در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

اسماء الحسنی 499

متن درس





کتاب اسماء و صفات الهی: تحلیل تطبیقی اسم باث و واژه بس در نظام خلقت

کتاب اسماء و صفات الهی: تحلیل تطبیقی اسم باث و واژه بس در نظام خلقت

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۹۹)

مقدمه

در گستره معرفت الهی، شناخت اسماء و صفات خداوند، به سان نوری است که تاریکی‌های جهل را می‌زداید و انسان را به سوی حقیقت هستی رهنمون می‌سازد. درس‌گفتار شماره ۴۹۹ از سلسله مباحث اسماء الحسنی، به قلم و بیان آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوش در اسم الهی «باث» و واژه مرتبط «بس» می‌پردازد؛ دو واژه‌ای که با ظرافتی بی‌نظیر در قرآن کریم به کار رفته‌اند و هر یک، جلوه‌ای از فعل الهی را در نظام خلقت و اضمحلال آشکار می‌سازند. «باث»، به عنوان صفتی فعلی و جمالی، نشر موزون و گسترش حیات را در ظرف خلقت نشان می‌دهد، در حالی که «بس»، به تفرق و پراکندگی غیرموزون در ظرف اضمحلال اشاره دارد.

بخش اول: چیستی و تمایز باث و بس در قرآن کریم

معرفی اسم باث و واژه بس

در میان اسماء فعلی الهی، «باث» با حرف «ث» (ثلاثی نقطه) به عنوان یکی از صفات کمالی خداوند در قرآن کریم ظهور یافته و به معنای نشر و گسترش وجود در نظام خلقت است. این اسم، به سان رودی جاری، حیات و آفرینش را در پهنه هستی پراکنده می‌سازد. در مقابل، واژه «بس» با حرف «س» (سین)، هرچند در قرآن کریم استعمال شده، اما به عنوان اسم الهی به کار نرفته و به تفرق و جدایی اشاره دارد. این تمایز، نه تنها در تفاوت حروف، بلکه در عمق معنایی و کاربرد قرآنی آن‌ها ریشه دارد. «باث»، با چیدمانی موزون و طبیعی، حیات را در زمین و آسمان‌ها گسترش می‌دهد، در حالی که «بس»، به پراکندگی غیرموزون و اضمحلال، مانند متلاشی شدن کوه‌ها در قیامت، دلالت می‌کند.

درنگ: «باث» به عنوان اسم الهی، به نشر موزون و گسترش حیات در خلقت اشاره دارد، در حالی که «بس»، به تفرق غیرموزون و اضمحلال دلالت می‌کند.

معنای لغوی باث و بس

«باث» با «ث» به معنای نشر و گسترش موزون است که بدون پیش‌نیاز قبض (بسته بودن) رخ می‌دهد. این مفهوم، به سان شکوفه‌ای است که در بهار خلقت، بی‌نیاز از بسته بودن پیشین، به طور طبیعی باز می‌شود و حیات را در عالم پراکنده می‌سازد. در مقابل، «بس» با «س» به تفرق و جدایی اشاره دارد که ممکن است با دخالت عامل خارجی، مانند مخلوط شدن آب با آرد، یا بدون آن، مانند متلاشی شدن کوه‌ها، رخ دهد. این تفرق، به سان خاکستری است که پس از سوختن، در باد پراکنده می‌شود و نظم پیشین خود را از دست می‌دهد. تفاوت این دو واژه، در چیدمان و هدف آن‌ها نهفته است: «باث» به گسترش هماهنگ و حیاتی، و «بس» به پراکندگی بی‌نظم و غیرحیاتی دلالت می‌کند.

درنگ: «باث» به نشر موزون و طبیعی بدون پیش‌زمینه قبض، و «بس» به تفرق و جدایی با یا بدون دخالت عامل خارجی اشاره دارد.

