در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

تحلیل مقام عرفانی بسط در اندیشه آیت الله نکونام: از قبض تا گشودگی روحانی

در عرفان اسلامی، مقام عرفانی بسط و قبض دو حالت متقابل در سیر و سلوک روحانی هستند که نقشی اساسی در تجربه‌های عرفانی ایفا می‌کنند. این دو مفهوم، که در آیات قرآن کریم و به‌ویژه در سوره فاتحه نیز به آنها اشاره شده است، بازتاب‌دهنده سفر معنوی روح انسان در مسیر الهی هستند.

در واقع، مفهوم بسط در اندیشه عرفانی با عشق الهی و تجربه کمال روحانی پیوندی عمیق دارد. این حالت معنوی، که نقطه مقابل قبض است، مسیری را برای درک عمیق‌تر ارتباط انسان با خداوند فراهم می‌کند.

به علاوه، آیت الله نکونام در آثار ارزشمند خود، اهمیت درک ظرایف حالات روحانی را مورد تأکید قرار داده و دیدگاه‌های عمیقی درباره مقام بسط و تأثیر آن بر سیر و سلوک عرفانی ارائه کرده است. در این مقاله، به بررسی دقیق مفهوم بسط در اندیشه ایشان و تحلیل مراحل گذار از قبض به گشودگی روحانی خواهیم پرداخت.

مفهوم‌شناسی قبض و بسط در عرفان اسلامی

قبض و بسط از مفاهیم بنیادین در عرفان اسلامی هستند که بیانگر حالات متفاوت روحی سالک در مسیر سیر و سلوک می‌باشند. برای درک عمیق این مفاهیم، شناخت دقیق معانی لغوی و اصطلاحی آنها و همچنین بررسی جایگاه این دو حالت در منابع کلاسیک عرفانی ضروری است.

تعریف لغوی و اصطلاحی قبض و بسط

از نظر لغوی، بسط به معنای فراخی و وسعت است که در مقابل قبض به معنای تنگی و گرفتگی قرار می‌گیرد. این دو واژه در قرآن کریم نیز آمده است: «وَاللّهُ یَقبِضُ وَ یَبصُطُ» که اشاره به قدرت الهی در قبض و بسط امور دارد.

در اصطلاح عرفا، قبض و بسط دو حالت روحانی هستند که پس از ترقی عبد از حالات خوف و رجاء پدیدار می‌شوند. عبدالرزّاق کاشانی در تعریف بسط می‌گوید: «بسط واردی است که آن را اشارتی به قبول و لطف و رحمت و انس اقتضا دارد». همچنین در تعریف قبض آورده است: «قلب را واردی فرا بگیرد که اشارتی به آنچه مایۀ وحشت است (همانند ممنوعیت از ادامه طریق یا هجران حبیب) داشته باشد».

نکته مهم اینجاست که این حالات ارادی نیستند و به طور طبیعی در مسیر سلوک برای سالک پدید می‌آیند. به عبارت دیگر، سالک نمی‌تواند به اختیار خود این حالات را ایجاد کند، بلکه آنها واردات قلبی هستند که بر روح سالک وارد می‌شوند.

جایگاه قبض و بسط در منابع عرفانی کلاسیک

قبض و بسط در منابع کلاسیک عرفانی جایگاه ویژه‌ای دارند. هجویری در تعریف این دو حالت آورده است: «قبض و بسط دو حالت‌اند از احوالی که تکلف بنده از آن ساقط است؛ چنانک آمدنش به کسبی نباشد و رفتن به جهدی نه».

میبدی در تفسیر عرفانی خود چنین بیان می‌کند: «قبض و بسط در ید خداست، کار او دارد و حکم اوراست، یکی را دل از شناخت خود در بند دارد، یکی را در انس با خود بر روی گشاید».

بایزید بسطامی، از عارفان بزرگ، قبض دل‌ها را در بسط نفوس و بسط دل‌ها را در قبض نفوس دانسته است. این نگاه نشان می‌دهد که در عرفان کلاسیک، قبض و بسط نه تنها متضاد یکدیگر، بلکه مکمل و لازم و ملزوم یکدیگر شناخته شده‌اند.

سهروردی ادعا می‌کند که این دو حالت، موسوم معین و وقت قطعی و مشخصی دارند که پیش از آن یا بعد از آن وقوع نمی‌یابند. او همچنین در تحلیل پیدایش این دو پدیده می‌گوید: «پیدایش قبض به سبب ظهور صفات نفس و غلبه آنهاست و پدید آمدن بسط به علت ظهور صفات قلب و چیرگی آنهاست».

تفاوت قبض و بسط با مفاهیم مشابه

قبض و بسط با مفاهیم مشابهی چون خوف و رجا، و هیبت و انس متفاوتند. تفاوت اصلی میان قبض و بسط با خوف و رجا در این است که خوف و رجا مربوط به آینده هستند، در حالی که قبض و بسط مرتبط با حال حاضر می‌باشند.

