متن درس
کتاب اسما و صفات الهی: ایمان و آثار آن در پرتو قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۲۷)
مقدمه: ایمان، گوهر هدایت و کمال
ایمان، چونان گوهری درخشان در ساحت معارف الهی، محور هدایت و سعادت انسان در قرآن کریم است که نهتنها در بعد اعتقادی، بلکه در ابعاد عملی و اجتماعی نیز نقشی بنیادین دارد. این مفهوم، بهسان چشمهای زلال، حیاتبخش وجود آدمی است و با آثار و ویژگیهای خود، راهی به سوی کمال و قرب الهی میگشاید. درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه سیصد و بیست و هفتم، با تکیه بر آیات قرآن کریم و تحلیلهای عمیق، به بررسی آثار ایمان و چالشهای تاریخی در فهم و کاربرد آن پرداخته و بر ضرورت ارزیابی علمی و عملی این مفهوم تأکید دارد.
این اثر، با تأکید بر لزوم خروج قرآن کریم از چارچوبهای صرفاً آموزشی و ورود به عرصههای اجتماعی و کاربردی، راهکارهایی برای احیای ایمان و رفع چالشهای معاصر پیشنهاد میدهد.
بخش اول: چالشهای تاریخی در فهم و کاربرد ایمان
غفلت از ارزیابی علمی و کاربردی ایمان
در طول تاریخ، ایمان و آثار آن بهصورت کلی مورد بحث قرار گرفته، اما کمتر بهصورت کارشناسی و کاربردی بررسی شده است. این غفلت، مانع از آن شده که افراد بتوانند بهطور خودآگاه آثار ایمان یا فقدان آن را در وجود خود ارزیابی کنند. ایمان، بهسان درختی است که میوههای آن در رفتار و کردار انسان متجلی میشود، اما بدون ارزیابی دقیق، نمیتوان سلامت این درخت یا کیفیت میوههای آن را سنجید. فقدان نظامهای ارزیابی علمی، چونان سایهای سنگین، بر فهم عمیق ایمان افتاده و جوامع اسلامی را از بهرهمندی کامل از این گوهر محروم کرده است.
این چالش، ریشه در عدم توجه به معیارهای قرآنی برای سنجش ایمان دارد. قرآن کریم، با آیاتی چون «الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ» (انعام: ۱۲)، به صراحت آثار عدم ایمان را تبیین میکند، اما در طول تاریخ، این آیات کمتر بهصورت عملی و کاربردی مورد توجه قرار گرفتهاند. نتیجه این غفلت، کاهش انگیزه برای رشد ایمانی و ناتوانی در شناخت دقیق مراتب ایمان در افراد است.
درنگ: غفلت تاریخی از ارزیابی علمی و کاربردی ایمان، مانع از شناخت دقیق آثار و مراتب آن در افراد شده و به کاهش انگیزه برای رشد ایمانی منجر گردیده است.
لزوم خودارزیابی ایمان در افراد
خودارزیابی ایمان، بهسان چکاپ پزشکی، ضرورتی است که به افراد امکان میدهد نقاط قوت و ضعف ایمانی خود را شناسایی کنند. با این حال، حتی علما کمتر به این امر اهتمام ورزیدهاند و از بررسی آثار ایمان یا عدم ایمان در وجود خود غفلت کردهاند. این فقدان، چونان آینهای شکسته، مانع از بازتاب حقیقت ایمانی در وجود انسانها شده است. بدون خودارزیابی، انسان نمیتواند مرتبه ایمان خود را شناخته و برای ارتقای آن تلاش کند، و این امر به تداوم ضعفهای ایمانی منجر میشود.
قرآن کریم، با تأکید بر خودشناسی و محاسبه نفس، انسان را به تأمل در احوال خویش دعوت میکند. آیه «فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ» (انعام: ۱۲) به صراحت زیانکاران را کسانی معرفی میکند که از ایمان محروماند، و این زیان، در غفلت از خودارزیابی ریشه دارد.
فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ
(: آنان که به آیات ما ایمان نمیآورند، همان کسانیاند که خود را زیان کردهاند.)
درنگ: خودارزیابی ایمان، ضرورتی قرآنی است که به شناخت نقاط قوت و ضعف ایمانی کمک کرده و راه را برای ارتقای مراتب ایمان هموار میسازد.
