متن درس
بازبینی درس گفتارهای حضرت آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 467)
مقدمه
این درسگفتار به بررسی ظهورات اسما و صفات الهی در عوالم مختلف، نظام کیهانی، مفهوم زمان، خلقت انسان بهعنوان خلیفه الهی و نقد برخی آمار و ارقام غیرمستند، بهویژه آنهایی که ریشه در هیئت بطلمیوسی دارند، میپردازد.
همانگونه که نور خورشید در آینههای گوناگون به رنگها و اشکال مختلف تجلی مییابد، اسما و صفات الهی نیز در عوالم وجودی با ظهورات متنوع متجلی میشوند. این نوشتار، با تکیه بر قرآن کریم و نقد آرای غیرمستند، تلاش دارد تا این ظهورات را در نظام کیهانی و جایگاه انسان بهعنوان خلیفه الهی تبیین نماید.
بخش یکم: ظهورات اسما و صفات الهی در نظام هستی
مفهوم ظهورات اسمایی
تمامی هستی، از عرش اعلی تا ناسوت، آیینهای است که ظهورات اسما و صفات الهی را با خصوصیات و آثار ویژه خود بازمیتاباند. هر عالم، چونان ظرفی است که مظهر اسمایی خاص با تعینات و ملازمات منحصربهفرد است. این دیدگاه، ریشه در حکمت متعالیه و عرفان نظری دارد و بر این اصل استوار است که وجود، تجلی ذات باریتعالی است.
نظام کیهانی و مراتب عوالم
عوالم وجودی، از عرش و کرسی گرفته تا لوح و قلم، دنیا و آخرت، چونان مراتبی از یک نردبان متعالیاند که اسما و صفات الهی در آنها در ظرف زمان و مکان تجلی مییابند. نظام کیهانی، چونان کتابی است که هر صفحهاش مظهر اسمایی خاص است و در این میان، عرش بهمثابه سقف این کتاب، اقتدار و استوای رحمانی حق را نمایان میسازد.
نقد آمار و ارقام غیرمستند
در بررسی ظهورات اسمایی، برخی آمار و ارقام قرآنی، مانند اشاره به «هزار سال» یا «پنجاه هزار سال»، مستند به آیات قرآن کریماند، اما فهم دقیق آنها دشوار است. در مقابل، برخی ارقام غیرمستند، که ریشه در هیئت بطلمیوسی دارند، چونان سرابیاند که حقیقت علمی را مخدوش میکنند. این نقد، بر لزوم تمییز میان دادههای معتبر و گمانهزنیهای بیاساس تأکید دارد.
بخش دوم: مفهوم زمان در مراتب الهی و انسانی
یوم الهی و تفاوت ادراک زمان
قرآن کریم در آیهای نورانی، تفاوت ادراک زمان در مراتب الهی و انسانی را چنین بیان میفرماید:
إِنَّ يَوْمًا عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ (سجده: ۵)
: «در حقیقت، یک روز نزد پروردگارت مانند هزار سال از سالهایی است که شما میشمارید.»
این آیه، چونان دریچهای است که به تفاوت میان زمان الهی و ادراک انسانی از زمان اشاره دارد. روز الهی، چونان موجی است که در اقیانوس بیکران وجود جریان دارد و در مقایسه با روز انسانی، که به ۲۴ ساعت محدود است، ابعادی متعالی و گسترده دارد.
یوم ذی المعارج و مراتب متعالی زمان
قرآن کریم در آیهای دیگر، به مرتبهای متعالیتر از زمان اشاره میکند:
تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ (معارج: ۴)
: «فرشتگان و روح بهسوی او عروج میکنند در روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است.»
این آیه، چونان قلهای است که در آن، زمان از محدودیتهای ناسوتی فراتر رفته و به مرتبهای متعالی میرسد که فهم آن برای ذهن انسانی دشوار است. این مرتبه، نشاندهنده عظمت و بیکرانگی نظام الهی است.
دور و یوم در مراتب وجودی
هر دور یا چرخش در عالم، چونان یک یوم است که بسته به مرتبه وجودی، میتواند ۲۸ روز قمری، ۳۶۵ روز شمسی، یا حتی هزاران سال باشد. این مفهوم نسبی، چونان رشتهای است که مراتب مختلف وجود را به هم پیوند میدهد و نشاندهنده تنوع ظهورات اسمایی در نظام کیهانی است.
بخش سوم: نقد هیئت قدیم و حرکات افلاک
نقد مفاهیم هیئت بطلمیوسی
مفاهیمی چون فلک محاط و حرکت قسری، که در هیئت بطلمیوسی ریشه دارند، چونان بناهایی فرسودهاند که با علوم مدرن ناسازگارند. حرکات افلاک، طبیعی و عاشقانهاند، مانند رقص کیهانی که از قوانین طبیعی و ذوق وجودی سرچشمه میگیرد، نه از اجبار و قسر.
نقد عبارات فتوحات مکیه
برخی عبارات نقلشده از فتوحات مکیه محییالدین ابنعربی، چونان خیالات شاعرانهاند که فاقد استناد علمی و قرآنیاند. این نقد، بر ضرورت تکیه بر مبانی معتبر و پرهیز از گمانهزنیهای بیاساس تأکید دارد.
بخش چهارم: خلقت انسان و جایگاه خلافت
خلقت انسان و جنت عدن
انسان، چونان گوهر نایابی است که در جنت عدن با دو دست الهی، یعنی جمال و جلال، آفریده شده است. این تعبیر، به مقام خلافت و جامعیت انسان اشاره دارد که او را بهعنوان آیینه تمامنمای اسما و صفات الهی متمایز میسازد.
زمان خلقت انسان، دنیا و آخرت
در برخی روایات نقلشده از فتوحات، ادعا شده که خلقت انسان پس از ۷۱,۰۰۰ سال از عمر عالم طبیعی و ۱۷,۰۰۰ سال از عمر دنیا رخ داده است. همچنین، خلقت دنیا پس از ۵۴,۰۰۰ سال و آخرت پس از ۷۳,۰۰۰ سال با فاصله ۹,۰۰۰ سال ذکر شده است. این ارقام، چونان اعدادی درهمتنیده در خیالاند که فاقد مبنای قرآنی و علمیاند و باید با احتیاط نگریسته شوند.
خلافت انسان و هدف خلقت
انسان، بهعنوان خلیفه الهی، هدف والای خلقت است. قرآن کریم در اینباره میفرماید:
وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ (ذاریات: ۵۶)
: «و جن و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا بپرستند.»
عبادت در این آیه، چونان کلیدی است که درهای معرفت و تسبیح حق را میگشاید. انسان، با جامعیت خود، واسطه تحقق معرفت الهی و عبادت است که هدف نخست و دوم خلقت را در خود متحد میسازد.
بخش پنجم: عرفان علمی و ضرورت استناد
تسبیح موجودات و ظهور اسمایی
تمامی موجودات، از جمادات تا حیوانات، در حال تسبیح حقاند، چنانکه هر ذرهای در عالم، آوایی از تسبیح الهی سر میدهد. این تسبیح، چونان نغمهای است که ظهور وجودی اسما و صفات الهی را در نظام هستی بازمیتاباند.
عرفان علمی و پرهیز از خیالپردازی
عرفان معتبر، چونان درختی است که ریشه در خاک استوار کشف و مبانی علمی و دینی دارد. این عرفان، از آمار غیرمستند و خیالپردازیهای بیاساس فاصله میگیرد و بر استناد به قرآن کریم و علوم مدرن تأکید میورزد.
جمعبندی
درسگفتار شماره 467 از مجموعه «مصباح الانس»، چونان مشعلی است که راه حقیقت اسما و صفات الهی را در نظام کیهانی و جایگاه انسان روشن میسازد. انسان، بهعنوان خلیفه الهی، در مرکز این نظام قرار دارد و هدف خلقت، معرفت و عبادت حق است که در تسبیح تمامی موجودات متجلی میشود.