قرابت مخرج و تأثیر آن بر معنا

حروف «ث» و «س»، به دلیل قرابت مخرج، معانی نزدیک اما متمایزی دارند. این قرابت، به سان دو شاخه از یک درخت است که ریشه‌ای مشترک دارند، اما هر یک میوه‌ای متفاوت به بار می‌آورند. در اشتقاق لغوی، حروفی مانند «ث»، «س»، «ص»، و «ذ» که قریب‌المخرج هستند، معانی مشابهی دارند، اما تفاوت‌های ظریف آن‌ها در کاربرد قرآنی، معانی متمایزی را ایجاد می‌کند. برای نمونه، «باث» به نشر حیاتی و «بس» به تفرق مادی اشاره دارد. این نظام‌مندی زبانی، نشان‌دهنده دقت قرآن کریم در انتخاب واژگان برای انتقال مفاهیم الهی است و امکان تحلیل تطبیقی را فراهم می‌سازد.

درنگ: قرابت مخرج حروف «ث» و «س» معانی نزدیک اما متمایزی را ایجاد می‌کند که در قرآن کریم برای تمایز میان خلقت و اضمحلال به کار رفته است.

جمع‌بندی بخش اول

بخش نخست این نوشتار، به معرفی و تمایز «باث» و «بس» در قرآن کریم پرداخت. «باث»، به عنوان اسم الهی، نشر موزون و گسترش حیات را در ظرف خلقت نشان می‌دهد، در حالی که «بس»، به تفرق غیرموزون و اضمحلال اشاره دارد. قرابت مخرج حروف «ث» و «س»، معانی نزدیک اما متمایزی را ایجاد کرده که در نظام زبانی قرآن کریم، با دقت و ظرافت به کار رفته‌اند. این تحلیل، زمینه را برای بررسی عمیق‌تر کاربرد قرآنی این دو واژه فراهم می‌سازد.

بخش دوم: کاربرد قرآنی باث و بس

کاربرد باث در قرآن کریم

اسم «باث» حدود نه بار در قرآن کریم ذکر شده که پنج مورد آن به عنوان اسم الهی و در ظرف خلقت و حیات به کار رفته است. این اسم، تحت دولت «خالق» و از صفات خلقت محسوب می‌شود و با مفاهیمی چون احیاء و بداعت همراه است. برای نمونه، در آیه شریفه وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ (الشورى: ٢٩)، به : «و از هر گونه جنبنده‌اى در آن پراكنده كرد»، «باث» به نشر موجودات زنده در زمین و آسمان‌ها اشاره دارد. این گسترش، به سان بارانی است که دانه‌های حیات را در پهنه هستی می‌پراکند و خلقت را به کمال می‌رساند.

درنگ: «باث» در قرآن کریم، به نشر موزون موجودات زنده در ظرف خلقت و حیات اشاره دارد و از اسماء جمالی تحت دولت خالق است.

کاربرد بس در قرآن کریم

واژه «بس» تنها یک بار در قرآن کریم، در آیه وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا (الواقعة: ٥)، به : «و كوه‌ها به كلى متلاشى شدند»، به کار رفته و به تفرق و متلاشی شدن کوه‌ها در قیامت اشاره دارد. این واژه، برخلاف «باث»، به عنوان اسم الهی استفاده نشده و فعل آن به صورت مجهول آمده است، که نشان‌دهنده عدم نسبت مستقیم آن به خلق و تأکید بر فعل الهی است. این تفرق، به سان کاخی است که در برابر طوفان الهی فرو می‌ریزد و به ذرات پراکنده تبدیل می‌شود.

درنگ: «بس» در قرآن کریم، تنها یک بار به تفرق و اضمحلال کوه‌ها در قیامت اشاره دارد و به عنوان اسم الهی به کار نرفته است.

تحلیل آیات متوالی در سوره واقعه

در سوره واقعه، دو آیه متوالی وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا (الواقعة: ٥) و فَكَانَتْ هَبَاءً مُنْبَثًّا (الواقعة: ٦)، به ترتیب به تفرق (بس) و نشر (بث) اشاره دارند. آیه نخست، به متلاشی شدن کوه‌ها و آیه دوم، به تبدیل آن‌ها به غبار پراکنده دلالت می‌کند. این توالی، به سان پرده‌ای از نمایش الهی است که از فروپاشی به انتشار می‌رسد و نظام‌مندی زبان قرآن کریم را در استفاده از واژگان نشان می‌دهد. «بس» به پراکندگی اولیه و «بث» به انتشار نهایی اشاره دارد، گویی که کوه‌ها نخست تکه‌تکه شده و سپس به ذرات ریز در هوا پراکنده می‌گردند.

درنگ: توالی آیات وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا و فَكَانَتْ هَبَاءً مُنْبَثًّا در سوره واقعه، حرکت از تفرق (بس) به نشر (بث) را نشان می‌دهد.

مفهوم دابة و ارتباط آن با باث

در آیاتی مانند وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ (الشورى: ٢٩)، واژه «دابة» به موجودات زنده، از ویروس‌ها و ذرات بنیادی تا جانداران پیچیده، اشاره دارد. این مفهوم، فراتر از تصور عامه از چهارپایان است و تمام جنبندگان عالم را در بر می‌گیرد. «باث»، به سان باغبانی است که بذر حیات را در زمین و آسمان‌ها می‌پراکند و هر ذره‌ای را با حرکتی زنده به سوی کمال هدایت می‌کند. این گستردگی، عمق معنای «باث» را در نظام خلقت نشان می‌دهد و بر این حقیقت تأکید دارد که هیچ ذره‌ای در عالم مرده نیست، بلکه همه زنده و جنبنده‌اند.

درنگ: «دابة» در قرآن کریم، شامل تمام موجودات زنده، از ذرات بنیادی تا جانداران، است و «باث» به نشر این حیات در زمین و آسمان‌ها اشاره دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، به بررسی کاربرد قرآنی «باث» و «بس» پرداخت. «باث»، با پنج مورد به عنوان اسم الهی، به نشر موزون حیات در ظرف خلقت اشاره دارد، در حالی که «بس»، تنها یک بار به تفرق کوه‌ها در قیامت دلالت می‌کند. توالی آیات در سوره واقعه، نظام‌مندی زبان قرآن کریم را در تمایز میان تفرق و نشر نشان داد. همچنین، مفهوم «دابة» به گستردگی حیات در عالم اشاره دارد که با «باث» به کمال می‌رسد. این تحلیل، جایگاه «باث» را در نظام خلقت و «بس» را در اضمحلال روشن ساخت.

بخش سوم: نقد و تحلیل لغوی و فلسفی

نقد دیدگاه راغب اصفهانی در مفردات

راغب اصفهانی در کتاب مفردات، «بث» را به تفرق و «بس» را به مخلوط کردن معنا کرده که با تحلیل قرآنی ارائه‌شده متفاوت است. وی «بث» را به پراکنده شدن خاک توسط باد و «بس» را به مخلوط شدن آب با آرد تشبیه کرده است. این تبیین، به سان نقشه‌ای نادقیق است که مسیر حقیقت را به درستی نشان نمی‌دهد. تحلیل قرآنی نشان می‌دهد که «بث» به نشر موزون و «بس» به تفرق غیرموزون اشاره دارد. این تفاوت، ناشی از عدم دقت فلسفی و اشتقاقی راغب در تبیین معانی است و بر ضرورت بازتعریف لغات قرآنی بر اساس خود قرآن تأکید می‌کند.

درنگ: راغب اصفهانی، «بث» را به تفرق و «بس» را به مخلوط کردن معنا کرده، اما تحلیل قرآنی، «بث» را نشر موزون و «بس» را تفرق غیرموزون می‌داند.

اهمیت زبان علمی در تبیین معارف قرآنی

عدم دقت در تبیین لغات قرآنی، به تولید ادبیات عامیه و غیرعلمی منجر می‌شود که مانع از فهم عمیق معارف الهی است. زبان علمی، به سان کلیدی است که درهای حکمت قرآنی را می‌گشاید و امکان ارائه معارف در محافل آکادمیک جهانی را فراهم می‌سازد. بدون ساختار زبانی دقیق، معارف قرآنی به سطح عامیه تنزل می‌یابد و از پویایی علمی محروم می‌گردد. این اصل، بر ضرورت بازسازی لغت‌شناسی قرآنی با رویکردی علمی و نظام‌مند تأکید دارد، تا زبان قرآن کریم، که زبانی مدرن و فوق علمی است، به شایستگی تبیین شود.

