در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 64

متن درس

 

کاوشی در ارتباط حق و عالم

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۴)

مقدمه

کتاب پیش‌رو، با الهام از درس‌گفتارهای عمیق آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوش در یکی از پیچیده‌ترین و ژرف‌ترین مسائل فلسفی و عرفانی، یعنی ارتباط متقابل میان حق تعالی و عالم، می‌پردازد. این اثر، با تمرکز بر مباحث تمهید جملی کتاب مصباح الانس، به تحلیل مفاهیمی چون اقتضای ذاتی، ضرورت خلقت، اختیار الهی و انسانی، و نقد جبرگرایی می‌نشیند. همانند نوری که از مشکات حقیقت ساطع می‌شود، این متن در پی روشن‌سازی ارتباط میان ذات بی‌کران الهی و تجلیات آن در عالم خلقت است.

بخش اول: تمهید جملی و چیستی ارتباط حق و عالم

مفهوم تمهید جملی

تمهید جملی، به‌منزله پلی نظری میان حق و عالم، بنیادی‌ترین مباحث کتاب مصباح الانس را در بر می‌گیرد. این بخش، با تلفیق فلسفه و عرفان، به تبیین چگونگی ارتباط خداوند با عالم و عالم با خداوند می‌پردازد. مباحث مطرح‌شده، به‌دلیل دقت و پیچیدگی، از سنگین‌ترین مسائل فلسفی و عرفانی به‌شمار می‌روند و نیازمند تأمل عمیق‌اند. این ارتباط، همانند رشته‌ای نامرئی، ذات الهی را با تجلیات خلق پیوند می‌دهد.

ساختار تمهید جملی

تمهید جملی، شامل چهار بخش کلی است: سابغه، دو فصل میانی، و خاتمه. سابغه، به‌منزله درآمدی بر این ارتباط، به بیان اصول کلی می‌پردازد، در حالی که فصول میانی، جزئیات این رابطه را با دقت فلسفی و عرفانی کاوش می‌کنند. خاتمه، جمع‌بندی این مباحث را ارائه می‌دهد. این ساختار، همانند بنایی استوار، هر جزء آن برای فهم کل ضروری است.

درنگ: تمهید جملی، با ادغام فلسفه و عرفان، چارچوبی نظری برای فهم ارتباط حق و عالم فراهم می‌کند و سنگین‌ترین مباحث مصباح الانس را در بر می‌گیرد.

چالش‌های فلسفی و عرفانی

مباحث تمهید جملی، به‌دلیل انتقال از کلام به فلسفه و عرفان، با چالش‌هایی همراه است. در سنت شیعی، سیر از منطق به فلسفه و عرفان، مباحث را منسجم‌تر می‌کند، اما در رویکردهای کلامی، این انتقال گاه به پیچیدگی و اشکال منجر می‌شود. این چالش‌ها، همانند خارهایی در مسیر حقیقت، نیازمند دقت و تأمل‌اند.

بخش دوم: اقتضای ذاتی و ضرورت خلقت

اصل اقتضای ذاتی

یکی از اصول بنیادین مطرح‌شده، این است که اگر چیزی به اقتضای ذات خود امری را ایجاب کند، این اقتضا زوال‌ناپذیر است. برای مثال، آتش به اقتضای ذات خود، حرارت تولید می‌کند و نور، روشنایی. در مورد خداوند، اگر اقتضای ذاتی او جود و خلقت باشد، این اقتضا دائمی و غیرقابل زوال است. این اصل، همانند جویباری که از سرچشمه ذات الهی جاری است، خلقت را به ضرورتی ذاتی پیوند می‌زند.

مثال‌های تبیینی

برای روشن‌سازی این مفهوم، مثال‌هایی چون زوجیت عدد چهار و فردیت عدد سه آورده شده است. همان‌گونه که عدد دو همواره زوج و عدد سه همواره فرد است، اقتضای ذاتی خداوند نیز از خلقت جدا نمی‌شود. این مثال‌ها، همانند آینه‌هایی، حقیقت ضرورت ذاتی را منعکس می‌کنند.

درنگ: اقتضای ذاتی خداوند، خلقت را به ضرورتی دائمی و زوال‌ناپذیر پیوند می‌دهد، همان‌گونه که آتش از حرارت و نور از روشنایی جدا نمی‌شود.

تحلیل فلسفی

این اصل، با نظریه فیض در فلسفه اسلامی، به‌ویژه در آثار ملاصدرا، همخوانی دارد. خلقت، به‌منزله تجلی ضروری ذات الهی، نه آغاز دارد و نه پایان. عالم، همانند سایه‌ای از نور بی‌کران الهی، دائماً در حال تجدید و خلق است. این دیدگاه، عالم را ازلی و ابدی می‌داند، بی‌آنکه به معنای قدم زمانی باشد.

بخش سوم: چالش اختیار الهی

اشکال فلسفی

اگر خلقت، اقتضای ذاتی خداوند باشد، آیا خداوند مختار است یا خلقت به‌صورت جبری انجام می‌شود؟ این پرسش، یکی از چالش‌های کلیدی فلسفه و کلام اسلامی است. اگر خداوند به ضرورت ذاتی خلق می‌کند، اختیار او چگونه توجیه می‌شود؟ این اشکال، همانند ابری، نور اختیار الهی را در نظر نخست تیره می‌سازد.

پاسخ اولیه

پاسخ اولیه این است که مرجح خلقت، خود اختیار الهی است. اختیار خداوند، ذاتی و عين ذات اوست و نیازی به مرجح خارجی ندارد. این پاسخ، همانند کلیدی، در پی گشودن قفل این اشکال است.

درنگ: اختیار الهی، عين ذات خداوند است و به‌عنوان مرجح خلقت، از تسلسل مرجح جلوگیری می‌کند.

نقد پاسخ اولیه

با این حال، این پاسخ کافی نیست، زیرا اختیار به‌عنوان مرجح، خود نیازمند توجیه است. اگر اختیار نیز به مرجح نیاز داشته باشد، تسلسل پیش می‌آید. این نقد، همانند موجی، پاسخ اولیه را به چالش می‌کشد.

بخش چهارم: تحقیقی در جمع ضرورت و اختیار

اختیار الهی و انسانی

تحقیق پیشنهادی این است که اختیار عبد، مظهر اختیار حق است. اختیار خداوند، ذاتی و ضروری است، در حالی که اختیار انسان، اقتضائی و ناشی از خلقت الهی است. این تمایز، همانند دو شاخه از یک درخت، ضرورت و اختیار را در دو سطح تبیین می‌کند.

تطبیق با آیات قرآنی

این دیدگاه، با آیه شریفه ﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾ (انسان: ۳، : ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس) همخوانی دارد. انسان، با اقتضای خلقت خود، آزاد است که شاکر یا کافر باشد.

درنگ: اختیار انسان، اقتضائی و مظهر اختیار ذاتی خداوند است، همان‌گونه که آیه ﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ﴾ بر آزادی اقتضائی انسان دلالت دارد.

نقد جبرگرایی

جبرگرایی، به‌عنوان دیدگاهی که اختیار انسان را نفی می‌کند، مورد نقد قرار می‌گیرد. جبر، نه‌تنها ظالمانه است، بلکه با خلقت الهی که انسان را مختار آفریده، ناسازگار است. این نقد، همانند شمشیری، ریشه‌های جبرگرایی را می‌برد.

بخش پنجم: نقد جبرگرایی و تبیین آزادی اقتضائی

استعاره‌های تبیینی

برای تبیین آزادی اقتضائی، استعاره‌هایی چون آبگرمکن با شیر اطمینان و تربیت انسان‌ها آورده شده است. همان‌گونه که آبگرمکن با سرریز، از انفجار جلوگیری می‌کند، انسان نیز با اختیار اقتضائی، مسیر خود را انتخاب می‌کند. تربیت، همانند باغبانی، می‌تواند حتی نااهل را به صالح بدل سازد.

نقد جبرگرایی سیاسی

جبرگرایی، به‌ویژه در دوران بنی‌امیه و بنی‌عباس، ابزاری برای توجیه سلطه بوده است. این دیدگاه، با اصل امر بین الامرین در کلام شیعی که جبر و اختیار مطلق را رد می‌کند، ناسازگار است. این نقد، همانند نوری، تاریکی جبر سیاسی را می‌زداید.

درنگ: جبرگرایی، به‌ویژه در بعد سیاسی، با آزادی اقتضائی انسان و اصل امر بین الامرین شیعی ناسازگار است.

امر بین الامرین

امر بین الامرین، دیدگاهی است که انسان را نه مجبور و نه مختار مطلق، بلکه موجودی مشاعی می‌داند که اعمالش در تعامل با عوامل دیگر شکل می‌گیرد. این دیدگاه، همانند بستری، انسان را در شبکه‌ای از تأثیرات متقابل قرار می‌دهد.

بخش ششم: علم الهی و اختیار انسانی

رابطه علم و اختیار

علم الهی، مانع اختیار انسان نیست، زیرا اختیار انسان، اقتضائی و ناشی از خلقت الهی است. همان‌گونه که دانش باغبان از مسیر درختان، مانع رشد آزادانه آن‌ها نمی‌شود، علم خداوند نیز اختیار انسان را محدود نمی‌کند.

مثال‌های عینی

برای تبیین این رابطه، مثال طلاب در مدرسه آورده شده است. علم ناظر به مسیر طلاب، مانع انتخاب آزادانه آن‌ها نیست. این مثال، همانند آیینه‌ای، رابطه علم و اختیار را روشن می‌سازد.

درنگ: علم الهی، با اختیار اقتضائی انسان ناسازگار نیست، همان‌گونه که دانش ناظر، مانع انتخاب آزادانه دیگران نمی‌شود.

بخش هفتم: تجربه زیسته و نقد نظام آموزشی

نقد درس‌خواندن صوری

نظام آموزشی حوزوی، به‌دلیل تعطیلی‌های مکرر و صوری شدن درس، مورد نقد است. عشق و ارادت، همانند سوخت، برای تحصیل حقیقی ضروری‌اند. این نقد، همانند زنگ بیداری، علما را به بازنگری دعوت می‌کند.

تجربه‌های شخصی

تجربه‌های زیسته، از جمله تحصیل در شرایط سخت و عشق به درس، نشان‌دهنده اهمیت ارادت در معرفت است. این تجربه‌ها، همانند گوهرهایی، ارزش تحصیل حقیقی را نمایان می‌کنند.

درنگ: عشق و ارادت، بنیان تحصیل حقیقی‌اند و نظام آموزشی صوری، مانع معرفت است.

بخش هشتم: تجربه عرفانی و عشق الهی

عشق الهی

عشق الهی، به‌منزله موتور محرک معرفت، انسان را به سوی حق تعالی سوق می‌دهد. تجربه عرفانی، همانند دریچه‌ای، حقیقت الهی را بر دل می‌گشاید.

تأثیر عشق بر معرفت

تجربه‌های عرفانی، از جمله عشق در کودکی و تأثیر آن بر شعر و درس، نشان‌دهنده پیوند عمیق عشق و معرفت است. این تجربه‌ها، همانند چشمه‌هایی، معرفت را سیراب می‌کنند.

درنگ: عشق الهی، بنیان معرفت است و تجربه عرفانی، انسان را به حقیقت الهی پیوند می‌دهد.

جمع‌بندی

این اثر، با کاوش در ارتباط حق و عالم، به تبیین مفاهیم اقتضای ذاتی، ضرورت خلقت، اختیار الهی و انسانی، و نقد جبرگرایی پرداخته است. با زبانی علمی، تمامی جزئیات درس‌گفتار آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره و تحلیل‌های مرتبط، به‌گونه‌ای منسجم ارائه شده است. این متن، همانند مشکاتی که نور حقیقت را ساطع می‌کند، برای پژوهشگران الهیات و عرفان، منبعی جامع و ارزشمند است.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، مفهوم اصلی 'اقتضا ذاتی' چیست؟

2. در درسگفتار، مثال اصلی برای توضیح اقتضا ذاتی چیست؟

3. طبق متن، ارتباط خدا با عالم چگونه توصیف شده است؟

4. بر اساس درسگفتار، مشکل اصلی در بحث اقتضا ذاتی خدا چیست؟

5. در درسگفتار، چرا ترجیح بلا مرجح از نظر فلاسفه رد شده است؟

6. اقتضا ذاتی خدا به خلقت، به معنای جبر و نبود اختیار در خدا است.

7. بر اساس درسگفتار، اختیار انسان به اختیار خدا وابسته است و از این رو ضرورتاً جبری است.

8. متن درسگفتار بیان می‌کند که جبر در عالم وجود ندارد و همه چیز بر اساس اقتضا است.

9. طبق درسگفتار، ارتباط انسان با خدا به صورت قیومی است.

10. درسگفتار بیان می‌کند که ترجیح بلا مرجح به تسلسل منجر می‌شود.

11. تفاوت اصلی بین لزوم عادی و لزوم عقلی در درسگفتار چیست؟

12. چرا درسگفتار می‌گوید جبر در عالم وجود ندارد؟

13. طبق متن، چرا اختیار انسان به اختیار خدا وابسته است؟

14. منظور از 'امر بین امرین' در درسگفتار چیست؟

15. چرا درسگفتار جبر را به بنی‌امیه نسبت می‌دهد؟

پاسخنامه

1. ویژگی‌ای که به صورت دائمی و جدایی‌ناپذیر در ذات یک شیء وجود دارد

2. روشنی برای نور

3. ارتباطی قیومی

4. ناسازگاری با اختیار خدا

5. چون بدون فاعل نمی‌توان فعل داشت

6. نادرست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. لزوم عادی به امور روزمره و قابل تغییر اشاره دارد، در حالی که لزوم عقلی به ویژگی‌های ذاتی و غیرقابل تغییر مربوط است.

12. زیرا همه چیز بر اساس اقتضا عمل می‌کند و انسان به صورت اقتضایی مختار آفریده شده است.

13. زیرا اختیار انسان مظهر اختیار خدا است و به صورت اقتضایی از ذات خدا ناشی می‌شود.

14. امر بین امرین به این معناست که انسان به صورت اقتضایی مختار است، نه کاملاً جبری و نه کاملاً مستقل از خدا.

15. زیرا بنی‌امیه جبر را برای توجیه سلطه و خلع سلاح فکری مسلمین ترویج کردند.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده