نگاهی نو به فقه غنا و موسیقی: روششناسی اجتهادی آیتالله نکونام
آیا تا به حال به رابطه پیچیده دین و موسیقی در جامعه معاصر اندیشیدهاید؟ فقه غنا و موسیقی یکی از چالشبرانگیزترین مباحث فقهی در دنیای امروز است که نیازمند بازنگری و تحلیل عمیق میباشد.
در واقع، با گسترش روزافزون موسیقی در زندگی مدرن و کاربردهای متنوع آن در حوزههای مختلف از درمان تا آموزش، ضرورت بررسی دقیقتر احکام فقهی مرتبط با غنا و موسیقی بیش از پیش احساس میشود. در این مقاله، به بررسی دیدگاههای نوآورانه آیتالله نکونام در زمینه فقه موسیقی میپردازیم و روششناسی اجتهادی ایشان را مورد مطالعه قرار میدهیم.
به علاوه، در این پژوهش، ضمن بررسی تاریخی تحولات فقه موسیقی، به چالشهای معاصر و راهکارهای عملی برای حل مسائل مستحدثه در این حوزه خواهیم پرداخت. همچنین، تأثیرات این رویکرد نوین بر سیاستگذاریهای فرهنگی و اجتماعی را مورد تحلیل قرار خواهیم داد.
تاریخچه تحولات فقه غنا و موسیقی در اسلام
موسیقی و غنا ریشهای عمیق در تاریخ اسلام دارند و دیدگاههای فقهی درباره آنها طی قرنهای متمادی دستخوش تحولات چشمگیری شده است. بررسی این سیر تاریخی به ما کمک میکند تا درک عمیقتری از چالشهای فقهی موسیقی در جامعه معاصر پیدا کنیم.
دوره صدر اسلام و حضور موسیقی
در دوران صدر اسلام، موسیقی به شکلی ساده و کاربردی وجود داشت. اعراب جاهلی پیش از اسلام، موسیقی خاصی داشتند که از ملل و اقوام دیگر گرفته بودند. ابوالفرج اصفهانی نام تعداد زیادی از زنان دوران جاهلیت را ذکر میکند که به نغمهگری مشهور بودهاند و همچنین اصلیترین ابزار موسیقی عرب حجاز پیش از اسلام را دفِ چهارگوش، نیلبک و نی معرفی کرده است.
با ظهور اسلام، روند موسیقی در سرزمین عرب تغییراتی پیدا کرد. نزد مورخین و محدثین به ثبوت رسیده است که وقتی پیامبر(ص) و ابوبکر به مدینه وارد شدند، در پیش رویشان دف زده میشد و پیامبر تأیید فرمودند: «بگذار تا یهودیها بدانند دین ما دین وسیع و آسانگیری است».
محدث نوری در مستدرک روایت کرده که در شب عروسی حضرت فاطمه زهرا(س)، اسماء بنت عمیس دف میزد و آوازخوانی میکرد و پیامبر(ص) او را دعا فرمود که دخترم را خوشحال کرده است. طبرسی در کتاب اِعلامالوری (صص۹ـ ۷۸) آورده است که پس از هجرت پیامبر(ص) از مکه، چون وارد مدینه شدند، زنانی از طایفه بنیالنجار با دف این شعر را میخواندند: «نحن جوار من بنیالنجار یا حبّذا محمد من جار!»
به طور کلی، موسیقی در دوره صدر اسلام بیشتر در موارد زیر کاربرد داشت:
- موسیقی در جشنها و عروسیها با استفاده از دف
- آوازخوانی و سرودخوانی در مناسبتهای خاص
- آوازهای کاروانها برای کاهش سختی مسیر
- موسیقی حماسی برای تقویت روحیه مجاهدان در جنگها
تغییرات دیدگاهها در دوران مختلف تاریخی
با گسترش قلمرو اسلامی و فتوحات در دوره خلیفه دوم، مسلمانان با فرهنگهای جدید آشنا شدند. در این دوران، عناصر جدیدی همچون غنا و آوازخوانی به شیوههای متفاوت وارد جامعه اسلامی شد. به تدریج، غنا از سوی ایرانیان که پشتوانه علمی و مهارت هنری در این زمینه داشتند، به مسلمانان حجاز منتقل گردید.
در دوران امویان و عباسیان، گرایش به استفاده از غنا بهوجود آمد و مجالسی که عمدتاً جنبه لهوی داشت، تشکیل میشد. ابن خلدون در مقدمه خود مینویسد: «در هنگام ظهور اسلام، ابتدا لذت مسلمانان در قرائت قرآن و ترنم به اشعار بود؛ اما با دستیابی به غنائم جنگی و رفاه و خوشگذرانی و با رهیابی غناگران حرفهای فارس و روم در میان عرب، عرب به تدریج با موارد جدیدی آشنا گردید… در زمان بنی عباس، در لهو غوطهور شده و ابزار جدیدی برای رقص، آماده نمودند».
این تغییر در کارکرد موسیقی، تأثیر عمیقی بر دیدگاههای فقهی گذاشت. از همین رو، روایات فراوانی در نکوهش غنا از ائمه(ع) صادر شد. به گفته شیخ حر عاملی، حدود سیصد روایت درباره غنا وجود دارد که اکثر آنها از امام صادق(ع) در اواخر دوره امویان و آغاز دوره عباسیان نقل شده است.
سیر تطور فتاوا درباره غنا و موسیقی
در طول تاریخ فقه اسلامی، دو دیدگاه عمده درباره موسیقی و غنا شکل گرفت: «حرمت مطلق» و «قول به تفصیل». در میان فقهای گذشته، دیدگاه غالب حرمت مطلق بود. آنان استفاده از آلات و ابزار موسیقی مثل تار، تنبور و ساز را حرام میدانستند و حتی شکستن این ابزار را مجاز و گاهی لازم میشمردند.
با این حال، به مرور زمان دیدگاههای تفصیلیتری پدیدار شد. در فقه مالکی، شنیدن غنا بدون آلت موسیقی – در صورتی که مضمون قبیحی نداشته باشد – مکروه و گاهی حرام شمرده شده است. ابواسحاق شیرازی از دانشمندان شافعی نوشته است: «استعمال آلاتی که طربآور است، بدون غنا حرام است، مانند عود و تنبور و معرفه و طبل و مزمار.»
در دوره صفویه، بحث غنا به طور جدی میان علما مطرح شد. ملا محمد باقر معروف به محقق سبزواری (م ۱۰۹۰ هـ.ق) و فیض کاشانی (م ۱۰۹۱ هـ.ق) دیدگاههای تفصیلیتری مطرح کردند. آنها غنای حرام را غنایی میدانستند که در زمان صدور روایات، در قالب مجالس لهو، توسط کنیزکان و آوازهخوانان زن در مجالس فسق و فجور عرضه میشده است.
در دوران معاصر، فقها بیشتر به دیدگاه تفصیل روی آوردهاند. آیتالله خمینی در ابتدا تنها به بیان حرمت موسیقی پرداخته بودند، اما بعدها به تفصیل میان انواع موسیقی «مطرب» و «غیرمطرب» روی آوردند. این فتاوای تفصیلی راه را برای هنرجویان متشرع باز کرد تا به حوزه موسیقی ورود و آثار زیبایی را خلق کنند.
علامه «شیخ محمود شلتوت» مفتی اسبق مصر و شیخ الازهر پس از بحث مفصلی به این نتیجه رسیدهاند که شنیدن آهنگهای زیبا و آوازهای قشنگ تنها در صورتی حرام است که کمک در حرام بوده یا برای تحقق حرامی استفاده شود و یا سبب غفلت از انجام واجبی شود.
با گذر زمان و تحولات جامعه، کارکردهای غیرلهوی موسیقی همچون موسیقی حماسی، سرود ملی، سرود انقلابی، موسیقی آرامبخش اعصاب، آهنگهای ورزشی، مارش نظامی، موسیقی برای عزا و موسیقی فکری مورد توجه فقهای معاصر قرار گرفته است که نشاندهنده تحول اساسی در فهم موضوع غنا و موسیقی در فقه اسلامی است.
چالشهای فقهی موسیقی در جامعه معاصر
جامعه معاصر ایرانی با چالشهای متعددی در حوزه فقه غنا و موسیقی روبروست. پیچیدگی این چالشها ریشه در تعارضات فقهی، فرهنگی و اجتماعی دارد که نیازمند بررسی دقیق است. بحث موسیقی ابهامات متعددی از جنبه موضوعشناسی، صدور حکم، تطبیق برای مکلفین و تفکیکنکردن انواع موسیقیهای حلال و حرام دارد.
تعارض سنت و مدرنیته در عرصه موسیقی
دوگانگی بین سنت و مدرنیته یکی از چالشهای مهم در میدان موسیقی ایرانی از دوره مشروطه به بعد بوده است. این دوگانگی زمانی ظهور یافت که موسیقی ایرانی با چالشهایی ملهم از غرب روبرو شد. در این کشمکش، دو دیدگاه اصلی شکل گرفت: گروهی که بر حفظ اصالت موسیقی سنتی تأکید داشتند و گروهی که خواهان نوآوری و تطبیق با شرایط جدید بودند.
حل این تعارض نیازمند رویکردی متعادل معرفـت محور است و این رویکرد میتواند راهگشای بسیاری از چالشهای موجود در عرصه فقه موسیقی باشد.
با این حال، برخورد تمدن ایران با تمدن توسعهیافته غربی که از دوره قاجار آغاز شد، همچنان ادامه دارد و جامعه ایران نتوانسته است بهطور کامل با این فرایند همگام شود. از اینرو، نیاز به بازنگری و ارائه راهحلهای فقهی متناسب با شرایط امروز و موضوعات نوپدید بیش از پیش احساس میشود.
مسئله موسیقی در رسانههای جمعی
پخش موسیقی از رسانههای جمعی مانند رادیو و تلویزیون یکی دیگر از چالشهای مهم فقهی است.
چالشهای آموزش موسیقی در نظام آموزشی
آموزش موسیقی در مدارس و نظام آموزشی با چالشهای متعددی روبروست. پژوهشها نشان میدهد که تدریس موسیقی به عنوان یک واحد درسی از جنبههای فردی و آموزشی برای دانشآموزان مفید است و موجب بهبود یادگیری سایر دروس، بهبود خلقوخوی و ارتقای ظرفیتهای هوشی آنان میشود.
با این حال، موانع متعددی بر سر راه آموزش موسیقی در مدارس وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
- بنبست تحصیلی و آینده کاری مبهم
- هزینه بالا و کمبود نیروی متخصص
- بوروکراسی اداری و عدم توانایی در استعدادیابی
- بازخورد نامناسب والدین
از طرفی، دیدگاه فقهی درباره آموزش موسیقی و تأسیس هنرستانها و «ترویج موسیقی» متفاوت است و فقه غنا و موسیقی در جامعه معاصر با چالشهای متعددی روبروست که مستلزم ارائه راهکارهای عملی و منطبق با شرایط زمان و مکان است. نوآوری در روشهای اجتهادی و توجه به نقش عرف و کارشناسان موسیقی در تشخیص مصادیق، میتواند راهگشای بسیاری از این چالشها باشد.
مبانی صوتشناسی در اندیشه آیتالله نکونام
صوتشناسی یکی از ابعاد مهم در اندیشه آیتالله نکونام است که پایههای نظری رویکرد نوین ایشان به فقه غنا و موسیقی را شکل میدهد. با تحصیل هشت سال موسیقی و آشنایی عمیق با مبانی آن، ایشان توانستهاند تحلیلی متفاوت از صوت ارائه دهند که بر احکام فقهی موسیقی تأثیر میگذارد.
ماهیت صوت از دیدگاه فلسفی
آیتالله نکونام در تعریف صوت دیدگاهی فراتر از مفاهیم مادی ارائه میدهد: «صوت هر گونه جنبشی است که ایجاد طول موج کند». ایشان برخلاف نگاههای رایج، صوت را «کمّ متصل» نمیدانند، بلکه آن را همچون عدد، «تعین منفصل» میشمارند. از این منظر، صوت برخوردار از حقیقتی متحد و واحد، اما منفصل است، نه متصل.
ماهیت صوت از نگاه ایشان با وجود و هستی پیوند خورده است. آیتالله نکونام معتقد است صوت نماد حرکت و حیات هر پدیده است، چرا که «کسی صوت ندارد که جنبش و رویشی در او نیست». پدیدههای عالم را ذراتی تشکیل دادهاند که با عشق کنار یکدیگر چینش یافتهاند، و این نظم طبیعی در صوت نیز جاری است.
نکته فلسفی مهم دیگر در اندیشه آیتالله نکونام، رابطه صوت و معناست. ایشان معتقدند: «صوت و صدا بخشی از نوای دل و اِعراب آن است؛ همانطور که شعر چنین است». از نظر ایشان «میان کلام و صوت وحدت است و صوت بدون کلام وجود ندارد». این نگاه وحدتگرا به صوت و معنا، بنیان متفاوتی برای تحلیل فقهی موسیقی فراهم میکند.
تأثیرات روانی و فیزیولوژیک صوت
آیتالله نکونام به تأثیرات عمیق صوت بر روان و جسم انسان توجه ویژهای دارد. از نظر ایشان، «صوت با هر طول موج کوتاه یا بلندی که داشته باشد، صوت است» و هر صوتی تأثیر خاص خود را بر انسان میگذارد. ایشان معتقدند «خداوند متعال، گاهِ به اوج رسیدنِ ترس، سخن گفتن و فریاد در دادن را به عنوان شیر اطمینان قرار داده است» که نشاندهنده تأثیر تخلیهای صوت است.
تأثیرات مقامات مختلف موسیقی در دیدگاه ایشان متفاوت است:
- اصفهان: تأثیر لطیف و فرح ظریف دارد
- حجاز و حسینی: شوقآور است
- شوشتری و دشتی: غمانگیز و حزنآور است
- زابل و چارگاه: شجاعت و سلحشوری میآفریند
همچنین ایشان به تفاوت طبیعی واکنش انسانها به انواع صوت اشاره میکنند: «زنها ترانه را بهتر میخوانند و مردها به آواز رو میآورند، صداهای بم بیشتر به ترانه و بالاخوانان به آواز توانمند هستند». این مشاهدات، نشاندهنده درک عمیق ایشان از پیوند طبیعت انسانی با انواع صوت است.
از سوی دیگر، آیتالله نکونام به کارکردهای درمانی موسیقی نیز توجه دارد. امروزه مطالعات علمی نیز تأثیر موسیقیدرمانی و استفاده از موسیقی مذهبی بر سلامت جسم و روان را تأیید کردهاند. تحقیقات نشان میدهد آوای قرآن با ماهیت آرامبخش خود، درمانی مؤثر برای بیماریهای جسم و روان است.
رابطه صوت با فطرت انسانی
یکی از نوآوریهای مهم آیتالله نکونام، تبیین رابطه صوت با فطرت انسانی است. ایشان معتقدند «هدف اصلی از صوت، صدا، حروف و کلمات رساندن معناست و خداوند به انسان قدرت سخن گفتن و ادای کلمات را به عبث نداده است». صوت و تکلم برای بشر ضرورتی فطری است، زیرا انسان میخواهد آنچه را در دل نهفته دارد، بیان کند یا با دیگران ارتباط برقرار کند.
در نگاه آیتالله نکونام، انسان موجودی است که از یکسو فطرتی الهی و از سوی دیگر، طبیعتی مادی دارد. فطرت او را به سمت معارف بلند و معنویات دعوت میکند و طبیعت او را به مادیات و شهوات فرا میخواند. حیات انسان عرصه مبارزه دائمی بین طبیعت و فطرت اوست.
بر این اساس، موسیقی و صوت میتواند در خدمت فطرت الهی یا طبیعت مادی قرار گیرد. آیتالله نکونام بر این باور است که موسیقی «آشکار نمودن و اظهار داشتههای ضمیر باطنی و جوششهای نهاد درونی است که گزارههای آن با تأمل بر امور طبیعی به دست آمده است». به عبارت دیگر، موسیقی میتواند زبان فطرت و بیانکننده نیازهای روحی و معنوی انسان باشد، همانطور که قرآن کریم با موسیقی خاص خود، فطرت انسانها را مخاطب قرار میدهد.
آیتالله نکونام با این مبانی صوتشناختی، راه را برای نگاهی متفاوت به فقه غنا و موسیقی گشوده است که بر اساس آن، میتوان بین موسیقی همسو با فطرت الهی و موسیقی تحریککننده طبیعت مادی تمایز قائل شد. این رویکرد، افقهای جدیدی را پیش روی مباحث فقهی موسیقی میگشاید و امکان بازنگری در برخی احکام سنتی را فراهم میکند.
تحلیل روانشناختی طرب و تأثیر آن بر حکم شرعی
طرب از مفاهیم کلیدی در مباحث فقهی موسیقی است که تأثیر مستقیم بر صدور احکام شرعی دارد. شناخت دقیق ماهیت روانشناختی طرب و انواع آن، برای درک صحیح فتاوای فقها و رویکردهای نوین در فقه غنا و موسیقی ضروری است.
ماهیت طرب و انواع آن
طرب در اصطلاح فقهی به «حالت سبکی و خفتی» اشاره دارد که بر اثر شنیدن صوت خاصی به انسان عارض میشود. این حالت چنان قوی است که «نزدیک است عقل را از بین ببرد و برای متعارف مردم کار مُسکِر و مستکننده را انجام میدهد». در واقع، طرب نوعی از خود بیخود شدن است که انسان را از حالت اعتدال خارج میکند.
نکته مهم این است که طرب منحصر به حالات شادی نیست، بلکه «ممکن است از آهنگهای غم و حزنآور نیز به دست آید». بنابراین، اختصاص دادن کلمه غنا به حالت شادی، تصوری نادرست است. به عبارت دیگر، گاهی انسان از راه غنا و با توجه به فقدان معشوق یا محرومیت از عشق، دچار هیجانات حزنانگیز میشود.
به طور کلی، موسیقی چنان بر اعصاب آدمی مسلط میشود که «گاهی میگریاند و غمگین میکند و گاهی میخنداند و شاد میکند و گاهی اعضا و جوارح انسان را بدون اختیار به حرکت در میآورد».
تفاوت طرب مطرب و غیرمطرب
در فقه اسلامی، تمایز میان طرب مطرب و غیرمطرب مبنای مهمی برای صدور احکام شرعی است. طرب مطرب آن است که «حالت غیر عادی برای اشخاص از نظر وجد و نشاط به وجود آورد، به طوری که انسان را به وادی فساد و عیاشی و خوشگذرانی بکشد و باعث غفلت انسان از خدا شود».
از طرفی، طرب غیرمطرب، حالتی است که گرچه موجب تغییر در روحیات انسان میشود، اما به سمت فساد و گناه سوق نمیدهد. این تمایز در فتاوای فقهای معاصر نیز مشهود است. امام خمینی (ره) «در بحث غنا میان ایجاد طرب که ملاک صدق غناست و لهویبودن، تفکیک قائل میشود» و موسیقی غیر مطرب را به معنای غیر لهوی میداند.
همچنین، فقهای معاصر تشخیص مصداق موسیقی مطرب و غیرمطرب را بر عهده عرف گذاشتهاند و «چنانچه عرف در تشخیص مطرب و تعیین حد و مرز آن نسبت به غیر مطرب دچار شبهه گردد، طبق قاعده، اصل برائت در آن جاری میشود».
نقش نیت و قصد در طربانگیزی
عنصر نیت و قصد نقش مهمی در تعیین حکم شرعی موسیقی دارد. بسیاری از فقها معتقدند «گاهی شخصیت نوازنده یا کلام همراه آهنگ یا مکان و یا سایر شرایط در اینکه موسیقی تحت عنوان موسیقی مطرب و لهوی حرام قرار بگیرد مؤثر است».
به بیان دیگر، انگیزه هنرمند و مخاطب در تولید و مصرف یک اثر موسیقیایی، تأثیر مستقیم بر حکم شرعی آن دارد. «انگیزه هنرمند در تولید یک اثر هنری، بیشک در محتوای آن نیز دخالت کرده و در تناسب با اهدافی که دنبال میکند، مواد محتوایی اثر خویش را نیز تنظیم میکند».
در این راستا، فقها میان غنای حق و غنای باطل تفاوت قائل شدهاند: «غنای حق آن است که تغنی (با غنا خواندن) به اشعاری که بهشت و دوزخ را به یاد میآورد و انسان را در توجه کردن به دارالقرار تشویق کند، و غنای باطل آن است که متناسب با مجالس فسق، فساد، لهو و لعب باشد».
در نهایت، مسئله طرب و تأثیر آن بر حکم شرعی موسیقی، نیازمند رویکردی جامع و متوازن است که هم ابعاد روانشناختی آن را در نظر بگیرد و هم مبانی فقهی را رعایت کند. چنین رویکردی میتواند راهگشای بسیاری از چالشهای معاصر در حوزه فقه غنا و موسیقی باشد. آیت الله نکونام معتقد است طرب نمی تواند از عاملهای حرمت موسیقی باشد.
کارکردهای درمانی موسیقی از منظر فقهی
موسیقی علاوه بر جنبههای هنری، کارکردهای درمانی قابل توجهی نیز دارد که نیازمند بررسی دقیق فقهی است. این بُعد از موسیقی که امروزه با عنوان موسیقیدرمانی شناخته میشود، از دیرباز مورد توجه دانشمندان مسلمان بوده و در سالهای اخیر، رویکردهای فقهی نوینی نسبت به آن شکل گرفته است.
موسیقیدرمانی و مشروعیت آن
موسیقیدرمانی به معنای استفاده از موسیقی برای تأمین و بهبود سلامت جسمانی و روانی انسان است. برخی متفکران اسلامی مانند ابنسینا و فارابی، از نخستین دانشمندانی بودند که به تأثیرات درمانی موسیقی اشاره کردهاند. آنها موسیقی را بهعنوان روشی برای آرامش ذهن و تقویت سلامت جسم و روان معرفی کردهاند.
از منظر فقهی، اصل اولیه درباره استفاده از موسیقی برای درمان، بر مبنای ضرورت و نیاز استوار است. دیدگاهی که در منابع فقهی مطرح شده، جواز درمان با انواع موسیقی – حتی موسیقی غنایی – در حالت اضطرار است؛ به شرطی که واقعاً، معالجه و درمان بیمار، متوقف بر آن باشد. با این حال، در احراز این نکته (تأثیر واقعی و انحصاری موسیقی غنایی در درمان) تردیدهایی وجود دارد.
کاربردهای پزشکی موسیقی
امروزه کاربردهای پزشکی موسیقی غیرقابل انکار است. پژوهشها نشان میدهد که موسیقی میتواند:
- تأثیر مثبتی بر روان و اعصاب بیماران داشته باشد
- در تسکین دردهای جسمانی مؤثر باشد
- استرس و اضطراب را کاهش دهد
- کیفیت خواب را بهبود بخشد
از منظر فقهی، موسیقی طبیعی که شفابخش است، حلال شمرده میشود. همچنین، موسیقی مصنوعی در صورت همگام بودن با موسیقی طبیعی براساس نظر کارشناسان، دارای ثمرات شفابخش و حلال میباشد.
حدود و ثغور استفاده درمانی از موسیقی
مطابق آنچه در منابع فقهی آمده است، استفاده درمانی از موسیقی محدودیتهایی دارد که باید مورد توجه قرار گیرد:
اولاً، اگر درمان برخی بیماریها متوقف بر گوش دادن به موسیقی باشد و امکان معالجه آنها با موسیقی حلال وجود داشته باشد، باید تنها به موسیقی حلال اکتفا شود و نباید بیش از آن تجاوز کرد.
ثانیاً، از منظر فقهی، اگر صرف درمان تا زمانی که به حد اضطرار نرسیده باشد و صبر بر آن و ترک درمان حرجی نباشد، حرام را مباح نمیکند.
با این حال، اگر درمان بیماری متوقف بر بالا بردن روحیه بیمار از طریق گوش کردن به موسیقی باشد، نه تنها امر جایز و مباح و حلالی است، بلکه به حد وجوب میرسد، البته با رعایت شرایطی.
باید توجه داشت که موسیقی نه مطلقاً حرام و مضر و نه مطلقاً حلال و مفید است، بلکه با شرایطی حلال و مفید و با شرایطی مضر و حرام میباشد. بنابراین، برای جلوگیری از افراط و تفریط در ابراز نظر در مورد این مسئله، هماندیشی و مراوده علمی بین اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی ضروری به نظر میرسد.
غناخوانی بانوان و احکام فقهی مرتبط
صوت زن و غناخوانی بانوان همواره از موضوعات چالشبرانگیز در فقه اسلامی بوده است. دیدگاههای فقها درباره این مسئله، از حرمت مطلق تا جواز مشروط، طیف گستردهای را شامل میشود که نیازمند بررسی دقیق است.
حکم صدای زن در فقه سنتی
در میان متقدمین فقهای شیعه، دیدگاه غالب بر این بود که صوت زن عورت محسوب میشود. بسیاری از فقهای متقدم حتی صحبتهای عادی زنان را به دلیل عورت دانستن صوت، حرام میدانستند. با این حال، متأخرین و معاصرین فقهای امامیه با استناد به سیره معصومین(ع) و سیره متشرعه، عورت بودن صوت زن را رد کرده و صوت غیرغنایی زنان را مجاز دانستهاند.
در مورد صوت غنایی زنان، اختلاف نظر بیشتری وجود دارد. فقهای متقدم که معتقد به حرمت صوت غیرغنایی بودند، به طریق اولی قائل به حرمت صوت غنایی نیز بودند. اما میان فقهایی که صوت غیرغنایی را حرام نمیدانند، در مورد صوت غنایی زنان دو دیدگاه وجود دارد: عدهای با تمسک به اطلاقات و عمومات ادله حلیت، قائل به جواز هستند و عده کثیری به دلیل حرمت ذاتی غنا بر اساس قرآن، سنت و اجماع، نظر بر حرمت دارند.
نوآوریهای آیتالله نکونام در مسئله صوت زن
آیتالله نکونام با سابقه تدریس بیش از ۱۷۰۰ جلسه درس خارج فقه که ضبط و نگه داری شده است، نگاهی متفاوت به مسئله صوت زن دارد. ایشان در روششناسی فقهی خود، با پیرایهزدایی از دادههای فقهی و بازگرداندن آن به بستر نخستین، توانسته تحولی در فقه پدید آورد.
رویکرد نوآورانه آیتالله نکونام در مسئله صوت زن بر مبنای تفکیک میان غنای «لهوی مضل عن سبیل الله» و غنای غیرلهوی استوار است. ایشان معتقدند غنا دو گونه است: غنای حلال و غنای حرام. غنای حرام آن است که لهوی مضلّ باشد، یعنی موجب گمراهی شود.
شرایط جواز غناخوانی بانوان
بر اساس دیدگاههای فقهی معاصر، شرایط جواز غناخوانی بانوان را میتوان چنین برشمرد:
- صوت غیرغنایی زن (صحبت عادی) اگر به قصد لذت نباشد و سبب افتادن در گناه نشود، اشکالی ندارد
- زن نباید لحن صدای خود را به گونهای کند که هوسانگیز باشد
- غناخوانی زنان برای زنان دیگر اگر غنای لهوی نباشد و موسیقی همراه آن نیز از نوع لهوی حرام نباشد، فینفسه اشکالی ندارد
- برخی فقها، غناخوانی زن برای شوهرش را بدون غنا و بدون آهنگهای مناسب لهو و فساد مجاز دانستهاند
در نهایت، مسئله غناخوانی بانوان یکی از مصادیق مهم در فقه غنا و موسیقی است که نیازمند اجتهاد پویا و متناسب با مقتضیات زمان میباشد. رویکرد آیتالله نکونام نمونهای از تلاش برای ارائه تفسیری نو و کارآمد از احکام فقهی در این زمینه است. او صوت غنایی زن را به خودی خود حرام نمی شمرد.
راهکارهای عملی برای اجرای موسیقی مشروع
پیادهسازی احکام فقهی موسیقی در عرصه عمل، نیازمند راهکارهای کاربردی و قابل اجراست. با شناخت دقیق مرزهای شرعی و معیارهای روشن، میتوان از ظرفیتهای موسیقی مشروع بهره برد بدون آنکه به ورطه حرام کشیده شویم.
ضوابط اجرای کنسرتها
برای برگزاری کنسرتهای مشروع، رعایت چارچوبهای زیر ضروری است:
اولاً، کنسرتها نباید مروج موسیقی لهوی و مطرب باشند. مطابق نظر فقها، موسیقی مناسب با مجالس لهو و فساد حرام است و برگزاری کنسرتها نباید به نحوی باشد که مصادیق غنای نکوهیده و حرام را عادی جلوه داده و رواج دهد. معیار در حرمت موسیقی، لهوی مضلْ بودن است که عرف عام تشخیصدهنده آن میباشد.
ثانیاً، اخذ مجوز از نهادهای قانونی ضروری است، اما باید توجه داشت که صرف اخذ مجوز موجب حلالشدن موسیقی حرام نمیشود. همچنین، پخش آهنگ و موسیقی از رادیوها و تلویزیونهای کشورهای اسلامی، نشانۀ شرعی بر حلال بودن آن نیست.
ثالثاً، فضای کنسرت باید به گونهای باشد که موجب گمراهی و انحراف مخاطبان نشود. مصادیق لهو محرّم شامل صداهایی است که محرک شهوت باشد، موجب انجام حرامی شود، انسان را از انجام واجبی باز دارد، یا حالت بیمبالاتی به دین را القاء کند.
معیارهای تولید آثار موسیقیایی
برای تولید آثار موسیقیایی مشروع، باید به نکات زیر توجه داشت:
نخست، استفاده از آلات موسیقی باید با هدف مشروع صورت گیرد. آلات موسیقی به دو دسته مختص (که نوعاً در لهو و لعب به کار میروند) و مشترک (که هم استفاده حلال و هم حرام دارند) تقسیم میشوند. استفاده از آلات مختص به هیچ وجه جایز نیست، اما آلات مشترک بستگی به کیفیت نواختن آن دارد.
دوم، محتوای آثار موسیقیایی نباید مروج فساد و انحراف باشد. موسیقی میتواند در خدمت علم، تربیت و کمال باشد و احساسات و عواطف انسانی را زنده کند.
سوم، هدف از تولید اثر باید هدایت و بالابردن روح معنوی باشد. موسیقی هدفمند و جهتدار، از صبغههای لهوی به دور است و میتواند به رشد معنوی کمک کند.
نظارت و ارزیابی محتوای موسیقی
برای اطمینان از رعایت موازین شرعی در موسیقی، سازوکارهای نظارتی زیر مؤثر است:
ابتدا، نظارت پیشینی که از طریق صدور مجوز اعمال میشود. این نظارت تضمین میکند که محتوای موسیقی پیش از انتشار، با معیارهای شرعی و قانونی تطبیق داده شود.
سپس، نظارت حین اجرا که توسط بازرسان صورت میگیرد. این نظارت برای اطمینان از انطباق اثرِ مجوز گرفته با کارِ عرضه شده ضروری است.
در نهایت، نظارت جامعه مدنی که مؤثرترین شیوه کنترل است. مردم، رسانهها و تشکلهای خصوصی میتوانند با انتقاد و اعلام مخالفت، حتی تا مرحله تحریم مصرف آثار هنری ناسازگار با موازین اسلامی، پیش روند.
تأثیر دیدگاههای آیتالله نکونام بر سیاستگذاری فرهنگی
دیدگاههای نوآورانه آیتالله نکونام در حوزه فقه غنا و موسیقی، فراتر از مباحث نظری می تواند به عرصه سیاستگذاری فرهنگی وارد شود. رویکرد متوازن ایشان به موسیقی، می تواند زمینهساز تغییرات مهمی در نگرش به هنر و فرهنگ در جامعه دینی گردد.
تأثیر بر قانونگذاری در حوزه موسیقی
بر اساس دیدگاه آیتالله نکونام، «بدخواهان و معنویتستیزان میخواهند دین را با موسیقی براندازی کنند، ما باید از همین موسیقی به شکل دینی آن، در برابر آنان استفادهٔ برازنده داشته باشیم». این نگرش راهبردی، مبنایی برای بازنگری در سیاستهای ممنوعیت مطلق موسیقی فراهم ساخته است. ایشان با تصریح اینکه «موسیقی یکی از بهترین ابزارها برای تبلیغ دین میباشد»، نوعی مشروعیت قانونی به استفاده از موسیقی در امور فرهنگی و دینی بخشیدهاند.
آیتالله نکونام با تمایز قائل شدن میان «غنای حلال» و «غنای حرام»، زمینه را برای قانونگذاری دقیقتر در این حوزه فراهم کردهاند. از نظر ایشان، حرمت موسیقی تنها منحصر به مواردی است که «لهوی مضلّ» باشد، یعنی موجب گمراهی شود. این تفکیک، به سیاستگذاران این امکان را میدهد که با وضع قوانین متناسب، از ظرفیتهای موسیقی بهرهمند شوند.
نقش در تغییر نگرش مدیران فرهنگی
مطالعات و تجربیات آیتالله نکونام در زمینه موسیقی (هشت سال تحصیل موسیقی) و همچنین آشنایی ایشان با موضوعات نوپدید، پشتوانه علمی محکمی برای دیدگاههای فقهی ایشان محسوب میشود. این تجارب عملی در کنار دانش فقهی گسترده، اعتبار خاصی به نظرات ایشان در نزد مدیران فرهنگی بخشیده است.
ایشان با تأکید بر اینکه «کسی که وجد و شور را به طور کلی ترک میگوید روحیهای خشک، خشن، یبسی و ارتجاعی دارد»، دیدگاه متعادلی را ارائه میدهند که مدیران فرهنگی را از افراطگرایی در محدودیتهای موسیقی برحذر میدارد. از سوی دیگر، با هشدار درباره اینکه «زیادی غنا و موسیقی سبب میشود اراده از دست رود»، جانب احتیاط را نیز حفظ مینماید.
پیامدهای اجتماعی دیدگاههای ایشان
دیدگاههای آیتالله نکونام پیامدهای گستردهای در عرصههای مختلف اجتماعی داشته است:
- درمان بیماریهای روانی: با تأکید بر اینکه «با استفاده از غنا و موسیقی میتوان بسیاری از ضعفها، سستیها و یا وسواسها را درمان نمود»، دریچهای به روی استفاده از موسیقیدرمانی در نظام سلامت گشوده شده است.
- هویتبخشی فرهنگی: اشاره ایشان به اینکه «موسیقى و ردیفهاى ایرانى از قدیمىترین و اصیلترین نوع موسیقى در دنیاست»، به تقویت جایگاه موسیقی سنتی ایرانی در عرصه فرهنگی کمک کرده است.
- ارتقای تعادل روانی: تصریح ایشان بر اینکه «کوتاهی در موسیقی، موجب قساوت قلب، خشکی دل و وسواس میگردد»، زمینهساز رویکردی متعادلتر به جایگاه موسیقی در زندگی فردی و اجتماعی شده است.
بنابراین، آیتالله نکونام با ارائه تفسیری نو از فقه غنا و موسیقی، مسیری میانه و معتدل در سیاستگذاری فرهنگی گشودهاند که ضمن حفظ ارزشهای دینی، از ظرفیتهای هنر موسیقی در راستای اهداف فرهنگی و اجتماعی بهره میگیرد.
نتیجهگیری
رویکرد نوآورانه آیتالله نکونام در فقه غنا و موسیقی، افقهای جدیدی را پیش روی جامعه اسلامی گشوده است. بنابراین، تمایز میان موسیقی لهوی مضل و موسیقی مشروع، راهگشای بسیاری از چالشهای معاصر در این حوزه شده است.
به طور کلی، دیدگاههای ایشان در سه محور اصلی قابل جمعبندی است: نخست، مبانی صوتشناسی که پایههای نظری محکمی برای درک ماهیت موسیقی فراهم میکند. دوم، تحلیل روانشناختی طرب که دخالتی در موسیقی غیرمجاز ندارد. سوم، کارکردهای درمانی و اجتماعی موسیقی که زمینهساز بهرهگیری مشروع از این هنر شده است.
همچنین، تأثیر این رویکرد بر سیاستگذاری فرهنگی، راه را برای استفاده هدفمند از موسیقی در جهت رشد معنوی و فرهنگی جامعه هموار کرده است. در نهایت، روششناسی اجتهادی آیتالله نکونام نشان میدهد که فقه پویا میتواند پاسخگوی نیازهای معاصر جامعه اسلامی باشد، بدون آنکه از اصول و مبانی شریعت عدول کن