در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

رؤيا و كشف

رؤيا و كشف

رؤيا و كشف بر خيال شكل مى‌گيرد و هر دو، نوعى آگاهىِ خيالى‌ست. رؤيا براى بعضى به‌طور باطنى و در خواب و با ربط‌دادن مثال منفصل يا ساحت مجردات روحى يا ربوبى به مثال متصل پديدار مى‌شود. رؤيا داراى سيرى صعودى و همراه برشدن ذهن و نفس صافى و انصراف از حواس ظاهرى‌ست.

وضوح يا ابهام رؤيا نسبى‌ست. هرچه كمال ذهن و نفس بيننده‌ى رؤيا بيش‌تر باشد، رؤيا شفاف‌تر خواهد بود.

رؤيا به‌طور غالبى به زبان نمادهاى رؤيايى‌ست و معنا در رؤيا تغيير ريخت دارد. براى همين، رؤيا نياز به تعبير درست دارد.

زبان رؤيا با تعبير نمادها و كشف تغييرهاى معنايى شفاف و گويا مى‌شود. تعبير از سنخ شهود باطن و وابسته به آن است و تابع تحليل فكرى نيست. براى نمونه محبت و عشق در رؤيا به شراب‌هاى بهشتى يا عريانى، فطرت الاهى به شير و علم و ولايت به آب، بازنمايى مى‌شود.

بعضى در رؤيا توانمندى مشاهده‌ى مثال را بدون دخالت خيال، بازنمايى و تغيير ريخت دارند و رؤياى آنان عين وصولشان به باطن و واقعيت مى‌باشد. چنين خواب‌هاى گويا و شفافى تأويلش با خودش هست و بى‌نياز از تعبير مى‌باشد.

كشف و خلسه، رؤيتِ واقعيتى مثالى يا مجرد يا ربوبى در بيدارى با حواس ظاهرى‌ست. متعلق كشف، مى‌شود حوادث يا حقايق باشد.

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *