در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

ذکر الهی 70

متن درس

ذکر الهی

ذکر الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه 70 (تاریخ ۲۲/۵/۱۳۹۱)

مقدمه

موضوع ذکر و دعا از ارکان بنیادین عرفان اسلامی است که جایگاه ویژه‌ای در مسیر سلوک معنوی دارد. این مبحث، با رویکردی علمی و نظام‌مند، به تبیین تفاوت‌های بنیادین میان دعا و ذکر می‌پردازد و با استناد به آیات قرآن کریم، برتری ذکر را به دلیل خلوص آن در توجه به ذات الهی و فقدان طلب و طمع در آن برجسته می‌سازد. هدف، عرضه متنی است که برای مخاطبان تحصیل‌کرده و پژوهشگران حوزه عرفان اسلامی، هم از نظر علمی دقیق و هم از نظر ادبی جذاب باشد. این بخش، با الهام از محتوای اصلی، به بررسی تمایزات دعا و ذکر، ماهیت و مراتب ذکر، و نقش آن در سلوک معنوی می‌پردازد و با استناد به آیات قرآنی، تحلیل‌هایی عمیق و جامع ارائه می‌دهد.

بخش اول: تمایز دعا و ذکر در سلوک معنوی

ماهیت دعا و ذکر

دعا و ذکر، دو مفهوم محوری در عرفان اسلامی، هرچند در ظاهر قرابت دارند، اما از نظر ماهوی تفاوت‌های عمیقی دارند. دعا، عملی است که غالباً با طلب و خواستن همراه است و ممکن است به طمع مادی یا اخروی آلوده شود. در مقابل، ذکر، توجه خالص نفسانی به ذات الهی است که بدون الزام طلب، سالک را به قرب الهی رهنمون می‌سازد. این تمایز، ریشه در تفاوت‌های وجودی این دو عمل دارد: دعا به خواسته‌ای معین معطوف است، حال آنکه ذکر، حالتی درونی و نفسانی است که به یاد خدا و انس با او اختصاص دارد.

درنگ: دعا، به دلیل همراهی با طلب، مرتبه‌ای نازل‌تر از ذکر دارد که به توجه خالص به ذات الهی معطوف است و از طمع و خواستن مبراست.

ذکر مصدری و مفعولی

ذکر، از منظر مفهومی، به دو گونه تقسیم می‌شود: مصدری و مفعولی. ذکر مصدری، به معنای توجه نفسانی به خدا، حالتی درونی است که سالک را به یاد پروردگار و انس با او می‌کشاند. ذکر مفعولی، مانند قرآن کریم که به‌عنوان «ما یذکر به» شناخته می‌شود، وجودی خارجی دارد و ابزاری است که انسان را به یاد خدا می‌اندازد. این دوگانگی، نشان‌دهنده عمق و گستردگی مفهوم ذکر در سلوک معنوی است.

درنگ: ذکر، هم به معنای توجه نفسانی (مصدری) و هم به معنای ابزار یادآوری مانند قرآن (مفعولی) به کار می‌رود و این دوگانگی، جایگاه ویژه آن را در سلوک نشان می‌دهد.

برتری ذکر بر دعا

ذکر، به دلیل تمرکز بر توجه نفسانی و عدم نیاز به طلب، مرتبه‌ای والاتر از دعا دارد. دعا، هرچند ارزشمند است، اما غالباً با خواسته‌های مادی یا اخروی همراه می‌شود که ممکن است به طمع آلوده گردد. ذکر، اما، به دلیل خلوص و تمرکز بر قرب الهی، سالک را به مراتب عالی سلوک رهنمون می‌سازد. این برتری، ریشه در ماهیت نفسانی ذکر دارد که فارغ از هرگونه خواستن، به عشق و توجه خالص به خدا معطوف است.

