متن درس
مراتب موجودات عالین و فناپذیری در عالم ناسوت
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۷۱)
دیباچه
این اثر، با الهام از درسگفتارهای عرفانی و حکمی آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه هفتادویکم شرح مصباح الانس صدرالدین قونوی، به تبیین جایگاه موجودات عالین (مخلوقات بیواسطه الهی) و رابطه آنها با نفخ صور، فناپذیری، و ویژگیهای عالم ناسوت میپردازد. متن حاضر، با زبانی علمی، به تحلیل عمیق این موضوعات پرداخته و با استناد به آیات قرآن کریم و روایات، رویکردی نوین مبتنی بر عرفان شیعی ارائه میدهد.
بخش نخست: مبادی و مقدمات وجودی موجودات عالین
جایگاه موجودات عالین در نظام خلقت
موجودات عالین، چونان گوهرهایی متعالی در نظام خلقت، از مرتبهای والا برخوردارند که آنها را از تأثیرات عالم ناسوت مصون میدارد. بر اساس دیدگاه شیخ در «فک شیثی»، برخی موجودات، از جمله ملائکه و اناثی (انسانهای خاص)، به دلیل اتصال مستقیم به ذات الهی، از صعق و مدهوشی ناشی از نفخ صور در اماناند. این مصونیت، چونان سپری نورانی، آنها را از تحولات عالم خاکی جدا میسازد و مرتبه وجودیشان را فراتر از سلسله اسباب و علل عالم قرار میدهد.
درنگ: موجودات عالین، از جمله ملائکه و اناثی، به دلیل مرتبه وجودی والا، از صعق ناشی از نفخ صور مصوناند و فراتر از سلسله اسباب عالماند. |
تمایز میان موجودات با واسطه و بیواسطه
نظام خلقت الهی، چونان دریایی ژرف، موجودات را به دو دسته تقسیم میکند: مخلوقات بیواسطه، که مستقیماً از فیض ذات الهی نشأت گرفتهاند، و مخلوقات با واسطه، که در سلسله اسباب و علل عالم قرار دارند. موجودات عالین، بهعنوان تجلیات بیواسطه حق، چونان ستارگانی در آسمان وجود، بینیاز از واسطههای مادی و معنویاند، در حالی که مخلوقات با واسطه، در زنجیره علل عالم گرفتارند.
درنگ: موجودات بیواسطه، مستقیماً از فیض الهی نشأت میگیرند، در حالی که مخلوقات با واسطه در سلسله اسباب و علل عالم قرار دارند. |
نقش جبرائیل و میکائیل در نظام خلقت
جبرائیل و میکائیل، چونان کارگزاران الهی، در سلسله اسباب و علل عالم نقش اجرایی ایفا میکنند. جبرائیل، واسطه وحی الهی، چنانکه در آیه شریفه نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ (شعراء: ۱۹۳؛ : «روحالامین آن را نازل کرد») آمده، و میکائیل، مسئول تدبیر امور عالم، از جمله ملائکهایاند که در نظام خلقت، وظایف مشخصی بر عهده دارند. این نقش، چونان رشتهای است که عالم بالا و پایین را به هم پیوند میدهد.
فراوانی موجودات عالین فراتر از ملائکه اجرایی
موجودات عالین الهی، چونان اقیانوسی بیکران، منحصر به جبرائیل و میکائیل نیستند. این ملائکه، گروه اجرایی خلقتاند، اما موجودات عالین، با مرتبهای متعالیتر، خارج از سلسله مخلوقات معمولی قرار دارند. ملائکه مهیمین، که در مرتبهای والا قرار دارند، از جمله این موجوداتاند و به دلیل استغراق در ذات الهی، حتی از آگاهی به خلقت خویش محروماند.
درنگ: موجودات عالین فراتر از ملائکه اجرایی چون جبرائیل و میکائیلاند و ملائکه مهیمین، به دلیل استغراق در ذات الهی، از آگاهی به خلقت خویش محروماند. |
معافیت عالین از سجده به آدم
قرآن کریم، در ماجرای ابلیس و امتناع او از سجده به آدم، پرسشی بنیادین مطرح میکند: مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ (اعراف: ۱۲؛ : «چه چیز تو را بازداشت از اینکه سجده کنی وقتی به تو فرمان دادم؟ گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفریدی و او را از گل»). خداوند از ابلیس میپرسد آیا استکبار کرده یا از عالین است، که نشاندهنده معافیت عالین از سجده به آدم به دلیل مرتبه متعالیشان است. این معافیت، چونان نشانهای از جایگاه والای عالین، آنها را از مخلوقات خاکی متمایز میسازد.
درنگ: عالین، به دلیل مرتبه متعالی، از سجده به آدم معافاند، و پرسش الهی از ابلیس، جایگاه ویژه آنها را آشکار میسازد. |
جمعبندی بخش نخست
این بخش، با تبیین جایگاه موجودات عالین در نظام خلقت، آنها را بهعنوان مخلوقات بیواسطه الهی معرفی کرد که فراتر از سلسله اسباب و علل عالماند. تمایز میان موجودات با واسطه و بیواسطه، نقش اجرایی جبرائیل و میکائیل، و معافیت عالین از سجده به آدم، همگی بر مرتبه والای این موجودات تأکید دارند. ملائکه مهیمین، با استغراق در ذات الهی، از آگاهی به خلقت خویش محروماند و مصونیت آنها از نفخ صور، نشاندهنده اتصال مستقیمشان به حق است. این تحلیل، دعوتی است به تأمل در مراتب وجود و جایگاه عالین در نظام الهی.
بخش دوم: نفخ صور و مصونیت موجودات عالین
مصونیت ملائکه و اناثی از نفخ صور
نفخ صور، چونان ندایی غیبی در قیامت، تنها بر موجودات خاکی اثر میگذارد، اما ملائکه و اناثی، به دلیل کمال استعداد و تراکم وجودی، از صعق و مدهوشی مصوناند. این مصونیت، به سبب آشنایی آنها با اصوات الهی است، گویی که گوشهایشان به نداهای عالم غیب عادت کرده و نفخ صور را چونان صدایی آشنا میشنوند. این ویژگی، چونان نوری در ظلمت، مرتبه متعالی عالین را آشکار میسازد.
درنگ: ملائکه و اناثی، به دلیل آشنایی با اصوات الهی و تراکم وجودی، از صعق ناشی از نفخ صور مصوناند. |
تراکم وجودی و مقاومت در برابر نفخ صور
تراکم وجودی موجودات عالین، که از مواجهه مستمر با بلایا، شیاطین، و ملائکه حاصل شده، آنها را چونان درختی تنومند، قوی و مقاوم ساخته است. این تراکم، نتیجه دریافت فیض ذاتی الهی بهصورت مستمر است، چنانکه متن مصباح الانس بیان میدارد: «لكمال استعدادهم القابل للفيض الذاتي على سبيل الاستمرار». این استعداد کامل، عالین را از تأثیرات ناسوتی مصون داشته و آنها را به مرتبهای فراتر از عالم خاکی ارتقا میدهد.
درنگ: تراکم وجودی عالین، ناشی از دریافت فیض ذاتی مستمر، آنها را از تأثیرات نفخ صور مصون میدارد. |
ویژگیهای صور اسرافیل
صور اسرافیل، نهتنها صدایی شنیدنی، بلکه رویتپذیر است، گویی که صاحب صدا با آن همراه است. این ویژگی، چونان رازی غیبی، صور را از اصوات معمولی متمایز میسازد. نفخ صور، تنها بر موجوداتی با مرتبه پایینتر اثر میگذارد و عالین، که فراتر از این مرتبهاند، از تأثیر آن مصون میمانند. این تمایز، نشاندهنده محدودیت نفخ صور در برابر مراتب والای وجودی است.
درنگ: صور اسرافیل، صدایی رویتپذیر است و تنها بر موجودات با مرتبه پایینتر اثر میگذارد، نه عالین. |
آمادگی اولیا برای مرگ
اولیای الهی، انبیا، و مؤمنین، چونان مسافرانی آماده، از مرگ نمیهراسند، زیرا با حقایق غیبی عالم مأنوساند. مواجهه مستمر آنها با اصوات و موجودات عالم غیب، مرگ را برایشان چونان دروازهای به سوی عالم بالا جلوه میدهد. این آمادگی، نتیجه سلوک عرفانی و شهود حقایق الهی است که آنها را از ترس فنا رها میسازد.
درنگ: اولیا و مؤمنین، به دلیل مأنوس بودن با حقایق غیبی، برای مرگ آمادهاند و از آن نمیهراسند. |
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تبیین مصونیت موجودات عالین از نفخ صور، به نقش تراکم وجودی و آشنایی با اصوات الهی در این مصونیت پرداخت. صور اسرافیل، با ویژگی شنیدنی و رویتپذیر بودن، تنها بر موجودات خاکی اثر میگذارد، و عالین، به دلیل مرتبه متعالی، از آن مصوناند. آمادگی اولیا برای مرگ، نتیجه سلوک عرفانی و اتصال به عالم غیب است. این تحلیل، دعوتی است به تأمل در مراتب وجودی و نقش نفخ صور در نظام خلقت.
بخش سوم: عالم ناسوت و فناپذیری موجودات خاکی
ویژگیهای عالم ناسوت
عالم ناسوت، چونان کورهای سوزان، دارای ویژگیهایی چون نفخ، صعق، محق، و طمس است که همگی به اسباب و علل مادی و معنوی آن بازمیگردند. این عالم، ظرف تحولات و محدودیتهاست، و هر موجودی که با خاک آن در ارتباط باشد، به فنا گرفتار میشود، چنانکه قرآن کریم میفرماید: كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ (الرحمن: ۲۶؛ : «هر که بر آن است نابودشدنی است»). این آیه، چونان آینهای، حقیقت فناپذیری عالم خاکی را منعکس میکند.
درنگ: عالم ناسوت، با ویژگیهایی چون نفخ و صعق، ظرف فناپذیری است و هر موجودی که با خاک آن در ارتباط باشد، فانی میشود. |
نقش خاک در فناپذیری
خاک، چونان عنصری سنگین و یبس، عامل اصلی فناپذیری در عالم ناسوت است. هر مادهای که با خاک در تماس باشد، از آهن تا مواد مذاب، در گذر زمان پوسیده و نابود میشود. این ویژگی، عالم خاکی را چونان گهوارهای برای تحولات مادی و معنوی معرفی میکند که موجودات را به سوی فنا میکشاند. زمین، با حرارت، رطوبت، و نور، مواد را پخته و به اشکال دیگر تبدیل میکند، گویی که کورهای الهی است.
درنگ: خاک، بهعنوان عنصر اصلی عالم ناسوت، عامل فناپذیری است و هر مادهای در تماس با آن پوسیده میشود. |
پیچیدگی خلقت انسان در قرآن کریم
قرآن کریم، خلقت انسان را نه صرفاً از خاک، بلکه چندوجهی و پیچیده معرفی میکند. آیه شریفه خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ كَالْفَخَّارِ (الرحمن: ۱۴؛ : «انسان را از گل خشکیدهای چون سفال آفرید») بر خلقت چندمرحلهای انسان تأکید دارد که شامل آب، بخار، و ویژگیهای دیگر است. این دیدگاه، انسان را فراتر از خاک دانسته و مرتبه متعالی او را در نظام خلقت آشکار میسازد.
درنگ: قرآن کریم، خلقت انسان را چندوجهی و شامل آب، بخار، و ویژگیهای دیگر میداند، نه صرفاً از خاک. |
توصیه به دوری از خاک و ارتباط با آسمان
انسان، برای حفظ مرتبه معنوی خویش، باید از تماس نزدیک با خاک پرهیز کند و به سوی آسمان و فضا گرایش یابد. زندگی در زیرزمین، به دلیل نزدیکی به خاک، مضر است و میتواند به بیماریهای جسمی و روانی منجر شود. در مقابل، ارتباط با آسمان، چونان بالهایی برای روح، انسان را به تعالی معنوی رهنمون میسازد. حتی در سرمای زمستان، گشودن پنجرهای به سوی آسمان، روح را تازه میکند.
درنگ: دوری از خاک و ارتباط با آسمان، انسان را از محدودیتهای ناسوتی رها کرده و به تعالی معنوی رهنمون میسازد. |
تأثیر خاک بر حیوانات و انتخاب گوشت مناسب
حیواناتی که با خاک ارتباط بیشتری دارند، مانند گاو، به دلیل سنگینی و تماس مداوم با زمین، گوشت نامطلوبی دارند که میتواند بیماریزا باشد. در مقابل، گوشت گوسفندی که کمتر با خاک در تماس است، مانند گردن یا فیله، به دلیل کیفیت بالاتر توصیه میشود. این دیدگاه، چونان هشداری معنوی، انسان را به انتخابی آگاهانه در عالم ناسوت دعوت میکند.
درنگ: گوشت حیواناتی که با خاک کمتر در تماساند، مانند گوسفند، به دلیل کیفیت بالاتر، برای مصرف مناسبتر است. |
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تبیین ویژگیهای عالم ناسوت و نقش خاک در فناپذیری، به محدودیتهای این عالم پرداخت. خاک، بهعنوان کورهای الهی، عامل تحول و پوسیدگی است، و قرآن کریم، خلقت انسان را فراتر از خاک معرفی میکند. توصیه به دوری از خاک و ارتباط با آسمان، انسان را به سوی تعالی معنوی هدایت میکند. تأثیر خاک بر حیوانات و انتخاب گوشت مناسب، نشاندهنده ضرورت آگاهی در تعامل با عالم ناسوت است.
بخش چهارم: عرفان عملی و کشف اصوات عالم
عرفان عملی در برابر عرفان نظری
عرفان حقیقی، چونان سفری درونی، در سلوک و عمل ریشه دارد، نه صرفاً در مطالعه نظری. عارف، باید در خلوت شبانه، به کشف اصوات و نداهای عالم بپردازد، گویی که در کارگاهی عرفانی به جستوجوی حقایق غیبی مشغول است. مطالعه کتاب و بازی با مفاهیم، بدون سلوک، چونان ظرفی توخالی، از حقیقت عرفان تهی است.
درنگ: عرفان حقیقی در سلوک و عمل است، نه صرفاً مطالعه نظری، و عارف باید به کشف اصوات عالم بپردازد. |
وظیفه عارف در کشف اصوات غیبی
عارف، چونان شکارچی حقیقت، باید در خلوت شب، به کمین اصوات عالم بنشیند تا موجودات و حقایق غیبی را درک کند. این وظیفه، با آیه شریفه قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا (مزمل: ۲؛ : «شب را جز اندکی به پا خیز») همخوانی دارد که انسان را به بیداری شبانه و سلوک دعوت میکند. شب، چونان پردهای مخملین، عالم غیب را آشکار میسازد و عارف را به شهود حقیقت رهنمون میکند.
درنگ: عارف باید در خلوت شب، به کشف اصوات و نداهای عالم غیب بپردازد، چنانکه قرآن کریم به بیداری شبانه دعوت میکند. |
تأثیر اصوات عالم بر موجودات
اصوات عالم، چونان نغمههایی غیبی، بر موجودات اثر میگذارند. حیوانات، با شنیدن این اصوات، واکنشهایی چون نعره و صیحه نشان میدهند، گویی که به ندایی از عالم غیب پاسخ میگویند. تفاوت در ادراک این اصوات، به ظرفیت هر موجود بستگی دارد، چنانکه گوشها و شامههای متفاوت، حقایق متفاوتی را درک میکنند.
درنگ: اصوات عالم، بر موجودات اثر گذاشته و واکنشهایی چون نعره و صیحه ایجاد میکنند، و ادراک آنها به ظرفیت هر موجود بستگی دارد. |
شلوغی عالم و اصوات بینهایت
عالم، چونان بازاری پرهیاهو، مملو از اصوات بینهایت موجودات است که تنها با شهود و کمین قابل درکاند. این شلوغی، پویایی عالم غیب را نشان میدهد و عارف را به کشف این اصوات دعوت میکند. شب، با آرامش ظاهریاش، معرکهای از نداها و حقایق غیبی است که عارف باید در آن به جستوجو بپردازد.
درنگ: عالم، مملو از اصوات بینهایت است که تنها با شهود و کمین در خلوت شب قابل درکاند. |
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تأکید بر عرفان عملی، عارف را به کشف اصوات و نداهای عالم غیب دعوت کرد. سلوک شبانه، که قرآن کریم به آن سفارش میکند، عارف را به شهود حقایق رهنمون میسازد. اصوات عالم، با تأثیر بر موجودات، پویایی عالم غیب را آشکار میکنند، و تفاوت در ادراک آنها، به ظرفیت هر موجود بستگی دارد. این تحلیل، دعوتی است به سلوک عرفانی و تأمل در حقایق غیبی عالم.
بخش پنجم: چالشهای عالم ناسوت و نقدهای اجتماعی
نیاز به پژوهش جامع درباره جن، ملائکه، انسان، و ابلیس
ضرورت پژوهشی جامع و بلندمدت درباره جن، ملائکه، انسان، و ابلیس، چونان نیازی مبرم، در درسگفتارها مطرح شده است. این پژوهش، میتوانست ابهامات و خرافات مرتبط با سحر و جادو را رفع کرده و منابع غیرمعتبر را اصلاح نماید. اما به دلیل محدودیت زمان، این آرمان ناتمام مانده، گویی که گوهری گرانبها در خاک مدفون شده است.
درنگ: پژوهش جامع درباره جن، ملائکه، انسان، و ابلیس، میتوانست ابهامات و خرافات را رفع کند، اما به دلیل کمبود فرصت ناتمام ماند. |
چالشهای بافت فرسوده شهری
بافتهای فرسوده شهری، چونان زخمی بر پیکر جامعه، مانع نوسازی شدهاند. مالکان، به دلیل کمبود منابع، قادر به بازسازی نیستند، و شگرد نوسازی مبتنی بر شراکت، هرچند راهحلی عملی است، به کاهش مالکیت فردی منجر میشود. این روش، کشور را نو میکند، اما مالکیت را به شراکت تبدیل میسازد، گویی که زمین از دست صاحبانش ربوده شده است.
درنگ: بافت فرسوده شهری، با شگرد نوسازی مبتنی بر شراکت، به کاهش مالکیت فردی منجر میشود، هرچند کشور را نو میکند. |
نقد استعماری بودن نقشه نوسازی
نقشه نوسازی، هرچند ضروری، به دلیل ماهیت استعماریاش مورد نقد است. این روش، با کاهش مالکیت فردی، محدودیتهای مادی و معنوی عالم ناسوت را تشدید میکند. ضرورت نوسازی، چونان تیغی دوسویه، هم راهحلی برای فرسودگی است و هم چالشی برای استقلال مالکان، که نشاندهنده پیچیدگیهای عالم خاکی است.
درنگ: نقشه نوسازی، هرچند ضروری، به دلیل ماهیت استعماری و کاهش مالکیت فردی، محدودیتهای عالم ناسوت را تشدید میکند. |
تأثیر محیط بر روان انسان
محیط، چونان آینهای برای روان، بر انسان اثر میگذارد. زندگی در فضاهای بسته و خلوت، انسان را ضعیفالنفس و آسیبپذیر میکند، در حالی که محیطهای شلوغ و پویا، چونان کورهای برای وجود، انسان را مقاوم و ضدضربه میسازد. این تراکم وجودی، نتیجه تعامل با چالشهای محیطی است که انسان را به مرتبهای بالاتر ارتقا میدهد.
درنگ: محیطهای شلوغ و پویا، انسان را مقاوم و ضدضربه میکنند، در حالی که فضاهای بسته، ضعف روانی به همراه میآورند. |
چالشهای تربیت معنوی
تربیت معنوی، چونان کاشت بذری در خاک حاصلخیز، در کودکی آسانتر است، اما در بزرگسالی، به دلیل عادات تثبیتشده، دشوار میشود. رسانههای مدرن، پیش از والدین، کودکان را تربیت میکنند و مانع سلوک معنوی میشوند. این چالش، چونان حجابی بر حقیقت، انسان را از تعالی معنوی بازمیدارد.
درنگ: تربیت معنوی در کودکی آسانتر است، اما رسانههای مدرن، مانع سلوک معنوی کودکان میشوند. |
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با نقد چالشهای عالم ناسوت، به ضرورت پژوهش جامع درباره جن و ملائکه، مشکلات بافت فرسوده شهری، و تأثیر محیط بر روان پرداخت. نقشه استعماری نوسازی، هرچند ضروری، مالکیت فردی را کاهش میدهد. تربیت معنوی، در کودکی آسانتر است، اما رسانهها مانع آن میشوند. این تحلیل، دعوتی است به تأمل در محدودیتهای عالم ناسوت و راههای رهایی از آن.
جمعبندی نهایی
این اثر، با تبیین جایگاه موجودات عالین و فناپذیری در عالم ناسوت، سفری عقلانی و عرفانی را در نظام خلقت الهی ترسیم کرد. موجودات عالین، با مرتبه متعالی، از نفخ صور مصوناند، و عالم ناسوت، با خاک بهعنوان کوره فنا، ظرف تحولات مادی و معنوی است. عرفان عملی، عارف را به کشف اصوات غیبی دعوت میکند، و نقد چالشهای اجتماعی، محدودیتهای عالم خاکی را آشکار میسازد. این کتاب، چونان آیینهای زلال، مراتب وجود و اسما و صفات الهی را منعکس کرده و خواننده را به سلوک در مسیر حقیقت رهنمون میسازد.
با نظارت صادق خادمی |