در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

معرفت حکیمانه و انسان الاهی: تحلیلی معرفت‌شناختی از متافیزیک صادق خادمی

معرفت حکیمانه و انسان الاهی: تحلیلی معرفت‌شناختی از متافیزیک صادق خادمی

چکیده

کتاب آگاهی و انسان الاهی صادق خادمی چارچوبی نوین در معرفت‌شناسی متافیزیکی ارائه می‌دهد که عرفان اسلامی، فلسفه، و علوم شناختی را در هم می‌آمیزد تا مراتب صعودی آگاهی را تا قرب الاهی تبیین کند. این مقاله مفهوم قلب را به‌مثابه کانون معرفت حکیمانه، انسان الاهی را به‌عنوان کهن‌الگوی معنوی، و تعالی از شناخت مادی از طریق عقل نوری تحلیل می‌کند. با استناد به ابن‌سینا (1384)، ابن‌عربی (1383)، ملاصدرا (1387)، و علوم شناختی (زهاوی، 1393)، حکمت قلبی به‌مثابه آگاهی غیراکتسابی و هجومی بررسی می‌شود. آیات قرآنی (مانند انعام، 6:57؛ بقره، 2:269) و روایات شیعی (کلینی، 1366) بر ضرورت انضباط معنوی تأکید دارند. این تحلیل، مشارکت خادمی در معرفت‌شناسی متافیزیکی را برجسته کرده و پژوهش‌های میان‌رشته‌ای در شناخت شهودی و پراکسیس اخلاقی را پیشنهاد می‌دهد.

مقدمه

صادق خادمی در آگاهی و انسان الاهی با تلفیق سنت‌های متافیزیکی اسلامی و پارادایم‌های شناختی معاصر، آگاهی انسانی را به‌مثابه صعودی مرتبه‌ای از شناخت مادی به معرفت الاهی بازتعریف می‌کند. وی قلب را به‌عنوان دستگاه ادراکی حکیمانه‌ای معرفی می‌کند که از ظرفیت‌های حسی و عقلی ذهن متجسد فراتر می‌رود و انسان الاهی را کهن‌الگوی کمال معنوی می‌داند (خادمی، 1404). این مقاله معرفت‌شناسی خادمی را با تمرکز بر حکمت قلبی، عقل نوری، و تعالی از محدودیت‌های مادی کاوش می‌کند. با بهره‌گیری از فلسفه اسلامی (ابن‌سینا، 1384؛ ملاصدرا، 1387)، عرفان (ابن‌عربی، 1383)، و علوم شناختی (تامپسون، 1386)، تعامل ادراک شهودی، انضباط معنوی، و قرب الاهی بررسی می‌شود. آیات قرآنی مانند «إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ» (انعام، 6:57، ، 1383) آگاهی را تکلیفی الاهی می‌دانند (قرطبی، 1385).1

1 حکمت در سنت اسلامی، معرفتی الاهی است که از عقل استدلالی فراتر می‌رود (ابن‌سینا، 1384).

روش‌شناسی

این مطالعه از تحلیل متنی کیفی فصل دوم آگاهی و انسان الاهی بهره می‌گیرد و بر مضامین معرفت‌شناختی تمرکز دارد. رویکرد هرمنوتیک، چارچوب‌های متافیزیکی اسلامی (ابن‌سینا، 1384؛ ابن‌عربی، 1383) را با علوم شناختی (زهاوی، 1393؛ گالاگر، 1396) تلفیق می‌کند. منابع اولیه شامل متن خادمی، تفاسیر قرآنی (طباطبایی، 1363؛ قرطبی، 1385)، و روایات شیعی (کلینی، 1366) است. منابع ثانویه، متون فلسفی (ملاصدرا، 1387) و علمی (تامپسون، 1386) را دربرمی‌گیرد. تحلیل، تمامی محتوا را حفظ کرده و از (1383) استفاده می‌کند،(14 آوریل 2025). بررسی انتقادی، وفاداری به نیت خادمی را تضمین می‌کند (18 آوریل 2025).

تحلیل

شناخت مادی و ذهن متجسد

خادمی شناخت مادی را ناشی از ادراک حسی و ذهن تحلیلی می‌داند که وهم و خیال با جزئیات و عقل با مفاهیم کلی سروکار دارند. این «علم ذهنی» ریشه در تن و نفس دارد (خادمی، 1404). مدل سه‌گانه ابن‌سینا (حسی، تخیلی، عقلی) این را تأیید می‌کند (ابن‌سینا، 1384). علوم شناختی نیز شناخت متجسد را وابسته به یکپارچگی حسی-حرکتی می‌دانند (گالاگر، 1396). خادمی می‌گوید: «آگاهی در انسان متجسد از طریق قوای حسی و تحلیلی پدید می‌آید» (خادمی، 1404، ص 2).2

2 تن، امانتی الاهی در فلسفه اسلامی است (ملاصدرا، 1387).

حکمت قلبی و عقل نوری

خادمی دستگاه ادراکی برتر قلب را معرفی می‌کند که معرفت حکیمانه یا «یافت دل» را ممکن می‌سازد. این حکمت، غیراکتسابی و هجومی، از محدودیت‌های عقلی ذهن فراتر می‌رود (خادمی، 1404). وی می‌نویسد: «حکمت قلبی، آگاهی کامل به واقعیت برای قرب الاهی است» (خادمی، 1404، ص 1). روایت امام رضا (ع) تأیید می‌کند: «ما أخلص عبد لله أربعین صباحاً إلا جرت ینابیع الحکمة من قلبه على لسانه» (کلینی، 1366، ج 2، ص 16). مفهوم قلب ابن‌عربی به‌مثابه آینه صفات الاهی با این همخوان است (ابن‌عربی، 1383). مدل‌های غیربازنمایی علوم شناختی نیز آگاهی پیش‌تأملی را تأیید می‌کنند (زهاوی، 1393). عقل نوری، مستقل از حافظه مادی، دانش شهودی و عقلی را داوری می‌کند (سهروردی، 1378).3

3 عقل نوری، عقلی قدسی است که نور الاهی را دریافت می‌کند (ابن‌عربی، 1383).

انسان الاهی و صعود معنوی

انسان الاهی در اوج خود، دارای روحی متعالی در تجرد، معرفت، صدق، و وحدت است، برخلاف ذهن نفسانی محصور در مادیت (خادمی، 1404). هستی‌شناسی مرتبه‌ای ملاصدرا، صعود نفس به وحدت با حق را تأیید می‌کند (ملاصدرا، 1387). خادمی می‌گوید: «انسان الاهی دارای روحی فراتر از خلقت مادی است» (خادمی، 1404، ص 2). آیه «یُؤْتِی الْحِكْمَةَ مَنْ یَشَاءُ» (بقره، 2:269، ، 1383) حکمت را موهبتی الاهی می‌داند (قرطبی، 1385).4

4 تجرد، مفهومی محوری در متافیزیک اسلامی است (ملاصدرا، 1387).

انضباط معنوی و تحول شناختی

خادمی انضباط معنوی (رعایت حلال، عبادت، بی‌طمعی) را برای تسلیم ذهن به قلب ضروری می‌داند، که انسان متجسد را به موجودی قلبی تبدیل می‌کند (خادمی، 1404). وی می‌نویسد: «انسان متجسد با انضباط معنوی به موجودی قلبی تحول می‌یابد» (خادمی، 1404، ص 5). اخلاق اسلامی، تزکیه را تأیید می‌کند (غزالی، 1381). نوروپلاستیسیتی در علوم شناختی، تغییر مسیرهای عصبی از طریق مراقبه را نشان می‌دهد (دیویدسون و بگلی، 1391). عقل قدسی، حقایق باطنی را درمی‌یابد (کوربن، 1377).5

5 معرفت، شناخت تجربی حق در عرفان است (غزالی، 1381).

معرفت‌شناسی متافیزیکی و وحدت الاهی

معرفت‌شناسی خادمی، آگاهی را صعودی مرتبه‌ای از عقل نوری، شهود قلبی، معرفت روحانی، و وحدت وجودی می‌داند (خادمی، 1404). وی می‌نویسد: «آگاهی از مراتب نوری، قلبی، و روحانی صعود می‌کند» (خادمی، 1404، ص 6). وحدت وجود ابن‌عربی، پدیده‌ها را ظهورات الاهی می‌داند (ابن‌عربی، 1383). آیه «إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ» (انعام، 6:57، ، 1383) وحدت ذات را تأیید می‌کند (طباطبایی، 1363). رویکرد انفعالی علوم شناختی، شناخت رابطه‌ای را تأیید می‌کند (تامپسون، 1386).6

6 ناسوت، عالم مادی در کیهان‌شناسی اسلامی است (نصر، 1372).

بحث

معرفت‌شناسی خادمی، سنت‌های متافیزیکی اسلامی را با علوم شناختی تلفیق می‌کند. حکمت قلبی با عقل شهودی ابن‌سینا (1384) و معرفت قلبی ابن‌عربی (1383) همخوان است و با شناخت غیربازنمایی (زهاوی، 1393) همراستا می‌شود. انسان الاهی، انسان کامل ملاصدرا را بازتاب می‌دهد (ملاصدرا، 1387). انضباط معنوی، ریشه در اخلاق اسلامی دارد (غزالی، 1381) و با مراقبه شناختی همخوان است (دیویدسون و بگلی، 1391). محدودیت‌ها شامل تعامل محدود خادمی با مکانیزم‌های نوروبیولوژیکی شهود است، که پژوهش‌های میان‌رشته‌ای را می‌طلبد. آیه حکمت (بقره، 2:269) پراکسیس اخلاقی و عدالت جمعی را ترویج می‌دهد (ماوردی، 1375).7

7 معرفت‌شناسی رابطه‌ای خادمی با اخلاق جمعی اسلامی همخوان است (ماوردی، 1375). 

۸. پراکسیس اخلاقی یعنی کنش آگاهانه، آزادانه و غایتمندانه‌ای که ریشه در حکمت عملی و ارزش‌های اخلاقی دارد و هدف آن تحقق زندگی نیک، عدالت و رهایی انسان است. این مفهوم هم در فلسفه یونان باستان (به‌ویژه ارسطو)، هم در سنت مارکسیستی و هم در نظریه‌های اخلاقی معاصر جایگاهی محوری دارد و همواره بر پیوند میان نظر و عمل و اهمیت کنش اخلاقی در ساختن جهان انسانی تأکید می‌کند

نتیجه‌گیری

آگاهی و انسان الاهی خادمی، پرس‌وجوی معرفت‌شناختی را بازتعریف می‌کند و حکمت قلبی و انسان الاهی را به‌عنوان الگوهای صعود معنوی و شناختی معرفی می‌کند. تلفیق متافیزیک اسلامی با علوم شناختی، چارچوبی تحول‌آفرین برای فهم آگاهی به‌مثابه تکلیفی الاهی ارائه می‌دهد. تأکید بر انضباط معنوی و گوهر رابطه‌ای، پژوهش‌های میان‌رشته‌ای در شناخت شهودی و پراکسیس اخلاقی را دعوت می‌کند، که در چشم‌انداز قرآنی قرب الاهی ریشه دارد (انعام، 6:57).

منابع

ابن‌سینا. (1384). القانون فی الطب. تهران: انتشارات کازی.
ابن‌عربی، م. (1383). فصوص الحکم. ترجمه: آر. دبلیو. جی. آستین. تهران: انتشارات پالیست.
تامپسون، ا. (1386). ذهن در زندگی: زیست‌شناسی، پدیدارشناسی، و علوم ذهن. تهران: انتشارات دانشگاه هاروارد.
خادمی، ص. (1404). آگاهی و انسان الاهی (ترجمه منتشرنشده). [ترجمه توسط گروک 3، xAI].
دیویدسون، آر. جی.، و بگلی، ش. (1391). زندگی عاطفی مغز شما. تهران: انتشارات پنگوئن.
زهاوی، د. (1393). خود و دیگری: کاوش در سوژه‌ویت، همدلی، و شرم. تهران: انتشارات دانشگاه آکسفورد.
سهروردی. (1378). حکمت الاشراق. ترجمه: ج. والبریج و ح. ضیایی. تهران: انتشارات دانشگاه بریگام یانگ.
طباطبایی، م. ح. (1363). المیزان فی تفسیر القرآن. قم: دار الکتب الاسلامیة.
غزالی، ا. ح. (1381). احیاء علوم الدین. تهران: دار الکتب العلمیة.
، م. م. (1383). قرآن کریم. تهران: دار القرآن الکریم.
قرطبی، م. (1385). الجامع لاحکام القرآن. تهران: دار الکتب العلمیة.
کلینی، م. (1366). الکافی (جلد 2). تهران: دار الصقی.
کوربن، ه. (1377). تنها با تنها: تخیل خلاق در عرفان ابن‌عربی. تهران: انتشارات دانشگاه پرینستون.
گالاگر، ش. (1396). مداخلات انفعالی: بازاندیشی ذهن. تهران: انتشارات دانشگاه آکسفورد.
ماوردی، ع. (1375). الاحکام السلطانیة. تهران: دار الکتب العلمیة.
ملاصدرا. (1387). اکسیر عارفان. ترجمه: وی. سی. چیتیک. تهران: انتشارات دانشگاه بریگام یانگ.
مطهری، م. (1370). معرفت‌شناسی در فلسفه اسلامی. تهران: انتشارات صدرا.
نصر، س. ح. (1372). مقدمه‌ای بر دکترین‌های کیهان‌شناختی اسلامی. تهران: انتشارات دانشگاه سانی.
چیتیک، وی. سی. (1368). مسیر عرفانی دانش. تهران: انتشارات دانشگاه سانی.
ایزوتسو، ت. (1363). تصوف و تائوئیسم: مطالعه تطبیقی مفاهیم فلسفی کلیدی. تهران: انتشارات دانشگاه کالیفرنیا.
کنیش، ا. (1378). ابن‌عربی در سنت اسلامی متأخر. تهران: انتشارات دانشگاه سانی.
وارلا، ف.، تامپسون، ا.، و روش، ا. (1370). ذهن متجسد: علوم شناختی و تجربه انسانی. تهران: انتشارات MIT.
نوئه، ا. (1383). عمل در ادراک. تهران: انتشارات دانشگاه آکسفورد.
حسینی، س. م. (1390). عرفان عملی در اسلام. قم: انتشارات دار العلم.
جوادی آملی، ع. (1389). تفسیر تسنیم. قم: انتشارات اسراء.

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک نظر

  • نصرت حسن نژاد گفت:

    تلفیق دیدگاههامیتوان فتح بابی برای ورود عالمانه درمواردموردمباحثه درعلوم اسلامی باشد.
    متشکرم

  • منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
    منو
    مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

    آهنگ فعلی

    آرشیو آهنگ‌ها

    آرشیو خالی است.

    تصویر فعلی

    تصویر فعلی

    آرشیو تصاویر

    آرشیو خالی است.

    غزل

    فوتر بهینه‌شده