی قرآنی همخوانی دارد. این در حالی است که تفاسیر انزوایی، با فاصله گرفتن از معنای ظاهری آیات، از روح قرآن کریم دور میشوند. تأکید قرآن کریم بر زوجیت و آثار ملموس خلقت، راهنمای انسان به سوی معرفتی عملی و اجتماعی است.
بخش پنجم: مفاتیح الغیب و قدرت الهی در آیه ۵۹ سوره انعام
متن و ترجمه آیه
وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ ۚ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ ۚ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا
و کلیدهای غیب نزد اوست که جز او کسی آن را نمیداند، و آنچه در خشکی و دریاست میداند، و هیچ برگی نمیافتد مگر آنکه آن را میداند.
مفاتیح الغیب و قدرت الهی
درنگ: مفاتیح الغیب به معنای کلیدهای ورود به غیب یا خزائن غیبی است و به قدرت الهی اشاره دارد، نه صرف علم.
عبارت «مفاتیح الغیب» در این آیه، به کلیدهای ورود به غیب یا خزائن غیبی اشاره دارد که در انحصار قدرت الهی است. عبارت «لا یعلمها إلا هو» نشان میدهد که این کلیدها تنها در ید خداوند است و علم الهی به جزئیات، پس از قدرت مطرح میشود. برخلاف برخی تفاسیر که مفاتیح را به صور تفصیلی و غیب را به احدیت نسبت میدهند، این آیه بر قدرت الهی در کنترل غیب و ظهورات آن تأکید دارد. این قدرت، چونان کلیدی است که درهای غیب را میگشاید و نظام خلقت را در بر میگیرد.
نقد علم الهی به جزئیات
درنگ: آیه ۵۹ سوره انعام، با تأکید بر علم الهی به جزئیات، نظریههایی را که علم الهی به جزئیات را نفی میکنند، رد میکند.
برخی فلاسفه، مانند ابنسینا، معتقدند که علم الهی به جزئیات متبدل، به تبدل علم منجر میشود. اما این آیه، با صراحت اعلام میدارد که «وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا»، و علم الهی به جزئیات را تأیید میکند بدون آنکه به تبدل علم منجر شود. در تفسیر المیزان، این علم به عنوان علم حضوری معرفی شده که از تغییر و تبدل مصون است. این تأکید، چونان نوری بر تاریکیهای تردید، حقیقت علم الهی را روشن میسازد.
جمعبندی بخش پنجم
آیه ۵۹ سوره انعام، با تکیه بر مفهوم مفاتیح الغیب، قدرت بیمنتهای الهی را در کنترل غیب و ظهورات آن به نمایش میگذارد. تأکید بر علم الهی به جزئیات، نظریههای نافی این علم را رد میکند و معرفتی عمیق از حکمت و قدرت خداوند ارائه میدهد. این آیه، چونان گوهری درخشان، راهنمای انسان به سوی درک عمیقتر از توحید و نظام خلقت است.
بخش ششم: نقد فلسفه انزوایی و ترویج فلسفه اجتماعی
فلسفه اجتماعی در آیات قرآن کریم
درنگ: قرآن کریم، با تأکید بر آثار ملموس خلقت، فلسفهای اجتماعی و پویا را ترویج میدهد که با زندگی روزمره انسان پیوند دارد.
قرآن کریم، برخلاف فلسفههای انزوایی که بر مفاهیم مجرد تمرکز دارند، انسان را به تأمل در آثار خلقت، مانند آب، ابر، باران و کوهها، دعوت میکند. این آیات، چونان نغمهای الهی، انسان را به سوی معرفتی عملی و اجتماعی هدایت میکنند. برای نمونه، آیه «أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحَابًا» (نور: ۴۳) با اشاره به حرکت ابرها، به انسان میآموزد که چگونه نظام خلقت با زندگی او پیوند دارد. این رویکرد، در تضاد با فلسفههایی است که به مفاهیم انتزاعی بسنده کرده و از واقعیتهای زندگی بشر دور ماندهاند.
نقد فلسفههای بدون معرفت
درنگ: فلسفههای انزوایی، به دلیل فقدان معرفت الهی، به شهوت و خشونت منجر شدهاند و از مصدر امور عالم دور ماندهاند.
فلسفههایی که از معارف الهی فاصله گرفتهاند، چونان درختی بیریشه، به نتایجی چون شهوت و خشونت منجر شدهاند. این فلسفهها، به دلیل انزوای از واقعیتهای خلقت، نتوانستهاند در مصدر امور عالم قرار گیرند. در مقابل، سیره انبیا و اولیا، چونان مشعلی فروزان، با آثار و خصوصیات خلقت پیوند داشته و فلسفهای اجتماعی و پویا را ترویج دادهاند. این رویکرد، در آیات قرآن کریم و روایات ائمه علیهمالسلام نیز مشهود است که از همه پدیدههای عالم سخن میگویند و انسان را به تأمل در آنها دعوت میکنند.
جمعبندی بخش ششم
قرآن کریم، با تأکید بر آثار خلقت و دعوت به تأمل در نشانههای آفاقی و انفسی، فلسفهای اجتماعی و پویا را ترویج میدهد. این فلسفه، در تضاد با رویکردهای انزوایی است که از واقعیتهای زندگی بشر دور ماندهاند. تأکید بر معرفت الهی و پیوند با آثار خلقت، راهنمای انسان به سوی زندگیای معنوی و متعادل است.
بخش هفتم: ضرورت قرائت مستمر قرآن کریم
قرائت قرآن کریم و فهم عمیق
درنگ: قرائت مستمر قرآن کریم، با فهم دقیق و تأمل در معانی آن، راهی به سوی معرفت یقینی و رهایی از خیالات و ظنون است.
قرآن کریم، در آیه «فَقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ» (مزمل: ۲۰)، انسان را به قرائت مستمر و با فهم دعوت میکند. این قرائت، نه صرف خواندن الفاظ، بلکه درکی عمیق و معرفتی است که انسان را از خیالات و ظنون رها میسازد. قرائت قرآن کریم، چونان سفری به سوی حقیقت، نیازمند اهتمام و صفاى باطن است. این آیه، با تأکید بر کثرت قرائت، انسان را به تعمق در معانی قرآن کریم دعوت میکند و از او میخواهد که با مداد و دقت، هر آنچه را نمیفهمد، نشانهگذاری کرده و به رفع آن بکوشد.
نقد رویکردهای سطحی به قرآن کریم
درنگ: قرائت بدون فهم، از روح قرآن کریم فاصله دارد و به معرفت یقینی منجر نمیشود.
برخی، با قرائت سطحی و بدون فهم، از روح قرآن کریم دور میمانند. این رویکرد، چونان خواندن کتابی بدون درک معانی آن، انسان را از معرفت یقینی محروم میکند. قرآن کریم، کتابی است که حالیش میشود؛ هر که با آن چگونه رفتار کند، پاسخ متناسب دریافت میکند. قرائت با فهم، چونان کلیدی است که درهای معرفت را میگشاید و انسان را به سوی حقیقت هدایت میکند.
جمعبندی بخش هفتم
قرائت مستمر و با فهم قرآن کریم، راهی به سوی معرفت یقینی و رهایی از خیالات و ظنون است. این قرائت، نیازمند اهتمام، صفاى باطن و دقت در فهم معانی است. قرآن کریم، چونان مشعلی فروزان، انسان را به سوی حقیقت هدایت میکند و از او میخواهد که با تأمل و تعمق، به معرفتی عمیق و عملی دست یابد.
نتیجهگیری نهایی
این نوشتار، با تأمل در آیات منتخب از سورههای قصص، حج و انعام، به تبیین رویکرد فلسفی و کلامی قرآن کریم پرداخت. این آیات، با تأکید بر نظام خلقت، حکمت الهی و آثار ملموس آن، فلسفهای اجتماعی و پویا را ترویج میدهند که در تضاد با فلسفههای انزوایی است. آیه ۷۲ سوره قصص، با طرح فرض تبدیل نظام عالم، بر قدرتაშتراکپذیری و قدرت الهی تأکید دارد. آیه ۶۱ سوره حج، حکمت الهی را در تنظیم پویای شب و روز به نمایش میگذارد. آیه ۵۹ سوره انعام، با تأکید بر مفاتیح الغیب و علم الهی به جزئیات، قدرت بیمنتهای خداوند را آشکار میسازد. این آیات، انسان را به تأمل در نشانههای آفاقی و انفسی دعوت میکنند و از فلسفهای انزوایی به سوی معرفتی اجتماعی و عملی رهنمون میسازند. قرائت مستمر و با فهم قرآن کریم، راهی به سوی این معرفت یقینی است که انسان را از ظنون و خیالات رها میسازد.
با نظارت صادق خادمی