در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 425

متن درس

 

بررسی شرایط خلافت و نقد آرای عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 425)

دیباچه

کتاب حاضر، بازنویسی و تدوین علمی درس‌گفتار شماره 425 از مجموعه گران‌سنگ مصباح الانس است که به قلم و بیان آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره نگاشته شده است. این اثر، با رویکردی تخصصی و آکادمیک، به بررسی عمیق شرایط خلافت الهی، محدودیت‌های ملائکه در تصدی این مقام، و نقد آرای عرفانی محیی‌الدین ابن‌عربی و شارحان او می‌پردازد.

بخش یکم: شرایط خلافت الهی و جایگاه ملائکه

مفهوم خلافت و شروط آن

خلافت الهی، مقامی بس والا و پیچیده است که مستلزم هماهنگی کامل با تمامی مراتب وجودی، از جبروت تا ناسوت، و تلبس به احکام تمامی عوالم است. این مقام، فراتر از کمالات ذاتی، شرایط عملی ویژه‌ای را طلب می‌کند که انبیاء، با وجود دارا بودن کمالات ثلاث (جمعيات ثلاث)، به دلیل فقدان برخی شروط دیگر، گاه از آن محروم‌اند. ملائکه نیز، به سبب محدودیت در مرتبه عقلانی و عدم تلبس به احکام مراتب مادون، مانند عالم ماده و حس، از این مقام بازمی‌مانند.

درنگ: خلافت الهی، مستلزم هماهنگی با تمامی مراتب وجودی و تلبس به احکام عوالم روحیه، مثالیه، و حسيه است. این جامعیت، انبیاء و ملائکه را از تصدی این مقام محروم می‌سازد، مگر آنکه شرایط عملی آن محقق شود.

این دیدگاه، به مثابه پلی است که میان عوالم متعالی و مادون پیوند ایجاد می‌کند و خلیفه را به واسطه‌ای تبدیل می‌سازد که خیر الهی را از مبدأ هستی به مخلوقات می‌رساند. خلیفه، چونان آیینه‌ای است که تمامی مراتب وجود را در خود بازمی‌تاباند و با علم و اقتدار، حق هر ذی‌حقی را ادا می‌کند.

نقد محدودیت‌های ملائکه

درس‌گفتار، با استناد به آرای محیی‌الدین ابن‌عربی، به شمارش هجده نقص برای ملائکه پرداخته و این نواقص را از تهمت تا سایر عیوب، خطرناک و غیرمنطبق با قرآن کریم معرفی می‌کند. این ادعا، چالش‌برانگیز است، زیرا ملائکه در قرآن کریم به‌عنوان موجوداتی معصوم و مطهر توصیف شده‌اند. نسبت دادن نواقص به این موجودات الهی، با آیات قرآن کریم و اصول عرفان اسلامی ناسازگار است.

به عنوان مثال، آیه‌ای از سوره صافات (آیه ۱۶۴) مورد استناد قرار می‌گیرد: وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ (: «و هیچ یک از ما نیست مگر اینکه برای او مقامی معین است»). این آیه، به محدودیت ملائکه در مراتب خاص اشاره دارد که مانع از جامعیت آن‌ها برای خلافت می‌شود. با این حال، نسبت دادن عیوب اخلاقی یا وجودی به ملائکه، با عصمت آن‌ها در تعارض است.

درنگ: نسبت دادن هجده نقص به ملائکه، به دلیل تعارض با عصمت آن‌ها در قرآن کریم، مردود است. ملائکه، به سبب محدودیت در مرتبه عقلانی، از خلافت بازمی‌مانند، نه به دلیل عیوب اخلاقی.

نقد عیب‌جویی از ملائکه

متن، با توجه به تقدس روز جمعه، عیب‌جویی از ملائکه را ناپسند می‌شمارد، اما به تحلیل عبارات ادامه می‌دهد تا اشکالات را مشخص سازد. این موضع، نشان‌دهنده توازن میان حفظ حرمت موجودات الهی و تعهد به تحلیل علمی است. عرفان اسلامی، چونان چشمه‌ای زلال، باید از هرگونه تعارض با قرآن کریم پاک بماند.