درنگ: ذکر، به دلیل خلوص و تمرکز بر قرب الهی بدون طلب، مرتبه‌ای والاتر از دعا دارد که ممکن است به خواسته‌های مادی آلوده شود.

نتیجه‌گیری بخش اول

این بخش، با تبیین تمایزات دعا و ذکر، برتری ذکر را به دلیل خلوص و توجه نفسانی آن برجسته ساخت. ذکر، به‌عنوان حالتی درونی و فارغ از طلب، راهی است برای خروج از غفلت و رسیدن به قرب الهی. در مقابل، دعا، هرچند ارزشمند، به دلیل همراهی با طلب، مرتبه‌ای نازل‌تر دارد. این تمایز، چارچوبی برای فهم عمیق‌تر سلوک معنوی ارائه می‌دهد که در بخش‌های بعدی با استناد به آیات قرآنی گسترش خواهد یافت.

بخش دوم: دعا در آیات قرآن کریم

دعا به‌عنوان طلب

قرآن کریم، دعا را همواره با طلب و خواستن همراه می‌داند. این ویژگی، در آیات متعددی آشکار است که دعا را عملی معطوف به خواسته‌های مشخص معرفی می‌کنند. برای مثال:

هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ ۖ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً

(قرآن کریم، سوره آل‌عمران، آیه ۳۸): «آنجا بود که زکریا پروردگارش را خواند [و] گفت: پروردگارا! از جانب خود به من فرزندی پاکیزه عطا کن.» این آیه، نمونه‌ای از دعا به معنای طلب است که حتی در مورد انبیا نیز با خواستن همراه است.

دعا در شرایط اضطرار

انسان در هنگام گرفتاری به دعا روی می‌آورد، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید:

وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِيبًا إِلَيْهِ

(قرآن کریم، سوره زمر، آیه ۸): «و چون به انسان زیانی رسد، پروردگارش را در حالی که به سوی او بازگشت‌کننده است می‌خواند.» این آیه، گرایش طبیعی انسان به دعا در شرایط سختی را نشان می‌دهد که غالباً با طلب رفع مشکل همراه است.

دعا به‌عنوان طلب یاری

دعا گاهی به معنای طلب یاری است، مانند آنچه در مورد حضرت نوح علیه‌السلام آمده است:

فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ

(قرآن کریم، سوره قمر، آیه ۱۰): «پس پروردگارش را خواند که من مغلوبم، پس یاری کن.» این دعا، نمونه‌ای از طلب کمک در برابر مشکلات است که در دعا رایج است.

استجابت دعا

خداوند دعای بندگان را اجابت می‌کند، چنان‌که می‌فرماید:

وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ

(قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۸۶): «و چون بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو] من نزدیکم، دعای دعاکننده را چون مرا بخواند اجابت می‌کنم.» این آیه، بر قرب الهی و اجابت دعا تأکید دارد، اما همچنان دعا را به طلب مرتبط می‌کند.

دعای مضطر

خداوند دعای مضطر را اجابت کرده و بلا را برمی‌دارد:

أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ

(قرآن کریم، سوره نمل، آیه ۶۲): «یا آن کس که دعای درمانده را چون او را بخواند اجابت می‌کند و بلا را برمی‌دارد.» این آیه، بر اجابت دعای مضطر تأکید دارد که نمونه‌ای از دعا با طلب رفع مشکل است.

دعای قوم نوح

حضرت نوح علیه‌السلام برای قوم خود دعا کرد:

قَالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلًا وَنَهَارًا

(قرآن کریم، سوره نوح، آیه ۵): «گفت: پروردگارا! من قوم خود را شب و روز دعوت کردم.» این دعا، به معنای دعوت و طلب هدایت برای قوم است که باز هم با طلب همراه است.

نهی از دعای غیر خدا

دعا کردن از غیر خدا بی‌فایده است:

وَلَا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَ

(قرآن کریم، سوره یونس، آیه ۱۰۶): «و به جای خدا چیزی را که نه به تو سود می‌رساند و نه زیان می‌رساند مخوان.» این آیه، بر توحید در دعا تأکید دارد و دعا را منحصر به خداوند می‌داند.

نهی از شرک در دعا

دعا به غیر خدا، شرک است:

لَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ

(قرآن کریم، سوره قصص، آیه ۸۸): «با خدا معبودی دیگر مخوان.» این آیه، بر ضرورت اخلاص در دعا و پرهیز از شرک تأکید دارد.

گمراهی در دعای غیر خدا

دعا به غیر خدا، گمراهی است:

فَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ يَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لَا يَسْتَجِيبُ لَهُ

(قرآن کریم، سوره احقاف، آیه ۵): «پس کیست گمراه‌تر از آن که به جای خدا چیزی را می‌خواند که تا روز قیامت به او پاسخ نمی‌دهد.» این آیه، دعا به غیر خدا را نشانه گمراهی و بی‌ثمری می‌داند.

درنگ: تمامی آیات قرآنی مرتبط با دعا، بر طلب و خواستن تأکید دارند و دعا را عملی معطوف به خواسته‌های مشخص معرفی می‌کنند.

نتیجه‌گیری بخش دوم

این بخش، با بررسی آیات قرآنی مرتبط با دعا، نشان داد که دعا در قرآن کریم همواره با طلب و خواستن همراه است، چه در قالب طلب خیر، یاری، یا رفع بلا. این آیات، بر قرب الهی و استجابت دعا تأکید دارند، اما همگی دعا را به‌عنوان عملی طلب‌محور معرفی می‌کنند که آن را از ذکر متمایز می‌سازد. این تمایز، زمینه‌ساز فهم عمیق‌تر ذکر در بخش بعدی است.

بخش سوم: ذکر در قرآن کریم و سلوک معنوی

ذکر و فقدان طلب

برخلاف دعا، ذکر می‌تواند بدون طلب باشد و صرفاً به توجه نفسانی به خدا معطوف است:

فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ

(قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۵۲): «پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم.» این آیه، ذکر را به‌عنوان توجه خالص به خدا معرفی می‌کند که نیازی به طلب ندارد.

ذکر و رجاء به خدا

ذکر، برای کسانی است که به خدا و روز آخرت امید دارند:

لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا

(قرآن کریم، سوره احزاب، آیه ۲۱): «برای کسی که به خدا و روز واپسین امید دارد و خدا را بسیار یاد می‌کند.» این آیه، ذکر را با امید به خدا و آخرت مرتبط می‌کند که بدون طلب مادی است.

ذکر و تزکیه نفس

موفقیت در تزکیه نفس و ذکر خدا، به صلاح و کمال منجر می‌شود:

قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّىٰ وَذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّىٰ

(قرآن کریم، سوره اعلی، آیه ۱۴-۱۵): «به‌راستی کسی که خود را پاکیزه کرد و نام پروردگارش را یاد کرد و نماز گزارد رستگار شد.» این آیه، ذکر را به‌عنوان بخشی از فرآیند تزکیه و رستگاری معرفی می‌کند.

ذکر و اعمال صالح

ذکر، همراه با ایمان و اعمال صالح، کمال می‌آورد:

إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا

(قرآن کریم، سوره شعراء، آیه ۲۲۷): «مگر کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند و خدا را بسیار یاد کردند.» این آیه، ذکر را در کنار ایمان و عمل صالح، عاملی برای کمال می‌داند.

ذکر در مناسک حج

ذکر در مناسک حج، به یاد خدا معطوف است:

وَلْيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ

(قرآن کریم، سوره حج، آیه ۲۸): «و باید منافع خود را [در حج] ببینند و نام خدا را در روزهای معین یاد کنند.» این آیه، ذکر را بخشی از مناسک حج می‌داند که به یاد خدا و قرب به او معطوف است.

غفلت منافقین از ذکر

منافقین، به دلیل نفاق، ذکر خدا را جز اندکی انجام نمی‌دهند:

وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَىٰ يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا

(قرآن کریم، سوره نساء، آیه ۱۴۲): «و چون به [اقامه] نماز برخیزند، با بی‌میلی برخیزند، برای خودنمایی در برابر مردم، و خدا را جز اندکی یاد نکنند.» این آیه، بر اهمیت اخلاص در ذکر و نقد غفلت منافقین تأکید دارد.

ذکر و عشق الهی

ذکر حقیقی، با عشق و قرب به خدا همراه است و بدون طمع و طلب است. برخی، به اسم ذکر، طلب مادی دارند که این، ذکر حقیقی نیست، بلکه نوعی دعاست.

درنگ: ذکر حقیقی، با عشق و قرب به خدا همراه است و از طمع و طلب مبراست، در حالی که ذکری که با طلب همراه باشد، به دعا نزدیک‌تر است.

نقد ذکر ظاهری

ذکری که با طمع و طلب همراه باشد، ذکر حقیقی نیست، بلکه نوعی دعاست که به نفع مادی معطوف است. این نقد، بر ضرورت خلوص در ذکر و پرهیز از آلودگی به طمع تأکید دارد.

کمیابی ذکر حقیقی

ذکر حقیقی که بدون طلب و صرفاً برای یاد خدا باشد، بسیار نادر است، در حالی که طلب و دعا در میان مردم رایج است. این کمیابی، نشان‌دهنده دشواری رسیدن به مراتب عالی ذکر است.

درنگ: ذکر حقیقی، که صرفاً برای یاد خدا و بدون طلب است، بسیار نادر است و دشواری آن، بر عظمت این مقام معنوی دلالت دارد.

ذکر و توجه نفسانی

ذکر، امری نفسانی است، در حالی که طلب، امری اضافی و وابسته به خواسته‌هاست. این تمایز، بر ماهیت درونی و خالص ذکر تأکید دارد که آن را از دعا متمایز می‌کند.

ذکر و قرب الهی

ذکر، سالک را به قرب الهی می‌رساند:

وَاذْكُرْ رَبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ

(قرآن کریم، سوره آل‌عمران، آیه ۴۱): «و پروردگارت را بسیار یاد کن و به هنگام شامگاه و بامداد تسبیح گوی.» این آیه، بر استمرار ذکر و نقش آن در قرب به خدا تأکید دارد.

ذکر در برابر نسيان

ذکر، در برابر نسيان (فراموشی) قرار دارد:

وَاذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ

(قرآن کریم، سوره کهف، آیه ۲۴): «و پروردگارت را چون فراموش کردی یاد کن.» این آیه، ذکر را راهی برای خروج از نسيان و بازگشت به یاد خدا معرفی می‌کند.

ذکر در کتاب خدا

ذکر، در مورد انبیا نیز به کار رفته است:

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ ۚ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا

(قرآن کریم، سوره مریم، آیه ۴۱): «و در این کتاب ابراهیم را یاد کن، که او بسیار راستگو و پیامبر بود.» این آیه، ذکر را به‌عنوان یادآوری اوصاف انبیا و نقش آن در هدایت معرفی می‌کند.

ذکر نعمت‌های الهی

یادآوری نعمت‌های خدا نیز ذکر است:

وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ

(قرآن کریم، سوره مائده، آیه ۷): «و نعمت خدا را بر خود یاد کنید.» این آیه، ذکر نعمت‌های الهی را بخشی از ذکر خدا می‌داند که به شکر و توجه منجر می‌شود.

ذکر و وجل قلب

ذکر خدا، قلب مؤمنان را به وجل می‌آورد:

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ

(قرآن کریم، سوره انفال، آیه ۲): «مؤمنان همان کسانی‌اند که چون خدا یاد شود دل‌هایشان بترسد.» این آیه، بر تأثیر عمیق ذکر بر قلب مؤمنان و ایجاد خشیت الهی تأکید دارد.

ذکر و پرهیز از فساد

یادآوری نعمت‌های خدا، انسان را از فساد در زمین بازمی‌دارد:

وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ

(قرآن کریم، سوره اعراف، آیه ۷۴): «و نعمت خدا را بر خود یاد کنید و در زمین به فساد سر برمدارید.» این آیه، ذکر نعمت‌های الهی را عاملی برای پرهیز از فساد و حفظ تقوا می‌داند.

ذکر در عرفات

ذکر در عرفات، بخشی از مناسک حج است:

فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ

(قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۹۸): «و چون از عرفات بازگردید، خدا را در مشعرالحرام یاد کنید.» این آیه، بر اهمیت ذکر در موقعیت‌های خاص، مانند عرفات، تأکید دارد که سالک را از غفلت خارج می‌کند.

درنگ: ذکر در قرآن کریم، به‌عنوان توجه خالص به خدا، راهی برای خروج از غفلت، تزکیه نفس، و رسیدن به قرب الهی معرفی شده است.

نتیجه‌گیری بخش سوم

این بخش، با استناد به آیات قرآن کریم، نشان داد که ذکر، برخلاف دعا، می‌تواند فارغ از طلب باشد و به توجه خالص نفسانی به خدا معطوف است. ذکر، با تأثیر بر قلب مؤمنان، تزکیه نفس، و پرهیز از فساد، سالک را به مراتب عالی سلوک هدایت می‌کند. این ویژگی‌ها، ذکر را به‌عنوان ابزاری برای خروج از غفلت و رسیدن به قرب الهی معرفی می‌کنند.

بخش چهارم: چالش‌ها و مراتب ذکر در سلوک

غفلت در روابط انسانی

ذکر حقیقی، نه‌تنها به خدا، بلکه به خلق نیز توجه دارد. غفلت از روابط انسانی، مانند بی‌توجهی به نیازمندان، مانعی در مسیر سلوک است. برای مثال، طلاب که در ایام تحصیل با یکدیگر ارتباط دارند، گاه در ایام تعطیلی از یکدیگر غافل می‌شوند و این غفلت، نشان‌دهنده نقص در توجه به خلق است که با ذکر حقیقی منافات دارد.

درنگ: ذکر حقیقی، با توجه به خلق همراه است و غفلت از روابط انسانی، مانعی در مسیر سلوک معنوی است.

ذکر و مقامات عالی

ذکر، سالک را به قله‌های معنوی می‌رساند که در آن، دنیا، آخرت، شیطان، و غفلت وجود ندارد. این مقامات، نشان‌دهنده اوج سلوک است که ذکر خالص، سالک را به آن سوق می‌دهد. مانند کوهنوردی که به قله‌ای مرتفع می‌رسد، سالک در مراتب عالی ذکر، از هرگونه مزاحمت مادی و معنوی آزاد می‌شود.

خطر سقوط در ذکر

سالک در مراتب بالای ذکر، به دلیل عظمت الهی، ممکن است نتواند در آن مقام بماند و سقوط کند. مانند ائمه علیهم‌السلام که در مواجهه با عظمت الهی مدهوش می‌شدند، سالک نیز ممکن است به دلیل ناتوانی در تحمل این مراتب، از آن فرو افتد.

درنگ: مراتب عالی ذکر، به دلیل عظمت الهی، ممکن است برای سالک سنگین باشد و خطر سقوط معنوی را به همراه داشته باشد.

ذکر و ثبات در سلوک

برای ماندن در مراتب ذکر، سالک باید به ثبات و بقا دست یابد و از سالوس و ظاهرسازی پرهیز کند. ثبات در ذکر، نیازمند اخلاص و پرهیز از ریا و نمایش است که سالک را به پایداری معنوی می‌رساند.

ارزش دعا در سلوک

دعا، هرچند مرتبه‌ای نازل‌تر از ذکر دارد، ارزشمند است و حتی انبیا نیز دعا می‌کردند. برای مثال، دعای مأثور:

«اللَّهُمَّ أَدْخِلْنِي فِي كُلِّ خَيْرٍ وَأَخْرِجْنِي مِنْ كُلِّ شَرٍّ»: «خدایا مرا به هر خیر وارد کن و از هر شر خارج ساز.» این دعا، نشان‌دهنده ارزش دعا در سلوک است که با طلب خیر و دفع شر همراه است.

ذکر و اسم رب

اسم «رب» در ذکر، مراتب مختلفی دارد و سالک باید با انس و قرب، به مرتبه مناسب آن دست یابد. این مراتب، نیازمند شناخت و توجه عمیق به اسما الهی است.

نقد سوءاستفاده از اسم رب

برخی به اشتباه تصور می‌کنند با توسل به اسم رب، می‌توانند به خواسته‌های مادی برسند. این سوءاستفاده، با ماهیت ذکر حقیقی منافات دارد و بر ضرورت خلوص در ذکر تأکید می‌کند.

درنگ: سوءاستفاده از اسما الهی، مانند اسم رب، برای دستیابی به خواسته‌های مادی، با ماهیت ذکر حقیقی منافات دارد.

وظیفه در قبال فقرا

سالک باید نسبت به فقرا و ضعفا احساس مسئولیت کند و در صورت امکان، با تشخیص درست، به آن‌ها کمک کند. این وظیفه، بخشی از سلوک است که با توجه به خلق و رفع نیازهای محرومان همراه است.

غفلت از فقرا

غفلت از فقرا و ضعفا، نتیجه خیرگی و بی‌توجهی جامعه است که سالک باید از آن پرهیز کند. این غفلت، مانعی در مسیر سلوک است که با توجه به خلق و خیرخواهی قابل رفع است.

درنگ: توجه به فقرا و ضعفا، بخشی از سلوک معنوی است و غفلت از آن‌ها، مانعی در مسیر قرب الهی محسوب می‌شود.

نتیجه‌گیری بخش چهارم

این بخش، با بررسی چالش‌ها و مراتب ذکر، نشان داد که ذکر حقیقی، فراتر از لفظ و ظاهر، نیازمند خلوص، ثبات، و توجه به خلق است. خطر سقوط در مراتب عالی، ضرورت اخلاص و پرهیز از ریا، و وظیفه در قبال فقرا، همگی بر اهمیت سلوک جامع و مسئولانه تأکید دارند. ذکر، به‌عنوان قله سلوک، سالک را از غفلت، شیطان، و موانع مادی و معنوی آزاد می‌سازد.

جمع‌بندی نهایی

این اثر، با تبیین تفاوت‌های بنیادین میان دعا و ذکر، چارچوبی علمی و عمیق برای فهم این دو مفهوم در سلوک معنوی ارائه داد. ذکر، به دلیل خلوص و توجه نفسانی به خدا، مرتبه‌ای والاتر از دعا دارد که غالباً با طلب و خواستن همراه است. آیات قرآن کریم، با تأکید بر طلب‌محور بودن دعا و خلوص ذکر، راهنمایی برای سالکان و پژوهشگران فراهم می‌کنند. ذکر، به‌عنوان ابزار خروج از غفلت و رسیدن به قرب الهی، سالک را به قله‌های معنوی هدایت می‌کند. نقد سوءاستفاده از اسما الهی و تأکید بر وظیفه در قبال فقرا، دعوتی به سلوک جامع و مسئولانه است. این کتاب، با ارائه دیدگاهی نظام‌مند و عملی، منبعی ارزشمند برای پژوهشگران عرفان اسلامی است که به تأمل عمیق در حقیقت ذکر و سلوک دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی