در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1816

متن درس

 

تفسیر: تأملات عرفانی و فلسفی در آیات برگزیده قرآن کریم

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۸۱۶)

دیباچه

این نوشتار به بررسی و تفسیر آیات منتخب از سوره‌های رحمن، مائده، عصر، انشراح و نوح با رویکردی عرفانی و فلسفی اختصاص دارد. محور تأملات، مفاهیم بنیادین عشق، عقل، نفس، معرفت و فنا در سلوک عرفانی است که با استناد به آیات قرآن کریم و نقد آرای فلسفی، به‌ویژه دیدگاه‌های ملاصدرا، تبیین می‌شود. این اثر با نگاهی عمیق به شئون الهی و حرکت دورانی عشق، به دنبال پیوند معانی قرآنی با سلوک معنوی و تأملات فلسفی است. آیات با دقت و وفاداری به متن اصلی تحلیل شده و با بهره‌گیری از تمثیلات و اشارات، به گونه‌ای ارائه می‌شوند که هم معانی باطنی آن‌ها آشکار شود و هم پیوندشان با سلوک عرفانی و فلسفی روشن گردد. این نوشتار، دعوتی است به تأمل در آیات الهی، گویی سفری است در اقیانوس بی‌کران معرفت که سالک را از ناسوت به لاهوت رهنمون می‌سازد.

بخش اول: شأن الهی و چرخش دورانی عشق (سوره رحمن، آیه ۲۹)

متن و ترجمه آیه

﴿كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ﴾

هر روز او در شأنی است.

تفسیر عرفانی و فلسفی

این آیه به پویایی و تجدید مستمر شئون الهی اشاره دارد. «كُلَّ يَوْمٍ» بر استمرار و «هُوَ فِي شَأْنٍ» بر تنوع و تحول شئون الهی دلالت می‌کند. از منظر عرفانی، این آیه چرخش دورانی عشق الهی را بازتاب می‌دهد که در همه مراتب وجود، از ناسوت تا لاهوت، جاری است. عشق دورانی، برخلاف حرکت عمودی که صعود یا نزول را نشان می‌دهد، حرکتی است مدور، گویی سالک در هر مرتبه از وجود، در چرخشی مدام به سوی مبدأ الهی بازمی‌گردد. این چرخش، مانند حرکت افلاک، هم لذت وصال را در خود دارد و هم درد فراق را.

درنگ: عشق دورانی، محور سلوک عرفانی است که در همه مراتب وجود، از ناسوت تا لاهوت، جریان دارد و سالک را به سوی وحدت با حق رهنمون می‌سازد.

نقد فلسفی

برخلاف دیدگاه ملاصدرا که ناسوت را عالم ظلمات می‌داند، این آیه نشان می‌دهد که ناسوت نیز می‌تواند ظرف عشق و معرفت باشد. ملاصدرا با تأکید بر تمایز ماهیت و وجود، عشق را به مراتب خاصی محدود می‌کند، حال آنکه آیه، شأن الهی را در همه مراتب جاری می‌داند. تشبیه حروف آیه (كُلّ، يَوْمٍ، هُوَ، شَأْنٍ) به دایره در متن اصلی، به وحدت و جامعیت شئون الهی اشاره دارد که از هرگونه جدایی و غصب مبراست. این دیدگاه، ناسوت را نه صرفاً عالم نقصان، بلکه بستری برای ظهور عشق الهی می‌داند که در آن، حتی شهوت و نیازهای مادی نیز می‌توانند در چرخش دورانی به سوی حق هدایت شوند.

توضیح تکمیلی

عشق دورانی در مقابل عشق عمودی یا خطی قرار می‌گیرد. سالک عارف، چه در ناسوت باشد و چه در ملکوت، در چرخش مدام به سوی حق است. این چرخش، مانند رقص سماع، سالک را در هر مرتبه به سوی وحدت با حق می‌برد. دیدگاه برخی از عالمان دینی که عشق را به مراتب خاصی محدود می‌کنند، با این آیه ناسازگار است، زیرا شأن الهی در همه عوالم جاری است و هیچ مرتبه‌ای از عشق خالی نیست. این آیه، گویی آینه‌ای است که جامعیت شئون الهی را در برابر دیدگان سالک قرار می‌دهد و او را به تأمل در پویایی هستی دعوت می‌کند.

جمع‌بندی بخش

آیه ۲۹ سوره رحمن، با تأکید بر پویایی شئون الهی، انسان را به تأمل در چرخش دورانی عشق دعوت می‌کند. این چرخش، که در همه مراتب وجود جاری است، ناسوت را نه عالم ظلمات، بلکه بستری برای معرفت و عشق می‌داند. نقد بر دیدگاه‌های فلسفی که ناسوت را محدود به نقصان می‌دانند، ضرورت بازنگری در این رویکردها را نشان می‌دهد.

بخش دوم: عشق متقابل و جهاد در راه حق (سوره مائده، آیه ۵۴)

متن و ترجمه آیه

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ۚ ذَٰلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، هر کس از شما از دین خود بازگردد، خداوند قومی را می‌آورد که آن‌ها را دوست دارد و آن‌ها نیز او را دوست دارند، با مؤمنان فروتن و با کافران سرفرازند، در راه خدا جهاد می‌کنند و از سرزنش هیچ سرزنش‌کننده‌ای نمی‌هراسند. این فضل خداست که به هر کس بخواهد عطا می‌کند، و خدا گشایشگر داناست.

تفسیر عرفانی و فلسفی

این آیه به مرتبه عشق اوسط اشاره دارد که در آن، مؤمنان با ویژگی «يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ» معرفی می‌شوند. این عشق، نه عشق اکبر (مربوط به متالهین کامل) و نه عشق اصغر (مربوط به انسان‌های عادی) است، بلکه مرتبه‌ای میانی است که در آن، مؤمنان با جهاد و نترسیدن از سرزنش به معرفت و عشق الهی نزدیک می‌شوند. این مرتبه، گویی پلی است میان ناسوت و ملکوت، که سالک را از شهوات مادی به سوی تأملات عقلانی و معرفت الهی رهنمون می‌سازد.

درنگ: عشق اوسط، مرتبه‌ای است که مؤمنان با جهاد و ایمان به سوی معرفت الهی گام برمی‌دارند، گویی در میانه راه سلوک، میان شهوات ناسوت و فنای لاهوت، ایستاده‌اند.

نقد فلسفی

برخی از عالمان دینی، این آیه را به غیرمعصوم نسبت می‌دهند و معتقدند که عشق اکبر تنها برای متالهین کامل است. اما آیه، با تأکید بر «يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ»، نشان می‌دهد که عشق متقابل برای غیرمعصومین نیز ممکن است، هرچند در ظرف تنزیل. دیدگاه برخی از فلاسفه که عشق اکبر را منحصر به معصومین می‌دانند، با این آیه ناسازگار است، زیرا قرآن کریم این مرتبه از عشق را برای قومی مؤمن و مجاهد نیز ممکن می‌داند. این نقد، گویی دعوتی است به بازاندیشی در محدودیت‌هایی که بر عشق الهی وضع شده است.

توضیح تکمیلی

عشق اوسط، به معنای عشق متفکرین و عالمانی است که با تأمل در خلقت، به معرفت می‌رسند. این مرتبه، از عشق اصغر (انسان عادی که به دنبال لذات مادی است) متمایز است، اما هنوز به عشق اکبر (فنای کلی در جمال و جلال الهی) نرسیده است. این آیه، مانند نوری است که مسیر جهاد و ایمان را برای سالک روشن می‌کند و او را به سوی عشق متعالی‌تر دعوت می‌نماید.

جمع‌بندی بخش

آیه ۵۴ سوره مائده، با تأکید بر عشق متقابل میان خدا و مؤمنان، به مرتبه‌ای میانی در سلوک عرفانی اشاره دارد. این مرتبه، که با جهاد و ایمان مشخص می‌شود، پلی است میان ناسوت و ملکوت. نقد بر دیدگاه‌های فلسفی که عشق را به معصومین محدود می‌کنند، ضرورت بازنگری در این رویکردها را نشان می‌دهد.

بخش سوم: خسران انسان و راه رهایی (سوره عصر)

متن و ترجمه آیه

﴿وَالْعَصْرِ ۝ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ ۝ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ﴾

سوگند به عصر، همانا انسان در زیان است، مگر کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند و یکدیگر را به حق و صبر سفارش کردند.

تفسیر عرفانی و فلسفی

این سوره، با قسم به «عصر» (زمان)، به زیان‌بار بودن وضعیت عمومی انسان اشاره دارد. استثنای «إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا» نشان‌دهنده ندرت ایمان و عمل صالح است که تنها راه نجات از خسران است. از منظر عرفانی، خسران به معنای دوری از معرفت و عشق الهی است. کسانی که به ایمان و عمل صالح می‌رسند، در چرخش دورانی عشق قرار می‌گیرند و از خسران نجات می‌یابند. این سوره، گویی هشداری است به انسان که در گذر زمان، جز با ایمان و عمل صالح، به سوی فنا و معرفت رهنمون نمی‌شود.

درنگ: خسران، نتیجه دوری از معرفت و عشق الهی است، و ایمان و عمل صالح، کلید رهایی از این زیان و ورود به چرخش دورانی عشق است.

نقد فلسفی

متن اصلی، خسران را به فقدان عشق و معرفت نسبت می‌دهد و معتقد است که اکثریت انسان‌ها عقل و عشقشان فعال نیست. این دیدگاه با سوره عصر هم‌خوانی دارد، اما نقد بر برخی از فلاسفه این است که ناسوت را صرفاً ظلمانی می‌دانند، حال آنکه این سوره، امکان رهایی از خسران را حتی در ناسوت فراهم می‌داند. این نقد، مانند نسیمی است که پرده‌های تاریک ناسوت را کنار می‌زند و نور معرفت را در آن نمایان می‌سازد.

توضیح تکمیلی

عشق اصغر (شهوت و لذات مادی) در انسان عادی غالب است، اما با ایمان و عمل صالح، انسان می‌تواند به عشق اوسط (تأمل عقلانی) و حتی عشق اکبر (فنای در جمال الهی) برسد. این سوره، ندرت راسخین در علم را تأیید می‌کند که تنها آن‌ها به عشق حقیقی دست می‌یابند. این آیه، گویی نقشه راهی است که سالک را از خسران به سوی رهایی هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش

سوره عصر، با تأکید بر خسران عمومی انسان و استثنای ایمان و عمل صالح، انسان را به تأمل در معرفت و عشق الهی دعوت می‌کند. نقد بر دیدگاه‌های فلسفی که ناسوت را ظلمانی می‌دانند، ضرورت بازنگری در این رویکردها را نشان می‌دهد.

بخش چهارم: شرح صدر و رفع وزر (سوره انشراح)

متن و ترجمه آیه

﴿أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ ۝ وَوَضَعْنَا عَنْكَ وِزْرَكَ ۝ الَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ﴾

آیا سینه‌ات را برایت نگشودیم؟ و بار سنگینت را که پشتت را خم کرده بود، از تو برنداشتیم؟

تفسیر عرفانی و فلسفی

این آیه به شرح صدر پیامبر (ص) و رفع وزر (بار سنگین) اشاره دارد. از منظر عرفانی، شرح صدر به معنای گشایش قلب به نور الهی و معرفت است. وزر، نه گناه، بلکه بار مسئولیت‌های سنگین پیش از بعثت یا سختی‌های تبلیغ دین است. برخی از عالمان دینی، پیامبر را در حالت پیش از بعثت «ضعیف» و متوحش معرفی می‌کنند که در غار حرا به عبادت مشغول بود، اما این دیدگاه با عظمت پیامبر ناسازگار است.

درنگ: شرح صدر، گشایش قلب به نور الهی است که پیامبر را برای هدایت خلق آماده کرد، نه رفع ضعف شخصی.

نقد فلسفی

برخی از فلاسفه، با نسبت دادن ضعف به پیامبر پیش از بعثت، مرتکب خطا شده‌اند. آیه نشان می‌دهد که شرح صدر و رفع وزر، پس از بعثت رخ داده است، زیرا سختی‌های تبلیغ دین پس از اعلام نبوت آغاز شد. پیامبر پیش از بعثت، به‌عنوان امین قریش، مورد احترام بود و وزر (به معنای گناه یا ضعف) نداشت. این آیه، به تقویت قلب پیامبر برای هدایت خلق اشاره دارد، نه رفع ضعف شخصی.

توضیح تکمیلی

شرح صدر، مرتبه‌ای از سلوک عرفانی است که قلب سالک به نور الهی گشوده می‌شود. این گشایش، پیامبر را برای هدایت خلق آماده کرد و نشان‌دهنده عشق دورانی است که از ناسوت (هدایت خلق) تا لاهوت (وصال الهی) جریان دارد. این آیه، مانند کلیدی است که درهای قلب را به سوی معرفت الهی می‌گشاید.

جمع‌بندی بخش

آیه انشراح، با تأکید بر شرح صدر و رفع وزر، به گشایش قلب پیامبر به نور الهی اشاره دارد. نقد بر دیدگاه‌هایی که پیامبر را پیش از بعثت ضعیف می‌دانند، ضرورت بازنگری در این رویکردها را نشان می‌دهد.

بخش پنجم: آب و آتش، ظهورات شأن الهی (سوره نوح، آیه ۲۵)

متن و ترجمه آیه

﴿مِمَّا خَطِيئَاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَارًا فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصَارًا﴾

به سبب گناهانشان غرق شدند، سپس به آتش درآورده شدند، و برای خود جز خدا یاورانی نیافتند.

تفسیر عرفانی و فلسفی

این آیه به غرق شدن قوم نوح و ورود آن‌ها به آتش اشاره دارد. برخی از فلاسفه، مانند ملاصدرا، معتقدند که غرق شدن و ورود به آتش، دو حالت متحد در عالم باطن هستند. از منظر عرفانی، آب و آتش، دو ظهور متضاد اما متحد در حقیقت الهی‌اند. غرق شدن در آب (ماده) و سوختن در آتش (عذاب باطنی) نشان‌دهنده وحدت مجازات در ظاهر و باطن است.

درنگ: آب و آتش، دو ظهور متضاد اما متحد شأن الهی‌اند که در چرخش دورانی عشق، انسان را به تأمل در عوالم باطنی دعوت می‌کنند.

نقد فلسفی

ملاصدرا با استدلال به وحدت آب و آتش، به درستی به وحدت حقیقت اشاره می‌کند، اما تحلیل او از «فَأُدْخِلُوا نَارًا» فاقد دقت کافی است. «فاء» تفريع در آیه نشان می‌دهد که ورود به آتش، نتیجه غرق شدن است، نه اتحاد همزمان. این نقد، ضرورت توجه به ظرافت‌های لفظی قرآن کریم را نشان می‌دهد.

توضیح تکمیلی

از منظر عرفانی، آب و آتش هر دو ظهورات شأن الهی‌اند. غرق شدن، نشانه غوطه‌وری در ماده و دوری از معرفت است، و آتش، نشانه عذاب جدایی از حق. این دو، در چرخش دورانی عشق، انسان را به تأمل در عوالم باطنی دعوت می‌کنند. این آیه، گویی آینه‌ای است که عاقبت دوری از حق را به سالک نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش

آیه ۲۵ سوره نوح، با تأکید بر وحدت آب و آتش به‌عنوان ظهورات شأن الهی، انسان را به تأمل در عوالم باطنی دعوت می‌کند. نقد بر تحلیل‌های فلسفی که ظرافت‌های لفظی قرآن را نادیده می‌گیرند، ضرورت دقت در تفسیر را نشان می‌دهد.

بخش ششم: عقل و فقدان استارت آن (اکثرهم لا یعقلون)

متن و ترجمه آیه

﴿لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَىٰ أَكْثَرِهِمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ﴾

سخن [عذاب] بر اکثر آن‌ها محقق شده است، پس ایمان نمی‌آورند.

تفسیر عرفانی و فلسفی

عبارت «اكثرهم لا يعقلون» در قرآن کریم به عدم فعالیت عقل در اکثریت انسان‌ها اشاره دارد. انسان دارای سه فاز نفس، عقل و عشق است که فاز نفس در اکثریت فعال است، اما عقل و عشق به‌ندرت فعال می‌شوند. «لا يعقلون» به معنای فقدان عقل نیست، بلکه به عدم استارت عقل اشاره دارد. این آیه، گویی هشداری است به انسان که بدون فعال‌سازی عقل و عشق، در خسران باقی می‌ماند.

درنگ: اکثرهم لا یعقلون، به عدم فعالیت عقل و عشق در اکثریت انسان‌ها اشاره دارد که در فاز نفس گرفتارند و از معرفت و عشق الهی محرومند.

نقد فلسفی

این دیدگاه با برخی از آرای علم دینی هم‌خوانی دارد، اما نقد بر برخی از فلاسفه این است که عقل را در مقابل نقل تضعیف می‌کنند. برخی از عالمان دینی معتقدند که در تعارض عقل و نقل، عقل مقدم است و نقل باید توجیه شود. این نقد، مانند نوری است که مسیر عقل را در برابر نقل روشن می‌کند.

توضیح تکمیلی

انسان عاقل، با فعال کردن فاز عقل و عشق، ابزارهای لازم برای سفر آخرت (معرفت، ایمان، عمل صالح) را فراهم می‌کند. اکثریت انسان‌ها، به دلیل غرق شدن در فاز نفس، از این ابزارها محرومند و در خسران‌اند. این آیه، مانند نقشه‌ای است که مسیر رهایی از خسران را به سالک نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش

عبارت «اکثرهم لا یعقلون»، با تأکید بر عدم فعالیت عقل و عشق در اکثریت انسان‌ها، ضرورت پرورش این دو فاز را در سلوک عرفانی برجسته می‌کند. نقد بر دیدگاه‌های فلسفی که عقل را تضعیف می‌کنند، اهمیت اولویت عقل در تفسیر را نشان می‌دهد.

بخش هفتم: نقد کلی بر دیدگاه‌های فلسفی

تفکیک ماهیت و وجود

برخی از فلاسفه، ماهیت و وجود را متمایز می‌دانند و معتقدند که موجودات مرکب از ماهیت و وجودند. اما آیات قرآن کریم، مانند ﴿وَخَلَقْنَا كُلَّ شَيْءٍ زَوْجَيْنِ﴾، نشان می‌دهند که تمایز ماهیت و وجود ذهنی است و در خارج، همه چیز ظهور وجود الهی است. ماهیت، خود معلول وجود است و نمی‌تواند مستقل باشد.

ناسوت به‌عنوان ظلمات

برخی از فلاسفه، ناسوت را عالم نقصان و ظلمات می‌دانند، اما آیات قرآن کریم، مانند آیه ۴۶ سوره کهف، نشان می‌دهند که ناسوت نیز می‌تواند ظرف خیر و معرفت باشد. عشق دورانی، همه مراتب وجود را شامل می‌شود.

ضعف پیامبر پیش از بعثت

تفسیر برخی از فلاسفه از آیه انشراح، پیامبر را پیش از بعثت ضعیف می‌داند، اما این با عظمت پیامبر و جایگاه او به‌عنوان امین قریش ناسازگار است. سختی‌های پیامبر پس از بعثت آغاز شد، نه پیش از آن.

درنگ: نقد بر دیدگاه‌های فلسفی، ضرورت بازنگری در تمایز ماهیت و وجود، نگرش به ناسوت و تفسیر عظمت پیامبر را نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش

نقد بر دیدگاه‌های فلسفی، ضرورت بازاندیشی در مفاهیم ماهیت و وجود، ناسوت و عظمت پیامبر را نشان می‌دهد. این نقدها، مانند چراغی هستند که مسیر تفسیر قرآنی را روشن می‌کنند.

بخش هشتم: علم و چالش‌های آن در حوزه‌های علمی

ماهیت علم و وظایف حوزه‌ها

علم، به‌ویژه علم قدرتی، باید در حوزه‌های علمی تعریف و تبیین شود. این علم، که گاه با علوم دانشگاهی تداخل می‌یابد، نیازمند شناسایی دقیق است. آیات قرآن کریم، مانند ﴿وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ﴾، نشان‌دهنده شأن انبیا در بهره‌گیری از علوم برای خدمت به خلق است. حوزه‌های علمی باید ماهیت علم، مسیر آن و هدف آن را مشخص کنند تا از تداخل و فرسایش جلوگیری شود.

تعبير رؤيا و علم‌شناسی

تعبیر رؤیا، به‌عنوان یکی از علوم قرآنی، در داستان حضرت یوسف (ع) برجسته است. برخی از عالمان، خواب‌های پیچیده را بی‌ارزش می‌دانند، اما قرآن کریم نشان می‌دهد که هر خوابی ارزش تعبیر دارد. این علم، مانند کلیدی است که اسرار روان انسان را می‌گشاید و به معرفت الهی رهنمون می‌شود.

درنگ: علم قدرتی و تعبیر رؤیا، از شئون حوزه‌های علمی است که باید با دقت تعریف و تبیین شود تا از تداخل با علوم دانشگاهی جلوگیری گردد.

جمع‌بندی بخش

این بخش، با تأکید بر ضرورت تعریف ماهیت علم و وظایف حوزه‌های علمی، به شناسایی علوم قرآنی و جلوگیری از تداخل با علوم دانشگاهی دعوت می‌کند. تعبیر رؤیا، به‌عنوان یکی از این علوم، اهمیت ویژه‌ای دارد.

نتیجه‌گیری کلی

آیات سوره‌های رحمن، مائده، عصر، انشراح و نوح، با تأکید بر مفاهیم عشق، عقل و معرفت، انسان را به سلوک عرفانی و تأمل در شئون الهی دعوت می‌کنند. عشق دورانی، که در همه مراتب وجود جاری است، محور اصلی این آیات است. نقد بر دیدگاه‌های فلسفی نشان می‌دهد که قرآن کریم، ناسوت را نه صرفاً ظلمانی، بلکه ظرفی برای عشق و معرفت می‌داند. عقل و عشق، به‌عنوان دو فاز متعالی انسان، باید فعال شوند تا انسان از خسران نجات یابد و به فنای کلی در جمال و جلال الهی برسد. این تفسیر، مانند نقشه‌ای است که مسیر سلوک عرفانی را برای سالک روشن می‌سازد و او را به سوی وحدت با حق رهنمون می‌کند.

با نظارت صادق خادمی