در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

کشف گنجینه‌های معرفتی: بررسی چهار اثر ماندگار آیت الله محمدرضا نکونام

آیا تا به حال به دنبال منابعی جامع برای درک عمیق‌تر معارف دینی و سیر معنوی بوده‌اید؟ در میان آثار ارزشمند علمای معاصر، معرفی چهار اثر از آیت الله محمدرضا نکونام: بدایات، نهایات، مقامات عارفان و دانش استخاره، گنجینه‌ای ارزشمند از معارف اسلامی را به روی ما می‌گشاید.

در واقع، این چهار اثر گرانبها، حاصل سال‌ها تحقیق و تدریس ایشان در حوزه‌های علمیه است که به صورت نظام‌مند، از مبانی اولیه علوم حوزوی تا عمیق‌ترین مباحث عرفانی و معرفتی را در بر می‌گیرد. در این مقاله، ما به بررسی دقیق این آثار ماندگار خواهیم پرداخت و چگونگی ارتباط منطقی و تکاملی آن‌ها را با یکدیگر تبیین خواهیم کرد.

به علاوه، در این نوشتار، خوانندگان با روش‌شناسی خاص نویسنده در تألیف این آثار، مفاهیم کلیدی هر کتاب و کاربردهای عملی آن‌ها در مسیر رشد معنوی و علمی آشنا خواهند شد. همچنین، نگاهی جامع به سیر تکاملی اندیشه در این آثار خواهیم داشت که از مباحث پایه‌ای تا عمیق‌ترین مباحث عرفانی را شامل می‌شود.

سیر تکاملی اندیشه در آثار آیت الله نکونام

آیت الله محمدرضا نکونام بیش از پنجاه سال به تدریس، تحقیق و تألیف مشغول بوده‌اند و با داشتن بیش از 220 اثر آماده نشر، یکی از پرکارترین اندیشمندان معاصر مرکز علم قم به شمار می‌روند. ایشان در این مدت طولانی، بخش زیادی از شب‌های خود را به نگارش آثار ارزشمند اختصاص داده‌اند. در میان این آثار گرانبها، چهار کتاب برجسته و ماندگار جایگاه ویژه‌ای دارند که سیر تکاملی اندیشه این عالم فرزانه را به خوبی نشان می‌دهند.

معرفی اجمالی چهار اثر ماندگار

کتاب بدایات: این اثر نقطه آغاز سیر فکری آیت الله نکونام محسوب می‌شود و به مبانی علوم حوزوی و سیر معنوی می‌پردازد. در این کتاب، اهمیت ادبیات و منطق در تحصیل علوم، دانش اشتقاق و نقش آن در فهم متون دینی، تفاوت علم با معلومات و محفوظات، و مراحل سه‌گانه خارج فقه و اصول مورد بررسی قرار گرفته است. این اثر در واقع زیربنای فکری برای طلاب و دانش‌پژوهان علوم دینی است که مسیر حرکت علمی را برای آنان ترسیم می‌کند.

کتاب نهایات: پس از آشنایی با مبانی علوم در «بدایات»، نویسنده در این اثر به انسان‌شناسی و خداشناسی ذوقی می‌پردازد. در این کتاب، ویژگی انس در انسان و تأثیر آن بر معرفت، مراتب سه‌گانه تکامل انسان در تاریخ، و موانع وجدان خدا در زندگی معاصر تبیین شده است. این کتاب، حلقه واسط بین مبانی علوم و مراتب بالاتر معرفتی است.

کتاب مقامات عارفان و اسرار الآیات: این اثر به شرح تفصیلی و گسترده نمط نهم و دهم «اشارات و تنبیهات» ابن سینا می‌پردازد. در این کتاب، تحلیل نمط نهم و دهم اشارات ابن سینا، قصه سلامان و ابسال و تأویل آن، تفاوت عرفان محبی و عاشقانه، و درجات و مقامات عارفان بررسی شده است. آیت‌الله نکونام در این اثر به نقد و بازاندیشی گزاره‌های این کتاب می‌پردازد و پیچیدگی‌ها، نازک‌اندیشی‌ها و ارزش صدق داده‌های این دو نمط عارفانه را تبیین می‌کند.

کتاب دانش استخاره: آخرین حلقه از این سلسله آثار، کتاب «دانش استخاره» است که به روش‌شناسی ارتباط با قرآن می‌پردازد. در این کتاب، تفاوت استخاره، تفأل و قرعه، اصول و قواعد علمی استخاره با قرآن کریم، شرایط استجماع و ارتباط با باطن قرآن، و کاربردهای عملی استخاره در تصمیم‌گیری‌های مهم مورد بحث قرار گرفته است. این اثر جنبه عملی و کاربردی دارد و نتیجه سیر معرفتی را در زندگی روزمره به کار می‌گیرد.