ابوالقاسم قشیری در رساله خود می‌گوید: «فرق میان قبض و خوف، و بسط و رجاء این است که خوف، تنها نسبت به چیزی است که در آینده واقع می‌شود، مانند ترس از مردن دوست یا بیم از هجومی خطرناک. همچنین رجا منشاء این امید است که انسان دوست خود را در آینده دیدار می‌کند. اما قبض و بسط بازتاب امری است که در زمان حال رخ داده است».

علاوه بر این، در سلسله مراتب حالات عرفانی، خوف و رجا برای سالک مبتدی، قبض و بسط برای سالک متوسط، و هیبت و انس برای سالک منتهی است. بنابراین قبض و بسط مرتبه‌ای بالاتر از خوف و رجا و پایین‌تر از هیبت و انس محسوب می‌شوند.

از سوی دیگر، از خواصّ حالت بسط داشتن جنبش و حرکت و روی خندان و نشست وبرخاست با دیگران است که این ویژگی‌ها آن را از سایر حالات متمایز می‌کند.

برخی از عرفا قبض را برتر از بسط دانسته‌اند، زیرا در قرآن کریم نیز ذکر قبض بر بسط مقدم آمده است. علاوه بر این، آنها معتقدند قبض موجب گدازش صفات بشری و از بین رفتن حجاب اعظم می‌شود. در مقابل، گروهی دیگر بسط را والاتر دانسته‌اند با این استدلال که ذکر بسط پس از قبض به معنای هدف بودن بسط است، در حالی که قبض تنها مقدمه و وسیله است.

در تاریخ عرفان و تصوّف، این دو اصطلاح همواره مورد توجّه صوفیه بوده است و سالکان با توجّه به منظومۀ عرفانی و گاه مسائل اجتماعی و سیاسی روزگار خود، یکی از حالات قبض یا بسط را برمی‌گزیده‌اند.

جایگاه مقام بسط در اندیشه آیت الله نکونام

آیت الله محمدرضا نکونام از برجسته‌ترین عارفان معاصر شیعه است که نگاه منحصر به فردی به مقام بسط عرفانی و تأثیر آن بر سلوک روحانی داشته است. ایشان با ترکیب عرفان نظری و عملی، مفهوم بسط را از دیدگاهی متفاوت و کاربردی تبیین کرده‌اند که بررسی آن ما را با ابعاد تازه‌ای از این مقام عرفانی آشنا می‌سازد.

معرفی آیت الله نکونام و آثار عرفانی ایشان

آیت الله محمدرضا نکونام (۱۳۲۷-۱۷ مرداد ۱۴۰۳) مرجع تقلید شیعه، مدرس عرفان نظری، فلسفه اسلامی، اقتصاد اسلامی و دوره خارج فقه در مرکز علم قم بود. ایشان از شخصیت‌های علمی چندوجهی معاصر به شمار می‌آمد که علاوه بر مرجعیت دینی، با عناوینی چون «فقیه نواندیش»، «عارف واصل»، «حکیم فیلسوف» و «مفسر گرانقدر» شناخته می‌شد.

تألیفات عرفانی آیت الله نکونام گستره وسیعی از مباحث را در بر می‌گیرد که از جمله مهم‌ترین آنها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • کتاب «تاریخ تحلیلی موسیقی در اسلام» که به بررسی موسیقی از منظر عرفانی پرداخته است
  • مجموعه «علوم و نظرگاه‌های شاخص» که در آن مباحث عمیق عرفانی و ارتباط آن با زندگی سالم و روحانی مطرح شده است
  • تفسیر «هدی» که در آن به تفاوت عشق و هوس و مباحث عرفانی مرتبط با آن پرداخته شده است
  • مجموعه اشعار عرفانی که بیش از ۷۰,۰۰۰ بیت شعر را شامل می‌شود

آیت الله نکونام در میان عارفان معاصر موقعیت ویژه‌ای داشت و خود را شخصیتی می‌دانست که «حق‌تعالی علومی را در نهاد من به صورت موهبتی متراکم کرده است». ایشان چندین سال به تدریس درس خارج فلسفه اشتغال داشت با این هدف که «روزی چند خردمند و دانا، مطالب آن را تحقیق و بررسی کنند». افزون بر این، آیت الله نکونام معتقد بود که «محبت و مهرورزی نسبت به بندگان خداوند، بهتر از هر چیزی است» که این دیدگاه به خوبی در تبیین مقام بسط از سوی ایشان منعکس شده است.

تعریف مقام بسط از دیدگاه آیت الله نکونام

آیت الله نکونام مقام بسط را به عنوان حالتی از وسعت روحی و گشودگی قلبی تعریف می‌کند که در آن، مؤمن به درک حقیقی از عالم هستی به عنوان تجلی حق‌تعالی نائل می‌شود. از دیدگاه ایشان، «اگر مؤمن به ظرف کمال و به بسط برسد، حتی به یک سنگ یا به یک آجر نیز می‌گوید: “السلام علیک یا ظهور اللّه، السلام علیک یا خلق اللّه!” این سلام نه تنها اشکالی ندارد، بلکه کمال انسان را می‌رساند و از بت‌پرستی نیز بیگانه است».

از نگاه آیت الله نکونام، مقام بسط با مفهوم عشق و محبت پیوندی عمیق دارد. ایشان معتقد بود «عشق نه تنها باطن را صاف و بی‌پیرایه، بلکه حتی بدن را صاف و شفاف می‌کند» و «عشق از حیات است و حیات در عشق است و عمر را طولانی می‌کند». به همین دلیل، بسط که حالتی از گشودگی روحی و قلبی است، با عشق و محبت همراه می‌شود و سالک در این مقام با نگاهی عاشقانه به تمام هستی می‌نگرد.

نکته قابل توجه این است که آیت الله نکونام، بسط را حالتی می‌داند که «مؤمن را به عوالم دیگر راه می‌برد». بنابراین، از منظر ایشان، مقام بسط صرفاً یک حالت روانی یا احساسی نیست، بلکه مقامی معرفتی است که سالک را به درک و شهود حقایق عالیه هستی و اتصال به عوالم روحانی رهنمون می‌سازد.

از سوی دیگر، آیت الله نکونام به ارتباط بسط با مبحث قبض و بسط در هستی‌شناسی نیز اشاره می‌کند: «قبض و بسط تابع حرکت است، از این رو در تمامی پدیده‌ها و حتی هستی جاری است». حتی در تبیین مفهوم نَفَس رحمان یا دم حق نیز همین نگاه را دارد: «نَفَس رحمان یا دم حق نیز قبض و بسط دارد».

آیت الله نکونام در توضیح ویژگی‌های انسانی که به مقام بسط نایل شده است، می‌فرماید: «مؤمنی که بسط دارد اگر ناتوانی را دید یا اگر به همسر و فرزند خود رسید، باید بتواند بر سر آنان نیز دست بکشد». این نشان می‌دهد که از دیدگاه ایشان، مقام بسط صرفاً یک حالت درونی نیست، بلکه باید در رفتار و عمل سالک نیز تبلور یابد و به صورت محبت و مهرورزی نسبت به خلق خدا ظهور کند.

به طور کلی، بسط در اندیشه آیت الله نکونام با «حرکت بر مسیر طبیعت» و زندگی سالم ارتباط دارد. «حرکت بر مسیر طبیعی هم سلامت زندگی را می‌رساند و هم عشق را جلوه‌گر می‌کند». در این نگاه، بسط حالتی است که سالک با حرکت در مسیر فطرت و طبیعت خود به آن دست می‌یابد و نتیجه آن، زندگی سالم، آزاد و عاشقانه در پرتو ایمان است.

مبانی نظری گشودگی روحانی در آثار آیت الله نکونام

بسط عرفانی در نظام فکری آیت الله نکونام تنها یک حالت روحی گذرا نیست، بلکه بر پایه‌های نظری عمیقی استوار است که از فهم خاص ایشان از توحید و معرفت‌شناسی سرچشمه می‌گیرد. این مبانی نظری، چارچوبی منسجم برای درک مقام بسط و گشودگی روحانی فراهم می‌آورد.

ارتباط بسط با توحید و معرفت‌شناسی

از دیدگاه آیت الله نکونام، بسط با معرفت حق‌تعالی پیوندی ناگسستنی دارد. در نگاه ایشان، «معرفت، باز و گسترده شدن است. عارف کسی است که باز شود و بسته نباشد». بنابراین، معرفت خداوند نه در قالب تصدیق و اثبات او، بلکه در تجربه بسط و گشودگی روحانی حاصل می‌شود.

آیت الله نکونام با تأکید بر ماهیت معرفت، آن را این‌گونه توصیف می‌کند: «معرفتْ رؤیت، وصول، ادراک، بسط و تصور است؛ نه تصدیق که امری بسته است. معرفت از مقولهٔ ظهور و انکشاف است». این تبیین نشان می‌دهد که از منظر ایشان، بسط نه تنها حالتی عارضی بر سالک، بلکه رکن اساسی معرفت حقیقی است.

در توحیدشناسی آیت الله نکونام، فرد در مقام بسط می‌تواند با نگاهی توحیدی به جهان هستی بنگرد. همچنین، ایشان معتقد است: «زندگی را باید بر پایهٔ توجه به حیث ظهوری پدیده‌ها و انحصار وجود در حق تعالی داشت و در تمامی تصمیم‌گیری‌ها و کارها از آن غفلت نداشت و حیث ظهوری خود و وجود و ذات استقلالی حق را همواره دید».

از سوی دیگر، آیت الله نکونام میان دو گروه از اهل معرفت تمایز قائل می‌شود: «محبوبان از ابتدا اهل معرفت بوده‌اند» و «محبان، از اهل معرفت و محبت با سلوک وصول می‌یابند». برای گروه نخست، «معرفت برای محبوبان ذاتی و اولی به صورت مطلق افاضه می‌شود»، در حالی که «محبان سالک، معرفت را به تدریج و به مدد ریاضت و سعی می‌یابند».

نسبت بسط با فنا و بقا

در اندیشه آیت الله نکونام، بسط با مفاهیم فنا و بقا ارتباط تنگاتنگی دارد. ایشان معتقد است: «صاحبان همّت و عنایت می‌توانند در راه کمال و معرفت به جایی رسند که طریق فقر و فنا را طی کنند و عشق و صفا را از مقام مَظهری به مقام مُظهری رسانند».

به باور آیت الله نکونام، مقام بسط با رهایی از خودبینی و خودمحوری حاصل می‌شود: «کمال آدمی به ریزش خودخواهی نفسانی و جهت خلقی و ترک تمایلات نفسانی است». در این مسیر، فرد از «خودنمایی به حق‌نمایی» می‌رسد و «بدون عنوان نفسی به حقیقت حق متحقّق» می‌گردد.

آیت الله نکونام انسان را موجودی دوساحتی می‌داند: «انسان پدیده‌ای است مرکب از هوا (جهت خلقی) و خدا (جهت قربی و حقی) که از هر یک که رها گردد، دیگری جایش را می‌گیرد». در این میان، مقام بسط زمانی حاصل می‌شود که فرد از جهت خلقی خود رها شده و جهت قربی و حقی در او غلبه یابد.

در مراتب سلوک نیز، نسبت بسط با فنا و بقا روشن می‌شود. از دیدگاه ایشان، «سالک هر چه پیش رود از خودی خویش میکاهد و در پی آن است که در دنیا و پیش از مرگ و مردن، از خویشتن خویش قالب تهی سازد و بیخویش در حضور حق درآید که حقیقت وصول این است».

تأثیر بسط بر ادراک حقایق هستی

آیت الله نکونام بر این باور است که مقام بسط، ادراک سالک از حقایق هستی را دگرگون می‌سازد. از نظر ایشان، «معرفت با رؤیت و وصول حاصل می‌شود و چشمه‌ای است که درون آدمی تعبیه شده». به این ترتیب، در مقام بسط، پرده‌های غفلت کنار می‌رود و سالک به رؤیت و شهود حقایق نائل می‌شود.

در آثار آیت الله نکونام، قبض و بسط با مسئله ادراک حقایق پیوند خورده است: «دین ضد ظلم، نادانی و به صورت کلی هرگونه قبض و تنگی است». بنابراین، بسط و گشودگی روحانی، زمینه‌ساز ادراک حقایق دینی و معنوی است.

به باور ایشان، در مقام بسط، سالک به درک وسیع‌تری از حقایق دست می‌یابد: «عارف محبوبی می‌تواند به تمامی شؤون پدیده‌ها بدون هیچ غفلتی معرفت داشته باشد و شأنی او را از شأن دیگری باز نمی‌دارد». همچنین، «تمامی ظهور را باید ظرف علم محبوبی دانست و او هر ظهور و مرتبه‌ای را از ظهور و مرتبهٔ دیگر تمیز می‌دهد».

در نگاه آیت الله نکونام، مقام بسط سبب می‌شود که سالک حقایق را نه از طریق استدلال، بلکه با شهود و اتصال به منبع معرفت دریابد: «عارف محبوبی می‌تواند به تمامی شؤون پدیده‌ها بدون هیچ غفلتی معرفت داشته باشد». از این جهت، بسط روحانی در اندیشه ایشان، منشأ ادراک حقیقی و شهود واقعیت است که ورای محدودیت‌های ادراک معمولی قرار دارد.

مراتب و مراحل سیر از قبض به بسط

در سیر عرفانی، حرکت از قبض به سوی بسط فرآیندی تدریجی است که طی آن سالک از تنگنای روحی به گشودگی قلبی می‌رسد. این مسیر مراحل مشخصی دارد که آیت الله نکونام با نگاهی ژرف به آنها پرداخته است. سالک با گذر از این مراحل نه تنها به درک عمیق‌تری از خود می‌رسد، بلکه ارتباطی پویا با عالم هستی برقرار می‌کند.

مرحله اول: شناخت قبض و پذیرش آن

نخستین گام در مسیر سلوک، یقظه و بیداری معنوی است که سالک را از غفلت خارج می‌کند. در این مرحله، سالک با تنگنای روحی و قبض مواجه می‌شود و باید این حالت را بشناسد و بپذیرد. قبض را می‌توان به دو دسته خواسته و ناخواسته تقسیم کرد. قبض ناخواسته، قبضی الهی است که اراده مستقیم سالک در آن نقشی ندارد و خداوند آن را بر عبد سالک وارد می‌سازد تا از حرارت عشق در میان راه نسوزد. در مقابل، قبض خواسته، حالتی است که سالک به دست خود برای خویش ایجاد کرده است.

در این مرحله، سالک باید با تفکر و تأمل در کار خداوند و نعمت‌های او، به خودشناسی برسد. با کنکاش در عملکرد گذشته و حال خود، می‌تواند علت قبض را دریابد. همچنین باید با محاسبه نفس، خود را ارزیابی کند که چه طاعتی یا معصیتی مرتکب شده است. پذیرش قبض، نشانه بلوغ معنوی سالک است و او را برای مرحله بعدی آماده می‌کند.

مرحله دوم: مجاهده و ریاضت روحانی

پس از شناخت قبض، مرحله مجاهده و ریاضت آغاز می‌شود. مجاهده نخستین گام در طریق تربیت و تهذیب است؛ تلاشی در جهت رفع موانعی که سد راه کمال انسان است. حضرت علی (علیه‌السّلام) جهاد با نفس را بالاترین نوع جهاد خوانده است: «ما مِن جِهادٍ افْضَلُ مِن جهادِ النفسِ».

ریاضت یعنی تلاش جهت رام کردن نفس در برابر مشتهیات که به گفته معصوم (علیه‌السّلام)، از شریعت انفکاک‌ناپذیر است (الشَّریعَةُ ریاضَةُ النَّفْسِ). البته ریاضت در اسلام نه به معنای محرومیت از نعمت‌های الهی، بلکه به معنای مهار کردن استعدادها در جهت رشد و کمال است.

در این مرحله، سالک با عزم راسخ، شرط و تعهد می‌بندد که معصیت نکند (مشارطه) و سپس در تمام مدت مراقب خود است (مراقبه). سالک با خاکساری و تضرع در محضر خداوند، توسل به اولیای الهی، و تسلیم نسبت به استاد، به ثبات در مسیر می‌رسد.

مرحله سوم: تجلی و گشودگی روحانی

پس از مجاهده و ریاضت، تجلی الهی بر قلب سالک صورت می‌گیرد. تجلی در لغت به معنای نمودار شدن و پدید آمدن است، و در عرفان اسلامی، مفهومی گسترده دارد. تجلی تهذیبی سبب گشوده شدن دریچه‌ای از اسماء و صفات الهی بر دل سالک و مایه تهذیب نفس او می‌شود.

کاشانی در مصباح الهدایه، تجلی تهذیبی را بر سه قسم می‌داند: تجلی ذات که علامتش فنای ذات و تلاشی صفات است، تجلی صفاتی که علامت آن خضوع و خشوع است، و تجلی افعالی که علامت آن قطع نظر از افعال خلق است.

در این مرحله، سالک از بسیاری از قیود مادی رها می‌شود و به درک متعالی‌تری از حقیقت می‌رسد. همچنین بینش او نسبت به جهان هستی دگرگون می‌شود و آن را به عنوان تجلی حق می‌بیند.

مرحله چهارم: استقرار در مقام بسط

سرانجام، سالک به مقام بسط می‌رسد و در آن استقرار می‌یابد. در این مرحله، سالک سراپا عشق است، روحش با نشاط و سبک‌بال است و احساس خستگی نمی‌کند. از خواصّ حالت بسط، داشتن جنبش و حرکت و روی خندان و نشست و برخاست با دیگران است.

ویژگی‌های استقرار در مقام بسط عبارتند از:

  • رهایی از خودبینی و خودمحوری و رسیدن به “از خودبینی به حق‌بینی”
  • درک وحدت در کثرت و دیدن تمام هستی به عنوان تجلی حق‌تعالی
  • تبدیل حالت گذرای بسط به مقام پایدار
  • توانایی مشاهده حقایق بدون حجاب‌های نفسانی

در این مرحله، قبض و بسط در سالک به تعادل می‌رسد، اما بسط غالب می‌شود. قشیری گفته است: “قبض و بسط دو حالتند که پس از ترقّی بنده از حالت خوف و رجا دست می‌دهند”. به این ترتیب، قبض برای عارف به منزله رجا برای مستانف (کسی که کاری را سر از نو آغاز می‌کند) است.

به تعبیر دیگر، “اول قبض است و پس از آن بسط، سپس نه قبض است و نه بسط؛ چرا که قبض و بسط در وجود واقع می‌شوند و هر چه که با فنا و بقا است قبض و بسطی نمی‌باشد”. این مرحله متعالی‌ترین مرتبه تهذیب یعنی فانی‌شدن از خود و پیوستن به خداوند است.

نشانه‌های دستیابی به مقام بسط از منظر آیت الله نکونام

شناخت نشانه‌های رسیدن به مقام بسط برای سالک اهمیت ویژه‌ای دارد، زیرا این نشانه‌ها نمایانگر پیشرفت معنوی و گشودگی روحانی هستند. در متون عرفانی، این نشانه‌ها به دو گروه درونی و بیرونی تقسیم می‌شوند که نمایانگر تحول روحی سالک در مسیر وصول به حق می‌باشند.