جمعبندی بخش اول
ایمان، چونان نوری درخشان، راه سعادت انسان را روشن میکند، اما غفلت تاریخی از ارزیابی علمی و کاربردی آن، این نور را در سایه ابهام قرار داده است. لزوم خودارزیابی ایمان، بهعنوان ضرورتی قرآنی، میتواند افراد را به شناخت دقیق جایگاه ایمانی خود هدایت کرده و انگیزهای برای رشد و تعالی فراهم آورد. این بخش، با تأکید بر چالشهای تاریخی و ضرورت بازنگری در رویکردهای ایمانی، زمینه را برای بررسی عمیقتر آثار ایمان در بخشهای بعدی فراهم میکند.
بخش دوم: آثار و ویژگیهای ایمان و عدم ایمان در قرآن کریم
خسران و زیان، نشانههای فقدان ایمان
قرآن کریم، در آیه ۱۲ سوره انعام، کسانی را که ایمان نمیآورند، زیانکار توصیف میکند: «فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ». این خسران، چونان زخمی عمیق بر پیکره وجود انسان است که از فقدان ایمان نشأت میگیرد. مؤمن، با ایمان خود، از حسرت، پشیمانی و زیان مصون میماند، در حالی که غیرمؤمن، گرفتار این حالات شده و سرمایه وجودی خویش را از دست میدهد.
فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ
(: آنان که به آیات ما ایمان نمیآورند، همان کسانیاند که خود را زیان کردهاند.)
این زیان، نهتنها در بعد معنوی، بلکه در شئون اجتماعی و فردی نیز نمود مییابد. انسان غیرمؤمن، چونان تاجری ناکام، سرمایه عمر و وجود خود را در راههای بیحاصل تباه میسازد و از سعادت ابدی محروم میگردد.
درنگ: خسران و زیان، از بارزترین نشانههای فقدان ایمان است که انسان را از سعادت و کمال محروم میسازد، در حالی که ایمان، چونان سپری، از این زیان مصون میدارد.
رجس و پلیدی، ویژگی غیرمؤمنان
آیه ۱۲۵ سوره انعام، پلیدی (رجس) را به کسانی نسبت میدهد که ایمان ندارند: «كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ». این رجس، چونان غباری تیره، بر قلب و جان غیرمؤمنان نشسته و آنها را از طهارت و پاکی محروم میسازد. در مقابل، ایمان، چونان آبی زلال، وجود انسان را از آلودگیهای اخلاقی و فکری شستوشو میدهد و به او صفا و طهارت میبخشد.
كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ
(: خداوند اینگونه پلیدی را بر کسانی که ایمان نمیآورند قرار میدهد.)
این پلیدی، در رفتار، اندیشه و کردار غیرمؤمنان متجلی میشود و آنها را از آزادگی و سلامت وجودی دور میکند. مؤمن، با ایمان خود، نهتنها از این پلیدیها مصون میماند، بلکه به سوی پاکی و کمال هدایت میشود.
درنگ: رجس و پلیدی، نشانه فقدان ایمان است که غیرمؤمنان را از طهارت و پاکی محروم میسازد، در حالی که ایمان، انسان را به سوی صفا و سلامت هدایت میکند.
وسوسهپذیری، نشانه ضعف ایمان
آیه ۲۷ سوره اعراف، شیاطین (جن و انس) را اولیای کسانی معرفی میکند که ایمان ندارند: «إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ». این آیه، وسوسهپذیری را نشانهای از ضعف ایمان میداند، زیرا مؤمن، با قوت ایمانی خود، از وسوسههای ظاهری و باطنی مصون است.
إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ
(: ما شیطانها را دوستان کسانی قرار دادیم که ایمان نمیآورند.)
شیاطین جن، با شناخت دقیقتر از افراد، تنها به سراغ کسانی میروند که احتمال تأثیرگذاری بر آنها وجود دارد، در حالی که شیاطین انس، به دلیل نادانی، ممکن است بهصورت غیرهدفمند وسوسه کنند. این تفاوت، نشاندهنده پیچیدگی تأثیرات شیطانی و اهمیت قوت ایمانی در دفع آنهاست.
درنگ: وسوسهپذیری، نشانه ضعف ایمان است و مؤمن با قوت ایمانی خود از تأثیر شیاطین جن و انس مصون میماند.
تأثیر ایمان بر شیاطین جن
ایمان قوی مؤمنان، گاه چنان قدرتی دارد که حتی شیاطین جن را تحت تأثیر قرار داده و آنها را به سوی هدایت یا قرب الهی سوق میدهد. این تأثیر، بهسان نوری است که تاریکی را میشکافد و حتی موجودات منفی را به تحول وا میدارد. در مقابل، شیاطین انس، به دلیل نادانی، از این تأثیر مصون میمانند و نمیتوانند حقیقت ایمان را درک کنند.
این موضوع، نشاندهنده عظمت ایمان در تأثیرگذاری بر موجودات غیرانسانی است. مؤمن، با ایمان خود، نهتنها خود را از شر شیاطین حفظ میکند، بلکه میتواند آنها را به سوی خیر و هدایت رهنمون شود.
درنگ: ایمان قوی، حتی شیاطین جن را تحت تأثیر قرار داده و به سوی هدایت سوق میدهد، در حالی که شیاطین انس از این تأثیر محروماند.
جمعبندی بخش دوم
آثار ایمان و عدم ایمان در قرآن کریم، چونان دو سوی یک ترازو، نشاندهنده تفاوت میان سعادت و خسران است. آیاتی چون «الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ» و «كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ» ویژگیهای منفی غیرمؤمنان، از جمله خسران، رجس و وسوسهپذیری را تبیین کرده و در مقابل، ایمان را بهعنوان عامل طهارت، آرامش و مصونیت معرفی میکنند. این بخش، با تأکید بر این آیات، بر ضرورت تقویت ایمان برای دفع پلیدیها و وسوسهها تأکید دارد.
بخش سوم: وسواس و چالشهای ایمانی
وسواس، نشانه ضعف ایمان
وسواس در امور دینی، مانند وضو، غسل و طهارت، اغلب از ضعف ایمان نشأت میگیرد، نه صرفاً نادانی یا ضعف اعصاب. این وسواس، چونان زنجیری، انسان را از جزم و قوت در تصمیمگیری دینی بازمیدارد و به تزلزل در ایمان منجر میشود. برای نمونه، فردی که به دلیل وسواس در تلفظ «الله اکبر» ساعتها درگیر نماز میشود، گرفتار اختلالی است که ایمان او را تضعیف میکند.
این وسواس، در صدر اسلام نیز در میان برخی افراد با ایمان صوری دیده میشد که به دلیل ضعف ایمانی، تحت تأثیر توطئهها و شبهات قرار میگرفتند. در مقابل، افرادی چون سلمان و مقداد، با قوت ایمانی خود، از این وسوسهها مصون بودند و به حقیقت و ولایت پایبند ماندند.
درنگ: وسواس در امور دینی، نشانه ضعف ایمان است که انسان را از قوت و جزم در تصمیمگیری دینی محروم میسازد.
نقد رسالههای فقهی بهعنوان عامل وسواس
رسالههای فقهی، با ارائه احکام بهگونهای وسواسآفرین، بهویژه در مسائل طهارت و نجاست، به ترویج وسواس در میان مؤمنان کمک کردهاند. این رسالهها، چونان بذری ناسالم، تخم وسواس را در دل افراد میکارند و به جای تقویت ایمان، به تزلزل آن منجر میشوند. برای نمونه، تأکید بیشازحد بر جزئیات طهارت، بدون توجه به احکام حرام و حلال، به عدم تعادل در رفتار دینی منجر شده است.
در حالی که افراد در مسائل طهارت وسواس دارند، در امور حرامخواری چنین حساسیتی دیده نمیشود، زیرا رسالهها کمتر به این موضوع پرداختهاند. این عدم تعادل، نشاندهنده تأثیر منفی آموزشهای فقهی بر ایمان است.
درنگ: رسالههای فقهی با رویکرد وسواسآفرین، بهویژه در مسائل طهارت، به جای تقویت ایمان، به تزلزل و وسواس در میان مؤمنان منجر شدهاند.
جمعبندی بخش سوم
وسواس، چونان سدی در برابر جریان زلال ایمان، مانع از تحقق کامل آن در وجود انسان میشود. این چالش، ریشه در ضعف ایمانی و آموزشهای نادرست فقهی دارد که به جای تقویت قوت و جزم دینی، به تزلزل و وسواس منجر شدهاند. اصلاح این رویکرد، از طریق بازنگری در نگارش رسالهها و آموزش احکام بهگونهای متعادل، میتواند ایمان را از این آسیبها مصون دارد.
