متن درس
تحلیل و تبیین تمهید القواعد: وحدت وجود و مراتب ظهور
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۷۶)
دیباچه
کتاب تمهید القواعد، اثر صائنالدین علی بن محمد ترکه اصفهانی، از عارفان و حکیمان برجسته قرون هشتم و نهم هجری، دریچهای است به سوی فهم عمیق وجودشناسی عرفانی. این اثر، با نگاهی ژرف به مفاهیم بنیادین وجود، از جمله وجود مطلق، وجود ذهنی و عینی، و نسبت آنها با ذات حق تعالی، جایگاه ویژهای در عرفان نظری دارد. متن حاضر، با تکیه بر محتوای درسگفتار جلسه هفتاد و ششم، به بررسی دقیق و منظم مباحث این کتاب میپردازد. هدف آن است که با زبانی روشن و وزین، مفاهیم پیچیده عرفانی را در قالبی منسجم و متناسب با فضای علمی ارائه نماید، گویی که خواننده در سفری به سوی حقیقت وجود، گام به گام با عارف همراه میشود.
بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
بخش اول: وحدت وجود ذهنی و عینی
پاسخ به اشکال مستشکل
در بررسی اشکال مستشکل، عارف با استناد به اصل وحدت وجود، بر این نکته تأکید میورزد که کون ذهنی در ذات خود کون عینی است و تمایز میان این دو صرفاً اعتباری است. متن اصلی چنین بیان میدارد:
و جوابه أن الكون الذهني هو الكون العيني بالذات و إن كان مغايراً بالاعتبار
ترجمه: پاسخ آن است که کون ذهنی همان کون عینی است به نحو بالذات، هرچند از حیث اعتباری مغایر باشد.
این بیان، به روشنی نشان میدهد که وجود ذهنی، هرچند در تقسیمبندیهای عقلی در مقابل وجود عینی قرار میگیرد، در حقیقت بخشی از وجود مطلق عینی است که مقابل عدم قرار دارد. عارف با این استدلال، دوگانگی میان وجود ذهنی و عینی را رد میکند و بر یگانگی وجود تأکید میورزد. وجود ذهنی، به مثابه شاخهای از درخت تنومند وجود مطلق، نمیتواند جدا از ریشه عینی خود باشد.
رد دوگانگی با حمل شایع
مستشکل مدعی است که وجود ذهنی به حمل شایع، یعنی به اعتبار عقل موجود در خارج، میتواند خارجی تلقی شود. در پاسخ، عارف استدلال میکند که این اعتبار ثانوی است و وجود ذهنی به حمل اولی در خارج ممتنع است:
نه بلكه الكون الذهني هو الكون العيني بالذات و إن كان مغايراً له بالاعتبار يعني بلحاظ ذهن بلحاظ مباحث تقسيمي
ترجمه: بلکه کون ذهنی همان کون عینی است به نحو بالذات، هرچند از حیث اعتباری، یعنی به لحاظ ذهنی و در مباحث تقسیمی، مغایر باشد.
این استدلال بر تمایز میان حمل اولی و حمل شایع در فلسفه تأکید دارد. وجود ذهنی به حمل اولی تنها در ذهن موجود است و نمیتواند بهعنوان وجودی مستقل در مقابل کون عینی مطرح شود. گویی وجود ذهنی سایهای است که تنها در پرتو وجود عینی معنا مییابد.
بخش دوم: وجود مطلق و مراتب آن
وجود مطلق مقابل عدم
وجود مطلق، که مقابل عدم است، حقیقتی یگانه است که تمامی مراتب وجود، از ذات حق تعالی تا اعیان ثابته، ارواح، مثال و وجود ذهنی را دربرمیگیرد:
الوجود المطلق بالمعنى الذي ذهب إليه المحققون و عرفاء الأعلى
ترجمه: وجود مطلق به معنایی که محققان و عرفای والامقام به آن معتقدند.
این وجود مطلق عرفانی، برخلاف مفهوم مشائی که ذهنی است، حقیقتی عینی و واجبالوجود است. تمامی مراتب وجود، از جمله وجود ذهنی، بخشی از این حقیقت یگانهاند و نمیتوانند بهعنوان وجوداتی مستقل مطرح شوند. همانگونه که رودهای بسیار به دریا میپیوندند، مراتب وجود نیز در اقیانوس وجود مطلق غرق میشوند.
شئون ذاتی و ظهور ذات
وجود مطلق دارای احوال اولیهای است که شئون ذاتی نامیده میشوند و اقتضای ظهور ذات را دارند:
و هي أن الوجود المطلق له أحوال لأقتضائها أن يظهر الذات بحسبها
ترجمه: وجود مطلق دارای احوالی است که اقتضای آنها این است که ذات به حسب آنها ظاهر شود.
این شئون ذاتی، که همان اسماء و صفات الهی هستند، بستری برای ظهور ذات فراهم میکنند. ذات حق تعالی بدون این شئون نمیتواند ظاهر شود، گویی که نور ذات از منشور اسماء به رنگهای گوناگون تجلی مییابد.
مراتب ظهور: از اسماء تا ناسوت
ظهور ذات در مراتب مختلف، از اسماء و صفات آغاز شده و به اعیان ثابته، ارواح، مثال و نهایتاً عالم حس (ناسوت) میرسد:
و تلك الشئون المسماة في مرتبة أخرى بالأعيان الثابتة
ترجمه: و این شئون در مرتبهای دیگر اعیان ثابته نامیده میشوند.
اعیان ثابته، که مظاهر اسماء الهی هستند، در مرتبهای متأخر از اسماء قرار دارند. این سلسلهمراتب نزولی، نشاندهنده ترتیبی است که ذات از طریق آن در عالم حس متجلی میشود. گویی ذات، چون چشمهای جوشان، از مبدأ خود به سوی مراتب پایینتر جاری میشود.
بخش سوم: نقد و تحلیل اصطلاحات فلسفی
نقد اصطلاح کون عینی و ذهنی
اصطلاح کون عینی در مقابل کون ذهنی، که در فلسفه رایج است، مورد نقد قرار میگیرد:
و لا اعتبار هيهنا بالموجودية بالفرض لأن الكلام في الوجود العيني
ترجمه: در اینجا اعتباری برای موجودیت بالفرض نیست، زیرا سخن در وجود عینی است.
عارف استدلال میکند که تمامی وجودات عینی هستند و اصطلاح کون عینی مقید در مقابل ذهنی نادرست است، زیرا وجود به معنای عینی بودن است. این نقد، به استفاده نادرست از اصطلاحات فلسفی در برابر حقیقت عرفانی وجود اشاره دارد. وجود، چون آفتابی است که هیچ سایهای جز نور خود نمیپذیرد.
اعتباری بودن احوال و احکام وجود
تمامی احوال و احکام وجود، چه کلی و چه جزئی، اعتباری و نسبی هستند:
إنما هي اعتبارات و نسب عدمية
ترجمه: اینها صرفاً اعتبارات و نسبتهای عدمی هستند.
این احوال و احکام، از جمله تقسیمبندیهای عینی و ذهنی، نمیتوانند حقیقت وجود مطلق را تغییر دهند. گویی این تقسیمات، چون خطوطی بر آب، تنها در نگاه ذهن پدیدار میشوند و در حقیقت وجود محو میگردند.
بخش چهارم: پاسخهای حکمی و عرفانی
پاسخ حکمی: وجود ذهنی بهعنوان مرتبهای از وجود عینی
در پاسخ حکمی، وجود ذهنی بهعنوان مرتبهای از وجود عینی تأیید میشود:
فإن عرض المعاني العقلية إنما هو للوجود العيني إيضاً لكن في بعض مراتبه
ترجمه: عرض معانی عقلی تنها برای وجود عینی است، اما در برخی از مراتب آن.
وجود ذهنی، هرچند در مرتبهای متأخر از وجود عینی قرار دارد، در ذات خود عینی است. این پاسخ، با پایبندی به چارچوب فلسفی، نشان میدهد که وجود ذهنی بدون وجود عینی ممکن نیست، گویی ذهن، آینهای است که تنها انعکاس وجود عینی را بازمیتاباند.
پاسخ عرفانی: ظهورات بهجای وجودات
در پاسخ عرفانی، تمامی مراتب وجود ظهورات وجود مطلق هستند:
إنما هي ظهورات لذات ليس لها دخل في حقيقة الوجود من حيث هي
ترجمه: اینها صرفاً ظهورات ذات هستند که هیچ دخالتی در حقیقت وجود از حیث خود ندارند.
این پاسخ، با تأکید بر وحدت وجود، هرگونه وجود مستقل را نفی میکند. تمامی مراتب، از اسماء تا ناسوت، ظهورات حقاند و هیچ فرد مستقلی وجود ندارد. گویی همه موجودات، چون موجهایی بر سطح اقیانوس وجود مطلق، تنها جلوهای از آن حقیقت یگانهاند.
بخش پنجم: ترتیب رتبی و وابستگی مراتب
ترتیب رتبی در ظهورات
ظهورات وجود دارای ترتیب رتبی هستند، بهگونهای که وجود ذهنی متأخر از وجود عینی است:
لا يمكن ظهور الذات بالأبعد منها إلا بعد ظهورها الأقرب
ترجمه: ظهور ذات با مراتب دورتر ممکن نیست، مگر پس از ظهور مراتب نزدیکتر.
این ترتیب نشان میدهد که وجود ذهنی وابسته به وجود عینی است، زیرا ذهن برای تحقق وجود ذهنی به عقل عالم نیاز دارد. گویی هر مرتبه، چون پلهای است که تنها با تکیه بر پله پیشین میتوان به آن گام نهاد.
مثالهای فلسفی برای تبیین ترتیب
مثالهایی مانند تقدم آتش بر حرارت یا عدد بر زوجیت، ترتیب رتبی را نشان میدهند:
فإن عرض بعض اللواحق قد يكون مسبوقاً بلحوق أقدم رتبة
ترجمه: عرض برخی لواحق ممکن است مسبوق به لحوق مقدمتر از نظر رتبه باشد.
این مثالها نشان میدهند که موصوف (مانند آتش) از نظر رتبی مقدم بر صفت (مانند حرارت) است. در مراتب وجود نیز، وجود عینی مقدم بر وجود ذهنی است، گویی وجود عینی، چون ریشهای است که شاخههای وجود ذهنی از آن میرویند.
بخش ششم: نقد نهایی اشکال مستشکل
اشکال مستشکل، که مدعی وجود دو کون متمایز (عینی و ذهنی) است، رد میشود:
و لا اعتبار هيهنا بالموجودية بالفرض لأن الكلام في الوجود الموجود بنفسه الواجب بالذات
ترجمه: در اینجا اعتباری برای موجودیت بالفرض نیست، زیرا سخن در وجود موجود بالذات و واجبالوجود است.
این نقد تأکید دارد که موضوع بحث عرفانی، وجود مطلق مقابل عدم است، نه کون عینی مقید در مقابل ذهنی. اشکال مستشکل به دلیل خلط میان این دو سطح از بحث بیاعتبار است. گویی مستشکل، به جای دیدن اقیانوس وجود، تنها به امواج سطحی آن نظر دوخته است.
جمعبندی
این بخش از تمهید القواعد، با تکیه بر وحدت وجود، به بررسی نسبت میان وجود ذهنی و عینی میپردازد. عارف با ارائه دو پاسخ حکمی و عرفانی، اشکال مستشکل را رد میکند. در پاسخ حکمی، وجود ذهنی بهعنوان مرتبهای از وجود عینی تأیید میشود، اما در پاسخ عرفانی، تمامی مراتب وجود بهعنوان ظهورات حق معرفی شده و هرگونه وجود مستقل نفی میگردد. تقسیمبندی عینی و ذهنی صرفاً اعتباری است و نمیتواند وحدت وجود مطلق را نقض کند. این بحث، چون چراغی روشن، راه را برای فهم عمیقتر حقیقت وجود در عرفان نظری هموار میسازد.