متن درس
منازل السائرین: تهذیب القصد، مرتبهای در مسیر عشق الهی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۴۰)
مقدمه: تهذیب القصد، شالوده سلوک عرفانی
در مسیر سلوک عرفانی، تهذیب بهمنزله پالایش وجود سالک از آلودگیهای نفسانی و ظاهری، جایگاهی محوری دارد. این فرایند، که در منازل السائرین بهعنوان یکی از مراحل بنیادین سلوک معرفی شده، در سه مرتبه متجلی میگردد: تهذیب عمل، تهذیب حال، و تهذیب قصد. در این میان، تهذیب القصد، که مرتبه سوم این باب است، به پالایش نیت از هرگونه کدرات و انگیزههای غیرالهی میپردازد. نیت، بهسان شاسی استواری است که بنای سلوک بر آن نهاده شده و بدون خلوص آن، هیچ عملی به کمال نمیرسد. این بخش، برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین این مرتبه والا پرداخته و با نگاهی عمیق و علمی، راههای رهایی نیت از اکراه، سستی، و منازعات علم را بررسی میکند.
بخش اول: مراتب تهذیب و جایگاه قصد
ساختار سهگانه تهذیب
تهذیب، در سلوک عرفانی، بهسان جریانی زلال است که وجود سالک را از هرگونه ناخالصی پالایش میکند. این فرایند در سه مرتبه متجلی میشود: نخست، تهذیب عمل، که به مصون ساختن کنشهای ظاهری از نواقص و کاستیها اختصاص دارد؛ دوم، تهذیب حال، که سالک را از عمل به معرفت رهنمون میسازد؛ و سوم، تهذیب القصد، که به پالایش نیت از انگیزههای غیرالهی میپردازد. نیت، بهمثابه شاسی سلوک، محور و بنیان حرکت سالک است که بدون آن، هیچ عملی به مقصد الهی نمیرسد. اگر سالک در مرتبه حال به معرفت نرسد، نهتنها پیشرفت نمیکند، بلکه عمل پیشین او نیز به تباهی میگراید.
نیت خالص، بهسان مشعلی است که مسیر تاریک سلوک را روشن میسازد. در باب اصول، که در مراحل بعدی سلوک آشکار میشود، قصد بهعنوان محور اصلی خودنمایی میکند. سالک در این مرتبه باید نیت خود را از سه عیب بزرگ پاک سازد: ذل الإکراه (اجبار و بیمیلی)، مرض الفطور (سستی و کوتاهی)، و منازعات العلم (محاسبات سود و زیان).
اهمیت نیت در سلوک
نیت، بهسان روحی است که در کالبد عمل دمیده میشود و بدون آن، عمل به جسدی بیجان میماند. در مرتبه تهذیب القصد، سالک موظف است نیت خود را از هرگونه آلودگی پاک سازد تا عملش از سر عشق و ارادت به معبود انجام گیرد. این پالایش، نهتنها عمل را به کمال میرساند، بلکه سالک را به معرفت الهی رهنمون میسازد. در قرآن کریم، خلوص نیت بهعنوان شرط قبولی عمل مورد تأکید قرار گرفته است: قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا (ترجمه: بگو من فقط بشری مانند شمایم که به من وحی میشود که خدای شما خدایی یگانه است؛ پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد و در پرستش پروردگارش هیچکس را شریک نکند) (سوره کهف، آیه ۱۱۰).
بخش دوم: تصفیه نیت از ذل الإکراه
رهایی از اجبار و بیمیلی
نخستین گام در تهذیب القصد، رهایی نیت از ذل الإکراه است. اکراه، بهسان سایهای است که نور نیت خالص را تیره میسازد. سالک نباید عمل را از ترس جهنم یا طمع بهشت انجام دهد، بلکه باید آن را از سر ارادت و عشق به معبود به جای آورد. عبادت مبتنی بر اکراه، بهسان گیاهی است که در خاکی نامناسب کاشته شده و هرگز به بار نمینشیند. سالک عاشق، بهسان پرندهای است که بالهایش را در آسمان عشق گشوده و از هرگونه بند و اجبار رها شده است.
در این راستا، قرآن کریم بر اهمیت خلوص در عبادت تأکید میورزد: وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ (ترجمه: و به آنان فرمان داده نشده جز اینکه خدا را بپرستند و دین را برای او خالص کنند، در حالی که حقگرا باشند) (سوره بینه، آیه ۵). این آیه، سالک را به سوی عبادتی دعوت میکند که از هرگونه انگیزه غیرالهی پاک باشد.
تمثیلات و مثالهای اکراه
برای تبیین این مفهوم، درسگفتار به مثالهایی از زندگی روزمره اشاره دارد. برای نمونه، فردی که کاری را به اجبار یا از سر ترس انجام میدهد، مانند کسی است که به طمع مال یا ترس از مجازات، عملی را به جای میآورد. این عمل، گرچه ظاهری درست دارد، اما فاقد روح عشق و ارادت است. بهسان تاجری که تنها برای سود مادی تلاش میکند، عبادت مبتنی بر اکراه نیز به کاسبی میماند که از معرفت الهی دور است.
بخش سوم: تصفیه نیت از مرض الفطور
پایداری در نیت
دومین عیب نیت، مرض الفطور یا سستی است که بهسان بیماریای روحی، اراده سالک را تضعیف میکند. سستی، به معنای بیمیلی یا کوتاهی در انجام عمل است که مانع از استحکام خدمت به معبود میشود. سالک عاشق، با تکیه بر آتش عشق الهی، از این بیماری رها میشود و عمل را با جدیت و استواری به انجام میرساند. این پایداری، بهسان درختی است که ریشههایش در خاک معرفت استوار شده و در برابر طوفانهای سستی و بیحالی مقاوم است.
درسگفتار با تمثیلی از زندگی روزمره، این مفهوم را روشن میسازد: فردی که در کارهای مادی با انگیزه سود و زیان عمل میکند، به سرعت به نتیجه میرسد، اما در امور الهی، اگر سستی کند، از مسیر معرفت بازمیماند. برای مثال، کسی که به قصد محض خدا کاری را آغاز کند، اما در میانه راه به دلیل نبود پاداش مادی از آن دست بکشد، گرفتار مرض الفطور شده است.
عشق، درمان سستی
عشق الهی، بهسان اکسیری است که بیماری سستی را درمان میکند. سالک عاشق، به دلیل شوق و ذوق باطنی، هرگز در نیت خود سست نمیشود. این عشق، بهسان آتشی است که هرگونه سردی و بیمیلی را در وجود سالک میسوزاند و او را به سوی عمل خالصانه سوق میدهد. قرآن کریم نیز بر اهمیت پایداری در عمل تأکید دارد: وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا (ترجمه: و کسانی که در راه ما کوشیدهاند، بهیقین آنان را به راههای خود هدایت میکنیم) (سوره عنکبوت، آیه ۶۹).
بخش چهارم: غلبه بر منازعات العلم
محاسبات سود و زیان
سومین مانع در تهذیب القصد، منازعات العلم است که به محاسبات مادی و اخروی اشاره دارد. این منازعات، بهسان دامهایی هستند که سالک را از تمرکز بر معرفت الهی بازمیدارند. سالک نباید به ثواب عمل یا ترس از عقاب بیندیشد، بلکه باید تنها به خدمت حق و معرفت او توجه کند. این محاسبات، که در درسگفتار به «شیطنت علم» تعبیر شدهاند، نیت را از خلوص دور کرده و به کاسبی دینی میانجامند.
برای مثال، فردی که در پی محاسبه ثواب نماز یا پاداش عمل است، در حقیقت خدا را نردبانی برای ترقی خود قرار داده است. این رویکرد، گرچه از نظر فقهی مجاز است، اما در مرتبه سلوک عرفانی، به شرکی پنهان میانجامد. سالک باید از این منازعات رها شده و تنها به عشق و معرفت الهی بیندیشد.
معرفت، محور سلوک
معرفت الهی، بهسان چشمهای زلال است که نیت سالک را از هرگونه آلودگی پاک میسازد. سالک با تمرکز بر معرفت، از محاسبات سود و زیان رها شده و به سوی عبادت عاشقانه گام برمیدارد. درسگفتار با اشاره به کلام ابنسینا در مقامات العارفین، تأکید میکند که خدا باید غایت عمل باشد، نه بهشت یا نجات از جهنم. این معرفت، سالک را به حالتی میرساند که عملش تنها برای خدا و از سر عشق انجام میشود.
بخش پنجم: تمایز عبادت عشاق و عبادت کسبه
عبادت کسبه: طمع به پاداش
درسگفتار به تمایز میان عبادت عشاق و عبادت کسبه پرداخته و تأکید میکند که عبادت کسبه، گرچه از نظر فقهی پذیرفته است، اما در مرتبهای پایینتر از عبادت عاشقانه قرار دارد. عبادت کسبه، بهسان تجارت است که در آن، سالک در پی پاداش اخروی یا فرار از عقاب است. این نوع عبادت، گرچه در روایات و فقه اسلامی مجاز شمرده شده، اما فاقد خلوص عرفانی است.
برای نمونه، فردی که نماز میخواند تا به بهشت دست یابد یا از جهنم بگریزد، در حقیقت خدا را نردبانی برای نیل به خواستههای خود قرار داده است. این رویکرد، بهسان کاسبی است که در آن، خدا وسیلهای برای رسیدن به غایات نفسانی میشود.
عبادت عشاق: عشق به معبود
در مقابل، عبادت عشاق، بهسان جویباری است که از چشمه عشق الهی سرچشمه گرفته و بدون انتظار پاداش به سوی معبود جاری میشود. سالک عاشق، خدا را به دلیل سزاواری او برای عبادت میپرستد، نه به دلیل طمع به بهشت یا ترس از جهنم. این عبادت، که از سر ارادت و محبت انجام میشود، نیت را به بالاترین درجه خلوص میرساند.
قرآن کریم نیز بر این نوع عبادت تأکید دارد: وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ (ترجمه: و جن و انس را نیافریدم جز برای اینکه مرا بپرستند) (سوره ذاریات، آیه ۵۱). این آیه، به غایت عبادت که پرستش خالصانه خداست، اشاره دارد.
بخش ششم: عشق، موتور محرک سلوک
نقش عشق در تهذیب نیت
عشق الهی، بهسان نیرویی است که سالک را از هرگونه اکراه، سستی، و منازعات علم رها میسازد. این عشق، نیت را از کدرات نفسانی پاک کرده و عمل را به سوی خلوص هدایت میکند. سالک عاشق، بهسان عاشقی است که در راه معشوق، هیچ مشقتی را احساس نمیکند، زیرا شادی قرب به محبوب، او را از هر سختی بینیاز میسازد.
درسگفتار با تمثیلی زیبا، این مفهوم را روشن میسازد: عاشق حقیقی، حتی اگر در ظاهر ذلیل باشد، در باطن به عزتی الهی دست مییابد. این عزت، ناشی از قرب به خداست که نیت را از هرگونه آلودگی پاک میکند. قرآن کریم نیز بر این حقیقت تأکید دارد: مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا (ترجمه: هر که عزت میجوید، عزت یکسره از آن خداست) (سوره فاطر، آیه ۱۰).
لذت عاشقانه در سلوک
سالک عاشق، به دلیل شوق و ذوق باطنی، مشقتهای سلوک را به لذت تبدیل میکند. این لذت، ناشی از تصور قرب به محبوب است که نیت را صاف و عمل را خالص میسازد. درسگفتار با اشاره به این حقیقت، تأکید میکند که عاشق حقیقی، هر سختی را در راه معشوق به لذت بدل میکند، زیرا شادی قرب به خدا، او را از هرگونه کراهت رها میسازد.
بخش هفتم: نقد مفهوم خدمت در سلوک
خدمت عاشقانه در برابر خدمت کاسبکارانه
درسگفتار به نقد مفهوم خدمت پرداخته و تأکید میکند که خدا به خادم نیاز ندارد، بلکه خدمت واقعی، خدمت به بندگان خدا از سر عشق است. خدمت کاسبکارانه، که با انتظار پاداش یا ترحم انجام میشود، فاقد ارزش عرفانی است. برای مثال، فردی که به گدایی کمک میکند تا پاداشی مادی یا معنوی دریافت کند، در حقیقت به کاسبی مشغول است، نه به خدمت عاشقانه.
خدمت عاشقانه، بهسان جویباری است که از چشمه عشق الهی سرچشمه گرفته و بدون انتظار جبران، به سوی بندگان خدا جاری میشود. این خدمت، تنها زمانی ارزشمند است که از سر عشق به خدا انجام شود. قرآن کریم نیز بر اهمیت خدمت به خلق تأکید دارد: مَن يَقْرَضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ (ترجمه: کیست که به خدا وامی نیکو دهد تا خدا آن را برای او چند برابر کند) (سوره بقره، آیه ۲۴۵).
تمثیلات خدمت
درسگفتار با مثالهایی از زندگی روزمره، مانند گدایی مدرن یا رفتارهای اجتماعی، نشان میدهد که خدمت کاسبکارانه یا ترحمآمیز، فاقد خلوص عرفانی است. برای نمونه، فردی که به گدایی کمک میکند، اما در حقیقت در پی منفعت مادی یا معنوی است، به کاسبی مشغول است. خدمت عاشقانه، اما، از هرگونه انتظار پاداش رها بوده و تنها برای قرب به خدا انجام میشود.
بخش هشتم: عشق محض، اوج تهذیب القصد
تخلیص النية و سلوك الطريق
شارح منازل السائرین، تهذیب القصد را به تخلیص النية (خالص کردن نیت) و سلوك الطريق (پیمودن راه بدون غرض) تعریف میکند. تخلیص النية، بهسان پالایش طلای ناب است که هرگونه ناخالصی را از نیت میزداید. سلوك الطريق، به معنای پیمودن مسیر سلوک بدون انتظار پاداش یا جبران است. سالک در این مرحله، بهسان مسافری است که تنها برای رسیدن به معشوق گام برمیدارد، بیآنکه به مقصدهای میانی چشم بدوزد.
عشق محض، اوج این فرایند است که سالک را از هرگونه هوس یا انتظار پاداش رها میکند. در این حالت، سالک بدون قصد و شعور، تنها برای خدا عمل میکند و به وحدت با اراده الهی میرسد. این عشق، بهسان آتشی است که هرگونه کدرات نیت را میسوزاند و سالک را به قرب الهی میرساند.
خدا، تنها غایت پایدار
درسگفتار تأکید میکند که تنها خدا ماندگار است و سایر امور، از دنیا گرفته تا اولاد و زندگی، فانی هستند. سالک با عشق به خدا، از تعلق به این امور فانی رها شده و به پایداری الهی میرسد. این حقیقت، بهسان مشعلی است که مسیر سلوک را روشن میسازد و سالک را از هرگونه دلبستگی به غیر خدا بازمیدارد.
جمعبندی
تهذیب القصد، بهمنزله اوج باب تهذیب، نیت را از سه عیب بزرگ پاک میسازد: اکراه، سستی، و منازعات علم. این فرایند، سالک را از عبادت کاسبکارانه به سوی عبادت عاشقانه رهنمون میسازد که در آن، عمل از سر عشق و ارادت به خدا انجام میشود. نیت خالص، بهسان شاسی استواری است که سلوک را به سوی مقصد الهی هدایت میکند. عشق الهی، بهعنوان موتور محرک سلوک، سالک را از هرگونه مشقت و کراهت رها کرده و به لذت قرب به محبوب میرساند. خدمت عاشقانه به بندگان خدا، بدون انتظار پاداش، نشانهای از تهذیب کامل است. اوج این مسیر، رسیدن به عشق محض است که سالک را از هرگونه هوس و محاسبه رها کرده و به وحدت با اراده الهی میرساند. این عشق، بهسان دریایی بیکران است که سالک را در خود غرق کرده و به ساحل قرب الهی میرساند.