متن درس
تحلیل و تبیین عرفان نظری در تمهید القواعد: وحدت عقل و عشق
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۹۶)
دیباچه
کتاب «تمهید القواعد»، اثری سترگ از صائنالدین علی بن محمد ترکه اصفهانی، حکیم و عارف برجسته سدههای هشتم و نهم هجری، در زمره آثار بنیادین عرفان نظری جای دارد که با ژرفنگری به مسائل معرفتشناختی، وجودشناختی و انسانشناختی میپردازد. این نوشتار، با تکیه بر محتوای جلسه صد و نود و ششم از درسگفتارهای شرح این اثر، به بررسی شبههای کلیدی در باب محدودیت عقل در ادراک حقایق عرفانی و پاسخ به آن پرداخته و با نگاهی یکپارچه، وحدت عقل و عشق را به عنوان محور کمالات انسانی تبیین میکند. این بررسی، با استناد به آیات قرآن کریم و روایات معتبر، در پی آن است که جامعیت انسان کامل را به مثابه مظهر اسماء الهی و پیوند شرعیت، طریقت و حقیقت را به روشنی نشان دهد. همانند باغی که شاخسار عقل و شکوفههای عشق در آن به هم آمیخته، این نوشتار میکوشد تا حقیقت واحد کمال را در مراتب گوناگون آن آشکار سازد.
بخش نخست: شبهه محدودیت عقل و پاسخ به آن
طرح شبهه و ساختار پاسخگویی
در فصل پنجاهم از «تمهید القواعد»، شبههای مطرح شده که عدم ادراک عقل از حقایق عرفانی را به معنای امتناع و معدومیت آنها میداند. این شبهه، با این پیشفرض که هر آنچه غیرمعقول است، معدوم است، عقل را تنها معیار حقیقت میشمارد. پاسخ این شبهه در فصل پنجاه و هشتم ارائه شده و فاصله هشتفصلی میان طرح و پاسخ، نشان از عمق تأمل نویسنده در تبیین این مسئله دارد. متن عربی این بخش از کتاب چنین است:
«و قد بیّن أیضاً فیها، أنّ العقل لا یُدرِکُ کلَّ ما یُدرَکُ فی الطور الذی هو فوق العقل»
ترجمه: «و نیز در آن بیان شده که عقل، همه آنچه را که در مرتبهای فراتر از عقل ادراک میشود، درک نمیکند.»
این بیان، بر آن است که برخی حقایق، در مرتبهای فراتر از عقل صوری قرار دارند و با قوهای اشرف، که خود مرتبهای از عقل است، ادراک میشوند. این پاسخ، شبهه را با تکیه بر مراتب عقل رد میکند و نشان میدهد که عقل، نه تنها ناتوان از ادراک حقایق نیست، بلکه در مراتب بالاتر، به ادراک آنها نائل میشود.
درنگ: عقل، در مراتب گوناگون، از ادراک حیاتی تا ادراک الهی را در بر میگیرد و حقایق عرفانی، با مرتبهای اشرف از عقل، که همان عشق صافی است، درک میشوند.
این دیدگاه با آیهای از قرآن کریم همخوانی دارد: «وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا» (سوره اسراء، آیه ۸۵: و جز اندکی از علم به شما داده نشده است). این آیه، به محدودیت علم ظاهری و امکان دسترسی به علوم برتر با قوای متعالی اشاره دارد.
نقد ساختاری فاصله میان شبهه و پاسخ
فاصله میان طرح شبهه در فصل پنجاهم و پاسخ در فصل پنجاه و هشتم، گرچه نشاندهنده تأمل عمیق نویسنده است، گاه فهم را برای خواننده دشوار میسازد. این ساختار، همانند پلی است که میان دو ساحل معرفت کشیده شده، اما طول آن ممکن است راه را برای پویندگان پیچیده کند. با این حال، این فاصله دعوتی است به تدبر، چنانکه قرآن کریم میفرماید: «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ» (سوره محمد، آیه ۲۴: آیا در قرآن تدبر نمیکنند؟). این آیه، خواننده را به ژرفنگری در متون معرفتی فرامیخواند.
بخش دوم: عقل به مثابه محور کمالات انسانی
عقل به عنوان ممیز انسان
عقل، جوهره انسانیت و ممیز انسان از سایر موجودات است. این قوه، از ادراکات ابتدایی، مانند ادراک حیاتی سنگ، تا ادراک حق تعالی را در بر میگیرد. روایات متعدد، عقل را محور همه کمالات معرفی کردهاند. به عنوان نمونه، روایت زیر از اصول کافی، جلد اول، کتاب عقل و جهل، صفحه ۸، آمده است:
«لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ الْعَقْلَ اسْتَنْطَقَهُ ثُمَّ قَالَ لَهُ: أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ، ثُمَّ قَالَ لَهُ: أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ، ثُمَّ قَالَ: بِعِزَّتِي وَجَلَالِي مَا خَلَقْتُ خَلْقًا هُوَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْكَ»
ترجمه: «هنگامی که خداوند عقل را آفرید، آن را به نطق واداشت، سپس به آن فرمود: پیش آی، پس پیش آمد؛ سپس فرمود: بازگرد، پس بازگشت. آنگاه فرمود: به عزت و جلالم سوگند، مخلوقی محبوبتر از تو نزد من نیافریدم.»
این روایت، عقل را محبوبترین مخلوق خداوند معرفی میکند و نشان میدهد که همه کمالات، از جمله عشق، در حقیقت ظهورات عقلاند. عقل، همانند چشمهای است که همه نهرهای معرفت از آن سرچشمه میگیرند.
درنگ: عقل، محبوبترین مخلوق خداوند است و همه کمالات، از جمله عشق، دین و حیاء، ظهورات آن به شمار میروند.
مراتب عقل و ظهورات آن
عقل، حقیقتی واحد است که در مراتب گوناگون با نامهایی چون نفس، روح، قلب، یقین و عشق ظاهر میشود. این تنوع اسامی، به مراتب مختلف ادراک اشاره دارد، اما جوهره همه آنها عقل است. همانگونه که خورشید در ساعات مختلف روز، با رنگها و شدتهای متفاوت میدرخشد، عقل نیز در مراتب گوناگون، جلوههای متفاوتی مییابد. قرآن کریم در این باره میفرماید: «وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي» (سوره حجر، آیه ۲۹: و از روح خود در او دمیدم). این آیه، به پیوند عمیق عقل و روح الهی اشاره دارد.
بخش سوم: انسان کامل و جامعیت کمالات
انسان کامل به مثابه مظهر اسماء الهی
انسان کامل، مظهر جمع همه کمالات عقلانی و الهی است. او شرعیت، طریقت، حقیقت، عقل و عشق را در خود گرد میآورد، همانند دریایی که همه رودها به سوی آن رواناند. این جامعیت، در انبیا و اولیای الهی متجلی است که همه مراتب کمال را دارا بودهاند. قرآن کریم در این باره میفرماید: «إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً» (سوره بقره، آیه ۳۰: من در زمین خلیفهای قرار میدهم). این آیه، انسان کامل را به عنوان خلیفه الهی معرفی میکند که همه کمالات را در بر دارد.
درنگ: انسان کامل، مظهر جمع اسماء الهی است و عقل، محور همه کمالات او، از شرعیت تا حقیقت و عشق، به شمار میرود.
تجزیه کمال در عصر غیبت
در عصر غیبت، کمال جمع انسان کامل به بخشهای مختلف تقسیم شده و گروههایی چون فقها، عرفا و سلاطین، هر یک بخشی از این کمال را نمایندگی کردهاند. این تجزیه، همانند تکهتکه شدن باغی پرشکوفه است که هر بخش آن به دست گروهی افتاده و از جامعیت آن کاسته شده است. قرآن کریم در این باره هشدار میدهد: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا» (سوره آلعمران، آیه ۱۰۳: همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید).
بخش چهارم: نقد انحرافات عرفانی و شرعی
انحرافات ناشی از جدایی شرعیت و طریقت
برخی جریانهای عرفانی، با جدایی طریقت از شرعیت، به سوی اباحهگری و لاابالیگری کشیده شدهاند. این جدایی، همانند جدا کردن مغز گردو از پوست آن است که مغز را در معرض فساد قرار میدهد. شرعیت، حافظ طریقت و حقیقت است و بدون آن، عرفان به انحراف میافتد. قرآن کریم در این باره میفرماید: «قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ» (سوره یوسف، آیه ۱۰۸: بگو این راه من است که با بصیرت به سوی خدا دعوت میکنم).
درنگ: شرعیت، حافظ طریقت و حقیقت است و جدایی آنها، به انحرافات عرفانی و فساد معرفتی منجر میشود.
نقد جنگ میان عقل و عشق
ایجاد تقابل میان عقل و عشق، انحرافی است که به تضعیف دین و عرفان میانجامد. عشق، صافی عقل است و نه قوهای مستقل در برابر آن. همانگونه که نور از خورشید جدا نیست، عشق نیز از عقل جدا نمیگردد. قرآن کریم در این باره میفرماید: «نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ ۗ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ» (سوره نور، آیه ۳۵: نوری بر فراز نور؛ خدا هر که را بخواهد به نور خود هدایت میکند).
بخش پنجم: استنادات روایی و قرآنی
محوریت عقل در روایات
روایات متعدد بر عظمت عقل تأکید دارند. به عنوان نمونه، روایت زیر از اصول کافی نقل شده است:
«مَا قَسَمَ اللَّهُ لِلْعِبَادِ شَيْئًا أَفْضَلَ مِنَ الْعَقْلِ»
ترجمه: «خداوند میان بندگانش چیزی بافضیلتتر از عقل تقسیم نکرد.»
این روایت، عقل را افضل مخلوقات معرفی میکند و نشان میدهد که هر کمالی، از جمله عشق، از عقل سرچشمه میگیرد. همچنین، روایت دیگری میفرماید:
«إِنَّمَا يُدَاقُّ اللَّهُ الْعِبَادَةَ فِي الْحِسَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى قَدْرِ مَا آتَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ»
ترجمه: «خداوند بندگان را در روز قیامت به اندازه عقلهایی که به آنها داده است، مورد حسابرسی قرار میدهد.»
این روایت، عقل را معیار تکلیف و مسئولیت الهی معرفی میکند.
حسن حال به عنوان ظهور عقل
حسن حال، که شامل عبادت، سلوک و تقواست، ظهور عقل است. روایتی در این باره میفرماید:
«فَانْظُرُوا فِي حُسْنِ عَقْلِهِ»
ترجمه: «به حسن عقل او بنگرید.»
این روایت نشان میدهد که ارزش حسن حال، به میزان عقل فرد وابسته است. حسن حال، همانند شکوفهای است که از شاخسار عقل میروید.
بخش ششم: عقل و ظهور آن در عصر ظهور
کمال عقل در عصر ظهور
روایت زیر به نقش عقل در عصر ظهور اشاره دارد:
«إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللَّهُ يَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ وَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَكَمُلَتْ بِهَا أَحْلَامُهُمْ»
ترجمه: «هنگامی که قائم ما قیام کند، خداوند دست خود را بر سر بندگان نهد و عقلهایشان را جمع کند و احلامشان را کامل سازد.»
این روایت، عقل را محور کمال انسانی در عصر ظهور میداند، جایی که عقلها به اوج خود میرسند. قرآن کریم نیز در این باره میفرماید: «سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ» (سوره فصلت، آیه ۵۳: به زودی آیات خود را در آفاق و در نفوسشان به آنها نشان میدهیم).
جمعبندی
این نوشتار، با بررسی شبهه محدودیت عقل در ادراک حقایق عرفانی و پاسخ به آن، نشان داد که عقل، نه تنها ناتوان از درک حقایق نیست، بلکه در مراتب بالاتر، به ادراک آنها نائل میشود. عشق، به مثابه صافی عقل، مرتبهای از آن است و نه قوهای در برابر آن. انسان کامل، مظهر جمع همه کمالات، از شرعیت تا حقیقت و عشق، است و تجزیه این کمالات در عصر غیبت، به انحرافات معرفتی منجر شده است. روایات و آیات قرآن کریم، عقل را محور معرفت و عبودیت معرفی کرده و بر وحدت شرعیت، طریقت و حقیقت تأکید دارند. این تبیین، همانند نوری است که تاریکیهای تفرقه را میزداید و راه را به سوی کمال انسانی روشن میسازد.
با نظارت صادق خادمی