نشانه‌های درونی و قلبی

مقام بسط به لحاظ درونی با تغییرات ژرفی در حالات قلبی سالک همراه است. آنگونه که از متون عرفانی برمی‌آید، سالک در حال بسط “سراپا عشق است” و “بانشاط و سبک‌بال” احساس می‌کند. در این حالت، او دوست دارد “بدود و ره صدساله را یک‌شبه طی کند” بدون آنکه “هیچ احساس خستگی و گذر زمان” کند.

در مقام بسط، قلب انسان از “روح انس” آکنده می‌شود و “انوار مشاهدۀ جمال” در روح او منتشر می‌گردد. این حالت موجب می‌شود سیر در “انوار قرب الهی” برای روح آسان شود و سالک از “مسالک ذات و صفات خبری نمی‌خواهد”.

از دیگر نشانه‌های درونی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • احساس “شادی و راحت” به‌سبب “نسیم نرگسِ وصال”
  • پرواز کردن با “بال رجا در آسمان جمال”
  • نسوختن در “جلال خداوند” به‌دلیل گسترده شدن “بساط نزدیکی”
  • سیر کردن با “مرکب لذت در میدان‌های ازلیّات”

همچنین، در مقام بسط انسان “از آرامش روحی برخوردار است” و “هرچه یاد حق بیشتر باشد، سکون نفس و آرامش جان پایدارتر است”. قلب در این حالت “ساکن می‌شود” و دیگر “تحول و انقلاب و اضطراب ندارد” و حتی “ارتفاع پیدا می‌کند”.

نشانه‌های رفتاری و عملی

مقام بسط علاوه بر حالات درونی، در رفتار و عمل سالک نیز نمایان می‌شود. سالک در این مقام “ذکر می‌گوید، دعا می‌خواند، نماز به پا می‌دارد، اشک می‌ریزد، به اهل طریق خدمت می‌کند” و تمام این اعمال را با اشتیاق و بدون احساس خستگی انجام می‌دهد.

در نشانه‌های عملی، “از خواصّ حالت بسط، داشتن جنبش و حرکت و روی خندان و نشست وبرخاست با دیگران است”. افزون بر این، “چون بسط غالب شود سخاوت گُل کند و بروز جوادیت سبب شود که ببخشد و التفات به دیگران کند”.

به این ترتیب، انسان در مقام بسط “وجه الله را رؤیت می‌کند” و “می‌تواند به تمامی شؤون پدیده‌ها بدون هیچ غفلتی معرفت داشته باشد”. شخص باسط “از نظر مادی و معنوی نسبت به دیگران ریزش لطف و رحمت” نشان می‌دهد و این بخشندگی و سخاوت، نشانه‌ای بارز از دستیابی به مقام بسط است.

موانع رسیدن به گشودگی روحانی و راهکارهای غلبه بر آنها

رسیدن به مقام عرفانی بسط، مستلزم غلبه بر موانعی است که همچون حجاب‌هایی مانع گشودگی روحانی می‌شوند. این موانع در دو سطح درونی و بیرونی وجود دارند که شناخت آنها، راه رسیدن به گشودگی روحانی را هموار می‌سازد.

موانع نفسانی و درونی

خودبینی و حب نفس، اصلی‌ترین مانع درونی در مسیر گشودگی روحانی است. انسان به سبب خود دوستی از اینکه با دیدۀ عقل محض و خالص به خُلق و سیرۀ خود بنگرد و معایب خویش را بشناسد، ناتوان است. این ناتوانی، مانع بزرگی در مسیر خودشناسی و رسیدن به مقام بسط محسوب می‌شود.

علاوه بر آن، پیروی از تمایلات نفسانی و اسیر شدن در دام شیطان، مانع بزرگ دیگری است که ذهن و روح سالک را درگیر می‌کند. همچنین، پیدایش قبض به سبب ظهور صفات نفس و غلبه آنها بر سالک رخ می‌دهد که این امر، حرکت به سوی بسط و گشودگی روحانی را دشوار می‌سازد.

موانع بیرونی و اجتماعی

افزون بر موانع درونی، عواملی در محیط اجتماعی نیز می‌توانند مانع گشودگی روحانی شوند. عدم تفاهم بین دولت و ملت و شکل‌گیری شکاف‌های سیاسی-اجتماعی، تبعیض و بی‌عدالتی، و گسترش نابرابری‌های اجتماعی، همگی می‌توانند فضای روحی جامعه را دچار قبض کنند.

از سوی دیگر، تمرکز بر نقاط اختلافی و فراموشی نقاط اشتراک، و نیز تکیه بر تعصبات افراطی مذهبی، به عنوان موانعی جدی در مسیر رسیدن به گشودگی روحانی عمل می‌کنند.

راهکارهای عملی برای غلبه بر موانع

برای غلبه بر موانع درونی و بیرونی و رسیدن به مقام بسط، راهکارهای عملی مؤثری وجود دارد. رازی توصیه می‌کند فرد باید به انسان عاقلی مراجعه کند و از او بخواهد بدون مجامله، عیوب وی را بازگوید. باید به این شخص عاقل تأکید کرد که هرگونه تساهل در این مقام، غش و بدرفتاری در حق اوست.

بنابراین، مسئولیت‌پذیری و مجاهده با نفس، به عنوان اولین گام در طریق تربیت و تهذیب، ضرورت دارد. حضرت علی (علیه‌السّلام) جهاد با نفس را بالاترین نوع جهاد خوانده است: «ما مِن جِهادٍ افْضَلُ مِن جهادِ النفسِ».

در نهایت، تمرین شفقت به خود به عنوان شیوه‌ای برای تنظیم هیجانات، پرهیز از کمال‌گرایی و پذیرش اشتباهات، و تمرکز روی نقاط قوت به جای بزرگنمایی نقاط ضعف، می‌تواند سالک را در مسیر رسیدن به گشودگی روحانی یاری رساند.

تأثیر مقام بسط بر سلوک فردی و اجتماعی

مقام بسط در مسیر سلوک عرفانی، بسیار فراتر از یک تجربه شخصی محض است و تأثیرات گسترده‌ای بر تمام جنبه‌های زندگی فردی و اجتماعی سالک می‌گذارد. این گشودگی روحانی، منظومه ارتباطی انسان را در سه محور اصلی دگرگون می‌سازد و به زندگی او معنا و عمقی تازه می‌بخشد.

تأثیر بر روابط انسانی و اجتماعی

مقام بسط، ارتباطات انسانی را از سطح صرفاً تعاملات ظاهری به پیوندهایی عمیق و معنادار ارتقا می‌دهد. در این حالت، انسان در سه سطح ارتباطی – ارتباط با خود، ارتباط با دیگران و ارتباط جمعی – تحولی ژرف را تجربه می‌کند. ارتباط با خود، دربرگیرنده حل تعارضات درونی و برنامه‌ریزی برای آینده می‌شود، در حالی که ارتباط با دیگران از سطح کلامی و غیرکلامی فراتر رفته و به درک متقابل عمیق‌تری می‌رسد.

در این مقام، فرهنگ روابط انسانی از “من” به “ما” تغییر می‌یابد و انسان به تدریج از خودمحوری رها می‌شود. همان‌گونه که بسط و تراکم ارتباطات، موجبات بسط و تعالی فرهنگ را فراهم می‌سازد، در مقام بسط نیز، تبادل دانسته‌ها، عقاید، نظرات و احساسات به گونه‌ای عمیق‌تر و اصیل‌تر صورت می‌گیرد.

تأثیر بر عبادات و مناسک دینی

حالت قبض و بسط معنوی بر عبادات و مناسک دینی تأثیری شگرف دارد. در مقام بسط، عبادات از شکل خشک و تشریفاتی خارج شده و به تجربه‌ای زنده و پویا تبدیل می‌شوند. این حالت با طاعت و بندگی ارتباط مستقیم دارد و زمینه‌ساز نشاط روحی و معنوی در عبادات می‌گردد.

مؤمن در مقام بسط، عبادت را با حضور قلب و توجه کامل انجام می‌دهد. امام صادق (علیه‌السلام) فرموده‌اند: «هیچ بنده‌ای نیست که در نمازش با قلبش به سوی خدا توجه کند، مگر آنکه خداوند به وجهش به سوی او اقبال می‌کند و قلوب مؤمنان را با محبت به سوی او متوجه می‌سازد.»

تأثیر بسط بر عبادات و مناسک دینی موجب می‌شود انسان:

  • با قلبی باز و آماده به درگاه الهی روی آورد
  • از خودنمایی به حق‌نمایی برسد
  • تمام توجه خود را به معبود معطوف دارد

تأثیر بر درک معنوی از جهان هستی

در مقام بسط، ادراک انسان از جهان هستی دگرگون می‌شود. او هر پدیده‌ای را به‌عنوان تجلی و ظهور حق مشاهده می‌کند و به تعبیر آیت‌الله نکونام، به تمامی اشیا و موجودات می‌گوید: «السلام علیک یا ظهور اللّه، السلام علیک یا خلق اللّه!»

سالک در این مقام، جهان را در بستر حرکت و قبض و بسط مستمر مشاهده می‌کند و درمی‌یابد که طبیعت عالم هستی همواره در حال تغییر و تبدیل است. او هستی را واحد و یکپارچه می‌بیند و در عین کثرت، وحدت را درک می‌کند.

بنابراین، مقام بسط با ایجاد تحولی بنیادین در سه محور ارتباطی انسان – ارتباط با خود، با دیگران و با جهان هستی – منجر به بلوغ و تکامل معنوی او می‌شود و تمام جنبه‌های زندگی فردی و اجتماعی را غنا می‌بخشد.

مقایسه دیدگاه آیت الله نکونام با سایر عارفان معاصر

آیت الله نکونام در میان عارفان معاصر جایگاه ویژه‌ای دارد. دیدگاه ایشان درباره مقام بسط، هم دارای وجوه اشتراک با سایر عارفان است و هم نوآوری‌هایی دارد که آن را متمایز می‌سازد.

وجوه اشتراک در تبیین مقام بسط

آیت الله نکونام همانند سایر عارفان شیعی، بسط را حالتی از گشودگی روحانی می‌داند که سالک در آن به درک حقیقی از عالم هستی به عنوان تجلی حق‌تعالی نائل می‌شود. او نیز مانند پیشینیان، عرفان را “دریافت حق بدون هر اندیشه و یا ماهیت و مفهوم” می‌داند و معتقد است “عرفان، یافت بی‌پیرایهٔ حق و حضور آن جناب با هر چهره؛ بدور از هر کژی، کاستی، نقص و عیب است”.

اصرار بر اینکه “عارف، حق‌طلب و حق‌جو در پی وصول حق است” و تأکید بر اینکه “زندگی را باید بر پایهٔ توجه به حیث ظهوری پدیده‌ها و انحصار وجود در حق تعالی داشت” نقطه اشتراک دیدگاه ایشان با بسیاری از عارفان معاصر است.

نوآوری‌های آیت الله نکونام در تبیین گشودگی روحانی

نوآوری اصلی آیت الله نکونام در تبیین مقام بسط، ارتباط دادن آن با زندگی روزمره و مسائل اجتماعی است. برخلاف عرفان خانقاهی که “به هیأت درویشی کشیده شده است”، ایشان معتقد است عرفان “محتوایی متنی و کتابی نیست که به صورت مَدرسی و در قالب اندیشاری و مفهومی آموزش داده می‌شود”.

آیت الله نکونام تمایز مشخصی میان عرفان شیعی و سنی قائل است و معتقد است “عرفان حضرات معصومان علیهم‌السلام عرفان کامل است” در حالی که “عرفان رایج میان اهل‌تسنن مانند عرفان محی‌الدین عربی و نیز در شیعه، عرفان امثال خواجه عبداللّه انصاری عرفان راجل و پیاده است”.

نکته قابل توجه دیگر آن است که ایشان امر به معروف و نهی از منکر را نیز در چارچوب عرفان اجتماعی می‌بیند و معتقد است: “در جامعه اسلامی اصلاً نباید کار به جایی برسد که دولت امر به معروف کند، اگر به این نقطه برسیم مغلوب شده‌ایم”.

از دیگر نوآوری‌های ایشان، تأکید بر ارتباط قبض و بسط با “پایان جنگ در جهان” است. ایشان که طرح‌کننده این نظریه بود، معتقد است “بشر برای جلوگیری از خشونت راهی جز تصویب ممنوعیت جنگ در مجامع جهانی و روی آوردن به میز گفت و گو ندارد” – دیدگاهی که ریشه در نگاه بسط‌محور ایشان به عرفان دارد.

نتیجه‌گیری

بدین ترتیب، مقام عرفانی بسط در اندیشه آیت الله نکونام جایگاهی ویژه و منحصر به فرد دارد. نگاه ایشان به بسط، فراتر از یک تجربه صرفاً فردی، آن را به عنوان حالتی از گشودگی روحانی معرفی می‌کند که تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی را در بر می‌گیرد.

بی‌تردید، سیر از قبض به بسط مسیری تدریجی و پیچیده است که نیازمند مجاهده و ریاضت روحانی است. سالک باید از موانع درونی و بیرونی عبور کند تا به این مقام والا دست یابد. نشانه‌های این دستیابی، هم در حالات درونی و قلبی و هم در رفتار و عمل بیرونی نمایان می‌شود.

آیت الله نکونام با پیوند دادن مقام بسط به زندگی روزمره و مسائل اجتماعی، افقی تازه در عرفان اسلامی گشوده است. دیدگاه ایشان درباره ارتباط بسط با صلح جهانی و زندگی اجتماعی، نشان‌دهنده عمق و گستردگی این مفهوم عرفانی است.

سرانجام، باید گفت مقام بسط راهی است به سوی درک عمیق‌تر حقیقت هستی و ارتباط انسان با خالق، با خود و با دیگران. این مقام عرفانی، چنان‌که در اندیشه آیت الله نکونام تبیین شده، می‌تواند راهگشای بسیاری از مسائل فردی و اجتماعی در دنیای معاصر باشد.

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

پاسخ دادن به ن ح لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک نظر

  • ن ح گفت:

    از دیگر نوآوری‌های ایشان، تأکید بر ارتباط قبض و بسط با “پایان جنگ در جهان” است. ایشان که طرح‌کننده این نظریه بود، معتقد است “بشر برای جلوگیری از خشونت راهی جز تصویب ممنوعیت جنگ در مجامع جهانی و روی آوردن به میز گفت و گو ندارد” – دیدگاهی که ریشه در نگاه بسط‌محور ایشان به عرفان دارد.

    ابن مطلب بسیارمهم است ومیتواندسرلوحه بسیاری از
    تصمیمات جهانی گردد