متن درس
تحلیل و تبیین تمهید القواعد: مراتب ظهور و علم الهی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۹۱)
دیباچه
کتاب «تمهید القواعد» اثر صائنالدین علی بن محمد ترکه اصفهانی، حکیم و عارف برجسته سدههای هشتم و نهم هجری، از آثار بنیادین در عرفان نظری است که به کاوش در مفاهیم عمیق وجودشناسی، وحدت وجود، مراتب ظهور، و رابطه ذات با اسماء و صفات الهی میپردازد. این نوشتار، با تکیه بر متن اصلی کتاب و تحلیل درسگفتارهای جلسه نود و یکم، به تبیین دقیق و منسجم این مباحث میپردازد. هدف، ارائه متنی است که مفاهیم عرفانی را با زبانی روشن و وزین به خوانندگان منتقل کند، گویی نوری که از مشکات ذات برمیخیزد و مراتب وجود را روشن میسازد.
بخش یکم: مقدمهای بنیادین در فهم تعین و ظهور
در عرفان نظری، فهم مراتب وجود و رابطه میان ذات و صفات الهی از اهمیت بسزایی برخوردار است. متن «تمهید القواعد» در این بخش، با استناد به آیه شریفه ﴿بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ﴾ (به نام خداوند بخشنده مهربان) و آیه ﴿هُوَ ٱلْأَوَّلُ وَٱلْآخِرُ وَٱلظَّاهِرُ وَٱلْبَاطِنُ﴾ (اوست اول و آخر و ظاهر و باطن)، به تبیین مقدمهای ضروری برای فهم تعین و ظهور میپردازد. این مقدمه، چونان کلیدی است که درهای فهم مراتب وجود را میگشاید.
درنگ: مقدمهای که در این بخش مطرح میشود، بنیادی است برای فهم مراتب ظهور و تعینات الهی، که بدون وقوف بر آن، درک دقیق رابطه ذات و صفات ممکن نیست.
متن اصلی چنین آغاز میشود:
ثم إنّ هاهنا مقدمةً أخرى لابدّ من الوقوف عليها
(آنگاه مقدمهای دیگر است که ناگزیر باید بر آن وقوف یافت).
بخش دوم: مراتب تعین و ترتب صفات الهی
تعین: ظرف ظهور ربوبی
ظرف تعین، چونان ظرفی است که نور ربوبیت در آن متجلی میشود، از احدیت (مندمج در ذات) به واحدیت (مفصل در صفات) سیر میکند. این سیر، گویی سفری است از وحدت مطلق به کثرت اسمائی، که در آن صفات الهی بهتدریج در مراتب وجودی ظهور مییابند.
درنگ: ظرف تعین، ظرف ظهور ربوبی است که از احدیت به واحدیت سیر میکند، و این ترتب، نظم وجودی صفات را نشان میدهد.
وجود: مبدأ وجوب و تقدم بر صفات
وجود، همان وجوب است، زیرا وجود غیر وجوبی متصور نیست. در این نگاه، وجود چونان ریشهای است که سایر صفات (حیات، علم، قدرت) از آن میرویند. متن اصلی تأکید میکند که وجود، مبدأ همه صفات است و هیچ وجودی جز وجوب نمیتواند باشد.
متن عربی:
الوجود هو الوجوب لأنّه لا وجودَ غيرَ الوجوب
(وجود، وجوب است، زیرا وجود غیر وجوبی وجود ندارد).
حیات: مادر اسماء
در روایات، حیات بهعنوان «ام الائمة الاسماء» (مادر اسماء) معرفی شده است، اما از منظر وجودی، پس از وجوب قرار میگیرد. حیات میتواند غیر وجوبی باشد، اما وجود، تنها وجوبی است. این تقدم وجود بر حیات، چونان تقدم سرچشمه بر جویبار است.
درنگ: حیات، هرچند در روایات بهعنوان مادر اسماء شناخته میشود، در مراتب وجودی پس از وجوب قرار دارد، زیرا وجود، مبنای همه صفات است.
ترتیب صفات در عرفان و نقل
در صناعت عقلانی و نقلی، ترتیب صفات الهی بهصورت وجود (وجوب)، حیات، علم، و قدرت است. این ترتیب، چونان نردبانی است که سالک را از مرتبه وجوب به سوی مراتب دیگر صفات هدایت میکند.
متن عربی:
في لسان العرفان، الحياة يمكن أن تكون ظهورَ الوجود الواجب
(در لسان عرفان، حیات میتواند ظهور وجود واجب باشد).
بخش سوم: نقد مفهوم طرفین و بطون
نفی طرفین در ظرف تعین
مفهوم «طرفین» (بطون و ظهور) در ظرف تعینات الهی نادرست است، زیرا صفات الهی عرضی نبوده و ترتبیاند. صفات الهی، چونان حلقههای زنجیری بههمپیوستهاند که در مراتب وجودی ترتب دارند، نه در عرض یکدیگر.
متن عربی:
لا طرفين عندنا، فما الطرف؟ إنّ الطرف في وعاء التعيّنات الإلهيّة ليس موجوداً أصلاً
(دو طرف نداریم، طرف چیست؟ در ظرف تعینات الهی اصلاً طرف وجود ندارد).
درنگ: صفات الهی، نه عرضیاند و نه در عرض یکدیگر قرار دارند، بلکه ترتبی و در سلسله مراتب وجودیاند.
تقدم باطن بر ظاهر در نزول و صعود
در ظرف تعین (نزول)، باطن بر ظاهر تقدم دارد، اما در ظرف سلوک (صعود)، ظاهر بر باطن تقدم مییابد. این تفاوت، چونان حرکت خورشید است که در طلوع نورش را میگستراند و در غروب به سوی باطن بازمیگردد.
متن عربی:
في وعاء التعيّن، الباطن يتقدّم على الظاهر، وفي الصعود، الظاهر يتقدّم على الباطن
(در ظرف تعین، باطن بر ظاهر تقدم دارد، و در صعود، ظاهر بر باطن تقدم دارد).
تفسیر آیه شریفه
آیه ﴿هُوَ ٱلْأَوَّلُ وَٱلْآخِرُ وَٱلظَّاهِرُ وَٱلْبَاطِنُ﴾ (اوست اول و آخر و ظاهر و باطن) بر مراتب نزولی (باعث) و صعودی (وارث) دلالت دارد. در نزول، باطن مقدم است، و در صعود، ظاهر تقدم مییابد.
درنگ: آیه کریمه، مراتب نزول (باعث) و صعود (وارث) را تبیین میکند، که در آن تقدم باطن در نزول و ظاهر در صعود روشن میشود.
نقد لفظ بطون
لفظ «بطون» برای ذات نادرست است، زیرا ذات، فاقد مراتب کثرت است و تنها باطن دارد. این نقد، چونان اصلاح آینهای است که تصویر ذات را از هرگونه کثرت پاک میکند.
متن عربی:
ما البطون؟ إنّ البطون في الذات ليست موجودة
(بطون چیست؟ در ذات، بطون وجود ندارد).
بخش چهارم: علم الهی: کمال ذاتی و اسمائی
علم ذاتی و علم صفاتی
علم الهی به دو قسم تقسیم میشود: علم ذات به ذات (کمال ذاتی، فاقد غیریت) و علم ذات به صفات و مظاهر (کمال اسمائی، با لحاظ کثرت). علم ذاتی، چونان نوری است که در ذات خود متجلی است، و علم اسمائی، چونان پرتوهایی است که در مظاهر میدرخشد.
متن عربی:
علم الذات بالذات، وعلم الذات بالصفات والمظاهر بلا ريب ولا زيادة ولا نقص ولا صورة ولا غيريّة
(علم ذات به ذات، و علم ذات به صفات و مظاهر، بدون ریب، زیاده، نقص، صورت، یا غیریت).
درنگ: علم الهی یا ذاتی است (فاقد غیریت) یا اسمائی (با لحاظ کثرت)، و هر دو در ذات مندمجاند.
ظهور و حضور در علم الهی
ظهور الهی، مستلزم حضور همه شئون، احوال، و اعتبارات ذاتی، حتی محسوسات، بهصورت کلی و جملی است. این حضور، چونان آینهای است که همه مراتب وجود را در خود منعکس میکند.
متن عربی:
إنّ الظهور المذكور لمّا كان مستلزماً للحضور على وجه كلّي جملي
(ظهور مذکور، چون مستلزم حضور است، بهصورت کلی و جملی).
نقد لفظ شعور
لفظ «شعور» به دلیل دلالت مادّی، برای توصیف علم الهی نامناسب است و باید با «حضور» جایگزین شود. این نقد، چونان صیقل دادن گوهر علم است تا از هرگونه نقص لفظی پاک شود.
متن عربی:
الشعور صفة ماديّة، ولكن لأنّه في ضيق قد جيء به، فقل إنّ الظهور مستلزم لحضور جميع الأشياء
(شعور صفتی مادی است، اما چون در تنگنا بوده، آورده شده؛ بگو این ظهور، مستلزم حضور همه اشیاء است).
کمال ذاتی و غنای مطلق
علم ذاتی، کمال ذاتی است که مستلزم غنای مطلق و ظهور ذات در باطن خود بدون نیاز به غیریت است. این کمال، چونان قلهای است که هیچ نیازی به غیر در آن راه ندارد.
متن عربی:
فحينئذ يسمّى هذا الشعور في عرفهم بالكمال الذاتي المستلزم للغنى المطلق
(آنگاه این شعور در اصطلاح عرفا، کمال ذاتی نامیده میشود که مستلزم غنای مطلق است).
کمال اسمائی
علم به شئون ذاتی (اسماء)، کمال اسمائی است که نه به معنای اظهار ذوات برای خود یا یکدیگر، بلکه به معنای حضور آنها در ظرف اسمائی است.
متن عربی:
وإمّا أن يكون متعلّقُ الشُّعور المذكور، نفسَ الشُّؤون الذاتيّة، لا بإظهار ذواتها لأنفسها أو بإظهار بعضِها للبعض في المراتب
(یا اینکه متعلق شعور مذکور، نفس شئون ذاتی باشد، نه به اظهار ذوات برای خود یا یکدیگر در مراتب).
بخش پنجم: اولیاء الهی و علم عنداللهی
اولیاء الهی، با اتصال به حق، به همه شئون علم دسترسی دارند، برخلاف دیگران که بهصورت تدریجی علم را کسب میکنند. این علم عنداللهی، چونان دری است که به سوی حقیقت مطلق گشوده میشود.
درنگ: اولیاء الهی، بهواسطه اتصال به ذات، به علم جامع دست مییابند که همه شئون را در بر دارد.
عصمت و توفیق الهی
عصمت، نبوت، و امامت، همگی از مرتبه توفیق الهی ناشی میشوند. توفیق، چونان نسیمی است که از جانب حق میوزد و سالک را به سوی کمال هدایت میکند.
ترجمه روایت:
(کار با آمدن کار است، نه با کردن کار؛ مهره چون نیک بیفتد، همهکس نراد است)
(کار با آمدنش کار است، نه با انجام دادنش؛ چون مهره نیک بیفتد، همهکس توانمند است).
بخش ششم: نقد تغایر و تبیین وحدت
نفی تغایر در مقام ذات
در اعتبار اول (مقام ذات)، هیچ تغایری میان ذات و اسماء یا میان خود اسماء نیست. این وحدت، چونان آینهای است که همه انعکاسات در آن یکی میشوند.
متن عربی:
فاعلم: أنّه لا مغايرةَ بالاعتبار الأوّل بين الذات وكلِّ واحدٍ من الأسماء الأربعة
(بدان که در اعتبار اول، هیچ تغایری میان ذات و هر یک از اسماء چهارگانه نیست).
تمایز نسبی در ظرف واحدیت
در اعتبار دوم (ظهور)، میان ذات و اسماء و میان خود اسماء (مانند وجود و علم)، تمایز نسبی وجود دارد. این تمایز، چونان سایههایی است که در نور واحد پدیدار میشوند.
متن عربی:
وأمّا بالاعتبار الثّاني فبينهما تمايزٌ نسبيٌ
(و اما در اعتبار دوم، میان آنها تمایز نسبی است).
تقدم وجود بر علم
در ظرف ظهور، وجود بر علم تقدم دارد، زیرا وجود، نفس شئون است، در حالی که علم، معلومات را در عالم معانی شامل میشود.
متن عربی:
فالوجودُ متعلَّقُه بهذا الاعتبار نفسُ الشّؤون المذكورة من جهة الظهور
(وجود، متعلقش در این اعتبار، نفس شئون مذکور از جهت ظهور است).
درنگ: در ظرف ظهور، وجود بر علم تقدم دارد، زیرا وجود، نفس شئون است، در حالی که علم، به معلومات در عالم معانی مربوط است.
بخش هفتم: نقد عبارات مصنف و پاسخ به اشکالات
نقد مطابقت عبارات
عبارات مصنف در این بخش با برهان توحید ذاتی و نفی تعین خاص و اثنینیت سازگار نیست، زیرا حصول علمی و موجبیت، به تغایر و تعین خاص دلالت دارند.
متن عربی:
لا يقال: عبارةُ المصنّف هيهنا لا يطابق ما مَهَّده قبلَ هذا بالبرهان
(نگویید: عبارات مصنف در اینجا با آنچه پیشتر با برهان مهیا کرده، مطابقت ندارد).
پاسخ به اشکال
پاسخ به این نقد آن است که نزاع، صرفاً لفظی است و ناشی از استفاده مصنف از اصطلاحات مشائی است. در حقیقت، معانی الفاظ پس از تبیین، با اصول توحید ذاتی سازگار است.
متن عربی:
لأنّا نقول: مرجعُ هذا النّزاع إلى مجرّد العبارة وارتكاب المصنّف هيهنا الألفاظ المذكورة
(زیرا ما میگوییم: مرجع این نزاع به صرف عبارات و استفاده مصنف از الفاظ مذکور است).
تبیین حصول علمی و موجبیت
حصول علمی و موجبیت، بر اساس تبیین مصنف در «الحکمة الرشیدیة»، با وحدت وجود سازگار است و به تغایر یا تعین خاص منجر نمیشود.
متن عربی:
على أنّا نقول: إنّ القولَ بالحصول العلمي والموجبيّة… لا يستدعي شيئآ ممّا ذكَرتم
(و ما میگوییم: قول به حصول علمی و موجبیت، چیزی از آنچه ذکر کردید را اقتضا نمیکند).
بخش هشتم: تبیین ادراک و تأثیر
ادراک، نه صرف حصول، بلکه حصول خاصی است که مستلزم استحضار مؤثر اثرش باشد. این ادراک، چونان پلی است که میان ذات و مظاهر پیوند میزند.
متن عربی:
لا يَتحقّقُ الإدراکُ بمجرّد الحصول للأمر المجرّد فقط
(ادراک، تنها با حصول امر مجرد محقق نمیشود).
درنگ: ادراک، حصول خاصی است که مستلزم استحضار مؤثر اثرش است، و شدت و ضعف آن به قدرت تأثیر وابسته است.
جمعبندی
این نوشتار، با تکیه بر متن «تمهید القواعد» و درسگفتارهای جلسه نود و یکم، به تبیین مراتب تعین، ظهور، و علم الهی پرداخت. تأکید بر تقدم وجود (وجوب) بر سایر صفات، نفی عرضیت در صفات الهی، و تمایز میان کمال ذاتی و اسمائی، از مهمترین دستاوردهای این تحلیل است. نقد مفاهیمی چون «بطون» و «شعور» نشاندهنده ضرورت دقت در انتخاب الفاظ است. علم الهی، بهعنوان نوری جامع، همه شئون را در بر میگیرد، و اولیاء الهی بهواسطه اتصال به حق، به این علم دست مییابند. این متن، چونان مشکاتی است که نور حقیقت را در مراتب وجود منعکس میسازد.
با نظارت صادق خادمی