درنگ: زبان علمی، پایه‌ای برای فهم دقیق معارف قرآنی است و بدون آن، ادبیات دینی به سطح عامیه تنزل می‌یابد.

فلسفه حیات و ارتباط آن با باث

«باث»، به عنوان اسم الهی، با فلسفه حیات پیوندی عمیق دارد. برخلاف تصور برخی فلاسفه، مانند ملاصدرا، که ماده را ابتدا مرده و سپس زنده‌شده می‌پندارند، ماده ذاتاً دارای حیات است و خلقت الهی، به سان جریانی زنده، از همان آغاز با حیات همراه است. آیه فَأَحْيَيْنَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا (الجاثية: ٥)، به : «و به وسيله آن زمين را پس از مرگش زنده كرديم»، نشان‌دهنده این است که احیاء، نه خلق مرده و سپس زنده کردن، بلکه گسترش حیات ذاتی ماده است. «باث»، این حیات را در پهنه عالم پراکنده می‌سازد و هر ذره را به سوی ظهور هدایت می‌کند.

درنگ: ماده ذاتاً دارای حیات است و «باث» این حیات را در نظام خلقت گسترش می‌دهد، برخلاف تصور خلق مرده و سپس زنده شدن.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، به نقد و تحلیل لغوی و فلسفی «باث» و «بس» پرداخت. نقد دیدگاه راغب اصفهانی، بر ضرورت تبیین لغات قرآنی بر اساس خود قرآن تأکید کرد. اهمیت زبان علمی، به عنوان پایه‌ای برای فهم معارف قرآنی، امکان ارائه این معارف در سطح جهانی را روشن ساخت. همچنین، پیوند «باث» با فلسفه حیات، نشان داد که خلقت الهی از آغاز با حیات همراه است و «باث» این حیات را در عالم پراکنده می‌سازد. این تحلیل، عمق معنایی «باث» را در نظام الهی آشکار کرد.

بخش چهارم: باث در روان‌شناسی و قیامت

باث در روان‌شناسی قرآنی

در آیه إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ (يوسف: ٨٦)، به : «جز این نیست كه شكوه دل‌تنگى و اندوهم را به خدا مى‌برم»، «بث» به پراکندگی حواس و اضطراب درونی اشاره دارد که پیش از حزن (اندوه) ذکر شده است. این مفهوم، به سان طوفانی در درون انسان است که تمرکز و استجماع نفسانی را مختل می‌سازد. «بث»، در این معنا، حالتی لازم و درونی است که هنوز به دیگران منتقل نشده و به اضطراب روانی دلالت می‌کند. این دقت قرآنی، نشان‌دهنده عمق توصیف حالات نفسانی در کلام الهی است و در روان‌شناسی دینی، به عنوان نشانه‌ای از پراکندگی ذهن و عدم تمرکز مورد توجه قرار می‌گیرد.

درنگ: «بث» در آیه إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي، به پراکندگی حواس و اضطراب درونی پیش از حزن اشاره دارد.

باث در قیامت و انتشار ذرات

در آیه يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ (القارعة: ٤)، به : «روزى كه مردم مانند پروانه‌هاى پراكنده باشند»، «بث» به انتشار و پراکندگی انسان‌ها به صورت ذرات ریز در قیامت اشاره دارد. «فراش مبثوث»، به پروانه‌هایی تشبیه شده که به پودر تبدیل می‌شوند، گویی انسان‌ها در قیامت به ذرات ریز مبثوث تجزیه شده و هر ذره با شهادت خود، اعمال انسان را آشکار می‌سازد. این توصیف، به سان پرده‌ای از حقیقت است که در قیامت گشوده می‌شود و ذرات عالم را به گواهی فرا می‌خواند.

درنگ: «بث» در آیه يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ، به انتشار ذرات انسان‌ها در قیامت و شهادت آن‌ها اشاره دارد.

نقد ادبیات عامیه در تبیین قیامت

تبیین‌های عامیه از قیامت، مانند تصور آن به عنوان میدانی برای سان دیدن، با حقیقت قرآنی سازگار نیست. قیامت، به سان میدانی است که ذرات عالم در آن مبثوث شده و هر ذره به شهادت اعمال می‌پردازد، نه مکانی برای نظم ظاهری. این تصورات، مانند نقاشی‌های کودکانه‌ای هستند که واقعیت عظیم قیامت را به سطحی ساده و غیرعلمی تنزل می‌دهند. تبیین قرآنی، مبتنی بر انتشار ذرات و شهادت اجزای انسان است و نیازمند تحلیل‌های علمی و فلسفی است تا در محافل آکادمیک قابل ارائه گردد.

درنگ: قیامت در قرآن کریم، میدان انتشار ذرات و شهادت اعمال است، نه میدانی برای نظم ظاهری، برخلاف تبیین‌های عامیه.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، به بررسی «باث» در روان‌شناسی و قیامت پرداخت. در روان‌شناسی قرآنی، «بث» به پراکندگی حواس و اضطراب درونی اشاره دارد، در حالی که در قیامت، به انتشار ذرات انسان‌ها و شهادت آن‌ها دلالت می‌کند. نقد ادبیات عامیه، بر ضرورت تبیین علمی قیامت تأکید کرد و نشان داد که توصیف قرآنی، فراتر از تصورات ساده‌انگارانه است. این تحلیل، عمق معنایی «باث» را در توصیف حالات نفسانی و نظام آخرت روشن ساخت.

بخش پنجم: باث و تجلی خلقت الهی

باث و پویایی خلقت

«باث»، به عنوان اسم جمالی الهی، تجلی خلقت و حیات را در عالم نشان می‌دهد. این اسم، به سان خورشیدی است که نور وجود را بر پهنه هستی می‌تاباند و هر ذره را به سوی ظهور هدایت می‌کند. تمام عالم، ظهور صفات الهی از طریق «باث» است که به معنای ریزش و گسترش وجود حق تلقی می‌شود. این ریزش، نه به معنای مادّی، بلکه به سان تجلی و ظهور نو به نو است که خلقت را پویا و زنده نگه می‌دارد. آیه إِنَّا لَمُوسِعُونَ (الذاريات: ٤٧)، به : «و ما گسترش‌دهندگانيم»، این سعه و گسترش الهی را تأیید می‌کند.

درنگ: «باث»، تجلی خلقت و حیات الهی را نشان می‌دهد و عالم را به عنوان ظهور نو به نو صفات حق توصیف می‌کند.

باث و سعه الهی

«باث»، با ایجاد سعه و گسترش، عالم را به کلام، روایت، و علم حق تبدیل می‌کند. این اسم، به سان آینه‌ای است که حقیقت الهی را در هر ذره عالم بازمی‌تاباند و انسان را به معرفتی عمیق‌تر از نظام هستی دعوت می‌کند. اگر انسانی به لطف این اسم معرفت یابد، هر آنچه لمس کند، خدا را می‌بیند، وگرنه، تنها سنگ و خاک را درمی‌یابد. این معرفت، به سان کلیدی است که درهای حکمت الهی را می‌گشاید و انسان را به سوی کمال رهنمون می‌سازد.

درنگ: «باث»، با ایجاد سعه الهی، عالم را به کلام و علم حق تبدیل می‌کند و انسان را به معرفت حقیقت دعوت می‌نماید.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، به بررسی «باث» به عنوان تجلی خلقت و سعه الهی پرداخت. این اسم، عالم را به عنوان ظهور نو به نو صفات حق توصیف می‌کند و با ایجاد سعه، انسان را به معرفت حقیقت دعوت می‌نماید. این تحلیل، جایگاه «باث» را به عنوان یکی از اسماء کلیدی در نظام خلقت روشن ساخت و پویایی الهی را در آفرینش آشکار کرد.

