در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 444

متن درس

 

بازبینی درس گفتارهای حضرت آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 444)

دیباچه

نوشتار حاضر، با هدف تبیین عمیق و عرفانی مراتب وجود و رابطه آن‌ها با عوالم هستی، بر پایه درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه 444 از شرح متن «مصباح الانس» سامان یافته است. این اثر، با تمرکز بر مفاهیمی چون روح کرسی، نفس کلی، لوح، عرش ، به کاوش در نظام خلقت از منظری عرفانی و فلسفی می‌پردازد.

بخش یکم: روح کرسی و نفس کلی در نظام عرفانی

تبیین مفهوم روح کرسی و نفس کلی

متن «مصباح الانس» در این جلسه، با استناد به عبارت ثم نقول و روح الكرسى الكريم النفس الكليه المسماة باللوح، روح کرسی را به‌عنوان نفس کلی معرفی می‌کند که به لوح موسوم است. این تعلق نفس به تدبیر تفصیلی وابسته است، زیرا تدبیر تفصیلی تنها در عالمی با تفصیل و کثرت اجسام ممکن می‌گردد. کرسی، به‌سان مشکاتی است که نور نفس کلی را در خود جای داده و لوح، به‌مثابه آینه‌ای است که حقایق الهی را در مرتبه تفصیل بازمی‌تاباند. این دیدگاه، کرسی را به‌عنوان ظرف نفس کلی و لوح را به مرتبه‌ای از تجلیات الهی معرفی می‌کند که با اجسام و کثرت عالم ناسوت پیوند دارد.

درنگ: روح کرسی، نفس کلی است که به لوح موسوم است، زیرا تدبیر تفصیلی تنها در عالمی با تفصیل و کثرت اجسام ممکن است.

پیوند لوح با تدبیر تفصیلی

لوح، به‌عنوان ظرف تدبیر تفصیلی، نقشی محوری در نظام خلقت ایفا می‌کند. تدبیر تفصیلی، که به معنای اداره جزئیات عالم است، تنها در مرتبه‌ای از وجود ممکن است که کثرت و اجسام در آن ظهور یابند. عبارت لأن تعلق النفس انما هو بالتدبير التفصيلى و ذلك لا يتصور الا بما له تفصيل و كثرة من الاجسام بر این نکته تأکید دارد که نفس کلی، به‌واسطه تعلق به کرسی، در عالمی با کثرت و تفصیل عمل می‌کند. لوح، همانند کتابی مبین است که تمامی حقایق عالم در آن نگاشته شده و کرسی، به‌سان مسندی است که این کتاب بر آن قرار گرفته است. این مفهوم، با نظریه لوح محفوظ در عرفان ابن‌عربی و فلسفه صدرایی هم‌خوانی دارد، که لوح را مرتبه‌ای از تجلیات الهی می‌دانند.

درنگ: لوح، به‌عنوان ظرف تدبیر تفصیلی، مرتبه‌ای از تجلیات الهی است که با کثرت و اجسام عالم ناسوت پیوند دارد.

جمع‌بندی بخش یکم

بخش یکم، با تبیین روح کرسی به‌عنوان نفس کلی و لوح به‌عنوان ظرف تدبیر تفصیلی، به بررسی یکی از مفاهیم بنیادین عرفان نظری پرداخت. کرسی، به‌مثابه مسندی الهی، نفس کلی را در خود جای داده و لوح، به‌سان آینه‌ای است که حقایق عالم را در مرتبه تفصیل بازمی‌تاباند. این مفاهیم، با نظریه‌های عرفانی و فلسفی لوح محفوظ هماهنگی دارند و نقش کلیدی لوح در تدبیر عالم را برجسته می‌سازند.

بخش دوم: نقد اختلاط مباحث در مصباح الانس

آشفتگی مفهومی و ضرورت تفکیک حوزه‌ها

یکی از چالش‌های اساسی در متن «مصباح الانس»، اختلاط مباحث در سه زاویه اصلی است: اسما و صفات الهی، عوالم علمی (عرش، کرسی، لوح، قلم)، و نظام کیوانی (افلاک، کواکب، ستارگان). این اختلاط، همانند آمیختن آب‌های گوناگون در یک رود است که شفافیت هر یک را کاهش می‌دهد. درس‌گفتار تأکید دارد که این سه حوزه باید به‌دقت تفکیک شوند تا از ابهام در فهم معانی عرفانی و فلسفی جلوگیری گردد. اسما و صفات الهی، به‌عنوان مبنای نظام خلقت، با عوالم علمی و نظام کیوانی تفاوت دارند و نباید با یکدیگر درآمیخته شوند.

درنگ: اختلاط مباحث اسما و صفات الهی، عوالم علمی، و نظام کیوانی در مصباح الانس، نیازمند تفکیک دقیق برای جلوگیری از ابهام مفهومی است.

نقد نسبت‌دادن ستارگان به کرسی

یکی از خطاهای مفهومی در متن، نسبت‌دادن کواکب بی‌شمار به کرسی است، چنان‌که در عبارت كالكرسى كه المشتمل بالكواكبه التى لا تحصى جزئياتها آمده است. این دیدگاه، ناشی از اختلاط عوالم علمی با نظام کیوانی است. کرسی، به‌عنوان عالمی تجردی، شامل ستارگان مادی نیست و این نسبت، همانند نگاشتن نقشه‌ای از آسمان بر زمین است که مراتب وجودی را در هم می‌آمیزد. درس‌گفتار تأکید دارد که ستارگان متعلق به نظام کیوانی‌اند و نباید به کرسی، که عالمی علمی و تجردی است، نسبت داده شوند.

درنگ: نسبت‌دادن کواکب بی‌شمار به کرسی، خطایی مفهومی ناشی از اختلاط عوالم علمی با نظام کیوانی است.

نقد مادّی‌انگاری عرش و کرسی

برخی دیدگاه‌ها، عرش و کرسی را مادّی تلقی کرده و آن‌ها را با نظام کیوانی درآمیخته‌اند. درس‌گفتار این دیدگاه را قاطعانه رد می‌کند و تأکید دارد که عرش و کرسی، عوالم تجردی و علمی‌اند، نه مادی. عرش، به‌سان مسندی است که ذات الهی بر آن استیلا یافته و کرسی، ظرفی است که نفس کلی را در خود جای داده است. این دو، از ماده و نظام کیوانی متمایزند و نباید با افلاک و کواکب قاطی شوند. این نقد، همانند جداسازی گوهر از سنگ است که حقیقت تجردی عرش و کرسی را از مادّی‌انگاری می‌رهاند.

درنگ: عرش و کرسی، عوالم تجردی و علمی‌اند و نباید با نظام کیوانی یا ماده درآمیخته شوند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، به نقد آشفتگی مفهومی در مصباح الانس پرداخت و بر ضرورت تفکیک اسما و صفات الهی، عوالم علمی، و نظام کیوانی تأکید کرد. نقد نسبت‌دادن ستارگان به کرسی و مادّی‌انگاری عرش و کرسی، نشان‌دهنده اهمیت حفظ تمایز مراتب وجودی است. این بخش، با تبیین خطاهای مفهومی، راه را برای فهمی روشن‌تر از نظام عرفانی هموار ساخت.

بخش سوم: اسما و صفات الهی و مظاهر آن‌ها

وحدت ذاتی و کثرت ظهوری اسما

اسما و صفات الهی، عین ذات‌اند و کثرتی در آن‌ها وجود ندارد. کثرت، تنها در دولت و ظهور اسما پدیدار می‌شود. این اصل، همانند نوری است که از یک سرچشمه ساطع شده و در آینه‌های گوناگون به رنگ‌های مختلف بازمی‌تابد. درس‌گفتار تأکید دارد که اسما و صفات، چه در مرتبه احدیت و چه در واحدیت، عین یکدیگر و عین ذات ربوبی‌اند. ظهورات اسما، از اعیان ثابته تا عالم ناسوت و ماده، مظاهر این اسما هستند و با عقل، هیئت، ریاضیات، و فلسفه منافاتی ندارند.

درنگ: اسما و صفات الهی عین ذات‌اند و کثرت در آن‌ها نیست؛ کثرت تنها در ظهور و دولت اسما وجود دارد.

مظاهر اسما در عوالم هستی

تمامی عوالم، از عالم ارواح و اعیان ثابته تا ملكوت، جبروت، مثال، ناسوت، و عالم ماده، مظاهر اسما و صفات الهی‌اند. این دیدگاه، همانند نقشه‌ای است که هر نقطه آن، جلوه‌ای از حقیقت الهی را نمایان می‌سازد. درس‌گفتار تأکید دارد که این مظاهر، با هیچ‌یک از علوم بشری، از جمله عقل، هیئت، ریاضیات، و فلسفه، در تعارض نیستند. هر موجودی، به فراخور مرتبه وجودی خود، مظهر اسمی خاص است و این نظام، هماهنگی عمیقی با حقایق عالم دارد.

درنگ: تمام عوالم، از اعیان ثابته تا عالم ماده، مظاهر اسما و صفات الهی‌اند و با علوم بشری منافاتی ندارند.

تأثیر اسما بر مراتب وجودی

اسما، بر اساس محلّیت مراتب وجودی، تأثیر می‌گذارند و نظم عالم، از جمله افلاک و کواکب، را تعیین می‌کنند. این تأثیر، همانند جریانی است که از سرچشمه اسما ساطع شده و هر مرتبه را بر اساس قابلیت آن سامان می‌دهد. درس‌گفتار بیان می‌دارد که نظم افلاک، اعم از علو و سفل، سرعت و بطء، و سایر اوضاع فلکی، نتیجه تأثیر اسما بر مراتب است. این دیدگاه، با نظریه تأثیر اسما در تدبیر عالم در عرفان ابن‌عربی هماهنگی دارد.

درنگ: اسما، بر اساس محلّیت مراتب وجودی، تأثیر می‌گذارند و نظم عالم، از جمله افلاک و کواکب، را تعیین می‌کنند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با تبیین وحدت ذاتی و کثرت ظهوری اسما، به بررسی مظاهر آن‌ها در عوالم هستی پرداخت. تأکید بر هماهنگی این مظاهر با علوم بشری و تأثیر اسما بر نظم کیهانی، عمق دیدگاه عرفانی را نشان می‌دهد. این بخش، نظام خلقت را به‌سان کتابی مبین ترسیم کرد که هر صفحه آن، جلوه‌ای از اسما و صفات الهی است.

بخش چهارم: عرش، کرسی، و تمایز آن‌ها با نظام کیوانی

غیرمادی بودن عرش و کرسی

عرش و کرسی، به‌عنوان عوالم علمی و تجردی، از ماده و نظام کیوانی متمایزند. درس‌گفتار با رد دیدگاه‌هایی که عرش و کرسی را مادّی می‌دانند، تأکید دارد که این دو، متعلق به مراتب تجردی‌اند. عرش، به‌مثابه مسندی است که ذات الهی بر آن استیلا یافته و کرسی، ظرفی است که نفس کلی را در خود جای داده است. این تمایز، همانند جداسازی آسمان از زمین است که مراتب وجودی را از یکدیگر متمایز می‌سازد.

درنگ: عرش و کرسی، عوالم علمی و تجردی‌اند و از ماده و نظام کیوانی متمایزند.

نقد اختلاط عرش و کرسی با افلاک

درس‌گفتار، اختلاط عرش و کرسی با نظام کیوانی را خطایی مفهومی می‌داند و تأکید دارد که این دو، با افلاک و کواکب تفاوت دارند. نسبت‌دادن ستارگان به کرسی یا عرش، همانند آمیختن حقیقت با مجاز است که به ابهام در فهم عرفانی منجر می‌شود. این نقد، با تأکید بر تفکیک عوالم علمی از مادی، به روشنی مراتب وجودی را ترسیم می‌کند.

درنگ: عرش و کرسی نباید با افلاک و کواکب درآمیخته شوند، زیرا متعلق به عوالم علمی و تجردی‌اند.

بروج در عرش و کرسی

درس‌گفتار بیان می‌دارد که بروج (دوازده برج) در کرسی به‌عنوان ظرفی با احساس متوهم (نفس و اراده) معتبرند و به کلمتین کن فیکون نسبت داده می‌شوند. در عرش نیز بروج معتبرند، اما به اعتبار اجسام بسیطه یا مظهر عوالم ثلاث (معانی، ارواح، مثال). این دیدگاه، همانند ترسیم نقشه‌ای است که هر مرتبه را با ویژگی‌های خاص خود نشان می‌دهد. با این حال، درس‌گفتار نقد می‌کند که تثلیث (سه‌گانه) در عالم وجود ندارد و این مفهوم، از مسیحیت به متون اسلامی نفوذ کرده است.

درنگ: بروج در کرسی و عرش معتبرند، اما تثلیث در عالم وجود ندارد و عالم وحدتی است.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با تبیین غیرمادی بودن عرش و کرسی و نقد اختلاط آن‌ها با نظام کیوانی، به تمایز مراتب وجودی پرداخت. تأکید بر اعتبار بروج در عرش و کرسی و رد تثلیث، دیدگاه وحدت وجود را تقویت کرد. این بخش، نظام عرفانی را به‌سان آینه‌ای ترسیم نمود که مراتب تجردی را از مادی متمایز می‌سازد.

بخش پنجم: رحمن و رحیم در عرش و کرسی

تمایز رحمن و رحیم

کرسی، مظهر اسم رحیم (خاص) و عرش، مظهر اسم رحمن (عام) است. رحمن، به اجمال و رحیم، به تفصیل اشاره دارد. درس‌گفتار با استناد به آیه ٱلرَّحْمَٰنُ عَلَى ٱلْعَرْشِ ٱسْتَوَىٰ (طه: ۵، : «[خداى‌] رحمان بر عرش استیلا یافت») تأکید دارد که عرش، ظرف رحمن و کرسی، ظرف رحیم است. رحمن، به‌سان دریایی است که همه موجودات را در بر می‌گیرد و رحیم، به‌مثابه جویباری است که به هر موجود، به فراخور حالش، فیض می‌رساند.

درنگ: کرسی، مظهر رحیم (خاص) و عرش، مظهر رحمن (عام) است؛ رحمن به اجمال و رحیم به تفصیل اشاره دارد.

رحمن و رحیم در سوره حمد

درس‌گفتار بیان می‌دارد که رحمن و رحیم در آیه بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ (حمد: ۱، : «به نام خداوند رحمان رحیم») به‌صورت اجمالی و در آیه ٱلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلْعَٰلَمِينَ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ (حمد: ۲-۳، : «ستایش خدایی را که پروردگار جهانیان، رحمان رحیم است») به‌صورت تفصیلی‌اند. این تفاوت، نه تکرار، بلکه بیان مراتب مختلف ظهور اسما است. این تبیین، همانند نوری است که در دو آینه متفاوت، به دو شیوه بازمی‌تابد.

درنگ: رحمن و رحیم در بسم‌الله اجمالی و در سوره حمد تفصیلی‌اند، که مراتب مختلف ظهور اسما را نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با تبیین تمایز رحمن و رحیم و نسبت آن‌ها با عرش و کرسی، به بررسی یکی از جنبه‌های کلیدی اسما و صفات الهی پرداخت. تأکید بر مراتب اجمالی و تفصیلی این اسما در سوره حمد، عمق دیدگاه عرفانی را نشان داد. این بخش، نظام اسمایی را به‌سان کتابی مبین ترسیم کرد که هر سطر آن، جلوه‌ای از رحمت الهی است.

بخش ششم: افلاک، کواکب، و نقد نفوس آن‌ها

افلاک و کواکب به‌عنوان مظاهر اسما

درس‌گفتار بیان می‌دارد که افلاک، صور مراتب حضرات وجودی و کواکب، صور اسما الهی‌اند. با این حال، تفکیک این دو غیرضروری است، زیرا همه عالم مظهر اسما و صفات الهی است. این دیدگاه، همانند نوری است که در آسمان و ستارگان به یکسان ساطع شده و همه را روشن می‌سازد. درس‌گفتار تأکید دارد که هر آسمانی، محل حکم اسمی خاص است، چنان‌که در آیه وَأَوْحَىٰ فِى كُلِّ سَمَآءٍ أَمْرَهَا (فصلت: ۱۲، : «و به هر آسمانی امرش را وحی کرد») آمده است.

درنگ: افلاک و کواکب، مظاهر اسما و صفات الهی‌اند و تفکیک آن‌ها غیرضروری است، زیرا هر آسمانی محل حکم اسمی خاص است.

نقد نسبت‌دادن نفس به افلاک

درس‌گفتار، نسبت‌دادن نفس به افلاک و کواکب را برای توجیه حرکت دوری، اوج، و حضیض، ناشی از عدم شناخت جاذبه می‌داند. این دیدگاه سنتی، که افلاک را دارای نفس کلی و جزئی می‌دانست، با پیشرفت‌های علمی رد می‌شود. افلاک و کواکب، اجسام‌اند و حرکت آن‌ها با قوانین طبیعی، مانند جاذبه، توضیح‌پذیر است. این نقد، همانند جداسازی حقیقت از توهم است که دیدگاه‌های کهن را با دانش نوین می‌سنجد.

درنگ: نسبت‌دادن نفس به افلاک و کواکب، ناشی از عدم شناخت جاذبه است؛ حرکت آن‌ها با قوانین طبیعی توضیح‌پذیر است.

تمثیلات تاریخی و نقد ادراکات گذشته

درس‌گفتار، با تمثیل ماشین‌هایی که در گذشته به نفس ناطقه نسبت داده می‌شدند، خطای ادراکی در نسبت‌دادن نفس به اشیای مادی را نشان می‌دهد. همچنین، رفتار سنتی با ماشین‌ها، مانند درآوردن کفش برای سوارشدن، نشان‌دهنده محدودیت‌های معرفتی گذشته است. این تمثیلات، همانند آینه‌ای هستند که نارسایی‌های ادراک بشری را در برابر حقیقت نمایان می‌سازند.

درنگ: نسبت‌دادن نفس به اشیای مادی، مانند ماشین‌ها یا افلاک، ناشی از محدودیت‌های معرفتی گذشته است.

جمع‌بندی بخش ششم

بخش ششم، با تبیین افلاک و کواکب به‌عنوان مظاهر اسما و نقد نسبت‌دادن نفس به آن‌ها، به بررسی رابطه عرفان و علم پرداخت. تأکید بر قوانین طبیعی و رد دیدگاه‌های سنتی، دیدگاه مدرن را با عرفان هماهنگ ساخت. این بخش، نظام کیهانی را به‌سان کتابی ترسیم کرد که با قلم علم و عرفان نگاشته شده است.

بخش هفتم: شعورمندی عالم و تسبح موجودات

شعورمندی همه موجودات

درس‌گفتار، با استناد به آیه يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِى ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِى ٱلْأَرْضِ (جمعه: ۱، : «آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، برای خدا تسبیح می‌گویند»)، تأکید دارد که تمام ذرات عالم شعورمندند و تسبح می‌کنند. این شعور، نه به معنای نفس ناطقه انسانی، بلکه همان حیات وجودی آن‌هاست. هر موجودی، به فراخور مرتبه حیات خود، شعور و ادراک دارد. این دیدگاه، همانند نوری است که در هر ذره از عالم ساطع شده و تسبح آن را نمایان می‌سازد.

درنگ: تمام ذرات عالم شعورمندند و تسبح می‌کنند؛ شعور آن‌ها همان حیات وجودی‌شان است.

نقد تعمیم نفس انسانی

درس‌گفتار، نسبت‌دادن نفس ناطقه انسانی (با قلب و اعضا) به اشیا را نادرست می‌داند. شعور اشیا، به حیاتشان محدود است و نیازی به تعمیم ویژگی‌های انسانی ندارد. این نقد، همانند جداسازی گوهر از پوسته است که حقیقت شعور کیهانی را از تشبیهات نادرست می‌رهاند.

درنگ: شعور اشیا به حیاتشان محدود است و نباید با نفس ناطقه انسانی مقایسه شود.

جمع‌بندی بخش هفتم

بخش هفتم، با تبیین شعورمندی عالم و تسبح موجودات، به بررسی یکی از اصول بنیادین عرفان پرداخت. تأکید بر حیات به‌عنوان مبنای شعور و نقد تعمیم نفس انسانی، دیدگاه عرفانی را با قرآن کریم هماهنگ ساخت. این بخش، عالم را به‌سان هم‌سرایی ترسیم کرد که هر ذره در آن، تسبح خالق را سر می‌دهد.

بخش هشتم: عرفان، فلسفه، و علوم طبیعی

تفکیک حوزه‌های معرفتی

درس‌گفتار تأکید دارد که عرفان و فلسفه باید از علوم طبیعی متمایز شوند، اما با آن‌ها منافاتی ندارند. هر حوزه، باید در زمینه خود بررسی شود تا از اختلاط غیرضروری جلوگیری گردد. این دیدگاه، همانند جداسازی شاخه‌های یک درخت است که هر یک، میوه خاص خود را به بار می‌آورد.

درنگ: عرفان و فلسفه باید از علوم طبیعی متمایز شوند، اما با آن‌ها منافاتی ندارند.

هماهنگی عرفان و علم

درس‌گفتار بیان می‌دارد که عرفان، فلسفه، و علوم طبیعی، در صورت تفکیک صحیح، با یکدیگر هماهنگ‌اند. حرکت طبیعی افلاک، شعورمندی ذرات، و مظاهر اسما، همگی در نظام عرفانی و علمی جای دارند. این هماهنگی، همانند هم‌نوایی سازهای مختلف در یک ارکستر است که هر یک، نغمه خاص خود را می‌نوازد.

درنگ: عرفان، فلسفه، و علوم طبیعی، در صورت تفکیک صحیح، با یکدیگر هماهنگ‌اند.

جمع‌بندی بخش هشتم

بخش هشتم، با تأکید بر تفکیک حوزه‌های معرفتی و هماهنگی عرفان، فلسفه، و علوم طبیعی، به تبیین رابطه این علوم پرداخت. این بخش، نظام معرفتی را به‌سان باغی ترسیم کرد که هر شاخه آن، میوه‌ای خاص به بار می‌آورد.

جمع‌بندی نهایی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه 444، به تبیین عمیق مفاهیمی چون روح کرسی، نفس کلی، لوح، عرش، و مظاهر اسما و صفات الهی پرداخت. نقد اختلاط مباحث، تأکید بر غیرمادی بودن عرش و کرسی، و تبیین شعورمندی عالم، از محورهای کلیدی این اثر بود. تمایز رحمن و رحیم، نقش افلاک و کواکب به‌عنوان مظاهر اسما، و هماهنگی عرفان با علوم طبیعی، نظام عرفانی را به‌سان کتابی مبین ترسیم کرد که هر صفحه آن، جلوه‌ای از حقیقت الهی است.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، چه چیزی ظرف علم واقعی را تشکیل می‌دهد؟

2. طبق متن، سر الهی مشترک در همه اشیاء چیست؟

3. بر اساس متن، علم حق تعالی به اشیاء چگونه است؟

4. طبق متن، چرا جهل به وجود می‌آید؟

5. در متن، چه چیزی به عنوان ملاك علم حقیقی معرفی شده است؟

6. متن درسگفتار بیان می‌کند که سر الهی در همه موجودات متعین نمی‌شود.

7. طبق متن، علم صوری همان علم ربوبی است.

8. متن بیان می‌کند که همه موجودات به دلیل سر الهی تسبیح می‌کنند.

9. بر اساس متن، علم حق تعالی به اشیاء از طریق اسباب و مبادی است.

10. متن درسsaidار می‌گوید که علم سالک به وصول به سر الهی وابسته است.

11. تفاوت بین علم صوری و علم ربوبی در متن درسگفتار چیست؟

12. چرا در متن گفته شده که جهل از تمایز بین عالم و معلوم ناشی می‌شود؟

13. مفهوم سر الهی در متن درسگفتار به چه اشاره دارد؟

14. چرا علم حق تعالی در متن به عنوان علم حضوری توصیف شده است؟

15. چگونه سالک در متن به عنوان عالم معرفی می‌شود؟

پاسخنامه

1. اتحاد عالم با معلوم

2. تجلی ذاتی احدی

3. عین علم او به نفسه

4. به دلیل تمایز از معلوم

5. وصول به سر الهی

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. علم صوری مبتنی بر تمایز و محفوظات است، اما علم ربوبی از وصول به سر الهی ناشی می‌شود.

12. زیرا تمایز مانع اتحاد با معلوم است که ظرف علم حقیقی را تشکیل می‌دهد.

13. سر الهی به تجلی ذاتی احدی اشاره دارد که در همه موجودات مشترک است.

14. چون علم حق عین علم او به نفسه است و نیازی به واسطه یا اسباب ندارد.

15. سالک به میزان وصولش به سر الهی و اتحاد با معلوم عالم محسوب می‌شود.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده