در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 177

متن درس

 

بازبینی درس گفتارهای حضرت آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۷۷)

دیباچه

کتاب حاضر، با الهام از درس‌گفتارهای عمیق و تأمل‌برانگیز آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به‌ویژه جلسه شماره ۱۷۷، گامی است در راستای تبیین و بازسازی مباحث عرفانی و فلسفی این اثر، با محوریت نقد استدلال‌های سنتی در اثبات وجود الهی و تأکید بر تمایز میان مفهوم و مصداق وجود، به بازنگری روش‌شناختی در فلسفه و عرفان اسلامی می‌پردازد.

بخش نخست: نقد هستی‌شناختی در اثبات وجود الهی

درس‌گفتار حاضر، که در تاریخ ۱۲/۱۱/۱۳۹۱ هجری شمسی ارائه شده، بخشی از سلسله مباحث عرفانی و فلسفی کتاب مصباح الانس تألیف عبدالله بن محمد قونوی است. این بخش، با تمرکز بر نقد استدلال‌های فلسفی و کلامی در اثبات وجود الهی، به‌ویژه تمایز میان مفهوم و مصداق وجود، به تحلیل عمیق مسائل هستی‌شناختی در چارچوب عرفان نظری می‌پردازد. در این راستا، کاستی روش‌های سنتی، تقلیدی بودن فلسفه اسلامی، و ضرورت بازنگری در رویکردهای معرفتی مورد تأکید قرار گرفته است.

موجودیت و وابستگی به وجود

موجودیت هر موجود، به وجود وابسته است، چنان‌که در مباحث پیشین نیز بیان شد. این اصل، ریشه در هستی‌شناسی عرفانی دارد که وجود را اساس همه موجودات می‌داند. به تعبیر عرفا، وجود، چون نوری است که بر همه اشیا پرتو می‌افکند و بدون آن، هیچ موجودی امکان ظهور ندارد. این دیدگاه، در فلسفه اسلامی نیز مورد تأکید است، اما تفاوت در روش اثبات آن آشکار می‌شود. عرفان، این حقیقت را با شهود درمی‌یابد، حال آنکه فلسفه، به استدلال‌های مفهومی متکی است.

درنگ: موجودیت هر موجود، به وجود وابسته است، و این اصل، بنیان هستی‌شناسی عرفانی و فلسفی را تشکیل می‌دهد.

سبب موجودیت و اثبات صانع

در استدلال‌های سنتی، سبب موجودیت، خود موجود دانسته شده و این امر، به ادعای متکلمان و فیلسوفان، با بداهت کودکان و حتی حیوانات، اثبات‌کننده وجود صانع است. اما این ادعا مورد نقد جدی قرار می‌گیرد. بداهت، هرچند در نگاه نخست ساده و بدیهی می‌نماید، نمی‌تواند جایگزین برهان دقیق گردد. به تعبیر آیت‌الله نکونام قدس‌سره، توسل به بداهت، گاه از سر ناتوانی در ارائه استدلال است. عرفان، برخلاف این رویکرد، با شهود وجود الهی، نیازی به چنین ادعاهایی ندارد.

برای نمونه، قرآن کریم در آیه‌ای نورانی، به شهود وجود الهی اشاره دارد:
﴿أَفَمَنْ شَرَحَ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَىٰ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ﴾ (سوره زمر، آیه ۲۲).
ترجمه: «آیا کسی که خدا سینه‌اش را برای اسلام گشاده است و بر نوری از پروردگارش قرار دارد [مانند کسی است که در تاریکی است؟]»

درنگ: ادعای بداهت وجود صانع، بدون برهان دقیق، ناکارآمد است. عرفان، با شهود، این خلأ را پر می‌کند.

تمایز مضروبیت و موجودیت

برخلاف مضروبیت که نیازمند فاعل (ضارب) است، موجودیت ذاتاً موجود است. مضروب، کسی است که ضربه بر او وارد شده، اما موجود، خود دارای وجود است. این تمثیل، به تفاوت میان صفات زائد و وجود ذاتی اشاره دارد. وجود، چون جوهری است که در ذات موجود نهفته است و نیازی به عامل خارجی ندارد. این دیدگاه، در عرفان نظری با اصل وحدت وجود تبیین می‌شود، که وجود را یگانه و بی‌نیاز از سبب می‌داند.

فشردگی مباحث فلسفی

مصباح الانس، با فشرده‌سازی مباحث گسترده فلسفی و کلامی در چند سطر، گواهی بر عمق و جامعیت خود است. هر جمله این متن، چون گوهری است که در دل خود، صفحاتی از معارف فلسفی را نهفته دارد. این فشردگی، نیازمند تحلیل دقیق و تأمل عمیق است تا لایه‌های پنهان آن آشکار گردد.

ثبوتی بودن وجود

وجود، ذاتاً ثبوتی است و نیازی به اثبات ندارد، برخلاف ضرب که اثباتی است و فاعل می‌طلبد. این دیدگاه، به بداهت وجود در فلسفه اسلامی اشاره دارد، اما عرفان، این بداهت را با شهود تکمیل می‌کند. وجود، چون دریایی است که همه موجودات در آن غوطه‌ورند، و انکار آن، چون انکار نور در روز است.

درنگ: وجود، ثبوتی است و نیازی به اثبات ندارد، اما اثبات مصداق خارجی آن، نیازمند برهان است.

نقد مفهومی بودن وجود

مفهوم وجود، در ذهن موجود است، اما اثبات مصداق خارجی آن، نیازمند برهان است. همان‌گونه که ضرب، بدون فاعل تحقق نمی‌یابد، وجود خارجی نیز بدون دلیل، اثبات نمی‌شود. این نقد، به خلط میان مفهوم و مصداق در استدلال‌های فلسفی اشاره دارد. مفهوم، چون سایه‌ای است که بر دیوار ذهن نقش می‌بندد، اما مصداق، چون درخت است که در باغ حقیقت ریشه دارد.

نقد لفاظی در استدلال‌ها

ادعای «الوجود موجود»، گاه به لفاظی می‌انجامد، زیرا تنها مفهوم وجود را در ذهن اثبات می‌کند، نه مصداق خارجی آن. این نقد، به کاستی مباحث لفظی در فلسفه تأکید دارد. حقیقت وجود، فراتر از بازی‌های زبانی است، چون آفتابی که پشت ابرهای مفهوم پنهان شده است.

مغالطه مفهوم و مصداق

خلط میان مفهوم وجود (ذهنی) و مصداق وجود (خارجی)، به مغالطه منجر می‌شود. اثبات مصداق، مانند اثبات مضروب، نیازمند برهان است. این دیدگاه، به ضرورت دقت در استدلال‌های فلسفی اشاره دارد. مغالطه، چون گردبادی است که حقیقت را در خود می‌پیچد و از دید پنهان می‌کند.

درنگ: خلط مفهوم و مصداق، به مغالطه می‌انجامد. اثبات وجود خارجی، نیازمند برهان دقیق است.

پیچیدگی عبارات فلسفی

عبارات فلسفی مصباح الانس، به دلیل عمق و پیچیدگی، نیازمند تأمل و تحلیل عمیق‌اند. هر عبارت، چون دریچه‌ای است که به سوی اقیانوسی از معرفت گشوده می‌شود. این پیچیدگی، نشان‌دهنده غنای معرفتی متن است، اما فهم آن، صبر و دقت می‌طلبد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با نقد استدلال‌های سنتی در اثبات وجود الهی، به‌ویژه تمایز میان مفهوم و مصداق، به تبیین چالش‌های هستی‌شناختی پرداخت. تأکید بر ثبوتی بودن وجود، کاستی لفاظی، و ضرورت برهان برای اثبات مصداق خارجی، از نکات برجسته این بخش است. عرفان نظری، با شهود، راهی برای برون‌رفت از این چالش‌ها ارائه می‌دهد.

بخش دوم: آسیب‌شناسی روش‌های فلسفی و کلامی

این بخش، با تمرکز بر نقد روش‌های فلسفی و کلامی، به آسیب‌شناسی معرفتی و اخلاقی در سنت علمی اسلامی می‌پردازد. آیت‌الله نکونام قدس‌سره، با قلمی نقادانه، ضعف‌های روش‌شناختی و فرهنگی را آشکار ساخته و راه‌حل‌هایی مبتنی بر عقلانیت قرآنی و شهود عرفانی پیشنهاد می‌دهند.

نقد ادعای بداهت

ادعای بداهت وجود صانع، بدون ارائه برهان دقیق، مورد نقد است. فیلسوفان و متکلمان، گاه به‌جای استدلال، به بداهت و وجدان متوسل می‌شوند. این رویکرد، چون تکیه بر بادی است که در لحظه‌ای فرو می‌نشیند. عرفان، با شهود، این ضعف را جبران می‌کند.

نقد روش‌های اثبات فلسفی

روش‌های سنتی اثبات صانع، به دلیل تکیه بر مفاهیم ذهنی و ادعای بداهت، ناکارآمدند. این روش‌ها، چون قایق‌هایی هستند که در دریای مفاهیم سرگردانند، اما به ساحل حقیقت نمی‌رسند. عرفان، با شهود، راهی مستقیم‌تر به سوی حقیقت می‌گشاید.

نقد توهین در مباحث علمی

استفاده از عبارات توهین‌آمیز، مانند «الاغ می‌فهمد، تو نمی‌فهمی»، در مباحث فلسفی، نشان‌دهنده ضعف اخلاقی و علمی است. این رویکرد، چون خاری است که در راه گفت‌وگوی علمی فرو می‌رود و مانع پیشرفت می‌شود. اخلاق، پیش‌نیاز هر معرفتی است.

درنگ: توهین در مباحث علمی، مانع گفت‌وگوی سازنده و پیشرفت معرفتی است. اخلاق، بنیاد علم است.

آلودگی فرهنگی به خشونت

فرهنگ علمی و اخلاقی در سنت فلسفی، آلوده به پرخاشگری و بی‌احترامی است. این آلودگی، چون زهری است که ریشه‌های معرفت را می‌خشکاند. اصلاح این فرهنگ، ضرورتی است که بدون آن، پیشرفت ممکن نیست.

نیاز به اثبات سبب موجودیت

هر موجود، نیازمند سبب است. وجود ذهنی، به ذهن وابسته است، اما وجود خارجی، برهان می‌طلبد. این تمایز، چون خطی است که میان سایه و حقیقت کشیده می‌شود. اثبات سبب، گامی اساسی در هستی‌شناسی است.

نقد خلط مفهوم و مصداق در موجودیت

ادعای موجودیت صانع، بدون اثبات مصداق خارجی، خلط مفهوم و مصداق است. این خلط، چون آینه‌ای شکسته است که حقیقت را تحریف می‌کند. برهان، تنها راه بازتاب حقیقت است.

تقلیدی بودن فلسفه اسلامی

فلسفه اسلامی، به دلیل تکیه بر بداهت و تقلید، فاقد خلاقیت و تحقیق واقعی است. این تقلید، چون زنجیری است که پای اندیشه را می‌بندد. عرفان، با شهود، این زنجیر را می‌گسلد.

درنگ: تقلید در فلسفه اسلامی، مانع خلاقیت و تحقیق است. عرفان، با شهود، راهی به سوی نوآوری می‌گشاید.

مقایسه فلسفه اسلامی و غربی

فیلسوفان اسلامی، از کودکی به فلسفه می‌پردازند، اما تقلیدی‌اند. فیلسوفان غربی، آزادند، اما فلسفه را در پیری دنبال می‌کنند. این تفاوت، چون دو مسیر است که یکی در تنگنای تقلید و دیگری در گستره آزادی گام برمی‌دارد.

نقد فلسفه‌بافی غربی

فیلسوفان غربی، گاه به‌جای فلسفه‌ورزی، فلسفه‌بافی می‌کنند. این فلسفه‌بافی، چون تارهایی است که در باد پراکنده می‌شوند و به حقیقت نمی‌رسند. فلسفه، نیازمند عمق و تعهد است.

ضرورت آزادی در فلسفه

آزادی فکری، کلید پیشرفت فلسفه است. اگر فلسفه اسلامی آزاد بود یا فیلسوفان غربی از کودکی فلسفه می‌خواندند، فلسفه در جهان شکوفا می‌شد. این آزادی، چون بذری است که در خاک اندیشه جوانه می‌زند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با آسیب‌شناسی روش‌های فلسفی و کلامی، به نقد تقلید، بداهت، و فرهنگ پرخاشگری پرداخت. تأکید بر آزادی فکری، اخلاق علمی، و شهود عرفانی، راه‌حل‌هایی برای برون‌رفت از این چالش‌ها ارائه داد.

بخش سوم: بازاندیشی در مفاهیم وجود و الوهیت

این بخش، با تمرکز بر مفاهیم وجود، مطلق، و واجب‌الوجود، به بازاندیشی در استدلال‌های فلسفی و عرفانی می‌پردازد. نقد مغالطات، تمثیلات، و اشکالات، همراه با تبیین دیدگاه عرفانی، محور این بخش است.

موجودیت به‌عنوان ما له الوجود

موجود، آن است که وجود دارد (ما له الوجود)، برخلاف مضروب که ضربه بر او وارد شده است. این تمثیل، وجود را چون جوهری می‌داند که در ذات موجود جاری است، و نیازی به صفت زائد ندارد.

نقد اثبات وجود مطلق

ادعای «الوجود موجود»، نمی‌تواند وجود مطلق یا واجب‌الوجود را در خارج اثبات کند، زیرا مفهومی است. این نقد، چون آیینه‌ای است که حقیقت مفهوم را از مصداق جدا می‌کند.

نقد مغالطه مفهوم و مصداق

خلط میان مفهوم و مصداق، به مغالطه می‌انجامد. اثبات وجود مطلق، نیازمند برهان خارجی است، نه بازی با مفاهیم. این مغالطه، چون گردابی است که حقیقت را در خود فرو می‌برد.

نفی سوفسطایی‌گری

انکار وجود مقید (مانند زمین و انسان)، به سوفسطایی‌گری می‌انجامد، اما این به معنای اثبات وجود مطلق نیست. وجود مقید، چون شاخه‌ای است که از درخت حقیقت روییده، اما مطلق، ریشه آن است.

نقد ماتریالیسم و کمونیسم

ماتریالیست‌ها و کمونیست‌ها، وجود مقید را می‌پذیرند، اما وجود مطلق را انکار می‌کنند. این انکار، چون نادیده گرفتن خورشید در روز است. عرفان، با وحدت وجود، این خلأ را پر می‌کند.

نقد مفهوم مطلق

مفهوم مطلق، مقید به ذهن است و نمی‌تواند وجود مطلق خارجی را اثبات کند. این مفهوم، چون پرنده‌ای است که در قفس ذهن بال می‌زند، اما به آسمان حقیقت نمی‌رسد.

چهار دلیل برای وجود

چهار دلیل ارائه‌شده برای اثبات وجود، مبتنی بر «الوجود موجود» است، اما این دلایل، وجود مطلق را اثبات نمی‌کنند. این دلایل، چون ستارگانی‌اند که در آسمان مفاهیم می‌درخشند، اما راه به حقیقت نمی‌برند.

اشکال بهشمی در ترکیب

بهشمی، از علمای اهل سنت، اشکال می‌کند که «الوجود موجود» به ترکیب در موجود منجر می‌شود. این اشکال، رد می‌شود، زیرا ترکیب در مفهوم، به مصداق سرایت نمی‌کند. ترکیب، چون سایه‌ای است که بر مفهوم می‌افتد، اما حقیقت را نمی‌پوشاند.

رد ترکیب در مصداق

ترکیب در مفهوم وجود، به ترکیب در مصداق منجر نمی‌شود، زیرا وجود در بسائط صادق است. بسائط، چون گوهرهایی‌اند که در ذات خود، بی‌نیاز از ترکیب‌اند.

وابستگی مركب به بسائط

موجودیت مركب، به بسائط وابسته است. بدون بسائط، وجود مطلق اثبات نمی‌شود. این وابستگی، چون ریشه‌ای است که درخت مركب را استوار می‌دارد.

تمایز ما له الوجود و وجود

مفهوماً، ما له الوجود غیر از وجود است، اما عقلاً، یک چیز نمی‌تواند موضوع خودش باشد. این تمایز، چون خطی است که میان مفهوم و حقیقت کشیده می‌شود.

امتناع موضوعیت شیء برای خودش

محال است که چیزی موضوع خودش باشد، چه در خارج و چه در ذهن. وجود، چون آفتابی است که خود را در بر می‌گیرد و نیازی به موضوع ندارد.

تمثیل چمن و آب

مشاهده چمن، به وجود آب اشاره دارد، اما همه اینها مقیدند و وجود مطلق را اثبات نمی‌کنند. این تمثیل، چون آیینه‌ای است که مقید را نشان می‌دهد، اما مطلق در آن نمی‌گنجد.

تمثیل پول و مصداق

مفهوم پول، مطلق است، اما اثبات مصداق آن، نیازمند شواهد خارجی است. پول، چون رودی است که در ذهن جاری است، اما مصداق آن، چون قطره‌ای است که باید دیده شود.

نفی اثبات مطلق با مفهوم

مفهوم مطلق، نمی‌تواند مصداق مطلق را در خارج اثبات کند. این مفهوم، چون نقشه‌ای است که راه را نشان می‌دهد، اما مقصد را در خود ندارد.

تمثیل آسمان‌خراش و سازنده

آسمان‌خراش، به سازنده اشاره دارد، اما این سازنده مقید است و وجود مطلق را اثبات نمی‌کند. این تمثیل، چون پلی است که به سوی مقید می‌رود، اما به مطلق نمی‌رسد.

مقید بودن مفاهیم ذهنی

حتی مفهوم مطلق، مقید به ذهن است و نمی‌تواند وجود مطلق خارجی را اثبات کند. این مقید بودن، چون قفسی است که مفهوم را در خود محصور می‌کند.

نفی خلقت بدون اثبات

ادعای خلقت عالم، بدون اثبات وجود خدا، بی‌اعتبار است. عالم، چون پدیده‌ای است که در آینه وجود الهی بازتاب می‌یابد.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با بازاندیشی در مفاهیم وجود و الوهیت، به نقد مغالطات و تمثیلات پرداخت. تأکید بر تمایز مفهوم و مصداق، بساطت وجود، و کاستی استدلال‌های مفهومی، از نکات کلیدی این بخش است.

بخش چهارم: تبیین عرفانی اسما و صفات الهی

این بخش، با تکیه بر دیدگاه عرفانی، به تبیین اسما و صفات الهی می‌پردازد. نقد مفاهیم فلسفی، همراه با تأکید بر شهود و عقلانیت قرآنی، محور این بخش است.

هر موضوع و محمول

هر موضوعی، محمولی دارد. وجود نیز دارای وجود است و هرچه دارای وجود است، موجود است. این استدلال، چون نخی است که موضوع و محمول را به هم می‌پیوندد، اما مصداق خارجی را اثبات نمی‌کند.

اتفاق متکلمان و حکما

متکلمان و حکما اتفاق دارند که وجود واجب، عین ماهیت اوست و ماهیتش موجود است، پس وجودش نیز موجود است. این ادعا، چون گوهری است که در صدف فلسفه نهفته است، اما نیازمند نقد است.

نقد عینیة وجود و ماهیت

ادعای «وجود واجب عین ماهیت اوست» نادرست است، زیرا ماهیت، مفهومی غیرواقعی است. وجود، چون دریایی است که ماهیت در آن غرق می‌شود.

ایده‌آلیسم فلاسفه اسلامی

فلاسفه اسلامی، ایده‌آلیست و جزمی بودند و در فضای ذهنی، بدون توجه به واقعیت‌های اجتماعی، فلسفه‌ورزی می‌کردند. این ایده‌آلیسم، چون قلعه‌ای است که در ابرها ساخته شده است.

نقد تعریف عشق

تعریف عشق به‌عنوان امری فراتر از عقل، نادرست است. عشق، شکوفه عقل است و از عقلانیت کامل ناشی می‌شود. عشق، چون گلی است که در باغ عقل می‌روید.

درنگ: عشق، شکوفه عقل است و از عقلانیت بالغ سرچشمه می‌گیرد، نه از احساسات غیرعقلانی.

نقد دیوانگی در شعر

ادعای دیوانگی در شعر عرفانی، ناشی از احساسات غیرعقلانی است، نه عشق واقعی. عشق حقیقی، چون نوری است که از عقل تابیده می‌شود.

نقد لفاظی در وجود له الوجود

عبارت «الوجود له الوجود» لفاظی است، زیرا وجود، ذاتاً وجود است و نیازی به محمول ندارد. این لفاظی، چون حبابی است که در باد می‌ترکد.

نقد تکرار وجود

تکرار وجود در «الوجود له الوجود» بی‌معناست، زیرا وجود، واحد است. این تکرار، چون سایه‌ای است که بر حقیقت می‌افتد.

نقد ماهیت در روایات

روایت «ماهیته انیته» در اصول کافی، به وجود هویتی اشاره دارد، اما اثبات مصداق خارجی را در پی ندارد. این روایت، چون گوهری است که نیازمند تراش است.

نفی ما له الوجود

موجود، ما له الوجود نیست، بلکه خود وجود است. افزودن «له الوجود» زائد است. وجود، چون آفتابی است که نیازی به بازتاب ندارد.

تمایز با کاتب

برخلاف کاتب که کتابت، صفت زائد اوست، وجود، ذات موجود است. این تمایز، چون خطی است که میان ذات و صفت کشیده می‌شود.

سه مشکل در توحید

سه مشکل در مباحث توحید عبارت‌اند از: خلط مفهوم و مصداق، خلط مقید و مطلق، و خلط ذاتی و زائد. این مشکلات، چون گره‌هایی‌اند که در تار و پود استدلال افتاده‌اند.

درنگ: خلط مفهوم و مصداق، مقید و مطلق، و ذاتی و زائد، چالش‌های اصلی در مباحث توحید است.

ثبوتی بودن خدا

خداوند، ثبوتی است، نه اثباتی. وجود او، مصداق خارجی است و نیازی به اثبات ندارد. این دیدگاه، چون نوری است که از حقیقت الهی تابیده می‌شود.

نفی اثبات مطلق مصداقی

استدلال‌های کنونی، نمی‌توانند وجود مطلق مصداقی را در خارج اثبات کنند. این نفی، چون دری است که به سوی شهود عرفانی گشوده می‌شود.

نقد مفهوم‌بازی

تلاش برای اثبات مصداق خارجی با مفاهیم ذهنی، بی‌فایده است. این مفهوم‌بازی، چون رقصی است که در تاریکی انجام می‌شود.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با تبیین عرفانی اسما و صفات الهی، به نقد مفاهیم فلسفی و تأکید بر شهود پرداخت. عشق به‌عنوان شکوفه عقل، ثبوتی بودن خدا، و نقد لفاظی، از نکات برجسته این بخش است.

نتیجه‌گیری نهایی

این نوشتار، با تجمیع درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره و تحلیل‌های تفصیلی، به تبیین عمیق مباحث هستی‌شناختی و عرفانی پرداخت. نقد استدلال‌های سنتی، تأکید بر تمایز مفهوم و مصداق، و ارائه راه‌حل‌هایی مبتنی بر شهود عرفانی و عقلانیت قرآنی، این اثر را به منبعی ارزشمند برای پژوهشگران تبدیل کرده است. این کتاب، نه‌تنها دعوتی است به بازاندیشی در روش‌های معرفتی، بلکه راهنمایی است برای جویندگان حقیقتی که در پی فهمی عمیق‌تر از الوهیت‌اند.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، مفهوم 'وجود' در مقایسه با 'ضرب' چه تفاوتی دارد؟

2. طبق متن، چرا فلسفه مورد بحث به عنوان 'تقلیدی' توصیف شده است؟

3. مفهوم 'مضروبیت' در متن به چه معناست؟

4. بر اساس متن، چرا استاد معتقد است که ادعای 'الوجود موجود' مغالطه است؟

5. طبق متن، اشکال اصلی فلسفه غرب از نظر استاد چیست؟

6. بر اساس متن، مفهوم 'وجود' نیازی به فاعل ندارد، برخلاف 'ضرب' که به فاعل نیاز دارد.

7. استاد در متن معتقد است که فلسفه اسلامی به دلیل تقلیدی بودن، رشد کافی نداشته است.

8. متن ادعا می‌کند که وجود مطلق در خارج بدون نیاز به اثبات وجود دارد.

9. طبق متن، فیلسوفان غربی از جوانی به فلسفه پرداخته‌اند و این باعث پیشرفت فلسفه آن‌ها شده است.

10. متن بیان می‌کند که مفهوم و مصداق وجود در ذهن و خارج یکسان هستند.

11. تفاوت اصلی بین مفهوم 'وجود' و 'مضروبیت' طبق متن چیست؟

12. چرا استاد در متن معتقد است که ادعای 'بدیهی بودن' وجود مشکل‌ساز است؟

13. علت اصلی تقلیدی بودن فلسفه اسلامی از نظر متن چیست؟

14. چگونه مغالطه بین مفهوم و مصداق در متن توضیح داده شده است؟

15. چرا استاد معتقد است که فلسفه غرب به تشتت افتاده است؟

پاسخنامه

1. وجود ثبوتی است و نیاز به اثبات ندارد، اما ضرب اثباتی است.

2. چون بر مفاهیم بدیهی و بدون اثبات بنا شده است.

3. چیزی که بر آن ضربه وارد شده است.

4. چون وجود در خارج اثبات نمی‌شود.

5. به تشتت افتادن آن.

6. درست

7. درست

8. نادرست

9. نادرست

10. نادرست

11. وجود ثبوتی است و نیازی به اثبات ندارد، اما مضروبیت اثباتی است و به فاعل نیاز دارد.

12. زیرا بدیهی فرض کردن وجود مانع از اثبات علمی و دقیق آن در خارج می‌شود.

13. تکیه بر مفاهیم بدیهی و عدم تلاش برای اثبات علمی آن‌ها.

14. مفهوم وجود در ذهن پذیرفته شده، اما این نمی‌تواند وجود مصداقی آن را در خارج اثبات کند.

15. زیرا فیلسوفان غربی پس از بازنشستگی به فلسفه روی می‌آورند و رویکردی آزاد اما غیرمنسجم دارند.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده