در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تفسیر 1841

متن درس

 

تفسیر: تحلیل مفهوم «عرض» و مفاهیم مرتبط در قرآن کریم

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 1841)

دیباچه

قرآن کریم، چون گوهری تابناک، دربردارنده مفاهیمی است که هر یک چون دریچه‌ای به سوی فهم حقیقت و هدایت بشر گشوده می‌شود. مفهوم «عرض» و مفاهیم پیوسته به آن، از جمله «اعراض»، «ابلاغ»، «عاصم» و «اکمال دین»، از جمله این گوهرهای گران‌سنگ‌اند که در آیات الهی با ظرافت و عمق بی‌مانند به تصویر کشیده شده‌اند. این مفاهیم، نه تنها در بستر الهیاتی و اخلاقی، بلکه در ساحت‌های روان‌شناختی و اجتماعی نیز معنایی ژرف دارند و تأمل در آن‌ها می‌تواند راهگشای فهم نظام‌مند هدایت الهی باشد. این نوشتار، با نگاهی دقیق و علمی به این مفاهیم، در پی آن است تا با تکیه بر آیات قرآن کریم و تحلیل‌های تفسیری، تصویری جامع و روشن از این واژگان ارائه دهد. هدف این است که خواننده را به سفری معرفتی دعوت کند تا در پرتو آیات الهی، لایه‌های پنهان و آشکار این مفاهیم را کاوش نماید.

بخش نخست: مفهوم «عرض» در قرآن کریم

مفهوم «عرض» در قرآن کریم، چون آیینه‌ای که حقیقت را بازمی‌تاباند، به معنای به رخ کشیدن، ارائه دادن یا نمایش چیزی به دیگران است. این واژه، در آیات گوناگون با کارکردهایی متنوع ظهور یافته و جلوه‌ای از صفات الهی و رفتارهای انسانی را به نمایش می‌گذارد. «عرض» گاه در وصف قدرت بی‌مانند خداوند در ارائه خیر و شر به انسان‌ها و فرشتگان به کار رفته و گاه بازتاب‌دهنده انتخاب‌ها و واکنش‌های انسانی در برابر این ارائه الهی است.

1. عرض به‌مثابه صفت الهی

«عرض» در مقام صفتی از اسمای حسنای الهی، نمایانگر توانایی خداوند در به رخ کشیدن خیرات و شرور به انسان‌ها و فرشتگان است. این صفت، که در قرآن کریم با عنوان «عارض» نیز شناخته می‌شود، بر حکمت و قدرت الهی در ارائه حقیقت به گونه‌ای متناسب با ظرفیت‌های وجودی هر فرد دلالت دارد.

وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكَافِرِينَ عَرْضًا
(و در آن روز، جهنم را به کافران عرضه می‌داریم، عرضه‌ای آشکار) (سوره کهف، آیه 100)

این آیه، چون مشعلی فروزان، عرضه آشکار جهنم به کافران را به تصویر می‌کشد. این عرضه، نه تنها نمایش عذاب الهی است، بلکه به معنای نفوذ عمیق آن به اعماق وجود انسان‌هاست، چنان‌که حقیقت عذاب در قلب و روح ایشان رخنه می‌کند. این ویژگی، بر قدرت بی‌حد خداوند در ارائه خیر و شر به‌گونه‌ای حکیمانه تأکید دارد.

2. تنوع آثار عرضه الهی

عرضه الهی، چون جریانی سیال، بسته به ظرفیت وجودی و آمادگی هر فرد، آثاری متفاوت به بار می‌آورد. گاه این عرضه، انسان را به سوی خیر و اصلاح سوق می‌دهد و گاه، به دلیل غفلت یا کفر، به گمراهی و انحراف می‌انجامد. خداوند، با حکمت بی‌پایان خود، کمال یا نقص را به رخ انسان می‌کشد تا او را در مسیر انتخاب و اختیار به آزمون کشد.

درنگ: عرضه الهی، چون آیینه‌ای است که حقیقت وجود انسان را بازمی‌تاباند. این عرضه، بسته به ظرف وجودی هر فرد، می‌تواند به اصلاح یا گمراهی منجر شود و حکمت الهی را در تعامل با انسان‌ها به نمایش می‌گذارد.

3. عرض جهنم و نفوذ به اعماق وجود

عرضه جهنم در قرآن کریم، چنان‌که در آیه سوره کهف آمده، نمایشی است که تا ژرفای وجود انسان نفوذ می‌کند. این نفوذ، برخلاف آتش‌های دنیوی که به‌صورت لایه‌لایه و ظاهری عمل می‌کنند، از ماهیت باطنی عذاب اخروی حکایت دارد.

نَارٌ تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ
(آتشی که بر دل‌ها نفوذ می‌کند) (سوره همزه، آیه 7)

این آیه، چون شعله‌ای که در تاریکی می‌درخشد، تفاوت بنیادین عذاب اخروی با پدیده‌های مادی را نشان می‌دهد. آتش دنیوی، تنها به سطح و پوسته دسترسی دارد، اما آتش اخروی، به دلیل ماهیت معنوی و باطنی خود، به قلب و روح انسان نفوذ می‌کند و حقیقت عذاب را در ژرفای وجود او متجلی می‌سازد.

4. وقود جهنم: انسان‌ها و سنگ‌ها

قرآن کریم، سوخت جهنم را انسان‌ها و سنگ‌ها معرفی می‌کند، گویی این دو، چون عناصری مکمل، ماهیت عذاب اخروی را تشکیل می‌دهند.

وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ
(سوختش انسان‌ها و سنگ‌هاست) (سوره تحریم، آیه 6)

این ترکیب، چون تمثیلی از باطن و ظاهر عذاب، نشان‌دهنده آن است که انسان‌ها به دلیل اعمالشان و سنگ‌ها به‌عنوان عناصر مادی، در ساختار عذاب اخروی نقش دارند. انسان، با باطن خود، و سنگ‌ها، با ظاهر مادی، سوخت این آتش‌اند که در هماهنگی با حکمت الهی، عذاب را به کمال می‌رسانند.

5. عرض به‌مثابه مفعول مطلق

در آیه سوره کهف، واژه «عرضًا» به‌عنوان مفعول مطلق، بر شدت و کیفیت عرضه جهنم تأکید دارد. این ساختار زبانی، چون خطی از نور، عمق و گستردگی عرضه الهی را به کافران نشان می‌دهد، به‌گونه‌ای که هیچ راه گریزی از آن متصور نیست.

6. تفاوت عرضه در دنیا و آخرت

عرضه در دنیا، چون سایه‌ای گذرا، به‌صورت لایه‌لایه و ظاهری است، در حالی که در آخرت، به دلیل ماهیت باطنی، عذاب به قلب و روح انسان نفوذ می‌کند. این تفاوت، چون تمایز میان نور شمع و شعله خورشید، محدودیت‌های مادی دنیا و جامعیت معنوی آخرت را به تصویر می‌کشد.

درنگ: عرضه در دنیا، چون جریانی سطحی، به پوسته وجود انسان محدود است، اما در آخرت، چون رودی ژرف، به اعماق قلب و روح نفوذ می‌کند و از قوانین مادی فراتر می‌رود.

7. جهان‌بینی اسلامی و عرضه الهی

عرضه در قرآن کریم، چون نقشه‌ای دقیق از نظام الهی، خیر و شر را به گونه‌ای ارائه می‌دهد که انسان‌ها بتوانند از آن درس گیرند یا به گمراهی افتند. این نظام، چون کتابی گشوده، بر اهمیت انتخاب و اختیار انسان در مواجهه با عرضه‌های الهی تأکید دارد.

8. عرض و تنوع در زندگی مؤمنان

مؤمنان، چون باغبانانی که باغ زندگی را می‌پرورانند، باید از صفت «عارض» الهی برای تنوع‌بخشی به زندگی معنوی و مادی خود بهره گیرند. این تنوع، چون رنگ‌های گوناگون در یک تابلوی نقاشی، از یکنواختی در عبادت و رفتار می‌رهاند و زندگی را پویا و بالنده می‌سازد.

