در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1838

متن درس

 

تفسیر: توبه و عداوت در قرآن کریم

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 1838)

دیباچه

قرآن کریم، چونان چراغی فروزان، راهنمای بشر به سوی سعادت و کمال است. در این کتاب آسمانی، مفاهیم توبه و عداوت به مثابه دو رکن بنیادین، جایگاه ویژه‌ای دارند. توبه، دریچه‌ای است به سوی رحمت بی‌کران الهی که بندگان را از ظلمت گناه به نور هدایت رهنمون می‌سازد، و عداوت، چونان آینه‌ای، طبیعت روابط انسانی و شیطانی را بازمی‌تاباند. این نوشتار، با تأمل در آیات قرآن کریم و تحلیل عمیق آنها، به بررسی این دو مفهوم می‌پردازد تا راهی به سوی فهم ژرف‌تر از نظام الهیاتی، اخلاقی و اجتماعی قرآن بگشاید. با بهره‌گیری از زبانی فصیح و متین، این اثر در پی آن است که مفاهیم والای قرآنی را با نگاهی نو و ساختاری منظم به خوانندگان عرضه دارد.

بخش یکم: توبه، رجوع الهی و رحمت بی‌کران

مفهوم توبه در قرآن کریم

توبه در قرآن کریم، به مثابه پلی است که بنده را از وادی گناه به سوی رحمت بی‌انتهای الهی رهنمون می‌سازد. این مفهوم نه تنها به معنای بازگشت بنده به سوی خداوند است، بلکه رجوع الهی به بنده را نیز در بر می‌گیرد. قرآن کریم، توبه را با صفت رحمت الهی پیوند داده و آن را به عنوان نشانه‌ای از لطف و کرم بی‌پایان پروردگار معرفی می‌کند.

فَتَابَ عَلَيْكُمْ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ

پس به سوی شما بازگشت، که او توبه‌پذیر مهربان است (سوره توبه: 104).

این آیه، توبه را به عنوان عملی دوسویه ترسیم می‌کند: بازگشت بنده به سوی خدا و پذیرش خداوند با رحمت و مهربانی. برخلاف بخشش انسانی که گاه با تحقیر یا سرزنش همراه است، توبه الهی با کرامت و عطوفت صورت می‌گیرد، چنان‌که بنده را از احساس حقارت و خواری مصون می‌دارد.

درنگ: توبه الهی، نه تنها گناه را می‌بخشد، بلکه با رحمت و کرامت، بنده را به سوی تعالی و اصلاح هدایت می‌کند. این رحمت، بنده را از یأس و ناامیدی رهایی می‌بخشد و او را در مسیر کمال قرار می‌دهد.

پیوند توبه و اصلاح

توبه در قرآن کریم، تنها به ندامت قلبی محدود نمی‌شود، بلکه با اصلاح رفتار و جبران آسیب‌های ناشی از گناه تکمیل می‌گردد. این اصلاح، چونان باغبانی است که شاخه‌های خشکیده را هرس می‌کند تا درخت وجود بنده بارور شود.

وَمَنْ تَابَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَإِنَّهُ يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتَابًا

و هر که توبه کند و کار شایسته انجام دهد، به سوی خدا بازگشتی نیکو خواهد داشت (سوره فرقان: 71).

این آیه، توبه را با عمل صالح و اصلاح پیوند می‌دهد. اصلاح در اینجا، به معنای بازسازی روابط اجتماعی، جبران خسارت‌ها و بهبود اخلاقی است. برای نمونه، آزاد کردن فردی از زندان و فراهم ساختن زمینه کار یا ازدواج برای او، مصداقی از توبه همراه با اصلاح است که از سیره پیامبر اکرم (ص) الگو گرفته شده است.

نقش ناآگاهی در پذیرش توبه

قرآن کریم، گناه از روی ناآگاهی را به عنوان شرطی برای پذیرش آسان‌تر توبه مطرح می‌کند. گناه عمدی، به دلیل آگاهی و قصد سوء، مسئولیت بیشتری به دنبال دارد و نیازمند جبران عمیق‌تر است.

وَمَنْ يَعْمَلْ سُوءًا أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُورًا رَحِيمًا

و هر که کار بدی کند یا بر خود ستم ورزد، سپس از خدا آمرزش بخواهد، خدا را آمرزنده مهربان خواهد یافت (سوره نساء: 110).

این آیه نشان می‌دهد که گناه از روی ناآگاهی، به دلیل فقدان قصد سوء، آسان‌تر بخشیده می‌شود. این اصل، هماهنگی اسمای الهی را نشان می‌دهد، جایی که رحمت با حکمت و عدالت در تعادل است. گناه عمدی، چونان خاری است که در دل نظم اجتماعی فرو می‌رود و اصلاح آن نیازمند تلاشی عمیق‌تر است.

درنگ: گناه از روی ناآگاهی، به دلیل فقدان قصد سوء، زمینه پذیرش توبه را فراهم‌تر می‌کند، اما گناه عمدی نیازمند جبران و اصلاح عمیق‌تر است تا نظم اجتماعی و اخلاقی بازسازی شود.

جمع‌بندی بخش یکم

توبه در قرآن کریم، چونان دریچه‌ای است که بنده را به سوی رحمت بی‌کران الهی رهنمون می‌سازد. این مفهوم، نه تنها بخشش گناهان را در بر می‌گیرد، بلکه با اصلاح و عمل صالح، بنده را به سوی کمال هدایت می‌کند. شرط ناآگاهی، پذیرش توبه را آسان‌تر می‌سازد، اما هماهنگی اسمای الهی، توبه را به حکمت و عدالت مقید می‌کند. این بخش نشان می‌دهد که توبه الهی، با رحمت و کرامت، بنده را از ظلمت گناه به نور هدایت می‌رساند.

بخش دوم: مراتب توبه و گستردگی رحمت الهی

توبه عام و خاص

قرآن کریم، توبه را به دو صورت عام و خاص مطرح می‌کند. توبه عام، همه بندگان، از جمله پیامبر، مهاجران، انصار و حتی منافقان را در بر می‌گیرد، اما پذیرش آن به شروطی مانند ایمان و عمل صالح وابسته است.

لَقَدْ تَابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَالْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ الْعُسْرَةِ

به‌راستی خدا بر پیامبر و مهاجران و انصار که در ساعت دشواری از او پیروی کردند، بازگشت (سوره توبه: 117).

این آیه، گستردگی رحمت الهی را نشان می‌دهد که حتی گناهکاران و منافقان را در بر می‌گیرد، اما با شروطی مانند ایمان و عمل صالح مقید می‌شود. مرتبه غفران، که به معنای پوشاندن کامل گناه است، از توبه ساده بالاتر است و نیازمند شرایط سخت‌تری است.

تبدل سیئات به حسنات

یکی از شگفتی‌های قرآن کریم، تبدیل بدی‌ها به نیکی‌ها از طریق توبه و عمل صالح است. این اصل، عالم را به مثابه نظامی حکیمانه معرفی می‌کند که در آن هیچ‌چیز نابود نمی‌شود، بلکه به شکلی دیگر بازسازی می‌گردد.

إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَٰئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ

مگر کسی که توبه کند و ایمان آورد و کار شایسته انجام دهد، پس آنان کسانی‌اند که خدا بدی‌هایشان را به نیکی‌ها تبدیل می‌کند (سوره فرقان: 70).

این آیه، نظام تبدیلی عالم را نشان می‌دهد، چنان‌که گناهان از طریق توبه و عمل صالح به حسنات تبدیل می‌شوند، همان‌گونه که خاک در دل طبیعت به گل‌های رنگین بدل می‌گردد. این اصل، انسان را به سوی توبه و اصلاح تشویق می‌کند، زیرا حتی گناهان بزرگ نیز می‌توانند به نیکی‌ها تبدیل شوند.

درنگ: نظام تبدیلی قرآن کریم، گناهان را از طریق توبه و عمل صالح به حسنات تبدیل می‌کند، که نشان‌دهنده حکمت الهی در بازسازی و تعالی بندگان است.

استغفار به‌عنوان ابزار جبران

استغفار، چونان کلیدی است که قفل گناهان غیرقابل جبران را می‌گشاید. برای گناهانی که امکان جبران مستقیم آن‌ها وجود ندارد، استغفار راهی به سوی رحمت الهی می‌گشاید.

برای مثال، فردی که در کودکی میوه‌ای از باغی دزدیده و اکنون نمی‌داند صاحب باغ کیست، می‌تواند با استغفار، گناه خود را جبران کند. این اصل، جامعه را به سوی بخشش و دعا برای دیگران هدایت می‌کند، حتی اگر جبران مستقیم ممکن نباشد.

جمع‌بندی بخش دوم

توبه در قرآن کریم، دارای مراتبی است که از ندامت ساده تا تبدیل سیئات به حسنات را در بر می‌گیرد. توبه عام، همه بندگان را شامل می‌شود، اما با شروطی مانند ایمان و عمل صالح مقید است. استغفار، به عنوان ابزاری برای جبران گناهان غیرقابل جبران، نقش کلیدی در هدایت بندگان به سوی رحمت الهی ایفا می‌کند. این بخش، رحمت بی‌کران الهی را به مثابه اقیانوسی بی‌انتها ترسیم می‌کند که بندگان را در خود جای می‌دهد.

بخش سوم: مستعان، پناهگاه مؤمنان مظلوم

صفت مستعان و جایگاه آن

اسم مستعان، چونان پناهگاهی است برای مؤمنان مظلوم و درمانده که در تنگنای سختی‌ها هیچ راه‌حلی جز توسل به خداوند ندارند. این صفت، در دو آیه از قرآن کریم به کار رفته و نشانه‌ای از کمک ویژه الهی به کسانی است که در استیصال به سر می‌برند.

وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَىٰ مَا تَصِفُونَ

و خدا یاور است بر آنچه وصف می‌کنید (سوره یوسف: 18).

در داستان یوسف، حضرت یعقوب (ع) در برابر دروغ فرزندانش که ادعا کردند یوسف را گرگ خورده، به صفت مستعان متوسل می‌شود. این توسل، نشان‌دهنده صبر و امیدواری او در برابر سختی‌هاست، زیرا نتیجه نهایی با خداوند است.

درنگ: صفت مستعان، ویژه مؤمنان مظلوم و درمانده است که در تنگنای سختی‌ها به خداوند پناه می‌برند. این صفت، امیدواری و صبر را در دل مؤمنان زنده نگه می‌دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

صفت مستعان، چونان ستاره‌ای در آسمان تیره سختی‌ها می‌درخشد و مؤمنان مظلوم را به سوی امید و صبر هدایت می‌کند. این صفت، نشان‌دهنده کمک ویژه الهی به کسانی است که در تنگنا هیچ پناهی جز خداوند ندارند. داستان یعقوب (ع) نمونه‌ای روشن از این توسل است که صبر و امید را در برابر دروغ و سختی به تصویر می‌کشد.

بخش چهارم: عداوت، طبیعت انسانی و شیطانی

عداوت در قرآن کریم

عداوت در قرآن کریم، چونان آینه‌ای است که طبیعت روابط انسانی و شیطانی را بازمی‌تاباند. این مفهوم، در روابط میان آدم و ابلیس و همچنین میان انسان‌ها به کار رفته است.

وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ

و گفتیم: فرو آیید، برخی از شما دشمن برخی دیگرند (سوره بقره: 36).

این آیه، عداوت را به عنوان ویژگی طبیعی روابط میان آدم و ابلیس معرفی می‌کند. عداوت الهی، تنها در یک مورد و در برابر کافران به کار رفته است، اما عداوت شیطان به انسان، خبیثانه و مستمر است.

تمایز عداوت و تجاوز

عداوت در حد رقابت برای منافع، بخشی از طبیعت انسانی است، اما هنگامی که به تجاوز و زیاده‌روی تبدیل می‌شود، نقص محسوب می‌گردد. قرآن کریم، انسان‌ها را از تجاوز و زیاده‌روی در عداوت برحذر می‌دارد.

وَلَا تَعْتَدُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ

و تجاوز نکنید، که خدا تجاوزکاران را دوست ندارد (سوره بقره: 190).

این آیه، تجاوز را به عنوان نقصی در برابر عداوت طبیعی معرفی می‌کند. عداوت انسانی، چونان رقابتی است که در سفره زندگی برای کسب منافع رخ می‌دهد، اما تجاوز، سفره را واژگون می‌سازد و به زیان همگان است.

درنگ: عداوت در حد رقابت برای منافع، بخشی از طبیعت انسانی است، اما تجاوز و زیاده‌روی در آن، نقص و بیماری است که قرآن کریم از آن نهی می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

عداوت در قرآن کریم، به مثابه واقعیتی در روابط انسانی و شیطانی ترسیم شده است. این مفهوم، در حد رقابت طبیعی، بخشی از زندگی بشر است، اما تجاوز و زیاده‌روی در آن، نقصی است که به زیان جامعه و فرد تمام می‌شود. قرآن کریم، با دعوت به تعادل و محبت، انسان را از خشونت و دشمنی بیش از حد برحذر می‌دارد.

بخش پنجم: فرهنگ اسلامی و جاذبه رحمانی

اجتناب از غرور در کمالات

کمالات انسانی، چونان گنج‌هایی هستند که اگر با غرور همراه شوند، به قساوت قلب و نقص تبدیل می‌گردند. مؤمن باید از خودبینی پرهیز کند و اعمالش را با اخلاص انجام دهد.

برای مثال، در نماز، توجه مستمر به رکعت‌ها و حرکات، آن را از حالت عبادت خارج می‌کند. نماز باید چونان جریانی روان، بدون خودبینی و با اخلاص انجام شود.

درنگ: غرور در کمالات، مانند علم و عبادت، آن‌ها را به نقص تبدیل می‌کند. مؤمن باید اعمال خود را با اخلاص و بدون خودبینی انجام دهد تا به کمال واقعی دست یابد.

جاذبه به جای دافعه

فرهنگ اسلامی، باید چونان مغناطیسی باشد که با جاذبه محبت و رحمت، انسان‌ها را به سوی دیانت هدایت کند. سیره پیامبر اکرم (ص)، نمونه‌ای روشن از این جاذبه است که حتی کفار و مشرکان را به دیانت دعوت کرد.

تأکید بیش از حد بر دشمن‌سازی در جوامع اسلامی، برخلاف روح قرآن کریم است که به محبت و اصلاح دعوت می‌کند. فرهنگ اسلامی باید با رحمت و جاذبه، انسان‌ها را به سوی کمال هدایت کند، نه با دافعه و خشونت.

جمع‌بندی بخش پنجم

فرهنگ اسلامی، چونان باغی است که با جاذبه محبت و رحمت، انسان‌ها را به سوی دیانت و کمال می‌خواند. اجتناب از غرور و تأکید بر اخلاص، بنده را به سوی کمال واقعی هدایت می‌کند. این بخش، جوامع اسلامی را به سوی رحمت، عدالت و اصلاح دعوت می‌کند.

جمع‌بندی نهایی

قرآن کریم، چونان اقیانوسی ژرف، مفاهیم توبه و عداوت را در خود جای داده است. توبه، دریچه‌ای به سوی رحمت بی‌کران الهی است که با اصلاح و عمل صالح، بنده را به کمال می‌رساند. عداوت، به مثابه واقعیتی طبیعی در روابط انسانی و شیطانی، باید با تعادل و محبت مدیریت شود تا به تجاوز و خشونت منجر نگردد. صفت مستعان، پناهگاهی برای مؤمنان مظلوم است که در تنگنای سختی‌ها به خداوند پناه می‌برند. فرهنگ اسلامی، با جاذبه محبت و رحمت، انسان‌ها را به سوی دیانت و اصلاح هدایت می‌کند. این نوشتار، با تأمل در آیات قرآن کریم، راهی به سوی فهم عمیق‌تر از این مفاهیم گشوده است تا خوانندگان را به تأمل و تعالی دعوت کند.

با نظارت صادق خادمی