متن درس
تفسیر: تبعیت در قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۸۳۵)
دیباچه
مفهوم تبعیت در قرآن کریم، چونان نخ تسبیحی است که دانههای نظام خلقت را به هم پیوند میدهد و رابطهای عمیق میان اعمال انسان و نتایج آن در نظام الهی برقرار میسازد. این مفهوم، که ریشه در اسمای فعلیه الهی دارد، به نظمی موزون در عالم اشاره میکند که در آن هر کنش انسانی، بازتابی متناسب با خود مییابد. تبعیت در قرآن کریم در دو وجه متجلی میشود: تبعیت از حق که به هدایت و کمال میانجامد، و تبعیت از باطل که به گمراهی و حرمان منجر میگردد. این نوشتار، با رویکردی علمی و وزین، به تحلیل آیات مرتبط با تبعیت در سورههای مؤمنون، قصص، مرسلات، بقره، یونس، نساء، سبا، فصلت و اسراء میپردازد. هدف از این پژوهش، ارائه تبیینی جامع از این مفهوم بنیادین است که چونان چراغی، مسیر فهم نظام ارزشی قرآن کریم را برای خوانندگان روشن میسازد.
بخش نخست: نظام موزون تبعیت در قرآن کریم
تبعیت در سوره مؤمنون: نظم الهی و پیامدهای تکذیب
در سوره مؤمنون، آیات ۴۳ و ۴۴ به نظم موزون خلقت و تبعیت جلالی اشاره دارند که در آن امتها با اعمال خود سرنوشت خویش را رقم میزنند.
مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَىٰ ۖ كُلَّمَا جَاءَ أُمَّةً رَسُولُهَا كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنَا بَعْضَهُمْ بَعْضًا وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ ۚ فَبُعْدًا لِقَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ
هیچ امتی نمیتواند از اجل خود پیشی گیرد و نه تأخیر کند. سپس پیامبرانمان را یکی پس از دیگری فرستادیم. هرگاه پیامبری به سوی امتش آمد، او را تکذیب کردند، پس برخی را به دنبال برخی دیگر آوردیم و آنها را [موضوع] داستانها قرار دادیم. پس دوری بر قومی که ایمان نمیآورند.
تحلیل و تبیین
- نظام موزون عالم: این آیه بر نظمی دقیق و الهی در عالم تأکید دارد که هیچ امتی نمیتواند از اجل خود پیشی گیرد یا تأخیر کند، گویی عالم چون ساعتی دقیق، با نظمی بیعیب حرکت میکند.
- تبعیت انبیاء: ارسال پیامبران بهصورت «تَتْرَىٰ» (یکی پس از دیگری) نشاندهنده ترتیبی موزون در هدایت الهی است، مانند دانههای تسبیح که به نخی منظم پیوند خوردهاند.
- تکذیب امتها: تکذیب پیامبران از سوی امتها، نشانهای از استقلال و اختیار انسانی است. این اختیار، چونان شمشیری دو لبه، هم میتواند به کمال منجر شود و هم به نقص.
- تبعیت جلالی: عبارت «فَأَتْبَعْنَا بَعْضَهُمْ بَعْضًا» به تبعیت جلالی اشاره دارد، جایی که امتهای عاصی به دنبال یکدیگر نابود میشوند و به داستانهایی در تاریخ بدل میگردند.
- حرمان کافران: «فَبُعْدًا لِقَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ» بیانگر دوری از رحمت الهی برای کسانی است که ایمان نمیآورند، مانند مسافری که از کاروان هدایت جا میماند.
درنگ: نظام موزون خلقت، چونان شطرنجی الهی است که هر حرکت امتها در آن، نتیجهای متناسب با خود به همراه دارد. تبعیت از حق، انسان را به قلههای هدایت میرساند، در حالی که تکذیب انبیاء، به نابودی و حرمان میانجامد.
این آیه، چونان آیینهای، نظام اقتضایی عالم را بازتاب میدهد که در آن ارسال انبیاء، تکذیب امتها و نابودی عاصیان بهصورت پیدرپی رخ میدهد. تبعیت جلالی، نتیجه طبیعی اعمال امتهاست که در صورت عدم پذیرش حق، به حرمان میانجامد. این نظام، انسان را به تأمل در مسئولیت خویش در برابر اختیارش دعوت میکند.
استقلال و اختیار انسانی در تکذیب و استهزاء
استقلال انسانی، چونان گوهر گرانبهایی است که انسان را از جبر و بیاختیاری رها میسازد. این استقلال در تکذیب و استهزاء پیامبران نمود مییابد.
