متن درس
استخاره قرآنی: نقدی علمی بر منابع موجود
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه ششم
مقدمه
دانش استخاره، چون گوهری معنوی در ساحت دین، نیازمند منابعی است که از ژرفای حکمت الهی سیراب شده باشند. این دانش، که ریشه در ارتباط عمیق انسان با وحی دارد، تنها در سایه روشمندی علمی و استناد معتبر میتواند جایگاه والای خود را حفظ کند. در این نوشتار، با نگاهی نقادانه و آکادمیک، به بررسی منابع موجود در حوزه استخاره پرداختهایم و کوشیدهایم با تحلیل چالشهای موجود، راهی به سوی تبیین علمی و فاخر این دانش هموار سازیم. هدف، ارائه متنی است که نهتنها شأن قرآن کریم را پاس میدارد، بلکه با پرهیز از کاستیهای رایج، به تقویت پیوند جامعه با معارف دینی یاری رساند.
بخش اول: نقد ادعاهای غیرعلمی در منابع استخاره
ادعای کاملترین بودن
برخی از آثار منتشرشده در حوزه استخاره، با ادعای کاذب «کاملترین کتاب استخاره با قرآن کریم» به بازار عرضه شدهاند. این ادعا، چون نقابی فریبنده، نهتنها به جذب مخاطب عام میانجامد، بلکه اعتبار علم دینی را در میان مخاطبان آگاه مخدوش میسازد. چنین عناوینی، بدون پشتوانه علمی و روشمند، نشاندهنده ضعف در ارزیابی منابع و فقدان اصالت در محتواست.
استفاده غیرخلاقانه از آیات و ترجمهها
در برخی از این آثار، آیات قرآن کریم بدون هیچ نوآوری یا تبیین علمی بهکار گرفته شده و ترجمه آنها نیز از آثار دیگران، مانند ترجمه آیتالله الهی قمشهای، اقتباس شده است. این رویکرد، کتاب را به مجموعهای فاقد خلاقیت بدل میکند و ارزش علمی آن را به محاق میبرد. استفاده از محتوای دیگران بدون افزودن تحلیل یا دیدگاه نو، گویی کوششی است برای پر کردن صفحات، نه ارتقای معرفت.
پر کردن صفحات با محتوای غیرمرتبط
ناشران برخی از این کتابها مدعیاند که برای جلوگیری از اسراف کاغذ، فضاهای خالی صفحات زوج را با احادیثی از منابع معتبر مانند نهج الفصاحه، غررالحکم، دررالکلم و جهاد با نفس پر کردهاند. این توجیه، که ظاهری اخلاقی دارد، در باطن نشاندهنده اولویت سود اقتصادی بر کیفیت علمی است. افزودن احادیث بدون پیوند ارگانیک با موضوع استخاره، به پراکندگی محتوا و کاهش انسجام اثر میانجامد.
بخش دوم: تأثیر منابع غیرعلمی بر جامعه و دین
فرض عوام بودن مخاطبان
برخی ناشران، با فرض عوام بودن مردم، به تولید آثاری کممایه میپردازند. این دیدگاه، در عصری که جامعه از پیشرفتهای آموزشی بهرهمند است، نهتنها نادرست است، بلکه به کاهش اعتماد به علم دینی منجر میشود. امروزه، حتی کودکان هفتساله از فهم و آگاهی بالایی برخوردارند و پایینترین مدرک رایج برای استخدام، دیپلم و متداولترین آن، کارشناسی است. چنین جامعهای، شایسته منابعی است که با سطح سواد و نیازهای فکری آن همخوانی داشته باشد.
دینگریزی و شکاف با علم دینی
انتشار کتب غیرعلمی، چون خاری در پای دین، به دینگریزی دامن میزند. قشر تحصیلکرده، با مشاهده این آثار، علم دینی را فاقد اعتبار میانگارد و از آن کناره میگیرد. این شکاف، گاه جوانان را به سوی جایگزینهای غیرعلمی، مانند افراد بیسواد یا حتی محافل غیراخلاقی، سوق میدهد. پارتیهای شبانه، که تصاویر آن بهصورت علنی در قالب لوحهای فشرده به فروش میرسد و افراد شناختهشدهای در آن حضور دارند، نمونهای از این انحرافات است که ریشه در ضعف هدایت دینی دارد.
مسئولیت علم دینی
بخشی از این ناهنجاریها بر دوش عالمان دینی است که نتوانستهاند با دانش ناب و حکمت علوی، نسل جوان را هدایت کنند. علم دینی، چون مشعلی فروزان، باید پیرایهها را از دین بزداید و راه را برای فهم حقیقی هموار سازد. اگر دین از این کاستیها سیلی بخورد، این آثار غیرعلمی سهمی بزرگ در آن دارند و حتی ثبات نظام دینی را به خطر میاندازند.
بخش سوم: نقد شیوههای غیراصولی در استخاره قرآنی
کتابی بدون ساختار علمی
کتاب دیگری در حوزه استخاره، شامل قرآن کریم به همراه ترجمه است، اما نویسنده آن، بدون نام و نشان و مقدمهای روشمند، تنها آیات ابتدای هر صفحه را برای استخاره برگزیده و در حاشیه، تفسیرهایی ارائه کرده است. این فقدان ساختار، اثر را از اعتبار علمی محروم میسازد و آن را به مجموعهای سطحی بدل میکند.
نمونههای حاشیهنویسی
برای نمونه، در حاشیه آیات آغازین سوره فاتحه (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ) آمده است: «با جهد و توجه به خدا و طلب یاری از او به مراد خواهی رسید. البته لطف خدا شامل خواهد بود.» (قرآن کریم، سوره فاتحه، آیات ۱-۲). این تفسیر، اگرچه ساده است، اما فاقد عمق و تحلیل لازم است.
در حاشیه صفحه دوم آمده: «خدا را منظور دار و با تقوا و درستی وارد شوید، سبب رستگاری است.» این عبارت، بر تقوا تأکید دارد، اما کلیگویی آن، مانع از ارائه راهنمایی دقیق میشود. همچنین، در حاشیه صفحه سوم نوشته شده: «بترس که این کار جنگ با خداست و بهجز خسارت، سودی ندارد.» این هشدار، بدون زمینه مناسب، میتواند گمراهکننده باشد، زیرا مفهوم «جنگ با خدا» تنها یکبار در قرآن کریم ذکر شده است: فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ (قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۲۷۹)، به معنای «پس آگهی دهید به جنگی از سوی خدا»، و امری نادر است.
بیحرمتی به شأن قرآن
ناشر این اثر، بدون توجه به شأن والای قرآن کریم بهعنوان کلام وحی، استخارههایی ساده و گاه نامتناسب را در حاشیه آن درج کرده است. اگرچه افزودن ترجمه یا تفسیر امری پذیرفتنی است، تنزل قرآن به سطح استخارههای پیشپاافتاده، چون پردهای بر نور وحی، شأن آن را فرومیکاهد. برای مثال، اگر کسی برای سفری تفریحی نیت کند و با چنین حاشیهای مواجه شود، آیا میتوان سفر او را «جنگ با خدا» نامید؟ اینگونه تفاسیر، بدون پشتوانه علمی، به گمراهی منجر میشوند.
بخش چهارم: نقش ناشران و نظارت در حفظ اعتبار علم دینی
سودجویی ناشران
برخی ناشران، با انگیزه کسب درآمد، به چاپ آثاری کممحتوا روی میآورند و از انتشار کتب علمی حوزههای دینی، که سود کمتری دارند، پرهیز میکنند. این رویکرد، گویی نانی از دین خوردن است، که نهتنها به دلسردی مردم میانجامد، بلکه اعتماد به عالمان دلسوز را، که برای حفظ دین سختیهای بسیار متحمل میشوند، از میان میبرد.
دقت عالمان متعهد
عالمان متعهد، چون پاسبانان حریم معرفت، در استناد سخنان خود دقت بسیار دارند و گاه روایتی را به دلیل ضعف سند کنار میگذارند. این تعهد، در برابر رویکرد سودجویانه برخی ناشران، چون ستارهای در شب تار میدرخشد و بر ضرورت تولید منابع معتبر تأکید دارد.
نقش نظارت نهادها
فقدان نظارت کارشناسی، بهویژه از سوی نهادهایی چون وزارت ارشاد، به انتشار آثاری منجر شده که به شأن قرآن کریم بیحرمتی میکنند. حوزههای علمی، بهعنوان وارثان انبیای الهی، باید با نظارت ارشادی خود، از این آسیبها جلوگیری کنند. واگذاری کامل امور به نهادهای غیرحوزوی، گویی سپردن گوهر دین به دستانی ناآشناست.
جمعبندی
دانش استخاره، چون نهری زلال، نیازمند منابعی است که از چشمهسار وحی سیراب شوند. انتشار کتب غیرعلمی، با ادعاهای کاذب و حاشیهنویسیهای بیپشتوانه، نهتنها شأن قرآن کریم را فرومیکاهد، بلکه به دینگریزی و کاهش اعتبار علم دینی در میان تحصیلکردگان میانجامد. حوزههای علمی، بهعنوان وارثان انبیا، مسئول تبیین دقیق مبانی دین و نظام اسلامیاند و باید با تولید منابع روشمند، از این آسیبها جلوگیری کنند. قرآن کریم، در آیهای روشن، راه تحول را نشان میدهد: فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ (قرآن کریم، سوره رعد، آیه ۱۱)، به معنای «در حقیقت خدا حال قومی را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان حال خود را تغییر دهند.» این آیه، بر ضرورت تحول درونی برای اصلاح جامعه تأکید دارد. تنها با پیرایهزدایی از دین و ارائه دانش ناب، میتوان جامعه را به سوی هدایت رهنمون ساخت.