در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

ذکر الهی 81

متن درس

ذکر الهی

ذکر الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه ۸۱ (۳ / ۶ / ۱۳۹۱)

مقدمه

سلوک معنوی، چونان سفری است که سالک در آن با بال‌های ذکر و معرفت به سوی قله‌های قرب الهی پرواز می‌کند. ذکر الهی، چون آبی زلال، حیات‌بخش روح و روان آدمی است و قواعد سلوک، چون نقشه‌ای دقیق، راه را به سوی مقصد هموار می‌سازد. این نوشتار، با تأمل در درس‌گفتارهای جلسه ۸۱، به بررسی قواعد و محتوای ذکر، انواع اذکار عام و خاص، و ضرورت خودجوشی و اخلاص در سلوک می‌پردازد..

بخش اول: قواعد و محتوای ذکر در سلوک

تعریف قواعد و محتوا

در مسیر سلوک، دو رکن اساسی قواعد و محتوا به مثابه ستون‌های اصلی بنا شناخته می‌شوند. قواعد، شامل دستورات، اصول، و فروع سلوک است که چارچوبی علمی و عملی برای سالک فراهم می‌آورد. این قواعد، چونان قالبی است که مواد ذکری را شکل می‌دهد و به آن نظم می‌بخشد. محتوای ذکر، شامل مواد ذکری نظیر آیات قرآنی، روایات، و اسماء الهی است که روح سلوک را تشکیل می‌دهند. این دو رکن، مکمل یکدیگرند و بدون یکی، دیگری ناقص می‌ماند.

قرآن کریم: ﴿وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً﴾ (الأعراف: ۲۰۵) (و پروردگارت را در دل خود با تضرع و ترس یاد کن).

این آیه بر اهمیت قواعد و محتوای ذکر در سلوک تأکید دارد، چرا که ذکر درونی و با تضرع، نیازمند قواعدی است که قلب را به سوی حق متمایل سازد.

ضرورت قواعد

قواعد سلوک، چونان دستورالعمل‌هایی هستند که سالک را از پرتگاه‌های گمراهی حفظ می‌کنند. این قواعد شامل اصول اعتقادی، فروع عملی، و دستورات اخلاقی است که سالک را در مسیر صحیح هدایت می‌کند. بدون قواعد، ذکر به پراکندگی می‌انجامد و از اثرگذاری بازمی‌ماند.

ماهیت محتوا

محتوای ذکر، مواد اولیه‌ای است که روح سالک را تغذیه می‌کند. این مواد شامل آیات قرآنی، روایات مأثور، و اسماء الهی است که هر یک، چون غذایی معنوی، به حیات روحی سالک قوام می‌بخشد. این محتوا، گاه به صورت عام و گاه به صورت خاص، در مراتب مختلف سلوک به کار می‌رود.

درنگ: قواعد سلوک، چارچوبی علمی و عملی برای ذکر فراهم می‌آورد، و محتوای ذکر، روح و جان سلوک را تغذیه می‌کند.

بخش دوم: انواع اذکار و نقش آن‌ها در سلوک

تقسیم‌بندی اذکار

اذکار به دو دسته کلی عام و خاص تقسیم می‌شوند. اذکار عام، چون آب و نان، برای حیات معنوی سالک ضروری‌اند و شامل مراتب اولی، ثانوی، و نهایی می‌شوند. اذکار خاص نیز، با درجات مختلف (خاص، خاص‌الخاص، و اخص‌الخواص)، برای مراتب بالاتر سلوک طراحی شده‌اند.

قرآن کریم: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا﴾ (الأحزاب: ۴۱) (ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خدا را بسیار یاد کنید).

این آیه بر ضرورت کثرت ذکرهای عام و نقش آن‌ها در استمرار سلوک تأکید دارد.

اذکار عام اولی

اذکار عام اولی، چونان آب، نان، و نمک، برای حیات معنوی ضروری‌اند. این اذکار شامل «سبحان الله»، «الحمد لله»، «لا إله إلا الله»، و «الله أكبر» هستند که باید هر روز در زندگی سالک جاری باشند. این اذکار، مانند هوایی که تنفس می‌شود، برای بقای معنوی سالک حیاتی‌اند.

قرآن کریم: ﴿فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ﴾ (النصر: ۳) (پس پروردگارت را با حمد تسبیح گوی و از او آمرزش بخواه).

این آیه بر نقش اذکار عام اولی، مانند تسبیح و استغفار، در سلوک تأکید دارد.

دسته‌بندی اذکار عام

اذکار عام به سه دسته توحیدی، اوصاف الهی، و ولایی تقسیم می‌شوند. اذکار توحیدی، مانند «لا إله إلا الله»، بر یگانگی حق تأکید دارند. اذکار اوصاف الهی، مانند «سبحان الله»، بر تنزیه و تقدیس حق متمرکزند. اذکار ولایی، مانند صلوات، پیوند سالک با اولیای الهی را تقویت می‌کنند.

قرآن کریم: ﴿فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ﴾ (الواقعة: ۷۴) (پس به نام پروردگار بزرگت تسبیح گوی).

این آیه بر اهمیت اذکار اوصاف الهی و توحیدی در سلوک تأکید دارد.

اذکار استغفاری

اذکار استغفاری، مانند «استغفر الله وأتوب إليه» و «استغفر الله ربي وأتوب إليه»، برای طلب آمرزش و توبه دائمی‌اند. این اذکار، چون آبی پاک‌کننده، قلب سالک را از آلودگی گناه شست‌وشو می‌دهند و باید به‌صورت شبانه‌روزی جاری باشند.

قرآن کریم: ﴿وَاسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ﴾ (هود: ۳) (و از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس به سوی او بازگردید).

این آیه بر ضرورت استمرار اذکار استغفاری در زندگی سالک تأکید دارد.

اذکار بسیط و مرکب

اذکار به دو نوع بسیط و مرکب تقسیم می‌شوند. اذکار بسیط، مانند «سبحان الله»، ساده و مستقیم‌اند و بر یک جنبه از سلوک تأکید دارند. اذکار مرکب، مانند «سبحان الله والحمد لله ولا إله إلا الله والله أكبر»، چندوجهی‌اند و مراتب مختلف سلوک را در بر می‌گیرند. این اذکار، به‌ویژه تسبیحات اربعه، در نمازهای واجب و مستحب، جایگزین سوره حمد می‌شوند و از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند.

قرآن کریم: ﴿سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى﴾ (الأعلى: ۱) (نام پروردگار والایت را تسبیح گوی).

این آیه بر نقش اذکار بسیط در سلوک تأکید دارد.

درنگ: اذکار عام اولی، مانند سبحان الله و استغفر الله، برای حیات معنوی ضروری‌اند و باید به‌صورت مداوم در زندگی سالک جاری باشند.

بخش سوم: ضرورت خودجوشی و اخلاص در سلوک

خودجوشی در سلوک

سلوک، چونان رودی است که باید از چشمه درون سالک بجوشد، نه آنکه با اجبار و فشار به جریان افتد. نفس سالک باید خودجوش و تشنه ذکر شود، مانند گرسنگی که خودبه‌خود انسان را به سوی غذا می‌کشاند. اجبار در سلوک، نفس را از مسیر اصیل خود دور می‌کند و به تخریب آن می‌انجامد.

قرآن کریم: ﴿لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ﴾ (البقرة: ۲۵۶) (در دین هیچ اجباری نیست).

این آیه بر ضرورت خودجوشی و اختیار در مسیر معنوی تأکید دارد.

پرهیز از سالوس و ریا

سلوک، چون گلی است که در خاک اخلاص می‌روید. سالوس و ریا، مانند آفتی، این گل را پژمرده می‌سازد. ظاهر‌سازی با کسوت‌های دینی یا شطحیات درویشی، سلوک را از اصالت خود دور کرده و به انحراف می‌کشاند. سالک باید از هرگونه تظاهر و خودنمایی دوری گزیند.

قرآن کریم: ﴿إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ﴾ (المائدة: ۲۷) (خداوند تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد).

این آیه بر ضرورت اخلاص و دوری از ریا در سلوک تأکید دارد.

نقد علم دینی غیراصیل

علم دینی، زمانی که به ظاهر‌سازی یا شطحیات آلوده شود، از حقیقت خود فاصله می‌گیرد. این انحراف، مانند سایه‌ای است که نور حقیقت را می‌پوشاند و سالک را از مسیر حق بازمی‌دارد. علم دینی اصیل، باید در خدمت تعالی معنوی و هدایت سالک باشد.

قرآن کریم: ﴿وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ﴾ (البقرة: ۴۲) (حق را با باطل نیامیزید).

این آیه بر ضرورت حفظ اصالت در علم دینی و سلوک تأکید دارد.

سلوک معصومانه

سلوک اصیل، چونان راهی است که معصومان پیموده‌اند. این سلوک، عاری از شطحیات درویشی و سالوس دینی است و با خودجوشی و طلب نفس همراه است. سالک باید با تأسی به اولیای الهی، مسیر خود را هموار سازد.

قرآن کریم: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا﴾ (الأنبياء: ۷۳) (و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما هدایت می‌کردند).

این آیه بر سلوک معصومانه و پیروی از اولیای الهی تأکید دارد.

درنگ: سلوک اصیل، با خودجوشی، اخلاص، و پیروی از معصومان، به دور از سالوس و شطحیات، به تعالی معنوی منتهی می‌شود.

بخش چهارم: نقش نفس در سلوک

خطر آزار نفس

آزار نفس، مانند باری است که سالک را از حرکت بازمی‌دارد. سلوک نباید به اجبار و فشار نفس منجر شود، بلکه نفس باید رام و هماهنگ با ذکر گردد. اجبار، نفس را از مسیر سلوک دور کرده و به تخریب آن می‌انجامد.

قرآن کریم: ﴿وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا﴾ (الطلاق: ۲) (و هر کس از خدا پروا کند، برایش راه خروجی قرار می‌دهد).

این آیه بر ضرورت سهولت و خودجوشی در سلوک تأکید دارد.

خودکار شدن نفس

نفس سالک، چون ساعتی خودکار، باید به‌گونه‌ای تربیت شود که به‌طور طبیعی به ذکر روی آورد. این خودجوشی، مانند خواب و بیداری، باید بدون اجبار و به‌صورت طبیعی رخ دهد. نفس خودکار، مانند چشمه‌ای است که بی‌نیاز از فشار خارجی، زلال ذکر را جاری می‌سازد.

قرآن کریم: ﴿إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ﴾ (إبراهيم: ۵۲) (تنها خردمندان متذکر می‌شوند).

این آیه بر نقش عقل و خودجوشی در سلوک تأکید دارد.

طلب نفس در سلوک

نفس سالک باید تشنه ذکر شود، مانند زمینی خشک که در انتظار باران است. این طلب، باید از درون سالک بجوشد، نه آنکه با زور و اجبار به او تحمیل شود. نفس تشنه، خود به سوی ذکر می‌شتابد و سلوک را به کمال می‌رساند.

قرآن کریم: ﴿وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا﴾ (العنكبوت: ۶۹) (و کسانی که در راه ما کوشیدند، به‌یقین به راه‌هایمان هدایتشان می‌کنیم).

این آیه بر نقش طلب و اشتیاق در سلوک تأکید دارد.

تخلق به ذکر

تخلق به ذکر، مانند کاشتن بذری است که در خاک وجود سالک ریشه می‌دواند. سالک باید ذکر را در وجود خود نهادینه کند، به‌گونه‌ای که نفس او با ذکر هماهنگ شده و آن را به‌طور طبیعی طلب کند.

حدیث: «تَخَلَّقُوا بِأَخْلَاقِ اللَّهِ» (با اخلاق الهی متخلق شوید).

این حدیث بر ضرورت تخلق به صفات الهی، از جمله ذکر، تأکید دارد.

درنگ: نفس سالک باید خودجوش، رام، و تشنه ذکر شود تا سلوک به کمال برسد.

بخش پنجم: دم مقطعی و تأثیر آن در سلوک

ماهیت دم مقطعی

دم، چون نسیمی است که روح ذکر را در وجود سالک زنده می‌کند. این دم ممکن است مقطعی باشد و در شرایط خاص به سالک عطا شود، اما تأثیر آن در سلوک عمیق و ماندگار است. دم مقطعی، مانند جرقه‌ای است که آتش ذکر را در قلب سالک شعله‌ور می‌سازد.

قرآن کریم: ﴿وَكَذَٰلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا﴾ (الشورى: ۵۲) (و این‌گونه روحی از امر خود به تو وحی کردیم).

این آیه بر نقش دم و هدایت مقطعی در سلوک تأکید دارد.

کاربرد دم در سلوک

دم مقطعی، مانند بارانی است که در لحظه‌ای خاص زمین خشک را سیراب می‌کند. این دم، سالک را در لحظات حساس سلوک یاری می‌دهد و او را به سوی مراتب بالاتر هدایت می‌کند. سالک باید با آمادگی قلبی، این دم را دریافت کند و از آن بهره‌مند شود.

درنگ: دم مقطعی، مانند نسیمی حیات‌بخش، ذکر را در وجود سالک زنده می‌کند و سلوک را به سوی کمال هدایت می‌نماید.

جمع‌بندی نهایی

سلوک معنوی، چونان سفری است که با ذکر الهی و قواعد نظام‌مند آن به سوی مقصد قرب الهی هدایت می‌شود. اذکار عام، مانند «سبحان الله»، «الحمد لله»، «لا إله إلا الله»، و «الله أكبر»، چون آب و نان، برای حیات معنوی سالک ضروری‌اند و باید به‌صورت مداوم در زندگی او جاری باشند. این اذکار، در مراتب توحیدی، اوصاف الهی، و ولایی، قلب سالک را به نور معرفت روشن می‌سازند. اذکار استغفاری، مانند «استغفر الله وأتوب إليه»، چون آبی پاک‌کننده، گناهان را می‌شویند و نفس را سبک می‌کنند. اذکار بسیط و مرکب، هر یک در مراتب سلوک، نقش ویژه‌ای ایفا می‌کنند. سلوک اصیل، با خودجوشی، اخلاص، و پیروی از معصومان، از آفت‌های سالوس و شطحیات به دور است. علم دینی، زمانی که از ظاهر‌سازی و انحرافات مصون باشد، راهنمای سالک به سوی حقیقت است. نفس سالک باید تشنه ذکر شود، مانند زمینی که در انتظار باران است، و با تخلق به ذکر، به مقام طهارت و طیب می‌رسد. دم مقطعی، چون جرقه‌ای، آتش ذکر را در قلب سالک شعله‌ور می‌سازد و او را به سوی کمال هدایت می‌کند. این نوشتار، با تبیین این مفاهیم، می‌کوشد راه سلوک را برای سالکان روشن سازد و آنان را به سوی تعالی معنوی رهنمون شود.

با نظارت صادق خادمی