مَا يَأْتِي مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ
هیچ پیامبری نیامد مگر آنکه او را مسخره کردند.
تحلیل و تبیین
- استقلال انسانی: تکذیب پیامبران، نشانهای از اختیار و آزادی انسان است که او را از حالت جبری خارج میسازد، مانند پرندهای که بالهایش برای پرواز آزاد است.
- استهزاء انبیاء: استهزاء، نتیجه غرور و خودبزرگبینی است که انسان را از پذیرش حق بازمیدارد، گویی پردهای از تکبر بر چشم دل او کشیده شده است.
- حسن و قبح تکذیب: تکذیب در برابر باطل، عملی پسندیده است، اما در برابر حق، نشانه استکبار و نقص است.
- قدرت معصیت: خداوند به انسان قدرت معصیت داده است، که این قدرت، چونان گوهری است که کرامت انسانی را نشان میدهد، اما استفاده نادرست از آن، به نقص و حرمان میانجامد.
درنگ: استقلال انسانی، چونان تیغی دو لبه است که میتواند انسان را به اوج کمال یا حضیض گمراهی سوق دهد. تشخیص حق از باطل و استفاده صحیح از این اختیار، راه سعادت را هموار میسازد.
این استقلال، انسان را از حالت گونی بیجان که هر چیزی در آن جای میگیرد، متمایز میسازد. تکذیب و استهزاء، اگر در برابر باطل باشد، حسن است، اما در برابر حق، به گمراهی و حرمان میانجامد. این نکته، انسان را به تأمل در استفاده از اختیار خویش دعوت میکند.
بخش دوم: تبعیت و نتایج آن در دنیا و آخرت
تبعیت و لعنت در سوره قصص
سوره قصص، آیه ۴۲، تبعیت از باطل را به لعنت در دنیا و حرمان در آخرت پیوند میدهد.
وَأَتْبَعْنَاهُمْ فِي هَٰذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً ۖ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ
و در این دنیا لعنتی به دنبالشان کردیم، و روز قیامت از منفوراناند.
تحلیل و تبیین
- تبعیت لعنت: «أَتْبَعْنَاهُمْ» به معنای لعنتی است که در دنیا به دنبال کسانی میآید که از باطل پیروی کردهاند، مانند سایهای که از گناه جدا نمیشود.
- مقبوحین در آخرت: در قیامت، این افراد از منفوراناند، گویی از کاروان رحمت الهی رانده شدهاند.
- نظام اقتضایی: تبعیت در این آیه، نتیجه اعمال انسان است که در دنیا به لعنت و در آخرت به قبح منجر میشود.
درنگ: تبعیت از باطل، چونان کاشتن بذر علف هرز است که در دنیا لعنت و در آخرت حرمان به بار میآورد. تشخیص حق و دوری از باطل، کلید رهایی از این سرنوشت است.
این آیه، نظام اقتضایی الهی را به تصویر میکشد که در آن تبعیت از باطل، چه از روی نادانی یا عمد، انسان را به سوی لعنت و حرمان سوق میدهد. این نظام، انسان را به تأمل در انتخابهایش دعوت میکند.
تبعیت و هلاکت در سوره مرسلات
سوره مرسلات، آیات ۱۶ تا ۱۸، به هلاکت امتهای پیشین و جایگزینی آنها با امتهای جدید اشاره دارد.
أَلَمْ نُهْلِكِ الْأَوَّلِينَ ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرِينَ كَذَٰلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ
آیا پیشینیان را هلاک نکردیم؟ سپس پسینیان را به دنبالشان آوردیم. اینگونه با مجرمان رفتار میکنیم.
تحلیل و تبیین
- هلاکت پیشینیان: خداوند اقوام پیشین را به دلیل عصیان و تکذیب هلاک کرد، مانند بنایی که بر پایه سست فرو میریزد.
- تبعیت پسینیان: «نُتْبِعُهُمُ الْآخِرِينَ» به معنای جایگزینی امتهای جدید است که جای خالی پیشینیان را پر میکنند.
- نظام موزون: این آیه بر نظمی موزون در هلاکت و جایگزینی امتها تأکید دارد، مانند چرخهای که طبیعت را به تعادل بازمیگرداند.
- مجازات مجرمان: عبارت «كَذَٰلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ» قاعده کلی الهی در مجازات گناهکاران را نشان میدهد.
درنگ: نظام موزون الهی، چونان موجی است که امتهای عاصی را در خود فرو میبرد و امتهای جدید را به ساحل میرساند. این چرخه، عدالت الهی را در برابر اعمال انسانها به نمایش میگذارد.
این آیه، نظام خلقت را چونان جدولی منظم به تصویر میکشد که در آن امتها با اعمال خود، سرنوشت خویش را رقم میزنند. تبعیت در این آیه، به معنای پیدرپی آمدن امتها و هلاکت آنها در صورت عصیان است.
بخش سوم: تبعیت از حق و رهایی از خوف
تبعیت از هدایت الهی در سوره بقره
سوره بقره، آیه ۳۸، تبعیت از هدایت الهی را راه رهایی از خوف و حزن معرفی میکند.
قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا ۖ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ
گفتیم: «همگی از آن [بهشت] فرو شوید.» پس هرگاه از جانب من هدایتی برایتان آمد، کسانی که از هدایتم پیروی کنند، نه ترسی بر آنهاست و نه اندوهگین میشوند.
تحلیل و تبیین
- هدایت الهی: هدایت الهی، چونان چراغی است که مسیر سعادت را برای انسان روشن میسازد.
- تبعیت از هدایت: کسانی که از هدایت الهی پیروی کنند، از خوف و حزن رهایی مییابند، مانند مسافری که به مقصد امن میرسد.
- کمال تبعیت از حق: تبعیت از حق، انسان را به قلههای کمال میرساند، در حالی که تبعیت از باطل، او را به حضیض حرمان میکشاند.
درنگ: تبعیت از هدایت الهی، چونان کلیدی است که قفل خوف و حزن را میگشاید و انسان را به سوی کمال و آرامش رهنمون میشود.
این آیه، تبعیت از حق را چونان راهی روشن معرفی میکند که با معرفت و اراده، انسان را از تاریکیهای ترس و اندوه به سوی نور کمال هدایت میکند.
تبعیت از باطل و حسرت در سوره بقره
آیات ۱۶۶ و ۱۶۷ سوره بقره، تبعیت از باطل را به حسرت و عذاب دائمی پیوند میدهد.
إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَرَأَوُا الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا ۗ كَذَٰلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ ۖ وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ
آنگاه که پیشوایان از پیروان خود بیزاری جویند و عذاب را ببینند و رشتههای [پیوند] میانشان گسسته شود. و پیروان گویند: «کاش بار دیگر [به دنیا] بازمیگشتیم تا از آنان بیزاری جوییم، همانگونه که از ما بیزاری جستهاند.» اینگونه خدا اعمالشان را به صورت حسرتهایی به آنان نشان میدهد، و از آتش بیرونآمدنی نیستند.
تحلیل و تبیین
- تبرّی در آخرت: پیشوایان باطل در آخرت از پیروان خود بیزاری میجویند، گویی رشتههای اعتماد میانشان پاره شده است.
- حسرت پیروان: پیروان باطل حسرت میخورند که چرا کورکورانه از باطل تبعیت کردند، مانند کشاورزی که بذر نامناسب کاشته و جز علف هرز برداشت نکرده است.
- عذاب دائمی: تبعیت از باطل، انسان را به آتش ابدی گرفتار میسازد.
درنگ: تبعیت کورکورانه از باطل، چونان دنبالهروی از سرابی است که جز حسرت و عذاب، ثمری به بار نمیآورد.
این آیه، تبعیت از باطل را چونان راهی تاریک به تصویر میکشد که در آن پیشوایان و پیروان، یکدیگر را رها میکنند و حسرت و عذاب، تنها رهآورد این مسیر است.
بخش چهارم: تبعیت و شناخت رب
تبعیت از شیطان و جزای موفور
سوره اسراء، آیه ۶۳، تبعیت از شیطان را به جزای کامل و دائمی در جهنم پیوند میدهد.
قَالَ اذْهَبْ فَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَاؤُكُمْ جَزَاءً مَوْفُورًا
گفت: «برو، پس هر که از آنان از تو پیروی کند، همانا جهنم جزای شماست، جزایی کامل.»
تحلیل و تبیین
- تبعیت از شیطان: تبعیت از شیطان، انسان را به سوی جهنم سوق میدهد، مانند مسافری که به دنبال راهنمایی گمراهکننده میرود.
- جزای موفور: «جَزَاءً مَوْفُورًا» به معنای جزایی کامل و بدون کموکاست است که نتیجه تبعیت از باطل است.
- عدم بخشش در تبعیت باطل: برخلاف معصیت که با توبه قابل بخشش است، تبعیت از باطل به دلیل گستردگی اجتماعیاش، بخششناپذیر است.
درنگ: تبعیت از شیطان، چونان گسلی اجتماعی است که به انحطاط جمعی میانجامد و جزایی کامل و بیبخشش را به دنبال دارد.
این آیه، تبعیت از باطل را گناهی بزرگتر از معصیت معرفی میکند، زیرا به انحطاط اجتماعی و گمراهی جمعی منجر میشود. شناخت رب و دوری از تبعیت کورکورانه، کلید رهایی از این سرنوشت است.
بخش پنجم: جامعیت علم الهی و ثبت اعمال
علم الهی و کتاب مبین در سوره یونس
سوره یونس، آیه ۶۱، بر جامعیت علم الهی و ثبت دقیق اعمال تأکید دارد.
وَمَا تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَلَا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُودًا إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ ۚ وَمَا يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقَالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ وَلَا أَصْغَرَ مِنْ ذَٰلِكَ وَلَا أَكْبَرَ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ
و در هیچ کاری نباشی و از قرآن چیزی تلاوت نکنی و هیچ عملی انجام ندهید، مگر آنکه ما بر شما گواهیم، آنگاه که در آن فرو میروید. و از پروردگارت چیزی به اندازه وزن ذرهای در زمین و آسمان پنهان نمیماند، و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر، مگر آنکه در کتابی روشن است.
تحلیل و تبیین
- جامعیت علم الهی: هیچ عملی، کوچک یا بزرگ، از علم الهی پنهان نمیماند، مانند نوری که هیچ سایهای از آن نمیگریزد.
- کتاب مبین: تمام اعمال در کتاب مبین ثبت میشود، گویی هر کردار انسان در صفحهای جاودان حکاکی شده است.
- عدم عزب: هیچ عملی از صفحه هستی گم نمیشود، مانند قطرهای که در اقیانوس محو نمیگردد.
درنگ: علم الهی، چونان آیینهای است که هر عمل انسان را با دقت ثبت میکند و هیچ چیز از آن پنهان نمیماند.
این آیه، انسان را به دقت در اعمال دعوت میکند، زیرا هیچ کرداری از علم الهی و ثبت در کتاب مبین خارج نمیشود.
عدم ظلم و پاداش در سوره نساء
سوره نساء، آیه ۴۰، بر عدالت و رحمت الهی در جزای اعمال تأکید دارد.
إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ ۖ وَإِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضَاعِفْهَا وَيُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْرًا عَظِيمًا
همانا خدا به اندازه وزن ذرهای ظلم نمیکند، و اگر [عمل] نیکی باشد، آن را دوچندان میکند و از نزد خود پاداشی بزرگ میدهد.
تحلیل و تبیین
- عدم ظلم الهی: خداوند حتی به اندازه ذرهای ظلم نمیکند، مانند ترازویی که هیچ کفهاش کج نمیشود.
- تضعیف حسنات: خداوند حسنات را چند برابر میکند، گویی هر نیکی چون بذری است که درختی پربار میشود.
- نظام پاداش: این آیه، نظام عادلانه و رحمانی الهی را در پاداش اعمال به تصویر میکشد.
درنگ: عدالت الهی، چونان ترازویی دقیق است که هیچ عملی را بیپاداش نمیگذارد و حسنات را با رحمت مضاعف پاداش میدهد.
این آیه، انسان را به انجام اعمال صالح دعوت میکند، زیرا خداوند نه تنها ظلم نمیکند، بلکه نیکیها را با پاداشی عظیم پاسخ میدهد.
علم غیب و کتاب مبین در سوره سبا
سوره سبا، آیه ۳، بر جامعیت علم الهی و ثبت اعمال در کتاب مبین تأکید دارد.
وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَأْتِينَا السَّاعَةُ ۖ قُلْ بَلَىٰ وَرَبِّي لَتَأْتِيَنَّكُمْ عَالِمِ الْغَيْبِ ۖ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَلَا أَصْغَرَ مِنْ ذَٰلِكَ وَلَا أَكْبَرَ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ
و کافران گفتند: «قیامت به سوی ما نمیآید.» بگو: «آری، به پروردگارم سوگند که حتماً به سوی شما خواهد آمد، او دانای غیب است که وزن ذرهای در آسمانها و زمین از او پنهان نمیماند، و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر، مگر آنکه در کتابی روشن است.»
تحلیل و تبیین
- علم غیب الهی: خداوند دانای غیب است، مانند نوری که تاریکیهای پنهان را روشن میسازد.
- کتاب مبین: تمام اعمال و رویدادها در کتاب مبین ثبت شدهاند، گویی هر لحظه از هستی در صفحهای جاودان حک شده است.
- عدم عزب: هیچ چیز از علم الهی پنهان نمیماند، مانند قطرهای که در اقیانوس گم نمیشود.
درنگ: علم الهی، چونان شبکهای گسترده است که هیچ عملی از آن خارج نمیشود و در کتاب مبین ثبت میگردد.
این آیه، انسان را به آگاهی از نتایج اعمالش دعوت میکند، زیرا هیچ کرداری از علم الهی پنهان نمیماند.
بخش ششم: مستور بودن اعمال و حجاب الهی
عدم امکان پنهانسازی اعمال در سوره فصلت
سوره فصلت، آیه ۲۲، بر عدم امکان پنهان کردن اعمال از علم الهی تأکید دارد.
وَمَا كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَلَا أَبْصَارُكُمْ وَلَا جُلُودُكُمْ وَلَٰكِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لَا يَعْلَمُ كَثِيرًا مِمَّا تَعْمَلُونَ
و شما نمیتوانستید [اعمالتان را] پنهان کنید تا گوش و چشمان و پوستهایتان بر شما گواهی ندهند، ولی گمان کردید که خدا بسیاری از آنچه را انجام میدهید نمیداند.
تحلیل و تبیین
- عدم امکان ستر: انسان نمیتواند اعمالش را از شهادت اعضای بدنش پنهان کند، مانند سایهای که از صاحبش جدا نمیشود.
- علم الهی: گمان انسان که خدا از اعمال او بیخبر است، باطل است، زیرا خداوند به همه چیز آگاه است.
- نظام شهادت: اعضای بدن انسان در قیامت علیه او شهادت میدهند، گویی هر عضو، شاهدی صادق بر کردار اوست.
درنگ: اعمال انسان، چونان کتابی گشوده است که اعضای بدنش در قیامت بر آن شهادت میدهند و هیچ چیز از علم الهی پنهان نمیماند.
این آیه، انسان را به دقت در اعمال دعوت میکند، زیرا حتی اعضای بدنش در قیامت علیه او شهادت خواهند داد.
حجاب مستور در سوره اسراء
سوره اسراء، آیه ۴۵، به حجاب مستور میان پیامبر و کافران اشاره دارد.
وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَسْتُورًا
و چون قرآن را بخوانی، میان تو و کسانی که به آخرت ایمان ندارند، پردهای پنهان قرار میدهیم.
تحلیل و تبیین
- حجاب مستور: خداوند میان پیامبر و کافران پردهای پنهان قرار میدهد که مانع درک حقایق قرآن کریم توسط آنهاست، مانند پردهای که نور را از چشم محروم میکند.
- تفاوت حجاب و مستور: حجاب ممکن است ظاهری باشد، اما مستور بودن به معنای پوششی کامل و پنهان از درک است.
- عدم ایمان به آخرت: این حجاب، نتیجه عدم ایمان به آخرت است که کافران را از فهم حقایق الهی محروم میسازد.
درنگ: حجاب مستور، چونان پردهای است که به دلیل عدم ایمان به آخرت، کافران را از درک نور قرآن کریم محروم میسازد.
این آیه، ایمان به آخرت را کلید فهم حقایق الهی معرفی میکند و نشان میدهد که عدم ایمان، چونان پردهای، انسان را از نور هدایت محروم میسازد.
جمعبندی
مفهوم تبعیت در قرآن کریم، چونان رشتهای است که نظام خلقت را به هم پیوند میدهد. این مفهوم، رابطهای عمیق میان اعمال انسان و نتایج آن در دنیا و آخرت برقرار میسازد. تبعیت از حق، با معرفت و اراده، انسان را به سوی هدایت، کمال و رهایی از خوف و حزن رهنمون میشود، در حالی که تبعیت از باطل، چه از روی نادانی یا عمد، به گمراهی، لعنت و حرمان میانجامد. آیات بررسیشده در سورههای مؤمنون، قصص، مرسلات، بقره، یونس، نساء، سبا، فصلت و اسراء، نظام موزون الهی را به تصویر میکشند که در آن هر عملی، نتیجهای متناسب با خود به همراه دارد. تبعیت از حق، نیازمند احراز حق و شناخت رب است، و تبعیت از باطل، به انحطاط اجتماعی و حرمان اخروی منجر میشود. این تحلیل، انسان را به تأمل در اختیار، معرفت و مسئولیتپذیری در برابر اعمالش دعوت میکند.
با نظارت صادق خادمی