بخش دوم: نقد آرای عرفانی و انطباق با قرآن کریم

ناسازگاری آرای ابن‌عربی با قرآن کریم

درس‌گفتار، آرای محیی‌الدین ابن‌عربی را به دلیل نسبت دادن نواقص به ملائکه و دفاع از شخصیت‌هایی چون فرعون و نمرود مورد نقد قرار می‌دهد. این رویکرد، که در آثار ابن‌عربی مانند فتوحات مکیه و فصوص الحکم دیده می‌شود، با اصول دینی و حرمت انبیاء ناسازگار است. عرفان اصیل، باید در خدمت تنزیه حق و تعظیم انبیاء باشد، نه تخریب آن‌ها.

به عنوان نمونه، ادعای وجود هجده عیب در ملائکه، که از شارحان ابن‌عربی و نه خود قونوی نقل شده، به دلیل فقدان استدلال قرآنی و روایی رد می‌شود. قونوی، با دقت علمی خود، از چنین عباراتی اجتناب کرده و عرفان را در چارچوبی منظم و منطبق با شرع ارائه داده است.

درنگ: آرای عرفانی باید با قرآن کریم و اصول شرعی انطباق داشته باشند. نسبت دادن عیوب به ملائکه یا دفاع از ظالمان، با روح عرفان اسلامی ناسازگار است.

عصمت ملائکه و ارتباط با اسماء الهی

متن، ادعای عدم ارتباط ملائکه با اسماء تواب، عفو، و غفور را به دلیل عصمت آن‌ها نقد می‌کند. ملائکه، با وجود عصمت، دارای وجود امکانی‌اند و می‌توانند متعلق این اسماء قرار گیرند. تسبيح و تقديس آن‌ها، که در قرآن کریم به آن اشاره شده، مؤید این ارتباط است. به عنوان مثال، آیه يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ (سوره بقره، آیه ۲۸۵؛ : «به خدا و فرشتگانش و کتاب‌هایش و پیامبرانش ایمان دارند») بر جایگاه والای ملائکه تأکید دارد.

استغفار ملائکه، که شبانه‌روز انجام می‌شود، نشان‌دهنده مشارکت آن‌ها در نظام رحمانی و ارتباط با اسماء غفور و تواب است. این استغفار، نه تنها تنزیه حق را نشان می‌دهد، بلکه تعلق ملائکه به این اسماء را تأیید می‌کند.

درنگ: ملائکه، با وجود عصمت، متعلق اسماء تواب و غفور قرار می‌گیرند. استغفار و تسبيح آن‌ها، نشانه مشارکت در نظام رحمانی و تنزیه حق است.

اقتدار عصيان و خلافت انبیاء

درس‌گفتار، تفاوت میان اقتدار عصيان (توان گناه) و فعلیت عصيان (ارتکاب گناه) را مطرح می‌کند. انسان، برخلاف ملائکه، هر دو را داراست، اما خلافت به اقتدار بدون فعلیت وابسته است. خلیفه، انسانی است که توان گناه دارد، اما از آن پرهیز می‌کند. این ویژگی، در انبیاء، به‌ویژه خمسه طیبه، محقق است.

اقتدار عصيان، کمالی است که انسان را از ملائکه و اشیای بی‌جان متمایز می‌سازد. ملائکه، به دلیل فقدان این اقتدار، و اشیای بی‌جان، به دلیل ناتوانی در هرگونه فعل، از خلافت محروم‌اند. انسان مقتدر، اگر گناه را ترک کند، به مقام خلافت می‌رسد.

درنگ: خلافت، به اقتدار عصيان بدون فعلیت آن وابسته است. انبیاء، با ترک گناه در عین توان آن، به این مقام دست می‌یابند.

بخش سوم: جایگاه امیرالمؤمنین (ع) و نقد خلافت‌های تاریخی

علم جامع و خلافت امیرالمؤمنین (ع)

متن، علم به تمامی مراتب وجودی، اهل آن‌ها، حقوق و احکامشان را شرط اعظم خلافت می‌داند. این علم، منحصر به امیرالمؤمنین (ع) است که به‌عنوان فصل‌الخطاب، زبان تمامی موجودات را می‌داند و حق هر ذی‌حقی را ادا می‌کند. خلفای تاریخی، مانند بنی‌امیه و بنی‌عباس، به دلیل فقدان این علم جامع، از صلاحیت خلافت محروم‌اند.

این دیدگاه، چونان مشعلی فروزان، جایگاه والای امام علی (ع) را در عرفان اسلامی روشن می‌سازد و خلافت‌های تاریخی را به دلیل انحراف از شرایط عرفانی خلافت مورد نقد قرار می‌دهد.

درنگ: علم جامع به تمامی مراتب وجودی، شرط اعظم خلافت است که در امیرالمؤمنین (ع) به کمال محقق شده است.

نقد ادعای سنی بودن

درس‌گفتار، ادعای سنی بودن نویسنده را به دلیل تأکید بر علم و جایگاه امیرالمؤمنین (ع) نقد می‌کند و آن را ناشی از تقیه یا اجبار اجتماعی می‌داند. این نقد، به تناقض میان محتوای عرفانی و ادعای ظاهری اشاره دارد و بر پیوند عرفان اصیل با ولایت معصومین تأکید می‌ورزد.

عرفان بدون ولایت، چونان درختی بی‌ریشه است که از نسیم حقیقت محروم می‌ماند. خلافت حقیقی، تنها در سایه ولایت معصومین معنا می‌یابد.

بخش چهارم: تحلیل آیات قرآن کریم و نقد مشوره الهی

تفسیر آیه خلافت

متن به آیه إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً (سوره بقره، آیه ۳۰؛ : «من در زمین خلیفه‌ای قرار می‌دهم») اشاره می‌کند و آن را به‌عنوان اعلام الهی، نه مشوره، تفسیر می‌کند. واژه «جاعل» نشان‌دهنده اراده قطعی الهی است که با مفهوم مشورت ناسازگار است.

این تفسیر، چونان کلیدی است که قفل ابهامات را می‌گشاید و بر دقت در فهم آیات قرآن کریم تأکید دارد. مشوره، با اراده الهی در تعارض است و ملائکه در این آیه، مخاطب اعلام الهی‌اند، نه مشاور.

درنگ: آیه خلافت، اعلام اراده قطعی الهی است، نه مشوره با ملائکه. این تفسیر، با متن قرآن کریم هم‌خوانی دارد.

نقد طعنه و تهمت به ملائکه

متن، اتهام طعنه ملائکه به حضرت آدم (ع) را بر اساس آیه أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ (سوره بقره، آیه ۳۰) رد می‌کند. سخنان ملائکه، پیش‌بینی غیبی و صادقی از خلقت کلی است، نه طعنه به آدم خاص. این سخنان، مبتنی بر شهود الهی ملائکه است و اتهام تهمت یا قسف محسن به آن‌ها بی‌اساس است.

ملائکه، چونان ستارگانی در آسمان معرفت، با شهود غیبی خود به حقیقت خلقت اشاره کردند، نه به قصد طعنه یا افترا.

بخش پنجم: پالایش متون عرفانی و معجزه بقای اسلام

لزوم پالایش متون عرفانی

درس‌گفتار، نسبت دادن هجده عیب به ملائکه را به دلیل فقدان استدلال و تعارض با قرآن کریم رد می‌کند و خواستار پالایش متون عرفانی از مطالب غیرمستند است. این نقد، چونان نسیمی است که غبار از چهره عرفان اصیل می‌زداید و بر ضرورت بازنگری انتقادی تأکید دارد.

مثال فقهی از مرحوم شهید در قواعد، که انسان می‌تواند با نیت‌های متعدد (تا بیست نیت) نماز بخواند، نشان‌دهنده قدرت مانور معرفتی در نیت است. این مثال، به تفاوت میان نیت (معرفتی) و عمل (محدود) اشاره دارد و با بحث خلافت و جامعیت انبیاء هم‌خوانی دارد.

درنگ: متون عرفانی باید از مطالب غیرمستند پالایش شوند. نقد آرای ناسازگار با قرآن کریم، ضرورتی علمی و دینی است.

معجزه بقای اسلام

متن، بقای اسلام با وجود آرای نادرست را معجزه‌ای الهی می‌داند که نشانه صدق الهی است. این پایداری، چونان صخره‌ای است که در برابر امواج انحرافات فکری استوار مانده و حقانیت اسلام را گواهی می‌دهد.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

این نوشتار، با بازنویسی درس‌گفتار شماره 425 مصباح الانس، به بررسی شرایط خلافت الهی، محدودیت‌های ملائکه، و نقد آرای عرفانی محیی‌الدین ابن‌عربی پرداخته است. خلافت، مقامی است که مستلزم تلبس به احکام تمامی مراتب وجودی، علم جامع، و اقتدار عصيان بدون ارتکاب آن است. این شرایط، در انبیاء، به‌ویژه امیرالمؤمنین (ع)، به کمال محقق شده است. ملائکه، به دلیل محدودیت در مرتبه عقلانی و فقدان اقتدار عصيان، از این مقام محروم‌اند. نقد ادعای هجده عیب ملائکه، به دلیل تعارض با قرآن کریم و فقدان استدلال، ضرورت پالایش متون عرفانی را برجسته می‌سازد. تأکید بر عصمت ملائکه، پیوند عرفان با ولایت معصومین، و رد آرای غیرمستند، از نقاط قوت این درس‌گفتار است.

مطالعه این متن، همراه با آثار قونوی و نقدهای انتقادی، به درک عمیق‌تر خلافت و جایگاه ملائکه در عرفان اسلامی کمک می‌کند. این اثر، چونان چراغی است که راه پژوهشگران را در مسیر حقیقت روشن می‌سازد و بر ضرورت انطباق عرفان با قرآن کریم و ولایت تأکید دارد.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق متن درسگفتار، نقش حافظ در رابطه بین ظاهر و باطن چیست؟

2. بر اساس متن، انسان کامل چه جایگاهی در ظهور اسما و صفات الهی دارد؟

3. مفهوم 'لاتعین' در متن به چه اشاره دارد؟

4. طبق متن، منظور از 'خلقناکم اطوارا' چیست؟

5. مفهوم 'مستاثرات' در متن به چه اشاره دارد؟

6. انسان کامل مظهر احدیت و لاتعین است.

7. طبق متن، عالم هستی توانایی ظهور مستاثرات را دارد.

8. همه انسان‌ها دارای یک ظرف استعداد و یک ظرف فعلیت هستند.

9. احدیت در متن به عنوان ظرف ظاهر معرفی شده است.

10. مفهوم 'تلون' در انسان به معنای ظهور اسما و صفات الهی است.

11. تفاوت اصلی بین ظرف ظاهر و ظرف باطن چیست؟

12. چرا انسان کامل به عنوان مظهر اتم معرفی شده است؟

13. مفهوم 'حن الى اصولها' در متن به چه معناست؟

14. چرا عرفه در متن به عنوان روز معرفت معرفی شده است؟

15. منظور از 'شاکله عام و خاص' در مورد انسان چیست؟

پاسخنامه

1. حافظ مانع از اتحاد منفصل با اصلش می‌شود تا اسم ظاهر باقی بماند.

2. انسان کامل مظهر تمام اسمای کامله حق تعالی است.

3. به حافظی که در ظرف احدیت عمل می‌کند و بی‌نام است.

4. تنوع در خلقت انسان‌ها که هر یک منحصر به فرد هستند.

5. اسمایی که هرگز در عالم ظاهر ظهور نمی‌یابند.

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. ظرف ظاهر محل ظهور مخلوقات است، در حالی که ظرف باطن محل احدیت و مستاثرات است که ظهور نمی‌یابند.

12. انسان کامل به دلیل جمع بین ظاهر و باطن، مظهر کامل اسما و صفات الهی است.

13. اشاره به اشتیاق ذاتی اشیاء برای بازگشت به اصل و وطن الهی خود دارد.

14. عرفه روزی است که معرفت الهی در آن به اوج می‌رسد و دعاها و اعمالش بر شناخت حق متمرکز است.

15. شاکله عام حقیقت مشترک همه هستی و شاکله خاص ویژگی‌های منحصر به فرد هر انسان است.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده