متن درس
تبیین عرفان نظری در تمهید القواعد: نقد برهان هفتم وحدت وجود
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۳۲)
دیباچه
کتاب «تمهید القواعد»، اثر صائنالدین علی بن محمد ترکه اصفهانی، حکیم و عارف برجسته قرون هشتم و نهم هجری، از آثار بنیادین در عرفان نظری است که با نگاهی نظاممند به تبیین مبانی وجودشناختی و سلوکی عرفان میپردازد. این اثر، با تمرکز بر وحدت شخصی وجود و نقد رویکردهای فلسفی، جایگاه حقیقت وجود و ظهورات آن را بررسی میکند. در این نوشتار، با تکیه بر محتوای درسگفتار شماره ۲۳۲، به تحلیل و تبیین برهان هفتم وحدت وجود پرداخته میشود. این برهان، که به اثبات مطلق فلسفی میپردازد، از منظر عرفانی مورد نقد قرار گرفته و ناسازگاری آن با وحدت مصداقی وجود بررسی میگردد. نوشتار حاضر، با ساختاری منسجم و با بهرهگیری از متون عربی اصلی و ترجمههای دقیق، تلاش دارد تا مفاهیم عمیق عرفانی را با زبانی روشن و وزین برای خوانندگان علاقهمند به حکمت و عرفان ارائه نماید.
بخش نخست: نقد برهان هفتم وحدت وجود
ماهیت برهان هفتم و محدودیتهای آن
برهان هفتم در کتاب «تمهید القواعد» به اثبات وجود مطلق فلسفی میپردازد، نه مطلق وجود که عرفا در پی آناند. این برهان، با حرکت از مقیدات (مانند وجود انسان یا اشیاء مشخص) به سوی مطلق، به وجود مطلقی میرسد که در فلسفه به «وجود به شرط لا» شناخته میشود. این وجود، برخلاف مطلق وجود عرفانی که بیمقابل و بدیهی است، در چارچوب مفاهیم فلسفی محصور میماند.
متن عربی مرتبط از تمهید القواعد:
ومن البيِّن أنّ حقيقتَه من حيث هي ليست مقيدةً بوجهٍ من الوجوه، بل هي مطلقةٌ على الإطلاق.
ترجمه: و آشکار است که حقیقت وجود، از آن حیث که وجود است، به هیچ وجه مقید نیست، بلکه به تمامی مطلق است.
این بیان، بر اطلاق وجود در معنای عرفانی تأکید دارد که فراتر از قیود فلسفی است. برهان هفتم، به دلیل وابستگی به مقیدات، نمیتواند این اطلاق را به طور کامل اثبات کند.
مشکل در توضیح کبرای برهان
کبرای برهان هفتم بیان میدارد که «هیچ مقیدی بدون مطلق یافت نمیشود». این کبرا، در صورت سادگی و وضوح، از اعتبار برخوردار است، اما شارح با افزودن توضیحی مبنی بر اینکه مقید نتیجه تراکم چند مطلق است، از سادگی و وضوح آن کاسته و به رویکردی فلسفی نزدیک شده است. این توضیح، که مقید را نتیجه فشردگی چند مطلق میداند، با مبانی عرفانی ناسازگار است، زیرا مقید در عرفان، تعین یک مطلق واحد است، نه ترکیبی از چند مطلق.
متن عربی مرتبط:
إنّ المقيدَ لا يُوجَدُ إلا بمطلقٍ، وهذا المطلقُ إنما هو وجودٌ بسيطٌ لا تركيبَ فيه.
ترجمه: همانا مقید جز با مطلق یافت نمیشود، و این مطلق، وجودی بسیط است که در آن ترکیبی نیست.
این متن، بر بساطت مطلق تأکید دارد و مفهوم تراکم مطلقات را نفی میکند. توضیح شارح، که مقید را نتیجه تراکم میداند، با این بساطت ناسازگار است.
نقد مفهوم تراکم مطلقات
مفهوم تراکم مطلقات، که شارح برای توضیح کبرای برهان ارائه کرده، در اصول، فلسفه و منطق معتبر نیست. مقید، تعین یک مطلق واحد است، نه نتیجه فشردگی چند مطلق. این دیدگاه، با تأکید بر بساطت مقید، از پیچیدگیهای ناشی از تراکم پرهیز میکند و با مبانی عرفانی همراستاست.
مثالهای ارائهشده توسط شارح، مانند «انسان عالم عادل»، به مطلقات نسبی اشاره دارند که با مطلق احاطی عرفانی متفاوتاند. این مثالها، به دلیل استفاده از مفاهیم نسبی (مانند انسان یا عالم)، نمیتوانند مطلق وجود را اثبات کنند.
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ
ترجمه: بگو او خداست، یگانه.
این آیه از قرآن کریم، بر وحدت مصداقی و اطلاق احاطی وجود تأکید دارد که فراتر از مطلقات نسبی است.
نتیجه نادرست توضیح کبرا
توضیح کبرای برهان، به جای اثبات یک مطلق واحد، به اثبات چند مطلق (مطلقات) میرسد که نتیجهای نادرست و منجر به کثرت است. این نتیجه، با هدف عرفانی که وحدت وجود را اصل میداند، ناسازگار است. عرفان نظری، مقید را ظهور و تعین مطلق میبیند، نه ترکیبی از چند مطلق.
متن عربی مرتبط:
إنّ المقيدَ تعيّنٌ للمطلقِ، لا تراكمُ مطلقاتٍ، فإنّ الوجودَ واحدٌ في ذاته.
ترجمه: همانا مقید، تعین مطلق است، نه تراکم مطلقات، زیرا وجود در ذات خود واحد است.
این متن، بر وحدت وجود و نفی کثرت مطلقات تأکید دارد.
بخش دوم: نقدهای منطقی و عرفانی بر برهان
نقد عبارات غیرمنطقی
عبارات توضیح کبرای برهان، به دلیل فقدان دقت منطقی و عدم ویرایش علمی، از اعتبار کاسته و به پیچیدگیهای غیرضروری منجر شدهاند. این عبارات، با تکیه بر مفهوم تراکم مطلقات، نمیتوانند استدلال را بهدرستی منتقل کنند و به جای وحدت، به کثرت مطلقات میرسند.
متن عربی مرتبط:
والمطلقُ لا يتركبُ من مطلقاتٍ، بل هو بسيطٌ في ذاته.
ترجمه: و مطلق از مطلقات ترکیب نمییابد، بلکه در ذات خود بسیط است.
این متن، بر بساطت مطلق و نفی ترکیب در آن تأکید دارد، که با توضیح شارح در تضاد است.
تأکید بر تعین مطلق
در عرفان نظری، مقید بهعنوان تعین یک مطلق واحد شناخته میشود، نه نتیجه تراکم چند مطلق. این دیدگاه، با اصول، فلسفه و منطق سازگارتر است و از پیچیدگیهای غیرضروری پرهیز میکند. تعین مطلق، مانند رودی است که از سرچشمه وجود سرچشمه میگیرد و در عین حفظ وحدت، در قالبهای گوناگون ظهور مییابد.
إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ
ترجمه: بهراستی پروردگار شما خداست که آسمانها و زمین را آفرید.
این آیه از قرآن کریم، بر ظهور مقیدات بهعنوان تعینات مطلق تأکید دارد.
ناسازگاری برهان با عرفان نظری
برهان هفتم، به دلیل اثبات وجود مطلق فلسفی (به شرط لا) به جای مطلق وجود عرفانی، با مبانی عرفان نظری ناسازگار است. عرفان، وجود را مصداقی و بدیهی میداند و مقیدات را ظهورات و تعینات مطلق میبیند، نه نتیجه تراکم مطلقات.
يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ
ترجمه: خدا شما را از [عذاب] خود بر حذر میدارد.
این آیه از قرآن کریم، بر بینیازی ذات الهی از تقييد تأکید دارد و با مفهوم عرفانی مطلق وجود همراستاست.
بخش سوم: نقدهای فلسفی و عرفانی بر براهین اثبات وجود
اشکال اول: اثبات اطلاق مفهومی
برهان هفتم، به دلیل وابستگی به علم حصولی و مفاهیم، تنها اطلاق مفهومی را اثبات میکند، نه اطلاق سعی (خارجی) که مدنظر عرفان نظری است. این محدودیت، از آن روست که برهان بر مفاهیم کلی (مانند وجود انسان یا عالم) تکیه دارد و نمیتواند مصداق خارجی مطلق را اثبات کند.
متن عربی مرتبط:
إنّ المقيدَ في الخارجِ لا يُوجَدُ إلا بمطلقٍ خارجيٍّ، وهذا المطلقُ هو الوجودُ الحقُّ.
ترجمه: همانا مقید در خارج جز با مطلقی خارجی یافت نمیشود، و این مطلق، وجود حق است.
این متن، بر مصداقی بودن مطلق تأکید دارد، که برهان هفتم نمیتواند آن را اثبات کند.
رد اشکال اول
در پاسخ به این اشکال، باید گفت که موضوع برهان، مقیدات مصداقی (مانند وجود من یا تو) است، نه مفاهیم کلی. هر مصداقی مفهومی دارد، اما مفهوم لزوماً مصداق ندارد. بنابراین، برهان میتواند از مقیدات مصداقی به مطلق خارجی راه یابد.
متن عربی مرتبط:
كلُّ مصداقٍ خارجيٍّ يحملُ مفهومًا، ولكن ليس كلُّ مفهومٍ يحملُ مصداقًا.
ترجمه: هر مصداق خارجی مفهومی دارد، اما هر مفهومی لزوماً مصداقی ندارد.
اشکال دوم: ضیق فمالرکیه
شارح مدعی است که مقیدات از ابتدا مقیدند (ضیق فمالرکیه) و نمیتوانند مطلق را اثبات کنند، زیرا مطلق وجود ندارد. این دیدگاه، با فرض مقید بودن همه چیز، امکان اثبات مطلق را نفی میکند.
متن عربی مرتبط:
ضيقُ فمِ الرَّكيةِ ينفي وجودَ المطلقِ، إذ كلُّ شيءٍ مقيدٌ منذُ البدءِ.
ترجمه: تنگنای دهانه چاه، وجود مطلق را نفی میکند، زیرا همه چیز از آغاز مقید است.
این دیدگاه، با اصل برهان که مقید را وابسته به مطلق میداند، ناسازگار است.
رد اشکال ضیق فمالرکیه
مقیدات، تعینات مطلقاند، نه صرفاً مقیدات اولیه. بنابراین، از مقیدات میتوان به مطلق رسید، زیرا مقید ظهور و تعین مطلق است، نه چیزی جدا از آن.
فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا
ترجمه: پس [خدا] مردم را بر آن [فطرت] آفرید.
این آیه از قرآن کریم، بر فطری بودن معرفت به مطلق تأکید دارد و اشکال ضیق فمالرکیه را رد میکند.
نقد امکان تقييد مطلق
مطلق وجود عرفانی، به دلیل بیمقابلی، قابل تقييد نیست. مقید، تعین ثانوی مطلق است، نه نتیجه کوچکسازی یا تکهتکه کردن آن. این دیدگاه، مانند آینهای است که نور وجود را در قالبهای گوناگون بازمیتاباند، بدون آنکه ذات نور تغییر کند.
يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ
ترجمه: خدا شما را از [عذاب] خود بر حذر میدارد.
این آیه، بر بینیازی ذات الهی از تقييد تأکید دارد.
بخش چهارم: نقد براهین فلسفی در عرفان
کاستی براهین فلسفی
براهین فلسفی، مانند برهان حدوث، حرکت، نظم، امکان ماهوی و امکان فقری، تنها وجود مطلق (به شرط لا) را اثبات میکنند، نه مطلق وجود عرفانی. این براهین، به دلیل وابستگی به مقیدات، نمیتوانند وحدت مصداقی وجود را که عرفان نظری به دنبال آن است، اثبات کنند.
متن عربی مرتبط:
إنّ البراهينَ الفلسفيّةَ لا تُثبتُ إلا وجودًا مطلقًا بشرطِ لا، لا مطلقَ الوجودِ.
ترجمه: همانا براهین فلسفی تنها وجود مطلق به شرط لا را اثبات میکنند، نه مطلق وجود.
برهان امکان فقری و مصونیت از خدشه
برهان امکان فقری، به دلیل تمرکز بر اصل وجود و فاصله گرفتن از ماهیت و حدوث، از خدشه مصون است. با این حال، این برهان نیز به وجود مطلق فلسفی محدود میماند و نمیتواند مطلق وجود عرفانی را اثبات کند.
متن عربی مرتبط:
برهانُ الإمكانِ الفقريِّ يرجعُ إلى الوجودِ، لكنّه لا يثبتُ إلا المطلقَ بشرطِ لا.
ترجمه: برهان امکان فقری به وجود بازمیگردد، اما تنها مطلق به شرط لا را اثبات میکند.
بخش پنجم: جمعبندی و ختم کلام
برهان هفتم وحدت وجود در «تمهید القواعد»، به دلیل حرکت از مقید به مطلق و توضیح نادرست کبرا (تراکم مطلقات)، تنها وجود مطلق فلسفی را اثبات میکند، نه مطلق وجود عرفانی که بیمقابل و بدیهی است. نقدهای شارح، که متأثر از مفاهیم حکمت متعالیه است، به دلیل مفهومی گرفتن وجود، از لسان عرفانی فاصله گرفته است. عرفان نظری، وجود را مصداقی و واحد میداند و مقیدات را تعینات مطلق میبیند. براهین فلسفی، هرچند در چارچوب خود معتبرند، برای اثبات وحدت مصداقی عرفانی ناکارآمدند.
متن با صلوات بر محمد و آل محمد خاتمه مییابد، که نشاندهنده جهتگیری عرفانی بهسوی ولایت است:
اللّهمّ صلّ على محمّد وآل محمّد
ترجمه: بار خدایا، درود فرست بر محمد و آل محمد.
نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ
ترجمه: بر تو کتاب را بهحق نازل کرد، تصدیقکننده آنچه پیش از آن است.
این آیه از قرآن کریم، بر نقش هدایتی معصومین در تأیید حقیقت تأکید دارد و عرفان را به محور ولایت الهی متصل میکند.