جمع‌بندی نهایی

این نوشتار، با بازنویسی درس‌گفتار شماره ۴۹۹ از سلسله مباحث اسماء الحسنی، به قلم آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تحلیل تطبیقی اسم «باث» و واژه «بس» در قرآن کریم پرداخت. «باث»، به عنوان صفتی جمالی و تحت دولت خالق، به نشر موزون و گسترش حیات در ظرف خلقت اشاره دارد و در آیاتی چون وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ تجلی یافته است. در مقابل، «بس»، تنها یک بار در وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا به تفرق و اضمحلال دلالت می‌کند. این تمایز، نظام‌مندی زبان قرآنی را در انتقال مفاهیم الهی نشان می‌دهد.

تحلیل آیات، نقد دیدگاه‌های لغوی، مانند تبیین راغب اصفهانی، و تأکید بر زبان علمی، عمق معنایی «باث» را در خلقت، روان‌شناسی، و قیامت آشکار ساخت. «باث»، با توصیف حیات ذاتی ماده، پراکندگی حواس، و انتشار ذرات در قیامت، انسان را به فهمی عمیق‌تر از نظام هستی دعوت می‌کند. این کتاب، با ساختار علمی، تمثیلات ادبی، و تحلیل‌های تفصیلی، تلاش کرد تا مفاهیم الهی را به زبانی فاخر و روشن برای مخاطبان متخصص تبیین نماید. «باث»، به عنوان تجلی سعه و پویایی الهی، راه را برای معرفتی عمیق‌تر از حقیقت هموار می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، واژه 'باث' در قرآن کریم چند بار به عنوان اسم الهی به کار رفته است؟

2. معنای اصلی واژه 'بث' با 'ث' سه نقطه در درسگفتار چیست؟

3. کدام آیه در درسگفتار به عنوان نمونه‌ای از کاربرد 'بث' با 'ث' ذکر شده است؟

4. طبق درسگفتار، واژه 'بس' با 'س' در قرآن چند بار به کار رفته است؟

5. کدام مفهوم در درسگفتار به عنوان تفاوت اصلی بین 'بث' و 'نشر' ذکر شده است؟

6. واژه 'بس' با 'س' در قرآن به عنوان اسم الهی به کار رفته است.

7. بث با 'ث' در قرآن به معنای تفريق و جدایی است.

8. درسگفتار بیان می‌کند که 'بث' با 'ث' در ظرف خلقت و حیات به کار می‌رود.

9. واژه 'بث' در عبارت 'أشكو بثي' به معنای اظهار غم به دیگران است.

10. طبق درسگفتار، دابه در قرآن فقط به معنای موجودات زنده زمینی است.

11. تفاوت اصلی بین 'بث' با 'ث' و 'بس' با 'س' در درسگفتار چیست؟

12. چرا درسگفتار تأکید دارد که قرآن بهترین منبع برای معنای لغات است؟

13. معنای 'بث' در عبارت 'أشكو بثي و حزني' چیست؟

14. چرا 'بث' با 'ث' در قرآن به عنوان اسم الهی به کار رفته است؟

15. چگونه درسگفتار مفهوم 'دابه' را در قرآن توضیح می‌دهد؟

پاسخنامه

1. پنج بار

2. نشر و گسترش

3. إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ

4. یک بار

5. نشر همراه با قبض است

6. نادرست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. نادرست

11. 'بث' به معنای نشر و گسترش با چیدمان موزون است، در حالی که 'بس' به معنای تفريق و جدایی است.

12. زیرا قرآن لغات را با دقت و در ظرف خلقت و حیات معنا می‌کند، برخلاف کتب لغت که عاميانه‌اند.

13. 'بث' در این عبارت به معنای پراکندگی حواس و اضطراب درونی است، نه اظهار به دیگران.

14. زیرا 'بث' به معنای گسترش خلقت و حیات است و از صفات خالقی خداوند محسوب می‌شود.

15. 'دابه' به معنای تمام موجودات زنده و جنبنده، از جمله ذرات، ویروس‌ها و موجودات آسمانی و زمینی است.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده