متن درس
حقیقت اسم اعظم و مراتب ظهور آن
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 299)
مقدمه
این نوشتار، بازتابی از درسگفتارهای عمیق و ژرف آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در باب حقیقت اسم اعظم و مراتب ظهور آن در نظام وجود است که با تکیه بر عرفان نظری و فلسفه اسلامی نگارش یافته است. محتوای این اثر، به بررسی جایگاه اسم اعظم در مراتب وجودی، از احدیت وجوبی تا ظهورات مظهری در انسان کامل، میپردازد.
بخش نخست: تبیین حقیقت اسم اعظم در عرفان نظری
نقل از مؤیدالدین جندی و جایگاه شرح فصوص
مؤیدالدین جندی، در شرح خود بر فصوص الحکم ابنعربی، اسم اعظم را در دو مرتبه وجودی تبیین میکند: در عالم حقایق و معانی، بهصورت حقیقت و معنا، و در عالم صور و الفاظ، بهصورت صوره و لفظ. این دیدگاه، اسم اعظم را چونان آیینهای میداند که در یک سو، حقیقت جمع ربوبی را بازمیتاباند و در سوی دیگر، در قالب الفاظ و ظهورات ظاهری متجلی میشود. شرح جندی، به دلیل قدمت تاریخی و نزدیکی به ابنعربی، از جایگاهی ممتاز برخوردار است و گرچه شرح قیصری به دلیل ساختار منظمتر، برای آموزش مناسبتر تلقی میشود، اما جندی به جهت تقدم زمانی و اصالت، ارزشی ویژه دارد.
جندی گاه در نقل عبارات ابنعربی تصرفاتی انجام میدهد که این تصرفات، به صورت نقل به معنا یا تغییر در بیان، نشاندهنده رویکرد تفسیری اوست. این روش، ضمن حفظ معنای اصلی، گاه به تفاوتهای ظریفی در الفاظ منجر میشود که نیازمند دقت در تحلیل است. شرح جندی، چونان پلی است که عرفان ابنعربی را به نسلهای بعدی متصل میسازد و در تبیین اسم اعظم، یکی از دقیقترین عبارات را ارائه میدهد.
درنگ: مؤیدالدین جندی، اسم اعظم را در مرتبه حقایق بهصورت حقیقت جمع ربوبی و در مرتبه صور بهصورت الفاظ و ظهورات ظاهری تبیین میکند، و شرح وی به دلیل قدمت و اصالت، جایگاهی ممتاز دارد. |
حقیقت اسم اعظم: احدیت جمع ربوبی
اسم اعظم، در مرتبه وجوبی، حقیقت جمع ربوبی است که با لسان وجوب سخن میگوید. این حقیقت، چونان خورشیدی است که تمامی اسمای الهی را در پرتو احدیت خود گرد میآورد و جامع همه حقایق کمالی است. در مرتبه مظهری، انسان کامل بهعنوان ظرف ظهور این حقیقت، و در مرتبه صوری، کلمات و حروف بهعنوان لسان ظاهری آن شناخته میشوند. اسم اعظم، تنها در مقوله لفظ محصور نیست، بلکه فراتر از الفاظ، در عالم معانی حضور دارد، هرچند بدون لفظ نیز ظهور کامل نمییابد.
این دوگانگی، چونان دو بال پرندهای است که در آسمان وجود پرواز میکند: یک بال، حقیقت باطنی اسم اعظم است که در احدیت ربوبی ریشه دارد، و بال دیگر، صوره ظاهری آن است که در عالم کثرت متجلی میشود. انسان کامل، بهسان آیینهای زلال، این حقیقت را در خود منعکس میسازد و الفاظ، چونان لباسی بر تن این حقیقت، آن را در عالم ناسوت به نمایش میگذارند.
درنگ: اسم اعظم، در مرتبه وجوبی، احدیت جمع ربوبی است و در مرتبه مظهری، در انسان کامل و در صوره لفظیه، در کلمات و حروف ظهور مییابد. |
جایگاه انسان کامل بهعنوان مظهر اسم اعظم
انسان کامل، به دلیل مقام جمع، مظهر تام اسم اعظم است. این مظهریت، چونان دریایی بیکران است که تمامی امواج اسمای الهی را در خود جای داده و به ظهور میرساند. با این حال، علم به اسم اعظم برای همه ممکن نیست و امر به تستر و پنهانکاری آن شده است. این تستر، چونان پردهای است که بر گنجینهای گرانبها کشیده شده تا از دسترس نااهلان محفوظ بماند. پیش از خاتمیت، اسم اعظم ظهور کامل نداشت، اما با بعثت رسول اکرم (ص)، به کمال رسید و سپس، به دلیل مصالح الهی، به خفا رفت. تنها عدهای محدود به بخشی از آن آگاهاند و حتی این بخش اندک، آثار و تسخیرات عظیمی دارد.
ظهور اسم اعظم در انسان کامل، به دو صورت اطلاقی و تنزیلی تحقق مییابد. انسان کامل اطلاقی، مانند رسول اکرم (ص)، فراتر از محدودیتهای زمانی است و مظهر تام همه اسمای الهی. انسان کامل تنزیلی، در هر عصر، از آدم تا ابراهیم، معصومان، و اولیای کُمّل، بهفراخور ظرفیت عصر خود، این مظهریت را به نمایش میگذارد. این تمایز، چونان تفاوت میان خورشید در اوج آسمان و سایههای آن بر زمین است که هر یک بهنحوی نور حقیقت را بازمیتابانند.
درنگ: انسان کامل، بهویژه رسول اکرم (ص) در مقام اطلاقی و اولیای هر عصر در مقام تنزیلی، مظهر اسم اعظماند، اما علم به آن محدود و مشروط به تستر است. |
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست این نوشتار، به تبیین حقیقت اسم اعظم در چارچوب عرفان نظری پرداخت. اسم اعظم، در مرتبه وجوبی، احدیت جمع ربوبی است که تمامی حقایق کمالی را در بر میگیرد. در مرتبه مظهری، انسان کامل، و در مرتبه صوری، الفاظ و حروف، ظهورات آن را تشکیل میدهند. شرح جندی، بهعنوان یکی از قدیمیترین تفاسیر فصوص الحکم، جایگاه ویژهای در این تبیین دارد، گرچه گاه با تصرفات بیانی همراه است. انسان کامل، بهویژه در مقام اطلاقی و تنزیلی، مظهر این حقیقت است، اما علم به آن محدود و افشای آن ممنوع است. این بخش، چارچوبی نظری برای فهم اسم اعظم فراهم آورد که در بخشهای بعدی، با جزئیات بیشتری بررسی خواهد شد.
بخش دوم: مراتب ظهور اسم اعظم و صوره لفظیه
صوره لفظیه و ترکیب خاص اسما و حروف
صوره لفظیه اسم اعظم، ترکیبی خاص از اسما و حروف است که در مأثورات عرفانی و اسلامی به آن اشاره شده است. این ترکیب، چونان کلیدی است که در قفل اسرار وجود میچرخد و درهای تأثیرات معنوی و مادی را میگشاید. اسمای «هو»، «الله»، «محیط»، «قدیر»، «حی»، و «قیوم»، به همراه حروف «الف»، «دال»، «ذال»، «ر»، «ز»، و «واو»، اجزای اصلی این صوره را تشکیل میدهند. هر یک از این اسما و حروف، چونان نگینی بر تاج اسم اعظم، حامل حقیقتی از آن هستند.
علم به این صوره، نزد عالمان خاص است و از طریق رؤیا، کشف، تجلی، یا واسطه انسان کامل حاصل میشود. این علم، چونان نوری است که تنها در قلبهای آماده تابیده میشود و مراتب آن به ظرفیت سالک وابسته است. اختلاف علما در صوره ظاهری اسم اعظم، به پیچیدگی آن و محدودیت علم بشری اشاره دارد. خداوند، به حکمت و مصالح الهی، این علم را از اکثر امت مخفی کرده و حتی کاملین اجازه افشای کامل آن را ندارند، مگر در مواردی که به برخی اسما و حروف با ترکیب خاص اشاره کنند.
درنگ: صوره لفظیه اسم اعظم، ترکیبی خاص از اسمای «هو»، «الله»، «محیط»، «قدیر»، «حی»، و «قیوم» و حروف «الف»، «دال»، «ذال»، «ر»، «ز»، و «واو» است که علم آن محدود و افشای آن مشروط به حکمت الهی است. |
معنای حروف و مراتب وجودی
حروف صوره لفظیه، هر یک به مرتبهای از وجود اشاره دارند که عالم ملک و شهادت را در بر میگیرند. «الف» به نفس رحمانی و فیض وجود، «دال» به جسم کلی و ظرف ناسوت، «ذال» به ظرف تغذی و مرتبه نباتی، «ر» به حساس متحرک و مرتبه حیوانی، «ز» به ناطق و مرتبه انسانی، و «واو» به مرتبه انسانی جامع و مقام جمع اشاره دارد. این حروف، چونان نردبانی هستند که از پایینترین مرتبه وجود تا قله انسان کامل امتداد مییابد و نظام عالم را در مراتب نازله تبیین میکند.
استقلال این حروف، به جایگاه آنها بهعنوان حقایق اجناس عالیه اشاره دارد. آنها به غیر متصل نمیشوند، زیرا ریشههای معنوی و وجودی عالماند. اشخاص، از طریق ظهور در این حروف و مراتب پیشین آنها، به آنها متصل میشوند. علم به عالم ملک و شهادت، بر علم به ملکوت مقدم است، زیرا ناسوت ظرف نزولی ظهورات الهی است. این تقدم، چونان تقدم خاک بر نهال است که بدون آن، شکوفایی ممکن نیست.
درنگ: حروف صوره لفظیه، از «الف» تا «واو»، مراتب وجودی از فیض الهی تا مقام جمع انسانی را تبیین میکنند و بهعنوان حقایق مستقل، عالم ملک و شهادت را در بر میگیرند. |
آثار و تسخیرات صوره لفظیه
حتی بخش اندکی از صوره لفظیه، آثار و تسخیرات عظیمی دارد که در حوزههای معنوی و مادی، از جمله شفای بیماران، دفع گرفتاریها، و تأثیرات ولایی، ظاهر میشود. این تسخیرات، چونان امواجی هستند که از اقیانوس بیکران اسم اعظم برمیخیزند و در عالم کثرت اثر میگذارند. چیدمانهای مختلف اسما و حروف، نتایج و خصوصیات خاص خود را دارند که در عرفان عملی کاربرد ویژهای دارند. هر چیدمان، بهسان نقشی بر لوح وجود، آثار منحصربهفردی تولید میکند.
این آثار، از ولایت اولیای الهی سرچشمه میگیرند و در مراتب نازله، به صورت تأثیرات مادی و معنوی ظهور مییابد. برای مثال، تسخیر ذهن، ایجاد حرکت، یا دفع گرفتاری، از جمله این تأثیرات است که تنها با علم به ترکیب خاص اسما و حروف ممکن میشود. این علم، چونان گنجی است که تنها به دست کلیدداران الهی گشوده میشود.
درنگ: صوره لفظیه، حتی در بخش اندک، آثار تسخیری عظیمی دارد که از ولایت اولیا سرچشمه گرفته و در عالم کثرت، تأثیرات معنوی و مادی ایجاد میکند. |
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، به بررسی صوره لفظیه اسم اعظم و مراتب ظهور آن پرداخت. این صوره، ترکیبی خاص از اسما و حروف است که هر یک به مرتبهای از وجود اشاره دارند و عالم ملک و شهادت را تبیین میکنند. علم به این صوره، محدود به عالمان خاص است و از طریق رؤیا، کشف، یا تجلی حاصل میشود. آثار تسخیری آن، از شفای بیماران تا تأثیرات ولایی، نشاندهنده قدرت عظیم اسم اعظم در مراتب نازله است. چیدمانهای مختلف اسما و حروف، نتایج خاص خود را دارند که در عرفان عملی اهمیت ویژهای دارند. این بخش، چارچوبی برای فهم صوره لفظیه و جایگاه آن در نظام عرفانی فراهم آورد.
بخش سوم: وجوب ذاتی و مظهریت اسم اعظم
وجوب ذاتی و تمایز آن از وجوب مجازی
وجوب ذاتی، مختص ذات الهی است و هرگونه ادعای وجوب بالذات برای غیر، جز جهل یا کفر نیست. انسان کامل، واجب بالمجاز است، زیرا وجودش به حق وابسته است. این تمایز، چونان خطی است که میان دریا و ساحل کشیده شده و از خلط خالق و مخلوق جلوگیری میکند. عرفان نظری، با حفظ این مرز، اسم اعظم را در ظرف ظهورات (مظاهر) بررسی میکند، نه در مرتبه وجوبی.
مشکلات اهل ظاهر و اهل باطن، از عدم درک این تمایز سرچشمه میگیرد. اهل ظاهر، وجوب را محدود به قدیم میدانند و از فهم مراتب ظهور بازمیمانند. اهل باطن، با خلط همه موجودات با حق، به وحدت محو میافتند. عرفان حقیقی، چونان راهرویی است که از این دو پرتگاه دوری میجوید و با تحفظ حیثیات، حقیقت را در چارچوبی دقیق تبیین میکند.
درنگ: وجوب ذاتی مختص خداست و انسان کامل، واجب بالمجاز است. عرفان، با تحفظ حیثیات، از خلط خالق و مخلوق جلوگیری میکند. |
نحن اسماء الحسنی و مراتب مظهریت
اولیای الهی، به دلیل مقام جمع، ظهورات تام اسمای حسنیاند و به تعبیر «نحن اسماء الحسنی»، جامع همه اسمای الهیاند. سایر موجودات، تنها بخشی از اسما را متجلی میکنند و از این جامعیت محروماند. این تمایز، چونان تفاوت میان آسمان پرستاره و ستارهای تنها است که اولیا، با نور جامعیت، عالم را روشن میسازند.
حتی سنگ، بهنحوی اسم الله است، اما فاقد جامعیت و جمع است. اولیا، چونان آیینههایی هستند که تمامی رنگهای نور الهی را در خود بازمیتابانند، در حالی که سایر موجودات، تنها یک یا چند رنگ را منعکس میکنند. این دیدگاه، نظام وجود را بهسان باغی میداند که هر گل، جلوهای از زیبایی الهی را به نمایش میگذارد، اما اولیا، چونان باغبان، تمامی این زیباییها را در خود گرد آوردهاند.
درنگ: اولیای الهی، به تعبیر «نحن اسماء الحسنی»، ظهورات تام اسمای الهیاند، در حالی که سایر موجودات، تنها بخشی از اسما را متجلی میکنند. |
پنهانی اسم اعظم و مصالح الهی
خداوند، اسم اعظم را در میان اسما، مؤمن را در میان بندگان، و شب قدر را در میان شبها پنهان کرده است. این پنهانی، چونان گنجی است که در دل کوه نهان شده تا از دسترس نااهلان محفوظ بماند. حکمت اخفاء، در حفظ قداست و جلوگیری از سوءاستفاده است. کاملین، تنها اجازه بیان بخشی از اسما و حروف با ترکیب خاص را دارند که حتی این بخش، آثار عظیمی دارد.
این پنهانی، به مصلحت الهی مربوط است که عالم را از آشوب ناشی از افشای بیجا مصون میدارد. اسم اعظم، چونان نوری است که در ظلمات کثرت پنهان شده و تنها در قلبهای آماده، بهسان چراغی روشن میشود. این دیدگاه، بر اهمیت سلوک و آمادگی برای دریافت اسرار الهی تأکید دارد.
درنگ: اخفای اسم اعظم، به مصلحت الهی و حفظ قداست آن مربوط است و تنها بخشی از آن، با اجازه کاملین، بیان میشود. |
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، به بررسی وجوب ذاتی و مظهریت اسم اعظم در اولیای الهی پرداخت. وجوب ذاتی، مختص خداست و انسان کامل، واجب بالمجاز است. اولیا، به دلیل مقام جمع، ظهورات تام اسمای حسنیاند، در حالی که سایر موجودات، تنها بخشی از اسما را متجلی میکنند. اخفای اسم اعظم، به مصلحت الهی و حفظ قداست آن مربوط است و تنها بخشی از آن، با اجازه کاملین، بیان میشود. این بخش، مرزهای عرفان حقیقی را با تحفظ حیثیات مشخص کرد و جایگاه اولیا را در نظام ظهور تبیین نمود.
بخش چهارم: قطب الاقطاب و مقام جمع
قطب الاقطاب: مرکز دایره وجود
انسان کامل، بهویژه در مقام قطب الاقطاب، مرکز دایره سیر وجود و رأس مخروط هستی است. این مقام، چونان محور چرخ عالم است که تمامی موجودات به گرد آن میچرخند. قطب الاقطاب، حامل امانت الهی، خلیفه خدا، و نایب اوست با صورت الهی. این ویژگیها، در معصومان، بهویژه رسول اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع)، و در اولیای کُمّل در عصر غیبت، به کمال ظهور میرسد.
قطب الاقطاب، صاحب ظاهر و باطن، و حاکم بر علوم و فنون است. این مقام، چونان قلهای است که تنها کسانی به آن میرسند که در تمامی مراتب وجودی، از ظاهر تا باطن، به کمال رسیده باشند. سوءاستفاده از این عنوان، مانند قطب الاقطاب یا آیتالله اعظم، به اغراق و سوءتفاهم منجر میشود و تنها با احراز مقام جامع معتبر است.
درنگ: قطب الاقطاب، مرکز دایره وجود و حامل امانت الهی است که در معصومان و اولیای کُمّل با مقام جمع ظهور مییابد. |
نقش محیالدین ابنعربی در تبیین اسم اعظم
محیالدین ابنعربی، به دلیل موفقیت در سلوک و شایستگی عرفانی، در تبیین اسم اعظم جایگاهی بینظیر دارد. پاسخهای او به حکیم ترمذی، که اسما و حروف صوره لفظیه را مشخص میکند، نشاندهنده دقت و عمق او در این حوزه است. محیالدین، چونان باغبانی است که نهال حقیقت را در خاک عرفان کاشته و با آبیاری تجربه، آن را به درختی تنومند تبدیل کرده است.
برخلاف جندی، که گاه با اشاره به مفاهیمی مانند جسم کلی، مطلب را از حقیقت دور میکند، محیالدین با تمرکز بر حروف مستقل و تسخیرات آنها، تبیینی دقیق ارائه میدهد. این تفاوت، نشاندهنده تجربه عرفانی محیالدین و محدودیتهای جندی در این حوزه است. جندی، گرچه شارح توانمندی است، اما در برخی موارد، به دلیل عدم تجربه عملی، از حقیقت فاصله میگیرد.
درنگ: محیالدین ابنعربی، به دلیل شایستگی عرفانی، تبیینی دقیق از اسم اعظم ارائه داده، در حالی که جندی گاه از حقیقت فاصله میگیرد. |
احتیاط در مطالعه منابع عرفانی
در کتب اوراد و اذکار، گاه مطالب نادرست یا عمداً غلط نوشته میشود تا به دست نااهلان نیفتد. این خطاها، چونان قفلهای معیوبی هستند که تنها با کلید تجربه اهل فن گشوده میشوند. نااهلان، با مطالعه این متون، به سردرگمی یا اتلاف وقت دچار میشوند، در حالی که اهل فن، با تشخیص خطاها، معانی صحیح را استخراج میکنند.
این روش، چونان نامهای است که به زبانی رمزگونه نوشته شده تا تنها مخاطب خاص آن را درک کند. دنبال کردن بیاحتیاط این مطالب، مانند سفری بدون راهنما در بیابانی ناشناخته است که به گمراهی منجر میشود. احتیاط و همراهی با استاد، شرط عقل و سلوک است.
درنگ: مطالعه کتب عرفانی نیازمند احتیاط و همراهی با استاد است، زیرا گاه مطالب نادرست یا عمداً غلط برای حفظ اسرار نوشته میشوند. |
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، به بررسی مقام قطب الاقطاب و نقش محیالدین ابنعربی در تبیین اسم اعظم پرداخت. قطب الاقطاب، مرکز دایره وجود و حامل امانت الهی است که در معصومان و اولیای کُمّل ظهور مییابد. محیالدین، با شایستگی عرفانی، تبیینی دقیق از اسم اعظم ارائه داده، در حالی که جندی گاه از حقیقت فاصله میگیرد. مطالعه کتب عرفانی، به دلیل وجود خطاهای عمدی یا نادرست، نیازمند احتیاط و همراهی با استاد است. این بخش، جایگاه اولیا و اهمیت سلوک عرفانی را در فهم اسم اعظم برجسته کرد.
بخش پنجم: ظهور و غربت اسم اعظم در تاریخ
ظهور اسم اعظم با رسول اکرم (ص)
پیش از بعثت رسول اکرم (ص)، علم اسم اعظم محرم بود، زیرا حقیقت انسانی به کمال ظاهر نشده بود. با ظهور رسالت، اسم اعظم به کمال رسید و علم آن، به کرامت رسول اکرم (ص)، مباح شد. این ظهور، چونان طلوع خورشیدی است که ظلمات عالم را روشن کرد و ظرفیت بشر را برای دریافت حقیقت الهی تکمیل نمود.
این تحول، با آیه شریفه «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا» (بقره: ۳۱) همخوانی دارد که به تعلیم اسمای الهی به انسان اشاره میکند. رسول اکرم (ص)، بهعنوان انسان کامل اطلاقی، مظهر تام این اسما بود و با بعثت او، اسم اعظم در عالم ناسوت به اوج ظهور رسید.
درنگ: با بعثت رسول اکرم (ص)، اسم اعظم به کمال ظهور یافت و علم آن، به کرامت ایشان، مباح شد. |
غربت اسم اعظم پس از معصومان
پس از معصومان، اسم اعظم به غربت رفت و در عصر غیبت، به خفا کشیده شد. این غربت، چونان فرو رفتن گوهر در صدف است که تنها در ظهور حجت (ع) مجدداً آشکار خواهد شد. در این عصر، علم به اسم اعظم محدود به عالمان خاص است و حتی بخش اندک آن، آثار عظیمی دارد. این پنهانی، به مصلحت الهی و حفظ نظم عالم مربوط است.
ظهور مجدد اسم اعظم، با ظهور حجت (ع)، چونان بهاری است که پس از زمستانی طولانی، عالم را به شکوفایی میرساند. این دیدگاه، بر امید به تجدید مقام جمع در آینده تأکید دارد و سلوک عرفانی را به سوی آمادگی برای این ظهور هدایت میکند.
درنگ: پس از معصومان، اسم اعظم به غربت رفت و تنها در ظهور حجت (ع) مجدداً به کمال ظهور خواهد رسید. |
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، به بررسی سیر تاریخی ظهور و غربت اسم اعظم پرداخت. با بعثت رسول اکرم (ص)، اسم اعظم به کمال ظهور رسید و علم آن مباح شد. پس از معصومان، به دلیل مصالح الهی، به غربت رفت و تنها در ظهور حجت (ع) مجدداً ظاهر خواهد شد. این سیر، نشاندهنده پویایی اسم اعظم در تاریخ بشری است و بر اهمیت سلوک برای آمادگی دریافت این حقیقت تأکید دارد.
نتیجهگیری و جمعبندی نهایی
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه 299 مصباح الانس، به تبیین حقیقت اسم اعظم و مراتب ظهور آن در چارچوب عرفان نظری و فلسفه اسلامی پرداخت. اسم اعظم، در مرتبه وجوبی، احدیت جمع ربوبی است که در انسان کامل، بهویژه رسول اکرم (ص) و اولیای هر عصر، و در صوره لفظیه، در اسما و حروف خاص ظهور مییابد. صوره لفظیه، با ترکیب ویژه اسما (هو، الله، محیط، قدیر، حی، قیوم) و حروف (الف، دال، ذال، ر، ز، واو)، آثار تسخیری عظیمی دارد که از ولایت اولیا سرچشمه میگیرد. وجوب ذاتی، مختص خداست و اولیا، با مقام جمع، ظهورات تام اسمای حسنیاند. ظهور اسم اعظم با رسالت به کمال رسید، اما پس از معصومان، به غربت رفت و تنها در ظهور حجت (ع) مجدداً آشکار خواهد شد.
محیالدین ابنعربی، با شایستگی عرفانی، تبیینی دقیق از اسم اعظم ارائه داد، در حالی که جندی، گاه از حقیقت فاصله گرفت. مطالعه کتب عرفانی، به دلیل خطاهای عمدی یا نادرست، نیازمند احتیاط و همراهی با استاد است.
با نظارت صادق خادمی |