در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

تمهید القواعد 131

متن درس





بررسی کمال انسان کامل و نقد اشکالات ادراکات حسی و مرگ در تمهید القواعد

بررسی کمال انسان کامل و نقد اشکالات ادراکات حسی و مرگ در تمهید القواعد

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۳۱)

دیباچه

کتاب «تمهید القواعد» اثر صائن‌الدین علی بن محمد ترکه اصفهانی، حکیم و عارف برجسته سده‌های هشتم و نهم هجری، گوهری تابناک در آسمان عرفان نظری است که با نگاهی ژرف به وجودشناسی، مراتب هستی و جایگاه انسان در نظام خلقت می‌پردازد. این اثر، با ساختاری منظم و منطقی، پلی است میان حکمت نظری و عملی، که انسان را به مثابه موجودی جامع و کامل در مرکز توجه قرار می‌دهد. در این نوشتار، با تمرکز بر مباحث جلسه یکصد و سی و یکم، به تبیین کمال انسان کامل، نقش ادراکات حسی و رفع شبهات مرتبط با مرگ پرداخته می‌شود. این بررسی، با پیوند میان مفاهیم عرفانی و قرآنی، تلاش دارد تا نوری بر جایگاه انسان در سیر صعودی وجود افکند، چنان‌که گویی آینه‌ای است که حقیقت انسان را در برابر دیدگان حقیقت‌جویان قرار می‌دهد.

بخش یکم: کمال انسان کامل و ملکه ادراکات

در نگاه عرفانی صائن‌الدین، انسان کامل به مثابه قله‌ای است که تنها با کسب ملکه ادراکات در مراتب گوناگون به آن دست می‌یابد. این ملکه، نه صرف وجود ادراکات حسی یا عقلی، بلکه توانایی نهادینه‌شده‌ای است که انسان را از قیود ظاهری آزاد ساخته و به سوی کمال وجودی رهنمون می‌سازد. متن اصلی چنین بیان می‌دارد:

وَالْإِنْسَانُ الْمُتَكَمِّلُ لَا يَكُونُ كَحَالِهِ إِلَّا أَنْ يَحْصُلَ لَهُ مَلَكَةُ هَذِهِ الْإِدْرَاكَاتِ فِي مَرَاتِبِهِ

انسان کامل، کمالش را جز با کسب ملکه این ادراکات در مراتب مختلف به دست نمی‌آورد.

این سخن، چونان کلیدی است که درهای معرفت را می‌گشاید. ملکه، در اینجا، به معنای اقتدار اختیاری است که انسان را از بند ادراکات خام و محدود رها می‌سازد. این توانایی، انسان را به موجودی جامع تبدیل می‌کند که توانایی ادراک در مراتب حسی، عقلی و قلبی را در خود جمع دارد.

درنگ: کمال انسان کامل در گرو کسب ملکه ادراکات است، نه صرف وجود ادراکات، که این ملکه انسان را به جامعیت وجودی می‌رساند.

قرآن کریم نیز این جامعیت را تأیید می‌کند:

وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا

و به آدم همه نام‌ها را آموخت (بقره: ۳۱).

بخش دوم: ادراکات حسی و عدم مانعیت برای کمال

یکی از شبهات محوری که در این جلسه بررسی می‌شود، این است که آیا ادراکات حسی مانع وصول به کمالات عقلی و قلبی‌اند؟ متن اصلی در پاسخ به این شبهه چنین می‌گوید:

وَلَا يَكُونُ إِدْرَاكُ الْحِسِّيِّ وَمَا يَلْزَمُهُ مِنَ الْقُيُودِ إِلَى الصِّلَةِ لَهُ بِالطَّبْعِ مَانِعًا لِسَائِرِ الظُّرُوفِ الْبَاقِيَةِ

ادراک حسی و قیود ناشی از آن، به طور طبیعی مانع سایر شرایط باقی‌مانده نیست.

این بیان، چونان نوری است که تاریکی شبهه را می‌زداید. ادراکات حسی، اگر به ملکه تبدیل شوند و انسان خود را به آنها مقید نکند، نه تنها مانع کمال نیستند، بلکه به مثابه پله‌هایی برای صعود به مراتب بالاتر عمل می‌کنند. توصیه عرفانی به تخلیه حواس ظاهری، نه به معنای نفی ادراکات حسی، بلکه به منظور رهایی از تقید به آنهاست تا باطن سالک برای دریافت معارف الهی آماده شود.

درنگ: ادراکات حسی، در صورت عدم تقید، مانع کمال نبوده و به عنوان مبادی کمال عمل می‌کنند.

قرآن کریم نیز بر محدودیت ادراکات حسی در صورت تقید اشاره دارد:

يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا

ظاهری از زندگی دنیا را می‌دانند (روم: ۷).

بخش سوم: مرگ، تکمیل‌کننده نفس

شبهه دوم، به تناقض ظاهری میان کمال ادراکات حسی و مرگ می‌پردازد. اگر ادراکات حسی کمال باشند، آیا مرگ که این ادراکات را از بین می‌برد، نقص نیست؟ متن اصلی پاسخ می‌دهد:

وَلَا يَكُونُ الْمَوْتُ بِالْحَقِيقَةِ نَقْصًا بِالنَّفْسِ بَلْ تَكْمِيلًا لَهَا

مرگ به حقیقت نقص نفس نیست، بلکه تکمیل‌کننده آن است.

مرگ، چونان کلیدی است که قفل قیود مادی را می‌گشاید و نفس را به سوی ادراکات وسیع‌تر برزخی رهنمون می‌سازد. اولیاء الهی در عالم برزخ، از تمکن بیشتری برخوردارند و ادراکات حسی را به شکلی کامل‌تر حفظ می‌کنند، در حالی که غیرمؤمنان در قیود باقی می‌مانند.

درنگ: مرگ، با آزادسازی نفس از قیود مادی، ادراکات را وسیع‌تر کرده و کمال انسان را تکمیل می‌کند.

قرآن کریم نیز مرگ را مرحله‌ای ضروری در سیر کمال می‌داند:

كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ

هر نفسی چشنده مرگ است (آل‌عمران: ۱۸۵).

بخش چهارم: انسان، جامع و کامل‌ترین موجود

انسان در نظام خلقت، به مثابه آینه‌ای است که تمامی مراتب وجودی را در خود منعکس می‌کند. متن اصلی چنین بیان می‌دارد:

الْإِنْسَانُ أَجْمَعُ الْمَوْجُودَاتِ وَأَكْمَلُ الْمَوْجُودَاتِ

انسان، جامع‌ترین و کامل‌ترین موجودات است.

این جامعیت، نه به دلیل ابعدیت، بلکه به سبب جمع همه مراتب وجودی (حسی، عقلی، قلبی) در انسان است. او، چونان درختی است که ریشه در خاک ماده دارد و شاخسار آن به آسمان معرفت الهی می‌رسد.

درنگ: انسان به دلیل جامعیت در جمع همه مراتب ادراکی، کامل‌ترین موجودات است.

قرآن کریم نیز بر این جامعیت تأکید دارد:

وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا

و به آدم همه نام‌ها را آموخت (بقره: ۳۱).

بخش پنجم: مراتب ادراکی و نقش آنها در کمال

مراتب ادراکی انسان، چونان نردبانی است که او را از مرتبه نازله به عالیه می‌رساند. متن اصلی مراتب را چنین تبیین می‌کند:

الْمَرْتَبَةُ النَّازِلَةُ زَمَنِيَّةٌ، وَالْمُتَوَسِّطَةُ عَقْلِيَّةٌ، وَالْعَالِيَةُ قَلْبِيَّةٌ سِرِّيَّةٌ

مرتبه نازله، زمانی است؛ مرتبه متوسطه، عقلی است؛ و مرتبه عالیه، قلبی و سری است.

این مراتب، از ادراکات حسی (زمانی) آغاز شده، به ادراکات عقلی و سپس به ادراکات قلبی و سری می‌رسد. هر مرتبه، چونان دری است که به سوی دری وسیع‌تر گشوده می‌شود.

درنگ: مراتب ادراکی انسان، از حسی به عقلی و قلبی، نردبان صعود او به سوی کمال است.

قرآن کریم نیز بر این مراتب اشاره دارد:

اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ

خدا نور آسمان‌ها و زمین است (نور: ۳۵).

بخش ششم: ضرورت کوشش و اختیار در کسب کمال

کمال انسان، چونان گوهری است که تنها با کوشش و اختیار به دست می‌آید. متن اصلی این اصل را چنین بیان می‌کند:

لَا يَحْصُلُ الْكَمَالُ إِلَّا بِالتَّجَرُّدِ وَالِاخْتِيَارِ

کمال جز با تجرّد و اختیار حاصل نمی‌شود.

این سخن، چونان مشعلی است که راه سالک را روشن می‌سازد. انسان برای رسیدن به کمال، باید با تحمل سختی‌ها و انتخاب آگاهانه، خود را از قیود مادی و ادراکات محدود آزاد سازد.

درنگ: کمال انسان، نتیجه کوشش و اختیار در سیر و سلوک معنوی است.

قرآن کریم نیز بر این تلاش تأکید دارد:

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ

کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند (بقره: ۲۷۷).

جمع‌بندی

این بررسی، چونان سفری بود در ژرفای حکمت عرفانی صائن‌الدین ترکه، که انسان را به مثابه موجودی جامع و کامل در مرکز نظام خلقت قرار می‌دهد. انسان کامل، با کسب ملکه ادراکات در مراتب حسی، عقلی و قلبی، به قله کمال می‌رسد. ادراکات حسی، در صورت عدم تقید، نه تنها مانع کمال نیستند، بلکه مبادی آن‌اند. مرگ، به جای نقص، پلی است به سوی ادراکات وسیع‌تر برزخی. این مباحث، با پیوند میان حکمت نظری و عملی، انسان را به سوی مقام جمعی هدایت می‌کند، چنان‌که قرآن کریم نیز بر این جامعیت و کمال تأکید دارد. این نوشتار، تلاشی است برای گشودن دریچه‌ای به سوی معرفت انسان کامل، که چونان آیینه‌ای، حقیقت وجودی او را بازمی‌تاباند.

با نظارت صادق خادمی