درنگ: بهره‌گیری از صفت «عارض» الهی، چون کلیدی طلایی، درهای تنوع و پویایی را در زندگی معنوی و مادی مؤمنان می‌گشاید و از یکنواختی و سستی می‌رهاند.

جمع‌بندی بخش نخست

مفهوم «عرض» در قرآن کریم، چون ستاره‌ای در آسمان معرفت، جلوه‌های گوناگونی از قدرت و حکمت الهی را به نمایش می‌گذارد. این مفهوم، از سویی صفتی الهی است که خیر و شر را به انسان‌ها عرضه می‌دارد و از سوی دیگر، بازتاب‌دهنده واکنش‌های انسانی در برابر این عرضه است. تفاوت میان عرضه دنیوی و اخروی، نقش انسان و سنگ‌ها در وقود جهنم، و تأثیر عمیق عذاب بر قلب‌ها، همگی از عمق و جامعیت این مفهوم حکایت دارند. مؤمنان، با تأمل در این صفت الهی، می‌توانند زندگی خود را با تنوع و پویایی آراسته سازند و از غفلت و یکنواختی دوری جویند.

بخش دوم: اعراض در قرآن کریم

«اعراض»، چون سایه‌ای تاریک بر قلب انسان، به معنای روی‌گردانی از آیات الهی یا ذکر خداوند است. این رفتار، که در قرآن کریم به‌عنوان عملی ناپسند معرفی شده، نتیجه غفلت و ناسپاسی انسان است و پیامدهایی سنگین در زندگی فردی و اجتماعی به دنبال دارد.

9. اعراض از آیات الهی

اعراض از آیات خداوند، چون پشت کردن به نوری که راه هدایت را روشن می‌کند، ظلمی عظیم است که انسان را به سوی تاریکی گمراهی می‌کشاند.

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا
(و کیست ستمکارتر از آنکه به آیات پروردگارش تذکر داده شد و از آن روی گردانید) (سوره کهف، آیه 57)

این آیه، چون هشداری بیدارکننده، نشان‌دهنده عمق ظلم اعراض از آیات الهی است که نتیجه آن، گمراهی و محرومیت از هدایت الهی است.

10. پیامدهای اعراض

اعراض از ذکر خداوند، چون بستن درهای رحمت الهی، به زندگی تنگ و دشوار منجر می‌شود.

وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا
(و هر کس از یاد من روی گرداند، زندگی تنگ و سختی خواهد داشت) (سوره طه، آیه 124)

این زندگی تنگ، چون زندانی که انسان خود برای خویش ساخته، نتیجه دوری از هدایت الهی و غفلت از ذکر خداست که به انحطاط معنوی و مادی می‌انجامد.

11. اعراض اکثریت و اقلیت مؤمن

قرآن کریم، چون آیینه‌ای که حقیقت جامعه را بازمی‌تاباند، نشان می‌دهد که اکثریت مردم از آیات الهی روی می‌گردانند.

فَأَعْرَضَ أَكْثَرُهُمْ فَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ
(ولی بیشترشان روی گرداندند و نمی‌شنوند) (سوره فصلت، آیه 4)

این آیه، چون هشداری به بشریت، بر غفلت و ناشنوایی اکثریت در برابر حق تأکید دارد، در حالی که اقلیتی از مؤمنان، چون ستارگان در شب، به آیات الهی گوش فرا می‌دهند.

12. اعراض به‌مثابه اعتراض کافران

کافران، چون کسانی که از نور حقیقت گریزان‌اند، با اعراض از آیات الهی، اعتراض و نافرمانی خود را به نمایش می‌گذارند.

فَأَعْرَضُوا عَنْهُ
(پس از او روی گرداندند) (سوره ذاریات، آیه 54)

این اعراض، چون خالی کردن میدان در برابر هدایت الهی، نشانه‌ای از انکار آشکار و سرپیچی از حقیقت است.

13. توصیه به اعراض از جاهلان

قرآن کریم، چون راهنمایی حکیم، به مؤمنان توصیه می‌کند که از جاهلان و مشرکان روی بگردانند.

فَأَعْرَضَ عَنِ الْجَاهِلِينَ
(پس از نادانان روی بگردان) (سوره اعراف، آیه 199)

این توصیه، چون مشعلی که مسیر را روشن می‌کند، بر لزوم پرهیز از درگیری‌های بی‌ثمر و تمرکز بر هدایت و اصلاح خود تأکید دارد.

14. اعراض به‌مثابه صبر و مماشات

قرآن کریم در یازده مورد، چون نغمه‌ای که در گوش جان طنین‌انداز است، به پیامبران و مؤمنان دستور می‌دهد که از جاهلان و مشرکان روی بگردانند.

فَأَعْرَضَ عَنْهُمْ وَقُلْ إِنْظَرْتُمْ
(پس از آن‌ها روی بگردان و بگو منتظر باشید) (سوره سجده، آیه 30)

این دستور، چون نسیمی که آرامش به ارمغان می‌آورد، بر اهمیت صبر، حلم و پرهیز از درگیری‌های بی‌فایده تأکید دارد و نظام تربیتی قرآن کریم را در مدیریت روابط اجتماعی به نمایش می‌گذارد.

15. اعراض و روان‌شناسی انسانی

اعراض بیش از حد، چون بیماری‌ای که روح را می‌فرساید، نشانه‌ای از اختلالات روانی و غفلت است. انسان، چون مسافری در مسیر معرفت، باید گوش شنوایی برای حقیقت داشته باشد و از اعراض بی‌جا پرهیز کند.

درنگ: اعراض بی‌جا، چون سدی در برابر نور هدایت، انسان را از خودآگاهی و اصلاح بازمی‌دارد و به انحطاط روحی و روانی می‌کشاند.

16. اعراض و نعمت‌های الهی

اعراض از نعمت‌های الهی، چون رد کردن آبی گوارا در بیابانی تفتیده، نشانه‌ای از ناسپاسی و غفلت است.

وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنْسَانِ أَعْرَضَ
(و چون به انسان نعمت دهیم، روی می‌گرداند) (سوره فصلت، آیه 51)

این رفتار، چون سایه‌ای که نور را می‌پوشاند، انسان را از شکر نعمت‌های الهی محروم می‌سازد و به انحطاط معنوی و مادی می‌کشاند.

17. نقش اعراض در جامعه

اعراض بی‌جا در جامعه، چون آتشی که آرامش را می‌سوزاند، به تجسس، فضولی و درگیری منجر می‌شود. قرآن کریم، با توصیه به اعراض از جاهلان، چون راهنمایی حکیم، بر لزوم مماشات و پرهیز از درگیری‌های بی‌مورد تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

«اعراض» در قرآن کریم، چون هشداری که در گوش جان طنین‌انداز است، از غفلت و ناسپاسی انسان سخن می‌گوید. این رفتار، که در روی‌گردانی از آیات و نعمت‌های الهی ریشه دارد، به زندگی تنگ و دشوار می‌انجامد. قرآن کریم، با توصیه به اعراض از جاهلان و تأکید بر صبر و حلم، نظام تربیتی جامعی برای مدیریت روابط اجتماعی ارائه می‌دهد. مؤمنان، با پرهیز از اعراض بی‌جا و گوش سپردن به آیات الهی، می‌توانند از تاریکی غفلت به سوی نور هدایت گام بردارند.

بخش سوم: ابلاغ در قرآن کریم

«ابلاغ»، چون مشعلی که راه هدایت را روشن می‌کند، به معنای رساندن پیام الهی است و از وظایف اصلی پیامبران به شمار می‌رود. این مفهوم، به‌ویژه در سوره مائده، با تأکید بر نقش امامت در تکمیل رسالت، جلوه‌ای ویژه یافته است.

18. ابلاغ و تکمیل رسالت

قرآن کریم، چون فرمانی الهی، به پیامبر دستور می‌دهد که آنچه از پروردگارش نازل شده را ابلاغ کند.

يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ
(ای پیامبر، آنچه از پروردگارت به تو نازل شده است برسان، و اگر چنین نکنی رسالت او را نرسانده‌ای) (سوره مائده، آیه 67)

این آیه، چون ستونی استوار، بر اهمیت ابلاغ امامت به‌عنوان جزء لاینفک رسالت تأکید دارد. بدون ابلاغ امامت، رسالت پیامبر به کمال نمی‌رسد.

19. امامت به‌مثابه علت مبقیه

امامت، چون جریانی که حیات دین را تداوم می‌بخشد، علت مبقیه نبوت است. بدون امامت، رسالت لوث شده و از بین می‌رود.

درنگ: امامت، چون ریشه‌ای که درخت دین را استوار نگه می‌دارد، ضامن بقای اسلام است و از طریق ائمه معصومین (ع) تحقق می‌یابد.

20. شأن نزول آیه ابلاغ

آیه ابلاغ، چون گوهری که در واقعه غدیر خم درخشید، به اعلام امامت امیرالمؤمنین (ع) پیوند خورده است. این آیه، نه تنها به بیان احکام حلال و حرام محدود نمی‌شود، بلکه تکمیل رسالت پیامبر را در اعلام عمومی امامت به تصویر می‌کشد.

21. حفاظت الهی در ابلاغ

خداوند، چون سپری استوار، پیامبر را در برابر تهدیدات و مخالفت‌ها حفظ می‌کند.

وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ
(و خدا تو را از مردم حفظ می‌کند) (سوره مائده، آیه 67)

این حفاظت، چون نوری که تاریکی را می‌زداید، تضمین‌کننده اجرای رسالت پیامبر در برابر موانع است.

22. عدم هدایت کافران

قرآن کریم، چون هشداری روشن، تأکید دارد که کافران به دلیل اصرار بر کفر، از هدایت الهی محروم می‌مانند.

إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ
(خداوند قوم کافران را هدایت نمی‌کند) (سوره مائده، آیه 67)

این اصل، چون خطی که مرز میان ایمان و کفر را ترسیم می‌کند، محدودیت کافران در پذیرش هدایت را نشان می‌دهد.

23. امامت و بقای دین

ائمه معصومین (ع)، چون نگهبانان گنج دین، با استمرار رسالت پیامبر، اسلام را حفظ کرده‌اند. نقش ایشان، به‌ویژه امام حسین (ع)، چون شعله‌ای که تاریکی را می‌شکافد، در بقای دین برجسته است.

جمع‌بندی بخش سوم

«ابلاغ» در قرآن کریم، چون کلیدی که درهای رسالت را می‌گشاید، نقشی محوری در تکمیل دین دارد. این مفهوم، با تأکید بر اعلام امامت در واقعه غدیر، نه تنها رسالت پیامبر را به کمال می‌رساند، بلکه از طریق ائمه معصومین (ع) بقای دین را تضمین می‌کند. حفاظت الهی از پیامبر و تأکید بر عدم هدایت کافران، نشان‌دهنده نظام حکیمانه‌ای است که قرآن کریم برای هدایت بشریت ترسیم کرده است.

بخش چهارم: عاصم در قرآن کریم

«عاصم»، چون سپری که از گزند حفظ می‌کند، یکی از اسمای حسنای الهی است که در قرآن کریم به‌صورت وصفی و خاص به کار رفته است. این صفت، نمایانگر قدرت بی‌مانند خداوند در حفظ پیامبر و مؤمنان از خطرات است.

24. عاصم به‌مثابه صفت الهی

خداوند، چون نگهبانی که هیچ خطری به او راه نمی‌یابد، خود را در قرآن کریم «عاصم» معرفی می‌کند.

وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ
(و خدا تو را از مردم حفظ می‌کند) (سوره مائده، آیه 67)

این صفت، چون نوری که در تاریکی می‌درخشد، نشان‌دهنده قدرت الهی در حفظ پیامبر از خطرات انسانی است و به‌عنوان اسمی خاص با معنایی عام به کار می‌رود.

25. اعتصام به خدا

قرآن کریم، چون راهنمایی که مسیر را نشان می‌دهد، به مؤمنان توصیه می‌کند که به خداوند پناه برند.

وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ
(و به خدا پناه ببرید که او مولای شماست) (سوره حج، آیه 78)

اعتصام به خدا، چون پناه بردن به قلعه‌ای استوار، نیازمند اخلاص و عمل صالح است تا انسان را از گزند گناهان و خطرات حفظ کند.

26. محدودیت‌های مخلوقات در برابر عاصم الهی

هیچ مخلوقی، چون سایه‌ای در برابر نور خورشید، نمی‌تواند در برابر اراده الهی عاصم باشد.

قُلْ مَنْ ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِكُمْ سُوءًا
(بگو چه کسی شما را از خدا حفظ می‌کند اگر او برایتان بدی بخواهد) (سوره احزاب، آیه 17)

این آیه، چون هشداری که حقیقت را آشکار می‌کند، بر محدودیت مخلوقات در برابر اراده الهی تأکید دارد و عاصم حقیقی را تنها خداوند می‌داند.

27. عاصم و معنای عام

«عاصم» به معنای نگه‌دارنده، در مخلوقات نیز دیده می‌شود، مانند دیوار، سقف یا لباس، اما این حفاظت، چون سایه‌ای موقت، محدود و مقید است. در مقابل، حفاظت الهی، چون نوری بی‌پایان، مطلق و بی‌حد است.

28. ترکیب اسمای الهی

ترکیب اسم «عاصم» با اسمای دیگر، چون لطیف یا کریم، چون طلسمی نورانی، اثرات معنوی و حفاظتی قوی‌تری ایجاد می‌کند. این ترکیب، با اخلاص و هدایت اولیای الهی، می‌تواند انسان را در مسیر کمال یاری رساند.

درنگ: ترکیب اسمای الهی، چون عاصم و لطیف، مانند کلیدی است که قفل‌های معنوی را می‌گشاید، اما نیازمند اخلاص و هدایت اولیای الهی است.

29. خطر استفاده نادرست از اسمای الهی

استفاده نادرست از اسمای الهی، چون ترکیب «عاصم» با «قاطع» یا «باطش»، مانند ریختن بنزین بر آتش است که می‌تواند به نتایج منفی منجر شود. این امر، چون بازی با شعله‌ای خطرناک، نیازمند دقت و هدایت اولیای الهی است.

جمع‌بندی بخش چهارم

«عاصم» در قرآن کریم، چون سپری الهی، نمایانگر قدرت خداوند در حفظ پیامبر و مؤمنان است. این صفت، با معنایی عام و خاص، از محدودیت مخلوقات در برابر اراده الهی سخن می‌گوید. اعتصام به خدا، با اخلاص و عمل صالح، انسان را در حرز الهی قرار می‌دهد، در حالی که ترکیب اسمای الهی، اگر با دقت و هدایت انجام شود، می‌تواند اثرات معنوی عمیقی به بار آورد.

بخش پنجم: اتمام و اکمال دین

«اکمال دین» در قرآن کریم، چون گوهری که در واقعه غدیر درخشید، به معنای تکمیل و بقای دین از طریق امامت است. این مفهوم، در سوره مائده، با تأکید بر نقش امامت در استمرار نبوت، به اوج خود می‌رسد.

30. اکمال دین و امامت

قرآن کریم، چون فرمانی الهی، اعلام می‌کند که دین با امامت به کمال رسیده است.

الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا
(امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را به‌عنوان دین شما پسندیدم) (سوره مائده، آیه 3)

این آیه، چون خورشیدی که آسمان دین را روشن می‌کند، به واقعه غدیر و اعلام امامت امیرالمؤمنین (ع) اشاره دارد و تکمیل‌کننده رسالت الهی است.

31. دفینه‌های قرآنی

آیات مربوط به امامت، چون گنج‌هایی پنهان در دل قرآن کریم، به‌صورت دفینه ارائه شده‌اند تا از تخریب قرآن توسط دشمنان جلوگیری شود. این شیوه نگارش، چون استراتژی‌ای حکیمانه، امکان توجیه آیات را برای دشمنان فراهم کرده تا قرآن کریم در طول تاریخ حفظ شود.

درنگ: آیات امامت، چون گنج‌هایی در دل قرآن کریم، به‌صورت دفینه ارائه شده‌اند تا از تخریب دشمنان در امان مانند و بقای دین تضمین شود.

32. یأس کافران و امامت

اعلام امامت در غدیر، چون ضربه‌ای که امید دشمنان را بر باد داد، کافران را از تضعیف دین ناامید کرد.

الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ
(امروز کسانی که کفر ورزیدند از دین شما ناامید شدند) (سوره مائده، آیه 3)

این یأس، چون خاموش شدن شعله امید کافران، نتیجه اعلام رسمی امامت بود که دین را در برابر توطئه‌های دشمنان استوار ساخت.

33. توجیه دشمنان و حفظ قرآن

قرآن کریم، چون کتابی که با حکمت الهی نگاشته شده، به گونه‌ای تنظیم شده که دشمنان بتوانند آیات را توجیه کنند و از تخریب آن خودداری ورزند. این استراتژی، چون سپری که قرآن را در طول تاریخ حفظ کرده، تضمین‌کننده بقای آن بوده است.

جمع‌بندی بخش پنجم

«اکمال دین» در قرآن کریم، چون نقطه اوج رسالت الهی، با اعلام امامت در غدیر به کمال رسید. آیات مربوط به امامت، به‌صورت دفینه‌هایی در دل قرآن کریم جای گرفته‌اند تا از گزند دشمنان در امان مانند. این استراتژی حکیمانه، همراه با یأس کافران از تضعیف دین، بقای اسلام را تضمین کرده و نقش ائمه معصومین (ع) را در استمرار نبوت برجسته ساخته است.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

مفاهیم «عرض»، «اعراض»، «ابلاغ»، «عاصم» و «اکمال دین» در قرآن کریم، چون رشته‌هایی در یک تار و پود، نظام هدایت و عدالت الهی را به تصویر می‌کشند. «عرض»، چون آیینه‌ای که حقیقت را بازمی‌تاباند، توانایی خداوند در ارائه خیر و شر به انسان‌ها را نشان می‌دهد. «اعراض»، چون سایه‌ای که نور هدایت را می‌پوشاند، از غفلت و ناسپاسی انسان سخن می‌گوید و پیامدهای آن را در زندگی تنگ و دشوار به نمایش می‌گذارد. «ابلاغ»، چون مشعلی که راه رسالت را روشن می‌کند، نقش کلیدی امامت در تکمیل دین را برجسته می‌سازد. «عاصم»، چون سپری الهی، حفاظت خداوند از پیامبر و مؤمنان را نشان می‌دهد و اعتصام به خدا را راهی برای رهایی از گزند می‌داند. در نهایت، «اکمال دین»، چون گوهری که در غدیر درخشید، با اعلام امامت، رسالت الهی را به کمال رساند و بقای دین را تضمین کرد.

این مفاهیم، چون ستارگانی در آسمان قرآن کریم، راه هدایت بشریت را روشن می‌کنند. تأمل در این آیات، نه تنها به فهم عمیق‌تر نظام الهی یاری می‌رساند، بلکه انسان را به سوی زندگی‌ای پویا، معنوی و بالنده سوق می‌دهد. بهره‌گیری از اسمای الهی، چون عاصم و عارض، و پرهیز از اعراض بی‌جا، می‌تواند انسان را در مسیر کمال و سعادت هدایت کند. این نوشتار، با دعوت به کاوش در دفینه‌های قرآنی، بر ضرورت مطالعه علمی و عمیق آیات الهی تأکید دارد تا جوامع بشری بتوانند از این گنجینه بی‌پایان بهره‌مند شوند.

با نظارت صادق خادمی