متن درس
حقیقت وجود و نفی ماهیت در مصباح الانس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۵)
مقدمه: درآمدی بر حقیقت وجود و چالشهای فلسفی
کتاب شریف مصباح الانس، تألیف ابن فناری، شرحی عمیق و روشنگرانه بر مفتاح غیب الجمع و الوجود صدرالدین قونوی، شاگرد برجسته ابن عربی، است که در زمره آثار برجسته عرفان نظری و فلسفه اسلامی جای دارد. این اثر، با تکیه بر قرآن کریم و روایات معصومین علیهمالسلام، راهی به سوی معرفت الهی میگشاید و چونان نوری است که مسیر سلوک عرفانی و تأملات فلسفی را روشن میسازد. درسگفتار پانزدهم از سلسله مباحث آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، ارائهشده در تاریخ ۹ آبان ۱۳۸۷، به بررسی یکی از پیچیدهترین مسائل فلسفه اسلامی، یعنی نزاع میان اصالت وجود و اصالت ماهیت، و پیشنهاد نظریهای نوین تحت عنوان «حقیقت وجود» اختصاص دارد. این درسگفتار، با رویکردی نقادانه و تحلیلی، به بازنگری دیدگاههای سنتی در حوزههای علمیه پرداخته و با تبیین محدودیتهای عقل بشری در برابر ذات و صفات الهی، گامی بلند در راستای پالایش مفاهیم فلسفی برمیدارد.
بخش یکم: گشایش بحث با بسمهالله و نقد کهنگی مباحث
بسمهالله: نشانه پیوند با مبدأ الهی
درسگفتار با ذکر شریف بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ (فاتحه: ۱، : «به نام خداوند بخشنده مهربان») آغاز میشود، که نشانهای از پیوند عمیق بحثهای فلسفی و عرفانی با مبدأ الهی است. این ذکر، چونان کلیدی است که دروازه معرفت الهی را میگشاید و بر رحمانیت و رحیمیت خداوند تأکید میورزد. آغاز با بسمهالله، نهتنها سنت دینی را پاس میدارد، بلکه زمینهساز تأملاتی متعالی در باب وجود و صفات الهی است.
نقد کهنگی مباحث فلسفی
درسگفتار به صراحت اعلام میدارد که مباحث مطرحشده در حوزههای علمیه، از جمله آنچه در اسفار اربعه ملاصدرا آمده، از منظر معاصر کهنه و دمده تلقی میشوند. این مباحث، که قدمتی بیش از دو قرن دارند، در زمان خود ارزشمند بودهاند، اما اکنون نیازمند بازنگری و نوسازیاند. این نقد، چونان هشداری است که حوزههای علمیه را به تطبیق مفاهیم فلسفی با نیازهای فکری عصر حاضر فرا میخواند. کهنگی این مباحث، نه از ضعف ذاتی آنها، بلکه از کندی رشد علمی و فرهنگی در حوزهها نشأت میگیرد.
جمعبندی بخش یکم
این بخش، با گشایش بحث از طریق بسمهالله، بر پیوند عمیق فلسفه و عرفان با مبدأ الهی تأکید کرده و با نقد کهنگی مباحث سنتی، ضرورت نوسازی فلسفه اسلامی را مطرح میسازد. این مقدمه، چونان پایهای است که شالوده بحثهای عمیقتر در باب وجود و ماهیت را استوار میکند.
بخش دوم: نزاع اصالت وجود و اصالت ماهیت
تبیین اختلاف اصالت وجود و ماهیت
یکی از محوریترین مباحث درسگفتار، نزاع میان اصالت وجود و اصالت ماهیت است. دیدگاه اصالت ماهیت، که پیش از ملاصدرا در میان برخی فیلسوفان مانند میرداماد و شیخ اشراق رواج داشت، ماهیت را اصیل و وحدتبخش میداند، در حالی که کثرت را به وجود نسبت میدهد. در مقابل، دیدگاه اصالت وجود، که توسط ملاصدرا نظاممند شد، وجود را اصیل و وحدتبخش معرفی کرده و ماهیت را عامل کثرت میشمارد. این اختلاف، چونان دو راهی است که فیلسوفان را به تأمل در حقیقت هستی واداشته است.
اشکال و پاسخ در باب ماهیت و وجود
اشکالی مطرح میشود که ماهیت به خودی خود تحقق ندارد و وجود، عامل تحقق آن است. پاسخ این است که اگر وجود صرفاً مفهوم باشد، ماهیت باید حقیقت خارجی داشته باشد. اما درسگفتار این دیدگاه را رد کرده و استدلال میکند که وجود، حقیقت است و ماهیت، مفهومی ذهنی. این استدلال، چونان تیغی است که پردههای ابهام را از میان برمیدارد و حقیقت وجود را آشکار میسازد.
نقد تاریخی اصالت ماهیت
پیش از ملاصدرا، فیلسوفانی مانند ابن سینا در مرز میان اصالت وجود و ماهیت سرگردان بودند. ابن سینا گاه به اصالت وجود و گاه به اصالت ماهیت متمایل بود، که این عدم شفافیت، به ابهام در فلسفه پیش از ملاصدرا انجامید. این سرگردانی، چونان کشتیای است که در دریای طوفانی فلسفه، بیلنگر و جهت سرگردان مانده بود.
تحول فلسفی ملاصدرا
ملاصدرا با تثبیت اصالت وجود، ماهیت را به حاشیه راند و نظام فلسفی منسجمی ارائه کرد. او با صراحت اعلام کرد که از ظالمین (اصالتالماهویها) نیست، و این تحول، چونان نقطه عطفی بود که فلسفه اسلامی را به سوی شفافیت و نظاممندی هدایت کرد.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تبیین نزاع اصالت وجود و ماهیت، به بررسی اشکالات و پاسخها، نقد تاریخی دیدگاههای پیشین، و تحول فلسفی ملاصدرا پرداخت. این مباحث، چونان نردبانیاند که خواننده را به سوی درک نظریه حقیقت وجود هدایت میکنند.
بخش سوم: نظریه حقیقت وجود و نفی ماهیت
معرفی نظریه حقیقت وجود
درسگفتار، با نقد هر دو دیدگاه اصالت وجود و اصالت ماهیت، نظریهای نوین تحت عنوان «حقیقت وجود» پیشنهاد میکند. این نظریه، ماهیت را کاملاً نفی کرده و وجود را به عنوان تنها حقیقت معرفی میکند. حقیقت وجود، چونان اقیانوسی است که همه مخلوقات، امواج آناند و ماهیت، صرفاً عنوانی ذهنی است.
ماهیت به عنوان مفهوم ذهنی
ماهیت، در این دیدگاه، صرفاً مفهومی ذهنی است که فاقد تحقق مستقل در خارج است. درسگفتار با استناد به آیه شریفه إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ (نجم: ۲۳، : «اینها جز نامهایی که شما و پدرانتان نامگذاری کردهاید، چیزی نیستند. خدا برای آنها هیچ دلیلی نازل نکرده است.») تأکید میکند که ماهیتها، اسمایی هستند که انسان بر اشیا نهاده و فاقد حقیقتاند.
وحدت وجود و کثرت ماهیت
وجود، عامل وحدت است، در حالی که ماهیت، عامل کثرت. این اصل، با تأکید بر وحدت اطلاقی وجود، نشان میدهد که همه عالم، ظهورات الهیاند و کثرت ظاهری، نتیجه عناوین ذهنی (ماهیتها) است. این دیدگاه، چونان آینهای است که وحدت باطنی عالم را در برابر کثرت ظاهری آن بازمیتاباند.
تعینات لامتناهی و حقیقت تعین
تعینات الهی در عالم، لامتناهیاند و هر تعین، خود حقیقت است، نه صفت ماهیت. درسگفتار، دیدگاه تعین به عنوان نسبت را رد کرده و تأکید میکند که تعین، همان وجود و حقیقت است. این بیکرانگی تعینات، چونان آسمانی است که ستارگان بیشمار آن، هر یک نوری از حقیقت وجوداند.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با معرفی نظریه حقیقت وجود، نفی ماهیت به عنوان مفهوم ذهنی، تأکید بر وحدت وجود، و تبیین تعینات لامتناهی، چارچوبی نوین برای فهم هستی ارائه کرد. این نظریه، راهگشای درک عمیقتری از رابطه خالق و مخلوق است.
بخش چهارم: محدودیت عقل و ظهورات الهی
ناتوانی عقل در برابر ذات و صفات الهی
عقل بشری، در برابر ذات و صفات الهی ناتوان است. این محدودیت، نه از نقص عقل، بلکه از عظمت بیکران الهی نشأت میگیرد. درسگفتار تأکید میکند که امور متعالی مانند ذات حق، از دسترس عقل خارجاند و تنها از طریق شهود عرفانی قابل درکاند. این ناتوانی، چونان ساحلی است که امواج اقیانوس بیکران الهی را تنها از دور مینگرد.
ظهورات الهی و تمایز خالق و مخلوق
همه عالم، ظهورات الهیاند و مخلوقات، فعل و مظهر وجود حقاند. خداوند موجود است و مخلوق، ظهور وجود. این تمایز، چونان خطی است که خالق را از مخلوق جدا میسازد و شرک را نفی میکند. درسگفتار تأکید میکند که در فلسفه حقیقت وجود، امکان شرک وجود ندارد، زیرا مخلوقات، ظهوراتاند و نه موجودات مستقل.
توکل و رفع شرک
در توکل، مخلوق ظهور است و نه موجود مستقل. این دیدگاه، اشکال شرک در توکل را رفع میکند، زیرا سالک، خود را مظهر حق میبیند و نه شریک او. توکل، چونان ریسمانی است که سالک را به ساحل امن الهی میرساند و از گرداب شرک میرهاند.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تبیین محدودیت عقل، ظهورات الهی، و رفع شرک در توکل، رابطه خالق و مخلوق را در چارچوب فلسفه حقیقت وجود روشن ساخت. این مباحث، پایهای برای درک عمیقتر توحید و سلوک عرفانی فراهم میکنند.
بخش پنجم: نقد روشهای سنتی و ضرورت نوسازی
کندی رشد علمی در حوزهها
درسگفتار، با انتقاد از کندی رشد علمی در حوزههای علمیه، اعلام میدارد که تکامل مباحث فلسفی بیش از هزار سال طول کشیده است. این کندی، به ضعف فرهنگی و علمی حوزهها بازمیگردد که مانع از شفافیت سریع مباحث شده است. این نقد، چونان زنگ بیداری است که حوزهها را به اصلاح نظام آموزشی و پژوهشی فرا میخواند.
نقد سمینارهای غیرضروری
برگزاری سمینار برای روشن کردن تکلیف ماهیت، غیرضروری تلقی میشود، زیرا نظریه حقیقت وجود، این مسئله را حل کرده است. این نقد، چونان هشداری است که از اتلاف منابع در مباحث حلشده جلوگیری میکند.
نقد روشهای سنتی مطالعه متون
روشهای سنتی مطالعه متون مانند مصباح الانس، به دلیل پیچیدگی و اشکالات متن، ناکارآمد است. درسگفتار، با اشاره به دشواریهای این کتاب، بر ضرورت بازنگری و سادهسازی متون کهن تأکید میکند. این دشواری، چونان کوهی است که سالک را از صعود به قله معرفت بازمیدارد.
ضرورت تدوین فلسفه حقیقت وجود
فلسفه حقیقت وجود، قابل ارائه به مراکز فلسفی جهان است و نیازمند تدوین نظاممند است. این پیشنهاد، چونان دعوتی است به بازسازی فلسفه اسلامی برای گفتوگو با جهان معاصر.
نقد احترام بیش از حد به گذشتگان
احترام بیش از حد به گذشتگان، مانع نقد علمی است. درسگفتار، با تأکید بر ضرورت نقد بیطرفانه، اعلام میدارد که حرمت بزرگان نباید سد راه تحقیق شود. این نقد، چونان نسیمی است که غبار تعصب را از آینه علم میزداید.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با نقد کندی رشد علمی، روشهای سنتی، و احترام غیرضروری به گذشتگان، بر ضرورت نوسازی فلسفه اسلامی و تدوین فلسفه حقیقت وجود تأکید کرد. این نقدها، راه را برای پیشرفت علمی و جهانیسازی فلسفه اسلامی هموار میسازند.
بخش ششم: نقد فلسفه غربی و برتری حقیقت وجود
نقد فلسفه غربی
درسگفتار، فلسفه غربی، از جمله آرای کانت، دکارت، و هگل، را در مقایسه با فلسفه حقیقت وجود ناکافی میداند. این فلسفهها، چونان شاخههاییاند که در برابر تنه تناور حقیقت وجود، کممایه و شکنندهاند.
برتری فلسفه حقیقت وجود
فلسفه حقیقت وجود، با تبیین وحدت اطلاقی، ظهورات الهی، و نفی شرک، راهی جامع برای فهم هستی ارائه میکند. این فلسفه، چونان مشعلی است که تاریکیهای ابهام را روشن میسازد و جهانیان را به تأمل در حقیقت دعوت میکند.
جمعبندی بخش ششم
این بخش، با نقد فلسفه غربی و تأکید بر برتری فلسفه حقیقت وجود، جایگاه والای فلسفه اسلامی را در گفتوگوی جهانی تثبیت کرد. این دیدگاه، دعوتی است به بازاندیشی در فلسفه معاصر.
جمعبندی و نتیجهگیری نهایی
درسگفتار پانزدهم از سلسله مباحث مصباح الانس، با تبیین نزاع اصالت وجود و ماهیت، معرفی نظریه حقیقت وجود، و نقد روشهای سنتی، گامی بلند در راستای پالایش فلسفه اسلامی برداشت. این درسگفتار، با نفی ماهیت به عنوان مفهوم ذهنی، تأکید بر وحدت اطلاقی وجود، و تبیین ظهورات الهی، چارچوبی نوین برای فهم هستی ارائه کرد. نقد کندی رشد علمی، ضرورت تدوین فلسفه حقیقت وجود، و برتری آن بر فلسفه غربی، از محورهای کلیدی این بحث بود. مصباح الانس، بهعنوان اثری بیمانند، با پالایش آرای پیشین، گنجی است که نیازمند مطالعه نظاممند و ارائه به جهان معاصر است. این درسگفتار، دعوتی است به تأمل در حقیقت وجود و نوسازی فلسفه اسلامی برای گفتوگوی جهانی.