سیر عشق: خاطرات ناب آیت الله محمدرضا نکونام
آیت الله محمدرضا نکونام قدس سره، شخصیتی برجسته که بیش از 90,000 بیت شعر عرفانی را به یادگار گذاشته، گنجینهای از معرفت و حکمت را در خود جای داده است. این عالم دینی متولد 1327 و درگذشته 1403 ه ش، در طول بیش از 60 سال زندگی پربار خود، خاطرات و تجربیات ارزشمندی را در کتاب سیر عشق بیان کرده است.
آیت الله نکونام به عنوان یک عارف و فقیه برجسته، همواره بر اهمیت عشق و محبت به خدا، خود و خلق تأکید داشته و در زمینههای مختلف علمی و دینی، از جمله فقه، فلسفه و عرفان، آثار متعددی را تألیف کردهاند. در این مقاله، به بررسی سیر زندگی، خاطرات و اندیشههای این شخصیت تأثیرگذار میپردازیم که علیرغم چالشهای متعدد، همواره در مسیر خدمت به محرومان و تربیت شاگردان گام برداشته است.
کودکی و نخستین تجربههای معنوی آیت الله نکونام
زندگی آیت الله محمدرضا نکونام از همان کودکی آمیخته با تجربههای معنوی و ارتباط با عالم غیب بود. ایشان متولد بیستم دی ماه سال ۱۳۲۷ ه.ش در گلپایگان در خانوادهای سرشار از معنویت بودند که بیست روز پس از تولد، همراه خانواده نخست به سرچشمه تهران و سپس به شهر ری و جوار حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) نقل مکان کردند.
دیدار با خدا در سنین کودکی
یکی از شگفتانگیزترین تجربههای معنوی آیت الله نکونام، دیدار با خداوند در کودکی است. ایشان خود درباره این تجربه ناب میفرمایند: «کودک که بودم، خدا را زیارت کردم. پیراهنم را در شلوار زدم، آستینهایم را جمع کردم و دستهای کودکیام را بلند کردم و خطاب به خدا گفتم: هر آنچه را میتوانی انجام بده!»
در واقع، این مواجهه معنوی در کودکی به قدری بر ایشان تأثیرگذار بود که میفرمایند: «من یک کودک بودم که عاشق شدم. البته هنوز هم یک عاشق هستم.» آیت الله نکونام همواره بر این نکته تأکید میکنند که بیشتر از شنیدهها نقل نمیکنند، بلکه همیشه از دیدهها یا تجربههای خود میگویند.
ایشان کودکی خود را چنین به یاد میآورند: «از سه سالگی مسایل را بهطور خاص یا میدیدم و یا میشنیدم و بسیاری از امور در خواب یا بیداری بهنوعی به من گفته میشد.» این ارتباط معنوی در سنین پایین، بنیان شخصیت عرفانی ایشان را شکل داد و در سن ۱۱ سالگی به کمالات عالی معنوی و زمینههای غیر متعارف دست یافتند.
تأثیر محیط خانوادگی بر رشد معنوی
بیشک، محیط خانوادگی آیت الله نکونام نقش بسزایی در شکلگیری شخصیت معنوی ایشان داشته است. مادر ایشان بانویی عارفه و ستاره ای بی نشان بودند که از کودکی تا پایان عمر – نزدیک به 95 سال – کار اصلیشان عبادت بود. جانماز، قرآن کریم و مفاتیح هیچگاه از ایشان جدا نبود.
آیت الله نکونام درباره تأثیر والدین خود میفرمایند: «من کودکیام را با عقل و درایت پدر و تعبد و عبادت مادرم دیدهام و این ابعاد توسط آن دو در درونم ریخته شد؛ به گونهای که حال نیز میگویم هر ساعت از عمر آدمی یا باید به اندیشهورزی و درایت و دینمداری بگذرد یا به عبادت و بندگی و سلوک و خدمت به جامعه مردم و به چیز دیگری اعتقاد ندارم.»
پدر ایشان، آقا محمدباقر، در تربیت فرزندان خود شیوهای حکیمانه داشتند. آیت الله نکونام میفرمایند: «پدرم در مربیگری برای من استاد بود. او در تربیت فرزندان خود به هیچ وجه به صورت جزیی، موردی و در هر کاری دخالت نمیکرد… گاهی پدرم میآمد و چیزی به من میآموخت.»
محیط زندگی خانوادگی ایشان چنان عاطفی و احساسی و سرشار از عشق و محبت و در عین حال، بسیار دقیق و منطقی بود که بنیان شخصیت علمی و عرفانی ایشان را شکل داد.
خاطرات مکتب و آموزشهای اولیه
نخستین معلم آیت الله نکونام، بانویی به نام «گلین خانم» بود که مکتبخانه داشت. ایشان درباره این معلم اولیه خود میفرمایند: «گلین خانم بیش از 75 سال داشت. ایشان معلم مکتبخانه بود و نزدیک پنجاه شاگرد داشت که به آنان قرآن کریم را به سبک قدیم و با روش سنتی درس میداد. او نهتنها قرآن کریم را آموزش میداد، بلکه تخلق به اخلاق شایسته را نیز در جان شاگردان میریخت.»
از دیگر خاطرات دوران کودکی ایشان، ارتباط عمیق با مسجد محله بود. آیت الله نکونام میفرمایند: «در کنار مدرسه و در سنین نونهالی به مسجد انس و علاقهای خاص داشتم و این مسجد بود که مرا به خود وا نمیگذاشت و انس و حالی را در شبانگاهان برایم همراه میآورد.»
ایشان با اشاره به رفتارهای معنوی خود در کودکی میگویند: «چون بچه بودم خجالت میکشیدم که شب در خانه مشغول عبادت شوم و وقتی به مسجد میرفتم، دیگر چنین مشکلاتی نداشتم… من کلید مسجد را برای برگزاری نماز مغرب و عشا میگرفتم و بعد از نماز باید کلید را در بقالی فردی به نام عیار عبداللّه میگذاشتم که اهل مسجد بود. من پنهان از او کلید را در جیب خود میگذاشتم و شبها به مسجد میآمدم و در آن بیتوته میکردم.»
در سن کم، ایشان استاد تجوید بودند و نزدیک به پنجاه شاگرد داشتند که میانگین سنی آنان از چهل سال به بالا بود. علاوه بر این، آیت الله نکونام در ده سالگی توحید مفضل را درس میگرفتند و برای تحقیق و پژوهش به کلیسا، خانقاه و دیگر مراکز دینی نیز میرفتند.
آنچه در زندگی کودکی آیت الله نکونام بیش از همه نمایان است، جستجوی حقیقت و عشق به خداوند است. ایشان میفرمایند: «امروز، هر چه از الطاف خداوند در زندگیام، مشاهده میکنم، ثمره همان یک شب است… نود و پنج درصد محتوای اشعارم، سخن گفتن از خداست.»
چنین است که سیر عشق الهی در زندگی آیت الله محمدرضا نکونام از همان کودکی آغاز شد و تا پایان عمر ادامه یافت و ایشان را به عنوان یکی از عارفان برجسته معاصر مطرح ساخت.
تحصیلات حوزوی و سیر علمی
سیر علمی آیت الله محمدرضا نکونام با تحصیلات مکتبخانهای در تهران آغاز شد و پس از آن، ایشان در مدارس جدید تا مقطع متوسطه به تحصیل پرداختند. این آغاز ساده، سرآغاز مسیری طولانی و پر فراز و نشیب در عرصه علوم دینی و حوزوی بود که تا مقام استادی و مرجعیت ادامه یافت.
ورود به مرکز علم و انتخاب اساتید
آیت الله نکونام دروس حوزوی را ابتدا بهطور خصوصی در تهران آغاز کردند و مقدمات دروس را از محضر بزرگانی چون شیخ محمد واسطی و شیخ محمدتقى بروجردی فرا گرفتند. ایشان تحصیلات حوزوی خود را در تهران تا سطح خارج فقه و اصول پشت سر گذاشتند و در هفده سالگی به قم مهاجرت کردند.
در دوران تحصیل، ایشان افتخار شاگردی استادان برجستهای را داشتند که شمار آنان به بیش از یکصد نفر میرسید. خود ایشان شرح حال این اساتید را در کتابی با عنوان «حضور حاضر و غایب» آوردهاند. از میان اساتید برجستهای که آیت الله نکونام محضر آنها را درک کردهاند، میتوان به این بزرگان اشاره کرد:
- مرحوم شعرانی (اسفار و فلسفه)
- مرحوم الهی قمشهای (عرفان و منظومه)
- مرحوم سید ابوالحسن رفیعی قزوینی (فلسفه، فقه و اخلاق)
- جناب آقا شیخ محمدتقی بروجردی
- میرزا محمدباقر کمرهای
- آخوند ملا علی همدانی (معروف به ملا علی معصومی)
ایشان دربارهی اساتید دروس خارج خود میفرمایند: «من سالیان درازی به درس خارج مرحوم آقای گلپایگانی میرفتم. سبک ایشان قابل مقایسه با سبک شیخ انصاری است. ایشان فقه و ادبیات خوبی داشت. حدود سیزده سال به درس مرحوم آقای گلپایگانی میرفتم. در درس آمیرزا هاشم آملی نیز به طور ثابت شرکت میکردم که ۱۶ سال طول کشید. در درس آقا مرتضی حایری نیز بیش از ۱۶ سال شرکت نمودم».
روشهای مطالعه و یادگیری
آیت الله نکونام در طول دوران تحصیل، همزمان به تدریس نیز میپرداختند. ایشان ضمن تدریس علوم دینی، از فعالیتهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نیز غافل نبودند و در بیشتر شهرهای ایران از جمله مشهد، اصفهان، کرمان، جهرم و شیراز به تدریس و تبلیغ و ارشاد میپرداختند.
نکتهی قابل توجه در روش مطالعهی آیت الله نکونام، توجه ویژه به قرآن کریم بود. ایشان معتقد بودند: «شیعه باید درس، بحث و تحقیق در قرآن را در رأس دروس خود قرار دهد». از دیدگاه ایشان، قرآن کریم تنها کتاب کامل آسمانی است که گذشته از حجیت، راهگشای تمامی نیازمندیهای مادی و معنوی انسان در تمامی زمینههای لازم میباشد.
ایشان برای استفاده از مواهب علمی و عملی قرآن کریم، سه راه متفاوت و به هم مرتبط را بیان میکنند:
- راهیابی عموم به قرآن کریم و پیروی از راهیافتگان به کتاب الهی
- راه استدلال و تحقیق که تحصیل مبادی خاصی را لازم دارد
- طریق خاص ولایی که صفات معنوی و انس و قرب ربوبی و ورود حضوری به حقایق الهی را لازم دارد
چالشهای مسیر تحصیل
آیت الله نکونام با چالشهای متعددی در مسیر تحصیل خود مواجه بودند. ایشان معتقد بودند: «متأسفانه معضلی عمیق و فراگیر در حوزه معارف دین اسلام از آغاز عصر غیبت وجود داشته است». همچنین، زمانی که از تهران برای ادامه تحصیل به مرکز علم قم آمدند، گمانشان این بود که مرکز علم قم، فضایی باز و آزاد برای بحث و مناظره و نقد دارد، اما دریافتند که آنچنان هم که میپنداشتند، نیست.
یکی دیگر از چالشهای مسیر تحصیل، مسائل اقتصادی بود. ایشان میفرمایند: «آنچه در این زمان برای طلبه بسیار لازم است “قناعت” است، وگرنه برای تأمین هزینههای زندگی ناچار میشود به هر رطب و یابسی دست بزند».
با وجود این چالشها، آیت الله نکونام توانستند بیش از چهل و پنج سال در مرکز علم قم تدریس کنند و در تمامی این سالها به تعبیر خودشان به قدر دویست سال درس بگویند؛ زیرا به گفته خودشان: «به هیچ کار دیگری جز تحقیق و تدریس و نگارش نپرداختهام».
ایشان همواره به طلاب توصیه میکردند که «طلبه نمیتواند خودآموز باشد و نیاز به مربی و استاد دارد و طلبه باید استاد محور باشد و تحصیل خود را بر محور یک استاد برنامهریزی کند». در نگاه آیت الله نکونام، تهذیب و تلاش علمی سرلوحه کار طلاب باید باشد و استفاده از فرصت ناب جوانی در مسیر طلبگی بسیار مهم است.
آیت الله نکونام معتقد بودند کتابها و متون درسی حوزه باید متناسب با نیازهای زمان تغییر کند: «متون فعلی حوزه بهطور مسلم پاسخگو نیست و کسی در این مسأله شبههای ندارد؛ چون دروس و متون حوزوی، در واقع متون چند صد سال پیش است… علم پویا و رونده است و نمیتوان آن را در یک مقطع حبس کرد».
سفرهای معنوی و تجربههای روحانی
برشدن ها و سفرهای معنوی در زندگی حضرت آیت الله محمدرضا نکونام نقش برجستهای در شکلگیری و تعمیق بینش عرفانی ایشان داشته است. این سفرها فراتر از مسافرتهای فیزیکی، تجربههای ناب روحانی و اتصال عمیق با عالم معنا بودهاند که بازتاب آن را در آثار و اندیشههای ایشان میتوان مشاهده کرد.
سفر به مشهد و زیارت امام رضا (ع)
آیت الله نکونام دیدگاه عمیقی درباره زیارت اماکن مقدس، بهویژه حرم مطهر امام رضا (ع) داشتند. ایشان معتقد بودند: «به اعتقاد شیعه در باب زیارت به ویژه زیارت ائمه معصومین(ع)، تفاوتی در دوری یا نزدیکی زائر به حرم مطهر از جانب امامان معصوم(ع) وجود ندارد». در نگاه ایشان، آنچه در زیارت اهمیت دارد، حضور قلب و نیت خالص زائر است، نه صرفاً حضور فیزیکی.
این عالم شیعی با تأکید بر مفهوم عمیق زیارت بیان داشتند: هر چه انسان از کثرت فاصله بگیرد و به وحدت نزدیکتر شود، به قرب الهی نزدیکتر خواهد شد.
تجربههای معنوی در کربلا و نجف
سفرهای معنوی آیت الله نکونام به عتبات عالیات، بهویژه کربلا و نجف، سرشار از تجربههای روحانی ناب بود. ایشان در خاطرات خود از سفر به عراق در زمان جنگ تحمیلی میگویند: «در ایام جنگ، وقتی با چند نفری که همراه من بودند به جزیره مجنون رفته بودیم، رانندهای آذریزبان که سوار خودروی حمل تانک روی جاده باریک جزیره بود، از من خواست تا با او همراه شوم».
در ادامه این سفر معنوی، ایشان تا نزدیکیهای شهر بصره پیش رفتند: «ما برای دیدار از جبهههای جنگ تا نزدیکیهای شهر بصره رفتیم. همراه و بلد ما یکی از عراقیها بود». این سفر خطرناک و نیز دستگیری توسط ساواک برای ده ها بار، نمادی از روحیه شجاعت و ایمان راسخ ایشان در مواجهه با سختیها بود.
آیت الله نکونام درباره زیارت با معرفت اولیاء الهی میفرمایند: «اولیاء الهی زمانی که به زیارت مشرف میشوند اصلاً سخنی نمیگویند، چرا که این سکوت را بهترین عرض حال و مصداق واقعی زیارت میدانند». از دیدگاه ایشان، زیارت حقیقی در سکوت و حضور قلب معنا مییابد.
مکاشفات و رؤیاهای صادقه
آیت الله محمدرضا نکونام درباره رؤیا و مکاشفات معنوی، دیدگاههای عمیقی داشتند. ایشان رؤیا را به دو دسته تقسیم میکردند:
- رؤیای بشارتدهنده: «خوابهای پریشان پایینترین مرتبه رؤیت خیالی را دارد و در مقابل آن، بهترین خوابها و برترین رؤیتهاست که «بشارت رحمانی» نامیده میشوند و خیال ملکوتی و ملکوت خیال است».
- رؤیای پریشان (اضغاث احلام): «خوابهای پریشان و درهم ارزش تعبیری ندارد، و از این جهت خوابگزار از خصوصیت آن بیاطلاع است».
ایشان با استناد به روایات میفرمودند: «رؤیا المؤمن جزء من أربعین أجزاء النبوة؛ خوابها و رؤیاهای خوش مؤمن و افراد وارسته و صالح، خود یک بخش از چهل قسمت نبوت و یافتههای پیغمبری میباشد». از دیدگاه ایشان، این گونه رؤیاها مختص افراد شایسته است و عواملی چون کمال نفس، صحت مزاج و سلامت روح در آن تأثیرگذار است.
آیت الله نکونام درباره خطر مکاشفات هشدار میدادند: «سالک هر چه به عالم حقیقت نزدیکتر شود، این گونه مطالبات نفسانی خود را در خود روز به روز کمرنگتر میکند تا ریشهکن شود». ایشان تأکید میکردند که نباید مکاشفات را نشانه موفقیت شخص در راه خدا قرار داد، زیرا «تا وقتی سالک به سرمنزل و مقصد اعلی معرفت و کمال نرسیده باشد خیلی خطر دارد».
آیت الله نکونام خود از تجربههای عرفانی ناب سخن میگفتند. ایشان میفرمایند: «من اگر خسته شوم، به تماشای دریا میروم. در ساحل دریا میایستم و امواج کوتاه و بلند آن را تماشا میکنم». این تجلی نگاه عارفانه ایشان به طبیعت و مظاهر الهی است، چنانکه میفرمایند: «دنیا و هرچه در آن است مظاهر خداوند متعال است».
خانواده و روابط انسانی در زندگی آیت الله محمدرضا نکونام
روابط خانوادگی در زندگی آیت الله نکونام همواره جایگاه ویژهای داشته و بخش مهمی از شخصیت معنوی ایشان متأثر از این روابط شکل گرفته است. این پیوندهای عاطفی عمیق، سرچشمه بسیاری از دیدگاههای اخلاقی و عرفانی ایشان به شمار میآید.
رابطه عمیق با مادر و تأثیر آن بر زندگی معنوی
مادر آیت الله نکونام، بانو سکینه سروی، زنی بسیار مؤمن و اهل عبادت بود که نزدیک به نود و پنج سال عمر کرد. جانماز، قرآن کریم و مفاتیح هیچگاه از ایشان جدا نبود و کار اصلی ایشان از کودکی تا لحظه وفات، عبادت بوده است. آیت الله نکونام درباره مادرشان میفرمایند: «همواره خود را خادم مادرم میدانستم و در خدمت ایشان بودم. ایشان چراغ زندگی ما بود و همچون پروانه پر سوختهای گرد شمع وجودشان میگردیدم.»
علاوه بر این، ایشان اشاره میکنند: «مادرم همواره با رحمت و مهربانی با همه رفتار میکرد و هیچگاه چیزی به نام تغیر و صدای بلند نداشت. از مادر ارجمندم فروتنی و نجابت را دیدهام.» این رفتار مادرانه چنان در روح ایشان تأثیر گذاشت که میفرمایند: «آهنگ صدای عبادتش، جاودان آوای ملکوتی است که از کودکی تا این لحظه به ترنّم در خود از حفظ دارم.»
آیت الله نکونام درباره سادهزیستی مادرشان میگویند: «او باعزت زندگی کرد. وقتی از دنیا رفت، هفتادوهشتهزار تومان پول از او بهجا ماند.» بیشک، تأثیر روح بلند مادر در شکلگیری نگاه عارفانه و زاهدانه ایشان به دنیا بسیار عمیق بوده است.
درسهای اخلاقی از پدر
پدر آیت الله نکونام، محمدباقر نکونام، نقش بیبدیلی در تربیت معنوی و اخلاقی ایشان داشت. ایشان میفرمایند: «پدرم در مربیگری برای من استاد بود. او در تربیت فرزندان خود به هیچ وجه به صورت جزیی، موردی و در هر کاری دخالت نمیکرد.»
آیت الله نکونام خاطرهای آموزنده از پدرشان نقل میکنند: «پدرم چَک اول را زد و پنج ریال به من داد. دوباره گفت بزنم. گفتم بعدی را هم بزنید. یک چک دیگر زد، و یک تومان به من داد… ناگهان پدرم گفت آدم برای پول چک میخورد. او تا این را گفت، نه تنها این پولها بلکه هرچه پول بود از مغز من بیرون ریخت و دیگر پول برایم از ارزش افتاد.»
یکی از ویژگیهای برجسته پدر ایشان، احترام فوقالعاده به اهل علم و روحانیون بود: «پدرم به اهل علم و روضهخوانان بسیار احترام میگذاشت. برای من در کودکی بسیار جالب توجه بود که وقتی ما مجلس روضه داشتیم، فرد دیگری به حاضران چایی میداد، اما چایی روضهخوان را پدرم خود میبرد.» همین امر موجب شد ایشان نیز احترام ویژهای برای طلاب قائل باشند.
نگاه به همسر و فرزندان
آیت الله نکونام به خانواده خود عشق میورزید و نگاه ویژهای به فرزندان طلبه خود داشت که اگر مشی طلبگی و زی روحانی داشته باشند فرزند معنوی پدر خواهند بود: «من طلبهها را بسیار دوست دارم. من سه داماد دارم که همه طلبهاند. پنج پسر دارم که آنها نیز همه طلبهاند. من طلبهها را فرزندان حقیقی و معنوی خودم میدانم.»
در نگاه ایشان، خانواده بر پایه وابستگی دوسویه زن و مرد بنا شده است: «ساختار خلقتی زن و مرد به گونهای است که هر یک به دیگری وابسته است. این وابستگی دو سویه است و هم مرد برای زن و هم زن برای مرد آفریده شده است.» ایشان با استناد به آیه شریفه «هُنَّ لِبَاسٌ لَکمْ وَاَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ»، بر تکمیلکنندگی زن و مرد تأکید میکنند.
آیت الله نکونام معتقد بودند: «زن نه کلفت مرد است و نه کنیز او» و «مرد اگر نانی به خانه میبرد و کار میکند، نباید منت آن را بر خانواده داشته باشد.» همچنین بر این باور بودند که «رضایت باید دو سویه باشد» و «انسان یا نباید از مشکلات خود چیزی بگوید یا دست کم چیزهایی را که مشکل دارد به همسر و فرزندان نگوید و آنان را آزرده و رنجور نسازد.»
دیدگاه ایشان درباره روابط خانوادگی، برخاسته از آموزههای دینی و تجربیات شخصی بود که چارچوب زندگی خانوادگی سالم را ترسیم میکرد و الگویی برای سایرین به شمار میآمد.
مواجهه با چالشها و سختیهای زندگی
زندگی پرفراز و نشیب آیت الله محمدرضا نکونام، آینهای از استقامت و پایداری در برابر سختیهاست. ایشان همواره باور داشتند که مشکلات و ابتلائات، بستر رشد و تعالی معنوی انسان است و با این نگرش، دشواریهای زندگی را به فرصتی برای کمال بدل کردند.
دوران پیش از انقلاب و فشارهای سیاسی
قبل از انقلاب، آیت الله نکونام به عنوان طلبهای شجاع و فعال انقلابی شناخته میشد. ایشان میفرمایند: «قبل از انقلاب، یک انقلابی بسیار مدعی و فعالی بودم. مقامات ساواک مرا طلبهای شجاع و رزمیکاری نترس میدانستند و تصمیم گرفته بودند مرا بترسانند.»
در همان دوران، ایشان بارها توسط مأموران ساواک دستگیر و بازداشت شدند: «گاهی وقتها ناپرهیزی میشد و مأموران ساواک مرا دستگیر و بازداشت میکردند.» با وجود این فشارها، آیت الله نکونام هرگز از مسیر مبارزه عقبنشینی نکردند و همواره در برابر ظلم و خفقان حاکم ایستادگی کردند.
ایشان با اشاره به شرایط سخت آن زمان میگویند: «قبل از انقلاب، زمانی کشور در تسخیر کماندوهای رژیم شاهنشاهی و زیر سلطه سازمان اطلاعات و امنیت (ساواک) بود و خفقان و ظلم همهجا را گرفته بود.»
صبر و استقامت در برابر مشکلات
آیت الله نکونام معتقد بودند صبر و شکیبایی در برابر مشکلات، کلید موفقیت در زندگی است. ایشان میفرمایند: «کسی که صبر بر بدیها و سازگاری با بدخواهان را از دست میدهد و زود میرنجد یا عصبانی میشود و پرخاشگری میکند، از ناحیهٔ آنان دچار توطئه و دشمنی میگردد و آسیب میبیند.»
همچنین، ایشان به تجربه دریافته بودند: «صبری و مقاومت انسانهایی که در شرایط سخت زندگی کردهاند بیش از دیگران است و قدرت آنان بیشتر است و عافیت سستی، ضعف و پوکی میآورد.»
حتی پس از انقلاب نیز آیت الله نکونام با مشکلات متعددی روبرو شدند. ایشان میفرمایند: «مرا بارها به قتل تهدید کردهاند. این تهدیدها در زمانی که آقای منتظری به عنوان قائم مقام رهبری قدرت داشت، بسیار جدی بود.»
درسهای معنوی از سختیها
آیت الله نکونام از دل سختیها، نگاهی عمیق به زندگی و کمال معنوی یافتند. ایشان معتقد بودند: «شخصیت و ساختار حیث ظهوری آدمی متاثر از نحوهٔ زندگی در ناسوت بهویژه زندگی خانوادگی و محیط اجتماعی است.»
به باور ایشان: «سیر و رشد معنوی که مردان مرد و پولادین میخواهد، شرط نخستین آن فقر است» و «زندگی در شرایط سخت استقامت فرد را افزونی میبخشد و آن را برتر از پایداری افراد عادی میسازد.»
آیت الله نکونام با نگاهی عمیق به مفهوم درد و رنج میفرمایند: «آن که درد ندارد، درک ندارد و آن که آه و سوز و غم ندارد، اندیشه و کمالی برای او نیست. درد مرد میسازد.» افزون بر این، ایشان باور داشتند: «این کورهٔ درد است که او را صاف، پاک و ناب میگرداند و هرگز دل پرفروغ و خرد ژرف اندیش از بستر عافیت و خوشگذرانی به دست نمیآید.»
تدریس و تربیت شاگردان
فعالیت آموزشی آیت الله محمدرضا نکونام بیش از چهل سال در حوزهی علمیه قم ادامه داشت و ایشان در این مدت طولانی، شاگردان بسیاری را تربیت کردند. نکتهی قابل توجه این است که ایشان در هفت روز هفته حتی جمعهها به تدریس میپرداختند.
شیوههای نوین در آموزش علوم دینی
درس خارج فقه آیت الله نکونام از سی سال پیش آغاز شد، اما جلسات ضبط شدهی آن تنها حدود سی سال را در بر میگیرد. ایشان دارای روش تفسیری منحصربهفردی بودند که از آن به «انس با آیات قرآن کریم» تعبیر میشد. به باور ایشان، این روش تنها رابطهای معنوی میان قرآن کریم و اولیای الهی و راهیافتگان حقیقی است.
نوآوریهای فقهی معظمله هم ساختار فقه قدیم و هم بنیادهای محتوای آن را متحول ساخته و فقهی نوین مبتنی بر حقایق قرآنی و اصول ولایی مکتب تشیع پایهگذاری نموده که مهمترین شاخصهی آن، پیرایهزدایی از دادههای فقهی بود.
رابطه استاد و شاگردی از دیدگاه ایشان
آیت الله نکونام معتقد بودند نظام تحصیلی حوزهها بهجای کتابمحوری، باید از همان ابتدا بر استادمحوری تأکید داشته باشد. ایشان میفرمودند: «آنچه شاکلهی طلبه و ساختار و محتوایی طلبه را شکل میدهد، استادی لایق و توانمند است، نه کتاب».
از دیدگاه ایشان، رابطهی استاد و شاگرد باید همچون رابطهی مادر و فرزند باشد که دانشاندوزی میان آنان عشق و محبت ایجاد کند.
تألیفات و میراث علمی حضرت آیت الله محمدرضا نکونام
میراث علمی آیت الله محمدرضا نکونام، مجموعهای بینظیر از آثار متنوع در زمینههای مختلف معرفتی است. ایشان طی بیش از پنجاه سال تدریس، تحقیق و تألیف، نزدیک به 220 جلد کتاب با موضوعات گوناگون نگاشتهاند که تمامی با ویراستاری و قلم شیوای صادق خادمی برای انتشار آماده شده است.
کتاب سیر عشق و جایگاه آن در آثار ایشان
«سیر عشق» مجموعه خاطرات آیت الله نکونام است که توسط صادق خادمی در سه جلد گردآوری، ویراستاری علمی، تقریر، روایت گردیده و به رشته تحریر درآمده و برای چاپ آماده شده است. این کتاب بخشی از مجموعه خاطرات ایشان است. ویژگی برجسته این اثر، بیان مستقیم تجربیات شخصی مؤلف است. چنانکه خود ایشان میفرمایند: «من در این کتاب از شنیدهها نقل نمیکنم، بلکه دیدهها یا تجربههای خود را میگویم» و «من در بیان خاطرات این کتاب، همان روشی را برگزیدهام که در بیان درسهایم داشتهام».
نوآوریهای فکری در آثار مکتوب
آیت الله نکونام در آثار خود رویکردی انتقادی و نوآورانه داشتهاند. ایشان میفرمایند: «ویژگی اساسی تألیفاتم را میتوان پیرایهزدایی در حوزه معرفت دینی و مسایل فلسفی و اجتماعی دانست». این رویکرد در آثار فقهی ایشان همچون «حقیقة الشریعه فی فقه العروة» و «تحریر التحریر» که بازنویسی عروة الوثقی و تحریرالوسیله هستند، مشهود است. ایشان برای کارآمدسازی فقه، سه زاویه به آن افزودهاند: «شناخت موضوع، شناخت ملاک و شناخت حکم».
از دیگر نوآوریهای ایشان، «طراحی سیستم فلسفی نوین» است که «بهکلی مکتب صدرایی و نوصدراییان را نقد و اشکال میکند». همچنین تألیفات تخصصی ایشان در موضوعات چالشبرانگیز مانند موسیقی (هفت جلد کتاب «فقه غنا و موسیقی») و مباحث مربوط به زنان از وجوه تمایز آثار ایشان محسوب میشود.
دیدگاههای عرفانی و سلوکی
نظام فکری عرفانی آیت الله محمدرضا نکونام، گنجینهای از مفاهیم ناب و دستنایافتنی است که در قالب دیدگاههای سلوکی ویژهای تجلی یافته است. این عارف برجسته با تأکید بر سیر عشق، مسیری متمایز در عرفان شیعی ترسیم کرده است.
مفهوم عشق الهی در اندیشه ایشان
از منظر آیت الله نکونام، عشق فلسفه حیات و بستر مرحمت است. ایشان میفرمایند: «زندگی سالم، زندگی آزاد و عاشقانه است» و «حرکت بر مسیر طبیعی هم سلامت زندگی را میرساند و هم عشق را جلوهگر میکند». در نگاه ایشان: «عشق پاک عشقی است که طمع را به کلی از میان بر میدارد» و «عشق خوشامد، وجدان، حضور، داشتن و کام است».
تفاوت محبان و محبوبان در عرفان
تمایز بنیادین در عرفان آیت الله نکونام، تقسیم اهل معرفت به دو گروه محبان و محبوبان است. ایشان میفرمایند: «تفاوت محبّان با محبوبان در این است که محبوبان در ابتدا نهایات را دارند و آن را رؤیت میکنند و سپس بدایات را مییابند؛ ولی محبّان باید نخست بدایات را ببینند». به عبارت دیگر، محبوبان طمع و خواستهای ندارند؛ برخلاف محبان که هدفشان تأمین خواستههایشان است. «عرفان محبوبین از بالا به پایین است، همان رسل و ارسال است» و «ریاضت محبوبان هجر و حرکت برای وصل؛ آن هم وصول به ذات است».
راهکارهای عملی برای سیر و سلوک
سلوک در اندیشه آیت الله نکونام، «حرکت به سوی مجرد و وصول به مجردات است». ایشان معتقدند: «سالک است که طلبش ترک طلب و همتش فقر و غایتش فناست تا یکسر بقای محبوب را نظاره کند». در زمینه اذکار، ایشان کتاب سه جلدی دانش ذکر را دارند و به «ذکر تهلیل» برای نفی خواطر اشاره میکنند که «خاطرههای ناموزون، مشکوک، شیطانی و وساوس فکری را از صفحهٔ ذهن و دل میزداید».
آیت الله نکونام تأکید میکنند که «برای سلوک باید شاگردانی را برگزید که طبیعت گرم دارند». افزون بر این، بر اهمیت استاد معنوی در مسیر سلوک تأکید دارند، چراکه «سالک نیازمند مربی است تا رهزنهای وی را شناسایی کند و پیش از گرفتاری، آن را تذکر دهد».
نتیجه گیری
بی تردید، آیت الله محمدرضا نکونام از چهرههای درخشان عرفان معاصر شیعی به شمار میروند که با نگاهی ژرف به مفهوم عشق الهی، مسیری نوین در معرفت دینی گشودند. زندگی پربار ایشان از کودکی سرشار از تجربههای معنوی بود و همین ارتباط عمیق با عالم معنا، بنیان شخصیت عرفانی ایشان را شکل داد.
به طور کلی، میراث گرانسنگ این عالم ربانی در سه محور اصلی متجلی شده است: نخست، تربیت صدها شاگرد در طی بیش از چهل سال تدریس مستمر؛ دوم، تألیف صدها جلد کتاب در زمینههای مختلف معرفتی؛ و سوم، ارائه نظام فکری منسجم در حوزه عرفان و معرفت دینی.
همچنین باید گفت آنچه شخصیت آیت الله نکونام را متمایز میسازد، نگاه ویژه ایشان به مفهوم عشق الهی است. ایشان عشق را نه تنها فلسفه حیات، بلکه بستر مرحمت میدانستند و همواره بر این باور بودند که زندگی سالم، زندگی عاشقانه و عشق پاک و فارغ از طمع است.
در نهایت، سیره علمی و عملی آیت الله نکونام، الگویی جامع برای سالکان راه معرفت است که نشان میدهد چگونه میتوان در عین حفظ مقام علمی و اجتماعی، سیر و سلوک معنوی را پیمود و به مراتب عالی عرفان دست یافت. بنابراین، مطالعه زندگی و آثار ایشان میتواند چراغ راهی برای جویندگان حقیقت در عصر حاضر باشد.
2 نظر
سلام
باتشکرفراوان ازاینکه بااحتیاط فراوان وبادقت ووسواس زندگینامه آن استادفرزانه وآن بی بدیل دوران وان عاشق محبوبی رادرقالب مقاله به رشته تحریردراوردووجودآن دریگانه رامعرفی نموده اید.
سلام
باتشکرفراوان ازاینکه بااحتیاط فراوان وبادقت ووسواس زندگینامه آن استادفرزانه وآن بی بدیل دوران وان عاشق محبوبی رادرقالب مقاله به رشته تحریردراورده وجودآن دریگانه رامعرفی نموده اید.