متن درس
قانونمندی عرفان در پرتو حکمت شیعی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه سی و هفتم)
دیباچه
در سپهر معرفت الهی، عرفان بهسان دریایی ژرف و بیکران، راهی به سوی حقیقت گشوده است. این کتاب، که از درسگفتارهای ارزشمند آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه سی و هفتم و تحلیلهای تفصیلی آن برگرفته شده، به بررسی قانونمندی عرفان در پرتو حکمت شیعی میپردازد. پرسش بنیادین این است که آیا عرفان، این اشرف علوم، از قواعد و میزانهای مشخص برخوردار است؟ و اگر چنین است، این قواعد چگونه صحت و سقم مسائل عرفانی را تمییز میدهند؟
بخش یکم: ضرورت قانونمندی در علوم و جایگاه عرفان
قانونمندی بهسان خطکش معرفت
هر علمی، بهسان باغی پربار، نیازمند خطکشی است که میوههای رسیده را از نارس جدا کند. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در درسگفتار خود میفرمایند: «فإن قلت لکل علم میزان و قانون یمیز به صحیح ما یختص به من سقیمه». این سخن، به زیبایی، ضرورت وجود قواعد و معیارهایی را در هر علم خاطرنشان میسازد. در منطق، این خطکش، استدلالهای نظری را میسنجد؛ در نحو، عبارات کتب و اخبار را ارزیابی میکند؛ در عروض، وزن اشعار را تنظیم مینماید؛ و در موسیقی، نغمات را به نظم میآورد. عرفان نیز، بهعنوان اشرف علوم، نمیتواند از این خطکش بیبهره باشد. این اصل، چونان نوری در تاریکی، نشان میدهد که عرفان، برخلاف پندار برخی، علمی قاعدهمند است که صحت و سقم مسائلش با میزانهای خاص خود سنجیده میشود.
درنگ: هر علمی دارای میزان و قانونی است که صحت و سقم مسائل آن را تمییز میدهد. عرفان، بهعنوان اشرف علوم، نیز از این قاعده مستثنا نیست و دارای قواعد متعدد و جامعی است که با مراتب و اسمای الهی پیوند دارد.
مثالهایی از میزان در علوم
برای روشن شدن این مفهوم، آیتالله نکونام به مثالهایی تمثیل میآورند: «کالمنطق لعلوم الإنظار و النحو لعبارة الکتب و الأخبار». منطق، چونان قاضی عادلی است که نظریات را در ترازوی استدلال میسنجد؛ نحو، چونان نگهبانی دقیق، عبارات را از خطا مصون میدارد؛ عروض، چونان معماری ماهر، وزن شعر را تنظیم میکند؛ و موسیقی، چونان نقاشی چیرهدست، نغمات را به هارمونی میرساند. این مثالها، بهسان آینهای، نشاندهنده تنوع میزانها در علوم مختلفاند و بر این حقیقت تأکید دارند که عرفان نیز باید از چنین قواعدی برخوردار باشد.
پرسش از میزان عرفان
پرسش محوری درسگفتار این است: «هر علمی میزانی دارد و میزان شناخت صحیح و ناصواب در مسائل عرفان چیست؟» این پرسش، چونان کلیدی به سوی گنج معرفت، به چالش بنیادین عرفان اشاره دارد: چگونه میتوان ادعاهای عرفانی را از حیث صحت و سقم ارزیابی کرد؟ این پرسش، نهتنها در عرفان شیعی، بلکه در تمامی نظامهای معرفتی، از اهمیتی بسزا برخوردار است، زیرا بدون معیار، علم به ورطه بینظمی فرو میغلتد.
بخش دوم: قانونمندی عرفان و کثرت میزانهای آن
وجود میزان در عرفان
آیتالله نکونام با قاطعیت میفرمایند: «عرفان میزان ندارد نیست، میزان دارد، منتها میزانش یکی دو تا ده تا نیست». این سخن، چونان نسیمی روحبخش، پندار فقدان قانون در عرفان را باطل میسازد. عرفان، بهسان آسمانی پرستاره، دارای میزانهای متعدد و متنوعی است که برای هر مسئله و مرتبهای خاص طراحی شدهاند. این کثرت میزانها، نهتنها نقص نیست، بلکه نشانه جامعیت و ژرفای این علم الهی است.
درنگ: عرفان، برخلاف ادعای برخی، دارای میزانهای متعدد و جامعی است که برای هر مسئله و مرتبهای خاص طراحی شدهاند و این کثرت، نشانه شرافت و پیچیدگی این علم است.
نیاز به ارائه میزانهای عرفانی
درسگفتار با تأکید بر شفافیت میفرماید: «شما این میزانها را تحویل بدهید ببینیم چیست». این مطالبه، چونان فریادی در صحرای جهل، خواستار روشنی و وضوح در قواعد عرفانی است. عرفان شیعی، بهسان کتابی گشوده، باید قواعد خود را بهگونهای ارائه دهد که از ابهام و گمانهزنی مصون بماند. این شفافیت، چونان پلی است که سالک را از وادی حیرت به ساحل یقین میرساند.
مقایسه با علوم دیگر
برای تبیین این موضوع، آیتالله نکونام علوم دیگر را به میان میآورند: «تو ریاضیات میزان دارد که تقسیم را شما ضرب کن… تو ادب میگویی کل فاعل مرفوع». در ریاضیات، قواعد چونان ستونهای استوار، صحت محاسبات را تضمین میکنند؛ در ادبیات، اصول نحوی چونان نگهبانان، سلامت عبارات را پاس میدارند. عرفان نیز، بهسان این علوم، باید قواعدی مشخص داشته باشد تا از هرجومرج مصون بماند.
تعریف قانون در علوم
قانون، به تعبیر درسگفتار، «یعنی همان میزان، مصدر همین خطکش برای هر علمی یک خطکشی دارد». این تعریف، چونان مشعلی فروزان، قانون را بهعنوان معیاری معرفی میکند که صحت و سقم را در هر علم تمییز میدهد. در عرفان شیعی، این خطکش، نهتنها وجود دارد، بلکه بهسان نخی طلایی، تمامی مسائل عرفانی را به هم پیوند میدهد.
بخش سوم: قانونمندی موسیقی و پیوند آن با عرفان
قواعد موسیقی و نغمات
آیتالله نکونام با تمثیلی زیبا از موسیقی سخن میگویند: «نغمه یعنی زخمه… این چند تا که بشود این دستگاه است». موسیقی، چونان رودی جاری، دارای قواعدی است که بر اساس زخمهها و دستگاهها (مانند دشتی، چهارگاه، سهگاه) تنظیم میشود. این نظم، چونان آینهای است که قانونمندی ذاتی علوم را بازتاب میدهد و عرفان را نیز به تبعیت از این نظم دعوت میکند.
تنوع دستگاههای موسیقی
دستگاههای موسیقی، از دوگاه تا راست پنجگاه، هر یک چونان گلی در بوستان هنر، با قواعد مشخص تعریف میشوند. این تنوع، بهسان مراتب عرفانی، نشاندهنده پیچیدگی و غنای قواعد در هر علمی است. عرفان نیز، به تعبیر درسگفتار، از چنین تنوعی برخوردار است و هر مرتبهاش قاعدهای خاص دارد.
تأثیر عاطفی موسیقی
موسیقی، بهسان نقاشی احساسات، حالات مختلفی را برمیانگیزد: «صدا حالا محزون میشود میگوید دشتی است… چهارگاه میخواند». این تأثیر، چونان موجی بر ساحل قلب، در عرفان نیز دیده میشود، جایی که حالات عرفانی سالک را به سوی کمال سوق میدهند.
درنگ: موسیقی، با قواعد و اوزان مشخص خود، حالات عاطفی گوناگونی را ایجاد میکند، و این نظم و تأثیر، به قانونمندی و تأثیرگذاری عرفان در قلب سالک تشبیه میشود.
کشف دستگاههای جدید
درسگفتار اشاره دارد که «خیلی دستگاههای موسیقی را هم هنوز کشف نکردند». این پویایی، چونان افقی بیپایان، ظرفیت علوم را برای نوآوری نشان میدهد. عرفان نیز، بهسان این افق، پیوسته در حال کشف قواعد و مراتب جدید است.
صوت داوود و ارزش موسیقی
صوت داوود، بهسان گوهر درخشانی در خلقت، ارزش ذاتی موسیقی را نشان میدهد: «صوت داود هم که هم شما هی میگویید داود هم که بیاید از آن صوت لذت میبرد». این ارجاع، چونان پلی به سوی زیباییهای الهی، قانونمندی خلقت را در عرفان بازتاب میدهد.
نای انسان: برترین ساز
آیتالله نکونام نای انسان را برتر از نای ملائکه میدانند: «نای انسان است یعنی از نای ملائکه که میگویید نفخ فی الصور از آن خیلی بهتر است». این سخن، چونان تاجی بر سر انسان، عظمت وجود او و ظرفیتهای معنویاش را در عرفان شیعی برجسته میسازد.
بخش چهارم: نقد فقدان قانون و ضرورت انضباط در عرفان
ادعای فقدان قانون در عرفان
برخی ادعا کردهاند که «قد قیل إنه لا یدخل عرفان تحت حکم الموازین». این پندار، چونان غباری بر آینه حقیقت، عرفان را فاقد قاعده میانگارد. آیتالله نکونام این ادعا را نقد کرده و میفرمایند: «اگر تحت قاعده در نیاید که شیر تو شیر میشود». فقدان قانون، عرفان را به ورطه هرجومرج میکشاند و از علم بودن محروم میسازد.
درنگ: فقدان قانون در عرفان، به بینظمی و هرجومرج منجر میشود. عرفان، بهعنوان علمی قاعدهمند، نیازمند میزانهایی است که صحت و سقم آن را تضمین کند.
علم و قاعدهمندی
درسگفتار تأکید دارد که «چیزى که تحت قاعده در نیاید علم نمیشود». علم، چونان بنایی استوار، بر قواعد و انضباط استوار است. عرفان شیعی نیز، بهسان این بنا، با قواعد خود از بینظمی مصون میماند و بهعنوان اشرف علوم، شرافت خود را در قانونمندی مییابد.
بینظمی در حوزههای علمی
آیتالله نکونام با نگاهی نقادانه میفرمایند: «یکی از عوامل عدم سلامت در حوزههای ما این است امکاناتى که مسلمین در جهان برای حوزهها میدهند تحت قاعده نیست». این بینظمی، چونان آفتی بر ریشه درخت معرفت، به سلامت حوزهها آسیب میزند و اعتماد عمومی را خدشهدار میکند.
پیامدهای بینظمی مالی
بینظمی مالی، به تعبیر درسگفتار، «شیر تو شیر میشود». این هرجومرج، چونان طوفانی ویرانگر، به سوءاستفاده و بدهکاری در حوزهها منجر شده و طلاب را از سادگی و زهد دور ساخته است. این نقد، چونان هشداری، ضرورت شفافیت و انضباط مالی را گوشزد میکند.
نیاز به حسابرسی
پیشنهاد درسگفتار این است: «شما میتوانید تحقیق بکنید واقعا که در یک سال به حوزههای اسلام چقدر پول وارد میشود». این پیشنهاد، چونان فانوس دریایی، راه را برای حسابرسی دقیق و شفافیت مالی در حوزهها روشن میسازد.
محاسبه نفس و قانونمندی
آیتالله نکونام به اصل قرآنی «حاسبوا قبل أن تحاسبوا» استناد میکنند. این اصل، چونان آینهای در برابر سالک، او را به محاسبه نفس پیش از حسابرسی الهی دعوت میکند. در عرفان شیعی، این محاسبه، پایهای برای انضباط فردی و اجتماعی است.
درنگ: محاسبه نفس، پیش از حسابرسی الهی، اصلی اساسی در سلوک عرفانی است که سالک را به انضباط و خودآگاهی دعوت میکند.
بخش پنجم: شرافت عرفان و کثرت قوانین آن
شرافت عرفان و قانونمندی
درسگفتار میفرماید: «ما هو أشرف العلوم… کیف لا یکون له هذا الشرف». عرفان، چونان گوهری در تاج علوم، نمیتواند فاقد قانون باشد. شرافت آن، در کثرت و جامعیت قواعدش نهفته است که هر یک چونان نخی زرین، مراتب سلوک را به اسمای الهی پیوند میدهد.
کثرت قوانین عرفان
آیتالله نکونام ادعای فقدان قانون را نقد کرده و میفرمایند: «معناه کثرة موازینه و سعة دایرة قوانینه». این کثرت، چونان آسمانی پرستاره، نشاندهنده گستردگی و جامعیت قوانین عرفانی است که برای هر مرتبه، فرد، حال، و مقام، قاعدهای خاص دارد.
قانون برای هر مرتبه عرفانی
درسگفتار تأکید دارد: «فقد صح عند الکمل أن له بحسب کل مرتبة نوعاً مضبوطاً من العلم». هر مرتبه عرفانی، چونان منزلگاهی در مسیر سلوک، دارای علمی منظم و قاعدهمند است که با اسمای الهی پیوند دارد.
درنگ: هر مرتبه عرفانی دارای نوع خاصی از علم با قواعد مشخص است که با اسمای الهی استناد یافته و سالک را به سوی کمال هدایت میکند.
استناد قوانین به اسمای الهی
قوانین عرفانی، به تعبیر درسگفتار، «بالاستناد إلى اسم من الأسماء الإلهیة» هستند. این استناد، چونان ریشهای در خاک الهی، قوانین عرفان را به تجلیات ذات احدیه پیوند میدهد و آن را از هر گونه بینظمی مصون میدارد.
قوانین متنوع برای افراد و حالات
آیتالله نکونام میفرمایند: «بالنسبة إلى کل فرد و موطن… و شخص من الأشخاص المتعددة». این تنوع، چونان رنگهای گوناگون در تابلوی خلقت، نشاندهنده شخصیسازی قواعد عرفانی بر اساس ویژگیهای سالک، حالات، و مقامات اوست.
نظاممندی قوانین عرفانی
درسگفتار تأکید دارد: «قوانین مضبوطة الأصول، محفوظة الأصول، متمایزة الفصول». این نظاممندی، چونان بنایی استوار، قوانین عرفانی را منظم، محفوظ، و متمایز میسازد و امکان تمییز حق از باطل را فراهم میآورد.
بخش ششم: تمییز فتحهای عرفانی و مراتب سلوک
تمییز انواع فتح
آیتالله نکونام میفرمایند: «یحصل التمیز بین أنواع الفتح». قوانین عرفانی، چونان مشعلی در تاریکی، امکان تمییز انواع فتح (ظهورات عرفانی) را فراهم میکنند، از فتح قریب تا فتح مبین و فتح مطلق.
فتح قریب
درسگفتار به آیه شریفه اشاره دارد:
نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ
(قرآن کریم، سوره صف: 13). : «یاریای از جانب خدا و پیروزی نزدیک». این فتح، چونان طلوع سپیده، ظهور اولیه کمالات عرفانی است که سالک را به سوی مراحل والاتر هدایت میکند.
فتح مبین
آیتالله نکونام به آیه دیگری استناد میکنند:
إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِينًا
(قرآن کریم، سوره فتح: 1). : «ما به تو پیروزی آشکاری بخشیدیم». این فتح، چونان خورشید در اوج آسمان، ظهور مقام ولایت و تجلیات اسمای الهی است.
فتح مطلق
درسگفتار فتح مطلق را «تجلی الذات الأحدیة و الاستغراق فی عین الجمع» میداند. این مرتبه، چونان غرق شدن زنبوری در دریای وحدت، فنای کامل سالک در ذات الهی را نشان میدهد.
درنگ: فتح مطلق، مرتبهای والا در سلوک عرفانی است که سالک در آن به تجلی ذات احدیه رسیده و در وحدت الهی استغراق مییابد.
تمییز خواطر اربعه
آیتالله نکونام میفرمایند: «یتحقق الفرق بین الخواطر الأربعة». قوانین عرفانی، چونان صافی زلال، امکان تمییز خواطر نفسانی، شیطانی، رحمانی، و ملکی را فراهم میکنند تا سالک از گمراهی مصون بماند.
بخش هفتم: نقد آسیبهای عرفان و حوزههای علمی
نقد ادعاهای غیرمعتبر عرفانی
درسگفتار با نقدی تیزبینانه میفرماید: «یک عارف کلاهبرداری را همان آورده بودند پیش ما». ادعاهای غیرمعتبر، مانند سیر در هجده هزار عالم، چونان سرابی در بیابان، مردم را به گمراهی میکشانند. این نقد، ضرورت ارزیابی ادعاهای عرفانی با قواعد معتبر را گوشزد میکند.
پیامدهای سادهلوحی
آیتالله نکونام هشدار میدهند: «مردم سادهاند اینها اذیت میشوند». سادهلوحی، چونان درهای گشوده به سوی فریب، مردم را در برابر ادعاهای کاذب آسیبپذیر میسازد. این هشدار، چونان نگهبانی بیدار، لزوم آگاهی و نقد را در عرفان شیعی تأکید میکند.
قواعد عرفان معتبر
درسگفتار عرفان معتبر را بر سه پایه استوار میداند: «یک دسته از حرفهایش برهان قاطع است… کشف و رویتی که مخالف این دو نباشد». این سه پایه، چونان سه ستون استوار، عرفان را از انحراف مصون میدارند: برهان قاطع، شرع بیپیرایه، و کشف غیرمخالف با این دو.
درنگ: عرفان معتبر بر سه پایه استوار است: برهان قاطع، شرع بیپیرایه، و کشف و رویت غیرمخالف با این دو، که سالک را از گمراهی مصون میدارند.
ضرورت خردمندی و اجتهاد
آیتالله نکونام تأکید دارند: «عارف اول باید خردمند باشد، دوم باید مجتهد باشد». عارف، چونان حکیمی فرزانه، باید با عقل و اجتهاد، شرع و برهان را بهدرستی بشناسد تا از انحراف در امان بماند.
افول عرفان به دلیل عوامزدگی
درسگفتار با تأسف میفرماید: «عرفان اقا افول پیدا کرد… به دست عوام افتاد». این افول، چونان خزانی بر باغ معرفت، نتیجه افتادن عرفان به دست نااهلان و سوءاستفادهگران است.
جهل و سالوس: موانع عرفان
آیتالله نکونام دو آفت اصلی عرفان را جهل و سالوس (ریاکاری) میدانند: «تمام عیبها… از سر نادانی و حیلهگری است». این دو، چونان سمی مهلک، عرفان را از اصالت دور میکنند و سالک را به ورطه گمراهی میکشانند.
بخش هشتم: جمعبندی و نتیجهگیری
این اثر، چونان گوهری در صدف معرفت، درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره را با تحلیلهای تفصیلی در هم آمیخته تا عرفان شیعی را در پرتو قانونمندی و حکمت الهی بازنماید. عرفان، بهعنوان اشرف علوم، نهتنها از قواعد و میزانها بیبهره نیست، بلکه با کثرت و جامعیت قوانین خود، هر مرتبه، حال، و مقام را با دقتی الهی تنظیم میکند. این قوانین ، چونان نخی زرین، سالک را از وادی نفس به سوی قلههای روح و سر هدایت میکنند. نقدهای تیزبینانه درسگفتار به بینظمی مالی در حوزهها، عوامزدگی عرفان، و ادعاهای کاذب، چونان فانوسهایی در مسیر، راه را برای اصلاح و احیای عرفان اصیل روشن میسازند. عرفان معتبر، با تکیه بر برهان قاطع، شرع بیپیرایه، و کشف غیرمخالف، چونان کشتیای استوار، سالک را در دریای معرفت به ساحل امن میرساند.
با نظارت صادق خادمی