گزارشی از فصل یازدهم کتاب تزویر و دین الهی نوشته صادق خادمی: بررسی عمیق و چندوجهی دین زرتشتی
گزارشی از فصل یازدهم کتاب تزویر و دین الهی نوشته صادق خادمی
مقدمه
فصل یازدهم کتاب تزویر و دین الهی نوشته صادق خادمی به بررسی عمیق و چندوجهی دین زرتشتی، با تمرکز بر الهیات گاتها، مناسک این آیین، و جایگاه کنونی آن در بستر تاریخی و فرهنگی ایران اختصاص دارد. این فصل با رویکردی فلسفی و تحلیلی، به کاوش در مفاهیم بنیادین دین زرتشتی، از جمله مفهوم دَینا، آزادی اراده، حقیقت و عدالت، و نقش آتش و نور در این آیین میپردازد. همچنین، با نگاهی نقادانه به تحریفات تاریخی و انحرافات موبدان، به ویژه در دوره ساسانی، و تأثیرات آن بر وضعیت کنونی زرتشتیگری پرداخته و در نهایت، به آینده دینداری در ایران از منظری جامعهشناختی و فلسفی نظر دارد. این گزارش آکادمیک، محتوای این فصل را بهصورت منسجم و ساختاریافته ارائه میدهد و به تحلیل مضامین کلیدی آن میپردازد.
الهیات گاتها
بخش نخست فصل یازدهم به الهیات گاتها، متون مقدس زرتشتی، اختصاص دارد که به عنوان بنیانهای فکری و معنوی این دین شناخته میشوند. خادمی مفهوم دَینا را بهعنوان نیروی وجدان آگاه تعریف میکند که توانایی تمییز خیر از شر را داراست و از طریق عقل آزاد و اراده انسانی عمل میکند. این مفهوم، دین را به مثابه قضاوت وجدان و پرورشدهنده ظرفیت داوری معرفی میکند. بر اساس گاتها، دین زرتشتی سیستمی روشمند است که با جذبه الهی، عقل آزاد، اندیشه نیک، و وجدان آگاه پیوند خورده و به سوی خیر و دوری از شر هدایت میشود. این سیستم، زندگی نیک، جاودانگی، و سعادت معنوی ابدی (انوشگی) را ترویج میدهد.
خادمی تأکید میکند که اهورامزدا، خدای یگانه و بیهمتا، از طریق وجدان و اشراق ادراک میشود و دَینا پلی است که انسان را به خدا متصل میکند. اصول اعتقادی زرتشتی شامل ایمان به یگانگی اهورامزدا، پیامبری زرتشت، قانون اشا (حقیقت و نظم کیهانی)، آزادی انتخاب، برابری حقوق زن و مرد، تقدس چهار عنصر (آتش، آب، زمین، و هوا)، و فَرَشوکرتی (نوسازی و رستاخیز جهان) است. پس از مرگ، دَینا هر فرد در پل چینود ظاهر میشود و بسته به صداقت یا تزویر فرد، به شکل دوشیزهای تابناک یا پیری کریهالمنظر تجلی مییابد، که نشاندهنده پیوستگی این جهان و جهان دیگر است.
بهشت در گاتها به عنوان بهترین حالت وجود، سرشار از شادی و آرامش معنوی، و جهنم به مثابه بدترین حالت، نتیجه افکار و اعمال شرورانه توصیف شده است. خادمی همچنین به سوءتفاهمات تاریخی در مورد قومی و نژادی بودن دین زرتشتی اشاره میکند و تأکید میورزد که این دین در اصل بر فطرت انسانی استوار است و تبلیغ آن به معنای گسترش اخلاق و دانش مزدایی بوده، نه تحمیل عقیده.
آزادی و اراده آزاد
یکی از محورهای کلیدی گاتها، تأکید بر آزادی و اراده آزاد انسان است. خادمی توضیح میدهد که اهورامزدا انسان را با اختیار و آزادی در انتخاب دین، خیر، یا شر آفریده است. این آزادی چنان عمیق است که حتی فردی برخوردار از فیض الهی ممکن است با گناه آن را از دست بدهد. در گاتها، دین نه تنها آزادی انسان را محدود نمیکند، بلکه آن را با تأکید بر صداقت و وجدان تقویت میکند. وجدان، حقیقت، اخلاق، و جذبه الهی در بستر آزادی معنا مییابند، و بدون آن به استبداد و بینظمی فرو میغلتند.
حقیقت و عدالت
حقیقت و عدالت (اشا) از ستونهای اصلی الهیات گاتهاست. خادمی استدلال میکند که دین تنها در صورتی معتبر است که با حقیقت و عدالت آمیخته باشد. زرتشت در گفتوگویی با اهورامزدا، خود را دشمن تزویر و پیرو حقیقت معرفی میکند و از خدا میخواهد که عدالت را به او بنمایاند. حقیقت و عدالت، بنیاد عشق و عرفان گاتهاست که به صورت اندیشه نیک، برابری، و وحدت وجود تفسیر میشود. خادمی همچنین به نقد سهگانهگرایی و ساختارهای سهتایی در برخی تفاسیر متأخر زرتشتی میپردازد و آن را انحرافی از حقیقت وحدت میداند.
آتش و نور
آتش و نور در گاتها نمادهای حضور اهورامزدا و تجلی حقیقت و اشا هستند. خادمی شرح میدهد که آتش از ذات اهورامزدا و نور آن از نور ابدی او سرچشمه میگیرد. این آتش، قلب انسان را روشن کرده و او را به سوی خدا هدایت میکند. آتش به عنوان یکی از عناصر مقدس، نیروی حیات و نماد فَرَوَهَر است و در آیین زرتشتی مورد احترام قرار میگیرد. همچنین، میترا، به عنوان صفتی الهی و فرشتهای واسطه میان خدا و خلقت، نقش مهمی در این الهیات ایفا میکند.
مناسک زرتشتی
بخش دوم فصل به بررسی مناسک زرتشتی، بهویژه نماز پنجگانه و قداست ازدواج، اختصاص دارد. خادمی تأکید میکند که گاتها فاقد شرع و مناسک مدون هستند و آیینهای زرتشتی توسط انجمن موبدان شکل گرفتهاند. هیچیک از این مناسک اجباری نیست و همگی با آزادی و اختیار انجام میشوند.
نماز پنجگانه
نماز زرتشتی، سنتی برای مقابله با شر و دریافت روشنایی است و در پنج وقت روزانه (هاونگاه، رپیتونگاه، اوزیرنگاه، ایویسرترمگاه، و اوشهنگاه) در مقابل آتش یا خورشید خوانده میشود. پیش از هر نماز، زرتشتیان با انجام پادیاب (وضو) به طهارت جسم و روان میرسند.
قداست ازدواج
ازدواج در زرتشتیگری بر پایه عشق، تکهمسری، و آزادی انتخاب استوار است. خادمی توضیح میدهد که زرتشتیان ازدواج با محارم و چندهمسری را ممنوع میدانند و سوءتفاهمات تاریخی در این زمینه را نتیجه تحریف و کژفهمی از واژه خویتوَدَث میداند، که به معنای تقویت پیوندهای خانوادگی یا ازدواج با خویشاوندان دور است.
تحریفات تاریخی و انحراف موبدان
خادمی در بخش سوم به انحرافات تاریخی موبدان، بهویژه در دوره ساسانی، میپردازد. او از کرتیر، موبد قدرتمند ساسانی، به عنوان نمونهای از بدعتگذارانی یاد میکند که با حمایت حکومتی، دین زرتشتی را از معنویت به ظاهرسازی و مناسکگرایی افراطی تنزل داد. کرتیر با سرکوب اقلیتهای دینی و تحمیل احکام سختگیرانه، از حکمت خسروانی فاصله گرفت. در اواخر دوره ساسانی، موبدان شرعگرا با تدوین قوانین (داد)، دین را به سیستمی آمرانه تبدیل کردند که از باطن معنوی تهی شده بود.
با ظهور اسلام، نظام موبدان که به اختلافات داخلی و فقدان پشتوانه حکومتی دچار شده بود، فروپاشید. برخی موبدان به هند مهاجرت کردند، برخی به اسلام گرویدند، و برخی در سرکوبهای اولیه اسلامی از بین رفتند.
وضعیت کنونی زرتشتیگری
خادمی وضعیت کنونی زرتشتیگری را بهعنوان دینی با پيروان اندک (کمتر از 200,000 نفر در جهان) و دستخوش تحریفات و عوامگرایی توصیف میکند. او استدلال میکند که این دین دیگر تعليمات اصيل زرتشت را بازنمايی نمیکند و فاقد فرزانگان الهی است. با این حال، تأثیر فلسفی گاتها در آثار متفکرانی چون هگل و کانت قابل ردیابی است. برخی نواندیشان زرتشتی معتقدند که وصول به اهورامزدا از طریق قلب و ایمان، و نه عقل صرف، ممکن است.
در قانون اساسی ایران، زرتشتیان بهعنوان اهل کتاب به رسمیت شناخته شدهاند، اما خادمی تأکید میکند که این دین به سختی میتواند با ادیان ابراهیمی همتراز باشد. او همچنین به تأثیرات تاریخی تحریفات یونانی و غربی بر تاریخنگاری زرتشتیگری اشاره میکند که خاستگاه عرفان ایرانی را به بودا یا کابالا نسبت دادهاند.
هویت دینی ایرانیان و آینده دینداری
خادمی ایران را مهد ادیان توحیدی و سرزمینی با هویت دینی عمیق معرفی میکند که هرگز از خداپرستی و دینداری جدا نبوده است. او هویت ایرانی را با خداخواهی، فرزانگی، و دین عقلانی پیوند میزند و استدلال میکند که این هویت ذاتی در برابر تهاجمات فرهنگی و سیاسی مقاومت کرده و بر آنها غلبه یافته است.
در بخش پایانی، خادمی به آینده دینداری در ایران میپردازد و با استناد به مطالعات جامعهشناختی، رشد دینداری خودمرجع و فردی را در برابر دینداری حکومتی و تکصدا تحلیل میکند. او دینداری خودمرجع را واکنشی به خرافهگرایی، ظاهرسازی، و کاستی دینداری نهادی میداند، اما هشدار میدهد که بدون دسترسی به دین فرهمند، این نوع دینداری فاقد اعتبار و عمق معنوی خواهد بود.
خادمی دین فرهمند را دینی عقلانی، توجیهپذیر، و عاری از خرافه معرفی میکند که از طریق گفتوگو و نه صرفاً گفتار، دینداران را به سوی حقیقت و ولایت الهی هدایت میکند. او پیشبینی میکند که در صورت فراهم شدن فضای آزاد برای تحقیق و گفتوگوی آکادمیک، روایت فرزانگی از دین میتواند آینده دینداری ایران را در قرن آتی شکل دهد. ایرانیان، به دلیل سرشت عقلورز و حقیقتطلب خود، به دین فرهمندان گرایش دارند و دینداری عقلانی و معرفتی را بهعنوان بخشی پایدار از هویت قومی خود حفظ خواهند کرد.
نتیجهگیری
فصل یازدهم کتاب تزویر و دین الهی اثری عمیق و تأملبرانگیز است که با نگاهی فلسفی، تاریخی، و جامعهشناختی، دین زرتشتی را از منظر گاتها، مناسک، و جایگاه کنونی آن بررسی میکند. خادمی با تکیه بر تحلیل دقیق الهیات گاتها، نقد تحریفات تاریخی، و کاوش در هویت دینی ایرانیان، تصویری جامع از این دین و تأثیرات آن ارائه میدهد. او با تأکید بر عقلانیت، آزادی، و حقیقت بهعنوان ارکان دین زرتشتی و هویت ایرانی، به خواننده دعوت میکند تا درباره آینده دینداری در ایران تأمل کند. این فصل نه تنها بهعنوان منبعی آکادمیک برای مطالعه زرتشتیگری، بلکه بهعنوان دعوتی برای بازاندیشی در دینداری عقلانی و فرهمند در بستر فرهنگ ایرانی ارزشمند است.