متن درس
تبیین کون جامع در عرفان نظری: بازخوانی بخش پانزدهم تمهید القواعد
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۶۵)
دیباچه
کتاب «تمهید القواعد»، اثر صائنالدین علی بن محمد ترکه اصفهانی، عارف و حکیم برجسته قرون هشتم و نهم هجری، یکی از آثار برجسته در عرفان نظری است که به بررسی مفاهیم بنیادین هستیشناسی عرفانی، نظیر کون جامع، انسان کامل، و ظهور حق در مظاهر وجودی میپردازد. بخش پانزدهم این اثر، که در ادامه فصل پنجاه و دوم جای دارد، به تبیین مفهوم کون جامع بهعنوان مظهر کامل حق تعالی و مقسم تمامی مراتب وجود اختصاص دارد. این بخش، با نگاهی عمیق به رابطه میان کون جامع و انسان کامل، وحدت عالم و آدم را در پرتو این حقیقت فراگیر تبیین میکند و به شبهات مرتبط با ظهور حق در مظاهر پاسخ میدهد. نوشتار حاضر، با بازخوانی دقیق این بخش، مفاهیم را در قالبی علمی و منسجم ارائه میدهد و با بهرهگیری از آیات قرآن کریم و روایات، به تشریح و گسترش معانی عرفانی میپردازد.
بخش نخست: حقیقت کون جامع و جایگاه آن در ظهور حق
کون جامع، بهمثابه حقیقتی فراگیر، محور اصلی بحث در این بخش است که تمامی مراتب وجود، از عقل اول تا اجسام، و از انبیا و اولیا تا موجودات بهظاهر ناقص را در بر میگیرد. این حقیقت، بهعنوان مظهر کامل حق تعالی، مقسم تمامی ظهورات خلقی است و هیچ مظهری از دایره شمول آن خارج نیست. متن اصلی «تمهید القواعد» در این باره چنین میفرماید:
إِنَّ الْحَقِيقَةَ الْكَوْنِ الْجَامِعِ هِيَ مَظْهَرُ التَّمَامِ.
این حقیقت، مظهر تمامیت حق است که تمامی صفات و اسمای الهی را در خود منعکس میکند. کون جامع، چونان آینهای است که حق تعالی در آن تجلی مییابد و از اینرو، مرآتی کامل برای ظهور ذات و صفات او به شمار میرود. برخلاف افراد انسانی یا عالم مثل و ربالنوع، که به مراتب خاصی از وجود محدودند، کون جامع تمامی مراتب را در خود جمع کرده و بهعنوان مقسم، تمامی ظهورات را شامل میشود.
| درنگ: کون جامع، بهعنوان مظهر کامل حق، تمامی مراتب وجود را در بر میگیرد و هیچ مظهری، از عقل تا جسم، از دایره شمول آن خارج نیست. |
تمایز کون جامع از انسان کامل
یکی از نکات محوری این بخش، تمایز میان کون جامع و انسان کامل است. انسان کامل، بهعنوان مصداقی برجسته از ظهور کون جامع، دارای اشد ظهور و اقرب قرب به حق است، اما کون جامع فراتر از این مصداق خاص، تمامی مظاهر را در بر میگیرد. متن اصلی در این باره چنین بیان میدارد:
الْكَوْنُ الْجَامِعُ مُتَمَيِّزٌ عَنِ الْإِنْسَانِ الْكَامِلِ… لِأَنَّهُ مُقَسِّمٌ لِجَمِيعِ الْمَظَاهِرِ.
انسان کامل، چونان ستارهای درخشان در آسمان کون جامع است که نور خود را از این حقیقت فراگیر میگیرد. با این حال، کون جامع، بهمثابه آسمانی بیکران، نهتنها انسان کامل، بلکه تمامی موجودات، از انبیا تا افراد ناقص، و از عالم غیب تا شهادت را در خود جای داده است. این جامعیت، کون جامع را به مقسمی بیهمتا تبدیل میکند که هیچ مظهری از دایره آن خارج نیست.
شمول کون جامع بر عالم و آدم
کون جامع، چونان دریایی بیکران، عالم و آدم را در خود جمع کرده و هیچ موجودی، از خاتمالنبیین تا اشقیالاشقیا، از شمول آن بیرون نیست. متن اصلی در این باره میفرماید:
الْكَوْنُ الْجَامِعُ يَشْمَلُ الْعَالَمَ وَالْآدَمَ… مِنَ الْخَاتَمِ إِلَى أَشَقِّ الْأَشْقِيَاءِ.
این شمول، بهسان رودی است که از سرچشمه حق سرچشمه گرفته و تمامی موجودات را سیراب میکند. حتی موجوداتی که در نگاه ظاهری ناقص به نظر میرسند، مانند سنگ و گل، در ظرف کون جامع، مظهر حقاند و نقص آنها تنها در مقایسه با مراتب بالاتر است.
| درنگ: کون جامع، عالم و آدم را، از خاتمالنبیین تا اشقیالاشقیا، در بر میگیرد و هیچ موجودی از دایره ظهور آن خارج نیست. |
بخش دوم: کمال و قرب به کون جامع
کمال هر موجود، به میزان قرب آن به کون جامع وابسته است. انبیا و اولیا، به دلیل نزدیکی بیشتر به این حقیقت، از کمال بالاتری برخوردارند، اما حتی افراد ناقص نیز، به اعتبار کون جامع، در ظهور حق مشارکت دارند. متن اصلی در این باره میفرماید:
كَمَالُ كُلِّ مَوْجُودٍ بِقُرْبِهِ إِلَى الْكَوْنِ الْجَامِعِ.
این قرب، چونان سفری است به سوی سرچشمه نور که هرچه راهرو به آن نزدیکتر شود، پرتوهای بیشتری از حقیقت بر او تابیده میشود. انسان کامل، در این سفر، به اوج قلههای کمال میرسد، اما حتی موجودات بهظاهر بیجان، در ظرف کون جامع، سهمی از این نور دارند.
نقد عالم مثل و ربالنوع
یکی از نکات برجسته این بخش، نقد مفهوم عالم مثل و ربالنوع است که به دلیل فقدان دلیل نقلی و عقلی، نمیتوانند جایگزین کون جامع شوند. متن اصلی در این باره چنین میفرماید:
الْعَالَمُ الْمِثَالِيُّ وَرَبُّ النَّوْعِ… لَا دَلِيلَ عَلَيْهِمَا نَقْلًا وَعَقْلًا.
عالم مثل و ربالنوع، چونان سایههایی هستند که در برابر نور کون جامع رنگ میبازند. این مفاهیم، به دلیل محدودیت به ماهیت و طبیعت، نمیتوانند جامعیت کون جامع را که تمامی مراتب وجود را در بر میگیرد، بازتاب دهند.
ظهور حق در کون جامع
حق تعالی با تجلی واحد در کون جامع ظهور مییابد و این تجلی، تمامی مراتب وجود را شامل میشود. متن اصلی در این باره میفرماید:
الْحَقُّ يَتَجَلَّى بِتَجَلٍّ وَاحِدٍ… وَهُوَ الْكَوْنُ الْجَامِعُ.
این تجلی، چونان خورشیدی است که با یک تابش، تمامی عالم را روشن میکند. کون جامع، بهعنوان ظرف این تجلی، مُظهر، مظهر، و ظهور تبعی را در خود جمع کرده و هیچ مظهری از آن مستثنا نیست.
| درنگ: حق تعالی با تجلی واحد در کون جامع ظهور مییابد و این تجلی، تمامی مراتب وجود را در بر میگیرد. |
بخش سوم: نور خلقت و مفاتیحالغیب در کون جامع
نور اولیه خلقت، که در روایات به خاتمالنبیین نسبت داده شده، ظهور کون جامع است، نه خود حق تعالی. متن اصلی در این باره میفرماید:
أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِي… هُوَ ظَهُورُ الْكَوْنِ الْجَامِعِ.
این نور، چونان اولین شعاع آفتاب است که از خورشید حق سرچشمه میگیرد و در ظرف کون جامع متجلی میشود. همچنین، مفاتیحالغیب و اسمای مستأثره حق در کون جامع باقی میمانند و به دلیل محدودیت ظرف خلقی، ظهور کامل نمییابند:
مَفَاتِيحُ الْغَيْبِ وَالْأَسْمَاءُ الْمُسْتَأْثَرَةُ… فِي الْكَوْنِ الْجَامِعِ.
این اسما، چونان گنجینههایی پنهان در اعماق کون جامعاند که تنها بخشی از آنها در ظرف خلقی ظهور مییابد.
غفلت و انقطاع از کون جامع
غفلت، به معنای انقطاع از کون جامع است، اما این انقطاع حقیقی نیست، زیرا همه موجودات در ظرف کون جامعاند. متن اصلی در این باره میفرماید:
الْغَفْلَةُ هِيَ الْاِنْقِطَاعُ عَنِ الْكَوْنِ الْجَامِعِ.
غافل، چونان مسافری است که در میان دریای کون جامع شناور است، اما از ژرفای آن بیخبر است. این غفلت، مانع بهرهمندی از آثار ظهور کون جامع میشود، اما ذاتاً هیچ موجودی از این ظرف خارج نیست.
| درنگ: غفلت، انقطاع ظاهری از کون جامع است، اما هیچ موجودی از ظرف کون جامع خارج نیست. |
بخش چهارم: وحدت عالم و آدم در کون جامع
کون جامع، عالم و آدم را در خود متحد میکند و هیچ تشتتی میان آنها باقی نمیگذارد. متن اصلی در این باره میفرماید:
الْعَالَمُ وَالْآدَمُ… جَمِيعُهُمَا فِي الْكَوْنِ الْجَامِعِ.
این وحدت، چونان پیوند میان روح و جسم در انسان است که عالم را به بدن انسان کامل تبدیل میکند. انسان کامل، به دلیل قرب به کون جامع، بر عالم تسلط دارد، مانند تسلط انسان عادی بر اعضای بدنش:
الْعَالَمُ فِي تَصَرُّفِ الْإِنْسَانِ الْكَامِلِ… كَأَعْضَاءِ الْإِنْسَانِ الْعَادِيِّ.
این تسلط، چونان ارادهای است که اعضای عالم را، از ابر و باد تا خورشید و فلک، در خدمت انسان کامل قرار میدهد.
کون جامع و رفع نقص مظاهر
با در نظر گرفتن کون جامع، هیچ مظهری ناقص نیست، زیرا تمامی مظاهر در ظرف کون جامع کاملاند. متن اصلی در این باره میفرماید:
إِذَا أُخِذَ الْكَوْنُ الْجَامِعُ… فَلَا نَاقِصَ فِي الْمَظَاهِرِ.
این جامعیت، چونان جامی است که هر قطره از آن، بازتابی از حقیقت حق را در خود دارد. حتی مظاهر بهظاهر ناقص، در ظرف کون جامع، کاملاند و نقص آنها تنها در مقایسه با مراتب بالاتر است.
| درنگ: به اعتبار کون جامع، هیچ مظهری ناقص نیست و تمامی موجودات در ظرف آن کاملاند. |
بخش پنجم: آیات قرآن کریم و کون جامع
آیات قرآن کریم، چونان مشعلهایی روشنگر، جایگاه کون جامع را در هستیشناسی عرفانی تبیین میکنند. یکی از این آیات، آیه هدايت است:
إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا
ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس (سوره انسان، آیه ۳).
این آیه، بر شمول کون جامع بر همه انسانها، اعم از شاکر و کافر، تأکید دارد. همه انسانها، به اعتبار کون جامع، مظهر حقاند و هدايت الهی شامل حال آنهاست.
آیه دیگر، آیه فنا و بقای وجه الهی است:
كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ * وَيَبْقَىٰ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ
هر که بر آن است فانی است، و چهره پروردگارت که دارای جلال و اکرام است باقی میماند (سوره الرحمن، آیات ۲۶-۲۷).
این آیه، کون جامع را بهعنوان وجه رب معرفی میکند که از فنا مصون است و حقیقت ظهوری آن ابدی است.
آیه سوم، خطاب به شیطان است:
أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ
آیا تکبر کردی یا از والایان بودی؟ (سوره ص، آیه ۷۵).
این آیه، جایگاه کون جامع را بهعنوان حقیقتی متعالی نشان میدهد که حتی شیطان را در بر میگیرد، اما استکبار او مانع سجدهاش شد.
بخش ششم: کون جامع و لا تعین
کون جامع، شامل لا تعین، یعنی حقیقتی بدون اسم و رسم، نیز میشود. متن اصلی در این باره میفرماید:
الْكَوْنُ الْجَامِعُ… يَشْمَلُ اللَّا تَعَيُّنَ.
لا تعین، چونان ژرفای بیکران حقیقت الهی است که در کون جامع حضور دارد، اما به دلیل فقدان تعین، مظهر مستقیمی برای آن وجود ندارد. تمامی موجودات، از انسان تا سنگ و گل، در کون جامع دارای وجه لا تعیناند:
كُلُّ مَوْجُودٍ… لَهُ وَجْهُ لَا تَعَيُّنٍ فِي الْكَوْنِ الْجَامِعِ.
این حضور، چونان نغمهای است که در تمامی ذرات هستی نواخته میشود، اما تنها سالکان بیدار آن را میشنوند.
| درنگ: کون جامع شامل لا تعین است و تمامی موجودات، از انسان تا غیرانسان، در آن دارای وجه لا تعیناند. |
وصول به لا تعین
وصول به لا تعین، هدف نهایی عرفان و کمال حقیقی است. متن اصلی در این باره میفرماید:
الْوُصُولُ إِلَى اللَّا تَعَيُّنِ… هُوَ الْكَمَالُ الْحَقِيقِيُّ.
این وصول، چونان رسیدن به سرچشمه حیات است که اولیا و انبیا از آن سیراب میشوند. قرب به کون جامع، از طریق ریاضت، عبادت، یا محبت الهی حاصل میشود و سالک را به درک حقیقت لا تعین هدایت میکند.
بخش هفتم: کون جامع و معصومین
معصومین، بهعنوان ظرف اصلی ظهور کون جامع، نقش محوری در انعکاس حقیقت الهی دارند. متن اصلی در این باره میفرماید:
الْمَعْصُومُ… ظَرْفُ ظُهُورِ الْكَوْنِ الْجَامِعِ.
معصومین، چونان آینههای صیقلیافتهاند که نور کون جامع را به کاملترین وجه منعکس میکنند. با این حال، حتی افراد ناقص نیز، به اعتبار کون جامع، مظهر این حقیقتاند.
شرور و معصومین
هر معصومی، شرور خود را در ظرف ظهورش به همراه دارد، زیرا شهادت بدون شرور ممکن نیست. متن اصلی در این باره میفرماید:
كُلُّ مَعْصُومٍ… يَحْمِلُ شَرُورَهُ فِي ظَرْفِهِ.
این شرور، چونان سایههایی هستند که در کنار نور معصومین ظهور مییابند و شهادت آنها را ممکن میسازند. بدون این سایهها، نور شهادت کامل نمیشود.
بخش هشتم: حکمت نظری و عملی در کون جامع
حکمت نظری، بهعنوان شناخت حقیقت کون جامع، بر حکمت عملی تقدم دارد، زیرا بدون شناخت مقصد، سلوک بیمعناست. متن اصلی در این باره میفرماید:
الْحِكْمَةُ النَّظَرِيَّةُ تَقَدَّمُ عَلَى الْحِكْمَةِ الْعَمَلِيَّةِ.
این تقدم، چونان نقشهای است که پیش از سفر، راه را به سالک نشان میدهد. شناخت کون جامع، مقصد نهایی سلوک را روشن میکند و عمل را معنادار میسازد.
بخش نهم: لا اله الا الله و کون جامع
کلمه «لا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ»، که اساس توحید است، از لا تعین آغاز میشود و به اثبات تعین الهی میرسد. متن اصلی در این باره میفرماید:
لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ… مِنَ اللَّا تَعَيُّنِ.
این کلمه، چونان کلیدی است که درهای توحید را میگشاید. «لا» به لا تعین اشاره دارد و «إِلَّا اللَّهُ» به تعین الهی، و کون جامع ظرف تحقق این توحید است.
جمعبندی
بخش پانزدهم از «تمهید القواعد» نشان میدهد که کون جامع، بهعنوان حقیقت فراگیر، مظهر کامل حق تعالی است که تمامی مراتب وجود را در بر میگیرد. این حقیقت، با شمول عالم و آدم، از انبیا تا موجودات بهظاهر ناقص، وحدت وجودی را برقرار میکند و هیچ مظهری از دایره آن خارج نیست. آیات قرآن کریم، مانند «كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ» و «أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ»، بر جامعیت کون جامع و حضور لا تعین در تمامی موجودات تأکید دارند. معصومین، بهعنوان ظرف اصلی ظهور کون جامع، نور این حقیقت را به کاملترین وجه منعکس میکنند، اما حتی شرور نیز در ظرف کون جامع نقشی در تحقق شهادت دارند. حکمت نظری، با شناخت کون جامع، راه را برای سلوک عملی هموار میکند و کلمه «لا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ» این حقیقت را در خود متبلور میسازد. این بخش، با تبیین دقیق مفاهیم عرفانی، دریچهای به سوی درک عمیقتر حقیقت وجود میگشاید.
| با نظارت صادق خادمی |