بخش چهارم: نظام ارزیابی ایمان و چالشهای آموزشی
مدرسه بدون امتحان، تشبیه وضعیت ایمان
وضعیت ایمان در جامعه، به مدرسهای تشبیه شده که در آن درس خوانده میشود، اما امتحان و نمرهای وجود ندارد. این فقدان ارزیابی، چونان هرجومرجی در نظام آموزشی، مانع از شناخت مراتب ایمان (عالی، متوسط، دانی) میشود. بدون معیارهای مشخص، افراد نمیتوانند جایگاه ایمانی خود را شناخته و برای ارتقای آن تلاش کنند.
حوزههای علمیه، بهعنوان مراکز اصلی تربیت دینی، نمونهای از این مدرسه بدون امتحان هستند. در این حوزهها، افراد سالها درس میخوانند، اما ارزیابی علمی و عملی از مرتبه ایمان و علم آنها صورت نمیگیرد. این امر، به کاهش جاذبه علم و ایمان منجر شده و انگیزههای معنوی را تضعیف کرده است.
درنگ: فقدان نظام ارزیابی ایمان در جامعه و حوزههای علمیه، به هرجومرج ایمانی و کاهش انگیزه برای رشد معنوی منجر شده است.
رویکرد ائمه معصومین به ارزیابی ایمان
در زمان ائمه معصومین، ارزیابی ایمان شاگردان و یاران بهصورت دقیق انجام میشد و افراد بر اساس مراتب ایمانی خود شناخته میشدند. این رویکرد، چونان مشعلی فروزان، راه رشد ایمانی را روشن میساخت و یاران را به سوی کمال هدایت میکرد. این الگو، نشاندهنده اهمیت ارزیابی مستمر ایمان در نظام تربیتی اسلامی است.
برای نمونه، افرادی چون سلمان و مقداد، با قوت ایمانی خود، از شبهات و وسوسهها مصون بودند، در حالی که افراد با ایمان صوری، به دلیل ضعف ایمانی، تحت تأثیر توطئهها قرار میگرفتند. این تفاوت، نشاندهنده تأثیر ارزیابی دقیق ایمان در تقویت آن است.
درنگ: ائمه معصومین با ارزیابی دقیق ایمان یاران خود، آنها را در مسیر رشد ایمانی هدایت میکردند، الگویی که باید در جوامع کنونی احیا شود.
جمعبندی بخش چهارم
نظام ارزیابی ایمان، چونان ستونی استوار، بنیان جامعه اسلامی را تقویت میکند. فقدان این نظام در حوزههای علمیه و جامعه، به کاهش جاذبه علم و ایمان منجر شده است. احیای رویکرد ائمه معصومین در ارزیابی ایمان، میتواند راه را برای رشد معنوی و تقویت هویت دینی هموار سازد.
بخش پنجم: روانشناسی ایمان و چهار حالت بنیادین
چهار حالت روانشناختی در رابطه با ایمان
ایمان، در رابطه با نگرش انسان به خود و خدا، در چهار حالت روانشناختی متجلی میشود: کفر، کفران، شرک و ایمان. این تقسیمبندی، چونان نقشهای دقیق، جایگاه ایمانی انسان را ترسیم میکند:
- کفر: لذت بردن از خود بدون لذت از خدا، که نشانهای از خودپرستی و دوری از حق است.
- کفران: لذت بردن از خدا بدون لذت از خود، که به ناسپاسی از نعمتهای الهی منجر میشود.
- شرک: لذت بردن از خود و خدا بهصورت توأمان، که نشاندهنده عدم خلوص در ایمان است.
- ایمان: لذت بردن از خود به خاطر خدا، که نشانه توحید و تسلیم کامل به حق است.
این چهار حالت، چونان آیینهای، حقیقت باطنی انسان را بازتاب میدهند و ابزاری قدرتمند برای خودارزیابی ایمانی فراهم میآورند.
درنگ: تقسیمبندی چهارگانه کفر، کفران، شرک و ایمان، ابزاری روانشناختی برای ارزیابی جایگاه ایمانی انسان و هدایت او به سوی توحید است.
لزوم آزمایشگاه ایمان
برای کاربردی شدن قرآن کریم، ایجاد آزمایشگاههای ایمانی ضروری است تا افراد بتوانند وضعیت خود را در چهار حالت کفر، کفران، شرک و ایمان ارزیابی کنند. این آزمایشگاهها، چونان کارگاهی برای صیقل روح، انسان را به شناخت و اصلاح ایمان خود رهنمون میسازند. این فرآیند، میتواند از طریق برنامههای آموزشی، مشاورهای یا خودارزیابی طراحی شود تا ایمان بهصورت مستمر تقویت گردد.
درنگ: آزمایشگاههای ایمانی، با ارزیابی چهار حالت کفر، کفران، شرک و ایمان، میتوانند ایمان را بهصورت کاربردی در جامعه تقویت کنند.
جمعبندی بخش پنجم
روانشناسی ایمان، با ارائه چهار حالت کفر، کفران، شرک و ایمان، نقشهای دقیق برای شناخت و تقویت ایمان فراهم میآورد. ایجاد آزمایشگاههای ایمانی، بهعنوان ضرورتی قرآنی، میتواند این شناخت را به عمل تبدیل کرده و جامعه را به سوی ایمان حقیقی هدایت کند.
بخش ششم: قرآن کریم، کتابی جامع و کاربردی
قرآن کریم، فراتر از کتابی مدرسهای
قرآن کریم، نهتنها کتابی ذهنی یا مدرسهای، بلکه منبعی جامع، علمی و عملی است که برای رفع مشکلات جامعه و هدایت مردم نازل شده است. این کتاب، چونان چشمهای جوشان، راهکارهایی برای همه شئون زندگی ارائه میدهد و از محدودههای صرفاً آموزشی فراتر میرود.
آموزشهای دینی در قالبهای مدرسهای و کاغذبازی، از کارایی لازم برخوردار نیستند و به نتیجه عملی منجر نمیشوند. این رویکرد، چونان قفسی، قرآن کریم را در چارچوبهای محدود محصور کرده و از تأثیرگذاری اجتماعی آن کاسته است.
درنگ: قرآن کریم، کتابی جامع و کاربردی است که برای رفع مشکلات جامعه نازل شده و باید از چارچوبهای مدرسهای خارج شود.
ضرورت بهرهگیری عملی از قرآن کریم
قرآن کریم، اگر بهعنوان منبعی برای رفع مشکلات اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی مورد استفاده قرار نگیرد، خاصیت خود را از دست میدهد. این کتاب، چونان مشعلی فروزان، باید در عرصههای اجتماعی و کاربردی به کار گرفته شود تا راه سعادت و کمال را روشن سازد.
برای نمونه، آیه «وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ» (انبیاء: ۱) غیرمؤمنان را گرفتار غفلت توصیف میکند، در حالی که مؤمنان با بهرهگیری از قرآن کریم، از این غفلت رها شده و به سوی اهداف متعالی هدایت میشوند.
وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ
(: و آنان در غفلتند.)
درنگ: بهرهگیری عملی از قرآن کریم، ضرورتی است که میتواند مشکلات جامعه را رفع کرده و انسان را به سوی سعادت هدایت کند.
جمعبندی بخش ششم
قرآن کریم، چونان گنجینهای بیکران، ظرفیتهای بینهایت برای هدایت و رفع مشکلات جامعه دارد. خروج این کتاب از چارچوبهای مدرسهای و بهرهگیری عملی از آن، میتواند جوامع اسلامی را به سوی تمدن و کمال رهنمون سازد.
جمعبندی نهایی
ایمان، بهسان گوهری درخشان در ساحت معارف الهی، محور سعادت و هدایت انسان در قرآن کریم است. درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه سیصد و بیست و هفتم، با تکیه بر آیات قرآن کریم، از جمله «الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ» (انعام: ۱۲)، «كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ» (انعام: ۱۲۵) و «إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ» (اعراف: ۲۷)، آثار ایمان و عدم ایمان را تبیین کرده و بر ضرورت ارزیابی علمی و عملی این مفهوم تأکید دارد.
غفلت تاریخی از ارزیابی ایمان، رسالههای فقهی وسواسآفرین و فقدان نظامهای آموزشی کاربردی، از موانع اصلی بهرهمندی از ایمان در جوامع اسلامی است. تقسیمبندی چهارگانه کفر، کفران، شرک و ایمان، ابزاری روانشناختی برای خودارزیابی ایمانی ارائه میدهد که میتواند افراد را به سوی توحید و کمال هدایت کند. قرآن کریم، بهعنوان کتابی جامع و کاربردی، باید از چارچوبهای مدرسهای خارج شده و در قالب آزمایشگاههای ایمانی و برنامههای عملی در جامعه پیادهسازی شود.
با نظارت صادق خادمی