در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

اسماء الحسنی 141

متن درس





تحلیل و تبیین اسماء الحسنی با رویکردی علمی و عرفانی

تحلیل و تبیین اسماء الحسنی با رویکردی علمی و عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۴۱)

مقدمه

این نوشتار، بازنویسی و تبیین تخصصی درس‌گفتار شماره ۱۴۱ از سلسله درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره است که به بررسی عمیق و نقادانه اسماء الحسنی، به‌ویژه «عالم»، «سمیع» و «بصیر»، با تمرکز بر نسبت این صفات با علم الهی در قرآن کریم اختصاص دارد. این مطالعه، به تحلیل دیدگاه‌های فلاسفه و عرفای برجسته‌ای چون ملاصدرا، حاجی سبزواری و علامه طباطبایی پرداخته و با نقد تأویلات قیدپذیر و غیرضروری، بر اطلاق و استقلال اسماء الهی تأکید می‌ورزد.

بخش اول: اطلاق و استقلال اسماء الهی

مفهوم اطلاق و استقلال صفات

اسماء الهی، به‌ویژه «عالم»، «سمیع» و «بصیر»، هر یک دارای معانی و مصادیق مستقل‌اند و نباید به یکدیگر یا به متعلقات مادی تأویل شوند. این صفات، طرق انکشاف ذات الهی‌اند که در عین وحدت ذاتی، ظهورات متکثر و متمایزی دارند. سمیع و بصیر، به‌عنوان صفاتی مطلق، از هرگونه قید مادی یا محدودیت مصداقی مبرا هستند و به هیچ‌وجه به آلات مادی مانند سمع و بصر وابسته نیستند.

درنگ: اطلاق و استقلال اسماء الهی، ریشه در وحدت ذات و تعدد ظهورات دارد. سمیع و بصیر، طرق متمایز انکشاف‌اند که خداوند را از هرگونه قید مادی یا تأویل به متعلقات خاص (نور، صوت، کلام) مبرا می‌سازند.

شاهد قرآنی

لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ
: چیزی مانند او نیست و او شنوا و بیناست (سوره شوری، آیه ۱۱).

این آیه، با تأکید بر تنزیه ذات الهی از هرگونه مشابهت، سمیع و بصیر را به‌عنوان صفاتی مطلق و غیرمادی معرفی می‌کند که نیازی به تأویل به علم یا متعلقات مادی ندارند. تشبیه این صفات به آینه‌های متعدد در خانه زلیخا، که هر یک جلوه‌ای متمایز از محبوب را نشان می‌دهند، به‌خوبی استقلال و تعدد ظهورات را در عین وحدت ذات تبیین می‌کند.

جمع‌بندی بخش اول

استقلال و اطلاق اسماء الهی، اصلی بنیادین در الهیات شیعی است که هر صفت را به‌عنوان طریقی مستقل برای انکشاف ذات الهی معرفی می‌کند. این دیدگاه، هرگونه تأویل صفات به یکدیگر یا به متعلقات مادی را مردود دانسته و بر تنزیه خداوند از محدودیت‌های مادی تأکید دارد.

بخش دوم: نقد تأویلات قیدپذیر در نسبت سمیع و بصیر

نقد دیدگاه حاجی سبزواری

مرحوم حاجی سبزواری، در پاسخ به اشکال قیدپذیری سمیع و بصیر و ارتباط آنها با متعلقات مادی (نور، رنگ، صوت، کلام)، متعلقات بصر را به «نور وجود» و «ماهیات» و متعلقات سمع را به «کلمه کن وجودیه» تأویل می‌کند تا سنخیت بین مدرِک و مدرَک حفظ شود. این تأویلات، از منظر متن اصلی، به دلایل زیر مخدوش‌اند:

  1. اثبات سمع و بصر برای خداوند: نسبت دادن سمع و بصر (آلات مادی) به خداوند، خطایی است که حاجی سبزواری، مانند ملاصدرا، مرتکب شده است. خداوند سمیع و بصیر است، نه دارای سمع و بصر.
  2. تأویلات غیرضروری: تعریف متعلقات بصر به «نور وجود» و سمع به «کلمه کن وجودیه»، تأویلات بی‌اساسی است که اطلاق صفات را محدود می‌کند.
  3. قیدپذیری: محدود کردن بصر به نور وجود و سمع به ماهیات، اطلاق این صفات را نقض کرده و خداوند را از ادراک اعراض، اجسام و خصوصیات محروم می‌سازد.
درنگ: تأویلات حاجی سبزواری، با قیدپذیر کردن سمیع و بصیر، اطلاق این صفات را مخدوش می‌سازد. خداوند به همه چیز، اعم از مادی و غیرمادی، سمیع و بصیر است، بدون نیاز به آلات مادی یا تأویلات محدودکننده.

شاهد قرآنی

وَاللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا يَقْضُونَ بِشَيْءٍ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ
: و خدا به حق داوری می‌کند، و کسانی که جز او می‌خوانند هیچ داوری نمی‌کنند. به‌راستی که خدا همان شنوا و بیناست (سوره غافر، آیه ۲۰).

این آیه، با تأکید بر اطلاق سمیع و بصیر، هرگونه قیدپذیری این صفات را نفی کرده و خداوند را به‌عنوان دانای مطلق به همه متعلقات معرفی می‌کند.

نقد دیدگاه ملاصدرا

ملاصدرا، با ارجاع علم الهی به سمع و بصر یا بالعکس، تلاش دارد تا این صفات را به یکدیگر تأویل کند. این رویکرد، به دلیل مخدوش ساختن استقلال معنایی سمیع و بصیر و تقلیل آنها به علم، مورد نقد قرار گرفته است. علم الهی، حضوری و مطلق است و نیازی به تأویل به سمع و بصر ندارد.

نقد دیدگاه علامه طباطبایی

علامه طباطبایی، برای رفع مشکل تعریف سمیع، آن را به «شهود موجودات از حیث کلمات بودن» و بصیر را به «شهود موجودات از حیث مبصرات بودن» تأویل می‌کند. این تعریف حیثیتی، استقلال معنایی سمیع و بصیر را مخدوش کرده و به تأویلات غیرواقعی منجر می‌شود. سمیع و بصیر، طرق انکشاف مطلق‌اند و نباید به حیثیت‌های خاص مقید شوند.

درنگ: تأویلات حیثیتی علامه طباطبایی، با محدود کردن سمیع و بصیر به حیثیت‌های خاص، استقلال این صفات را نقض می‌کند. سمیع و بصیر، طرق متمایز و مطلق انکشاف‌اند که از هرگونه قید حیثیتی مبرا هستند.

شاهد قرآنی

ذَٰلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ
: این بدان سبب است که خدا شب را در روز فرومی‌برد و روز را در شب فرومی‌برد، و خدا شنوا و بیناست (سوره حج، آیه ۶۱).

این آیه، با تأکید بر اطلاق سمیع و بصیر، هرگونه قید حیثیتی را نفی کرده و این صفات را به‌عنوان ظهورات مستقل انکشاف الهی معرفی می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

نقد تأویلات قیدپذیر فلاسفه‌ای چون حاجی سبزواری، ملاصدرا و علامه طباطبایی نشان می‌دهد که هرگونه تلاش برای محدود کردن سمیع و بصیر به متعلقات خاص یا حیثیت‌های معین، استقلال و اطلاق این صفات را مخدوش می‌سازد. این صفات، طرق متمایز انکشاف الهی‌اند که خداوند را به همه متعلقات، اعم از مادی و غیرمادی، عالم، سمیع و بصیر معرفی می‌کنند.

بخش سوم: علم الهی و طرق لایتناهی انکشاف

علم الهی به‌عنوان حضوری و مطلق

علم الهی، حضوری، مطلق و لایتناهی است و نیازی به واسطه یا ابزار مادی ندارد. سمیع و بصیر، به‌عنوان طرق انکشاف، از سمع و بصر مادی مبرا هستند و حتی اولیای الهی در ظرف کمال، بدون نیاز به این آلات، به شهود و ادراک می‌رسند. این دیدگاه، با تشبیه علم الهی به ظرفی که همه موجودات را در بر می‌گیرد، بر فراگیری و حضور مطلق آن تأکید دارد.

درنگ: علم الهی، حضوری و مطلق است و سمیع و بصیر، بدون نیاز به سمع و بصر، طرق لایتناهی انکشاف‌اند. این صفات، مانند آینه‌های متعدد در خانه زلیخا، ظهورات متکثر یک حقیقت ذاتی را نشان می‌دهند.

شاهد قرآنی

هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
: اوست اول و آخر و ظاهر و باطن، و او به هر چیز داناست (سوره حدید، آیه ۳).

این آیه، علم الهی را فراگیر و شامل همه متعلقات معرفی می‌کند که از طرق متعدد، از جمله سمیع و بصیر، ظهور می‌یابد.

تعدد طرق انکشاف

اسماء الهی، از جمله عالم، سمیع، بصیر و مرصاد، طرق لایتناهی انکشاف ذات الهی‌اند. این طرق، مانند آینه‌های متعدد در خانه زلیخا، هر یک جلوه‌ای متمایز از حقیقت ذاتی را نشان می‌دهند، در حالی که وحدت ذات حفظ می‌شود. این تعدد، نه به معنای کثرت در ذات، بلکه به معنای تنوع در ظهورات است.

شاهد قرآنی

وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ
: و کلیدهای غیب نزد اوست، جز او کسی آنها را نمی‌داند، و آنچه در خشکی و دریاست می‌داند (سوره انعام، آیه ۵۹).

این آیه، علم الهی را حضوری و فراگیر معرفی کرده و طرق متعدد انکشاف، از جمله سمیع، بصیر و مرصاد، را تأیید می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

علم الهی، به‌عنوان حضوری و مطلق، از طرق لایتناهی چون سمیع، بصیر و مرصاد ظهور می‌یابد. این طرق، مانند آینه‌های متعدد، جلوه‌های متمایزی از یک حقیقت ذاتی را نشان می‌دهند و هرگونه قیدپذیری یا تأویل به متعلقات مادی را مردود می‌سازند.

بخش چهارم: عجز عرفانی و صفا در فهم اسماء

نقش صفا و عجز عرفانی

فهم عمیق اسماء الحسنی، فراتر از فلسفه و کلام، نیازمند صفا و عجز عرفانی است. اولیای الهی، با قرار گرفتن در محاصره علم الهی، مانند کسی که در میان هزار شمشیر محصور شده و جز تسلیم چاره‌ای ندارد، به عجز و عصمت می‌رسند. این عجز، غایت عرفان است که انسان را به شهود کامل حق در همه صفات می‌رساند.

درنگ: فهم اسماء الحسنی، در گرو صفا و عجز عرفانی است. اولیای الهی، با تسلیم در برابر علم لایتناهی الهی، به عصمت و شهود کامل حق در همه صفات دست می‌یابند، مانند محصور شدن در میان هزار شمشیر که جز تسلیم راهی باقی نمی‌گذارد.

شاهد قرآنی

أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَىٰ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ
: آیا کسی که خدا سینه‌اش را برای اسلام گشوده و او بر نوری از پروردگارش است [مانند دیگران است]؟ (سوره زمر، آیه ۲۲).

این آیه، صفا و نور الهی را شرط فهم و تسلیم به حق معرفی می‌کند، که اولیای الهی را به مقام عصمت و شهود کامل می‌رساند.

تشبیه عرفانی

فهم اسماء الحسنی، مانند ایستادن در برابر هزاران چشم الهی است که هر یک، با نگاهی نافذ، انسان را از هر سو محاصره کرده‌اند. در این محاصره، انسان جز تسلیم و عجز چاره‌ای ندارد، و این تسلیم، او را به عصمت و معرفت کامل هدایت می‌کند. این تشبیه، مانند نقاشی ظریفی است که هر خط آن باید با دقت و احتیاط کشیده شود تا حقیقت الهی را بدون تحریف به تصویر کشد.

جمع‌بندی بخش چهارم

صفا و عجز عرفانی، کلید فهم عمیق اسماء الحسنی است. اولیای الهی، با تسلیم در برابر علم لایتناهی الهی، به مقامی می‌رسند که همه صفات الهی را در وحدت ذاتی و کثرت ظهورات شهود می‌کنند. این مقام، مانند محاصره در میان هزار شمشیر، انسان را به عجز و عصمت می‌رساند.

نتیجه‌گیری کلی

این اثر، با بازنویسی درس‌گفتار شماره ۱۴۱ آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تحلیل و تبیین اسماء الحسنی، به‌ویژه عالم، سمیع و بصیر، با رویکردی علمی و عرفانی پرداخت. با نقد تأویلات قیدپذیر فلاسفه‌ای چون ملاصدرا، حاجی سبزواری و علامه طباطبایی، بر اطلاق و استقلال این صفات تأکید شد. علم الهی، حضوری، مطلق و لایتناهی معرفی گردید که از طرق متعدد، از جمله سمیع و بصیر، ظهور می‌یابد. فهم عمیق این صفات، نیازمند صفا و عجز عرفانی است که اولیای الهی را به شهود کامل حق در همه صفات هدایت می‌کند. این مطالعه، با ارائه تحلیل‌های قرآنی و تمثیلات ادبی، منبعی ارزشمند برای پژوهشگران الهیات و عرفان فراهم آورده و انسان را به تأمل در گستردگی و تنزیه اسماء الهی دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، نور مناسب برای بصر حق تعالی چیست؟

2. طبق نظر مرحوم حاجی در متن، متعلقات سمع حق تعالی چیست؟

3. بر اساس متن، چه اصلی برای تناسب بین مدرَک و مدرِک معتبر است؟

4. مفهوم الوان در متن درسگفتار به چه اشاره دارد؟

5. بر اساس نقد متن، چرا اثبات سمع و بصر برای حق تعالی مورد انتقاد قرار گرفته است؟

6. حق تعالی طبق متن سمع و بصر دارد و این سمع و بصر با متعلقات مادی تناسب دارد.

7. بر اساس متن، مرحوم حاجی معتقد است که سمع و بصر حق تعالی باید با نور الوجود و کلمه کن وجودیه تناسب داشته باشد.

8. متن درسگفتار بیان می‌کند که حق تعالی سميع و بصير است، اما سمع و بصر به معنای ابزار مادی ندارد.

9. طبق متن، مرحوم صدرا معتقد است که علم حق تعالی به سمع و بصر ارجاع داده نمی‌شود.

10. متن بیان می‌کند که شهود اشراقی به معنای علم حضوری نیست و این دو کاملاً متمایز هستند.

11. تفاوت اصلی بین مفهوم سمع و بصر در ظرف نقص و در حق تعالی چیست؟

12. چرا متن تاویل مرحوم حاجی درباره متعلقات سمع و بصر حق تعالی را نادرست می‌داند؟

13. مفهوم سنخیت بین مدرَک و مدرِک در متن چگونه توضیح داده شده است؟

14. چرا متن اثبات سمع و بصر به معنای ابزار برای حق تعالی را رد می‌کند؟

15. مفهوم نور الوجود در ارتباط با بصر حق تعالی در متن چیست؟

پاسخنامه

1. نور الوجود

2. کلمه کن وجودیه

3. سنخیت بین مدرَک و مدرِک

4. ماهیت‌ها

5. زیرا سمع و بصر در ظرف نقص قرار دارند

6. نادرست

7. درست

8. درست

9. درست

10. نادرست

11. در ظرف نقص، سمع و بصر ابزار مادی هستند، اما در حق تعالی، سميع و بصير بدون ابزار مادی و به صورت مجرد هستند.

12. زیرا این تاویل سمع و بصر را به نور الوجود و ماهیت‌ها محدود می‌کند و علم مطلق حق را مقید می‌سازد.

13. سنخیت یعنی مدرَک باید با مدرِک از نظر مجرد یا مادی بودن متناسب باشد، مثلاً مدرَک مجرد با ادراک حق تناسب دارد.

14. زیرا سمع و بصر ابزار مادی و نشانه نقص هستند، در حالی که حق تعالی از نقص مبراست.

15. نور الوجود نوری است که آسمان‌ها و زمین را روشن می‌کند و با بصر مجرد حق تعالی تناسب دارد.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده