در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

ذکر الهی 118

متن درس

ذکر الهی: تحلیل و تبیین ناز و نیاز در عرفان اسلامی

ذکر الهی: تحلیل و تبیین ناز و نیاز در عرفان اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه (118)

مقدمه

مفهوم ناز و نیاز در فرهنگ عرفانی و دینی اسلامی، به‌ویژه در اندیشه‌های عالمان دینی، جایگاهی برجسته و عمیق دارد. این مفهوم، که ریشه در تعامل عاشقانه و معرفتی با پدیده‌های هستی و خالق آن دارد، از منظری چندلایه و ژرف مورد بررسی قرار گرفته است. ناز و نیاز، به‌مثابه دو بال پرواز معنوی، انسان را به سوی درک وحدت وجود و قرب الهی رهنمون می‌سازد. ساختار ارائه‌شده به‌صورت نظام‌مند و در قالب بخش‌هایی با عناوین معنادار تنظیم گردیده تا ضمن حفظ تمامی محتوای اصلی، با افزودن توضیحات تکمیلی، مفاهیم را برای مخاطبان تحصیل‌کرده و محیط‌های آکادمیک روشن‌تر سازد.

بخش اول: ناز پدیده‌ها، جلوه‌ای از فیض الهی

تبیین مفهوم ناز در هستی

تمامی پدیده‌های هستی، اعم از موجودات عالی و دانی، به‌واسطه لطف و عنایت بی‌منت خداوند، دارای ناز و زیبایی ذاتی‌اند. این ناز، جلوه‌ای از فیض الهی است که در تنوع و کثرت پدیده‌ها، بدون نیاز به ظهور ظاهری، متجلی می‌شود. ناز در این معنا، به لطافت و ظرافت وجودی اشیاء اشاره دارد که هر یک، به‌مثابه آیینه‌ای از صفات الهی، شأنی از شئون خالق را بازمی‌تابانند. این دیدگاه، هستی را به‌سان تابلویی عظیم از تجلیات الهی می‌نگرد که هر جزء آن، از سنگ و گیاه تا انسان، حامل نشانه‌ای از جمال و جلال خداوند است.

درنگ: ناز پدیده‌ها، جلوه‌ای از فیض بی‌منت الهی است که در تنوع و ظرافت هستی متجلی می‌شود و نیازمند شناخت و رعایت ادب در تعامل است.

ادب تعامل با پدیده‌ها

تعامل با پدیده‌های هستی، از ابزار ساده مانند تیشه تا اشیاء روزمره چون صندلی و انگشتری، نیازمند رعایت آدابی خاص است. برای نمونه، نشستن بر صندلی نباید با بی‌توجهی و سهل‌انگاری همراه باشد، بلکه باید با حضور ذهن، سلام و اذن صورت گیرد. این ادب، نشانه‌ای از معرفت و احترام به نظم الهی در هستی است که انسان را به سوی کمال وجودی هدایت می‌کند. رعایت این آداب در تمامی شئون زندگی، از استفاده از ابزار تا پوشیدن زیورآلات، ضرورتی عرفانی و اخلاقی است.

درنگ: رعایت ادب در تعامل با پدیده‌ها، نشانه‌ای از حضور ذهن و احترام به نظم الهی است که انسان را به کمال وجودی رهنمون می‌سازد.

پیامدهای بی‌احترامی به پدیده‌ها

بی‌احترامی به اشیاء، مانند پرت کردن لباس یا ابزار، شکوه و شکایت معنوی و مصیبت در پی دارد. انسان باید خیر و عشق خود را نثار پدیده‌ها کند تا از نقض نظم هستی و ظلم به مخلوقات الهی پرهیز نماید. این دیدگاه، اشیاء را موجوداتی هوشمند و آگاه می‌داند که نسبت به رفتار انسان واکنش نشان می‌دهند. بی‌احترامی به آن‌ها، نوعی نقض حرمت الهی است که پیامدهای معنوی و اخلاقی به دنبال دارد.

درنگ: بی‌احترامی به پدیده‌ها، نقض نظم هستی و ظلم به مخلوقات است که پیامدهای معنوی و اخلاقی در پی دارد.

بخش دوم: نیاز و ناز، دو بال قرب الهی

تمایز نیاز و ناز

نیاز به پدیده‌ها از منظر احتیاج مادی است، در حالی که ناز کشیدن از آن‌ها از باب قرب، معرفت و عشق صورت می‌گیرد. هر پدیده‌ای آداب خاص خود را در تعامل طلب می‌کند. نیاز، رویکردی کاربردی و مادی است، اما ناز، رویکردی عاشقانه و معرفتی است که انسان را به تعالی روحی و قرب الهی سوق می‌دهد. این تمایز، به تفاوت در نیت و کیفیت تعامل اشاره دارد که در نهایت، انسان را به درک عمیق‌تری از وحدت وجود هدایت می‌کند.

درنگ: نیاز، رویکردی مادی و کاربردی است، اما ناز، تعاملی عاشقانه و معرفتی است که به تعالی روحی منجر می‌شود.

نمونه‌های بی‌ادبی و اهمیت نظم

قراردادن اشیاء بر روی کتاب یا نان، مصداقی از بی‌ادبی به پدیده‌هاست. کسی که ناز پدیده‌ها را می‌کشد، هر چیز را در جایگاه شایسته خود قرار می‌دهد و از ظلم و بی‌عدالتی به دور است. این نظم، نشانه‌ای از معرفت عرفانی است که با بی‌توجهی به شأن وجودی اشیاء در تضاد قرار دارد. رعایت این آداب، انسان را از اجحاف به مخلوقات بازمی‌دارد و او را به سوی صفا و کمال رهنمون می‌سازد.

درنگ: رعایت نظم و احترام به جایگاه اشیاء، نشانه‌ای از معرفت عرفانی و دوری از ظلم و بی‌عدالتی است.

هوشمندی و طهارت پدیده‌ها

کسی که ناز پدیده‌ها را می‌کشد، آن‌ها را هوشمند، آگاه، طاهر و مطهر می‌یابد. این ناز کشیدن نباید با اجحاف به هیچ پدیده‌ای، از جمله اعضای بدن انسان، همراه باشد. برای مثال، محدود کردن غیرطبیعی اعضای بدن، مانند دراز نکردن پا به بهانه احترام، ظلم به آن است و با اصول عرفانی ناسازگار است. این دیدگاه، پدیده‌ها را دارای شعور و پاکی ذاتی می‌داند که شایسته احترام و توجه‌اند.

درنگ: پدیده‌ها دارای شعور و طهارت ذاتی‌اند و ناز کشیدن از آن‌ها نباید با اجحاف به هیچ مخلوقی همراه باشد.

بخش سوم: تعادل در ریاضت و احترام به مخلوقات

ریاضت و مراقبت از بدن

ریاضت‌هایی که با ظلم به نفس همراه باشند، از منظر عرفانی ناپسندند. انسان باید بهترین نوع خواب و خوراک را داشته باشد، اما همراه با ناز کشیدن از مخلوقات الهی. بدن، امانتی الهی است و مراقبت از آن، بخشی از ادب معنوی است. ریاضت‌های افراطی که به جسم آسیب می‌رسانند، با حکمت الهی در تضادند و انسان را از مسیر تعالی بازمی‌دارند.

درنگ: ریاضت باید با احترام به بدن و رعایت تعادل همراه باشد، زیرا بدن امانتی الهی است.

احترام به لباس کهنه و بدن انسان

لباس کهنه را نباید مانند آشغال دور انداخت، بلکه باید با احترام با آن رفتار کرد. دین نیز با بدن انسان با حرمت رفتار می‌کند و دستور به دفن محترمانه آن داده است. این احترام، نشانه‌ای از درک عمیق از ارزش وجودی مخلوقات و ارتباط آن‌ها با خالق است. تبدیل لباس کهنه به دستمال یا دستگیره، نمونه‌ای از این احترام و توجه به شأن اشیاء است.

درنگ: احترام به اشیاء، حتی پس از پایان عمر مفیدشان، نشانه‌ای از درک ارزش وجودی مخلوقات است.

بخش چهارم: ذکر الهی و پیوند با ناز و نیاز

نقش ناز و نیاز در پرورش ذکر

گفتن ذکر بدون توان نیاز و ناز، قساوت‌زاست. نیاز و ناز، ذکر را پرورش می‌دهند و آن را به دل و عشق پیوند می‌زنند. ذکر، فراتر از عمل زبانی، نیازمند بستری عاطفی و معرفتی است که در سایه ناز و نیاز به تجربه‌ای عاشقانه تبدیل می‌شود. این کیفیت، ذکر را از یک عمل مکانیکی به عملی متعالی و اثرگذار مبدل می‌سازد.

درنگ: نیاز و ناز، ذکر را از قساوت به عشق و معرفت ارتقا می‌دهند و آن را به تجربه‌ای متعالی تبدیل می‌کنند.

تنظیم ذکر با رابطه نیکو با خلق

ذکر و رابطه با خدا باید با رابطه نیکو با خلق تنظیم شود. بدون رعایت ناز پدیده‌ها، ذکر مستجاب نمی‌شود و کیفیت آن کاهش می‌یابد. این پیوند عمیق میان عبادت و اخلاق، بر ضرورت توجه به خلق به‌عنوان مظهر الهی تأکید دارد. ذکر بدون این بستر، از اثرگذاری معنوی محروم می‌شود و حتی می‌تواند به قساوت قلب منجر گردد.

درنگ: ذکر مؤثر، نیازمند رابطه نیکو با خلق است؛ بدون آن، ذکر از کیفیت و استجابت محروم می‌ماند.

نمونه‌های عملی ناز کشیدن

اقداماتی مانند غذا دادن به بیمار، جفت کردن کفش دیگران، ایستادن در برابر دیگری، یا گرفتن دست کسی، همگی جلوه‌هایی از ناز کشیدن‌اند که انسان را به خدا نزدیک‌تر می‌کنند. این اعمال، محبت به حق‌تعالی را در قالب خدمت به خلق متجلی می‌سازند. همچنین، ناز کشیدن از طبیعت، حیوانات جنگل، دریاها، و حتی زندانیان محبوس، نشانه‌ای از توجه عاشقانه به مخلوقات و درک وحدت وجود است.

درنگ: ناز کشیدن از خلق و طبیعت، جلوه‌ای از محبت به حق‌تعالی و نشانه‌ای از درک وحدت وجود است.

مثال زلزله بم

در زلزله بم، پسربچه‌ای هشت‌ساله با محبت به برادر کوچک‌تر خود، ناز او را می‌کشید. این صحنه، نمونه‌ای برجسته از ناز کشیدن است که حتی ملائکه را متحیر می‌کند. این عمل، فراتر از سن و شرایط، جلوه‌ای از کمال انسانی و عشق عرفانی را به نمایش می‌گذارد.

درنگ: ناز کشیدن، عملی انسانی و عاشقانه است که فراتر از سن و شرایط، کمال وجودی را متجلی می‌سازد.

بخش پنجم: ناز کشیدن در گستره هستی

ناز کشیدن از طبیعت و موجودات

ناز کشیدن از حیوانات جنگل، دریاها، اقیانوس‌ها، و حتی زندانیان محبوس، توجهی عاشقانه به مخلوقات الهی است. این رویکرد، دامنه ناز و نیاز را به تمامی هستی گسترش می‌دهد و انسان را به درک عمیق‌تری از ارتباط همه پدیده‌ها با خالق رهنمون می‌سازد. حتی پدیده‌های به‌ظاهر بی‌جان، مانند ریگ‌های بیابان و ماسه‌های سرگردان، شایسته احترام و توجه‌اند.

درنگ: ناز کشیدن از تمامی مخلوقات، نشانه‌ای از درک وحدت وجود و احترام به شأن الهی آن‌هاست.

ویژگی‌های آب در ناز کشیدن

آب، به‌عنوان نمادی از لطافت و قدرت الهی، ناز دیگر پدیده‌ها را می‌کشد، آن‌ها را در آغوش می‌گیرد و صفا می‌بخشد. آب، در عین ضعف ظاهری، می‌تواند موج‌های سهمگین ایجاد کند و جلوه‌ای از قهاریت الهی را به نمایش بگذارد. این ویژگی، انسان را به تأمل در صفات الهی در مخلوقات دعوت می‌کند.

درنگ: آب، نمادی از لطافت و قدرت الهی، با ناز کشیدن از پدیده‌ها، انسان را به تأمل در صفات خالق دعوت می‌کند.

ناز کشیدن از همسر و فرزندان

ناز کشیدن از همسر، به‌ویژه در لذت بردن از غذایی که با عشق تهیه شده، جلوه‌ای از محبت به حق‌تعالی است. این توجه عاشقانه، روابط خانوادگی را به بستری برای تعالی معنوی تبدیل می‌کند و بر اهمیت عشق و احترام در زندگی روزمره تأکید دارد.

درنگ: ناز کشیدن از همسر و فرزندان، محبت به حق‌تعالی را در روابط خانوادگی متجلی می‌سازد.

بخش ششم: ملکوت ذکر و پیوند با ناز و نیاز

ملکوت ذکر تهلیل

کسی که ناز و نیاز را رعایت می‌کند، ملکوت ذکر تهلیل را می‌یابد. ذکر او عالمی را زیر و رو می‌کند و بسمله‌اش فتح‌الفتوح می‌شود. این دیدگاه، ذکر را به‌عنوان عملی متعالی معرفی می‌کند که در سایه ناز و نیاز، به قدرتی معنوی دست می‌یابد و انسان را با ساکنان آسمان‌ها هم‌نشین می‌سازد.

درنگ: ذکر در سایه ناز و نیاز، به قدرتی معنوی دست می‌یابد و انسان را به ملکوت الهی پیوند می‌دهد.

ترکیب نماز، نیاز و ناز

نماز، نیاز و ناز قابلیت ترکیب دارند. عبادت و خدمت به خلق باید توأمان باشند و هیچ‌یک جایگزین دیگری نمی‌شود. این اصل، بر جامعیت دین در توجه به ابعاد عبادی و اخلاقی تأکید دارد. خدمت به خلق، مکمل عبادت است و بدون آن، عبادت ناقص می‌ماند.

درنگ: عبادت و خدمت به خلق، دو رکن مکمل‌اند که در ترکیب با ناز و نیاز، انسان را به کمال می‌رسانند.

آیات قرآنی و ناز کشیدن خداوند

قرآن کریم:
وَهَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَىٰ ۝ إِذْ رَأَىٰ نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى ۝ فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ يَا مُوسَىٰ ۝ إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ۝ وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَى ۝ إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي
(سوره طه، آیات ۹ تا ۱۴)

آیا خبر موسی به تو رسیده است؟ هنگامی که آتشی دید، به خانواده‌اش گفت: درنگ کنید، زیرا من آتشی دیدم. شاید از آن شعله‌ای برایتان بیاورم یا در پرتو آن، راهی یابم. پس چون به آن رسید، ندا داده شد: ای موسی! این منم، پروردگار تو. پای‌افزارهایت را بیرون آور، زیرا تو در وادی مقدس طوی هستی. من تو را برگزیده‌ام، پس به آنچه وحی می‌شود گوش فرا ده. منم من، خدایی که جز من خدایی نیست. پس مرا پرستش کن و به یاد من نماز برپا دار.

این آیات، نمونه‌ای از تعامل عاشقانه خداوند با بنده‌اش را نشان می‌دهند. خداوند با فروتنی و لطافت، موسی را مورد خطاب قرار می‌دهد و این، الگویی برای ناز کشیدن انسان از مخلوقات است.

بخش هفتم: نقد انحرافات در علم دینی

نقد کاسبی در دین

امروزه، به‌جای ناز کشیدن از بندگان، کاسبی و سودجویی رواج یافته که حتی به دین خدا رحم نمی‌کند. این انحراف، مانع تحقق ذکر حقیقی می‌شود و علم دینی را از معرفت و عشق تهی می‌سازد. ناز کشیدن، رویکردی است که به جای سودجویی، بر محبت و قرب الهی متمرکز است.

درنگ: کاسبی در دین، مانع تحقق ذکر حقیقی است و علم دینی را از معرفت و عشق تهی می‌سازد.

نقد تجویز ذکر بدون ناز و نیاز

تجویز ذکرهای زیاد بدون توجه به ناز و نیاز، گمراه‌کننده است. ناز کشیدن، انسان را صفا می‌بخشد و او را به مخلوقات نزدیک می‌کند. این انتقاد، متوجه برخی رویکردهای عرفانی است که ذکر را به‌صورت مکانیکی و بدون توجه به بستر عاطفی و اخلاقی تجویز می‌کنند. علم دینی بر تعادل میان ذکر، نیاز و ناز تأکید دارد.

درنگ: تجویز ذکر بدون ناز و نیاز، گمراه‌کننده است و کیفیت ذکر را کاهش می‌دهد.

نقد شعر «عبادت به‌جز خدمت خلق نیست»

این شعر از منظر دینی ناقص است، زیرا عبادت و خدمت به خلق باید توأمان باشند و هیچ‌یک جایگزین دیگری نمی‌شود. این نقد، بر لزوم جامعیت در دینداری تأکید دارد. خدمت به خلق، مکمل عبادت است، اما نمی‌تواند جایگزین آن شود، زیرا هر یک شأن خاص خود را دارد.

درنگ: عبادت و خدمت به خلق، مکمل یکدیگرند و هیچ‌یک نمی‌تواند جایگزین دیگری شود.

بخش هشتم: شرایط ذکر مؤثر

ویژگی‌های ذکر مؤثر

ذکر مؤثر، نیازمند ترکیب نماز، نیاز و ناز است. فرد متکبر، بخیل یا کاهل در عبادت، نمی‌تواند ذکر مستجاب داشته باشد. این نکته، بر اهمیت تهذیب نفس و رعایت آداب معنوی و اخلاقی در ذکر تأکید دارد. ذکر، تنها در بستر معرفت و عشق به خلق و خالق مؤثر است.

درنگ: ذکر مؤثر، نیازمند تهذیب نفس و ترکیب نماز، نیاز و ناز است.

ناز کشیدن اهل معرفت

اهل معرفت، هر مخلوقی را ظهور خدا می‌بینند و ناز آن را به اندازه ناز خداوند می‌کشند. آن‌ها حتی ناز نفس خود را با حرمت عجیب می‌کشند. این دیدگاه، مبتنی بر وحدت وجود است که هر پدیده‌ای را مظهر الهی می‌داند. احترام به نفس، نشانه‌ای از درک این وحدت و احترام به خالق است.

درنگ: اهل معرفت، با ناز کشیدن از مخلوقات و نفس خود، وحدت وجود و احترام به خالق را متجلی می‌سازند.

جمع‌بندی نهایی

مفهوم ناز و نیاز در عرفان اسلامی، به‌عنوان دو رکن اساسی در تعامل با پدیده‌های هستی و ذکر الهی، جایگاهی محوری دارد. ناز کشیدن، رویکردی عاشقانه و معرفتی است که انسان را به درک عمیق‌تری از وحدت وجود و ارتباط با خالق رهنمون می‌سازد. این مفهوم، نه‌تنها در تعامل با اشیاء و موجودات، بلکه در روابط انسانی و عبادت نیز کاربرد دارد. رعایت ادب در برابر پدیده‌ها، توجه به طهارت و هوشمندی آن‌ها، و ترکیب ذکر با نیاز و ناز، انسان را به کمال وجودی و قرب الهی نزدیک‌تر می‌کند. نقدهای مطرح‌شده در برابر انحرافات علم دینی، بر لزوم بازگشت به معرفت و عشق در دینداری تأکید دارند. این نوشتار، با حفظ تمامی محتوای اصلی درس‌گفتارها، تلاش کرد تا با زبانی فاخر و علمی، این مفاهیم را برای مخاطبان تحصیل‌کرده تبیین کند.

با نظارت صادق خادمی