ارتباط منطقی بین آثار

ارتباط منطقی و سیر تکاملی اندیشه در این چهار اثر، از یک نظام فکری منسجم و هدفمند حکایت دارد. این سیر تکاملی را می‌توان به صورت زیر ترسیم کرد:

از مبانی تا نتایج: در کتاب «بدایات»، مبانی علوم حوزوی و سیر معنوی مطرح می‌شود که پایه و اساس حرکت علمی است. سپس در «نهایات»، این مبانی به سمت نتایج انسان‌شناختی و خداشناختی سوق داده می‌شود. به عبارت دیگر، سیر از مقدمات به نتایج در این دو کتاب به خوبی مشهود است.

از نظر تا عمل: کتاب‌های «بدایات» و «نهایات» بیشتر جنبه نظری دارند، اما «مقامات عارفان» و «دانش استخاره» به سمت عمل و کاربرد حرکت می‌کنند. در واقع، این چهار اثر به مخاطب می‌آموزند که چگونه از مبانی نظری به سمت کاربرد عملی حرکت کند.

از ظاهر به باطن: سیر دیگری که در این آثار مشاهده می‌شود، حرکت از ظاهر به باطن است. در «بدایات»، ظواهر علوم مطرح می‌شود، اما در «مقامات عارفان» و «دانش استخاره»، باطن و عمق معانی مورد توجه قرار می‌گیرد.

از فردی به اجتماعی: مسیر حرکت از فردی به اجتماعی نیز در این آثار دیده می‌شود. «بدایات» و «نهایات» بیشتر به ساحت فردی می‌پردازند، اما «مقامات عارفان» و به ویژه «دانش استخاره» ناظر به ابعاد اجتماعی و کاربردی هستند.

روش‌شناسی نویسنده در تألیف

روش‌شناسی آیت الله نکونام در تألیف این آثار، ویژگی‌های منحصر به فردی دارد که او را از سایر نویسندگان متمایز می‌کند:

نوآوری در ساختار: آیت الله نکونام در آثار خود ساختارهای جدیدی را ارائه می‌دهد. برای مثال، ایشان در کتاب «حقیقه الشریعه» و «تحریر التحریر» ساختار جدیدی را در فقه پیش رو می‌گذارد که با کتاب‌های «العروه الوثقی» و «تحریر الوسیله» هم از لحاظ ساختار، هم از زاویهٔ قوت متن و هم به اعتبار محتوا تفاوت‌های بسیاری دارد.

صراحت در بیان: ایشان در آثار خود به صراحت فتوا و نظر می‌دهد و از ابهام‌گویی پرهیز می‌کند. همان‌طور که خود می‌گوید: «در همهٔ موارد، فتوای صریح خود را بیان داشته‌ام تا مکلف به راحتی بتواند وظیفهٔ خود را در هر موضوعی بشناسد.»

جامع‌نگری: یکی از ویژگی‌های بارز روش‌شناسی ایشان، جامع‌نگری و پرهیز از تک‌بعدی‌نگری است. در کتاب «سیر اندیشه»، ایشان تلاش دارد اندیشه‌های هر انسانی که به مبدأ، دنیا و معاد خویش می‌اندیشد را مورد نقد و بررسی قرار دهد.

تدریجی‌نگری: نویسنده معتقد است: «من در کلاس درس، مطالب خود را با بردباری بسیار بیان می‌کنم و یک مطلب را تکه تکه بیان می‌کنم و از ارایه یکباره مطالب خودداری می‌کنم.» این روش تدریجی‌نگری در آثار ایشان نیز مشهود است.

تجربه‌محوری: آیت الله نکونام بر تجربه شخصی تأکید دارد و می‌گوید: «من در این کتاب از شنیده‌ها نقل نمی‌کنم، بلکه دیده‌ها یا تجربه‌های خود را می‌گویم.» همین رویکرد تجربه‌محور باعث اصالت و تازگی آثار ایشان شده است.

عرفان شیعی: ایشان در نوشته‌های عرفانی خود، سعی بر ترسیم عرفانی شیعی و هماهنگ با آموزه‌های اهل بیت علیهم‌السلام دارد. ایشان معتقد است: «متأسفانه در عرفان اسلامی، عارفانی که اهل عرفان بوده‌اند، به پیروی از جناب محیی‌الدین عربی پرداخته‌اند و کارهای آنان بیشتر حاشیه‌ای، ذیلی، شرحی و توصیفی بوده است و عرفان در شیعه تاکنون نتوانسته حیات و نشاط علمی و ولایی خود را باز یابد.»

بررسی سیر تکاملی اندیشه در آثار آیت الله نکونام نشان می‌دهد که ایشان به دنبال ترسیم نظامی جامع از معارف اسلامی است که از مبانی تا نتایج

کتاب بدایات: مبانی علوم حوزوی و سیر معنوی

کتاب «بدایات» آیت الله نکونام تلاشی هوشمندانه برای ترسیم نقشه راه تحصیل در علوم حوزوی است. این کتاب ارزشمند، پایه‌های اولیه ضروری برای طلاب و جویندگان معرفت دینی را تبیین می‌کند و مسیر صحیح سیر معنوی آن‌ها را مشخص می‌سازد. نویسنده در این اثر، با نگاهی عمیق به ضرورت‌های تحصیل علوم دینی، بر اهمیت پرداختن به علوم پایه تأکید ویژه دارد و راهکارهایی برای فهم عمیق‌تر متون دینی ارائه می‌دهد.

اهمیت ادبیات و منطق در تحصیل علوم

آیت الله نکونام در ابتدای کتاب بدایات بر مهم‌ترین ضرورت تحصیل علوم حوزوی انگشت می‌گذارد: تسلط بر دو علم ادبیات و منطق. ایشان با صراحت بیان می‌کند: «امری که برای طلبه خیلی ضروری است، تسلط کامل بر دو علم ادبیات و منطق است. اگر طلبه‌ای در این دو علم ضعیف باشد، طلبه نیست و آخوند است».

از دیدگاه نویسنده، منطق به عنوان میزانی برای سنجش به کارگیری ضوابط و قواعد تفکر عمل می‌کند و مراعات آن مانع لغزش ذهن در اندیشه می‌شود. در واقع، علوم آلی مثل ادبیات و منطق خودشان ذاتاً مطلوب نیستند، بلکه به هدف اثرگذاری و تأثیر در علوم مافوق خود آموخته می‌شوند.

نویسنده همچنین به رابطه تنگاتنگ بین منطق و علم اصول فقه اشاره می‌کند و می‌گوید این اثرگذاری را از دو وجه می‌توان بررسی کرد: «وجه اول دخالت مستقیم به عنوان بخشی از مسائل است… وجه دوم دخالت در ساختار و شاکله علم اصول است». به همین دلیل، بدون بهره‌مندی از این علم مهم، نمی‌توان در طریق استنباط قدم برداشت.

دانش اشتقاق و نقش آن در فهم متون دینی

یکی از نوآوری‌های مهم آیت الله نکونام در کتاب بدایات، احیای دانش فراموش‌شده «اشتقاق» است. ایشان می‌گوید: «اشتقاق از علوم مهم ادبی است و آنان که از آن بی‌بهره باشند، نه در فقه و نه در فلسفه و نه در عرفان و به‌ویژه در تفسیر و فهم قرآن‌کریم و اسماءالحسنی، موفق نمی‌شوند».

نویسنده با تأسف اشاره می‌کند که این علم در حوزه‌ها به کلی فراموش شده است: «ادبیات حوزه به سبب مهجوریت دانش اشتقاق، به ادبیات محاوره‌ای نزدیک شده و علمی بودن خود را از دست داده است». وی برای نشان دادن اهمیت این دانش می‌افزاید: «علم اشتقاق از علوم مادر به حساب می‌آید، ولی در حال حاضر کم‌تر کسی در حوزه پیدا می‌شود که این علم را خوانده باشد».

در این بخش از کتاب، آیت الله نکونام تفاوت بین علم صرف و علم اشتقاق را روشن می‌سازد: «علم صرف از خصوصیات و صفات الفاظ سخن می‌گوید؛ اما تحلیل علت و ملاک آن و یافت ماده و اصل معنای واژگان و کشف چرایی وضع لفظ برای معنایی خاص با علم اشتقاق می‌باشد».

نویسنده معتقد است این دانش نقش کلیدی در فهم متون دینی دارد: «دانش اشتقاق از علوم پایه برای تمامی دانش‌ها به‌ویژه فقه و تفسیر است». او تاکید می‌کند: «دانش اشتقاق به زبان گستره و توسعه می‌دهد» و «نبود دانش اشتقاق در دروس، حصرگرایی به شکل و صورت کلمات و ظاهرگرایی و انصراف از عالم معنا را موجب می‌شود».

تفاوت علم با معلومات و محفوظات

یکی از بخش‌های بدیع کتاب بدایات، تبیین تفاوت اساسی بین علم و معلومات است. آیت الله نکونام در این بخش، تعریف جدیدی از علم ارائه می‌دهد که با تعریف منطقی علم متفاوت است: «دانش منطق، علم را امری کلی و مفهومی می‌داند؛ درحالی‌که این معلومات است که کلی است و علم همواره جزئی، حقیقی و خارجی و تازه و نو است و از سنخ اکتشاف، ابتکار، ایجاد و انشاست».

نویسنده تأکید می‌کند: «معلومات، ابداع ندارد و از سنخ فن، مهارت و محفوظات است. معلومات از سنخ تصورات است؛ اما علم، قدرت ابداع و ایجاد و توان انشا و خلاقیت و به تعبیر فقیهان، نیروی اجتهاد و کشف است». به عبارت دیگر، «علم، نوری است که با آن می‌توان به کشف معلوم نائل آمد و نتیجه‌ای تازه را ابداع کرد».

آیت الله نکونام همچنین بین علم سنتی و دانش تمایز قائل می‌شود: «علم سنتی بر مدار معلومات و منقولات و محفوظات است و علومی را که بر ابزار و آلات و آزمایشگاه و تجربه استوار است، دانش می‌باشد». از دیدگاه ایشان، «دانشمند کسی است که علمش را به آزمایشگاه می‌کشاند و تست می‌کند و نتیجه آن را بر اساس تجربه و سنجش و بر معیار و محک و قاعده بیان می‌کند».

علم واقعی از نظر ایشان باید بر زندگی انسان تأثیر بگذارد: «اگر علم، علم واقعی باشد باید اشک انسان زیاد شود. اگر شما باسواد هستی اما تواضع شما زیاد نیست… این محفوظات است». در واقع، رشد واقعی زمانی اتفاق می‌افتد که علم در تمام ابعاد زندگی جریان یابد: «رشد جامع، نه یک بعدی یا چند بعدی… اگر رشد جامع نباشد کاریکاتور می‌شویم».

مراحل سه‌گانه خارج فقه و اصول

در بخش پایانی کتاب بدایات، آیت الله نکونام به مراحل سه‌گانه درس خارج فقه و اصول می‌پردازد که عالی‌ترین سطح دروس در حوزه‌های علمیه شیعه است. «درس خارج، عالی‌ترین سطح دروس در حوزه‌های علمیه شیعه است که در این دوره، برخی از طلاب به مرتبه اجتهاد می‌رسند».

نویسنده با توجه به تجربه شخصی خود، که از سی سال پیش شروع به تدریس درس خارج فقه کرده و بیش از 1796 جلسه درس خارج فقه و اصول دارد، مراحل سه‌گانه خارج را این‌گونه تشریح می‌کند: «درس خارج در مرحله اول برای آشنایی با روش مواجهه با مطالب و نحوه استنباط است. مرحله دوم برای تمرین و مرحله سوم برای رسیدن به اجتهاد».

آیت الله نکونام تاکید می‌کند: «مرحلهٔ سوم درس خارج که مجتهدپرور است، خارجِ خارج است. این مرحله خیلی مهم است». ایشان تصریح می‌کند: «درس خارج یعنی شما آن‌چه را که از مسأله‌ای به ظرافت و نازک‌اندیشی می‌فهمید و نظری را که دارید با نقد آرای رقیب و پیشینهٔ آن اظهار کنید».

نویسنده همچنین به نوآوری‌های خود در زمینه فقه و اصول اشاره می‌کند: «نوآوری‌های فقهی معظم‌له هم ساختار فقه قدیم و هم بنیادهای محتوای آن را متحول ساخته و فقهی نوین مبتنی بر حقایق قرآنی و اصول ولایی مکتب تشیع پایه‌گذاری نموده که مهم‌ترین شاخصهٔ آن پیرایه‌زدایی از داده‌های فقهی و بازگردندن آن به بستر نخستینی ست که داشته است.

کتاب نهایات: انسان‌شناسی و خداشناسی ذوقی

کتاب «نهایات» دومین اثر از مجموعه چهارگانه آیت‌الله نکونام است که به بحث انسان‌شناسی و خداشناسی از منظری ذوقی و شهودی می‌پردازد. بر خلاف کتاب بدایات که بیشتر جنبه آموزشی و پایه‌ای دارد، این کتاب وارد ساحت عمیق‌تری از معرفت می‌شود و خواننده را با مباحث هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی عمیق‌تری آشنا می‌سازد. آیت‌الله نکونام با قلمی استوار، در این اثر به تبیین مفاهیم کلیدی در شناخت انسان و ارتباط او با خداوند می‌پردازد.

ویژگی انس در انسان و تأثیر آن بر معرفت

مفهوم «انس» یکی از مفاهیم بنیادین در کتاب نهایات است که آیت‌الله نکونام آن را کلید فهم انسانیت می‌داند. انس در لغت به معنای آرام و قرار یافتن قلب بر اثر نزدیک شدن به چیزی است و در اصطلاح، شادی و سرور عاشق در همراهی با یار خویش محسوب می‌شود که یکی از مصادیق بارز آن انس با خداوند است.

آیت‌الله نکونام تصریح می‌کند که انسان از واژه «انس» گرفته شده و این ویژگی، فصل ممیز انسان از سایر موجودات است. به عبارت دیگر، «انس» یک خصوصیت وجودی انسان است که هویت او را شکل می‌دهد و تأثیر مستقیمی بر معرفت او دارد. ایشان معتقد است: «انسان، موضوع علم زندگی است، البته از آن حیث که حیات دارد. انسان دارای دو فصل طینی و نوری است و دانش زندگی برای تأمین سلامت جسمی، نفسی و روحی آدمی باید به هر دو فصل و مراتب و ساحات ظهوری او توجه داشته باشد».

در این کتاب، آیت‌الله نکونام به تبیین ارتباط بین انس و معرفت می‌پردازد و می‌نویسد: «معرفت خدا، دل‌آرام هر دل‌تنگی، و یار هر تنهایی است». در واقع، شناخت خدا، آرامش‌بخش روح انسان است و به همین دلیل اگر این شناخت حاصل شود، التذاذ معنوی نیز حاصل می‌شود؛ التذاذی که هیچ نظیری ندارد.

تأثیر انس بر معرفت را می‌توان در سه مرحله مشاهده کرد:

  1. شناخت و آگاهی: انس با خدا، معرفتی عمیق‌تر نسبت به او ایجاد می‌کند. «شناخت خدا موجب انس با او می‌شود».
  2. یادآوری مداوم: «وقتی خدا شناخته شد، موجب یادآوری او می‌گردد». به تعبیر دیگر، یادآوری، ساز و کار تأثیر معرفت در انس است.
  3. ارتباط دائمی: «هرگاه هراسِ غربت، ما را فراگیرد، یادِ خدا، مونس ما می‌شود».

درباره تأثیر انس بر سلامت انسان، آیت‌الله نکونام می‌نویسد: «نگرانی، اضطراب، ترس، فقر و کاستی‌ها از عوامل برهم زننده‌ی آرامش انسان‌ها هستند و در این میان تنها وجود تکیه‌گاهی محکم و پابرجاست که مایه‌ی آرامش است». همچنین ایشان تأکید می‌کند: «انس به هم‌نشینی با محبوب کلّ هستی، موجب می‌شود که انسان تا مدّتی از هم‌صحبتی با دیگران در هراس و وحشت باشد».

مراتب سه‌گانه تکامل انسان در تاریخ

بخش دیگری از کتاب نهایات به مراتب سه‌گانه تکامل انسان در تاریخ اختصاص دارد. آیت‌الله نکونام معتقد است انسان در مسیر تاریخی خود، سه مرحله تکاملی را طی کرده است. ایشان می‌نویسد: «انسان دارای سه بعد است که شامل بعد ظاهری (ملکی)، باطنی (ملکوتی) و بعد باطن باطن (جبروتی) می‌شود».

1. بعد ظاهری (ملکی): این بعد مربوط به جسم و ظاهر انسان است که با حواس پنج‌گانه قابل درک است. در این مرحله، انسان با نیازهای اولیه و غریزی خود درگیر است و تمرکز اصلی او بر بقا و تأمین نیازهای جسمانی است.

2. بعد باطنی (ملکوتی): «این بعد مربوط به قلب می‌شود و محل دوست داشتن است». در این مرحله، انسان از نیازهای صرفاً جسمانی فراتر می‌رود و وارد عرصه عواطف و احساسات می‌شود. محبت، عشق، و دوستی در این بعد معنا پیدا می‌کند.

3. بعد باطن باطن (جبروتی): «بعد سوم عقل است، عقل به پاسخ های علم احیا می‌شود». این عالی‌ترین مرتبه تکامل انسان است که در آن عقل و خرد بر عواطف و غرایز حاکم می‌شود. در این مرحله، انسان به خودآگاهی کامل می‌رسد و می‌تواند خود را به عنوان یک کل منسجم درک کند.

آیت‌الله نکونام تأکید می‌کند: «رشد هر کدام از این ابعاد سه گانه انسان با انجام عمل صالح، ایمان و علم امکان‌پذیر است». به عبارت دیگر، انسان برای رسیدن به کمال باید هر سه بعد وجودی خود را پرورش دهد.

موانع وجدان خدا در زندگی معاصر

در بخش سوم کتاب نهایات، آیت‌الله نکونام به موانع وجدان خدا در زندگی معاصر می‌پردازد. ایشان دو مانع اصلی برای انس با خدا و وجدان او را شناسایی می‌کند:

1. دنیادوستی و دلبستگی به مادیات: «بزرگ‌ترین مانع در این مسیر دنیادوستی و جاگرفتن محبّت دنیا در دل است. به هر اندازه که اُنس با دنیا قوّت یابد، از اُنس با خدا کاسته می‌شود».

آیت‌الله نکونام با استناد به سخن امام کاظم (علیه‌السّلام) می‌نویسد: «هر عالم و دانشمندی که فریفته‌ دنیا باشد، خداوند حلاوت و شیرینی محبت و مناجاتش را از دل او بیرون کند». البته ایشان تاکید می‌کند: «دوست داشتن دنیا و آنچه که در آن است، مذموم و ناپسند نیست؛ بلکه دلخوش و سرگرم بودن به این امور دنیوی و چیزی را ورای اینها ندیدن است، که زشت و ناپسند است».

2. آلودگی روح و نفس به گناه: «از دیگر موانعی که بر سر راه اُنس با خدا قرار دارد، آلوده بودن روح و نفس به پلیدی‌هاست. تا نفس از صفات نکوهیده پاک نگردد، لایق مقام اُنس نخواهد بود». آیت‌الله نکونام معتقد است: «مداومت بر ذکر که به عنوان مقدمه رسیدن به مقام اُنس است حاصل نمی‌شود، مگر با تخلیه نفس از صفات رذیله».

یکی از نکات مهم در کتاب نهایات، اشاره به ذوق به عنوان راهی برای شناخت خداوند است. ذوق در معنای عرفانی آن، «ادراک حضوری و بی واسطه تجلیات حق و چشیدن شیرینی آن» است. آیت‌الله نکونام کتاب نهایات را در تبیین خداشناسی ذوقی نوشته است.

کتاب نهایات با تبیین عمیق مفاهیم انسان‌شناسی و خداشناسی، تلاش می‌کند راهی برای سیر الی الله در دنیای معاصر ارائه دهد. این کتاب با پیوند زدن میان مفاهیم عرفانی سنتی و نیازهای انسان معاصر، چراغ راهی برای جویندگان معرفت است.

کتاب مقامات عارفان و اسرار الآیات

سومین اثر از مجموعه آثار ارزشمند آیت‌الله نکونام، کتاب «مقامات عارفان و اسرار الآیات» است که به شرح و تفسیر دو نمط نهم و دهم کتاب «الاشارات و التنبیهات» ابن سینا می‌پردازد. این اثر که در سال ۱۳۸۵ به چاپ رسیده، تلاشی ارزشمند برای بازخوانی اندیشه‌های عرفانی ابن سینا و شرح مفصل آن است. ویژگی بارز این کتاب، نقد و بررسی دقیق آراء ابن سینا و خواجه نصیرالدین طوسی (به عنوان شارح اصلی اشارات) است که با نگاهی نوآورانه انجام شده است.

تحلیل نمط نهم و دهم اشارات ابن سینا

نمط نهم کتاب اشارات که «مقامات العارفین» نام دارد، برخلاف نمط‌های پیشین که به مباحث فلسفی می‌پرداختند، به موضوع انسان و کمالات انسانی توجه می‌کند. در واقع، این نمط از نفوس مجرد و ملایکهٔ سماوات سخن نمی‌گوید؛ بلکه از خاک‌نشینانی چند سخن می‌گوید که خواهان حضرت حق هستند. ابن سینا در این بخش، منازل و احوالی را می‌شناساند که عارفان در طریق سیر و سلوک خود دارند.

آیت‌الله نکونام در شرح خود بر این نمط، نخست اشاره می‌کند که ابن سینا در اواخر عمر از مباحث صرفاً فلسفی خسته شده و دل به عرفان بسته است. از این‌رو، برخلاف بحث‌های فلسفی که در دیگر کتاب‌های خود، به‌ویژه شفا داشته، در اشارات راهی دیگر را برمی‌گزیند. البته عرفان ابن سینا همچنان رویکردی فلسفی دارد و او نمی‌تواند خود را از واژه‌ها و آموزه‌های حکمت و فلسفه دور نگه دارد.

نمط دهم با عنوان «اسرار الآیات»، تکمیل‌کنندهٔ بحث نمط نهم است. مراد ابن سینا از آیات، عارفان و اولیای الهی است و اسرار و ویژگی‌های آنان را به بحث می‌گذارد. اسرار آنان، آثاری مانند معجزه، کرامت و دیگر امور غریب است. بنابراین می‌توان این نمط را «اسرار العارفین» دانست.

آیت‌الله نکونام در شرح خود اشاره می‌کند که ابن سینا اسرار اولیای خدا را تحت سه عنوان یادآور شده است:

  • امساک از غذا به مدتی دراز و طولانی
  • کارهای خارق عادت و غیر عادی؛ مانند: طی الارض
  • اِخبار از غیب

به باور آیت‌الله نکونام، بیان ابن سینا در اشارات و به‌ویژه در این دو نمط مجمل است و به جزییات منازل و احوال عرفانی نمی‌پردازد و از این رو آن را باید اموری کلی و درآمدی بر عرفان دانست. به همین علت، این شرح کاربردی نیست و سالک را در مقام عمل نفعی نمی‌بخشد؛ چرا که به وی در تشخیص منزل و تعیین حالت و درجهٔ خود کمکی نمی‌رساند.

قصه سلامان و ابسال و تأویل آن

یکی از بخش‌های مهم نمط نهم، اشاره ابن سینا به داستان رمزی سلامان و ابسال است. ابن سینا در این نمط می‌گوید: «هر گاه داستان سلامان و ابسال به گوشت رسید، بدان که سلامان تمثیلی از تو است، و ابسال تمثیلی از رتبه تو در عرفان است، اگر از اهل آنی. اگر توانستی رمز را بگشای.»

این داستان چنان رمزآلود بیان شده که حتی فخر رازی، شارح بزرگ آثار ابن سینا، نتوانست آن را دریابد و آن را مورد انتقاد قرار داد. اما خواجه نصیرالدین طوسی دو روایت از این داستان را نقل کرد: یکی به نقل از حنین بن اسحاق، و دیگری به واسطهٔ ابوعبید جوزجانی به نقل از ابن سینا.

آیت‌الله نکونام در کتاب خود تأویل این داستان را چنین بیان می‌کند: سلامان نماد نفس ناطقه انسان است و ابسال نماد عقل نظری است تا اینکه به مرحلهٔ عقل مستفاد برسد. این همان درجهٔ نفس در عرفان نظری است اگر به‌سوی کمال ترقی کند. همسر سلامان نیز قوهٔ بدنی است که امّاره به شهوت و غضب است.

در تأویل دیگری که ایشان ارائه می‌دهد، شاه (در داستان) عقل فعال است که از همه عالم تحت القمر مطلع است و این قلمرو زیر سیطرهٔ قدرت اوست. حکیم خردمند نیز فیض ساطع بر عقل فعل از عوالم فوقانی است. عشق سلامان به ابسال میل او به لذات بدنی است و انتساب ابسال به فجور تعلق به ماده بعد از مفارقت نفس است.

تفاوت عرفان محبی و عاشقانه

یکی از نوآوری‌های فکری آیت‌الله نکونام در این کتاب، تبیین تفاوت بین عرفان محبی و محبوبی است. ایشان می‌نویسد: «ما در این کتاب میخواهیم از معرفت و دو طریق کلی وصول، یعنی طریق محبوبی و محبی سخن بگوییم.»

به باور ایشان، اهل معرفت و محبت بر دو گروه می‌باشند: یا محباناند که با سلوک وصول مییابند و یا محبوبانی هستند که از ابتدا اهل معرفت بودهاند. تفاوت محبّان با محبوبان در این است که محبوبان در ابتدا نهایات را دارند و آن را رؤیت میکنند و سپس بدایات را مییابند؛ ولی محبّان باید نخست بدایات را ببینند و سپس با سلوکی که دارند، یا به نهایات وصول یابند و یا اینکه در یکی از منازل بمانند و یا با خطر سقوط مواجه شوند.

آیت‌الله نکونام تأکید می‌کند که اصطلاح عرفانی «محبوبی و محبی» ریشه در قرآن کریم دارد و نمیتوان آن را انکار و نفی کرد. برای نمونه، حضرت عیسی علیه‌السلام از محبوبان است که قرآن کریم در وصف او میفرماید: «إِنِّی عَبْدُاللَّهِ آَتَانِی الْکتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیا»، و حضرت ابراهیم را از برترین محبان نام میبرد که با ابتلا، به امامت میرسد: «وَإِذِ ابْتَلَی إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُک لِلنَّاسِ إِمَاما».

ویژگی‌های عارفان محبی و محبوبی به طور خلاصه عبارتند از:

  • محبوبان در ابتدای طفولیت، خداوند را در خود دارند
  • محبان انابه و یأس از عمل دارند
  • محبوبان صاحب کتمان هستند
  • محبان داشته‌های خود را اظهار می‌کنند

درجات و مقامات عارفان

در بخش پایانی کتاب، آیت‌الله نکونام به درجات و مقامات عارفان می‌پردازد. ایشان معرفت را دارای سه مرتبهٔ کلی می‌داند: تشبُّه، تخلّق و تحقُّق. سالکی به وصول دست مییابد که این سه میدان کلی را طی کند.

مرتبهٔ تشبه، همان مرتبهٔ اسلام، و مرتبهٔ تخلقْ همان مرتبهٔ ایمان، و مرتبهٔ تحققْ همان مرتبهٔ احسان است که بالاترینِ آن است و به همان میزان از شمار افراد آن کاسته میشود. سالک در این مرتبه به حق تشابه پیدا میکند. البته وی در این مسیر، غریب و تنها میشود.

آیت‌الله نکونام توضیح می‌دهد که سلوک سفر به سوی خداوند است؛ اما سفری بسیار آرام و بیصدا؛ بهگونهای که گاه سالک نمیداند در کجا قرار دارد. سالک، کسی نیست که در پیچ و خمِ برگرداندن ضمیرهای کتابها سرگردان باشد؛ بلکه اولیای خدا در صحنه بودهاند و درس آنان درس خیابان و بیابان، و راهشان راه جامعه و محیط، و مدرسهٔ آنها حق و کلاسشان دهر بوده است.

مقام و حال از مفاهیم کلیدی در عرفان هستند. «مقام» در بلنداى «حال» است و میان این دو تفاوت در مرتبه است. مقام، صفتى ثابت و دایمى براى عارف است. سالک وقتى ضم

کتاب دانش استخاره: روش‌شناسی ارتباط با قرآن

چهارمین و آخرین اثر از مجموعه ارزشمند آیت‌الله نکونام، کتاب «دانش استخاره» است که به روش‌شناسی ارتباط با قرآن کریم می‌پردازد. این کتاب در پنج جلد نگاشته شده و نخستین اثر در جهان اسلام است که اصول و قواعد استخاره و رموز آن را به صورت علمی و روشمند بیان می‌دارد. آیت‌الله نکونام استخاره را دانشی پیشرفته می‌داند که همانند منطق نیازمند تدوین، ساماندهی و نظام‌سازی است.

تفاوت استخاره، تفأل و قرعه

استخاره به معنای طلب خیر از خداوند است و در طلب خیر، عنایت نقش دارد نه گزینش و اختیار که کارکرد خرد آدمی است. تفاوت میان استخاره و اختیار در همین نکته نهفته است. اما باید دانست که استخاره با تفأل و قرعه تفاوت دارد. در استخاره، انسان واقعاً بین دو راه متحیر است و بعد از مشورت با اهل آن و تفکر و تعقل، راهی نمی‌تواند پیدا کند و از خدا طلب خیر می‌کند. در تفأل، آینده‌نگری و پیش‌بینی مطرح است که قرآن آن را نهی کرده است. قرعه نیز اعتبار شرعی بیشتری نسبت به استخاره دارد و تنها برای رفع تحیر و تردید کاربرد دارد، اما استخاره آگاهی بر واقع و دستیابی به خیر است.

اصول و قواعد علمی استخاره با قرآن کریم

کتاب «دانش استخاره» در سه بخش کلی تنظیم شده است. بخش نخست در هشت فصل به آموزش دانش استخاره با قرآن کریم و بیان برخی از اصول و قوانین استخاره با این کتاب آسمانی می‌پردازد. بخش دوم که در جلدهای دوم، سوم و چهارم آمده است، تطبیق قواعد و اصول استخاره را بر تمامی آیات قرآن کریم ارائه می‌دهد. جلد پنجم این کتاب، بخش سوم را در بر دارد که به بیان استخارهٔ سوره‌های قرآن کریم اختصاص یافته است. آیت‌الله نکونام در این کتاب، ضمن بیان اصول و قواعد استخاره، تأکید می‌کند که استخاره نوعی استخراج و ابداع است؛ یعنی امری انشایی و ایجادی است.

شرایط استجماع و ارتباط با باطن قرآن

استجماع، یعنی یکی نمودن تمامی حساب‌های قدرتی و نیروهای خود در یکجا و متمرکز ساختن آن برای خرج نمودن در هدفی خاص. برای دعا، ذکر و استخاره باید قدرت استجماع داشت. خواهان باید توان انجام استجماع و به کار بردن همهٔ نیروهای نهفته در درون خود برای دریافت معنا از قرآن را داشته باشد. از مددکاران استجماع، انتخاب وقت و زمان مناسب، مکان خلوت و دوری از شلوغی، و رو به قبله بودن است. افزون بر این، برای ارتباط با باطن قرآن، صفای نفس ضروری است. انس با قرآن کریم به صفای باطن وابسته است که میان باطن فرد و باطن قرآن کریم تناسب ایجاد می‌کند.

کاربردهای عملی استخاره در تصمیم‌گیری‌های مهم

استخاره باید بعد از تعقل و مشورت و طی کردن راه‌حل‌های معمول مسائل و مشکلات باشد. اگر شخص به مرز تحیر و سرگردانی رسید، آنگاه به استخاره روی می‌آورد. استخاره درباره واجبات، محرمات و امور مکروه وجهی ندارد و نیز درباره امور بی‌اهمیت مناسب نیست. مفهوم خوب آمدن استخاره این نیست که استخاره‌کننده در انجام آن کار حتماً به نتیجه مطلوب خود می‌رسد، بلکه به این معناست که آن تصمیم یا کار در مجموع به صلاح دنیوی و اخروی اوست. همچنین استخاره با قرآن باید توسط افراد با تقوا و آشنا با مفاهیم قرآن صورت پذیرد، زیرا مفاهیم قرآن برای هر کسی قابل فهم نیست.

نتیجه‌گیری

بنابراین، آثار چهارگانه آیت‌الله نکونام گنجینه‌ای ارزشمند از معارف اسلامی را پیش روی ما می‌گذارد که از مبانی اولیه علوم حوزوی تا عمیق‌ترین مباحث عرفانی را در بر می‌گیرد. کتاب بدایات به عنوان نقطه آغاز این مجموعه، پایه‌های محکمی برای درک علوم حوزوی بنا می‌نهد و اهمیت ادبیات و منطق را در تحصیل علوم دینی روشن می‌سازد.

همچنین، کتاب نهایات با ورود به ساحت عمیق‌تر معرفت، مفهوم انس و تأثیر آن بر معرفت را تبیین می‌کند و مراتب سه‌گانه تکامل انسان را به روشنی توضیح می‌دهد. مقامات عارفان به عنوان سومین اثر این مجموعه، شرحی عمیق و نوآورانه بر اندیشه‌های عرفانی ابن سینا ارائه می‌دهد و تفاوت عرفان محبی و عاشقانه را به خوبی تبیین می‌کند.

به طور کلی، دانش استخاره به عنوان آخرین حلقه این زنجیره معرفتی، روش‌شناسی علمی ارتباط با قرآن را معرفی می‌کند و برای نخستین بار در جهان اسلام، اصول و قواعد استخاره را به صورت نظام‌مند ارائه می‌دهد.

در نهایت، این مجموعه آثار نشان می‌دهد که چگونه می‌توان از مبانی اولیه علوم دینی به سمت معارف عمیق عرفانی حرکت کرد و در این مسیر، هم از عقل و منطق بهره برد و هم به ذوق و شهود توجه داشت. این آثار گران‌سنگ، میراثی ماندگار برای نسل‌های آینده خواهد بود و راه روشنی را پیش روی جویندگان معرفت می‌گشا

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فوتر بهینه‌شده